توصیه هایى اخلاقی از علامه حسن زاده آملى
احتیاج فقیر به غنی و اشتیاق غنی به فقیر….
در معرفت فکری چه بسا فقیری برای فهم و دانایی ظاهری به سمت فقیری دیگر برود تا فقر و نداری او را بفهمد و یا غنی به سمت غنی برود تا بی نیازی و غنای او را ادراک کند و از این طریق به معرفت فکری برسد اما در معرفت شهودی فقیر ناگزیر از طلب غنی و غنی مشتاق به طلب فقیر است چرا که در معرفت شهودی سخن از طلب حقیقی در میان است و هرگز میان دو فقیر و یا میان دو غنی طلب حقیقی نخواهد بود، اگر چنین است پس علم به معنای واقعی خود جز معرفت شهودی و دارایی نیست. پس هم علم حق به خلق و هم علم خلق به حق، شهودی است منتها طلب خلق از حضرت حق برای دارا شدن و گرفتن حقایق است و حرکت حق به جانب خلق برای افاضه نمودن و عطا کردن که در غزل کشف محمدی فرمود:
تشنه به سوی آب و خود تشنه تشنه است آب خدا گدا گدا کند گدا خدا خدا کند
و این هر دو طلب در کریمه ی (یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الفُقَرَاءُإِلَی اللهِ وَاللهُ هُوَ الغَنِیُّ الحَمِیدُ.فاطر/شانزده) هویدا و مستور است چرا که طلب خلق مر حق را با کلمه فقیر، آشکار و طلب حق مر خلق را با کلمه ی غنی مستور است و جز ذکی و لبیب به مشاهده ی این هر دو طلب نائل نشود.
حرکت حق به جانب حق و به تعبیر دیگر طلب حق مر خلق را به دو گونه ی قرب نافله و قرب فریضه می باشد. در قرب فریضه، حق خود را تنزل نمی دهد بلکه از همان افق اعلا، ندای «تعالوا» سر می دهد و به همگان خطاب می کند که بالا بیایید اما در قرب نافله ف چون حق، خلق را عاجز از بالا رفتن می بیند خود تنزل می کند تا خلق به فیض وجودی وی مستفیض شوند. از این دو قسم آنکه از ناحیه قرب فریضه حاصل می شود شریف تر بوده و ارزش و احترام علم بیشتر حفظ می شود چرا که خلق اجازه ی تنزل به حضرت حق را نداده و می گوید شأن شما اجل از آن است که برای بالا رفتن من فرود آیید بلکه در جای خود بنشینید تا من به سوی شما بیایم و این لطیفه نیز به نوعی در کریمه ی (یَا أَیَّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الفُقَرَاءُ إِلَی اللهِ وَاللهُ هُوَ الغَنِیُّ الحَمِیدُ) مستور است، زیرا در این آیه ی شریفه تقدم بیان فقر ما سوی الله و تأخر ذکر غنا و بی نیازی الله، مشیر بدان معنی است که شما منتظر نباشید تا در مقام قرب نافله خدا تنزل کند و بعد به سوی او بروید بلکه از فقر و طلب ذاتی خود استفاده نمایید و در مقام قرب فریضه خود به بارگاه حضرتش تقرب نمایید، اگر چه هر طلبی از جانب خلق مسبوق به طلبی از جانب حق است و این آیه بدان حقیقت نیز اشاره دارد اما لطیفه ی دیگر مستفاد از این آیه، ادب مع الله است که باید عبد در مقام قرب فریضه قرار گرفته و قبل از تنزّل حق، خود به جانب حضرت حق رهسپار شود. در قوس نزول این خداست که تنزل می کند و خلق را ظهور می دهد، اما در قوس صعود این خلق است که ارتقاء یافته و به خلق می رسد( إِنَّا لِللهِ و إِنّا إِلَیهِ راجِعُون).
«إنّا لله» بیان قوس نزول و «إنّا الیه راجعون» بیان قوس صعود است. و در قوس صعود خلق ناگزیر از طلب و حرکت به جانب حق است، این است که فرموده اند: بحث علم و عالم و معلوم در قوس صعود و در مقام قرب فریضه مطرح می شود نه قوس نزول و در مقام قرب نافله پس در این معنی خوب تفکر نما.
منبع،شرح رساله رابطه علم و دین حضرت علّامه ابوالفضائل حسن حسن زاده آملی.