نگاه رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) به مقوله وقف
مقام معظم رهبری فرموده اند اكنون فرصت مغتنمي براي اجراي اين حكم پيشرفته و والاي اسلام است. از اين فهميده ميشود كه نگاه آقا همان نگاه پيامبر اكرم و ائمه اطهارعليهمالسلام است. رهبر معظم انقلاب نظرشان بر اين است كه اين حكم اسلامي بايد در جامعه رونق پيدا كند و ابعاد آن به لحاظ تاريخي، اجتماعي، اسلامي و اخلاقي و ديني تبيين شود و به جامعه اطلاعرساني شود.
ايشان انتظار دارند كه عموم جامعه بهخصوص كساني كه از ثروت برخوردارند، نسبت به اين سنت حسنه پيامبر اكرم و ائمه(ع) اقدام كنند. از سازمان اوقات و ادارات وابسته نيز انتظار دارند كه مردم را ـ بهخصوص متمكنين را ـ به اين سنت حسنه تشويق كنند.
البته تشويق هم دو بعد دارد. هم تشويق زباني و هم تشويق عملي است. تشويق زباني همان تبليغ است. اينكه ابعاد مختلف و احكام وقف تبليغ و با استفاده از رسانهها در جامعه مطرح و فرهنگسازي شود.
...
ولي مهمتر از آن تشويق عملي است كه متوليان وقف، امانتدار خوبي باشند و اعتماد عموم مردم را جلب كنند و مردم نسبت به ادارهي اوقاف و مديران وقف اعتماد كامل داشته باشند تا اين امانتشان را با خيال راحت به مديران و متوليان وقف بسپارند. البته اين مهم حاصل نخواهد شد مگر با اِعمال صحيح، رعايت امانتداري و وجدان كاري همراه با التزام و رعايت مسائل و احكام ديني در مورد وقف.احكام وقف در نگاه مقام عظمای رهبری
يكي از آن مواردي كه بسيار مهم هم هست و بايد به آن توجه شود، اين است كه عوايد موقوفات در جهت صحيح هزينه شود. جهت صحيحاش همان است كه واقف براي امور خير نيت كرده است. درواقع فتواي امام(ره) و رهبر انقلاب اين است كه عمل به نيت واقف واجب است. البته در برخي موارد، نيت واقف قابليت اجرا ندارد؛ چارهاي نيست و بايد آن را به نزديكترين مسئله شبيه به نيت واقف تبديل كرد.رهبر انقلاب تأكيد ميكنند كه اگر كسي نيت واقف را تغيير بدهد ـ ولو در امر خير ـ ضامن است و در صورت خرج كردن آن بايد عين مال را بازگردانده و جبران كند. اين يكي از فتاواي بسيار مهم و كليدي ايشان است .مورد ديگر كه از فتواهاي رهبر انقلاب محسوب ميشود اين است كه مصالح دولت، ملت و مصالح سياسي و اجتماعي در تغيير نيت واقف اثر ندارد.
در مجموع ايشان به حفظ حقوق اركان وقف كه عبارت است از موقوفه، واقف، موقوفاليه و آن هدفي كه واقف نيت ميكند ـ براساس مباني فقهي و ديني ـ بسيار دقت و توجه دارند و اين بستر بسيار مناسبي براي حفظ اعتماد خيرين و كساني كه علاقمندهستند كه مال و ثروتشان را براي امر وقف سرمايهگذاري كنند، محسوب ميشود كه رئيس نظام اسلامي نسبت به حفظ حقوق وقف، واقف و موقوفاليه تا اين حد اهميت و حساسيت قائل هستند.
بايد با موقوفهخواري و كساني كه به اين سرمايه دستاندازي ميكنند مبارزه كرد. مردم بايد ببينند كه دستگاههاي نظام اسلامي در قواي مختلف اين سرمايه را نگهداري ميكنند و مدافع حق و حقوق وقف هستند.
انتظار مقام معظم رهبری از مسئله وقف و سازمان اوقاف
۱- اين است كه سازمان اوقاف بايد يك مجموعه پاكيزه، پرنشاط و فعال باشد.
۲- طبيعت وقف طمعورزي است، چون با پول و مسائل مادي سروكار دارد. قبل از انقلاب و متأسفانه بعد از انقلاب كساني در اين مجموعه آمدند و كيسهاي براي خودشان دوختند و به فكر جيب خود بودند. ايشان توصيه دارند كه ريشهي اين طمع به وقف را از بين برود .
۳- این که مردم ميبينند كه شما(سازمان اوقاف ) درست عمل ميكنيد يا نه؟ در واقع همان امانتداري و درست عمل كردن دوباره از سوي ایشان گوشزد شد.
۴- اصلاح متوليان وقف است كه متوليان خيلي مهم هستند و بايد نظارت ويژهاي بر روي آنها داشت.۵- مصرف صحيح وقف است؛ يعني همان نيت واقف كه پيشتر به آن اشاره شد.
در مجموع ديدگاه رهبر معظم انقلاب آن است اعتماد مردم را به وقف و اوقاف جلب و هم حكم خدا مراعات شود . چون همان حكم خدا را كه در وقف اجرا شود عامل جلب اعتماد مردم هم ميشود. اگر اين امر زير پا گذاشته شود، عامل بياعتمادي مردم خواهد شد.
منبع:موقوفات امامی
فرم در حال بارگذاری ...
دلیل پشت سر هم خواندن نماز ظهر، عصر و مغرب، عشاء
اصولا با هم يا جدا خواندن نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء يكي از اختلافات شكلي در نحوه انجام نماز بين شيعه و سني است كه شيعيان معمولا اين دو نماز را با هم مي خوانند و اهل سنت معمولا جداي از هم؛ يعني به طور معمول شيعيان نمازهاي پنجگانه خود را در سه نوبت مي خوانند و اهل سنت در پنج نوبت و در هر حال هر دو عمل صحيح است؛ ما نيز همانند اهل سنت معتقديم كه جدا خواندن نمازهاي فريضه در پنج نوبت عملي بهتر و مطابق سنت پيامبر و امامان است، اما نبايد از ياد برد كه اين امر به معناي ضرورت و لزوم اين عمل نيست.
به عبارت روشن تر از نظر شيعه با هم خواندن نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء امري جايز و مستحب - و نه لازم - است و منشا اصلي عملكرد فقهي شيعيان همين منابع روايي قطعي است كه براي شيعيان معتبر است و خود امامان معصوم كه پيشواي ما در انجام امور ديني هستند اين گونه نماز خواندن را تجويز نموده اند، در عين حال اگر فردي امكان و تمايل به جدا خواندن نمازها داشت. بسيار خوب است كه چنين كند همان گونه كه در برخي مساجد شيعه همين گونه عمل مي شود .
...
در عين حال مستندات نقلي نشان مي دهد كه جمع بين ظهر و عصر و مغرب و عشا هم در منابع شيعه و هم در روايات اهل سنت آمده است و پيامبر خود نيز در مواردي بدون هيچ ضرورتي نمازها را با هم خوانده است؛ براي نمونه به چند روايت شيعه و سني در اين باره اشاره ميكنيم:روايات شيعه:
عبدالله بن سنان از حضرت امام صادق(ع) نقل كرده: پيامبر بدون اين كه عذري در كار باشد، ظهر و عصر و نيز مغرب و عشا را با يك اذان و دو اقامه خواند.(1)
اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) نقل ميكند: پيامبر بدون اين كه عذري در كار باشد، ظهر و عصر را در يك جا خواند. عمر به آن حضرت گفت: آيا در نماز حكم تازهاي پيدا شده؟ پيامبر گفت: نه حكم تازهاي در باره نماز نيامده، ولي خواستم كار را بر امت خودم راحتتر كنم.(2)
عبدالملك قمي ميگويد: به امام صادق(ع) گفتم: ميتوانم بين دو نماز را بدون اين كه عذري داشته باشم، جمع بكنم؟ امام در جواب فرمودند: پيامبر اين كار را انجام داد و خواست كه امت را در آسايش و راحتي قرار دهد.(3)
روايات اهل سنت:
جابر بن زيد از ابن عباس نقل كرده كه پيامبر هفت ركعت مغرب و عشا را با هم خواند و هشت ركعت ظهر و عصر را با هم خواند و حضرت در مدينه بود.(4)
ابن عباس ميگويد: پيامبر اسلام در مدينه، بين ظهر و عصر و بين مغرب و عشا را جمع ميكرد، بدون اين كه عذري در كار باشد.(5)
سعيد بن جبير از ابن عباس نقل ميكند: رسول خدا(ص) ظهر و عصر و مغرب و عشا را با هم خواند، بدون اين كه خطر و يا سفري در كار باشد.(6)
عكرمه از ابن عباس نقل ميكند كه پيامبر در مدينه، بدون اين كه مسافر باشد، مغرب و عشا و نيز ظهر و عصر را با هم خواند.(7)
در نتيجه اكثر شيعيان از اين راه كار جائز و شرعي استفاده كرده و معمولا نمازهاي خود را جمع مي خوانند ، هرچند برخي شيعيان هم مقيدند كه نمازهاي خود را در پنج وقت و با فاصله بخوانند و حتي برخي مساجد شيعه اين گونه عمل مي كند كه براي افرادي كه امكان اين امر را دارند اين شيوه يقينا بهتر است ؛ اما اگر فردي با نخواندن نماز عصر احيانا ديگر نتواند نماز را به جماعت بخواند و يا احيانا نمازش قضا شود ، همان جمع خواندن در اول وقت براي او بهتر است .
پينوشتها:
1. شيخ حر عاملي، وسائلالشيعه،نشر آل البيت ،1409ق، ج 3، ص 160، باب 32، ح1.
2 . همان، ص 161، ح 2.
3. همان، ح3.
4 . صحيح بخاري، دار ابن كثير و اليمامه، دمشق و بيروت 1414، ج 1، ص 201، باب تأخيرالظهر الي العصر، ح 518.
5 . صحيح سنن نسائي، باب الجمع بين الصلوتين في الحضر،بي جا، بي تا، ج 1، ص 200، ح 601.
6 . صحيح مسلم، باب الجمع بين الصلوتين فيالحضر، دار احياء التراث العربي، 1374ق، بيروت، ج 1، ص 489، ح 49.
7 . مسند احمد بن حنبل، چاپ شده در ضمن «موسوعهالسنه» الكتب السته و شروحها، بي جا، بي تا، ح 1، ص 221، س 27.
سلام
من اینکه پنج وعده اذان گفته میشه تو شهرای سنی نشین را دوست دارم
ارام بخشه صدای اذان
فرم در حال بارگذاری ...
احکام وصیّـت - حضرت آيتالله بهجت قدسسره
وصیّت آن است که انسان سفارش کند بعد از مرگش برای او کارهایی انجام دهند، یا بگوید بعد از مرگش چیزی از مال او ملک کسی باشد، یا برای اولاد خود و کسانی که اختیار آنان با اوست قَیِّم و سرپرست معین کند، و کسی را که به او وصیّت میکنند، وصیّ میگویند.
«٢١۶٣» پدر و جد پدری که بر اطفال ولایت دارند در صورتی که یکی از آنها زنده است، میتواند وصیّت کند که سرپرستی اطفالش برای شخص دیگری باشد، و همینطور میتواند وصیّت کند که شخص دوم نیز، بعد از خود شخص سومی را بهعنوان سرپرست اطفال انتخاب کند، ولی این حق برای مادر ثابت نیست، بلکه قَیِّم اطفال ولیّ شرعی آنها است.
«٢١۶۴» کسی که میخواهد وصیت کند، بنابر اظهر میتواند با اشارهای که مقصودش را بفهماند، وصیت کند اگرچه لال هم نباشد.
«٢١۶۵» بنابر اظهر انسان میتواند وصیت خود را بهوسیله نوشتن انجام دهد.
...
«٢١۶۶» وصیت به صرف کردن مالی در معصیت جایز نیست، پس وصیتی که مشتمل بر کمک ظالم در ظلمش و فاسق در فسقش است باطل میباشد، بهشرط اینکه مقصود او منحصراً این مصرف خاص بوده باشد، وگرنه اصل وصیت صحیح است، ولی در راههای خیر مصرف میگردد و همچنین اگر مورد وصیت مشترک بین حلال و حرام باشد، حمل بر حلال میشود، مگر آنکه بدانیم که در وصیت قصد حرام نموده، که در این صورت صحیح نیست، و اگر وصیت به چیزی کرد که استفاده از آن غالباً در حرام است، ولی بدانیم که مقصود او منفعت حلال بوده است واطمینان به مصرف در حلال باشد و عرفاً کمک به انجام معصیت نباشد، وصیت صحیح است.«٢١۶٧» مالی که مورد وصیت قرار میگیرد باید قابلیت تملّک داشته باشد؛ پس وصیت به شراب یا سگ و خوک و امثال آنها باطل است، مگر آنکه مقصود او جهت حلالی، مثل وصیت به شراب برای سرکه کردن باشد.
«٢١۶٨» وصیت نمودن به سکونت موقت یا همیشگی در خانهای صحیح است، و همچنین است وصیت به میوه درختی، که در این صورت شامل میوه موجود در حال وصیت هم میشود، مگر آنکه قرینهای بر خروج آن از مورد وصیت وجود داشته باشد.
«٢١۶٩» وصیت شخص سفیه صحیح نیست، مگر اینکه عقلایی باشد و مربوط به امور مالی نباشد که بخواهد چیزی را مال کسی کند، و وصیت کسی که ورشکست شده، اگر وصیت او مزاحمت با حقوق طلبکارهایش نداشته باشد، صحیح است.
«٢١٧٠» کسی که وصیت میکند باید بالغ و عاقل باشد، ولی بچه ده سالهای که خوب و بد را تمیز میدهد، اگر وصیت او مثل افراد بالغ عاقل باشد، بنابر اظهر، وصیت او صحیح است، و نیز وصیتکننده باید از روی اختیار وصیت کند و کسی او را مجبور نکرده باشد و در غیر این صورت صحیح نیست.
«٢١٧١» کسی که از روی عمد مثلاً زخمی به خود زده، و همینطور بنابر اظهر کسی که سمی خورده است که بهواسطه آن، یقین یا گمان به مردن او پیدا میشود، اگر وصیت کند که مقداری از مال او را به مصرفی برسانند صحیح نیست، و اگر بعد از این عمل وصیت کرد ولی نمرد، در نفوذ این وصیت تأمل است و احتیاط در تجدید وصیت است، و اگر تجدید نکرد، باید در عمل به وصیت بر طبق احتیاط مناسب عمل شود.
«٢١٧٢» اگر انسان وصیت کند که چیزی را به شخصی بدهند، بنابر احوط، در صورتی آن شخص آن چیز را مالک میشود که آن را قبول کند، اگرچه در حال حیات وصیتکننده باشد، و اگر قبول کرد و بعد از مردن وصیتکننده ردّ کرد، مال از آنِ اوست و ردّ او بیفایده است.
«٢١٧٣» وصیّ باید بالغ و عاقل و مورد اطمینان باشد، پس اگر خیانتی از او ظاهر شد، وصایتش باطل میگردد و حق تصرّفات از او سلب میشود، و وصیّ میتواند مرد باشد یا زن، نابینا باشد یا بینا، وارث وصیّتکننده باشد یا غیر آن، و وصیّ میّت مسلمان باید مسلمان باشد.
«٢١٧۴» اگر کسی چند وصیّ برای خود معیّن کند، چنانچه اجازه داده باشد که هر کدام بهتنهایی به وصیّت عمل کنند، لازم نیست در انجام وصیت از یکدیگر اجازه بگیرند، و همچنین است بنابر اظهر اگر در این مورد چیزی اظهار نکرده باشد، و اگر اجازه نداده باشد، باید با نظر یکدیگر به وصیت عمل نمایند،
و اگر حاضر نشوند که با یکدیگر به وصیّت عمل کنند، و در تشخیص مصلحت اختلاف داشته باشند، در صورتی که تأخیر و مهلت دادن موجب شود که عمل به وصیّت معطّل بماند، حاکم شرع آنها را مجبور میکند که تسلیم نظر کسی شوند که صلاح را تشخیص میدهد، و اگر اطاعت نکنند، به جای آنان دیگران را معین مینماید، و اگر یکی از آنان قبول نکرد یک نفر دیگر را به جای او تعیین مینماید.
«٢١٧۵» اگر شخصی را وصیّ و دیگری را ناظر قرار دهد، بنابر اظهر تصرف وصیّ مشروط به رأی موافق ناظر است، و ناظر هم نمیتواند مستقلاً تصرف کند، و اگر ناظر وفات نمود یا از مداخله امتناع کرد، بنابر احوط تصرف وصیّ منوط به نظر حاکم است، و اگر وصی وفات کرد حاکم مداخله مینماید.
«٢١٧۶» اگر انسان از وصیّت خود برگردد، مثلاً بگوید ثلث مالش را به کسی بدهند، بعد بگوید به او ندهند، وصیّت باطل میشود، و اگر وصیّت خود را تغییر دهد، مثل آنکه قیّمی برای بچههای خود معیّن کند بعد دیگری را به جای او قیّم نماید، وصیّت اولش باطل میشود و باید به وصیّت دوم او عمل نمایند.
«٢١٧٧» اگر کاری کند که معلوم شود از وصیت خود برگشته، مثلاً خانهای را که وصیت کرده به کسی بدهند، بفروشد، یا دیگری را برای فروش آن وکیل نماید، وصیت باطل میشود.
«٢١٧٨» اگر وصیت کند چیز معینی را به کسی بدهند، بعد وصیت کند که نصف همان را به دیگری بدهند، باید آن چیز را دو قسمت کنند و به هر کدام از آن دو نفر یک قسمت آن را بدهند.
«٢١٧٩» اگر کسی در مرضی که به آن مرض میمیرد، مقداری از مالش را به شخصی ببخشد و وصیت کند که بعد از مردن او هم مقداری به شخصی دیگر بدهند، آنچه را که در حال زندگی بخشیده، از اصل مال است و احتیاج به اذن ورثه ندارد، و چیزی را که وصیت کرده، اگر به مقدار ثلث میراث یا کمتر باشد، وصیت نافذ است و اگر زیادتر از ثلث باشد، زیادی آن احتیاج به اذن ورثه دارد.
«٢١٨٠» اگر وصیت کند که ثلث مال او را بفروشند و عایدی آن را به مصرفی برسانند، باید مطابق گفته او عمل نمایند.
«٢١٨١» اگر در مرضی که به آن میمیرد، بگوید مقداری به شخصی بدهکار است، چنانچه متهم باشد که برای ضرر زدن به ورثه گفته است، باید مقداری را که معین کرده از ثلث او بدهند، و اگر متهم نباشد و کسی هم منکر گفته او نشود، باید از اصل مالش بدهند.
«٢١٨٢» اگر انسان وصیت کند که چیزی را به کسی بدهند، باید آن شخص وجود داشته باشد، پس اگر وصیت کند به بچهای که ممکن است فلان زن حامله شود چیزی بدهند، باطل است، ولی اگر وصیت کند به بچهای که در شکم مادر است چیزی بدهند، اگرچه هنوز روح نداشته باشد، وصیت صحیح است، پس اگر زنده بهدنیا آمد، باید آنچه را که وصیت کرده به او بدهند، و اگر مرده بهدنیا آمد، وصیت باطل میشود و آنچه را که برای او وصیت کرده، ورثه میان خودشان قسمت میکنند.
«٢١٨٣» اگر وصیت کرد برای گروهی که موصوف به صفت خاصی هستند، مثل فقرا، باید صفت فقر در هنگام مرگ وصیتکننده هم موجود باشد و وجودش در زمان وصیت کافی نیست.
«٢١٨۴» اگر انسان بفهمد کسی او را وصی قرار داده، چنانچه به اطلاع وصیتکننده برساند که برای انجام وصیت او حاضر نیست، لازم نیست بعد از مردن او به وصیت عمل کند. ولی اگر پیش از مردن او نفهمد که او را وصی قرار داده، یا بفهمد و به او اطلاع ندهد که برای عمل کردن به وصیت حاضر نیست، یا اطلاع بدهد ولی به او نرسد، در صورتی که مشقت نداشته باشد، باید وصیت او را انجام دهد.
«٢١٨۵» اگر کسی دو نفر را وصی قرار دهد، چنانچه یکی از آن دو بمیرد، یا دیوانه، یا کافر شود، حاکم شرع یک نفر را به جای او معین میکند، در صورتی که وصیتکننده، بودن هر دو را شرط کرده باشد؛ و اگر هر دو بمیرند، یا دیوانه، یا کافر شوند، حاکم شرع دو نفر دیگر را معین میکند. ولی اگر یک نفر بتواند وصیت را عملی کند، معین کردن نفر دوم، لازم نیست.
«٢١٨۶» اگر وصی نتواند بهتنهایی کارهای میت را انجام دهد، حاکم شرع برای کمک او یک نفر دیگر را معین میکند.
«٢١٨٧» اگر مقداری از مال میت در دست وصی تلف شود، چنانچه در نگهداری آن کوتاهی کرده و یا تعدی نموده، مثلاً میت وصیت کرده است که فلان مقدار به فقرای فلان شهر بده و او مال را به شهر دیگری برده و در راه از بین رفته، ضامن است، و اگر کوتاهی نکرده و تعدی هم ننموده، ضامن نیست.
«٢١٨٨» هر گاه انسان شخصی را وصی کند و بگوید که اگر آن شخص بمیرد فلان شخص دیگر وصی باشد، بعد از آنکه وصی او مرد، وصی دوم باید کارهای میت را انجام دهد.
«٢١٨٩» حجّی که بر میت واجب است و بدهکاری و حقوقی را که مثل خمس و زکات و مظالم، ادا کردن آنها واجب میباشد، باید از اصل ترکه میت بدهند، اگرچه میت برای آنها وصیت نکرده باشد.
«٢١٩٠» اگر مال میت از بدهی و حج واجب و حقوقی که مثل خمس و زکات و مظالم بر او واجب است زیاد بیاید، چنانچه وصیت کرده باشد که ثلث یا مقداری از ثلث را به مصرفی برسانند، باید به وصیت او عمل کنند، و اگر وصیت نکرده باشد، آنچه میماند، مال ورثه است.
«٢١٩١» اگر مصرفی را که میت معین کرده، از ثلث مال او بیشتر باشد، وصیت او در بیشتر از ثلث در صورتی صحیح است که ورثه حرفی بزنند، یا کاری کنند که معلوم شود عملی شدن وصیت را اجازه دادهاند و تنها راضی بودن آنان کافی نیست؛ و اگر مدتی بعد از مردن او هم اجازه بدهند، صحیح است.
«٢١٩٢» اگر مصرفی را که میت معین کرده، از ثلث مال او بیشتر باشد، و ورثه او پیش از مردنش اجازه بدهند که وصیت او عملی شود، بعد از مردن او بنابر اظهر نمیتوانند از اجازه خود برگردند.
«٢١٩٣» مقصود از ثلث مال که وصیت در آن نافذ است، ثلث مال در وقت وفات وصیتکننده است، پس اگر در اثر نقصان اموال، مقدار ثلث اموالش در وقت وفات کمتر از زمان وصیت شده باشد، وصیت او در ثلث اموال موجود، نافذ است.
«٢١٩۴» اگر میت وصیت به ثلث کند، ولی مصرفی را معین نکند، در امور خیریه مصرف میشود.
«٢١٩۵» اگر مالی را برای عدّه معینی مثلاً برای طلاب مدرسه خاصی وصیت کرد، باید بهطور مساوی بین آنها تقسیم شود، امّا اگر آن عدّه غیر معین بودند، مثلاً برای عنوان کلی طلاب وصیت کرد، صرف کردن در بعضی از آنها کافی است، ولو به سه نفر هم نرسد.
«٢١٩۶» اگر مالی را برای شخصی وصیت کرد و معین نکرد که در چه راهی مصرف کند و او هم قبول کرد، آن مال را مالک میشود، اما چنانچه تعیین کرد که چگونه مصرف شود، اگر تخلّف کند، ضامن است.
«٢١٩٧» اگر وصیت کند که از ثلث مال او خمس و زکات یا بدهی دیگر او را بدهند و برای نماز و روزه او اجیر بگیرند و کار مستحبی هم مثل اطعام به فقرا انجام دهند، چنانچه ثلث مال او به اندازه این کارها بود، به آن عمل میشود، و اگر کمتر بود، اول واجبات مالی او، مثل خمس، زکات، بدهی و حج واجب را انجام میدهند و اگر اضافه آمد واجبات بدنی مثل نماز و روزه، و اگر باز هم چیزی از ثلث اضافه آمد به مصرف مستحبات میرسانند،
مگر اینکه معلوم باشد که منظور میت این نبوده که فقط از ثلث مصرف شود که در این صورت واجبات مالی ـ که قسم اول است ـ از اصل مال میت برداشته میشود و بقیه از ثلث، و اگر منظور میت مبهم بود، احتیاط در این است که آنچه بیش از ثلث مصرف میشود، با اجازه ورثه باشد.
«٢١٩٨» اگر وصیت کند که بدهی او را بدهند و برای نماز و روزه او اجیر بگیرند و کار مستحبی هم انجام دهند، چنانچه وصیت نکرده باشد که اینها را از ثلث بدهند، باید بدهی او را از اصل مال بدهند و اگر چیزی زیاد آمد، ثلث آن را به مصرف نماز و روزه و کارهای مستحبی که معین کرده برسانند، و در صورتی که ثلث کافی نباشد، اگر ورثه اجازه بدهند باید وصیت او عملی شود و اگر اجازه ندهند، باید نماز و روزه را از ثلث بدهند و اگر چیزی زیاد آمد به مصرف کار مستحبی که معین کرده برسانند.
«٢١٩٩» اگر کسی بگوید که میت وصیت کرده فلان مبلغ را به من بدهند، چنانچه دو مرد عادل گفته او را تصدیق کنند، یا قسم بخورد و یک مرد عادل هم گفته او را تصدیق نماید، یا یک مرد و دو زن عادل یا چهار زن عادل به گفته او شهادت دهند، باید مقداری را که میگوید به او بدهند، و اگر یک زن عادل شهادت دهد، باید یک چهارم چیزی را که مطالبه میکند به او بدهند.
و اگر دو زن عادل شهادت دهند نصف آن را و اگر سه زن عادل شهادت دهند باید سه چهارم آن را به او بدهند، و نیز اگر دو مرد کافر ذمّی که در دین خود عادل باشند و مورد وثوق به راستگویی و عدم خیانت باشند گفته او را تصدیق کنند، در صورتی که میت ناچار بوده است که وصیت کند و مرد و زن عادلی هم در موقع وصیت نبوده، باید چیزی را که مطالبه میکند به او بدهند.
«٢٢٠٠» اگر کسی بگوید من وصیّ میّتم که مال او را به مصرفی برسانم، یا میّت مرا قیّم بچههای خود قرار داده، در صورتی که دو مرد عادل گفته او را تصدیق نمایند، حرف او را باید قبول کرد، و صورتهای دیگر، مثل شهادت یک مرد عادل با قسم خوردن یا شهادت چند زن با یک مرد عادل یا بدون آن، مورد تأمّل است.
«٢٢٠١» اگر وصیّت کند چیزی به شخصی بدهند و آن شخص پیش از آنکه قبول یا رد کند بمیرد، تا وقتی ورثه او وصیّت را رد نکردهاند، میتوانند آن را قبول نمایند، ولی این در صورتی است که وصیّتکننده از وصیّت خود برنگردد، وگرنه ورثه آن شخص حقی به آن چیز ندارند. و اگر آن شخص بعد از قبول فوت کرد، مال از آن وارث اوست و نیازی به قبول مجدّد وارث نیست. مگر آنکه وصیّتکننده از وصیتش برگردد.
«٢٢٠٢» مستحب است انسان برای خویشان و نزدیکان خود مالی را وصیت کند، اگرچه آن اشخاص از او ارث هم میبرند، و مکروه است برای نزدیکانی که از او ارث نمیرند، هیچ وصیّتی نکند.
فرم در حال بارگذاری ...
حقوق متقابل زن و شوهر
اطاعت زن از شوهر
176. اطاعت زن از شوهر در چه امورى واجب نيست؟
ج. فقط در امر استمتاعات و خروج از منزل واجب است.
محدوده اطاعت از شوهر
177. آيا اطاعت از شوهر در تمام امور حلال و شرعى واجب است يا فقط در مسايل مربوط به تمكين و مقاربت محدود مى شود؟
ج. زنى كه عقد دايم شده، نبايد بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود و بايد خود را براى هر لذتى كه او مى خواهد تسليم نمايد و بدون عذر شرعى از نزديكى كردن او جلوگيرى نكند.
...
گذشتن زن از حقوق خود178. در صورتى كه در عقد ازدواج دايم، زوجه از حقوق خود تنازل كند (از حق مضاجعت، حق قسم، نفقه و ارث رفع يد كند)، آيا ازدواج صحيح است؟
ج. اگر شرط فقط گذشتن از حق باشد نه شرط عدم استحقاق، عقد و شرط صحيح است وگرنه فقط عقد صحيح است.
نشوز زن
179. عدم اطاعت زن از مرد در چه مواردى نشوز محسوب مى گردد؟ در غير اين موارد آيا زن حق گرفتن نفقه را دارد؟
ج. عدم اطاعت زن در مورد بيرون رفتن از خانه و بهره جنسى مرد از او نشوز محسوب شده و زن گناه كار است و حق غذا، لباس، منزل و هم خوابى ندارد؛ ولى مهر او از بين نمى رود.
خروج از منزل و صدق نشوز
180. اگر خانمى بدون رضايت و اجازه ى شوهر از منزل خارج شود، تكليف او از لحاظ نماز و روزه چيست؟ آيا او ناشزه مى شود؟
ج. ناشزه مى شود و در سفر با اين خصوصيت، نمازش تمام و روزهاش واجب است.
عدم اذن براى انتقام
181. اگر مردى براى انتقام و اذيّت كردن زن خود به او اجازه ندهد كه از منزل خارج شود، آيا زن بايد اطاعت كند؟
ج. تا وقتى كه علم به رفع وجوب اطاعت از شوهر پيدا نكرده، بايد اطاعت كند.
حقوق زن و شوهر قبل از عروسى
182. آيا احكام مربوط به حقوق زن و شوهر در مدت زمان عقد، قبل از عروسى آنان نيز جارى است؟
ج. بله، جارى است.
اجازه زن در هر بار خروج از خانه
183. آيا زن هنگام خروج از خانه، در هر بار خروج بايد از شوهر اجازه بگيرد يا اگر از قراينى بداند كه شوهر راضى است، لازم نيست دوباره اجازه بگيرد؟
ج. علم به رضايت شوهر كافى است، بنابراين اگر شوهر راضى است، خروج مانع ندارد. (جهت توضيح بيشتر به مسأله ى 18 از مسايل متفرقه رساله رجوع شود.)
اختلاف نظر بين پدر و شوهر
184. اگر در مسأله اى، زن ناچار باشد از بين نظرات پدر و شوهرش يكى را انتخاب كند، اطاعت كدام يك لازم است؟
ج. اطاعت زن از شوهر، فقط در استمتاعات و خروج از خانه لازم است و همچنين فقط ايذاى پدر حرام است، مثل مادر.
طلب اجرت در قبال كار در منزل
185. آيا زن مى تواند در قبال كارهايى كه در منزل انجام مى دهد، از شوهر خود طلب اجرت كند؟
ج. بله.
وجوب تمكين زن در هر شرايط
186. در ايام قاعدگى و يا بيمارى كه زن ميل و رغبتى به آميزش ندارد، آيا مرد مى تواند از او تقاضاى نزديكى بنمايد (در صورت عدم دخول و رعايت مسايل شرعى) و در اين صورت آيا اطاعت از شوهر بر زن واجب است؟
ج. بله، واجب است.
آرايش زن براى شوهر
187. در صورت درخواست مرد، آيا آرايش زن براى شوهر واجب مى شود؟
ج. بله، واجب مى گردد.
عدم اجازه ى شوهر به تحصيل و اشتغال زن
188. 1) در مواردى كه زن با كسب تحصيلات عاليه خواستار اشتغال در ادارات و خدمت به مردم است، لكن مورد مخالفت و نارضايتى شوهر واقع مى شود، تكليف زن در اين موارد چيست؟
ج. خارج شدن زن بدون رضايت شوهر از منزل جايز نيست؛ مگر در امور واجب.
2) بر فرض لزوم تبعيّت از شوهر، آيا اين تبعيّت، ظلم و خيانت به زن و هم چنين جامعه اى كه هزينهاى سنگين جهت تحصيلات زنان متحمّل شده نخواهد بود؟
ج. مراعات حكم فوق در مورد امور واجب، اشكال را برطرف مىكند.
شركت زن در مراسم دينى و سياسى
189. به اعمال دينى و مراسم مذهبى ـ مثل نماز جمعه و راهپيمايى ـ علاقه دارم، لكن شوهرم رضايت نمىدهد، تكليف من چيست؟
ج. نمى توانيد برويد.
منع از درس خواندن زن
190. آيا شوهر مى تواند از درس خواندن و يا كار كردن همسر خود ـ كه كارمند مى باشد ـ جلوگيرى نمايد؟
ج. اگر با شرط خروج از منزل و اشتغال كارمندى ازدواج كرده، شوهر نمى تواند مانع گردد. (جهت اطلاع بيشتر به مسأله ى 18 از متفرقات رساله مراجعه شود.)
تحصيل در صورت دورى از خانواده
191. شخصى كه براى تحصيل در شهر ديگرى زندگى مى كند و به دليل عدم امكانات مالى توانايى ندارد كه همسر و فرزندانش را نزد خود بياورد و اين امر چندين سال طول مى كشد، در چنين صورتى تحصيل علم او چه حكمى دارد؟
ج. تحصيل علم برايش جايز است، ولى بايد نفقه زن و فرزندانش را بدهد.
به كار گيرى زن به اذن شوهر
192. چنانچه شوهر در موارد درس خواندن يا كار كردن نتواند مانع خروج همسر خويش از منزل شود، آيا مراكز ادارى مربوط شرعا مجاز به بكارگيرى و يا ادامهى تحصيل همسر ايشان مى باشند؟
ج. در موردى كه كمك او بر خروج صدق مىكند، شرعا مجاز نيستند.
مصرف حقوق بدون اجازه ى شوهر
193. زن كارمندى است كه با اجازه ى شوهر كار مى كند و حقوق مى گيرد. آيا مى تواند حقوق خود را بدون اجازه ى شوهر مصرف كند يا صدقه بدهد يا به كسى هديه بدهد؟ در تمام اين موارد اجازه ى شوهر لازم است؟
ج. اجازه همسر لازم نيست.
مطالبه ى اجرت از طرف زن
194. در عرف، معمول است كه زن كارهاى خانه را انجام مىدهد. آيا مىتوان گفت زن و شوهر با توجّه به اين عرف به صورت ارتكازى، عقد را به اين مبنا انجام مىدهند كه زوجه در منزل كار كند؟ لذا زوجه جهت انجام كارهاى منزل آيا مزدى طلبكار نيست؟
ج. زن حق مطالبه ى اجرت را دارد.
مجبور نمودن زن به كار منزل
195. آيا زن مى تواند در منزل وظايف خود را انجام ندهد، مثلاً غذا نپزد، خانه را مرتّب نكند؟ آيا مرد مى تواند زن را مجبور به انجام اينگونه امور نمايد؟
ج. نمى تواند مجبور كند.
حكم كار خانم ها
196. حكم كار خانمها در اجتماع چيست؟
ج. اصل كار آنها با مراعات حجاب و وظايف شرعيّه ى ديگر و عدم اختلاط مردها و زنها مانع ندارد؛ ولى خارج شدن زن شوهردار از منزل، بايد با رضايت شوهر باشد، مگر ضمن عقد ازدواج شرط شده باشد.
فعاليت زن در عرصه تعليم و تربيت
197. كار زن در مراكز تعليم و تربيت به صورت مختلط با اساتيد مرد ـ كه گاهى جلسات مشورتى مشترك منعقد مى شود ـ چه حكمى دارد؟
ج. كار آقايان و خانمها نبايد به گونه اى باشد كه مختلط باشند و اگر از يكديگر مجزّا باشند و مفسده نباشد، بى اشكال است.
شركت زن در امور اجتماعى
198. شركت زن در مجامع كارى، ادارى و امور اجتماعى جايز است يا نه؟
ج. در مجامع مردان شركت نكنند.
اشتغال زنان
199. اشتغال زنان در مواردى كه شغل آنها صد در صد مورد نياز جامعه نيست (مثل ادارات) و نيز خانواده نياز مبرم به حقوق دريافتى آنان ندارند، (فقط به اين عنوان كه زن هم عضوى از خانواده و اجتماع است و بايد در مسايل روزمرّه دخيل باشد)، چه حكمى دارد؟
ج. كار كردن زن، مانعى ندارد؛ ولى بايد خارج شدن از خانه با رضايت شوهر باشد و از اختلاط و ارتباط با مردها پرهيز كند.
اختلاف در نحوه ى كار زن در خانه
200. مردى همسرش را طلاق داده است. زن مى گويد: خدمات من در خانه تبرّعى نبوده، لذا مطالبه ى اجرتالمثل مى كند. آيا ادّعاى زن قابل قبول است يا خير؟
ج. در صورت اعلام قبلى زن، مستحق اجرتالمثل است و گرنه حمل بر تبرّع مىشود.
رسيدگى زن به پدر و مادر
201. با توجّه به نصّ قرآن كريم مبنى بر احسان نسبت به والدين، در صورت عدم رضايت و اذن شوهر، آيا زن مى تواند بدون توجّه به اذن شوهر، براى رسيدگى به پدر و مادر از منزل خارج شود؟
ج. زن بايد براى خارج شدن از منزل رضايت شوهر را مراعات نمايد؛ مگر در واجباتى كه انجام آنها متوقف بر خروج از منزل باشد.
خروج براى جلسه
202. اگر من بخواهم به خانه ى خواهر يا مادر يا دوستم بروم، شوهرم سختگيرى نم ىكند و حتّى گاه خوشحال مى شود، ولى اگر بخواهم در جلسات مذهبى مثل جلسات سخنرانى، جمعه و جماعات بروم، سخت عصبانى شده و بد مى گويد. با توجّه به اين كه واقعا اين كلاسها براى من سازنده است، آيا مى توانم به بهانه ى رفتن به منزل مادر و… به آن جا بروم؟
ج. در غير واجبات، بايد با رضايت او از خانه خارج شويد و نبايد دروغ بگوييد.
خروج بدون اذن به مسجد
203. آيا زن مى تواند بدون اجازه ى شوهر، براى فراگيرى مسايل شرعى يا مسجد يا نماز جمعه يا مجالس مذهبى از خانه خارج شود؟
ج. تا وقتى كه وجوب بالفعل ندارد، نمى تواند بدون اجازه شوهر از خانه خارج شود.
رانندگى و خريد زنان
204. رانندگى كردن و خريد رفتن زنان در مواقعى كه نياز و ضرورت تامّ نباشد، چه طور است؟
ج. اگر براى زنان باشد و فساد نداشته باشد مانع ندارد و از رانندگى، در غير موارد ضرورت اجتناب شود، چون معرضيّت براى مفسده دارد.
خروج زن از خانه بدون اجازه شوهر
205. آيا در هر شرايطى، زن نبايد بدون اجازه شوهر از خانه خارج شود؟
ج. بله، مگر براى انجام واجبات شرعيه. (توضيح بيشتر در مسأله ى 18 از مسايل متفرقه رساله آمده است.)
تصرف در اموال همسر بدون اجازه
206. خرج كردن مال شوهر، بدون اجازه، چه حكمى دارد؟
ج. جايز نيست.
عدم پرداخت نفقه از سوى شوهر
207. آيا اگر مرد نفقه همسر خود را نپردازد، گناهكار است؟
ج. بله، گناهكار و مديون است.
كمك مالى شوهر به خانواده
208. آيا كمك مالى شوهر به خانواده ى خويش ـ با توجه به درآمد كم خود ـ درست است؟
ج. نفقه ى زوجه و نيز اقارب مقدّم است. (به توضيح مذكور در مسأله ى 1989 رساله رجوع شود.)
پيروى زن از همسر در انتخاب پوشش
209. آيا زن در انتخاب پوشش، بايد مطيع همسر خود باشد؟
ج. در هر موردى كه مرتبط با حقوق او نيست، لازم نيست.
تعارض بين حكم والدين و شوهر
210. در مواردى كه بين حكم والدين و شوهر تباين و تضادّ حاكم است، وظيفه ى زن تبعيّت از كدام است و كدام يك اولويّت دارد؟
ج. تبعيّت از حكم هيچيك لازم نيست. بلى، خارج شدن زن از منزل بايد با اجازه ى شوهر باشد و در استمتاعات بايد از شوهر اطاعت كند.
وظيفه زن در برابر شوهرى كه احكام دين را رعايت نمى كند
211. وظيفه زن در قبال شوهرى كه ريش مى تراشد و در مجالس عروسى شركت مى كند و طبق احكام شرع رفتار نمى كند، چيست؟
ج. اگر قدرت امر به معروف و نهى ازمنكر دارد، با وجود شرايط، از هر راه ممكن او را امر به معروف و نهى ازمنكر كند.
سهم زن در اموالى كه با مشاركت شوهر تهيه كرده اند
212. سهم زن در مالكيت اموالى كه پا به پاى شوهرش به دست آورده اند چيست؟
ج. اگر زن با شوهر در آن اموال شريك بوده، به اندازه ى سهم خودش حق دارد.
تزاحم اعمال مستحبى با حقوق شوهر
213. در صورت تلاقى مستحبات با حقوق شوهر، وظيفه زن چيست؟
ج. در مواردى كه با حقوق واجبه اش منافات داشته باشد، اطاعت از شوهر مقدم است.
تهيه مسكن وظيفه كيست؟
214. آيا تهيه مسكن وظيفه مرد است و آيا مرد مى تواند از مسكن زن استفاده كند و آيا حق نفقه همسر قابل انتقال يا اسقاط است؟
ج. تهيه ى مسكن از وظايف مرد است و حق نفقه قابل انتقال نيست، مگر آن را به چيزى مصالحه كنند و قابل اسقاط هم نيست، مگر اين كه زن از حقش بگذرد و مسكنى كه ملك زن است، در حكم ساير اموال او است.
مطالبه مرد از درآمد همسر
215. آيا مرد مى تواند در مقابل كار زن در بيرون از خانه، چيزى از درآمد او را مطالبه كند؟
ج. خير، نمى تواند بدون ملزم شرعى درآمد زن را مطالبه نمايد.
تعارض حق همسر با حق والدين
216. در تعارض بين حقوق شوهر و پدر و مادر كدام يك مقدم است.
ج. حقوق واجبه ى همسر مقدم است.
انفاق زن از اموال شوهر
217. آيا زن مى تواند بدون اجازه شوهر از اموال او انفاق كند؟
ج. خير، نمى تواند.
نذر زن بدون اجازه شوهر
218. اگر زنى مالى بدون اجازه شوهر نذر بنمايد، چه حكمى دارد؟
ج. اجازه ى شوهر در نذر زن بنابر احتياط واجب لازم است؛ ولى اگر بدون اذن او نذر كرد، بايد بنابر احتياط به نذرش عمل كند با وجود ساير شرايط صحّت نذر، مثل عدم منافات با حقوق زوج.
صدقه زن از پول خود بدون اذن شوهر
219. آيا زن مى تواند از پول خودش صدقه بدهد؟
ج. مانعى ندارد.
درخواست شوهر از زن براى شركت در ميهمانى
220. اگر شوهر از زن بخواهد كه در مجالس عروسى و ميهمانى شركت كند، وظيفه ى او چيست؟
ج. تكليف ندارد؛ ولى خوب است اگر خلاف شرعى در كار نباشد، به تقاضاى شوهر عمل كند.
درآمد زن و ندادن آن به شوهر
221. خانم من حقوقش را پسانداز مى كند يا به پدر و مادرش مى دهد و در خانه خرج نمى كند، آيا چنين حقى دارد؟
ج. بله، دارد.
درآمد مستقل زن و مصرف آن
222. اگر زن درآمد مستقلى دارد، مى تواند حقوق خود را بدون اذن شوهر خرج كند؟
ج. بله، مى تواند.
دادن درآمد زن به شوهر
223. آيا من درآمدم را به شوهر بدهم يا اين كه آنها را پس انداز نمايم و در موارد ضرورى به او كمك كنم؟
ج. اختيار با شما است.
پس گرفتن جهيزيه هنگام طلاق
224. اگر زن هنگام ازدواج، جهيزيه اش را با پول مرد بخرد، هنگام طلاق مى تواند جهيزيه را پس بگيرد؟
ج. اگر شوهر جهيزيه را تمليك او كرده، از باب رجوع در هبه جايز است، گر چه خلاف احتياط است.
اندازه مو بنا بر نظر شوهر
225. آيا اگر شوهر امر كند كه زن موهايش را كوتاه يا بلند بگذارد، اطاعت از او لازم است؟
ج. چون راجع به استمتاعات است، زن بايد اطاعت كند.
ممانعت از اشتغال زن
226. اگر كسى با زن كارمندى ازدواج كند، آيا پس از ازدواج مى تواند از ادامه ى اشتغال زن مانع شود؟
ج. تا وقتى كه ضمن عقد شرطى نشده باشد، مى تواند مانع اشتغال زن شود.
فعاليتهاى اجتماعى زن بدون اجازه شوهر
227. آيا زن بدون اجازه شوهر مى تواند براى فعاليتهاى سياسى و اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى از منزل خارج شود؟
ج. خير، نمى تواند.
حضرت آيتالله بهجت قدسسره
فرم در حال بارگذاری ...
شوهر شفیعی برای زن
بسیار شده که ما بین خود و خدایمان به دنبال شفیع می گردیم از قرآن گرفته تا وجود مبارک انبیاء و ائمه ی اطهار علیهم السلام . اما در رابطه ی زناشویی ز رابطه ی بین زن و شوهر ، برای زن شفیعی بین خود و خدایش موجود است که شفیع خوبی است که بسیاری از زنان جامعه ی ما از آن غافل اند . لطفا خانم های عزیز خوب به حدیث زیر توجه فرمایند:
قال الصادق علیه السلام: و لاشفیع للمرءة انجح عند ربها من رضا زوجها
ترجمه : و هیچ شفیعی برای زن نزد پروردگارش موفق تر از رضایت همسرش نیست .
منبع: اضاءات فی طریق الزواج ، صفحه ی 247 ، آیةالله سید عادل علوی دام ظله
و چه نعمتیست همسر خوب که شفیع خوبی باشد…
سلام خدا بر صادق آل محمد
ان شالله این نعمت نصیب همه ما بشود.
ممنون از حضورتان.
فرم در حال بارگذاری ...
ارتباط قوی همراه با محبت
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم می فرماید:
او( یعنی فاطمه(س)) را همچون خود ندانید، فاطمه حوریه اى است در لباس انسان. من هر زمان مشتاق بهشت مى شوم او را مى بوسم. فاطمه زهرا علیها السلام گل است…..
باید دانست که پدر باید سعی کند ارتباط تنگاتنگی با دخترش داشته باشد که البته این موجب ازدیاد و استحکام رابطه ی آنها می شود….
منبع: الگوی رفتاری حضرت فاطمه زهرا علیها السلام ، حلیمه صفری ، صفحه ی ٣٤ ، ٣٥
فرم در حال بارگذاری ...
واسطه ی کار خیر
حضرت خدیجه همسر گرامى پیامبر علیها السلام به وسیله فاطمه علیها السلام از پیامبر خواهش کرد تا همان عبایى را که در حین نزول وحى به سر مى کشید کفن او قرار دهد…..
پیامبر علیه و اله السلام نیز عبا را براى خدیجه داد، در همین هنگام جبرئیل نازل شد و گفت: یا رسول الله سلام بر تو و خدیجه باد، خدایت مى فرماید: خدیجه هر چه مال داشت در راه ما داد، تو عباد خود را نگه دار، من کفن خدیجه را از بهشت آوردم و آن کفن رحمت و مغفرت است…..
به یاد داشته باشیم که انسان اگر بتواند واسطه ی یک کار خیر بشود بدون این که کاری خلاف شرع انجام بدهد ، باید سعی کند که انجام دهد……
منبع: الگوی رفتاری حضرت فاطمه زهرا علیها السلام ، حلیمه صفری ، صفحه ی ٢٨ ،٢٩
فرم در حال بارگذاری ...
خواص و عوام جامعه...
بسیار شده که کلمه ی خواص را شنیده ایم لکن مراد از آن را شاید دقیق آگاه نباشیم .
در هر جامعه ای دو گروه هستند ، عده ای اهل تأمل و تحقیق و اراده هستند و عده ای خلاف آنها هستند ، نه اهل درک و فهم و نه هیچ چیز . گروه اول خواص نام دارند و گروه دوم عوام.
خواص ضرورتا تحصیل کرده نبستند بلکه ممکن است شخصی درس نخواده باشد لکن اهل تأمل و تدقیق در اوضاع عصرش می باشد و مسیر خود را خوب شناخته است ، چنین انسانی از خواص جامعه است هر چند که بی سواد باشد اما در مقابل ممکن است شخص تحصل کرده باشد لکن تابع جو رایج است و کارها و تصمیم هایش از روی فکر و تأمل نیست ، چنین شخصی جرء عوام جامعه خواهد بود.
منبع: الخواص و اللحظات المصیریة ، الامام السید علی الخامنائی دام ظله ، الصفحة ١١
فرم در حال بارگذاری ...
ازدواج رسول اکرم (صلوات الله)
زمانی که پیامبر اکرم (ص) به سن 25 سالگی رسید عمویش به او گفت: ای محمد! دوست دارم که برای تو زنی بگیرم، اما مال و دارایی ندارم که با آن تو را کمک کنم؛ خدیجه از اقوام ماست و هر سال یکی از قریشیان را به همراه اموال و غلامش برای تجارت می فرستد تا بعد از مراجعت مقداری از سودی که برده به آن قریشی تعلق گیرد، اگر می خواهی با او درباره ی شرکت تو در این تجارت صحبت کنم. پیامبر (صلوات الله) پذیرفت و ابوطالب برای صحبت در این باره نزد خدیجه رفت. بنا به برخی نقلهای تاریخی دیگر علت سخن گفت ابوطالب با پیامبر در مورد شرکت او در این تجارت، فقر مالی او عنوان شده و گفته نشده که آیا فقر مطابق او علت پیشنهاد وی به رسول الله(صلوات الله) بوده یا فقر او از جهت کمک در ازدواج رسول اکرم (صلوات الله) سبب این امر شده.
...
در هر صورت پس از اینکه رسول اکرم (صلو.ات الله) پذیرفت در این تجارت شرکت کند ابوطالب نزد خدیجه رفته و از او خواست مزد مشخص که ابوطالب پیشنهاد داده بود برای رسول اکرم (صلوات الله) قرار دهد. خدیجه در پاسخ گفت: اگر این مزد را برای کسی می خواستی که از او خوشم نمی آید می پذیرفتم چه رسد به اینکه برای کسی که مورد علاقه ی من است این مزد را می خواهی. از این گفتگو معلوم می شود که خدیجه پیش از سفر پیامبر به شام(به عنان اجیر او در تجارت) وی را به صداقت و پاکی و کمال می شناخته و به او علاقه داشته تا جایی که بنا به برخی از نقل ها دو برابر سودی که برای دیگر نمایندگان تجارتی خود معین کرده بود برای رسول اکرم (صلوات الله) معین نمود و غلام خود میسره را نیز به همراه اموالی از خود در اختیار رسول الله (صلوات الله) قرار داد.
برخی از تاریخ نویسان گفته اند که رسول اکرم (صلوات الله) هیچ گاه اجیر کسی نشد حتی خدیجه و در این سفر، مضاربه کرده و اینچنین نبوده که به عنوان اجیر خدیجه در این تجارت شرکت کند. شاید منظور این تاریخ نگاران از اینکه نفی اجیر بودن کرده اند، حفظ شان رسول الله (صلوات الله) بوده باشد اما طبق نقل اکثر تاریخ نویسان نبی اکرم (صلوات الله) به عنوان مزدبگیر خدیجه و اجیر او در این سفر شرکت کرده و اصولا هم شغل تجارت ولو با سرمایه ی دیگران باشد شغل شریفی است و نیازی به نفی آن از پیامبر (صلوات الله) دیده نمی شود مضاف بر اینکه طبق برخی نقلها رسول اکرم (صلوات الله) چوپانی می کرده و طبق احادیث وارده هیچ پیغمبری نبوده جز آنکه چوپانی کرده و بنظر نمی رسد اجیر کسی بودن برای تجارت با مال وی از جهت شان و رتبه ی اجتماعی پایین تر از چوپانی باشد. پس نفی اجیر بودن پیامبر اگر به علت مذکور باشد قابل قبول نیست.
در آن سفر کاروان تجارتی سود بسیاری کرد، پیامبر اکرم (صلوات الله) بخاطر گفته ی میسره غلام خدیجه زودتر از دیگران نزد خدیجه آمد و خبر سود فروان او را در سفر به شام به او ابلاغ کرد. میسره به پیامبر گفته بود: اگر سریعتر از دیگران به مکه بروی و خبر سود فراوان خدیجه را به او بدهی برای تو بهتر است (و اجر و قرب بیشتری نزد او می یابی)، لذا این بود که پیامبر در حالیکه ابری بالای سر او بود و بر سر او سایه می افکند سوار بر اسب، خود را به خدیجه رساند و خبر سود فراوان او را به وی ابلاغ کرد. بعد از آن وقت میسره نزد خدیجه رسید به او خبر داد که: «(محمد) بر هیچ دختر و سنگی نمی گذشت مگر آنکه (آن سنگ یا درخت) به او می گفت: السلام علیک یا رسول الله و هنگامیکه بحیرای ترسا او را مشاهده کرد که ابری بالای سرش حرکت کرده و بر او سایه می افکند از ما پذیرایی کرد».
وقتی خدیجه این سخان را شنید رو به رسول الله (صلوات الله) کرده و گفت: ای محمد برو به عمویت بگو همین الآن به اینجا بیاید. سپس قاصدی را سوی پسرعموی خود، ورقه ابن نوفل بن اسد فرستاد. به قاصد گفت: به او بگو که وقتی محمد (به همراه من و خاندانش) پیش تو آمد، مرا به او تزویج کن. بعد هم که ابوطالب نزد خدیجه آمد خدیجه و ابوطالب و رسول اکرم (صلوات الله)، و جمعی از قریش نزد ابن نوفل رفته و در آنجا ابوطالب خدیجه را از ابن نوفل خواستگاری کرد. پس از آنکه سخنان ابوطالب در مدح رسول اکرم (صلوات الله) و خواستگاری خدیجه برای ایشان به پایان رسید ورقه خواست سخن بگوید که به لکنت زبان افتاد، خدیجه گفت: ای پسرعمو، اگرچه تو در غیاب من اولی (از دیگران در سخن گفتن از جانب من) هستی اما در حضور من اولی نیستی. لذا شروع به سخن گفتن کرده و اعلام رضایت از ازدواج با رسول اکرم(صلوات الله) نموده و درخواست کرد که مهریه اش را خود بپردازد و از رسول اکرم (ص) خواست، از ابوطالب بخواهد که شتری را نحر کرده و ولیمه دهد. پس از آن ابوطالب در جمع برخی از قریش خطبه ی نکاح مرسوم در آن زمان را خوانده و خدیجه را برای رسول الله (صلو.ات الله) تزویج نمود.
برخی از تاریخ نگاران نوشته اند که ابوطالب خدیجه (سلام الله عليها) را از پدرش خواستگاری نمود و عده ی قابل توجهی نوشته اند خدیجه را از ورقه ابن نوفل عموی خدیجه خواستگاری نمود. اما این صحیح نیست چون ورقه ابن نوفل، پسر نوفل و نوفل فرزند اسد بوده و خدیجه دختر خویلد و خویلد پسر اسد بوده پس ورقه پسرعموی خدیجه می شده نه عموی او، و ممکن است به علت آنکه سن ورقه از خدیجه بیشتر بوده و بزرگ خاندان خدیجه محسوب می شده لذا خدیجه (سلام الله عليها) او را عمو خطاب می کرده کما اینکه در برخی نقلهای تاریخی چنین آمده. در سن خدیجه (سلام الله عليها) به هنگام ازدواج با رسول اکرم (صلوات الله) مشهور گفته ها یکی بیست و هشت سالگی و دیگری چهل سالگی است اما قائلان چهل سالگی بیشتر از قول دیگراند و تقریبا می توان گفت تاریخ نویسان قدیم همگی بر چهل سالگی اتفاق دارند. اینکه در چندین نقل تاریخی سن خدیجه (سلام الله عليها) به هنگام وفات شصت و پنج سالگی گفته شده نیز از این احتمال که او به هنگام ازدواج چهل ساله بوده حکایت می کند.
آیا خدیجه بیوه بوده؟
ابن هشام در این مورد که آیا خدیجه، پیش از ازدواج با رسول الله (صلوات الله) همسر دیگری داشته یا نه می گوید: «خدیجه پیش از آنکه با نبی اکرم ازدواج کند، همسر ابی هاله ابن مالک بوده و از او هندابن ابی هاله و زینب را به دنیا آورده، قبل از ابی هاله هم همسر عتیق ابن عبد مخرومی بوده که عبدالله و دختری دیگر که به ازدواج صیفی ابن ابی رفاعه درآمد را برای او تنها به دنیا آورده». مضمون این خبر را افراد دیگری چون طبری، دولابی، ابن شهرآشوب و… با کمی تغییر آورده اند. در مقابل، گروه دیگری چون بلاذری، ابوالحسن بکری و… گفته اند خدیجه با رسول اکرم (صلوات الله ) ازدوج کرد در حالیکه باکره بود.
چون اختلاف در این مسئله بین دو دسته از تاریخ نگاران است که هر دسته شامل افراد بزرگ و مشهور است پس به راحتی نمی توان سخنشان را رد یا اثبات نمود لاجرم در اینجا سکوت کرده و به نقل قول ایشان کفایت می کنیم.
فرم در حال بارگذاری ...
شمه اى از فضایل خدیجه
از احادیث مشهور میان شیعه و اهل سنت این حدیث است که پیغمبر(صلوات الله)فرمود: از مردان گروه زیادى به کمال رسیدند ولى از میان زنان فقط چهار زن به کمال رسیدند:آسیه دختر مزاحم، زن فرعون، مریم دختر عمران،خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد.و در حدیث دیگرى فرمود:خداى عز و جل از زنان عالم چهار زن را برگزید:مریم،آسیه،خدیجه و فاطمه.
و در تفسیر عیاشى از امام باقر(عليه السلام)از رسول خدا(صلوات الله)روایت شده که فرمود: در شب معراج چون بازگشتم از جبرئیل پرسیدم:اى جبرئیل آیا حاجتى دارى؟
...
گفت:حاجت من آن است که خدیجه را از طرف خداى تعالى و از جانب من سلام برسانى. و در کشف الغمة از على(عليه السلام)روایت کرده که روزى رسول خدا(صلوات الله)در پیش زنان خود بود و در این هنگام نام خدیجه برده شد آن حضرت گریست، عایشه گفت: این چه گریه است که براى پیرزنى از بنى اسد مىکنى؟حضرت با ناراحتى فرمود: او هنگامى مرا تصدیق کرد که شما تکذیبم کردید، و به من ایمان آورد وقتى که شما به من کافر بودید و براى من فرزند زایید که شما عقیم ماندید.عایشه گوید: از آن پس هرگاه مىخواستم به نزد رسول خدا(صلوات الله)تقرب جویم به وسیله نام خدیجه تقرب مىجستم.
و ابن هشام در کتاب سیره از عبد الله بن جعفر بن ابیطالب روایت کرده که رسول خدا(صلوات الله)فرمود: من مأمور شدم تا خدیجه را به خانه اى از در و لؤلؤ در بهشت بشارت دهم.
فرم در حال بارگذاری ...
نجات سوسنگرد از خطر سقوط حتمی
هدف عملیات: نجات سوسنگرد از خطر سقوط حتمی
عملیات سوسنگرد از عملیات جنگی ایران در جریان جنگ ایران و عراق بود. این عملیات در محور سوسنگرد به صورت نیمهگسترده در تاریخ ۱۳۵۹/۸/۲۶ به فرماندهی مشترک انجام شد.
این عملیات قرار بود با مشاركت پاسداران و تیپ ۲ لشكر ۹۲ زرهی خوزستان و نیروهای ستاد جنگهای نامنظم انجام شود. كلیه هماهنگیها برای انجام عملیات و نجات مدافعان توسط حضرت آیتالله خامنهای-شهید چمران انجام گرفته بود و قرار بود فردا صبح نیروی اصلی عملیات كه همان تیپ ۲ زرهی ۹۲ بود حمله خود را به سوسنگرد آغاز كنند كه شب ساعت حدود ۱۲ شب فرمانده لشكر ۹۲ زرهی امیر سرتیپ غلامرضا قاسمینو در تماس تلفنی با حضرت آیتالله خامنهای اظهار داشت كه فرمانده نیروی زمینی ارتش تیمسار ظهیرنژاد اظهار داشته كه تیپ ۲ نباید در عملیات شركت كند وچون احتمال انهدام تیپ وجود دارد به دستور بنیصدر از شركت در این عملیات خودداری كند. با این دستور عملاً عملیات لغو میشد و سوسنگرد نیز سوقوط میكرد و تمام مدافعان به شهادت میرسیدند.
...
بلافاصله حضرت آقا در تماس تلفنی این مسأله را با حضرت امام در میان میگذارند و امام هم میفرمایند تیپ باید شركت كند و نیازی به اجازه بنیصدر نیست حضرت آقا هم فوراً نامهای به فرماندهی لشكر۲ زرهی مینویسند كه تیپ باید در عملیات شركت كند و هركس از این دستور سرپیچی كند مسئول است، شهید چمران نیز در زیر نامه متنی را اضافه میكند با این مضمون كه اگر تیپ فردا عمل نكند ۵۰۰ نفر از مدافعان فردا به شهادت میرسند و اگر من زنده باشم با مسئول متخلف برخورد خواهم كرد «منظور بنیصدر میباشد» از آن طرف فرماندهی متعهد لشگر ۲ هم كه علاقه خاصی به رهبر معظم انقلاب داشتند تیپ را در حالت آمادهباش قرار میدهند و فردا صبح عملیات به فرماندهی شهید چمران و امیر قاسمینو در مورخه ۲۶/۸/۵۹ آغاز میشود و با حمایت چند فروند بالگرد توپدار كبری محاصره سوسنگرد شكسته میشود.در این عملیات كه شهید چمران در خط مقدم شركت داشتند از ناحیه پا به شدت مجروح میشوند و یكی از محافظانش هم به شهادت میرسد ولی شهید چمران با كشتن راننده یك كامیون عراقی و به همراه دیگر محافظش با كامیون به عقب برمیگردند و شهید چمران را برای مداوا به تهران منتقل مینمایند. این عملیات با فرماندهی مستقیم حضرت آقا و شهید چمران با موفقیت به پایان میرسد و سوسنگرد برای همیشه آزاد میگردد مناطق مرزی بستان و چزابه در اشغال دشمن باقی میماند تا اینكه عملیات طریقالقدس در نیمه شب دی ماه سال ۶۰ به فرماندهی شهید سپهبدعلی صیادشیرازی به اجرا درآمد و۶۵۰كیلومترمربع از سرزمینهای جمهوری اسلامی ایران و مناطق بستان و چزابه آزاد گردید و برای اولینبار نیروهای جمهوری اسلامی ایران به مرزهای بینالمللی رسیدند.
فرم در حال بارگذاری ...
غيبت امام زمان، يک سنت الهي
اساساً مساله غيبت در گفتار معصومين(عليه السلام) به عنوان يک سنت الهي مطرح شده است که در ميان انبياء پيشين و اوصياي آنها معمول بوده است. بنابر روايات، صالح پيامبر در سن پيري از ميان قومش غايب شد و غيبت او مدتي به طول انجاميد. به طوريکه چون به ميان قومش بازگشت وي را نشناختند.
موسي(عليه السلام) نيز مدتي غايب بود و در طي اين مدت بني اسراييل در حيرت و سرگرداني و رنج بسيار به سر مي بردند تا بار ديگر موسي(عليه السلام) به نزد آنها بازگشت. چنين غيبتهايي درباره حضرت يونس، يوسف و برخي ديگر از پيامبران نيز ذکر شده است. بنابراين مساله به مانند سنت جاريه اي تلقي شده است که در باره امام زمان(عج) در امت خاتم الانبيا نيز مصداق پيدا مي کند.
در آخر، ذکر يک نکته ضروري است و آن اينکه دانش بشري براي کشف بسياري از امور يارا نيست و توان فهم آنها را ندارد.
بسياري از اسرار نظام خلقت هنوز براي ما مجهول است و خداوند متعال که در گفتارش جاي هيچ شک و ترديدي نيست در کتاب خود از اين موضوع اينچنين خبر داده است : ” و از دانش تنها مقدار بسيار کمي به شما داده شده است"7 و همچنين امام صادق(عليه السلام) در باره علت غيبت امام مهدي(عج) مي فرمايند : ” بي گمان براي قائم آل محمد غيبتي است که بطلان خواهان در آن شک مي کنند.
” سپس از آن حضرت سوال شد چرا آن حضرت غيبت مي کنند؟ ايشان جواب دادند : ” براي امري که ما اجازه بيان آن را براي شما نداريم".
فرم در حال بارگذاری ...
آغاز امامت امام زمان(عج)، زمانی برای شادی منتظران
بر اساس تعالیم اسلامى یكى از وظایف مهم هر مسلمان، انتظار ظهور حضرت قائم(عج) است؛ انتظار تحقق وعده الهى بر حاكمیت صالحان و تشكیل دولت اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است. اما آیا هیچ مىدانید كه پاداش این انتظار چیست و چه ثمرى براى منتظران دارد؟
امام صادق(علیه السلام) در روایت زیر به این پرسش پاسخ مىدهند:
«الا اخبركم بما لا یقبلالله عزوجل من العباد عملا الا به؟ فقلت: بلى. فقال: شهادة ان لا اله الا الله، و ان محمدا عبده [و رسوله] و الاقرار بما امرالله، و الولایة لنا، و البراءة من اعدائنا - یعنی الائمة خاصة - و التسلیم لهم، و الورع و الاجتهاد و الطمانینة، و الانتظار للقائم - علیهالسلام - ثم قال: ان لنا دولة یجیىء الله بها اذا شاء. ثم قال: من سره ان یكون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم بعده كان له من الاجر مثل اجر من ادركه، فجدوا وانتظروا، هنیئا لكم ایتها العصابة المرحومة.
سپس [امام] فرمود: براى ما دولتى است كه هر زمان خداوند بخواهد، آن را محقق مىسازد.
...
آنگاه [امام] فرمود: هر كس دوست مىدارد از یاران حضرت قائم(عج) باشد باید كه منتظر باشد و در این حال به پرهیزكارى و اخلاق نیكو رفتار نماید، در حالى كه منتظر است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم(عج)، بپا خیزد، پاداش او همچون پاداش كسى خواهد بود كه آن حضرت را درك كرده است، پس كوشش كنید و در انتظار بمانید، گوارا باد بر شما [این پاداش] اى گروه مشمول رحمت خداوند! آیا شما را خبر ندهم به آنچه كه خداى صاحب عزت و جلال، هیچ عملى را كه جز به آن عمل، از بندگان نمىپذیرد؟ گفتم: بله. فرمود: گواهى دادن به این كه هیچ شایسته پرستشى جز خداوند نیست و این كه محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده او است، و اقرار كردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده، و ولایت ما، و بیزارى از دشمنانمان - یعنى خصوص امامان - و تسلیم شدن به آنان، و پرهیزكارى و تلاش و مجاهدت و اطمینان و انتظار قائم(عج)براى منتظران زمان غیبت همین پاداش بس كه نام آنها در زمره یاران امام عصر(عج)، و از جمله كسانى ثبت شود كه آن حضرت را به هنگام ظهور همراهى مىكنند.
فرم در حال بارگذاری ...
انتظار فرج از دیدگاه رهبری
مقام معظم رهبری درباره انتظار فرج و شرایط منتظران می فرماید: «منتظران صاحب الزمان، به منور شدن چشم انداز زندگی بشر و پایان دوران ظلم و تجاوز امید دارند و جنایات ستم و تزویر سردمداران استکبار جهانی، نمی تواند چشمه امید را در دل های آنان خاموش کند.
منتظران حجت تردیدی ندارند که روزگار ظلم و طغیان و تجاوز سرانجام به پایان خواهد رسید و قدرت قاهره حق، همه قله های فساد و تعدی را از بین خواهد برد. ما اعتقاد داریم که با ظهور مهدی موعود علیه السلام ، اندیشه و عقول بشری از همیشه خلاق تر خواهد بود و صلح و امنیت کامل در مقیاس جهانی آن به وجود خواهد آمد و ما برای چنین دورانی باید تلاش کنیم تا جهان روز به روز به این عصر آرمانی نزدیک تر شود».
فرم در حال بارگذاری ...
بیا امید دلم
رسانده زهر جفا تا به چرخ آه مرا
گرفته است زکف معتمد رفاه مرا
به زندگانی من نیز زهر خاتمه داد
به دست و پیکر لرزان ببین گواه مرا
رسیده بر لب بام آفتاب زندگیم
بخوان غلام من از پشت پرده ماه مرا
بیا امید دلم مهدیم دگر مگذار
تو بیش از این به رهت منتظر نگاه مرا
بیا و آب بنوشان تو بر پدر دم مرگ
که نیست تاب و توان جسم همچو کاه مرا
تو در برم بنشین تا مگر که بنشانی
ز اشک دم به دم خود شرار آه مرا
به غربت تو و مظلومی تو میسوزم
چو گیرد اتش بیداد جایگاه مرا
سیدرضا مؤید
فرم در حال بارگذاری ...