چطوري اسيرش كرديد؟
دو تا بچه را همراه خودشان آورده بودند و هاي هاي ميخنديدند.
گفتم «اين كيه؟»
گفتند: «عراقي»
گفتم: «چطوري اسيرش كرديد؟» ميخنديدند.
گفتند: «از شب عمليات پنهان شده بوده.
تشنگي فشار آورده و با لباس بسيجيهاي خودمان آمده ايستگاه صلواتي شربت گرفته بعد پول داده بود. اينطوري لو رفت.»
هنوز ميخنديدند.
پوشیدن لباس سیاه در مراسم عزاداري
استفاده از رنگ مشكي در مراسم عزاداري كراهتي ندارد و اگر آن مراسم عزاداری، برای معصومین باشد ثواب هم دارد. محكم ترین دلیل این مطلب، اینست كه خود ائمه به صورت عملی چنین كاری را تأیید كرده اند؛ مثلا امام حسن(ع) در سوگ اميرالمؤمنین على(ع) جامة سياه بر تن كرد و با همين جامه به ميان مردم آمد.(شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 22)
مراجع تقلید نیز بر همین اساس استفاده از لباس سیاه برای عزاداری را مكروه نمی دانند؛ مثلا آیت الله مكارم شیرازی در این زمینه می فرمایند: «با توجه به اینكه لباس مشكی در عزای اهل بیت تعظیم شعائر الهی محسوب می شود، اشكالی ندارد و مكروه نیست.»(دیگر مراجع نیز نظراتی مشابه همین نظر دارند؛كتاب «مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجعِ تقلید»، سید محسن محمودی، ج3، ص 19)
ادامه مطلب در صفحه بعد
صفحات: 1· 2
شبهه استفاده ازلباس مشکی(چادر)
عدّهاي با پذيرش اين پيشفرض كه استفاده از حجاب مشكي، هميشة نشانة عزا و فقدانِ شادي است، تلاش ميكنند افرادِ استفاده كننده از حجاب هاي مشكي را افراد غمگين، و افراد استفاده كننده از لباسهاي رنگين را افراد شاد بدانند؛ حال آنكه اين تصوّر و پيشفرض، نادرست است؛ زيرا نه همة افرادي كه از حجابهاي مشكي استفاده ميكنند، لزوماً افراد غمگين هستند نه همه افرادي كه از لباس رنگين استفاده مي كنند لزوماً افراد شادي هستند . علاوه بر اینكه گاهي از نظر عدهاي پوشيدن لباس مشكي نشانة زيبايي است؛ و یا گاهي پوشش مشكي، نشانة وقار و سنگيني بوده و در خیلی از مجالس رسمی معمولا از لباس تیره رنگ استفاده می شود.
ادامه مطلب در صفحه بعد
صفحات: 1· 2
عظمت دعای سحر ماه رمضان
عظمت دعای سحر ماه رمضان:
امام باقر(ع) فرمودند:
اگر مردم عظمت اين دعا(دعای سحر) در نزد خدا و سرعت استجابت اين دعا براي کسي که آن را ميخواند؛ را ميدانستند براي بدست آوردن آن بر روي همديگر شمشير ميکشيدند!
اگر سوگند ياد کنم که اسم اعظم خدا در اين دعاست، سوگندم درست است.
پس هرگاه دعا کرديد در دعا کوشش کنيد که اين دعا از علوم پنهاني است.
پس آن را پنهان کنيد مگر از اهلش. منافقين و تکذيبکنندگان و انکارکنندگان از اهل اين دعا نيستند و اين دعا، دعاي مباهله است؛
ميگويي: اللهم إني اسئلک من بهائک بأبهاه …»
(اقبال الاعمال، تالیف عارف کامل،سیدبن طاووس قدس سره)
رمضان الكريم
ياحسن بن علي
اسم اين ماه فقط يك رمضان بود همين
چون تو در آن آمدي شد رمضان الكريم …
یکی یکی
هی دست می رود به کمرها یکی یکی
وقتی که می رسند خبرها یکی یکی
خم گشته است قد پدرها دوتا دوتا
وقتی که میرسند پسرها یکی یکی …
باب نیاز، باب شهادت، درِ بهشت
روی تو باز شد همه درها یکی یکی
سردار! بیسر آمدهای تا که خم شوند
از روی دارها همه سرها یکی یکی
رفتی که وا شوند پس از تو به چشم ما
مشتِ پُر قضا و قدرها یکی یکی
رفتی که بین مردم دنیا عوض شود
درباره ی بهشت نظرها یکی یکی !
در آسمان دهیم به هم ما نشانشان
آنان که گم شدند سحرها یکی یکی …
آنان که تا سحر به تماشای یادشان
قد راست میکنند پدرها یکی یکی
بعد بیست و نه سال آمده باشی و....
شهید باشی و….
گمنام باشی و….
تشنه باشی و….
غواص باشی و ….
دست بسته باشی و….
زنده بگور شده باشی و ….
تسلیم دشمن نشده باشی و …
بعد بیست و نه سال آمده باشی و….
حین انجام مذاکرات،تفحص شده باشی و…
و…………………………..
می آییم تا غیرت را از شما به تبرک ببریم….
دست و پا بسته قرار و رسم غوّاصی نبود
از زبان مادر غوّاص شهید
نوجوانم شاد ، امّا سرکش و عاصی نبود
این لباس “تنگ و چسبان” مال رقّاصی نبود
داغ من را مادر عباس(ع) میفهمد فقط
دست و پا بسته قرار و رسم غوّاصی نبود
یکصد و هفتاد و پنج
می شمارم بارها تا یکصد و هفتاد و پنج
می نویسم آب، دریا، یکصد و هفتاد و پنج
خاطر خود را تسلی میدهم با مشق عشق
من شدم مجنون و لیلا، یکصد و هفتاد و پنج
عشق ، جان تازه ای بگرفته است این روزها
میکند کار مسیحا یکصد و هفتاد و پنج
رازهای سر به مهری دارد از آن سالها
تا ابد ماند معما یکصد و هفتاد و پنج
در توسل جلوهء پنج است و هشت و چارده
وا کند صدها گره را، یکصد و هفتاد و پنج
یا نبی ، یا فاطمه ، یا مرتضی و یا حسن
یا حسین و یا رضا ، “یا یکصد و هفتاد و پنج”
گر محرم زنده باشم می نویسم گوشهء
بیرق مشکی سقا یکصد و هفتاد و پنج
هم در آنجا یکصد و هفتاد و پنج آیه، ردیف
هم ردیف شعرم اینجا یکصد و هفتاد و پنج
اینبار "خواصِّ" تو، "غواص" شدهاند!
میدانم…
میدانم آقای من!
اینجا عمارها کمتر پیدا میشوند!
اینبار “خواصِّ” تو، “غواص” شدهاند!
آنقدر غریب هستی
که “خمینی “خط شکنانش را فرستاد…
داغ شهدا
داغ شهدا از دلمان صبر و امان برد
باید همه جا نام از این شیر دلان برد
خوش نامی شان بود که گمنامی شان شد
آوازه ی شان را به روی بام جهان برد
تابوت شهیدان نفس باغ بهار است
هر وقت توان از تنمان باد خزان برد
هر کس که جدا از شهدا گشت یقین باخت
هر کس به مسیر شهدا رفت بدان،برد
این عشق حسین است که از کعبه ی سنگر
تا خط مقدم همه را سینه زنان برد
مدیون شهیدی شده ام که دم آخر
نام علی و فاطمه را هر ضربان برد
شد مادر او پیر و دم مرگ چنین گفت:
صد حیف زمانه پسرم را چه جوان برد
یاد شهدا در و گهر داشت که ما را
غواص صفت در دل امواج روان برد
دستی که شده بسته از آنها همه را گفت
بایست که از حیدر کرار نشان برد
صد لاله شکفته است از این خاک ولیکن
گل کردنشان مدت سی سال زمان برد
خدا می داند
رمزها در رمضان است، خدا می داند
برتر از فهم و گمان است، خدا می داند
موسم بندگی چشم و زبان و گوش است
نه همین صوم دهان است خدا می داند
بار عام و، همه مهمان خداوند کریم
ماه آزادی جان است، خدا می داند . . .
راستى...
رمضان نزديك است ،
راستى…
حسرت كربلا خوردن …
روزه را باطل نميكند؟!؟
فلسفه قیام حسین بن علی (ع)
حسین بن علی(ع)، در خود فهماند که براي دنیاي اسلام در چنین شرایطی، مبارزه با اصل قدرت طاغوتی و اقدام براي نجات انسانها از سلطه شیطانی و اهریمنی این قدرت، واجبترین کارهاست. بدیهی است که حسین بن علی(ع)، اگر در مدینه میماند و احکام الهی را در میان مردم تبلیغ و معارف اهل بیت را بیان میکرد، عدّهاي را پرورش میداد. اما وقتی براي انجام کاري به سمت عراق حرکت میکرد، از همه این کارها بازمیماند: نماز مردم را نمیتوانست به آنها تعلیم دهد؛ احادیث پیغمبر را نمیتوانست به مردم بگوید؛ حوزه درس و بیان معارف او تعطیل میشد و از کمک به ایتام و مستمندان و فقرایی که در مدینه بودند، میماند. اینها هرکدام وظیفه اي بود که آن حضرت انجام میداد. اما همه این وظایف را، فداي وظیفه مهمتر کرد. حتّی آنچنان که در زبان همه مبلّغین و گویندگان هست، زمان حجّ بیت اللَّه و در هنگامی که مردم براي حج میرفتند، این، فداي آن تکلیف بالاتر شد.
ادامه مطلب در صفحه بعد
صفحات: 1· 2
شرط قوام حاکمیت اخیار
امروز فقط جنگ نظامی نیست؛ اما همه تهاجمهاي دیگر، با شدّت کم سابقهاي وجود دارد. در مقابل این تهاجم، این جامعه
اسلامی، باید زنده، هوشیار، آسیب ناپذیر، پرامید، آماده مقاومت، آماده ضربه زدن و به صورتِ یک موجود زنده مقاوم بماند و
مقاومت کند. این، چگونه ممکن است؟ این است که بنده موضوع امر به معروف و نهی از منکر را مطرح کردم. موضوع امر به
معروف که موضوع جدیدي نیست. این، تکلیف همیشگی مسلمانان است. جامعه اسلامی، با انجام این تکلیف زنده میماند. قوام حکومت اسلامی، با امر به معروف و نهی از منکر است، که فرمود: اگر این کار نشود، آن وقت« لَیُسَلِّطَنَّ اللَّهُ عَلَیْکم شِرارَکم فَیَدْعُوا خِیارُکم فلا یُسْتَجابُ لَهُم » قوام حکومت اسلامی و بقاي حاکمیت اخیار، به این است که در جامعه امر به معروف و نهی از منکر باشد.
1371/05/07 مقام معظم رهبري در دیدار با علما و روحانیان
کتاب راهبردهاي مقام معظم رهبري امام خامنه ای(مدظله العالی)در زمینه امر به معروف و نهی از منکر