خط فاصله
به تاريخ های روی سنگ قبر نگاه کنید:
تاريخ تولد- تاريخ مرگ
آنها فقط با يك خط فاصله از هم جدا شده اند،
همين خط فاصله كوچك نشان دهنده تمام مدتي است كه ما
روي كره زمين زندگي كرده ايم،
ما فقط به اندازه يك ” خط فاصله” زندگي مي كنيم!
و ارزش اين خط كوچك را تنها كساني مي دانند كه به ما عشق ورزيده اند.
آنچه در زمان مرگ مهم است پول و خانه و ثروتي كه باقي مي گذاريم نيست، بلكه چگونه گذراندن اين خط فاصله است.
بياييد به چرايى خلقتمان بيانديشيم
بياييد بيشتر يكديگر را دوست داشته باشيم
دير تر عصباني شويم
بيشتر قدرداني كنيم
كمتر كينه توزي كنيم
بيشتر احترام بگذاريم
بيشتر لبخند بزنيم
و به ياد داشته باشيم كه اين ” خط فاصله” خيلی كوتاه است!
"آيا انسان نمي داند كه خدا او را مي بيند"
پدري فرزند خود را خواند
دفتر مشق او را كه بسيار تميز و مرتب بود نگاه كرد و گفت:
فرزندم چرا در اين دفتر كلمات زشت و ناپسند ننوشتي و آن را كثيف نكردي؟
پسر با تعجب پاسخ داد:
چون معلم هر روز آن را نگاه مي كند و نمره مي دهد.
پدر گفت: دفتر زندگي خود را نيز پاك نگاه دار، چون معلم هستي هر لحظه آن را مي نگرد و به تو نمره مي دهد.
ألَم يَعلَم بأنَّ اللهَ يَري
“آيا انسان نمي داند كه خدا او را مي بيند”
سوره علق آيه ۱۴
روي سياه و دستان لرزان
روي سياه و دستان لرزان…تنها هديه ايست كه جمعه ها برايت مي آورم…
و چشمان خيس و دل شكسته تنها ثمريست كه از اين هديه ها برايت مي ماند….
اي گل نرگس
بدون تو هواي دلم سردتر ازان است كه لايق وصال شود…
گوشه چشمي به ما بيفكن
دلم بدجور گناهكار است…
دلم به درد شما نميخورد آقا… پر از خرده شيشه ام…
اين دل تكه تكه و بي رمق…
به كار شما نمي آيد…
بيا و دلم را كمي كوك بزن…
خرده هاي شيشه را مواظب باش پدر…
اين ها حاصل بي وفاييم به شماست…
مواظبم كه بي حرمتي نكنند…آخر اينها دام هاي شيطان بودند كه دل من گرفتارشان شد…
هر شب همه ي غصه ام اين است…كه مهدي فاطمه مرا نبيند
برعكس همه كه در انتظار وصال شمايند…
من بي دست و پا ميترسم از ديدارت…
ميترسم آن روز كه آمدي…
به من بگويي…
“اين همه سال براي من چه كردي؟!”
.
.
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
یا_صاحب_الزمان
جهت_تعجيل_در_فرج_صلوات_را_فراموش_نكنيد
مشکل ، ممکن است در خودمان باشد
مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگين شده و شنوايی اش کم شده است…
به نظرش رسيد که همسرش بايد سمعک بگذارد ولی نمی دانست اين موضوع را چگونه با او درميان بگذارد.
به اين خاطر، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درميان گذاشت.
دکتر گفت : برای ا ينکه بتوانی دقيقتر به من بگو يی که ميزان ناشنوا يی همسرت چقدر است ،آزمايش ساده ای وجود دارد. اين کار را انجام بده و جوابش را به من بگو…
ابتدا در فاصله ٤ متر ی او بايست و با صدا ی معمولی ، مطلب ی را به او بگو . اگر نشنيد ، همين کار را در فاصله ٣ متری تکرار کن. بعد در ٢ متری و به همين ترتيب تا بالاخره جواب بدهد
آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهيه شام بود و خود او در اتاق پذيرايی نشسته بود . مرد به خودش گفت: الان فاصله ما حدود ٤ متر است. بگذار امتحان کنم.
سپس با صدای معمولی از همسرش پرسيد:
جوابی نشنيد بعد بلند شد و يک متر به جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان « ؟ عز يزم ، شام چی داريم »
سوال را دوباره پرسيد و باز هم جوابی نشنيد. بازهم جلوتر رفت و به درب آشپزخانه رسيد. سوالش را تکرار کرد و بازهم جوابی نشنيد. اين بار جلوتر رفت و درست از پشت همسرش گفت« ؟ عزيزم شام چی داريم » :
و همسرش گفت:
!! « خوراک مرغ » : برای چهارمين بار ميگم « !؟ مگه کری »
حقيقت به همين سادگی و صراحت است.
مشکل ، ممکن است آن طور که ما هميشه فکر ميکنيم ، در ديگران نباشد ؛ شايد در خودمان باشد…
داستان تبر
مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده .
شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد، برای همین، تمام روز اور ا زیر نظر گرفت.
متوجه شد که همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یک دزد راه می رود، مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند، پچ پچ می کند، آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض کند، نزد قاضی برود.
اما همین که وارد خانه شد، تبرش را پیدا کرد. زنش آن را جابه جا کرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت که اومثل یک آدم شریف راه می رود، حرف می زند، و رفتار می کند.
دانه
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﺪﻫﺪ ، ﺍﻣﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﻻﻧﻪ ﺍﺵ ﻧﻤﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ.
توکل
در سال قحطی عارفی غلامی دید که شادمان بود؛
گفت: چطور در چنین وضعی شادی می کنی؟
گفت: من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می دهد.
عارف گفت:
“از خودم شرم دارم که یک غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم”
به ظاهر نیست ، به دله......
بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…
دیدم حالتش عوض شده
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه
گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشاش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره
از فردا دیدم با چادر اومده
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه
اللهم عجل لوليك الفرج
بیایید همه منتظر آمدنش شویم
طلوع نزدیک است اگر بخواهیم
ظهور تو زیباتر از ظهور همهی زیباییهاست
چشم به راه زیباترین بهاریم
خدایا انتظار چقدر دیر میگذرد
با صد نگاه خسته، صدا میزنیم تو را
بیایید همه منتظر آمدنش شویم
لیوان آب
بسم الله الرحمن الرحیم
ﺍﺳﺘﺎﺩﻱ ﺩﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻼﺱ ﺩﺭﺱ، ﻟﻴﻮﺍﻧﻲ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﺪﺳﺖ ﮔﺮﻓﺖ.ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺖ ﻫﻤﻪ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﻭﺯﻥ ﺍﻳﻦ ﻟﻴﻮﺍﻥ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ؟
ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻴﻢ.
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ:ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻭﺯﻥ ﮐﺮﺩﻥ ﻧﻤﻲﺩﺍﻧﻢ ﺩﻗﻴﻘﺎً ﻭﺯﻧﺶ ﭼﻘﺪﺭﺍﺳﺖ.ﺍﻣﺎ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ: ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻟﻴﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺭﺍ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻃﻮﺭﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻡ،ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪاﻓﺘﺎﺩ؟
ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻫﻴﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪ:ﺧﺐ،ﺍﮔﺮ ﻳﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﻤﻴﻦ ﻃﻮﺭ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻡ، ﭼﻪ؟
ﻳﮑﻲ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮔﻔﺖ:ﺩﺳﺖ ﺗﺎﻥ ﺩﺭﺩ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ.
ﺣﻖ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ.ﺣﺎﻻ ﺍﮔﺮ ﻳﮏ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻡ؟
ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﮔﻔﺖ:ﺩﺳﺖ ﺗﺎﻥ ﺑﻲ ﺣﺲ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ .ﻋﻀﻼﺕ ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﻧﺪ ﻭ ﻓﻠﺞ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪﻭﮐﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺸﻴﺪ!
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ.ﻭﻟﻲ ﺁﻳﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺪﺕ ﻭﺯﻥ ﻟﻴﻮﺍﻥ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻧﺪ:ﻧﻪ
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ: ﺩﻗﻴﻘﺎً! ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ،اﮔﺮ ﺁﻧﻬﺎﺭﺍ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺗﺎﻥ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻳﺪ، ﺍﺷﮑﺎﻟﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﮔﺮﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺗﺮﻱ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻴﺪ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺁﻣﺪ.ﺍﮔﺮ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﮕﻪ ﺷﺎﻥ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻓﻠﺞ ﺗﺎﻥ ﻣﻲ ﮐﻨﻨﺪو ﺩﻳﮕﺮ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﺎﺭﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﺑﻮﺩ.
√…ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻦ، ﻳﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪﻟﻴﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺭﺍﻫﻤﻴﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﮕﺬﺍﺭﻱ
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ…
احکام خمس
مهري را كه زن مي گيرد1خمس ندارد. و همچنين است ارثي كه به انسان مي رسد2. ولي اگر مثلاً با كسي خويشاوندي دوري داشته باشد و نداند چنين خويشي دارد3، احتياط مستحبّ4آن است خمس ارثي را كه از او مي برد، اگر از مخارج سالش زياد بيايد بدهد. 5
1- خوئي، تبريزي، صافي، وحید: و مالي را كه مرد عوض طلاق خلع اخذ مي نمايد…
2- اراكي: گرچه احتياط مستحبّ است خمس آن را بپردازد…
3- خوئي، تبريزي، فاضل: اگر مثلاً با كسي خويشاوندي داشته و گمان ارث بردن از او نداشته…
4- اراكي، خوئي، تبريزي، فاضل، صافي: احتياط واجب…
منبع: کتاب توضیح المسائل مراجع ج 2. دفتر انتشارات اسلامی. وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
ادامه در صفحه بعد
صفحات: 1· 2
احکام خمس
اگر از غير كسب مالي به دست آورد1، مثلاً چيزي به او ببخشند2 واجب نيست خمس آن را بدهد3، اگر چه احتياط مستحب آن است كه اگر از مخارج سالش زياد بيايد، خمس آن را هم بدهد.
1- سيستاني: بجز مواردي كه در مسائل بعد استثناء مي شود…
زنجانی: اگر انسان از غیر کسب فایده ای به دست آورد…
2- گلپايگاني، صافي: مثلاً چيزي به وصيّت به او بدهند يا ببخشند يا هديه كنند يا جايزه دهند…
بهجت: مثلاً چيزي به او ببخشند يا جايزه بدهند، يا اينكه از راه وصيّت يا نذر شخصي يا عمومي يا وقف، چيزي به او برسد…
3- اراكي، خوئي، گلپايگاني، تبريزي، سيستاني، صافي: اگر از مخارج سالش زياد بيايد (تبريزي: و آن هديه چيز كم يا كوچكي حساب نشود) بايد خمس آن را بدهد.
فاضل: چنانچه از مخارج سالش زياد بيايد احتياط واجب آن است كه خمس آن را بدهد.
بهجت: اگر از مخارج سالش زياد بيايد بنابراحتیاط واجب باید خمس آن را بدهد .
زنجانی: چنانچه از مخارج سالش زیاد بیاید اگر مالی که به دست آورده ارزشمند باشد لازم است خمس آن را بدهد بلکه بنابراحتیاط اگر مال ارزشمندی هم نباشد خمس آن را بدهد.
منبع: کتاب توضیح المسائل مراجع ج 2. دفتر انتشارات اسلامی. وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
ادامه در صفحه بعد
صفحات: 1· 2
بزرگترين حسرت
قال علىّ عليه السلام:
اِنَّ اَعْظَمَ الْحَسَراتِ يَوْمَ القيامَةِ
حَسْرَةُ رَجُلٍ كَسَبَ مالاً فى غَيْرِ طاعَةِ اللّهِ،
فَوَرِثَهُ رَجُلٌ فَاَنْفَقَهُ فى طاعَةِ اللّهِ سُبْحانَهُ
فَدَخَلَ بِهِ الْجَنَّةَ وَدَخَلَ الأوَّلُ بِهِ النّارَ.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:
يقيناً بزرگترين حسرتها در روز قيامت، حسرتِ كسى است كه در غير راه خدا ثروتى به دست آورده باشد (و چون از دنيا برود) آن را براى ديگرى به ارث بگذارد و آن وارث، آن را در راه طاعت خداى سبحان خرج كند و از اين راه به بهشت برود، ولى آن شخص اوّل، به وسيله همان مال به دوزخ رود.
نهج البلاغه، فيض الاسلام، حكمت 421.
درک زمان غیبت
قالَ اَبُو عَبْدِاللّه ِ عليه السلام : يا زُرارَةُ! اِنْ اَدْرَكْتَ ذلِكَ الزَّمانَ فَاْلزِمْ هذَا الدُّعآءَ: اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيَّكَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ، حُجَّتَكَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى.
بحارالأنوار، ج 52، ص 146 .
امام صادق عليه السلام به زُراره فرمود: اگر زمان غيبت را درك كردى، اين دعا را هميشه داشته باش: خدايا، خودت را به من بشناسان، چون اگر خودت را به من نشناسانى، پيامبرت را نخواهم شناخت، خدايا رسول خود را به مـن معرّفى كن چون اگر رسول تو را نشناسم، حجّت تو را نخواهم شناخت، خدايا حجّت خود را به من معّرفى كن زيرا اگر حجّت تو را نشناسم از دين خود گمراه شده ام.
زبان
امام سجاد (ع) : هر بامداد زبان انسان بر دیگر اعضای بدن توجه می کند و می گوید چگونه هستید ؟ حالتان چطور است ؟
آنها می گویند : اگر تو ما را رها کنی خوبیم(اگر تو با حرف زدن گناه نکنی خوبیم ) خدا را خدا نسبت به ما بیاد آور . و او را به خدا قسم می دهند و می گویند : پاداش و کیفر ما تنها بخاطر توست ( یعنی اگر انسان پاداش کسب کند با استفاده از زبان است و اگرانسان عذابی هم شود بخاطر زبان است )
اصول کافی جلد 3 صفحه 177