همایش بانوی بهشتی. قرائت قرآن
قرائت قرآن توسط قاری ممتاز کشور سرکار خانم کشوری
هم اکنون در همایش بانوی بهشتی در مدرسه علمیه امام خمینی (ره)
فرم در حال بارگذاری ...
ویژه برنامه بانوی بهشتی (شبی با حوزه)
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دارابکلائی هم اکنون
در همایش بانوی بهشتی در مدرسه علمیه امام خمینی(ره)
فرم در حال بارگذاری ...
آغاز ویژه برنامه بانوی بهشتی (شبی با حوزه)
آغاز ویژه برنامه بانوی بهشتی (شبی با حوزه) در مدرسه علمیه امام خمینی (ره) هم اکنون
با حضور مسئولین و طلاب مدرسه
فرم در حال بارگذاری ...
حضور فرماندار و هیات همراه. هم اکنون
خیرمقدم خانم اصغری(مدیر محترم مدرسه علمیه امام خمینی ره) به فرماندار محترم جناب آقای ساداتی و هیات همراه
فرم در حال بارگذاری ...
سخنرانی فرماندار محترم. جناب اقای ساداتی. هم اکنون
فرم در حال بارگذاری ...
حضور فرماندار و هیات همراه. هم اکنون
فرم در حال بارگذاری ...
حضور فرماندار و هیات همراه. هم اکنون
فرم در حال بارگذاری ...
فاطمه می آید
فاطمه می آید
دروازه های آسمان، گشوده می شود و بارانی شگفت، زمین را فرا می گیرد.
مکه، لبریز عطر یاس، با چشمانی گشاده تر از هر روز
بیستمین روز جمادی الثانی را دیدار می کند.
...
دروازه های آسمان گشوده می شودو فرشتگانی بی شمار، هلهله کنان فرود می آیند.
چشمان خدیجه علیهاالسلام ، خیس لبخند می شود و
محمد صلی الله علیه و آله ، شادمان و بی قرار، کودک را در آغوش می کشد.
فاطمه علیهاالسلام متولد می شود؛ دختری که مادرِ پدر است و خیر کثیر.
خورشیدی که یازده ستاره دنباله دار را در آسمان امامت، مادری کرد.
مشرکان، پیامبر را ابتر خواندند و خداوند، فاطمه را کوثر نامید؛
اِنّا اعطیناک الکوثر فَصَلِّ لِرَبِّکَ واْنْحَرْ * اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَر.
فاطمه متولد می شود؛
زنی شگفت که عفتش سرلوحه همیشه زنان تاریخ است.
فاطمه می آید؛
از شانه های زمین، یاس های سپید؛ چون پیغام های بشارت، بالا می روند.
کوهستان، صدای نفس هایش را ترانه می شود و کهکشان ها،
نزول ستاره اش را شاعری می کنند.
او می آید و کوچه های مدینه، طلوع گام هایش را به پیشواز می آیند.
سپیدارهای جوان به سمت نور، قد راست می کنند
و کوه ها قامتِ قیامت را به احترام برمی خیزند.
بانویی بزرگ که قبیله های زمین، شکوه اساطیری اش را به نماز می ایستند.
او می آید تا دخترانِ زنده به گور شده عرب، غرور زن بودن
را از بین خروارها خاک، حِس کنند.
فاطمه، فریادی سرخ است در کوچه های مظلومیت علی علیه السلام .
می ایستد تا خانه نشینی علی علیه السلام را نبیند و این گونه است
که پرهای سپیدش در هجوم تیرهای کینه به خون می نشیند.
فاطمه می آید؛
می ایستد و می ماند تا زمینیان، حضور ملکوتی اش را آسمان شوند.
فرم در حال بارگذاری ...
حضرت صدیقهی کبری فاطمهی زهرا (س)
سلام بر سرور بانوان جهان، عطای خداوند سبحان، کوثر قرآن، همتای امیرمؤمنان و الگوی بیبدیل جهانیان حضرت صدیقهی کبری فاطمهی زهرا (س)
به مناسبت این فرخنده میلاد که به یمن کلام بنیانگذار بزرگ انقلاب به عنوان روز زن و روز تکریم از مقام و منزلت مادر نامگذاری شده است، برخود فرض میدانیم، این روز خجسته را خدمت بانوان تلاشگر حوزه های علمیه خواهران تبریک و تهنیت عرض نمایم.
فرم در حال بارگذاری ...
دلنوشته روز مادر
بنام مادر.
بونت حس وحالیست که با نفس کشیدن در آن هوا می فهمم زنده ام.
از چند وقت پیش که گفته اند شاید بعد از مدتی دیگر نباشی تا فدای نفس هایت شوم مثل کابوس گذشته…
مادرم ،هر روز به شوق نگاه دوباره ات عزم تماشایت می کنم و درآرزوی ماندنت تمام داراریی دلم را نذرت می کنم .
به امید دوباره خوب شدن احوالت تمام قد ایستاده ایم،می دانم هر چقدر بی تابی کنیم از درد هایت کمتریم.
مادر تنهایی بعد از تو درد دارد،خییییییلی این را از خیال نبودنت فهمیده ام اما تو فقط بمان ،در کنار لحظه هایمان تا حس کنیم زنده ایم…
روزت مبارک بانوی رویاهای من.
مهدیه منتظر المهدی
فرم در حال بارگذاری ...
مفهوم تحدی در قرآن
تحدی، در لغت یعنی مبارزه طلبی و معارضه كردن، و در اصطلاح یك واقعیت تاریخی قرآنی است كه عبارت است از امر خداوند به مخالفان و منكران وحی قرآن و صدق نبوت حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ كه اگر طبق ادعای خود، قرآن را مجعول و پیش خود ساخته و اساطیر الاولین میدانند، نظیر آن را بیاورند. [۱]
آیات تحدی در قرآن
آیات تحدی در قرآن به دو صورت مطرح گردیدهاند: [۲]
الف. تحدی به صورت عام و كلی؛ ب. تحدی به صورت خاص و جزئی؛
آیاتی كه تحدی به صورت كلی در آن ها مطرح شده است به ترتیب نزول از این قرارند:
...
۱. «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً» [۳]«بگو اگر جن و انس اتفاق كنند كه همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد، هرچند یكدیگر را در این كار كمك كنند». [۴]
۲. «أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ [۵]
«آیا آنها میگویند: «او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است»؟ بگو: «اگر راست میگویید، یك سوره همانند آن بیاورید، و غیر از خدا هر كس را میتوانید (به یاری) طلبید!»
۳. «أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ»
«آیا میگویند: «او به دروغ این قرآن را به خدا نسبت داده و ساختگی است؟» بگو: «اگرراست میگویید، شما هم ده سورهی ساختگی همانند این قرآن را بیاورید؛ و تمام كسانی را كه میتوانید، ـ غیر از خدا ـ برای این كار دعوت كنید!».
۴. «أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا یُؤْمِنُونَ فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِینَ [۶]
.
«یا میگویند: قرآن را به خدا افترا بسته؟ ولی آنان ایمان ندارند، اگر راست میگویند سخنی همانند آن بیاورند.»
۵. «وَ إِنْ كُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِینَ» [۷]
«و اگر درباره آن چه بر بنده خود (پیامبر) نازل كردهایم شك و تردید دارید، (دست كم) یك سوره همانند آن بیاورید، و گواهان خود را ـ غیر خدا ـ فرا خوانید اگر راست میگویید. پس اگر چنین نكردید ـ كه نخواهید كرد ـ از آتشی بترسید كه هیزم آن، (بدنهای مردم (گنهكار) و سنگها (بتها) است، و برای كافران آماده شده است!».
تحدی در قرآن به چه صورتی است؟
در آیات قرآن كریم، گاه تحدی به كل قرآن، گاه به ده سوره و گاه به یك سوره از آن صورت گرفته است.
این گونه تحدّی زمینه ساز این سؤال شده است كه راز این درخواستها و همانند خواهیهای متفاوت چیست؟
پاسخی كه معمولا داده میشود این است كه قرآن با این شیوه، تحدی از اشد به اخف نموده است تا اعجاز قرآن بهتر به كرسی نشیند. در آغاز درخواست كرده تا همانند كل قرآن را بیاورند. پس از آن كه تلاش برای همانندآوری كل قرآن صورت گرفت و ناتوانی بشر از آوردن همانند آن روشن شد، ده سوره همانند سور قرآن را میطلبد و پس از تلاش و اثبات عجز آنان از آوردن ده سوره، قرآن از آنان میخواهد كه یك سوره همانند قرآن بیاورند. به این ترتیب قرآن مجید سه بار با فاصلهی زمانی انگیزههای مردم را به سوی همانند آوری قرآن سوق داده و عجز آنان از آوردن همانند قرآن را در سه مرحله با سیر از دشوارتر به آسانتر به اثبات رسانده است.
این پاسخ، بر یك پیش فرض استوار است و آن این كه نزول و به ویژه ابلاغ آیات یاد شده به ترتیبی بوده باشد كه در این پاسخ مطرح شده است. به این معنی كه اوّل آیات تحدی به كل قرآن، سپس آیات تحدی به ده سوره و در نهایت آیات تحدی به یك سوره نازل شده است. در حالی كه در آیات قرآن هیچ شاهدی بر این مدّعا وجود ندارد.
← نظر مفسران ودانشمندان علوم قرآنی در مورد تحدی قرآن
قول مشهور بین مفسران و دانشمندان علوم قرآنی آن است كه سوره یونس كه مشتمل بر آیات تحدی به یك سوره است قبل از سورهی هود كه مشتمل بر آیات تحدی به ده سوره میباشد، نازل شده است. [۸]
و به این دلیل پیش فرض یاد شده مورد تردید قرار گرفته و پاسخ یاد شده را دچار تزلزل ساخته است. این نكته مفسران را بر آن داشته است كه تبیین و توجیههای دیگری را به میان كشند و یا دفاعی ویژه از پیش فرض یاد شده به عمل آورند. [۹]
در این جا به منظور جلوگیری از اطالهی سخن از پرداختن به نقد و بررسی اقوال یاد شده خودداری كرده و به بیان وجهی كه به نظر ما سازگارترین وجه با آیات است اكتفا میكنیم.
گرچه اكثر قریب به اتفاق مفسران و دانشمندان علوم قرآنی مفاد آیات تحدی به مثل قرآن را به كل قرآن دانستهاند ولی این احتمال كه مقصود از قرآن در این آیات معنای جنسی باشد و درصدد بیان مقدار معجزه قرآن نباشد به صورت جدّی مطرح است زیرا قرآن از ماده قرائت است و قرائت و تلاوت، هم بر كل قرآن صادق است و هم بر جزء آن. علاوه بر آن هنگام نزول این آیات، تمام سورههای قرآن نازل نشده بود. بنابراین نمیتوان تحدی در این آیات را تحدی به كل قرآن دانست. در این صورت بحث از «ترتیب تحدی» در این مورد رنگ میبازد. ولی با فرض پذیرش قول مفسران در این خصوص میتوان گفت آیات تحدّی در مرحله اوّل ازبشر میخواهد كه اگر در خدایی بودن قرآن تردید دارد كتابی همانند قرآن كه دارای همهی امتیازات قرآن باشد بیاورند و پس از آن كه عجزشان ثابت شد تخفیف داده میفرماید: یك سوره كه از هر جهت شبیه سور قرآنی باشد و همه امتیازات یكی از سور قرآن را دربرداشته باشد بیاورند، و پس از آن كه از چنین امری نیز عاجز شدند تخفیف داده از ایشان میخواهد كه ده سوره بسازند كه هر كدام دارای یكی از جهات اعجاز قرآن باشد بطوری كه مجموع آن ده سوره بتواند ویژگیهای یك سوره قرآن را دارا باشد. بدیهی است كه ساختن یك سوره كه از هر نظر شبیه یك سوره قرآن باشد، مشكلتر از فراهم آوردن چند سوره است كه هر یك در یك جهت شبیه قرآن باشد.پس تحدی از اشد به اخف صورت گرفته و معقول است. [۱۰]
در دستهای دیگر از آیات قرآن، تحدی به صورت خاص مطرح شده است [۱۱]
كه تنها به عناوین موضوعات اشاره میكنیم:
۱. تحدی به آورندهی قرآن.
۲. تحدی به فصاحت و بلافت.
۳. تحدی به هماهنگی و عدم اختلاف.
۴. تحدی به خبرهای غیبی.
← دامنهی تحدی
گستردهترین تحدی از میان آیات قرآن در آیهی ۸۸ سورهی اسراء انجام گرفته است. مخاطب این مبارزه طلبی،جن و انس یعنی همه جهانیانند. از این آیه به خوبی استفاده میشود كه ابعاد اعجاز قرآن اختصاص به فصاحت و بلاغت و زبان خاص آن كه زبان عربی است نداشته و از جهات مختلف مطرح است؛ و گرنه دعوت به مقابله غیر عرب با یك كتاب عربی بیتناسب است. [۱۲]
لازم به توضیح است كه هم آوردی خواستن (تحدی) در آن نیست كه سخنی همسان و همانند سخن خدا بیاورند به گونهای كه در شیوهی بیان و نحوهی تعبیر كاملاً همانند باشد، زیرا این گونه همانندی جز با تقلید امكان پذیر نیست! بلكه مقصود از «تحدی» آوردن سخنی است كه هم چون قرآن از نظر معنویت دارای جایگاهی ارجمند و والا بوده و در درجهی اعلای بلاغت و فصاحت قرار گرفته باشد؛ سخنی توانا و قدرتمند، رسا و گویا، با محتوایی بلند و متین و استوار باشد. علمای بیان با معیارهای مشخصی، درجات رفعت و انحطاط هر كلامی را معین ساختهاند و برتری كلامی بر كلام دیگر با همین معیارها مشخص میگردد. در علم «بلاغت» به تفصیل از آن معیارها سخن گفته شده است. [۱۳]
← معارضه با آیات تحدی
برخی از متكلمان مسلمان قایل به این هستند كه خداوند همت و ارادهی مدعیان را برای پاسخ گویی به قرآن و آوردن نظیر آن سست میكند و نظر آنان را از این كار «صرف» میكند یعنی برمیگرداند. به این نظریه «صرفه» گفتهاند. [۱۴]
قول به صرفه نه تنها از دو جنبهی نظری خدشه پذیر است بلكه از حیث عملی نیز بطلانش ثابت شده است. زیرا تاریخ برخی از معارضهها را با قرآن ثبت نموده است كه البته مایهی عبرت و شگفتی است. بنابراین در مقابل تحدّی، معارضه صورت گرفته است،امّا سرانجام جز خسارت و فضاحت برای معارضه كنندگان حاصل نشده است. نمونههایی از این معارضهها به شرح زیر است:
مسیلمه کذاب كه ادعای نبوت و پیامبری داشت در مقابل سورهی «فیل» این جملات را ساخته است: الفیل، ما الفیل، و ما ادراك ما الفیل، له ذنب و بیل و خرطوم طویل… [۱۵]
←← دانشمندان معارض با قرآن
یكی از نویسندگان مسیحی كه مدعی معارضه با قرآن است در مقابل سوره «حمد» با اقتباسی كه از خود سوره داشته است، سوره خودساختهای عرضه نموده است: الحمد للرحمن، رب الاكوان، الملك الدّیان، لك العباده و بك المستعان،اهدنا صراط الایمان. [۱۶]
و در مقابل سوره کوثر گفته است: انا اعطیناك الجواهر، فصلّ لربك وجاهر و لا تعتمد قول ساحر! این فرد با تقلید كامل از نظم و تركیب آیات قرآنی و تغییر برخی از الفاظ آن چنین تلقین میكند كه با قرآن معارضه نموده است. او همین بافتههایش را نیز از مسیلمه كذاب به سرقت برده است. مسیلمه در برابر سورهی كوثر گفته است: انا اعطیناك الجماهر، فصل لربك و هاجر و انّ مبغضك رجلٌ كافر. [۱۷]
نمونههایی دیگر نیز از معارضههای واهی و بیاساس وجود دارد كه برای همیشه به بایگانی تاریخ سپرده شدهاند.
پانویس
۱. ↑ . خرمشاهی، بهاء الدین: قرآن پژوهی، تهران، دوستان، چ اوّل، ۷۷، ج ۱، ص ۴۸۱.
۲. ↑ . ر.ك: جوان آراسته، درسنامه علوم قرآنی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چ اوّل، ۷۷.
۳. ↑ سوره اسراء(۱۷)،آیه۸۸
۴. ↑ . در ترجمه آیات، از ترجمه آیت الله مکارم شیرازی استفاده شده است.
۵. ↑ یونس(۱۰)،آیه۸۸
۶. ↑ طور(۵۲)،آیه۳۳-۳۴
۷. ↑ بقره(۲)،آیه۲۳-۲۴
۸. ↑ . ر.ك: زنجانی، ابو عبدالله؛ تاریخ القرآن، تهران، منظمه الاعلام الاسلامی، چ اوّل، ۱۴۰۴، ص ۵۵ ـ ۶۴.
۹. ↑ . ر.ك: مصباح یزدی، محمدتقی، قرآن شناسی، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، چ اوّل، ۷۶، ص ۱۲۷ ـ ۱۳۳.
۱۰. ↑ . مصباح یزدی،محمد تقی، قرآن شناسی، ص ۱۲۵ ـ ۱۳۳. با اندكی تصرف.
۱۱. ↑ . ر.ك: طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج ۱، ص ۵۹ ـ ۷۳.
۱۲. ↑ . جوان آراسته، حسین؛ درسنامه علوم قرآنی، قم،دفتر تبلیغات اسلامی، چ اوّل، ۷۷، ص ۳۵۲.
۱۳. ↑ . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، قم، التمهید، چ اوّل، ۷۸، ص ۳۷۲.
۱۴. ↑ . خرمشاهی، بهاء الدین، قرآن پژوهی، ج ۱، ص ۴۸۱.
۱۵. ↑ المیزان،جلد۱،ص۶۸
۱۶. ↑ البیان،جلد۱،ص۹۴
۱۷. ↑ همان،جلد۱،ص۹۴-۹۹
فرم در حال بارگذاری ...
اجتماع عظیم حوزویان در حرم مطهر امام خمینی (ره)
حضور مسئولین وطلاب مدرسه علمیه امام خمینی (ره) هم اکنون
در اجتماع عظیم حوزویان در حرم مطهر امام خمینی (ره)
فرم در حال بارگذاری ...
تمبر یادبود خواجه نصیرالدین طوسی
فرم در حال بارگذاری ...
خواجه نصیرالدین طوسی
محمد بن محمد بن حسن طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی (۵۹۷-۶۷۲ق)، حکیم و متکلم قرن هفتم هجری. درباره مذهب او اقوال مختلفی وجود دارد؛ هر چند شواهد زیادی مبنی بر اثناعشری بودن او در دست است. خواجه نصیر نویسنده کتابها و رسالههای بسیاری در علوم اخلاق، منطق، فلسفه، کلام، ریاضیات و نجوم است. اخلاق ناصری، اوصاف الاشراف، اساس الاقتباس، شرح الاشارات، تجرید الاعتقاد، جامع الحساب و کتاب مشهور زیج ایلخانی و تذکرة فی علم الهیئة در علم نجوم، از آثار مهم و مشهور او هستند. او همچنین رصدخانه مراغه و نیز کتابخانه مراغه را با بیش از ۴۰۰ هزار جلد کتاب بنا نهاد.
زندگی
خواجه نصیرالدین در ۱۱ جمادیالاول سال ۵۹۷ق در طوس به دنیا آمد و به همین دلیل «طوسی» خوانده میشود.
...
خواجه نصیر در کودکی، قرآن کریم، صرف، نحو و آداب را فرا گرفت. از اولین اساتید وی، جدش محمد بن حسن در فقه و حدیث، و داییاش نورالدین علی بن محمد شیعی در منطق و حکمت بودهاند.[۱] خواجه نصیر، سپس با راهنمایی پدرش، نزد کمال الدین محمد ریاضیات آموخت، آن گاه نزد پدر خود علوم حدیث، روایت و فقه را فرا گرفت. در همین دوران که خواجه در ابتدای جوانی بود، شاخههای مختلف ریاضیات، یعنی حساب، هندسه و جبر را نیز به حد کمال فرا گرفت.بعد از وفات پدر، به وصیت وی به هر مکانی که استاد شایستهای در آنجا اشتغال داشت، مهاجرت کرد. به همین جهت به نیشابور که در آن زمان محل اجتماع علما و دانشپژوهان بود، مسافرت کرد و در حلقه درس سراجالدین قمری، قطبالدین سرخسی، فرید الدین داماد، ابوالسعادات اصفهانی و دیگران شرکت کرد. همچنین با فریدالدین عطار در این شهر ملاقات کرد.[۲]
درگذشت
خواجه نصیر در حالی در ۱۸ ذی الحجه سال ۶۷۲ق درگذشت که برای سامان دادن به امور اوقاف و دانشمندان، در بغداد به سر میبرد. او بنا به وصیت خود در حرم کاظمین دفن شد.[۳] او همچنین وصیت میکند که روی قبرش اشارهای به ویژگی های علمیاش نشود و عبارت «و کَلبُهُم باسِطٌ ذِراعَیهِ بِالوَصید»[۴] را در آستانه حرم بنویسند.[۵]
مذهب
درباره مذهب خواجه نصیرالدین طوسی، اقوال مختلفی وجود دارد.[نیازمند منبع] شواهد زیادی مبنی بر اثناعشری بودن او در دست است. او در اغلب كتابهای كلامی خود همچون تجرید الاعتقاد، به دوازده امام و وجوب عصمت آنها اشاره دارد. همچنین رسالههای ويژهای در اين باره نگاشته كه از آن جمله میتوان رساله «الفرقة الناجية» و «رسالة في حصر الحق بمقالة الامامية» و نيز «الاثنی عشرية» و «رسالة فی الإمامة» را نام برد.[۶]
حضور در قلعههای اسماعیلیان
خواجه نصیر طوسی، پس از حمله مغولان، آواره شده و به دعوت ناصرالدین، فرمانروای قلعههای اسماعیلیان در خراسان، به قهستان رفت و به درخواست ناصرالدین، یکی از کتابهای ابوعلی مسکویه رازی را به فارسی ترجمه کرد، مطالبی به آن افزود و آن را به نام ناصر الدین، اخلاق ناصری نامید. پس از مدتی، کتابی در علم هیئت به نام الرسالة المعینیة، به نام معین الدین، فرزند ناصرالدین، تألیف کرد.[نیازمند منبع]علاءالدین محمد، رهبر اسماعیلیان، پس از آنکه خبر حضور خواجه نصیر طوسی در نزد ناصرالدین را دریافت کرد، خواجه نصیر را به پیش خود خواند و او به همراه ناصرالدین، به قلعه میمون دز رفت و رهبر اسماعیلیان، استقبال ویژهای از او کرد. خواجه نصیرالدین طوسی تا هنگامی که فرزند علاءالدین محمد، رکن الدین در حمله دوم مغول تسلیم آنها شد، در قلعه الموت نزد او ماند.[۷]
برخی از مورخان بر این باورند که حضور خواجه نصیر و اقامت او در قلعههای اسماعیلیان از روی اختیار نبوده، بلکه او را مجبور به این کار کردهاند. با این حال، برخی مانند آق سرائی در مسامرة الاخبار بر این باورند که خواجه طوسی در نزد اسماعیلیان وزارت مطلق داشته و به چنان جایگاهی دست پیدا کرده که به او لقب استاد کائنات داده بودهاند. کسانی که معتقدند خواجه نصیر طوسی مجبور به حضور در نزد اسماعیلیان شده و در قلعههای آنان زندانی بوده است، به جملات شکوهآمیز او در پایان شرح اشارات استناد میکنند که از وضعیت روزگار و زندگی خود نالیده است.[۸]
قلعههای اسماعیلیان، تنها نیروی مقاوم در برابر حملات مغولان دانسته شده است. در وضعیتی که شهرهای خراسان و نیشابور به طور کامل به دست مغولان افتاده بود، این قلعهها سالهای طولانی مقاومت کردند و تسلیم مغولان نشدند.[۹]
وزارت در دربار هلاکو
خواجه نصیر طوسی، پس از حمله دوم مغولان به فرماندهی هلاکو و تسلیم شدن قلعههای اسماعیلیان، به دربار هلاکو راه یافت.[۱۰] برخی معتقدند خواجه طوسی بدون آنکه قدرت انتخاب داشته باشد، با هلاکو همراه شد. بنابراین تصمیم گرفت در آن جایگاه از میراث اسلامی که در معرض نابودی بود، محافظت کند. برخی معتقدند که یکی از دلایل گرویدن مغولان و شاهان مغولی به اسلام، فعالیتهای خواجه نصیر بوده است.[نیازمند منبع]
به باور برخی محققان، نجات زندگی دانشمندان و نیز حفظ کتابهای کتابخانهها، برای خواجه نصیر در درجه اول اهمیت قرار داشته است. از آنجا که مقاومت در برابر نیروی مهاجم، نه از سوی مردم و نه از سوی حکومت امکانپذیر نبود، خواجه نصیر رصدخانه مراغه را محلی برای جمع کردن تعداد زیادی از دانشمندان آن زمان قرار داد و بدین گونه آنها را از کشتهشدن رهایی بخشید و نیز تلاش زیادی برای جمعآوری تعداد زیادی از کتابها و حفظ آنها کرد.[۱۱]
جایگاه علمی
خواجه نصیر طوسی را در علم، همتای بوعلی سینا دانستهاند؛ گرچه ابن سینا در طب سرآمد بود و خواجهنصیر، در ریاضیات. دفاع خواجه نصیرالدین طوسی از فلسفه مشاء و تبدیل کلام شیعه به کلام فلسفی، از ابتکارات وی دانسته شده است. تمام آثار کلامی بعد از او، متاثر از کتاب تجرید الاعتقاد معرفی شده است.[۱۲]
خواجه نصیر مانند بوعلی سینا وارد سیاست شد، هر چند این موضوع به اختیار خواجه نبود. اطلاع هلاکوخان از شخصیت علمی خواجهنصیر باعث شد که وی را در قلعه اسماعیلیان نکشد و او را ملازم خود قرار دهد. اسلام آوردن شاهان مغول متاثر از حضور خواجهنصیر و همراهی هلاکو در فتح بغداد از اتفاقات ویژه تاریخ زندگی وی دانسته شده است.[۱۳] برخی از اهل سنت سقوط حکومت سنی در بغداد را محکوم کرده و خواجهنصیر را در این مورد مقصر میدانند که با هلاکوخان همراهی کرده است.[نیازمند منبع]
اقدامات
خواجه نصیرالدین طوسی، ساخت رصدخانه مراغه را به هلاکوخان مغول پیشنهاد کرد و ساخت آن از سال ۶۵۷ق آغاز شد. همچنین او کتابخانه بزرگی با ۴۰۰ هزار کتاب در مراغه ساخت. برخی از محققان، مسلمان شدن جانشینان هلاکو را نتیجه تلاشهای خواجه نصیر دانستهاند.
رصدخانه مراغه
خواجه نصیر طوسی، ساختن رصدخانه مراغه را به هلاکو پیشنهاد کرد. جمع زیادی از دانشمندان برای همکاری با او اعلام موافقت کردند و کار ساخت رصدخانه، سال ۶۵۷ق آغاز شد[۱۴] و تا پایان عمر خود مشغول ساخت آن بود. زیج به دست آمده از این رصدخانه، زیج ایلخانی نام گرفت. این زیج در کتابی به همین نام انتشار یافت که مشتمل بر جدولهای ریاضی جدید بود که قبل از آن تاریخ شناخته شده نبودند.[۱۵]
كتابخانه مراغه
از ديگر كارهای بزرگ خواجه نصیر، احداث کتابخانه بزرگی در محل رصدخانه مراغه دانسته شده است. همچنین بسیاری از کتابهای نفیس و سودمندی كه از بغداد، دمشق، موصل و خراسان غارت شده بود و در كار رصد خواجه هم لازم بود، به کتابخانه مراغه انتقال یافت.[نیازمند منبع]
خواجه نصیر طوسی، مأمورانی به اطراف بلاد میفرستاد كه هر جا كتب علمی بيابند خريداری كنند و برای او بفرستند و خود هر كجا به كتاب مفيد و نفيسی برمیخورد و در مسافرتها به نظرش میرسيد، همه را میخريد. به عقيده برخی از مورخان، حدود ۴۰۰ هزار كتاب در كتابخانه مراغه گرد آمده بود.[۱۶]
محل مقبره خواجه نصیرالدین در حرم کاظمین(ع)
مسلمان شدن جانشینان هلاکو
پس از هلاکو، فرزندش آباقاخان و پس از وی فرزند دیگرش تکودار بر تخت پادشاهی نشستند. در این دوره، هر چند خواجه نصیر در قید حیات نبود، اما تلاشهای او به بار نشست و تکودار، مسلمان شدن خود را اعلام کرد و نام خود را به «احمد تکودار» تغییر داد. با اسلام آوردن پادشاه، حکومت نیز تبدیل به حکومتی اسلامی شد.[۱۷]
شاگردان
برخی از شاگردان بزرگ خواجه نصیر طوسی، عبارتند از:
علامه حلی (متوفی ۷۲۶ق): شرحهایی بر کتابهای خواجه نصیر نوشته است.
ابن میثم بحرانی، صاحب شرحی بر نهجالبلاغه: حکیم، ریاضیدان، متکلم و فقیه؛ در حکمت، شاگرد خواجه نصیر، و در فقه استاد وی بود.
قطب الدین شیرازی (متوفی ۷۱۰ق): در ۱۴ سالگی به جای پدر نشست و به طبابت پرداخت. او علم هیئت و اشارات ابوعلی را از خواجه نصیر فراگرفت.
کمال الدین عبدالرزاق شیبانی بغدادی (۶۴۲ـ۷۲۳ ق): حنبلیمذهب و معروف به ابن الفُوَطی؛ از تاریخنویسان قرن هفتم است و کتابهای معجم الآداب، الحوادث الجامعه و تلخیص معجم الالقاب از آثار اوست.
سید رکن الدین استرآبادی (متوفی ۷۱۵ق): شرحهایی بر کتابهای استادش نوشته است. [توضیح]
آثار
نوشتار اصلی: فهرست آثار خواجه نصیرالدین طوسی
خواجه نصیرالدین طوسی بیش از ۱۸۰ کتاب و رساله علمی در موضوعات متفاوت نوشته است. برخی محققان معتقدند که با توجه به زندگی اجباری وی در قلعههای اسماعیلیان، بسیاری از کتابهای او در وضعیت بد معیشتی نوشته شده است. خواجه نصیر، در مقدمه شرح اشارات، از رنج فراوان و غم روزافزونش هنگام تالیف کتاب نوشته است.[۱۸] اساس الاقتباس، تجرید الاعتقاد، شرح اشارات،اخلاق ناصری، اخلاق محتشمی و آغاز و انجام، از مهمترین آثار او هستند.[نیازمند منبع]
پیوند به بیرون
زندگی نامه خواجه نصیر الدین، نوشته عبدالوحید وفایی، در سایت راسخون.
خواجه نصیر الدین طوسى و اسماعیلیان، نوشته حميد ملکمکان
پانویس
الامین، الاسماعیلیون و المغول و نصیرالدین الطوسی، ۲۰۰۵م، ص۱۶-۲۰.
امین، اعیان الشیعة، ۲۰۰۵م، ج۹، ص۴۱۵.
نعمة، فلاسفة الشیعة: حیاتهم و آراؤهم، ۱۹۸۷م، ص۵۳۱؛ امین، اعیان الشیعة، ۱۹۸۶م، ج۹، ص۴۱۸؛ البته ابن کثیر در البدایة و النهایة روز وفات او را دوازدهم ذی الحجه نوشته است (البدایة و النهایة، ۱۹۹۷م، ج۱۷، ص۵۱۴).
ترجمه: و سگشان بر آستانه [غار] دو دست خود را دراز كرده [بود] (سوره کهف، آیه ۱۸).
عزیزی، فضائل و سیره چهارده معصوم(ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملی، ۱۳۸۱ش، ص۴۰۲.
نعمة، شيخ عبدالله، فلاسفة الشيعة، ۱۹۸۷م، ص۴۷۴-۵۰۱.
امین، اعیان الشیعة، ۱۹۸۶م، ج۹، ص۴۱۵.
امین، اعیان الشیعة، ۱۹۸۶م، ج۹، ص۴۱۵-۴۱۶.
امین، اعیان الشیعة، ۱۹۸۶م، ج۹، ص۴۱۵.
امین، اعیان الشیعة، ۱۹۸۶م، ج۹، ص۴۱۶.
امین، اعیان الشیعة، ۱۹۸۶م، ج۹، ص۴۱۶-۴۱۷.
مطهری، آشنائی با علوم اسلامی، ج۲، ص۵۷
مدرسی زنجانی، سرگذشت و عقايد فلسفي خواجه نصيرالدين طوسي، ص۵۲.
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۹۹۷م، ج۱۷، ص۳۸۷.
امین، اعیان الشیعة، ۱۹۸۶م، ج۹، ص۴۱۷.
كتبی، فوات الوفيات، ۱۹۷۴م، ج۳، ص۲۴۶-۲۵۲؛ زيدان، تاريخ التمدن الاسلامي، ۱۹۱۴م، ج۳، ص۲۱۴.
امین، اعیان الشیعة، ۱۹۸۶م، ج۹، ص۴۱۷-۴۱۸.
خواجه نصيرالدين، شرح اشارات، ج۲، ص۱۴۶.
منابع
ابن کثیر، البدایة و النهایة، تحقیق دکتر عبدالله بن عبدالمحسن الترکی، مصر، هجر للطباعة والنشر والتوزیع والاعلان، ۱۹۹۷م.
امین، سید محسن، اعیان الشیعة، تحقیق حسن الامین، بیروت، دار التعارف، ۱۹۸۶م.
الامین، حسن، الاسماعیلیون و المغول و نصیرالدین الطوسی، قم، مؤسسة دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ۱۴۲۶ق/۲۰۰۵م.
کتبی، محمد بن شاکر، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م.
زیدان، جرجی، تاریخ التمدّن الاسلامی، مصر، ۱۹۱۴م.
نعمة، عبدالله، فلاسفة الشیعة حیاتهم و آراؤهم، بیروت، دار الفکر اللبنانی، ۱۹۸۷م.
فرم در حال بارگذاری ...