استفاده از نعمتها
من مواعظ النبي صلى الله عليه وآله وسلّم:
وجاءَهُ رجل بِلَبَن وعسل لِيَشربُهُ، فقال صلى الله عليه وآله وسلّم: شرابان يُكتَفى بأحدهما عن صاحبه لا أَشربُهُ ولا اُحرّمُه ولكنّي أتواضَعُ للّه، فانّه مَن تواضع للّه رفعهُ اللّه ومن تَكبّر وضعَهُ اللّه ومَنِ اقْتصد في معيشته رزقَهُ اللّه ومن بَذّر حرمهُ اللّه ومن أكثر ذِكْر اللّهِ آجرهُ اللّه.
(تحف العقول صفحه 46)
چون ممكن است برخى اينطور فكركنند كه عدم استفاده معصوم «عليه السلام» از بعضى نعمتها به معناى تحريم است و لذا پيامبر صلى الله عليه وآله وسلّم فرمودند: من خود نمی خورم ولى تحريم هم نمى كنم، چون نمى خواهم از همه نعم حلال استفاده نمايم. و مراد از «رفعت» هم، رفعت معنوى است گرچه ممكن است رفعت ظاهرى هم باشد ولى قدر مسلم رفعت روحى و معنوى است، يعنى اگر كسى براى خدا تواضع كند، خداوند روحاً و خُلقاً او را بالا برده و مشمول كرامات خود قرار مى دهد. همچنين قدر مسلم از «وضع»، تنزّل معنوى است، گرچه ممكن است تنزّل اجتماعى و موقعيتى هم منظور باشد.
راست ترین چیز
إمامُ عليٌّ(عليه السلام)
أصدَقُ شيء الأجلُ
راست ترين چيز، اجل و مرگ است
ميزان الحکمه، جلد 1، ص 44
طریق معرفت رب
معرفت نفس طریق معرفت رب است كه از سید انبیاء (ص ) و هم از سید اوصیاء (ع ) ماءثور است : من عرف نفسه فقد عرف ربه(بحار الانوار / ج2 / صفحه 32) هر كس در خویشتن بیاندیشد و در خلقت خود تفكر و تاءمل كند، دریابد كه این شخص محیر العقول ، واجب بالغیر است .
مناجات عاشقانه علامه حسن زاده عاملی
الهى! از من آهى و از تو نگاهى . الهى ! عمرى آه در بساط نداشتم و اینك جز آه در بساط ندارم . الهى! غبطه ملائكه اى را مى خورم كه جز سجود نمى دانند، كاش حسن از ازل تا ابد در یك سجده بود. الهى! تا كى عبدالهوى باشم ، به عزت تو عبدالهو شدم . الهى ! سست از آن كه مست تو نیست كیست ؟
الهى! همه این و آن را تماشا كنند و حسن خود را، كه عجیب تر از خود نیافت . الهى ! دل بى حضور چشم بى نور است ، این دنیا را نمى بیند و آن ، عقبى را. الهى ! همه حیوانات را در كوه و جنگل مى بینند و حسن در شهر و ده .
الهى! هر كه شادى خواهد بخواهد، حسن را اندوه پیوسته و دل شكسته ده . الهى ! آن كه خوب را حباله اصطیاد مبشرات نكرده است ، كفران نعمت گرانبهائى كرده است . الهى ! مراجعات از مهاجرت به سویت تعرب بعد از هجرت است و تویى كه نگهدار دل هایى . الهى ! آن كه در نماز جواب سلام نمى شنود، هنوز نمازگزار نشده ، ما را با نمازگزاران بدار. الهى! خوشا آن كه بر عهدش استوار است و همواره محو دیدار است . الهى ! آن كس تاج عزت بر سر دارد كه حلقه ارادتت را در گوش دارد و طوق عبودیت را در گردن
خواندن قرآن
پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) :
اي سلمان برتو باد خواندن قرآن، زيرا قرآن خواندن كفاره گناهان و سپري در مقابل آتش و بازدارنده از عذاب است.
جامع الاخبار والآثار، ج1، ص308
شوق تو
شوق تو به باغ لاله جان خواهد داد
عطر تو به گلها هیجان خواهد داد
فردا که به آفاق بپیچد نورت
تکبیر تو کعبه را تکان خواهد داد
اظهار مکن
علي (عليه السلام) فرموده:
آن چه را نمي داني مگو، بلكه هر آنچه را مي داني نيز اظهار مكن.
در جستجوی انسان
امام حسن (علیه السلام) فرمودند:
«بدان که تو در جست و جوی دنیا هستی و مرگ در جست و جوی توست.»
صحیفه رستگاری، احادیث سبط اکبر (ع)، ج1، ص149
ضرورت یاد مرگ
امام علی (علیه السلام) فرمودند:
« رُبَّ مُسْتَقْبِلٍ يَوْماً لَيْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ وَمَغْبُوطٍفِي أَوَّلِ لَيْلِهِ قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ.»
«چه بسیار کسانی که در آغاز روز بودند و به شامگاه نرسیدند، و چه بسیار کسانی که در آغاز شب بر او حسد می بردند و در پایان شب عزاداران به سوگشان نشستند.»
نهج البلاغه، حکمت380، ص517
اجل نگهبان انسان
امام علی (علیه السلام) فرمودند:
«كَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً.»
«اجل نگهبان خوبی است.»
نهج البلاغه، حکمت306، ص503
پند بزرگ
امام علی (علیه السلام) فرمودند:
«لَا وَجَعَ أَوْجـَعُ لِلْقـُلُوبِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ لَا خَوْفَ أَشَدُّ مِنَ الْمَوْتِ وَ كَفَى بِمَا سَلَفَ تَفَكُّراً وَ كَفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظاً.»
«هیچ دردی برای دل از گناهان دردناک تر نیست، و هیچ ترسی از مرگ سخت تر نیست و بدانچه گذشته است بس است برای اندیشه، و مرگ بس است برای پندگویی.»
اصول کافی، جلد5، ص 133
نگاه درست به مرگ
امام علی (علیه السلام) فرمودند:
«اَلموت باب الاخرة»
«مرگ دروازه ورود به آخرت است.»
غرر الحکم، فصل اول.
فضائل صلوات، 1385، ص106
صله رحم
امام صادق عليه السلام :
صِلَةَ الرَّحِمِ تُزَكِّي الْأَعْمَالَ وَ تُنْمِي الْأَمْوَالَ وَ تُيَسِّرُ الْحِسَابَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ.
صله رحم، اعمال را پاكيزه، اموال را بسيار، حساب (قيامت) را آسان مى كند و بلا را برطرف و و روزی را زیاد می کند.
كافى (ط-الاسلامیه) ج 2، ص 157، ح 33
بگیر دست مرا
همان که کل بشر ریزه خوار خادم اوست
همان که خاک درش مهر انبیا باشد
همان که فاطمه اش افتخار قرآن شد
کسی ندیده،چنین دختری کجا باشد
تمام حاجت این عید رو سیاه این است
چنین شبی حرم مشهدالرضا باشد
برات نوکریش را ابالحسن بدهد
کبوترانه شب جمعه کربلا باشد
بیا و عیدی من را بده به چشم ترم
بگیر دست مرا و به کربلا ببرم…
حرا
قرار بود چهل روز در حرا باشد
و از تمامی خلق خدا جدا باشد
قرار بود که او باشد و خدا باشد
خدا معلم و شاگرد مصطفی باشد
کسی اجازه ندارد به این حریم آید
به غیر یک نفر آن هم که مرتضی باشد