دوست بدار
آدمها را بدون اینکه به وجودشان نیاز داشته باشی دوست بدار …..
کاری که خدا با تو میکند….!
تقوا
شاگردی از عابدی پرسید :
تقوا را برایم توصیف کن ؟
عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود مجبور به گذر شدی چه میکنی ؟
شاگرد گفت :
پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه میروم تا خود را حفظ کنم.
عابد گفت : در دنیا نیز چنین کن تقوا همین است , از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک ودرست شده اند.
حقیقت
استادی از شاگردان خود پرسید:
به نظر شما چه چیز انسان را زیبا میکند؟
یکی گفت: چشمانی درشت
دومی گفت: قدی بلند
دیگری گفت: پوستی شفاف و سفید!
در این هنگام استاد دو لیوان از کیفش بیرون آورد…
یکی از لیوان ها بسیار گرانبها و زیبا بود
و دیگری سفالی و ساده
سپس در هر یک از لیوان ها چیزی ریخت
رو به شاگردان کرد و گفت:
در لیوان رنگین و زیبا زهر ریختم
و در لیوان سفالی آبی گوارا!
شما کدامیک را انتخاب میکنید؟
همگی به اتفاق گفتند لیوان سفالی را…!
استاد گفت: میبینید؟!
زمانی که حقیقت درون لیوان ها را شناختید ظاهر برایتان بی اهمیت شد!!!
مشکلات
در مشکلات است که انسان ها آزمایش می شوند.
صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
همراه با شهدا
هر وقت مخواهیم با سید برویم توی شهر قدمی بزنیم ، یکی دو نفر جلوتر می روند تا اگر بوی کباب شنیدند خبرش کنند.
حساسیت دارد به بوی کباب ، خیلی حالش بد می شود.
یک بار خیلی اصرار کردیم که چرا؟
گفت : « اگر در میدان مین بودی و به خاطر اشتباهی ، مین فسفری عمل می کرد و دوستت برای اینکه معبر و عملیات لو نرود ، آن را می گرفت زیر شکمش و ذره ذره آب می شد و حتی داد هم نمی زد و از این ماجرا فقط بوی بدن کباب شده توی فضا می ماند ، تو به این بود حساس نمی شدی؟»
تدبير کننده کاره
پادشاه به نجارش گفت :
فردا اعدامت ميکنم…
نجار آن شب نتوانست بخوابد …
همسر نجار گفت :
مانند هر شب بخواب …
“پروردگارت يگانه است و درهای گشا يش بسيار “
کلام همسرش آرامشی بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شد و خوابيد …
صبح صدای پای سربازان را شنيد…
چهره اش دگرگون شد و با نا اميدی، پشيمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دريغا باورت کردم …
با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند…
دو سرباز با تعجب گفتند :
… پادشاه مرده و از تو میخواهيم تابوتی برايش بسازی …
چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت …
همسرش لبخندی زد و گفت :
” مانند هر شب آرام بخواب , زيرا پروردگار يکتا هست و درهای گشايش بسيارند “
فکر زيادی انسان را خسته می کند …
.” درحالی که خداوند تبارک و تعالی مالک و تدبير کننده کارهاست “.
. سه داستان کوتاه زیبا
روزى روستاييان تصميم گرفتند براى بارش باران دعا كنند در روزيكه براى دعا جمع شدند تنها يك پسربچه با خود چتر داشت ،
این یعنی ایمان…
○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○
كودك يك ساله اى را تصور كنيد زمانيكه شما اورابه هوا پرت ميكنيد او ميخندد زيرا ميداند اورا خواهيد گرفت اين يعنى اعتماد…
○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○
هر شب ما به رختخواب ميرويم ما هيچ اطمينانى نداريم كه فردا صبح زنده برميخيزيم با اين حال هر شب ساعت را براى فرداكوك ميكنيم اين يعنى اميد…
○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○
برايتان “ایمان ، اعتماد و امید به خدا” را آرزو ميكنم
گل نرگس
ذهن ماباغچه ايست،
گل در آن بايد کاشت؛
چه گلي بهترازآيات خدا؟!
گل کوثر،
گل توحيد،
گل ياس،
گل مريم،
گل طه،
گل ناس،
گل اخلاص وتوکل به خدا،
گل ايمان وادب لايق ماست.
گل نرگس گل گلهای خداست
برجمال گل رويش صلوات.
خدا وقتی نخواهد
خدا وقتی نخواهد..
عمر دنیا سر نخواهد شد…
گلوی خشک صحرایی به باران تر نخواهد شد…
و تا وقتی نخواهد برگی از کاجی نمی افتد…
و باغی از هجوم داس ها پر پر نخواهد شد…
خدا وقتی نخواهد
دانه ای کوچکتر از باران، گلی بالا رونده مثل نیلوفر نخواهد شد… و کرم کوچکی… پروانه ای زیبا… و کوهی سخت… عقیق و شیشه و اینه و مرمر نخواهد شد… خدا وقتی بخواهد می شود وقتی نخواهد نه… گلی بازیچه ی طوفان غارتگر نخواهد شد.
خدا وقتی بخواهد غیر ممکن می شود ممکن…
ولی
وقتی نخواهد واقعا دیگر نخواهد شد…
شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام
شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام
کس نفهمید که عمرش به چه مِنوال گذشت ؟
آن که روز و شب او کُنج سیه چال گذشت
چارده سالْ بلا ، زجر ، شکنجه ، دشنام
چارده سال که اندازه ی صد سال گذشت
غنچه ی بوسه یقیناً به لبش می خُشکد
عُمرِ بابایی اگر دور ز اطفال گذشت
شب ظلمانی و زندان پی زندان ، یعنی
فرصت دیدن آن کوکب اقبال گذشت
غیر یک پرده که افتاده زمین هیچ ندید
هرکس از پهلوی این کعبه ی آمال گذشت
“الف"سرو بلندای وجودش از غم
تا شد آن قدر که حتی کمر از “دال” گذشت
زهر کُشتش تَه مطموره ی تاریک و نمور
وای من ! شعر چرا از لبِ گودال گذشت ؟
کربلا ! زلزلتِ ألارض ! چه آمد به سرش ؟
حرف هایی ست که در سوره ی زلزال گذشت
تیرها ، یک کفن از پَر به تنش پوشاندند
خنجر از حنجره اش ، آه به جنجال گذشت
چون سرش رفت سر نیزه ی “دنیاخواهان”
کار از غارت گهواره و خلخال گذشت
راههای درمان استرس
یکی از راههای درمان استرس این است که :
حداقل یک بار در روز، پنج یا ده دقیقه آرام بنشینید و کاری انجام ندهید.
به صداهای اطراف، احساستان و هر گونه کششی در گردن، شانه ها، بازوها، سینه و غیره تمرکز کنید.
استرس
استرس همیشگی می تواند به قلب آسیب رساند و حتی گرفتگی شریانهای قلبی را تشدید کند.
تحقیقات جدید نشان می دهد این شرایط باعث ایجاد برخی از هورمونهای استرس در جریان خون می شود که ضعف سیستم دفاعی بدن را موجب می گردد و ما را در مقابل بیماریهای عفونی مانند سرماخوردگی و آنفلوآنزا آسیب پذیرتر می کند، همین طور ارتباط تنگاتنگی بین بیماریهایی از قبیل سوزش معده و تبخال تا آسم و سرطان با سطوح بالای استرس در بدن وجود دارد.
قصه
به فرزندانمان قصه ای بگوییم که بیدار شوند
نه اینکه بخوابند!
هنگام استرس
از دیــگران راجـع بــه عكس العمل های خودتان در هنگام استرس سؤال كنید.
شما حتما باید اینكار را بكنید زیرا در موقع استرس متوجه بسیاری از مسائل و رفتارهایی كه از شما سر میزند نیستید و فراموشی كوتاه مدت اجازه بازیابی مسائل را به شما نمیدهد.
همچنین اطلاعیافتن از رفتارهایتان میتواند به شما كمك شایانی بكند.
اگر دیگران بگویند كه شما در هنگام استرس فریاد میزنید، بهخود آمده و خواهید دانست كه باید استرس خود را كاهش داده و سپس به گفتوگو بپردازید.
شناخت تفاوت ها
زن و مرددعواشون شد!
باهم قهرن!
باهم حرف نمیزنن!
حتی به هم نگاه هم نمیکنن!
صدای زنگ تلفن:
زن گوشی رو برمیداره.
مردمیشنوه که دوستای زن به استخر دعوتش کردن!
مردباخودش فکر می کنه:
کاش همین الان قبول کنه و بره، تا چندساعتی تنها باشم وآروم شم!
صدای زنگ تلفن:
مرد گوشی رو برمیداره.
زن میشنوه که دوستای مرد برای دیدن فوتبال دعوتش کردن!
زن با خودش فکر میکنه:
کاش قبول نکنه. کاش نره. کاش همین الان بیاد پیشم و بگه: میدونم ازم دلخوری. واسة همین نمیرم تاباهم باشیم و اگه ناراحتت کردم از دلت در بیارم.
مردها برای آروم شدن نیاز به خلوت دارن.
زنها برای آروم شدن نیاز به حمایت.
به امیدروزی که با تلاش برای شناخت این تفاوت ها همه مشکلات به آرامی حل شوند!