خصیصه خاص سیدالشهدا علیه السلام
▪️«مقام نورانيت» و «ولايت مطلقه ى كلّيه ى الهى»
▪️میفرمايد: « وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ » و نیز « أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ »
با بيان مختصر، كه عقل و نقل بر آن شاهد است، هر جا مخلوقى اعمّ از مادّى و مجرّد؛ ذیشعور و غير ذیشعور؛ ارضى و سماوى باشد، خداوند قبل از او و بعد از او (البته از ديدگاه رتبه) و با اوست. ما اين معنا را «مقام نورانيت» و «ولايت مطلقه ى كلّيه ى الهى» نام میگذاريم كه اين تسميه از آيه ى نور و حديث نورانيّت و آيات و احاديث ديگرى استفاده شده است.
...
▪️ شناخت مقام نورانيّتِ موجودات و احاطه ى حضرت حقّ بر آنان، همان شناخت حضرت حقّ، اسما و صفات اوست (كه وجهه ى ملكوتى آنهاست)؛ و چون تجلّى حقّ در هر موجودى به ميزان سعه و ضيق ظرفيّت وجودى اوست، لذا شناخت مقام نورانيّتِ كاملترين اولياى الهى، اكملِ مراتب شناخت حضرت حقّ شمرده میشود كه در حديث نورانيّت، به «دين خالص» و «حقيقت توحيد» تعبير شده است.▪️ در آن حديث، حضرت على( عليهالسّلام )در پاسخ سلمان و اباذر (رضوان اللَّه عليهما )درباره ى معرفت آن بزرگوار به نورانيّت میفرمايد: «مَعرِفَتِى بِالنُّورانِيَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ- عزّوجلّ- وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ- عزّوجلّ- مَعْرِفَتِى بِالنُّورانِيَّةِ وَ هُوَ الدّينُ الْخالِصُ …» (هر كس مرا به نورانيّت بشناسد، خداوند- عزّوجلّ را شناخته است، و هر كس خداوند عزّوجلّ را بشناسد، مرا به نورانيّت شناخته است و اين، همان دين خالص است)
منبع : فروغ شهادت، ص ،22 .
فرم در حال بارگذاری ...
سابقه عزاداری برای امام حسین(ع)در زمان امامان (ع)
۱- عزاداری بنیهاشم در ماتم سیدالشهدا(ع)
- از امام صادق(ع) روایت شده است: «پس از حادثه عاشورا هیچ بانویی از بانوان بنیهاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانه هیچیک از بنیهاشم دودی که نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد تا آنکه ابنزیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشتهایم»
(امام حسن و امام حسین (ع)، ص541)
۲- عزاداری امام سجاد(ع)
- حزن امام سجاد(ع) بر شهادت حضرت امام حسین(ع) به صورتی بود که دوران زندگی ایشان، همراه با اشک بود. عمده اشک آنحضرت بر مصایب سیدالشهداء(ع) بود و آنچه بر عموها، برادران، عموزادهها، عمهها و خواهرانش گذشته بود؛
...
تا آنجا که وقتی آب میآوردند تا حضرت میل کند، اشک مبارکشان جاری میشد و میفرمودند: چگونه بیاشامم در حالیکه پسر پیامبر را تشنه کشتند؟ (بحارالانوار/44/541) و میفرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا(س) را به یاد میآورم گریهام میگیرد». (خصال/1/131)امام صادق(ع) به زراره فرمودند: «جدم علیبن الحسین(ع)، هرگاه حسینبن علی(ع) را به یاد میآورد، آنقدر اشک میریخت که محاسن شریفش پر از اشک میشد و بر گریه او حاضران گریه میکردند»
(بحارالانوار/45/702)
۳- عزاداری امام محمدباقر(ع)
- امام محمدباقر(ع) در روز عاشورا برای امام حسین(ع) مجلس عزا برپا میکردند و بر مصایب آنحضرت گریه میکردند. در یکی از مجالس عزا، با حضور امام محمدباقر(ع) کمیت شعر میخواند، وقتی به اینجا رسید که: «قتیل بالطف»، امام محمدباقر(ع) گریه زیاد کرده، فرمودند: «ای کمیت اگر سرمایهای داشتیم در پاداش این شعرت به تو میبخشدیم، اما پاداش تو همان دعایی است که رسولخدا(ص) درباره حسانبن ثابت فرمودند که همواره به جهت دفاع از ما اهلبیت(ع)، مورد تأیید روحالقدس خواهی بود»
منبع : مصباح المتهجد ، ص317 .
فرم در حال بارگذاری ...
توبه مقبول
حر بن یزید ریاحی مردی شجاع و نیرومند است، اولین بار که عبیداللَّه بن زیاد حاکم کوفه می خواهد هزار سوار برای مقابله با حسین بن علی (ع) بفرستد او را به فرماندهی این گروه انتخاب می کند. اینک حر آماده شده است تا با حسین (ع) بجنگد، صحنه ای عجیب تماشایی است گوشها منتظر این خبرند که بشنوند حر با آن شجاعت و نیرومندی و دلیری با حسین (ع) چه می کند؟
راوی می گوید: برخلاف تصور و انتظار، در آن هنگام حر بن یزید ریاحی را در لشکر عمر دیدم در حالی که مثل بید می لرزید! من تعجب کردم رفتم جلو گفتم: حر! من تو را مرد بسیار شجاعی می دانستم بطوری که اگر از من می پرسیدند شجاع ترین مردم کوفه کیست؟ از تو نمی توانستم بگذرم. اینک تو چطور ترسیده ای؟ که این گونه لرزه بر اندامت افتاده است؟!
...
حر جواب داد: اشتباه کرده ای من از جنگ نمی ترسم.- پس از چه ترسیده ای؟
- من خودم را در سر دو راهی بهشت و جهنم می بینم، نمی دانم چه کنم؟ این راه را بگیرم یا آن را انتخاب کنم؟
عاقبت تصمیمش را گرفت، آرام آرام اسب خودش را کنار زد، بطوری که کسی نفهمید چه مقصود وهدفی دارد همین که رسید به نقطه ای که دیگر نمی توانستند جلویش را بگیرند ناگهان به اسب خویش شلاقی زد و خود را به نزدیک خیمه حسین (ع) رساند.
سپرش را وارونه کرد کنایه از اینکه برای جنگ نیامده ام بلکه امان می خواهم. به نزدیک امام حسین (ع) که رسید سلام عرض کرد و سپس گفت: هل لی توبةٍ؟ آیا توبه از من پذیرفته است؟
فرمود: بله البته قبول است.
آنگاه حر عرض کرد: آقا جان، به من اجازه بدهید تا به میدان بروم و جان خویش را فدای راه شما بکنم. امام (ع) فرمود: اینک تو مهمان ما هستی از اسب بیا پایین و چند لحظه ای را در نزد ما بمان.
- آقا! اگر اجازه بفرمایید تا به میدان بروم بهتر است.
انگار که این مرد(حر) خجالت می کشید شرم داشت، چرا؟ چون با خودش زمزمه می کرد که ای خدا! من همان گنهکار هستم که اولین بار دل اولیاء تو، بچه های پیغمبر تو را لرزانم.
حر خیلی مضطرب به نظر می رسید برای رفتن به میدان خیلی عجله داشت زیرا که با خود می اندیشید نکند هم اکنون در همین حال که اینجا نشسته ام یکی از بچه های حسین علیه السلام بیاید و چشمش به من بیفتد و من بیش از این شرمنده و خجل شوم؟!
* آری حر توبه کرد توبه ای جدی، از راهی که رفته بود برگشت، از طرفداری ظلم و فساد دست برداشت و به هواداری از حق و عدالت پرداخت، از لشکر یزید بیرون شد و به سپاه حسین پیوست، حسین هم او را بی قید و شرط پذیرفت، زیرا کرم حسینی چنین اقتضا می کرد.
وقتی که حر آمد هرگز امام نفرمود که این چه وقت توبه است؟ ما را به این بدبختی نشانده ای حالا آمده ای تا توبه کنی؟
ولی حسین اینجور فکر نمی کند، حسین فقط دنبال هدایت مردم است حتی اگر بعد از آن که تمام جوانانش هم شهید شدند لشکریان عمر سعد نیز توبه می کردند می گفت توبه همه آنان را قبول می کنم.
همان طور که یزید بعد از حادثه کربلا به علی بن الحسین (ع) گفت: اگر من توبه کنم قبول می شود؟ فرمود: بله! تو اگر واقعا توبه بکنی قبول می شود، ولی او هرگز توبه نکرد.
منبع: گفتارهای معنوی، ص 127 و 128 . مرتضی مطهری.
فرم در حال بارگذاری ...
عاشورا عاشورا عاشورا
در شرح احوال مرحوم شیخ مرتضی انصاری آورده اند که: از جمله عادات او خواندن زیارت عاشورا بوده که در هر روز دو بار، صبح و عصر آن را می خواند و بر آن بسیار مواظبت می نمود،
بعد از وفاتش کسی او را در خواب دید و از احوالش پرسید در جواب سه مرتبه فرمود: عاشورا عاشورا عاشورا.
منبع : مردان علم در میدان عمل، ج2 سید نعمت الله حسینی
فرم در حال بارگذاری ...
دنیا مانند گردویی است بی مغز!
گویند: ملا مهرعلی خویی، روزی در کوچه دید دو کودک بر سر یک گردو با هم دعوا می کنند. به خاطر یک گردو، یکی زد چشم دیگری را با چوب کور کرد. یکی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس مجازات، گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند.
ملا گردو را برداشت و شکست و دید، گردو از مغز تهی است، شروع کرد به گریه کردن. پرسیدند تو چرا گریه میکنی؟! گفت از نادانی و حس کودکانه، سر گردویی دعوا می کردند که پوچ بود و مغزی هم نداشت…
_ دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن می جنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود و یا دیگران رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها کرده و برای همیشه می رویم.
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/f.balochi/profile_pictures/_evocache/_.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1489408133)
تامل برانگیز بود
————————–
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی
پاره های بدنت را جگرم سوخت علی
ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم
طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی
http://narjes-s3.kowsarblog.ir/
فرم در حال بارگذاری ...
چه كسی برای حسينم گريه می كند؟
هنگامی كه پيامبر صلی الله عليه و آله وسلم شهادت حسين عليه السلام و ساير مصيبت های او را به دختر خود، خبر داد؛ فاطمه عليهاالسلام سخت گريه نمود و عرض كرد: پدر جان! اين گرفتاری چه زمانی رخ می دهد؟
رسول خدا فرمود: زمانی كه من و تو و علی در دنيا نباشيم. آن گاه گريه فاطمه شديدتر شد. عرض كرد: چه كسی بر حسينم گريه می كند، و به عزاداری او قيام می نمايد؟
...
پيامبر فرمود: فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بيتم، و مردان بر مردان گريه می كنند و در هر سال، عزاداری او را تجديد می كنند. روز قيامت كه فرا رسد، تو برای زنان شفاعت می كنی و من برای مردان، و هر كه بر گرفتاری حسين گريه كند، دست او را می گيريم و داخل بهشت می كنيم.فاطمه جان! تمام ديده ها روز قيامت گريان است، مگر چشمی كه بر مصيبت حسين گريه كند! آن چشم برای رسيدن به نعمت های بهشت خندان است!
منبع : بحارالانوار، ج 44، ص 292
علامه محمد باقر مجلسى
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/f.balochi/profile_pictures/_evocache/_.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1489408133)
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی
پاره های بدنت را جگرم سوخت علی
ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم
طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی
http://narjes-s3.kowsarblog.ir/
فرم در حال بارگذاری ...
شبهه چرا شیعیان از روز اول ماه محرم تا روز دهم هر روز عزاداری می کنند
متن شبهه:
چرا شیعیان از روز اول ماه محرم تا روز دهم هرروز عزاداری می کنند درحالی که شهادت امام حسین علیه السلام و مصیبت های وارده ای که در روضه ها نقل میشود همه در یک روز و آن هم روز دهم (عاشورا) اتفاق افتاده است ؟!
▪️ پاسخ شبهه
۱- ابتدا باید یادآور شویم که چون ما به عصمت مطلق ائمه معتقدیم پس تمامی “گفتار و کردار و امر و نهی” منقول از آنها برای ما حجت و دلیل است .
۲- پس با این وجود به عنوان مثال اگر یکی از معصومین علیهم السلام در زمان خود کاری را انجام می دهند این خود دلیلی است برای پسندیده بودن آن فعل و لزوم یا استحباب انجام آن برای ما .
...
۳- امام رضا علیه السلام فرمود: هر گاه ماه محرم فرا می رسید، پدرم (موسی بن جعفر علیه السلام) دیگر خندان دیده نمی شد و غم و افسردگی بر او غلبه می یافت تا آن که ده روز از محرم می گذشت، روز دهم محرم که می شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود. (امالی صدوق، ص 111)۴- پس این نشان می دهد که عزادار بودن از روز اول محرم از سیره ی اهل بیت علیهم السلام است.
۵- دلیل دیگری که میتوان آورد عظمت عاشورا و بزرگداشت آن نسبت به دیگر روزهای سال است.
_ به علت اینکه عظمت شهادت و مصیبت های امام حسین علیه السلام یکی از پایه های تشیّع است، شیعیان از ده روز قبل از شهادتشان شروع می کنند به عزاداری تا به همه ی جهانیان این مصیبت و زخم وارده بر تنه ی دین را گوشزد کنند .
۶- همانطور که میبینید هر سال با شکوه تر از سال قبل برگزار میشود و افراد بیشتری با دیدن این شور و اشتیاق جوانان شیعه برای بزرگذاشت این ایام ، مشتاق به تحقیق در مورد این دین حق و ورود به آن میشوند.
فرم در حال بارگذاری ...
سبک زندگی اسلامی
حضرت آیت الله یثربی مدظله:
رفتار با دیگران چگونه باید باشد؟
هر انسانی که در اجتماع زندگی میکند، برای اینکه موفق باشد، و در زندگی اجتماعی مطرود (رانده شده) نباشد، لازم است:
نفسخود را معیار و سنگ محک برخورد با دیگران قرار دهد!
حضرت امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند:
فرزندم! نفست را بین خود و دیگران، میزان قرار بده و برای دیگران دوست داشته باش، آنچه را که دربارهی خود دوست داری، و آنچه را که خود از آن گریزانی، برای دیگران هم مپسند.
منبع: کتاب “سيری در رساله حقوق امام سجاد علیهالسلام” حقوق خانواده، حق فرزند
فرم در حال بارگذاری ...
سیاسیترین دهۀ سال؛ دهۀ اول محرم
1-امام خمینی(ره) میفرمود: والله اسلام تمامش سياست است. اسلام دين سياست است قبل از اينكه دين معنويات باشد (صحیفۀ امام، ج۱ص۲۷۰و ج۶ص۴۶۷)
2-اگر بپذیریم که دهۀ اول یا هفتۀ اول محرم، بهنام «امر به معروف و نهی از منکر» باشد، طبیعتاً این دهه سیاسیترین دهۀ سال خواهد بود؛ چون امر به معروف و نهی از منکر در درجۀ اول، سیاسی است.
3-اینکه ما با شنیدن امر به معروف و نهی از منکر، یاد بیحجابی و مسائلی از این دست میافتیم، ناشی از اشتباه ما در دینداری است. امر به معروف و نهی از منکر، اول به مسائل کلان مربوط میشود، بعد به مسائل جزئیتر.
4-وقتی امام حسین(ع) فرمود:«اُرِیدُ اَن آمِر بِالمَعروفِ وَ اَنهَی عَنِ المُنکَرِ» بعدش یک حرکت سیاسی انجام داد. ایشان میخواست از یاران خود در کوفه، برای کوبیدن قدرت سیاسی باطل کمک بگیرد؛ که البته یارانش بیوفایی کردند
فرم در حال بارگذاری ...
ورود به کربلا
بسیاری از تاریخ نویسان آورده اند: چون حضرت ابا عبداللَّه الحسین صلوات اللَّه علیه از مکّه معظّمه عازم شهر کوفه و سرزمین کربلا گردید. در بین راه در محاصره شدید لشکر عبیداللَّه بن زیاد لعین به سرکردگی حرّ بن یزید ریاحی قرار گرفتند. و پس از صحبت ها و مجادله ها، سرانجام توافق شد که حضرت به راه خود ادامه دهد تا از سوی عبیداللَّه (والی کوفه) دستور بعدی بیاید.
لذا امام علیه السّلام با همراهان به مسیر خود ادامه داد تا آن که به محلّی به نام «عُذَیْبُ الهِجانات» رسیدند. در این هنگام از طرف عبیداللَّه برای حرّ نامه ای به این مضمون آمد که بایستی از هر جهت بر حسین علیه السّلام و همچنین یارانش سخت گرفته شود. حرّ، نامه عبیداللَّه را برای امام حسین علیه السّلام قرائت کرد.
...
و چون أصحاب و یاران حضرت از پیام شوم عبیداللَّه آگاه شدند، اظهار داشتند: یا ابن رسول اللّه! اجازه فرما تا با لشکر او مبارزه و قتال کنیم؟ حضرت پس از شنیدن سخنان اصحاب و یاران خود، فرمود: تا آنان جنگ را شروع نکنند، من هرگز اقدام نخواهم کرد.آن گاه یکی از یاران به نام زُهیر بن قین عرضه داشت: پس به سوی سرزمین کربلا که در همین نزدیکی قرار دارد، حرکت کنیم. همین که امام حسین علیه السّلام نام کربلا را شنید، گریست و سپس اظهار نمود: «اَللَّهُمَّ إنّی أعُوذُ بِکَ مِنْ کَرْبٍ وَبَلاء: خداوندا، از مشکلات و بلاهای این سرزمین (کربلا) به تو پناه می برم.»
و سپس مقداری به مسیر خود ادامه داد و فرمود: در همین جا فرود آئید و بارها را باز کنید و بر زمین بگذارید، که این جا وعده گاه جدّم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله می باشد. و قبر و مقبره من در این سرزمین خواهد بود.
منبع: چهل داستان از امام حسین (ع
نویسنده: عبداللّه صالحی
فرم در حال بارگذاری ...
گریه پیغمبر
چون روز هفتم تولد حضرت سیدالشهداء (ع) شد، حضرت رسول (ص) تشریف آوردند و فرمودند: فرزندم را نزدم بیاور. قنداقه حضرت را به دست حضرت رسول(ص)دادند و حضرت گوسفند سیاه و سفیدی برای امام عقیقه کرد و یک رانش را بقابله داد و سر مبارک حضرت حسین (ع) را تراشید و به وزن موی حضرتش نقره تصدق کرده و خلوق بر سر مبارکش مالید.
سپس او را بر دامن خود گذاشت و گریه زیادی کردند و فرمود: ای اباعبدالله خیلی بر من گرانست کشتن تو.
اسماء می گوید: گفتم پدر و مادرم فدای شما باشد این چه خبری است که شما می فرمائید؟ و عوض شادی گریه می کنید؟!
...
حضرت رسول(ص)فرمود: گریه ام برای این فرزند دلبندم است که گروهی کافر و ستمکار از بنی امیه او را خواهند کُشت و خدا شفاعت مرا به آنها نمی رساند، و آنها رخنه در دین خواهند کرد، خداوندا از تو مسئلت میکنم آنچه را که حضرت ابراهیم در حق فرزندان وذریه اش از تو در خواست کرد، خداوندا دوست بدار دوستان او را و لعنت کن دشمنان آنها را، لعنتی که آسمان و زمین را پر کند.
منبع :جلاءالعیون
علامه محمد باقر مجلسی
فرم در حال بارگذاری ...
صحیفه سجادیه بخوان
امام زمان (عج) فرمودند: صحیفه سجادیه بخوان.
علامه محمدتقی مجلسی (مجلسی پدر) می فرماید:
من در اوایل بلوغ بسیار دنبال جلب رضایت خدای متعال بودم، و نیز بی قرار بودم از یاد حضرت حجت علیه السلام.
تا آنکه در بین خواب و بیداری دیدم صاحب الزمان صلوات الله علیه در مسجد جامع قدیم در اصفهان ایستاده اند.
به آن حضرت سلام کردم و دستشان را بوسیدم و سوالاتی را که برایم مشکل شده بود، از محضرشان پرسیدم.
سپس عرض کردم: مولای من! برای من مقدور نیست که همیشه خدمتتان برسم؛ پس کتابی به من عنایت فرمایید که همیشه بر طبق آن عمل کنم.
...
آن حضرت فرمودند: برای تو، کتابی به مولا محمد تاج دادم؛ برو و از او بگیر.من در خواب آن فرد را می شناختم.
پس به سمت دار بطیخ (نام محله ای در اصفهان) رفتم.
آن شخص تا مرا دید، گفت: تو را صاحب الامر فرستاده؟
گفتم آری.
پس کتاب کهنه ای درآورد و به من داد.
کتاب را گشودم و فهمیدم کتاب دعاست.
کتاب را بوسیدم و بر چشمانم گذاشم و به سمت امام زمان علیه السلام برگشتم که بیدارشدم و متوجه شدم آن کتاب با من نیست.
به جهت از دست دادن آن کتاب، تا طلوع فجر گریه و تضرع می¬کردم.
به ذهنم افتاد منظور حضرت از مولا محمد تاج، همان شیخ بهایی است و چون بین علما مشهور و معروف است، به “تاج” نامیده شده است.
پیش او رفتم و در حالی که گریه می کردم، خواب خود را به او گفتم؛ ولی آن کتاب نزد ایشان نبود.
با حال گریه و تفکر از نزد ایشان بیرون آمدم تا آن که در دلم افتاد به همان سمتی بروم که در خواب دیده بودم.
پس چون به محله دار بطیخ رسیدم مرد صالحی را دیدم که اسمش حسن بود و ملقب به تاج.
او گفت کتابهای وقفی متعددی نزد من است که برخی آنها را می برند ولی به شروط وقف عمل نمی کنند.
و تو چون به وقف عمل می کنی، بیا به این کتابها نگاه کن و هر چه نیاز داری، با خود ببر.
با او به کتابخانه رفتم.
اولین کتابی که به من داد، همان بود که در خواب دیده بودم.
شروع کردم به ناله و گریه و گفتم همین مرا کفایت می کند.
پس به برکت عطای حضرت حجت علیه السلام، صحیفه کامله سجادیه در شهرها همچون آفتابی درخشان درخشید؛ بخصوص در اصفهان که اکثر مردم اهل دعا و مستجاب_الدعوه شدند و این آثار، معجزه ایست از حضرت صاحب علیه السلام.
و آنچه خداوند به برکت صحیفه به من عنایت فرمود، هرگز نمی توانم آن را بشمارم.
منبع : لوامع صاحبقرانی، ص 3
منبع : روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 14، ص 420
فرم در حال بارگذاری ...
هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام...
از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام…
امان از شام !
در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
2.سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
...
3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.4. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و …) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم…
منبع : برگرفته از تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
فرم در حال بارگذاری ...
برگزاري جلسه اخلاق
به گفته معاون فرهنگي جلسه اخلاق به سخنراني حجت الاسلام آزاد مسئول شورای زکات شهرستان رباط کریم با موضوع جايگاه زكات برگزار گرديد.
در اين جلسه ايشان عنوان داشتند: زكات رشد و نمو و پرداخت معيني از مال معني شده است اين فريضه بارها در آيات قرآن تكرار شده است در سوره هايي چون اعراف،نمل،فصلت،توبه و… تكرار چند باره نشان دهنده جايگاه و اهميت اين مهم نزد خداوند است. درست است كه در احكام اسلامي براي برخي از موارد چون گندم،جو، گوسفند، شترو… زكات واجب گرديده است، اما اين جداي از زكات مستحب است چرا كه زكات مستحب نياز به نصاب خاص ندارد همواره مي توان آن را از مال پرداخت نمود و موجبات خوشنودي نيازمندان و رضايت الهي را فراهم ساخت. اين روش در سيره معصومين بسيار مشاهده مي شود، بخشيدن انگشتري حضرت امير عليه السلام نمونه بارز و روشنم زكات مستحب است.
در اين عصر پرداخت زكات مستحب در كنار زكات واجب كمك بسياري به افراد نيازمند جامعه نموده و سبب بهبود شرايط مالي و اقتصادي مستمندان خواهد شد پس در تلاش باشيم با ترويج و تبليغ پرداخت زكات در محافل عمومي و مراسمات مذهبي اين عمل خير را گسترش داده موجبات رفاه حال نيازمندان را فراهم سازيم.
فرم در حال بارگذاری ...
برگزاري همايش حسين عليه السلام شهيد اشك
به گفته معاون فرهنگي در آستانه ماه محرم همايشي ويژه مبلغين حوزوي و غير حوزوي با عنوان حسين شهيد اشك در مدرسه علميه امام خميني(ره) برگزار شد.
در اين همايش كه با هدف تقويت مبلغان در سطح شهرستان و تشويق به حضور فعال ايشان در ايام عزاي حسيني در محافل مذهبي برگزار شد برنامه هاي متنوعي چون سخنراني، مسابقه زيارت عاشورا و… از برنامه هاي اجرا شده بود.
سر كار خان وفايي به ايراد سخنراني پيرامون موضوع وظايف مبلغان در عصر كنوني پرداختند ايشان عنوان داشتند: امروزه مبلغان دين به عنوان الگوي افراد جامعه هستند و رفتار و گفته هاي آنان به عنوان راه و رسم مسلماني مطرح مي شود پس بايد همواره مراقب اعمال خود باشند تا مبادا موجب آسيب رساندن به دين شوند. مبلغين در اين عصر بايد بكوشند با مجهز شدن به علوم روز دنيا و آگاهي و علم كافي به ايراد سخن بپردازند. روشنگري پيرامون حوادثي كه جامعه مسلمان دستخوش آن است كمك بسياري به شناخت دشمنان و اهداف آنان مي نمايد. پس در اين عصر حساسيت كار مبلغان بسيار زياد است چرا كه در كنار عزاداري براي سيد الشهدا عليه السلام بايد به ترويج سيره حسيني و ارتباط عاشورا و عصر حاضر بپردازند و موجبات بيداري مسلمين را فراهم سازند.
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/beheshti.nejad/profile_pictures/_evocache/_-1.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1552762137)
سلام
وبلاگ شما رادرقسمت پیوندها قرار دادمـ
شماهم اطف کنید اینکار را انجام بدید
http://kosar-esfahan.kowsarblog.ir/
وبلاگ کوثرولایت
فرم در حال بارگذاری ...