اثبات شايستگي الگو بودن حضرت زينب سلام الله عليها براي زنان مسلمان
موضوع:
اثبات شايستگي الگو بودن حضرت زينب سلام الله عليها براي زنان مسلمان
استاد :
سركارخانم قاسمي
محقق:
سحر جوادي زنگي
بهار 91
چكيده:
موضوع تحقيق اثبات شايستگي الگو بودن حضرت زينب سلام الله عليها براي زنان مسلمان مي باشد كه وابسته به علوم تربيتي است. مي خواهيم بررسي كنيم كه حضرت زينب سلام الله عليها نيز شايستگي الگو بودن را دارد. امروزه پيشه زنان مسلمان پيروي از يك سري الگوهاي غلط و غربي شده. طوري كه مي خواهند خود را با آنها هماهنگ كنند به اين ترتيب به تدريج از مسير زندگي اسلامي خارج مي شوند كه در شأن يك زن مسلمان نمي باشد. در حالي كه زنان مسلمان مي توانند از الگوهاي مناسبي چون حضرت زينب سلام الله عليها بهره بگيرند و از آنها الگوبرداري كنند.
منابع اين مقاله به طور كتابخانه اي و مجازي با مراجعه به كتابخان و كتب روايي و ديني و سايت هاي معتبربه روش توصيفي تحليلي گردآوري شده كه ابتدا به تعريف الگو و شرحي از زندگي آن بانوي بزرگوار پرداخته، سپس چگونگي الگو بودن آن حضرت را بررسي و اثبات كرده.
واژگان كليدي: الگوي شايسته، زن مسلمان، صبر
مقدمه:
موضوع تحقيق حاضر اثبات شايستگي الگو بودن حضرت زينب سلام الله عليهابراي زنان مسلمان مي باشد. افراد از ديرباز نياز به الگو را در خود احساس مي كردند و دنبال الگويي براي پيروي بودند كه قرآن كريم انبيا را الگوي نمونه معرفي مي كند و بعد از آنها ائمه الگوهاي مناسبي براي پيروي مي باشند. امروزه نيز افراد به الگو نيازمندند تا بتوانند فردي موثر و كامل باشند اما فكر مي كنند كه الگو مناسب حضرت زهرا سلام الله عليهاو حضرت خديجه سلام الله عليهامي باشد اما مي خواهيم اثبات كنيم حضرت زينب سلام الله عليهانيز شايستگي الگو بودن را دارد. كه در اين مقاله ما با الگوهاي شايسته و ويژگي هاي رفتاري حضرت زينب سلام الله عليهاآشنا مي شويمو اينكه اين مقاله مي تواند تا حدودي فكر افراد را براي انتخاب الگوي صحيح جهت دهد كه با رويكرد توصيفي تحليلي به روش كتابخانه اي و مجازي جمع آوري شده كه به صورت تطبيقي به اثبات الگو بودن حضرت زينب سلام الله عليهاپرداخته شده.
بخش مهمي از آنچه فرد ياد مي گيرد، از طريق الگوگيري است. مدل سازي يا الگوپذيري راهي جديد براي شكل دهي رفتار و تفكر تعريف شده است. در يادگيري از طريق مشاهده الگو، فرد از طريق استنباط شخصي به تجزيه و تحليل گفته ها و اعمال الگوي خود مي پردازد و نگرش ها، عقايد، ارزش هاورفتار خود را تغيير داده، خود راهرچه بيشتر به الگوي موردنظر شبيه و همانندسازي مي كنند.
الگو و الگوپذيري:
هرفرد، متناسب با رشد و توانايي هاي خود در تعامل با ديگران قرار مي گيرد و از ميان آنها كساني كه بيشتر تحت تأثير قرار مي دهند، برايش مهم مي شوند و سعي مي كند خود را شبيه و همانند آنها سازد و تغيير نمايد، به اين افراد الگو مي گوييم.
الگوپذيري، فرايندي است كه از طريق مشاهده صورت مي گيرد و در آن رفتار يك شخص يا گروه به عنوان محركي بر روي افكار، نگرش ها يا رفتار فرد ديگري كه شاهد انجام عمل الگوست، اثر مي گذارد.
مراحل الگوپذيري:
فرآيند الگوپذيري در طي دو مرحله صورت مي گيرد:
در مرحله اول، رفتار الگو مورد مشاهده قرار مي گيرد و فرد اعمال الگو را كسب مي كند. در اين مرحله فرد تصورات و معرف هاي كسب شده از رفتار الگو را در حافظه خود ذخيره مي كند.
دومين مرحله مربوط به اجراي رفتار الگو به وسيله مشاهده گر است. گفتني است كه امكان دارد آنچه فرد در مرحله اول مشاهده كرده هرگز در مرحله عمل درنيايد و در حد يادگيري باقي بماند.
انتخاب الگو:
براي انتخاب الگو دو روش وجود دارد:
اولين نوع آن استفاده از الگوي واقعي و زنده است كه به طور واقعي و در حضور مشاهده كننده رفتارهاي مورد نظر را اجرا مي كند مانند والدين كه در دوره كودكي و بعد از آن الگوهاي زنده خوبي اند كه فرزندان دوست دارند مثل آنها باشند تا احساس ايمني كنند و مورد حمايت قرار گيرند. با بالارفتن سن، افراد مهم ديگري مانند همسالان به عنوان الگوي واقعي براي الگو پذيري انتخاب مي شوند. هرچه افق هاي ديد افراد وسيع تر مي شود، فرصت هاي زيادتري براي مشاهده و تقليد از رفتارهاي افرادي كه در مسير با آنها روبه رو مي شوند پيدا مي كنند.
روش دوم، استفاده از الگوهاي نمادين يا سمبوليك است. قهرمانان فيلم هاي تلويزيوني و سينمايي، قهرمانان ورزشي، موجودات كارتوني تلويزيون و شخصيتهاي كتاب ها مي تواند الگو قرار گيرند و طرز لباس پوشيدن، روابط شخصي، علاقه مندي ها، رغبت ها و بيزاري هاي آنان به عنوان راهنما و الگو استفاده شود.
نياز به الگو:
برطبق نظريه يادگيري اجتماعي، يادگيري مشاهده اي يكي از سازوكارهاي اجتماعي قدرتمند است كه طي آن فرد، ديگري را مشاهده و سپس از او تقليد مي كند و با مدل سازي و الگوگيري به رفتار و تفكر خود شكل مي دهد و با فرد محبوب خود همانندسازي مي كند. براساس اين اصل، انسانها از اولين تا آخرين لحظه هاي عمرشان در حال يادگير اند و صددرصد رفتارهاي غير غريزيشان را مي توان ناشي از يادگيري دانست. در واقع اساس همه رفتارها، اخلاقيات، اعتقادات، قضاوت ها و ارزش ها آموختني است و در هر دوره اي از زندگي، اشخاص يا منابعي در نقش مربي، الگو و راهنما پيوسته مطالب را به ديگران مي آموزند. به اين ترتيب يكي از دلايل نيازمندي انسانها به الگو، آموختن قواعد زندگي از طريق پيروي از رفتار، گفتار و پندار افراد مقبول و محبوب است تا خود را به صورت بازتاب وجودي او در آورند، مطرح شوند و در جامعه جايگاهي بيابند. اين واقعه جدي در زندگي، با الگوخواهي و الگويابي نمود مي يابد و از سوي ديگر، خصيصه كمال گرايي انسان سبب مي شود تا خود را به كساني كه مظهر كمالات اخلاقي اند نزديك كند، صفات آنان را كسب و در شخصيت خويش جذب نموده، آنها را الگو قرار دهد.1
يكي از الگوهاي دين شناختي درباره بانوان و مسائل آنان، در نگاه حضرت امام خميني (ره)- به ويژه با توجه به قوت و گستره عواطف آنان كه طبعاً استعداد بيشتري در جذب به الگوها پديد مي آورد. موضوع مهم و حياتي الگوطلبي و الگوسازي و نقش شگرف آن در شكل گيري شخصيت بانوان مي باشد. و اين در واقع تأكيدي بر رويه روشن قرآن و متون ديني است كه بارها و بارها مورد استفاده قرار گرفته است. آيات متعددي در قالب هاي مختلف به اين سنت الهي در هدايت بشر تكيه كرده و بارها نمونه هاي عملي و عيني از تاريخ و واقعيات هستي را با عنوان ضرب المثل بازگو نموده و به اين شيوه نيز توجه داده است گاه از شيوه خود اين گونه ياد مي كند:
« وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ » 2
« وبه حقيقت ما در اين قرآن براي هدايت مردم هر گونه مثلهاي روشن آورديم .باشد كه
خلق متذكر (حقايق )آن شوند.»
و گاه براي پيامبر مثالي را بازگو مي كنند تا براي مردم بيان كند. گاه مثالها را به صورت عام و براي همه بازگو مي كند و گاه نيز به الگوسازي و معرفي نمونه، چه نيك و چه بد، از جمع زنان مي پردازد در دو آيه پشت سرهم نخست، در نمونه از زنان زشت كردار را كه اتفاقاً هر دو نيز در خانه وحي و در كنار پيامبري از پيامبران الهي بودند مثال مي آورد؛ زن نوح و زن لوط.
سپس براي مومنان، آسيه همسر فرعون و مريم دختر عمران را به عنوان نمونه و الگو معرفي مي كند كه اولي علي رغم حضور در دستگاه فرعون به موسي عليه السلام ايمان آورد و بهشت را و نجات از فرعون و رفتار او را طلب كرد و ديگري آن بانوي عبادت پيشه اي كه خودنگهدار بود و عيسي عليه السلام را مادري كرد. حضرت امام خميني (ره) مي فرمايد:
« ما بايد سرمشق از اين خاندان [خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ] بگيريم؛ بانوان ما از بانوانشان و مردان از مردانشان، بلكه همه از همه آنها.» 3
و اينك بعد از اينكه با مفهوم الگو و مسائل مربوط به آن آشنا شديم مي پردازيم به حضرت زينب سلام الله عليها و ويژگي هاي او كه باعث مي شود او را به عنوان نمونه و الگو معرفي كنيم.
نگاهي به زندگي حضرت زينب سلام الله عليها :
حضرت زينب سلام الله عليها فرزند سوم حضرت فاطمه سلام الله عليها است و ولادت آن بانوي محترمه را پنجم ماه جمادي الاولي سال پنجم يا ششم هجري نقل كرده اند. 4
پدر بزرگوار حضرت زينب سلام الله عليها ، اميرالمومنين علي بن ابي طالب عليه السلام است كه حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم درباره اش فرمود:
« ما عرفك يا علي حق معرفتك الا الله و انا»
« يا علي هيچ كس تو را به طور شايسته نشناخت مگر خدا و خودم.»
و مادر مكرمه آن حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها برگزيده زنان عالم است كه به روايت واصله از حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده كه وقتي به نماز مي ايستاد،
« يسلّم عليها سبعون الف من المقربين و يناديها بما نادت الملائكة مريم»
« هفتاد هزار ملك (فرشته) بر حضرت فاطمهسلام الله عليها سلام مي دهند و مي گويندآنچه را كه به مريم ، مادر عيسي مسيح مي گفتند.» 5
همسر حضرت زينب سلام الله عليها پسر عمش (عبدالله بن جعفربن ابيطالب) است. عبدالله بن جعفر در زمان هجرت مسلمين به حبشه اول مولودي است كه در آنجا بدنيا آمده در سال هفتم هجري به همراهي پدر و مادر خودبه مدينه آمد. ودر كتاب اسدالغابة روايت شده :
«كان عبدالله كريماً ، يسمي : بحرالجواد»
«عبدالله بن جعفر كريم وجوادو حليم بود كه اورا درياي جود و سخا ناميدند.» 6
آن حضرت داراي سه برادر و يك خواهر بود كه نامهاي آنها به ترتيب حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام، حضرت امام حسين عليه السلام و محسن كه شش ماهه در رحم حضرت زطهرا سلام الله عليها شهيد گرديد و خواهر او ام كلثوم بود. ناگفته نماند كه علماي اماميه تعداد فرزندان حضرت علي عليه السلام را 36 نفر نوشتند. 19 پسر و 17 دختر. ولي نامبرده هاي فوق فرزندان حضرت علي از حضرت زهرا مي باشد.7
ونيز حضرت زينب سلام الله عليها داراي 5 فرزند به نامهاي محمد ، علي ، عباس ، ام كلثوم و عون اكبر داشت كه عون اكبر در كربلا در ركاب امام حسين عليه السلام شهيد شد.8
گرچه حضرت فاطمه سلام الله عليها در جهان نسوان و زنان بي نظير است ولي زينب كبري سلام الله عليها از جهات متعدده شباهت به شباهت تامي به مادر خود داشت .حضرت زينب كبري سلام الله عليها در فضيلتهاي اخلاقي و برتري ها و صفات حميده و جلال و علم و عصمت و عفت و نور و روشنايي شرف و ارزش انسانيت همتاي مادر خود بود . درود و صلوات خدا بر آن مادر و دختر باد .
حال آنكه خانواده حضرت زينب را معرفي كرديم و با توجه به اينكه از شرح زندگي آنها با خبر هستيم اين سوال مطرح مي شود كه آيا مي شود فرزندي تحت نظر چنين پدر و مادري تربيت يابد ودر كنار چنين برادراني بزرگ شود و از اعمال و رفتار شايسته آنها الگو پذيرد اما خود شايستگي الگو بودن براي زنان مسلمان را نداشته باشد ؟
يكي از مشكلات هر خانواده تربيت فرزند است كه در اين رابطه كتابها نوشتند و بايد اذعان داشت كه بهترين مكتب تربيتي ، مكتب وحي است كه اهل بيت اطهار سلام الله عليها اجمعين عهده دار آن مي باشد و تربيت يافتگان چنين مكتبي از هر گونه فضيلت بهره مندند.
« و كانت زينب عليها السلام تأخذ التربية الصالحة و التأديب القويم من والدها الكرام و اخويها الكريمين الحسن والحسين الي عن بلغت من العلم والفضل والكلام مبلغاً عظيماً »
«حضرت زينب سلام الله عليها تربيت صحيح را از پدر بزرگوار خود و برادران عزيزش حضرات حسن و حسين آموخت تا از نظر علم و فضل و كمال به مقام بزرگ رسيد.» 9
با توجه به اينكه در آيات قرآن (سوره زمر) مي رسيم به اينكه زناني در عقد و اختيار پيامبراني بودند و در خانه وحي زندگي ميكردند اما هدايت نشده و خيانت كردند متوجه مي شويم كه اين دلايل، دلايل كافي براي اثبات اين ادعا نيستند به همين علت ويژگي هاي رفتاري آن حضرت را بررسي مي كنيم:
ويژگي هاي حضرت زينب سلام الله عليها :
حضرت زينب سلام الله عليها داراي ويژگي هاي فراواني مي باشند كه ما در اينجا به تعدادي از آنها اشاره مي كنيم:
1) علم الهي:
يكي از بزرگترين فضيلت هرانساني داشتن علم و فضل و دانش است كه همه انسانها از طريق تحصيل به دست مي آورند ولي عده خاصي براساس لياقت خداداد بدون ديدن معلم به بسياري از علوم آگاهي پيدا مي كنند. حضرت زينب سلام الله عليها از افرادي است كه علم و فهم و عرفانش از طريق غيرعادي بدست آمد. زينب سلام الله عليها به شهادت امام سجاد عليه السلام داراي چنين علمي است، آنجا كه به عمه اش خطاب كرد و فرمود:
« انت عالمة غير معلمة و فهمه غير مفهّمة. »
« تو بي آنكه آموزگاري داشته باشي؛ عالم و دانشمند هستي.» 10
ما براي الگو برداري و پيروي از كسي به فردي نيازمنديم كه از نظر علم و آگاهي در درجه بالايي قرار داشته باشد تا كاملاً اطمينان حاصل شود كه كارها و گفتار و رفتار كسي كه از او الگو بر مي داريم از روي علم و آگاهي است و دچار اشتباه نمي شوند و ما مي توانيم هميشه از او پيروي كنيم. كه حضرت زينب سلام الله عليها از سوي خدا اين علم و آگاهي را كسب نموده پس مي تواند الگوي مناسبي براي افراد قرار گيرد.
2) صبر:
براي مقابله با فشارهاي دروني و بيروني و غلبه بر مشكلات در راه رسيدن به هدف پايداري و استقامت لازم است بدون صبر، در هيچ كاري نمي توان به نتيجه مطلوب رسيد براي اينكه مصيبتهاي وارده و دشواريهاي راه انسان را از پاي درنياورد بايد صبور بود اين دعوت دين در همه مراحل است. 11 يكي از مسائل اجتناب ناپذير امتحان الهي است كه در قرآن مجيد مي خوانيم:
« أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ» 12
« آيا مردم مي پندارند تنها به اينكه ما به خدا ايمان آورده ايم رهاشان كنند و براي دعوي امتحانشان نكنند؟ »
بايد نيز چنين باشد زيرا هركس در مقام ادعا مي تواند خود را برترين مومن، بالاترين مجاهد و فداكارترين انسان معرفي كند، بايد وزن و قيمت و ارزش اين ادعاها از طريق آزمون روشن شود. آري بايد خدا بداند كه چه كساني راست مي گويند و چه كساني دروغ گو هستند. 13
زندگي روزمره نشان مي دهد بعضي ها در برابر بلا، بي صبري مي كنند و تاب تحمل مشكلات را ندارند و گروهي هم از عهده امتحان درآمده و در مواقع حساس زندگي زبان به شكايت نگشودند و پيوسته خدا را شاكر و سپاسگزار بودند. يكي از بارزترين اوصاف انسانهاي كامل، صبر و بردباري در فراز و نشيب هاي روزگار است. همان طور كه قرآن كريم در آيات متعددي به صابران بشارت داده. 14 و پاداش هاي فراوان آنها را يادآوري نموده است و زينب سلام الله عليها از اين جهت در اوج كمال قرار دارد. در زيارتنامه آن حضرت مي خوانيم:
« لقد عجبت من صبرك ملائكة السماء»
« ملائكه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند. »
مخصوصاً در ماجراي كربلا آن چنان صبر و رضا و تسليم از خود نشان داد كه صبر از روي او خجل است. به نمونه اي از صبر آن حضرت در مجلس ابن زياد مي توان اشاره كرد. آن گاه كه ملعون با نيش زبانش نمك به زخم زينب مي پاشد و براي آزردن او مي گويد:
كيف رأيت صنع الله باخيك و اهل بيتك: كار خدا را با برادر و خانواده ات چگونه يافتي؟ 15
او در واقع با تعريض مي خواهد بگويد ديدي كه خدا چه بلايي سرتان آورد؟ و حضرت زينب سلام الله عليها در پاسخ درنگ نمي كند با آرامشي كه از صبر و رضاي قلبي او حكايت داشت فرمود:
« ما رأيت الا جميلا» 16
« جز زيبايي نديدم.»
ابن زياد از پاسخ يك زن اسير در شگفت ماند، و از اين همه صبر و استقامت و تسليم او در مقابل مصيبت ها متعجب مي شود و قدرت محاجه را از دست مي دهد. 17
اينك خود را براي لحظه اي در آن روزگار به جاي حضرت زينب سلام الله عليها قرار دهيم آيا مي توانيم چنين صبري از خود نشان دهيم؟ اگر عزيزي را از دست دهيم تاب تحمل آن را نخواهيم داشت و مدام فكر مي كنيم كه زندگي برايمان به پايان رسيده است اما حضرت زينب سلام الله عليها چگونه بود؟ با وجود اينكه بسياري از عزيزان خود را از دست داده بود ولي پرصلابت و مقاوم با صبر و شكيبايي در مقابل دشمن ايستادگي كرد و از خدا و دين خود دفاع كرد. آيا اين موضوع نمي تواند نمونه اي مناسب براي الگوبرداري باشد؟
3) حيا و عفت:
كرامت انساني زن در سايه عفاف او تأمين مي شود حجاب نيز يكي از احكام ديني است كه براي حفظ عفت و پاكدامني زن و نيز حفظ جامعه از آلودگي هاي اخلاقي تشريع شده است. نهضت عاشورا براي احياي ارزش هاي ديني بود. در سايه آن عفاف و حجاب زن مسلمان نيز جايگاه خود را يافت و امام حسين عليه السلام و زينب كبري سلام الله عليها و دودمان رسالت چه با سخنانشان، چه با نحوه عمل خويش، يادآور اين گوهر ناب گشتند براي زنان زينب كبري سلام الله عليها و خاندان امام حسين عليه السلام الگوي حجاب و عفاف است. اينان در عين مشاركت در حماسه عظيم و اداي رسالت حساس و خطير اجتماعي متانت و عفاف را هم مراعات كردند. و اسوه همگان شدند رفتار توأم با عفاف و رعايت حجاب همسران و دختران شهداي كربلا و حضرت زينب سلام الله عليها نمونه عملي متانت بانوي اسلام بود. 18
4) صديق:
حضرت زينب در سلسله جليله صديقين به شمار بوده است. توضيح اين اجمال آ‹ كه بايد دانست:
اولاً «صديق» مبالغه در صدق است؛ يعني كسي كه تمام حركات و سكنات و اقوال و افعال او مبني بر راستي و درستي است و صديقه منصبي است الهي كه هركس داراي آن منصب جليل نباشد بلكه اشخاص معدودي به اين منصب رسيده. و اما از اين امت پس ازحضرت فاطمه سلام الله عليها بوده است و چون حضرت زينب سلام الله عليها نيز در تمام حركات و سكنات خود اقتدا و پيروي مادر خود نمود به اين مرتبت عالي و منصب متعالي بهره مند گرديد و ملقب به صديقه الصغري شد. و قيد صغري تعظيماً لامّها بوده. 19
در اين روزگار كه انسانها به راحتي به يكديگر دروغ مي گويند تا منافع شخصي خود را حفظ كنند، هيچ توجه كرده ايم كه اگر كسي بخواهد تربيت صحيح بيابد بايد از چه كسي الگو بردارد؟ آيا مي تواند هركسي را براي الگو و نمونه انتخاب كند؟ حضرت زينب سلام الله عليها با وجود اينكه راستي و درستي را از حضرت زينب سلام الله عليها به ارث برده پس مي تواند مانند مادرش الگوي مناسبي قرار گيرد.
5) شجاعت:
شجاعت آن است كه انسان در برخورد با سختي ها و خطرها دلي استوار داشته باشد بيشتر كاربرد اين واژه در مسائل مبارزات و جهاد و برخورد با حريف در نبرد و نهراسيدن از رويارويي با دشمن در جنگ هاست. اين نيروي قلبي و صلابت اراده و قوت روح، سبب مي شود كه انسان هم از گفتن حق در برابر ظالمان نهراسد، هم هنگام نياز به مقابله و نبرد بپردازد، هم از فداكاري و جانبازي نهراسد. در جايي كه اغلب مردم مي هراسد شجاعت آن است كه انسان علي رغم وجود زمينه هاي هراس، نترسد و خود را نبازد و با غلبه بر مشكلات تصميم گيري حق و درست داشته باشد. عاشورا الهام بخش شجاعت به مبارزان بوده است و محرم همواره روحيه شهادت و ظلم ستيزي به مردم مي داده است. به تعبير حضرت امام :
« ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداكاري آغاز شد، ماهي كه خون بر شمشير پيروز است ماهي كه قدرت حق، باطل را تا ابد محكوم و داغ باطله بر جبهه ستمكاران و حكومت هاي شيطاني زد، ماهي كه به نسل ها در طول تاريخ، راه پيروزي بر سر نيزه را آموخت.»
با توجه به اينكه مايه شهامت و شجاعت در متن قيام عاشورا و در عمل و گفتار شهداي كربلا موج مي زند، سزاوار است كه اين محتوا براي مردم بويژه جوانان بيشتر تشريح شود تا علاوه بر اشكي كه بر مظلوميت شهداي كربلا و شهادت حسين بن علي عليه السلام مي ريزند از شجاعت آنان درس بگيرند. يادآوري شجاعت روحي حضرت زينب سلام الله عليها در مواجهه با مشكلات و آن همه داغ و شهادت و نيز خطابه هاي آتشين او در كوفه و دمشق در مقابل جباران زمان، بانوان ما را نيز شجاع و دلير بار مي آورد.20
شجاعت حضرت زينب سلام الله عليها در چند مورد محسوساً تجلي نموده است:
1) عصر عاشورا، وقتي كه لشكر براي غارت حرم محترم حسين عليه السلام ريختند، خواستند عليل بيمار، حضرت سجاد عليه السلام را شهيد نمايند آن مخدره ممانعت نموده چنان شجاعت به خرج داده تا حضرت را نجات دهد.
2) وقتي كه در مجلس ابن زياد، پس از احتجاج حضرت سجاد عليه السلام با ابن زياد، امر به شهادت آن حضرت نموده اين محترمه دست به گردن فرزند برادر انداخت هرقدر خواستند او را جدا نمايند نتوانستند. فرمود:
« تا من زنده ام نخواهم گذاشت او را بكشيد.» 21
3) در شام باز اراده قتل حضرت سجاد عليه السلام نمودند، او را به شجاعت خود نجات داد. چه قدر شبيه بوده اين اظهار شجاعت آن مكرمه به اظهار شجاعت والده اش، حضرت زهرا سلام الله عليها ، وقتي كه خليفه، با اتباعش ريختند به خانه اميرالمومنين بعد از آن همه صدمات كه وارد آوردند خواستند آن حضرت را از خانه بيرون آورده كه ببرند مسجد، سر بي عمامه و دوش بي ردا براي بيعت، پس حضرت زهرا سلام الله عليها دست انداخته كمربند علي را گرفته، گفت:
« نخواهم گذاشت او را به اين حال ببريد.»
هرقدر خواستند آنها را از هم جدا كنند نتوانستند؛ تا اينكه به ضرب تازيانه و غلاف شمشير آن مظلومه را جدا نمودند؛ ولي اميرالمومنين مريض نبود، غل جامعه در گردن نداشت و حضرت زهرا را اراده قتلش ننمودند؛ ولي دخترش راخيال قتلش هم نمودند؛«الا لعنة الله علي القوم الظالمين.» 22 از صفات بارز پروا پيشگان اين است كه خدا در نظرشان بزرگ و غير او در نظرشان كوچك، حقير و فاقد اثر مي باشد. سرّ شجاعت اولياي الهي نيز در همين است. زينب سلام الله عليها كه خود چنين ديدي دارد، و در خانواده شجاع تربيت شده است، از شجاعت حيدري بهره مند است. او به « لبوة الهاشمية: شيرزن هاشمي» 23 لقب گرفته است و چون مردان بر سر دشمن فرياد مي زند، توبيخشان مي كند، تحقيرشان مي كند و از كسي هراسي به دل ندارد. 24
حضرت زينب سلام الله عليها از شجاع ترين زنان مي باشد. با شجاعت خود و سخنان گيراي خود توانست نهضت عاشورا را براي هميشه زنده نگه دارد و دشمن را شكست دهد. اگر شجاعت آن حضرت نبود نمي توانست آن گونه با فصاحت و بلاغت در مقابل دشمن سخنان كوبنده بگويد. شجاعت او درسهايي به ما مي دهد اينكه حتي در اسارت، در زير شكنجه هاي جسمي و رواني دشمن نبايد از آنها ترسيد. نبايد خود را باخت. نبايد حق را فراموش كرد. نبايد تسليم شد و توكل به خدا را از دست داد. همين ويژگي حضرت چه درسهاي بزرگي به ما مي دهد همين نشان دهنده اين است كه دليلي است براي الگو قرار گرفتن چه چيزي بهتر از اينكه با يك ويژگي آن حضرت چنين درسهاي بزرگي آموخت.
6) ايثارگري:
ايثار مقدم داشتن ديگري بر خود است، چه در مسائل مالي و چه در موضوع جان، اين صفت نيك يكي از خصلت هاي ارزشمند اخلاقي است كه در قرآن كريم و روايات مورد ستايش فراوان است و از وارستگي انسان از خودخواهي سرچشمه مي گيرد. قرآن از مومناني ياد مي كند كه با آنكه خودشان نيازمندند، ديگران را بر خويشتن مقدم مي دارند.
« …وَلا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » 25
« … و از غنايمي كه به آنها داده شد در دل خود هيچ حسد و بخلي نسبت به آنها نمي يابند و هرچند به چيزي نيازمند باشند باز مهاجران آنانرا بر خويش در آن چيز مقدم مي دارند و از بخل و حيد پاكند و كسانيكه خود را از خوي بخل و حرص دنيا نگاه دارند آنان به حقيقت رستگار عالمند.»
گذشتن از خواسته هاي خود و نيز چشم پوشيدن از آنچه مورد علاقه انسان است، به خاطر ديگري و در راه ديگري ايثار است. روح ايثار، ايثار خون و جان است. ايثارگر كسي است كه حاضر باشد هستي و جان خود را براي دين خود فدا كند. يا در راه رضاي او از تمنيات خويش بگذرد. 26
زينب مجلله در اين صفت نيز گوي سبقت را از ديگران ربوده است. او براي حفظ جان ديگران، خطر را به جان مي خرد و در تمام صحنه ها ديگران را بر خود مقدم مي دارد. او در ماجراي كربلا حتي از سهميه آب خويش استفاده نمي كرد و آن را نيز به كودكان مي داد. در بين راه كوفه و شام، با اينكه خود گرسنه و تشنه بود، ايثار را به بند كشيده و آن را شرمنده ساخت. امام زين العابدين مي فرمايند:
« انها كانت تقسم ما يصيبها من الطعام علي الاطفال لان القوم كانوا يدفعون لكل واحد منا رغيفا من الخبز في اليوم و الليلة»
« عمه ام زينب سلام الله عليها [در مدت اسارت]، غذايي را كه به عنوان سهميه و جيره مي دادند بين بچه ها تقسيم مي كرد چون در هر شبانه روز به هر يك از ما يك قرص نان مي دادند.» 27
امروزه اگر در خيابان تصادفي رخ دهد فردي كه از راه مي رسد بي تفاوت از مقابل مجروح عبور مي كند. براي اينكه چند روزي گرفتار مأمورين نشود او را به حال خود رها مي كند حتي در مواقعي نيز فرد مجروح جان مي دهد. امروزه در جامعه ما ايثار و ايثارگري كمرنگ شده. هركسي فقط به فكر منافع خويش است. اما حضرت زينب سلام الله عليها حتي از جان خود مي گذرد تا نجات دهنده براي ديگران باشد. اين ايثار نشانه نمونه بودن او است. اميد است كه بتوانيم رهرو آن حضرت باشيم . ان شاء الله
7) آزادگي:
آزادگي در مقابل بردگي اصطلاحي حقوقي و اجتماعي است اما آزادگي برتر از آزادي است و نوعي حريت انساني و رهايي انسان از قيد وبندهاي ذلت آور و حقارت بار است. تعلقات و پاي بندي هاي انسان به دنيا، ثروت، اقوام، مقام و فرزند و … در مسير آزادي روح او، مانع ايجاد مي كند. اسارت در برابر تمنيات نفساني و علقه هاي مادي نشانه ضعف اراده بشري است. آزادي در آن است كه انسان كرامت و شرافت خويش را بشناسد و تن به پستي و ذلت و حقارت نفس و اسارت دنيا و زيرپا نهادن ارزش هاي انساني ندهد. 28 كه حضرت زينب سلام الله عليها نيز با رفتن به كربلا همراه برادر نشان داد كه از هر نوع قيد و بندهاي دنيايي آزاد بود. همسر حضرت زينب سلام الله عليها از ثروتمندان آن زمان بود ولي حضرت زينب سلام الله عليها تمام راحتي دنيا را رها كرده به همراه برادر و فرزندانش راهي سرزمين بلا شدند. آن حضرت به چنين درجه اي از آزادگي و حريت رسيده بود كه در روز عاشورا وقتي كه دست 2 طفل خود را گرفته و حضور برادر آورد و استدعا نمود كه آنها را قبول نموده و در راه حضرت حق قرباني نمايد و عرض نمود:
« اگر چنان چه جهاد و قتال بر زنان وارد شده بود، هر آينه هزار هزار جان نثار جانان مي نمودم. »
كه وقتي دو فرزند چون قرص قمر كه آثار وجوديه اند به دست خود تقديم و آنها را قرباني نموده به چشم خود بدن پاره پاره آنها را ديده ابداً منقلب نشود. 29 آيا اين موضوع نشان دهنده اين است كه حضرت زينب سلام الله عليها هيچ وابستگي به دنيا و ابزار و وسايل آن نداشته و فقط به رضا و قرب الهي مي انديشيده؟
8) عزت:
عزت چه به عنوان خصلت فردي يا روحيه جمعي، به معناي مقهور عوامل بيروني نشدن، شكست ناپذيري، صلابت نفس، كرامت و والايي روح انساني و حفظ شخصيت است.30 خاندان حضرت سيدالشهدا نيز عزت آل الله را پس از عاشورا هرچند در قالب اسارت، حفظ كردند و كمترين حرف يا عكس العمل يا موضعگيري كه نشان دهنده ذلت و خواري آن دودمان باشد، از خود نشان ندادند. خطبه هاي امام سجاد عليه السلام و حضرت زينب سلام الله عليها و سكينه و … همه شاهدي بر عزت آنان بود. حضرت زينب سلام الله عليها سخنان تحقيرآميز ابن زياد را در كوفه با عزت و سربلندي پاسخي دندان شكن داد. و گستاخيهاي يزيد، در كاخ شام را نيز بي جواب نگذاشت و درخطبه بليغي كه در كاخ يزيد خوانداو را به محاكمه كشيد و با گفتن اين سخن كه:
« اي يزيد، خيال كرده اي با اسير كردن ما و به اين سوي و آن سوي كشيدنمان خفيف و خوار مي شويم و تو كرامت و عزت مي يابي؟ به خدا سوگند نه ياد ما محو مي شود و وحي ما مي ميرد و نه ننگ اين جنايت از دامان تو زدوده خواهد شد.» به يزيد و حكومت او فهماند كه در ذليل ترين و رسواترين حالتند و جنايت هاشان ذره اي از شكوه و عزت و كرامت خاندان وحي نكاسته است. 31
اين چند موردي كه به آنها اشاره شد تعداد اندكي ازويژگي ها و القاب بانوي بزرگ حضرت زينب سلام الله عليها بود كه پرداختن به همه ويژگي ها و خصايص آن حضرت در اين مقاله از عهده ما خارج بود. اما با همين تعداد اندك از ويژگي هاي آن حضرت مي توان دريافت كه چه روح والا و شخصيت عظيمي را دارا بودند. در اين مرحله بايد به اين سوال پاسخ داده شود كه آيا با وجود اين همه ويژگي ها و خصايص نيكو شجاعت ها و از خودگذشتگي ها، ايثار و فداكاريها و … باز هم دليلي باقي مي ماند كه آن حضرت شايستگي الگو بودن براي زنان مسلمان را نداشته باشد؟ زن مربي جامعه است. از دامن زن انسانها پيدا مي شوند مرحله اول مرد و زن صحيح از دامن زن است. مربي انسانها زن است. سعادت و شقاوت كشورها بسته به وجود زن است. زن با تربيت صحيح خودش انسان درست مي كند و با تربيت صحيح خودش كشور را آباد مي كند. مبدأ همه سعادت ها از دامن زن بلند مي شود. زن مبدأ همه سعادت ها بايد باشد. 32 پس بايد به گونه اي الگوي خود را انتخاب كند كه بتواند به بهترين نحو از او پيروي كرده و مسير سعادت را طي كند و موجب سعادت اطرافيان خود شود. اما با وجود اين مطالب عده اي هنوز فكر مي كنند كه الگوي مناسب حضرت زهرا سلام الله عليها ، حضرت خديجه سلام الله عليها و هاجر و آسيه و … است. همان گونه كه در ابتداي مطالب گفته شد حضرت زينب سلام الله عليها همتاي مادر خود حضرت زهرا سلام الله عليها است و تمام فضائل نيكوي او را به ارث برده و همين طور شباهت هايي به حضرت خديجه نيز دارد به طوريكه از حضرت علي عليه السلام روايت شده كه وقتي كه اشعث بن قيس از حضرت زينب خواستگاري كرد، حضرت علي عليه السلام بسيار دگرگون و خشمگين شد، و با تندي به اشعث فرمود:
« اين جرءات را از كجا يافته اي كه زينب را از من خواستگاري مي كني؟ زينب شبيه خديجه و پروريده دامان عصمت است، تو لياقت همتايي از او را نداري، تو كجا كه با يادگار حضرت زهرا سلام الله عليها همسر و همسخن شوي؟» 33
و اينك مي پردازيم به يك نمونه مقايسه آن حضرت با يكي از زنان نمونه اي كه به عنوان الگو معرفي مي شوند تا روشن تر شود كه حضرت زينب سلام الله عليها نيز مي تواند در مقام انتخاب الگو قرار گيرد.
مقايسه هاجر با زينب سلام الله عليها :
مسطور است چون حضرت خليل عليه السلام خواست اسماعيل را براي قرباني برد به مادر او هاجر فرمود:
« فرزند را زينت ده كه او را به مهماني دوست برم.»
چون او را برد به خطاب خدا او را از ذبح شدن نگه داري نمود و ابراهيم او را برگردانيد، هاجر نظرش به گلوي فرزند كه از اثر كارد قرمز شده بود افتاد، بي اختيار شده، غش كرد و بر زمين افتاد. ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا! عليا حضرت زينب سلام الله عليها ، عوض لباس زينت، اسلحه جنگ در تن دو فرزند خود كه هريك اسماعيل عصر خود بودند و خود خواهش نمود كه آنها را به ميدان كارزار فرستد و به ديده خود، بدن پاره پاره آنها را ديد، براي اينكه مبادا برادر از او خجالت كشد، ابداً به روي خود نياورد! ولي چون خبر شهادت علي اكبر را شنيد چنان گريه و زاري و بي قراري نمود كه خاطر حضرت سيدالشهدا را به خود مشغول نموده.
عصر عاشورا بعد از گريه و ندبه بر برادر به درگاه اله، عرض كرد:
« خدايا اين قليل قرباني را از آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم قبول فرما.»
عجب كلام بزرگي است! نتوان چنين بياني نمود مگر به پيغمبر يا ائمه طاهرين. تصور بايد نمود كه چه مقام و رتبتي است! چه معرفتي داشته كه چنين فرمايشي فرموده است چون آن مكرمه به اين مقام از معرفت نايل شد، عرفا عاجز از معرفت به او شدند. 34
حال بعد از اتمام مطالب اين موضوع مطرح مي شود كه آيا صحيح است كه چنين الگوهاي شايسته اي را رها كرده، از افراد غيرمسلمان كه در فيلم ها و تلويزيون و ماهواره ها و … مي بينيم پيروي كنيم؟ كه چيزي جز بي بندوباري، فساد، تجملات و … چيز ديگري به دنبال ندارد و سعادت دنيوي و اخروي و رضا و قرب الهي را از ما دور مي كند.
نكته آخر اينكه در همه حال خداوند انسان را آزاد خلق كرده و تصميم گيري را در هر زمينه اي بر عهده خود او گذاشته بعضي ها راه سعادت را مي پيمايند و به رضا و قرب الهي مي رسند ولي بعضي ها به بيراهه كشيده مي شوند. اميد است كه با عنايات و توفيقات الهي از مسير درست منحرف نشده و راه شقاوت و عذاب را نپيماييم. ان شاء الله.
پي نوشت:
1. www.padida.ir
2. زمر/ 27
3. سيد ضياء، مرتضوي، امام خميني و الگوهاي دين شناختي، قم، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1378، ص63.
4. محمد مهدي، تاج لنگرودي واعظ، سيماي حضرت زينب (س)، دفتر نشر ممتاز، 1375، چاپ اول، ص20.
5. همان، ص25.
6. همان، ص30.
7. همان، ص32.
8. همان، ص34.
9. همان، ص36.
10. عباس، قمي، منتهي الامال، تهران، علميه اسلاميه، 1331، چاپ قديم، ج1، ص298.
11. به كوشش مركز مطالعات راهبردي خيمه، عاشورا نامه، قم، انتشارات خيمه، 1388، چاپ اول، ج5، ص279.
12. عنكبوت/2
13. ناصر، مكارم شيرازي، تفسيرنمونه، تهران، دارالكتب اسلاميه، 1382، چاپ 21، ج16، ص204.
14. بقره/ 155
15. محمدباقر، مجلسي، بحارالانوار، بيروت، داراحياالتراث العربي، ج 45، ص115-116.
16. همان، ص116
17. www.aviny.com
18. به كوشش مركز مطالعات راهبردي خيمه، ص287-288.
19. سيد نورالدين، جزايري، ويژگي هاي حضرت زينب (س)، قم، انتشارات مسجد مقدس جمكران، 1385، چاپ5، ص69.
20. به كوشش مركز مطالعات راهبردي خيمه، ص276.
21. سيدنورالدين، جزايري، ص117.
22. همان، ص118.
23. زيارتنامه حضرت زينب (س).
24. www.aviny.com
25. حشر/9
26. به كوشش مركز مطالعات راهبردي خيمه، ص265.
27. ذبيح الله، محلاتي، رياحين الشريعه، تهران، دارالكتب اسلاميه، ج3، ص62.
28. به كوشش مركز مطالعات راهبردي خيمه، ص262.
29. سيدنورالدين، جزايري، ص226.
30. به كوشش مركز مطالعات راهبردي خيمه، ص283.
31. همان، ص286.
32. صحيفه امام، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، 1385، چاپ چهارم،ج7، ص339.
33. www.aviny.com
34. سيد نورالدين، جزايري، ص227.
منابع:
* قرآن
1. www.padida.ir
2. www.aviny.com
3. مرتضوي، سيد ضياء ، امام خميني و الگوهاي دين شناختي، قم، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1378.
4. تاج لنگرودي واعظ، محمد مهدي ، سيماي حضرت زينب (س)، دفتر نشر ممتاز، 1375، چاپ اول.
5. قمي، عباس، منتهي الامال، تهران، علميه اسلاميه، 1331، چاپ قديم، ج1.
6. به كوشش مركز مطالعات راهبردي خيمه، عاشورا نامه، قم، انتشارات خيمه، 1388، چاپ اول، ج5.
7. مكارم شيرازي، ناصر، تفسيرنمونه، تهران، دارالكتب اسلاميه، 1382، چاپ 21، ج16.
8. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، داراحياالتراث العربي، ج 45.
9. جزايري، سيد نورالدين، ويژگي هاي حضرت زينب (س)، قم، انتشارات مسجد مقدس جمكران، 1385، چاپ5.
10. زيارتنامه حضرت زينب (س).
11. محلاتي، ذبيح الله، رياحين الشريعه، تهران، دارالكتب اسلاميه، ج3.
12. صحيفه امام، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، 1385، چاپ چهارم،ج7.