یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر(ع)
یدالله شهریاری:
“یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر(ع)”
در روز کتک خورد و شبِ تار کتک خورد
یک بار نه ده بار نه صدبار کتک خورد
صدبار به هوش آمد و هر دفعه دوباره
تا دادنِ جان بی حد و بسیار کتک خورد
از صبحِ سحر با دهن روزه ، لبِ خشک
با دیده ی تر تا دم افطار کتک خورد
این سیّد مظلوم در آن کنج سیه چال
در زیر عبا با تن تب دار کتک خورد
در سجده سرش گرم عبادات خودش بود
در حال دعا گوشه ی دیوار کتک خورد
این پیر که هربار کمی خواست بخوابد
با یک لگد از سندیِ جباّر کتک خورد
زخم بدنش با غل و زنجیر یکی شد
در سلسله افتاد و گرفتار کتک خورد
با کینه ی از حیدر کرار کتک خورد
میگفت که نامرد به زهرا (س) مده دشنام
کم نیست مگر اینهمه آزار ؟ کتک خورد
در حاشیه ، روی در زندان بنویسید :
با روضه ی میخِ در و مسمار کتک خورد
میزد وسط روضه گریزی به خرابه
طفلی که سر کوچه و بازار کتک خورد
شد کاسه ی خون ، دیده ی سقا سرِ نیزه
وقتی جلوی چشم علمدار کتک خورد
تا دید سرِ درهم و خاکی پدر را
از گریه ی بر زخم لب یار کتک خورد
یدالله شهریاری