آيا ارتباط با اهل تسنن در مذهب شيعه نكوهش شده است؟
با چشم انداز و گذر تاريخ، و اشاره به نمونههاي از دنياي معاصر، ارتباط با مذهب اهل تسنن نه تنها نكوهش نشده است، بلكه بر مبناي اصول اسلامي و انساني، بر اين گونه ارتباط ها تأكيد شده است. پيش از اين كه پاسخ داده شود، به يك مقدمه كوتاه اشاره ميشود و وآن اين كه: در نزد ارباب معرفت در بعد جهان انديشي و جهان نگري، به خصوص در بعد مذهب و مذهب گرايي نبايد به انديشه عاميانه و عوام انديشي.
يا انديشه انسانهاي متعصب و گرفتار جهل مركب تكيه نمود، زيرا هر فرقه و گروهي از افراد مختلفي تشكيل شده و انديشههاي گوناگوني در آن وجود دارد. و هيچ گاه معيار قضاوتها در يك مذهب و يا گروه نبايد بر انديشه و عملكردهاي اين گونه افراد قرار گيرد.
...
اگر در هر مذهب افراد متعصب، گرفتار جهل مركب و يا عوام انديش وجود دارد، انسان هاي منصف، بيدار و با انديشه و تدبير صحيح نيز وجود دارند، و اگر از اين گونه افراد كمتر سخن گفته ميشود، و عملكردهاي انسانهاي متعصب و عوام انديش بيشتر ظهور دارد، از اين باب نيست كه فلان مذهب انديشه اين چنين داشته و افراد سالم در آن وجود ندارد. بلكه از اين باب است كه:«صد نقش درست آمد و كس را نظري نيست چون رفت خطائي همه را چشم بر آن است»
بنابراين، بعد از اين اشاره كوتاه، پاسخ را اين گونه طرح مي كنيم: كه ارتباط با مذهب اهل تسنن، يك ارتباط حسنه و انساني است.و اين ارتباط هيچ گاه نكوهش نشده است. به علت اين كه: مذهب اهل سنّت، يكي از مذاهب اسلامي ميباشد. و بر مبناي توحيد و يگانه پرستي، ايمان به نبوت و رسالت، (رسالت خاصه) و پيروي از قرآن كريم استوار بوده است. و در اصول دين با مذهب شيعيي اثنا عشري، وجه اشتراك دارد. و هيچ گونه نهي در اين گونه ارتباط نه از طريق روايات نبوي ـ صلّي الله عليه و آله ـ و نه از اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ نرسيده و ديده نشده است. و به عنوان يك مسلمان جان، مال و ناموس آنان محترم بوده واز هر گونه تجاوز به آن نهي شده و حرمت شرعي دارد. و در مورد هرگونه تجاوز و تعدي بر هر فرد مسلمان سفارش بر آن است، كه براي دفاع از حقوق آنان از هر راهي كه ميتوانند، به پاخواسته، و از حقوق از دست رفته آنان دفاع شود. و مطلب ديگر اين كه، سيره سلف صالح و علماي دين پس از زمان غيبت صغرا كه دوران نواب خاص حضرت حجت (عج) بوده است، و در عين اين كه، بعضي از نواب آن حضرت بر اثر سختگيريهاي يك عده از انسان هاي متعصب و كوردل، به مشكلاتي افتاده و حتي پنج سال زنداني ميگردد، باز هم هيچ گونه روايات و سفارشي از طرف حضرت، در منع ارتباط با مذهب اهل سنّت به دست نرسيده است. و حتي سفارش خصوصي نيز ديده نشده است. و هم چنين، در دوران غيبت كبرا، از زمان و زبان محدّث بزرگ، كليني (ره)، شيخ صدوق (ره)، شيخ مفيد (ره)، سيد مرتضي (ره) و هم چنين در سلسله فقها و محدثين بعد از آن، همانند علامه حلي (ره)، شيخ طوسي (ره)، صاحب جواهر (ره)، و ياعلماي معاصر در اين مورد چيزي نرسيده است. امّا دوران نوراني امام راحل، امام خميني (ره)، نه تنها از اين كار منع نكرده و نكوهش نه نموده است، بلكه سفارشي در اين گونه ارتباط نموده و قطع اين گونه ارتباط ها را تقبيح كرده و آن را از آرزوهاي استكبار ميداند.[1]
نكته قابل توجه اين كه، هرگونه ارتباط، به خصوص ارتباط مذهبي، نشأت گرفته از احترام متقابل است. و در اين مورد، گذري كوتاه به تاريخ و دنياي معاصر دريچه و آينه خوبي براي چشم اندازها خواهد بود. پيشوايان مذاهب اربعة اهل سنّت، به خصوص مالكي و حنفي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ به كمال و عظمت ياد كرده و علم و كمال خود را مرهون مباحث علمي آن حضرت ميدانند.[2] مناقب و تأليفات زيادي درباره عظمت اهل بيت و عترت طاهره از بسياري از محققين و انديشمندان اهل سنّت در طول تاريخ و در قرنهاي مختلف برجاي مانده است. شيخ شلتوت، رئيس دانشگاه الازهر، در سال 1958 درباره سؤالي كه در رابطه با مذهب جعفري شده است، در پاسخ آن اين گونه ميگويد: مكتب جعفري كه به مذهب اثناعشري معروف است، مكتبي است كه شرعاً پيروي از آن مانند پيروي از مكتب هاي اهل سنّت جائز است… مسلمانان اين حقيقت را دريابند و از تعصب ناحق و ناروائي كه نسبت به مكتب معيني دارد، دوري گزينند.[3]
علامه اميني (ره)، صاحب «الغدير» كه سيماي شيعه واقعي را در اين كتاب وزين به تصوير كشيده در ج 3، ص 77، درباره اكاذيب ابن تيميه ميگويد: اين دروغها و تهمتها تخم فساد را ميكارد، و دشمنيها را در ميان امت اسلامي بر ميانگيزاند. و جماعت اسلام را تبديل به تفرقه مينمايد. و بعد در ج 3، ص 261 ميفرمايد: … شيعه هرگز اخوت اسلامي را كه در قرآن و سنّت به آن تصريح شده، محدود به جهان تشيع نكرده است و در اين جهت فرقي ميان شيعه و سني قائل نشده است. و هم چنين، در مقدمه ج 5، مطالب بسيار مفيد و جالبي دارد كه مجال بيان آن نميباشد. (به آن مراجعه گردد) انسانهاي انديشمند و بصير كه آگاهانه و منصفانه به واقعيتها مينگرد. عينك كور و تاريك تعصب را كنار گذاشته، از «الغدير» اين گونه سخن گفته و بر آن تقريظ مينويسند:
1.عادل غضبان، مدير مجله مصري «الكتاب» در تقريظ بر «الغدير» در ج 3، ميگويد: «الغدير» منطق شيعه را روشن ميكند. و اهل سنّت ميتواند به وسيله اين كتاب شيعه را به طور صحيح بشناسد… .
2.محمد عبدالغني حسن مصري، در تقريظ بر ج اول، چ دوم: از خدا ميخواهم كه غدير سبب صلح و صفا ميان دو برادر شيعه و سني قرار گرفته و دست به دست هم داده بناي امت اسلام را بسازند.
3.دكتر محمد غلاب، استاد فلسفه در دانشكده اصول دين، در جامع الازهر در تقريظ بر ج 4 و دكتر عبدالرحمان كيالي حلبي در تقريظ بر ج 4،(مقدمه) مطالبي را بيان داشته است كه جهت اطلاع بيشتر مراجعه گردد. و هم چنين تلاش رؤساي الازهر و مراجع شيعه در حفظ وحدت و ارتباط مسلمين نشانگر اهميت اين موضوع ميباشد.[4]
در نتيجه: با چشم انداز و گذر تاريخ، و اشاره به نمونههاي از دنياي معاصر، ارتباط با مذهب اهل تسنن نه تنها نكوهش نشده است، بلكه بر مبناي اصول اسلامي و انساني، بر اين گونه ارتباطها تأكيد شده است. اگر احياناً انسانهايي در اين مسير سنگ اندازي نموده و مصالح اسلامي را از نظر دور داشتهاند، و يا از راه تعصب و فكر عاميانه در اين جهت قدم برداشته و زمينه اين گونه ارتباطها را مخدوش كردهاند، به اتفاق انديشمندان اهل بصيرت و بينش صحيح، تقبيح شده و از آنان بيزاري جسته اند. و حساب آنها را با ديگران كه با مبناي اصول ديني، اخلاقي و انساني زندگي ميكند و رفتار انساني با همديگر دارند جدا نمودهاند. بنابراين، ارتباط با مذهب اهل تسنن، از ديدگاه مذهب تشيع هرگز نكوهش نشده و تقبيح نگرديده است.
پي نوشت ها
[1] نرم افزارهاي از مجموعة سخنراني امام راحل، كلمه وحدت مسلمين، صحيفه نور در مجلات مختلف.
[2] ابن حجر عقلاني، تهذيب التهذيب، ج 2، ص 104، و مناقب ابي حنيفه، ج 1، ص 173.
[3] كتاب وحدت، كنگرة بزرگداشت هفته وحدت، آذرماه 1362، ص 378.
[4] وحدت مسلمين، قم، نشر الهادي، ص601.
فرم در حال بارگذاری ...
ویژگی های اخلاقی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) چگونه بود؟
پیروزى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، هر چند با تائید و امداد الهى بود، ولى عوامل زیادى از نظر ظاهر داشت، که یکى از مهم ترین آنها جاذبه اخلاقى پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود.
آن چنان صفات عالى انسانى و مکارم اخلاقدر او جمع بود، که دشمنان سرسخت را تحت تاثیر قرار مى داد، به تسلیم وادار مى کرد، و دوستان را سخت مجذوب مى ساخت.
بلکه، اگر این را معجزهاخلاقى پیامبر(صلى الله علیه وآله) بنامیم، اغراق نگفته ایم، چنان که نمونه اى از این معجزهاخلاقى در فتح «مکّه» نمایان گشت: هنگامى که مشرکان خونخوار و جنایت پیشه، که سالیان دراز هر چه در توان داشتند بر ضد اسلامو شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) به کار گرفتند، در چنگال مسلمین گرفتار شدند، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بر خلاف تمام محاسبات دوستان و دشمنان، فرمان عفو عمومى آنها را صادر کرد، و تمام جنایات آنها را به دست فراموشى سپرد، و همین سبب شد که به مصداق «یَدْخُلُونَ فِى دِیْنِ اللهِ اَفْواجاً»(1) فوج، فوج مسلمان شوند.
...
درباره حسن خلقپیامبر(صلى الله علیه وآله) و عفو، گذشت، عطوفت، مهربانى، ایثار، فداکارى و تقواى آن حضرت(صلى الله علیه وآله)، داستان هاى زیادى در کتب تفسیرو تواریخ آمده است.در حدیثى از حسین بن على(علیهما السلام) آمده است که:
از پدرم امیر مومنان على(علیه السلام) درباره ویژگى هاى زندگى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اخلاقاو سوال کردم، و پدرم مشروحاً به من پاسخ فرمود، در بخشى از این حدیث آمده است:
رفتار پیامبر(صلى الله علیه وآله) با همنشینانش چنین بود: دائماً خوشرو و خندان و سهل الخلق و ملایم، هرگز خشن، سنگدل، پرخاشگر، بدزبان و عیبجو و مدیحه گر نبود، هیچ کس از او مایوس نمى شد، و هر کس به در خانه او مى آمد نومید باز نمى گشت.
سه چیز را از خود رها کرده بود: مجادله در سخن، پرگوئى، و دخالت در کارى که به او مربوط نبود.
و سه چیز را در مورد مردم رها کرده بود: کسى را مذمت نمى کرد، سرزنش نمى فرمود، و از لغزش ها و عیوب پنهانى مردم جستجو نمى کرد.
هرگز سخن نمى گفت، مگر در مورد امورى که ثواب الهى را امید داشت، در موقع سخن گفتن به قدرى نافذ الکلمه بود که همه سکوت اختیار مى کردند و تکان نمى خوردند، و به هنگامى که ساکت مى شد، آنها به سخن درمى آمدند، اما نزد او هرگز نزاع و مجادله نمى کردند…
هر گاه فرد غریب و ناآگاهى با خشونت سخن مى گفت و درخواستى مى کرد، تحمل مى نمود، و به یارانش مى فرمود: هرگاه کسى را دیدید که حاجتى دارد، به او عطا کنید و هرگز کلام کسى را قطع نمى کرد تا سخنش پایان گیرد.(2)
آرى، اگر این اخلاق کریمه و این ملکات فاضله نبود، آن ملت عقب مانده جاهلى و آن جمع خشن انعطاف ناپذیر، در آغوش اسلام قرار نمى گرفتند، و به مصداق «لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»(3) همه پراکنده مى شدند.
و چه خوب است که، این اخلاقاسلامى امروز زنده شود و در هر مسلمانى، پرتوى از خلق و خوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد.
روایات اسلامى نیز در این زمینه، چه درباره شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) و چه درباره وظیفه همه مسلمین فراوان است، که در اینجا به یک روایت اشاره مى کنیم:
در این حدیثآمده است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «اِنَّما بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَکارِمَ الاْ خْلاقِ»؛ (من براى این مبعوث شده ام که فضائل اخلاقى را تکمیل کنم).(4)
به این ترتیب، یکى از اهداف اصلى بعثت پیامبر(صلى اللهعلیه وآله)، همین تکمیل اخلاق فضیله است.(5)
پی نوشت:
(1). سوره نصر، آیه 2.
(2). «معانى الاخبار»، صفحه 83 (با کمى تلخیص).
(3). سوره آل عمران، آیه 159.
(4). «مجمع البیان»، جلد 10، صفحه 333.
(5). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 24، ص 385.
فرم در حال بارگذاری ...
ویژگی های یک نمازگزار واقعی چیست؟
سوال
ویژگی های یک نمازگزار واقعی چیست؟
پاسخ
بطور کلی می توان شرایط یک نمازگزار واقعی را به دو بخش اصلی تقسیم کرد: یکی صفات و ویژگی های انسان نمازگزار در خارج از نماز و دیگری آداب و شرائطی که می بایست یک نماز گزار واقعی آنها را در درون نماز رعایت کند.
الف: در بخش اول از باب نمونه می توان به این امور اشاره کرد:
1. تقوی و ترک گناه: یکی از امور مهمی که بیش از هر چیز رعایتش برای نمازگزار واقعی ضروری است، محافظت بر نفس، اعمال و رفتار خویش است، یعنی دوری گزیدن از هر آنچه را که خداوند متعال از انجام آن ناخشنود است و گناه و معصیت الهی بشمار می رود، چرا که حقیقت گناه و معصیت چیزی جز آلودگی و نجاست و تیرگی نفس و جان آدمی نیست و برای نمازگزاری که مدعی رسیدن به معراج و قرب پروردگار و هم آوا و هم سخن با ملائکه و حضرت حق تعالی است، اصلاً میسور نیست با این کدورتها و کثافات روحی و سنگینی گناه به ملکوت اعلی راه یابد و با قلبی که در تصرف شیطان است آنرا متوجه خدا شود و با زبانی که در اثر گناه لال شده با حضرت دوست سخن بگوید.
...
از همین روی در قرآن بر آن تأکید شده و آنرا به همراه اقامة نماز توصیه کرده و استعینوا بالصبر و الصلاة و انها لکبیرة الا علی الخاشعین(1)و از صبر و نماز یاری جوئید و این کار سنگین و گران است مگر بر خاشعین. در اینجا صبر به معنای عام از ما خواسته شده، هم صبر بر سختی ها و ناگواری ها و هم صبر بر عبادت و هم صبر بر معصیت و پرهیز از شهوت ها و لذتهای نامشروع که مبغوض خداوند هستند.
از طرفی در آیات و برخی روایات همین تقوی و پرهیز از معاصی را از یک نمازگزار واقعی، متوقع است و خواستار نتیجة واقعی و عینی نماز است یعنی نمازی می خواهد که تنهی عن الفحشاء و المنکر(2) باشد رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:«هر کس نمازش او را از فحشاء و منکر باز ندارد هیچ بهره ای جز دوری از خدا نبرده است»(3)
2. انفاق و اعطاء زکات و صدقه به مستمندان: قرآن کریم می فرماید:«به بندگان مؤمنم بگو: نماز را بپای دارند و در نهان و آشکار از آنچه روزیشان داده ایم انفاق کنند.»(4) و در جایی دیگر در وصف نمازگزاران می فرماید:«آنها در اموالشان برای تقاضا کنندگان و محرومان حق معلومی را پرداخت می کنند»(5) پس معلوم می شود که یک نماز گزار واقعی کسی است که در حالی که مواظبت بر اعمال و رفتار شخصی خود و عبادات خود دارد از مردم و محرومان جامعه فاصله نگرفته و از کمک و دستگیری افراد نیازمند و ناتوان غافل نیست و همواره با اعطاء صدقات واجب(زکات و خمس) و صدقات مستحبی و هر کمکی که از دستش برآید، برای نیازمندان کوتاهی نمی ورزد.
3. اطاعت از رسول و خاندانش: بی شک هر عبادت و کار خیری که از آدمی سر می زند اگر رضایت و امضاءِ و تأیید پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه ـ علیهم السّلام ـ در آن نباشد و آدمی عملاً مطیع و پیرو آن ذوات مقدس در همة ابعاد و رفتار و کردار خویش، نباشد آن عبادت اصلاً به سرانجام نمی رسد و هیچ ارزش و بهائی ندارد. از این رو پایبندی به اصل امامت و ولایت و رهبری ضروری است، چرا که نماز را جهت دار کرده و آنرا مقبول حق می گرداند.
قرآن مجید می فرماید: و اقیموا الصلوة و آتوا الزکوة و اطیعوا الرسول. ..(6) نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید و رسول خدا را اطاعت کنید تا مشمول رحمت او شوید.
4. امر به معروف و نهی از منکر: یکی دیگر از اموری که رعایت آن بر نمازگزار واقعی ضروری است، آن است که علاوه بر مواظبت بر اعمال و رفتار خویش می بایست نسبت به افعال و کردار خانواده و نزدیکان خود و دیگر افراد جامعة خویش غافل و بی تفاوت نباشد و آنها را از منکرات بر حذر دارد و به سوی اعمال شایسته ترغیب سازد لذا خداوند متعال در قرآن می فرماید: یا بنی اقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنکر(7) پسرم نماز را بر پا دار، و امر به معروف و نهی از منکر کن.
در روایتی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ، ایشان شرایط نمازگزار واقعی را اینگونه بر می شمارند: «خداوند تبارک و تعالی می فرماید: همانا نماز کسی را قبول می کنم که:1. در برابر عظمتم تواضع کند و برایم خاکسار باشد 2. برای رضای من از شهوات دوری جوید 3. روزهایش را با ذکر من به شب رساند 4. بر بندگانم فخر نفروشد 5. گرسنگان را سیر کند 6. برهنگان را بپوشاند 7. بر مصیبت دیدگان رحم کند 8. بی پناهان را پناه دهد.(8)
ب) اما شرایط و آداب نمازگزار واقعی در خود نماز:
قبل از بیان این صفات باید دانسته شود که برای نماز غیر از این صورت ظاهری، حقیقت و باطنی است که دارای آدابی مخصوص به خود است و چنانچه ظاهر نماز را آدابی است که مراعات آنها ضروری است، بطوری که اگر آنها را رعایت نکند موجب نقصان و بطلان نماز است. (مانند رعایت نکردن آداب و احکام شرعی و فقهی نماز همچون طهارت ظاهری بدن، لباس و مکان از نجاسات ظاهری و صحت وضو، افعال، اذکار نماز) همین طور برای نماز آدابی است به نام آداب قلبیه و باطنیه که با مراعات ننمودن آنها نماز معنوی باطل و ناقص می شود.(9)
بدین جهت مراعات و محافظت بر تمام آداب ظاهری و باطنی نماز امری است ضروری، چرا که نمازی که مقبول حق واقع شود همین نماز است. امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: کسی که نماز واجب خود را در اول وقت ادا کند و حدود آنها را حفظ نماید، فرشته آنرا سپید و پاکیزه به آسمان می برد و نماز به نمازگزار می گوید: خدا تو را نگاه دارد، همان گونه که مرا نگاه داشتی. .. و کسی که نمازهایش را بی سبب به تأخیر بیندازد و حدود آنها را حفظ نکند، فرشته نماز او را سیاه و تاریک به آسمان برد در حالی که نماز با صدای بلند به نمازگزار گوید مرا ضایع کردی، خدای تو را ضایع کند آنچنان که مرا ضایع کردی و خدا تو را رعایت نکند آنچنان که تو مرا رعایت نکردی»(10)
اما برخی از آداب باطنیه این سلوک روحانی که یک نمازگزار واقعی باید بر آنها مواظبت کند عبارتند از: 1. خشوع: یعنی خضوع و فروتنی کامل در برابر هیبت و عظمت جمال و جلال محبوب. قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون(11) همانا رستگار شدند مؤمنانی که در نمازشان خاشع اند.
2. طمأنینه: به این معنا که نمازگزار، عبادت و نماز خود را از روی سکونت قلب و اطمینان خاطر بجا آورد. زیرا اگر عبادت را با حال اضطراب قلب و تزلزل بجا آورد، آن عبادت هیچ اثر و فایده ای بر روح و قلب انسان نمی گذارد.
3. محافظت نماز از تصرف و سرقت شیطان: قرآن در وصف مؤمنین می فرماید: الذین هم علی صَلَواتِهم یحافظون(12) مؤمنین کسانی هستند که بر نمازهایشان محافظت و مراقبت دارند و این محافظت در تمامی حالات و مسائل و مراتب نماز است که یکی از مهمترین مراتب، حفظ آن از تصرف غاصبانة شیطان است. چنانکه می دانیم شیطان دشمن قسم خوردة انسان است فبعزتک لاُغوینکم اجمعین(13) پس به عزت تو قسم همة آنها را گمراه می کنم (مگر بندگان مخلَص. ..). از این روی همواره، در همه جا و همة اوقات این سارق و راه زن، در کمین مؤمنین و کالاهای ناب آنان است لذا می بایست تلاش و مواظبت کامل بر نماز و عبادات داشت.
4. نشاط و بهجت: می بایست نمازگزار وقت و ساعتی را به نماز اختصاص بدهد که فارغ از همه چیز باشد، به گونه ای که دارای نشاط و شادابی و تازگی باشد و هرگز در زمان خستگی و کسالت و بی حالی نماز و عبادت را بر خود تکلیف نکنید.(14) امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ می فرماید: هنگامی که قلوب نشاط و بهجت دارند به آنها امانت بسپارید و وقتی که گریزان اند آنها را وا گذارید»(15)
5. حضور قلب: یکی از مهمترین آداب قلبیه که خود مفتاح قفل کمالات و باب الابواب سعادت است، حضور قلب است، سخن در این باب بسیار است اما اجمالاً یکی از مراتب حضور قلب این است که قلب نمازگزار در وقت عبادت از همه جا و همه چیز غیر از جمال حق تعالی فارغ و منصرف شود، با جان و قلب خویش خود را فقط در محضر محبوب ببیند و جز او چیزی را مشاهده نکند. رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید:«خدا را عبادت، کن چنانچه گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند»(16)
در اهمیت حضور قلب همین بس که روایات فراوانی داریم که نمازی و یا مقداری از نمازی مقبول حق واقع می شود که حضور قلب در آن باشد. از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت شده که «همانا بالا رود از نماز بنده از برای او نصف یا ثلث یا ربع یا خمس نماز، پس بالا نمی رود برای او مگر آنچه را به آن اقبال به قلب نموده است و ما مأمور شده ایم به نافله ها و نمازهای مستحبی تا نقص نمازهای واجب کامل و تمام شود»(17)
6. اخلاق در عبادات: به این معنا که عبادت و نماز را فقط و فقط برای رضای او انجام دهد و عملش را از هر آنچه که شائبة غیر خدائی دارد تصفیه و پاک نماید. تا آنجا که نماز را برای ترس از جهنم و یا ثواب و پاداش اخروی نخواند.(18)
پی نوشت:
1. بقره: 45.
2. عنکبوت: 45.
3. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 82، ص 198.
4. ابراهیم: 31.
5. معارج: 24 و 25.
6. نور: 56.
7. لقمان: 17.
8. بحار الانوار، ج 69، ص391.
9. ر.ک، موسوی خمینی، روح الله، آداب نماز، مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول، 1370، ص 2 ـ 5.
10. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 3، ص 90، کتاب الصلوة، ابواب المواقیت باب 3، حدیث 17.
11. مؤمنون: 1 و 2.
12. معارج: 44، مؤمنون: 9.
13. ص: 82 و 83.
14. نساء: 43.
15. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج75، ص 377، کتاب الروضة باب 29، حدیث 3.
16. همان، ج 74، ص 74، کتاب الروضة، باب 4، حدیث 3.
17. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 327، باب 24، حدیث 2.
18. ر.ک، آداب الصلوة، ص 160 ـ 179.
فرم در حال بارگذاری ...
آیین پیامبر (ص) قبل از اسلام
سوال
پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قبل از بعثت مطابق چه آييني عمل مي كرد؟
پاسخ
با آغازرسالت پيامبر(ص) در سال40 عام الفيل، آيات قرآن مجيد و دستورات و تعاليم اسلام بر آن حضرت نازل گرديد و اين در حاليست كه در روايات شيعه و سني وارد گرديده كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قبل از بعثت و نزول وحي هر سال روزهايي را در غار حراء مشغول اعتكاف بود. علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: پيامبر پيش از بعثت مدتي در هر سال در كوه حرا بسرمي برد(1)و بارها دور خانه خدا طواف نموده و حج بجا مي آورد.(2) از اين رو اين سؤال مطرح مي شود كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پيش از بعثت اين عبادات را بر اساس چه آييني انجام مي داد و اساساً اصول و فروع اعتقادات آن حضرت چه بوده است؟
...
نظر برخي از علماي بزرگ دين :اين مسئله در ميان علماي اسلامي يك مسئله اختلافي مي باشد: غزالي و قاضي عبدالجبار از علماي اهل سنت در اين مسئله توقف كرده(3)و نتوانسته اند نظر معيني را ابراز كنند، شيخ طوسي نقل كرده كه برخي از علماء قائل شده اند آن حضرت از شريعت پيامبران پيش از خود پيروي مي كرد(4) لكن برخي از علماي شيعه همچون شيخ طوسي و ميرزاي قمي و علامه مجلسي معتقدند آن حضرت قبل از بعثت پيرو اديان پيامبران پيش از خود نبوده و در عين حال موحد بوده است.
شيخ طوسي در عدة الاصول مي نويسد: «پيغمبر نه قبل از نبوت و نه بعد از آن پيرو دين پيغمبران پيش از خود نبوده، هر عملي كه انجام مي داده مطابق شريعت خاص خود بوده است و علماي شيعه مي گويند قبل از بعثت امور خاصّي به آن حضرت وحي مي شد».(5)
ميرزاي قمي مي نويسد: «حق آن است كه پيغمبر قبل از بعثت عمل به احكام شرع مي نمود ولي نه به دين پيغمبران پيش از خود، زيرا ما آن حضرت را از همه انبياء برتر مي دانيم ».(6)
علامه مجلسي مي فرمايد: آنچه از اخبار معتبر و متعدد و فراوان برايم روشن گرديد اين است كه آن حضرت قبل از بعثت از زماني كه خداوند عقلش را در آغاز سنّش كامل نمود نبي بوده و مورد تأييد روح القدس بوده است. ملكي با او سخن مي گفت صدايي را مي شنيد و خواب مي ديد، سپس بعد از چهل سال (به مقام رسالت) رسيد و رسول شد بطوري كه آن ملك با او به صورت روبرو و مستقيم سخن مي گفت و قرآن را بر او نازل كرد و به او دستور تبليغ داد، در حالي كه پيامبر قبل از (بعثت) خدا را با انواع عبادات مي پرستيد، كه آن عبادات گاه موافق آن چيزي بود كه پس از بعثت به مردم تبليغ مي كرد و گاه به گونه ديگري بود. حال يا موافق شريعت ابراهيم و يا پيامبران غير از ابراهيم از انبياء قبل( از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ )، ولي نه بدان معنا كه وي تابع آنها و عامل به آيين و شريعت آنها باشد، بلكه بدين صورت كه آنچه به پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ وحي مي شد مطابق برخي از شرايع سابق بود.(7)دلايل و شواهدي نيز ادعاي مجلسي را تاييد مي نمايند:
1ـ اولين دليل اين مدعا سخن علي ـ عليه السلام ـ در خطبه قاصعه مي باشد، آن حضرت در آن خطبه مي فرمايد: پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از بعد از دوران شيرخوارگي تحت مراقبت و تربيت فرشته اي از فرشتگان خداوند قرار داشت تا اخلاق برجسته و صفات پسنديده را شب و روز به وي بياموزد(8).
اين سخن علي ـ عليه السلام ـ گواه روشني است بر اين كه رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قبل از بعثت به طور مستقيم تحت تربيت و هدايت خداوند متعال قرار داشته از اين رو مناسك و عباداتش را مي توان مطابق دستورات آن خدا دانست.
2ـ برخي روايات نيز بر اين امر تاكيد دارند كه پيامبرـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ائمه(عليهم السلام) از آغاز حيات به وسيله روح القدس تأييد مي شده اند.(9)
3ـ از سوي ديگر در مورد حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ در قرآن وارد گرديده كه آن حضرت در گهواره لب به سخن گشوده و شهادت به نبوت خود و برخي از تعاليم دين خويش داده و فرمود: «إِنّي عبدُ اللهِ آتاني الكتابَ و جعلنِي نبيّاً وَ جعلنِي مباركاً أَينما كنتُ و أوصانِي بالصلاةِ ما دُمْتُ حيّاً.(10) من بنده خدا هستم، به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته، و تا زنده ام به نماز و زكات سفارش كرده است».
همچنين قرآن در مورد حضرت يحيي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «يا يحيي خذالكتاب بقوّة و آتيناه الحكم صبيّاً.(11) اي يحيي، كتاب (خدا) را به جد و جهد بگير، و از كودكي به او نبوت داديم».
البته بايد توجه داشت كه به نظر برخي مقام نبوت غير از رسالت مي باشد، (نبي) كسي است كه از جانب خدا يا روح القدس يا جبرئيل به او اخبار غيبي مي رسد ولي (رسول) آن است كه از سوي خداوند مأموريت يافته اين اخبار غيبي را به مردم برساند و رسالتش را ايفا كند.(12) بنابراين اين امكان وجود دارد پيامبري قبل از نيل به مقام رسالت نبي باشد.
4ـ هم چنين بايد خاطرنشان كرد كه اديان مطرح در عصر پيامبر(ص) نيز چنان به تحريف و خرافه آلوده بودند كه تبعيت از آنها ممكن نبود، بسياري از اعمال حج كه در نزد عرب آنروز رواج داشت و به ظاهر از دين ابراهيم(ع) باقي مانده بود از شرك سرشار بود برخي از پيروان دين توحيدي حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ بت هايي را بر اركان كعبه و صفا و مروه نصب نموده و مي گفتند ما نعبدهم الاّ ليقربونا الي اللّه زُلفي(13) ـ ما اين ها را براي تقرب بيشتر به خداوند مي پرستيم و به تلبيه عبارت (إلا شريك هو لك) را افزودند و شعار توحيدي (لبيك اللهم لبيك، لبيك لاشريك لك لبيك) را به شرك آلوده ساختند.(14)آيات متعددي از قرآن كريم بيانگر تحريف در ديگر اديان توحيدي موجود در شبه جزيره عربستان همچون يهوديت و مسيحيت است. بنابراين هرگز نمي توان پذيرفت پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ دستورات عبادي خود را از كساني مي گرفت كه خود به شرك و بت پرستي رو آورده و يا به تحريف دين خدا دست زده بوده اند.(15)
نتيجه گيري:
با توجه به دلائل چهارگانه فوق بايد گفت به نظر برخي از علماي شيعه پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قبل از بعثت از هيچيك از شرايع آسماني پيامبران قبل از خود پيروي نمي كرد بلكه در اصول اعتقادي فردي موحد و يكتا پرست بوده و در فروع ديني از دستورات خداوند متعال كه توسط ملكي از ملائكه به وي ابلاغ مي شده اطاعت مي كرده است.
پی نوشت:
۱. ـ نهج البلاغه، تحقيق صبحي صالح، خ192.
۲. ـ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج8، ص88، باب الستجاب تکرار الحج و العمرة.
۳. ـ نقل از بحارالانوار، ج 18، ص 271، باب آخر في کيفيّة صدور الوحي ونزول جبرئيل.
۴. ـ العده في اصول الفقه، شيخ طوسي، تحقيق. محمد رضا الانصاري، ج 2، ص 590 و 591.
۵. ـ همان، ج2، ص 590.
۶. ـ تاريخ اسلام از آغاز تا هجرت، علي دواني، ص 86.
۷. ـ بحارالانوار، ج 18، ص 277.
۸. ـ نهج البلاغه، خطبه قاصعه، 192.
۹. ـ بحارلانوار، ج 18، ص 278.
۱۰. ـ سوره مريم، آيات 30 و 31.
۱۱. ـ سوره مريم، آيه 12.
۱۲. ـ ر. ک: تاريخ اسلام از آغاز تا هجرت، علي دواني، ص 83.
۱۳. ـ سوره زمر، آيه 39.
۱۴. ـ الملل و النحل، شهرستاني، ج 2، ص 247.
۱۵. ـ براي کسب اطلاع تفصيلي از دلايل چهارگانه فوق مي توانيد به بحارالانوار، ج 18، ص 277 تا 281 و العدة في اصول الفقه، ج 2، ص 590 تا 597 مراجعه کنيد.
فرم در حال بارگذاری ...
سال، ماه و روز دقیق تولد حضرت محمد (ص) چیست؟
سوال
سال، ماه و روز دقیق تولد حضرت محمد (ص) چیست؟
پاسخ
همه مورخان و سیره نویسان اتفاق دارند که تولد حضرت محمد (ص) در عام الفیل (سال 570 میلادی) و در ماه ربیع الاول بوده است، اما اینکه تولد آن حضرت در چه روزی از ماه ربیع الاول بوده است، معروف در میان محدثان شیعه این است که تولد آن بزرگوار در روز هفدهم ربیع الاول بوده است و مشهور در میان اهل سنت این است که آن حضرت در روز دوازدهم ربیع الاول دیده به دنیا گشود.
فرم در حال بارگذاری ...
برگزاري ويژه برنامه اختتاميه هفته كتابخواني
به گزارش معاون پژوهش برنامه اختتاميه با برنامه هايي چون برگزاری کارگاه نگارش علمی توسط خانم قاسمی، رونمایی از کتب خریداری شده توسط خیرین محترم برای اهدا به کتابخانه، تقدیر و تشکر ازجناب آقای پاکدامن مسئول کتابخانه مدرسه و قدر داني از طلابی که در مسابقات مطرح شده در اين هفته استقبال نموده و درآنها شركت كردند برگزار شد.
فرم در حال بارگذاری ...
برگزاري كارگاه كتابخواني در مدرسه علميه امام خميني(ره)
به گزارش معاون پژوهش كارگاهي با عنوان حلقه ي كتابخواني با حضور طلاب برگزارگرديد. در اين كارگاه شرح مختصري از زندگي نامه بانوي مجتهده امين عنوان شده و كتاب روش خوشبختي به نوشته ايشان حضور طلاب معرفي گرديد و خلاصه اي از مباحث اين كتاب بررسي و حضور طلاب شرح داده شد.
اين برنامه باهدف تشويق و ترغيب طلاب به مطالعه برگزار شد.
فرم در حال بارگذاری ...
برگزاري نمايشگاه كتاب
برگزاري نمايشگاه كتاب به مناسبت هفته كتاب و كتابخواني در مدرسه علميه امام خميني(ره)
فرم در حال بارگذاری ...
سخنرانی با موضوع رفع شبهات مهدویت
سخنراني خانم سعيدي با موضوع رفع شبهات مهدويت در مدرسه علميه امام خميني(ره) در هفته كاب و كتاب خواني
فرم در حال بارگذاری ...
جلسه سخنراني به مناسبت هفته كتابخواني
جلسه سخنراني به مناسبت هفته كتابخواني به سخنراني سركار خانم قاسمي معاون پژوهش مدرسه برگزار شد.
در اين جلسه ايشان پيرامون دلايل نامگذاري اين هفته مطالبي را عنوان نموده و به بررسي زنذدگي نامه علامه طباطبايي پرداختند.
فرم در حال بارگذاری ...
شاد کردن کودکان
یکی از آموزه های مهم اسلام، مهرورزی و نشاط بخشی به کودکان است. بازی کردن پدر و مادر با کودک، خریدن پوشاک زیبا و مناسب، قصه گفتن هنگام خواب یا دادن هدیه، فرزند را شاد و خوشحال می سازد.
روزی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله برای نماز به مسجد می رفت. در راه، گروهی از کودکان انصار بازی می کردند که تا آن حضرت را دیدند، دور او جمع شدند و به دامن او آویختند به گمان اینکه چون آن حضرت همواره حسن و حسین علیهماالسلام را بر دوش خود می گرفت، این بار آنها را نیز به دوش بگیرد.
...
پیامبر از یک سو نمی خواست آنها را برنجاند و از سویی دیگر مردم در مسجد منتظرش بودند و می خواست خود را به مسجد برساند. در این حال، بلال حبشی از مسجد بیرون آمد و به جست وجوی پیامبر پرداخت. پس از مدتی، آن حضرت را کنار گروهی از کودکان یافت و جریان را فهمید. خواست کودکان را تنبیه کند، ولی پیامبر او را از این کار نهی کرد و فرمود: «تنگ شدن وقت نماز، برای من بهتر از رنجاندن کودکان است.» آن گاه به بلال فرمود: «به خانه برو و آنچه از گردو یا خرما یافتی، بیاور تا خود را از این کودکان بازخرید کنم.» بلال رفت و پس از جست وجو، هشت دانه گردو یافت و آن را به حضور پیامبر آورد. پیامبر آنها را میان کودکان تقسیم کرد و بدین گونه کودکان راضی شدند آن حضرت را آزاد کنند.پیام متن:
در نظر پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، تنگ شدن وقت نماز، بهتر از رنجاندن و بی توجهی به کودکان است.
سلام بر دوستان کوثربلاگی عزیز
به مناسبت ازدواج خدیجه وپیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
چالشی مطرح کردیم
حتما نظر دهید
از
اعضای مذکر خانواده اعم از برادر, پدر یا همسرتان نیز استفاده نموده وتحت عنوان آن ها در قسمت نظرات مطرح کنید
http://kosar-esfahan.kowsarblog.ir/به-مناسبت-ازدواج-حضرت-خدیجه-وپیامبر-صلی-الله-علیه-وآله-وسلم
فرم در حال بارگذاری ...
عایت مساوات میان فرزندان
از وظایف بسیار مهم پدران و مادران آن است که بکوشند همواره بر اساس عدالت و مساوات میان فرزندان خود رفتار کنند و هیچ گاه در محبت و توجه کردن به فرزندان، پسر را بر دختر یا فرزندی را بر فرزندان دیگر مقدّم ندارند. پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «از خدا بترسید و میان فرزندانتان با عدالت رفتار کنید همان گونه که دوست دارید آنان به شما نیکی کنند».
...
تنها نقطه امید و مایه شادی و آرامش کودک، محبت و حمایت پدر و مادر است. هیچ کارب به اندازه محبت والدین، کودک را آسوده خاطر و آرام نمی کند و هیچ مصیبتی مانند دور شدن از محبت والدین، روح و روان او را آزرده و پریشان نمی سازد. به همین دلیل، حسادت کودک به فرزند تازه متولد شده خانواده تعجب آور نیست؛ زیرا می پندارد از بخشی از مهربانی ها و مراقبت هایی که تاکنون متعلق به او بوده است، محروم خواهد شد.والدینی که در ابراز علاقه و محبت به کودکانشان، عدالت را رعایت نمی کنند و هر از گاهی، یکی را بر دیگری ترجیح می دهند، در واقع، آنها را تحقیر و به شخصیت آنان اهانت می کنند و به کودک این گونه القا می کنند که تو شایستگی احترام و محبت را نداری. گفته اند روزی پیامبر گرامی اسلام، مردی را دید که دو فرزند خود را به همراه داشت. مرد یکی از فرزندانش را بوسید و دیگری را نبوسید. رسول خدا صلی الله علیه و آله به مرد فرمود: «چرا میان دو فرزندت، عدالت و برابری را رعایت نکردی؟»
تفاوت گذاشتن میان کودکان، روح آنها را خسته و ناتوان می کند و به بیماری های روانی دچار می سازد. گاهی نیز کودک را به انتقام جویی از برادر، خواهر یا والدین خود برمی انگیزد و او را فردی کینه توز بار می آورد.
پیام متن:
نبود عدالت رفتاری میان فرزندان، سبب ایجاد اختلال های روانی و کینه توزی در آنها می شود.
فرم در حال بارگذاری ...
رعایت حال کودکان حتی در نماز
گاهی خردسالان هنگام نماز خواندن والدینشان، از طولانی شدن نماز آنها، به سبب گرسنگی یا تنهایی، بی تابی می کنند. در این شرایط، پدر و مادر با به کارگیری سیره پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت معصوم علیهم السلام باید بکوشند تا هیچ گاه از یاد خدا غافل نمانند و در ادای فریضه سستی نورزند. در کنار آن، برای اینکه به خواسته ها و نیازهای کودک نیز اهمیت دهند بهتر است تا حد امکان، نمازشان را کوتاه تر بخوانند.
پیامبر گرامی اسلام، نماز ظهر را با مردم به جماعت برگزار و دو رکعت آخر آن را به سرعت تمام کرد. پس از نماز، مردم گفتند: «یا رسول اللّه ! آیا در نماز حادثه ای رخ داد؟» حضرت فرمود: «چرا می پرسید؟» گفتند: «دو رکعت آخر نماز را با سرعت خواندید.» فرمود: «مگر صدای گریه و فریاد کودک را نشنیدید؟»
...
از امام حسن صلی الله علیه و آله یا جابربن عبداللّه نقل شده است که نماز را در محضر رسول اللّه صلی الله علیه و آله خواندم. همین که آن حضرت سلام داد، به ما فرمود: «صبر کنید، کوزه ای با مقداری حلواست.» آن گاه برای تقسیم آن از جا بلند شد و به هر کس مقداری حلوا می داد تا اینکه به من رسید. من کودک بودم. آن حضرت انگشتی حلوا به من خوراند، سپس فرمود: «باز هم بدهم؟» گفتم: آری! آن حضرت انگشتی دیگر به خاطر خردسال بودنم به من خوراند.چنین رفتارهای ناب مذهبی سبب می شود بذرهای ایمان از همان طفولیت در دل فرزندان کاشته شود و خاطراتی شیرین و زیبا از این دوران به یاد داشته باشند.
پیام متن:
1. کوتاه کردن نماز، هنگام گریه کودکان.
2. تشویق کودکان پس از شرکت کردن او در نماز جماعت.
فرم در حال بارگذاری ...
بازی کردن با کودکان
یکی از راه های ابراز محبت والدین به فرزند، تهیه کردن وسایل بازی و سرگرمیِ مناسب سن اوست. همچنین هرگاه کودک از والدین بخواهد که با او بازی کنند، پدر و مادر باید به این درخواست او پاسخ مثبت دهند، ولی شیوه اداره بازی را بر عهده کودک بگذارند و خواسته های خود را بر او تحمیل نکنند. بازی افزون بر اینکه نشاط و شادابی را به کودک هدیه می کند، به رشد استعدادهای نهفته او نیز می انجامد. پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت علیهم السلام با تأکید بسیار بر این موضوع، خود در بازی فرزندانشان، شرکت و به نظارت بر بازی آنها، آنان را بر این امر تشویق می کردند.
...
روزی امام حسین علیه السلام در کوچه سرگرم بازی بود. پیامبر نیز به همراه یارانش از خانه خارج شدند. وقتی چشم پیامبر به امام حسین علیه السلام افتاد، به طرف او رفت و دستانش را گشود تا او را در آغوش بگیرد. امام حسین علیه السلام خنده کنان به این طرف و آن طرف می گریخت. پیامبر نیز خندان دنبال او می دوید تا اینکه سرانجام او را گرفت. پس دست زیر چانه اش گذاشت و او را بوسید.یکی از نزدیکان پیامبر نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله گاهی زبان خود را برای حسین علیه السلام که کودک بود، از دهان بیرون می آورد. کودک با مشاهده این کار پدربزرگ خود، غرق در خنده و شادی می شد. مردی که این کار پیامبر را می دید، با تعجب گفت: به خدا سوگند! پسرم مرد گشته و ازدواج کرده است، ولی تا حالا من او را نبوسیده ام. پیامبر که از سنگدلی مرد شگفت زده شده بود، فرمود: «هر کس لطف و مهربانی نشان ندهد، به او نیز مهر و محبت نمی شود».
پیام متن:
1. بازی با کودک موجب شادابی کودک و رشد استعدادهای نهفته او می شود.
2. والدین هنگام بازی با کودک، بکوشند بنا بر خواست و میل کودک رفتار کنند و خواسته خود را بر او تحمیل نکنند.
فرم در حال بارگذاری ...
با کودک، کودکانه باید رفتار کرد
کودک به دلیل نزدیک بودن به مبدأ فطرت و داشتن ذهن و دلی پاک و بی آلایش، زمینه بسیار مناسبی را برای تربیت پذیری دارد. او هدیه ای است الهی که با سرشت ساده و زلال خویش پا به جهان هستی گذاشته و از هر گونه زشتی و ناپاکی به دور است و این، والدین و مربیان کودک هستند که با تربیت نادرست خویش، مسیر فطرت پاک و الهی او را منحرف می سازند. بنابراین، در برخورد باکودک باید ویژگی های ذاتی او را در نظر گرفت.
مهربانی، نوازش و انس با کودک، نقش مهمی در تربیت و شکوفایی استعدادهای نهفته او دارند. رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره از روی محبت و تواضع، با بچه ها رفتار می کرد. ایشان به استعدادهای فطری آنها توجه داشت و از رنجش و ناراحتی شان سخت آرزده خاطر می شد. در هم نشینی با کودکان، خود را همسان آنان می پنداشت و با آنها سرگرم بازی می شد و به دیگران نیز سفارش می کرد: «مَن کانَ عِنْدَهُ صَبِیٌّ فَلْیَتَصابَّ لَهُ؛ کسی که نزد او کودکی است، باید کودکانه رفتار کند».
...
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، حسنین علیهماالسلام را بر دوش خود سوار می کرد و به آنها می فرمود: «خوب مرکبی دارید و شما هم خوب سوارکارانی هستید.» آن حضرت حتی در حضور جمع، خود را هم پایه کودکان قرار می داد و با آنان انس می گرفت. همچنین به یاران خود می فرمود: «با کودکان مأنوس شوید و آنان را در آغوش بگیرید.» کودکانی نیز که رسول خدا صلی الله علیه و آله ، آنان را به دوش می گرفت، به این امر افتخار می کردند.پیام متن:
1. سنّ کودکی، بهترین زمان برای تربیت پذیری است، چرا که دل و جانش، پاک و بی آلایش است.
2. در برخورد با کودکان، باید رفتاری کودکانه داشت.
فرم در حال بارگذاری ...