یکصد و هفتاد و پنج
27 خرداد 1394
می شمارم بارها تا یکصد و هفتاد و پنج
می نویسم آب، دریا، یکصد و هفتاد و پنج
خاطر خود را تسلی میدهم با مشق عشق
من شدم مجنون و لیلا، یکصد و هفتاد و پنج
عشق ، جان تازه ای بگرفته است این روزها
میکند کار مسیحا یکصد و هفتاد و پنج
رازهای سر به مهری دارد از آن سالها
تا ابد ماند معما یکصد و هفتاد و پنج
در توسل جلوهء پنج است و هشت و چارده
وا کند صدها گره را، یکصد و هفتاد و پنج
یا نبی ، یا فاطمه ، یا مرتضی و یا حسن
یا حسین و یا رضا ، “یا یکصد و هفتاد و پنج”
گر محرم زنده باشم می نویسم گوشهء
بیرق مشکی سقا یکصد و هفتاد و پنج
هم در آنجا یکصد و هفتاد و پنج آیه، ردیف
هم ردیف شعرم اینجا یکصد و هفتاد و پنج