اسراف در نظام اقتصادی خانواده
موضوع:
اسراف در نظام اقتصادی خانواده
محقق:
سحر جوادي زنگي
پاییز1390
چکیده:
موضوع تحقیق حاضر، اسراف در نظام اقتصادی خانواده با گرایش اسلامی و جایگاه اجتماعی است. اسراف به معنی خروج از مرز اعتدال در هر کار است، یعنی تجاوز کزدن از مقداری که حکمت اقتضا می کند. اسراف یک اصل همگالنی است و یک از عواملی که موجب اسراف می شود، این است که متأسفانه از پیامدهای سوء آن بی خبر هستیم. پرداختن به این موضوع در خانواده ها از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا با رعایت اعتدال در خانواده جامعه نیز از مفاسد اخلاقی و اجتماعی در امان خواهد ماند. و اهمیت این موضوع از اینجا مشخص می شود که خداوند در قرآن و ائمه نیز در احادیث خود به این موضوع اشاره می کنند که اسراف را به عنوان یک رویکرد ضد هنجاری شناسایی و مورد تحلیل قرار داده اند و با اشاره به ابعاد مختلف و مصادیق و موارد گوناگون و آثار زیان بار آن در دنیا و آخرت از مؤمنان می خواهند که خود را از آن رهایی بخشند.
و با دوری از شهوت پرستی و پرهیز از روحیه ناسپاسی و کفران نعمت، تکبر و خودکامگی و استعمار و سیطره جویی و عجب و خود بینی خود را از آن برهاند. در این مقاله با بهره گیری از آیات و روایات به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای و بهره گیری از سایتهای معتبر جمع آوری شده که با بیان موضوعاتی چون مفهوم و آثار اسراف، علل اسراف و انواع آن و ارائه راهکارهایی برای جلوگیری از اسراف تا حدودی مردم را با آثار سوء این عمل آشنا سازیم.
واژگان کلیدی: اسراف، تبذیر، میانه روی، نظام خانواده، مصرف، قناعت
مقدمه:
مسأله ی اسراف و هدر دادن منابع در رفتار مصرفی، مسئله ای بنیادی است که ناشی از فقدان حاکمیت عقلانی و منطق اخلاقی و اقتصادی در عملکرد افراد و خانواده هاست با توجه به اینکه جمعیت جهان رو به رشد است و منابع موجود روی زمین محدود می باشد. تعدادی از افراد گامهایشان را فراتر گذاشته اند و موجب هدر دادن سرمایه فردی و اجتماعی شدند برای اینکه همه افراد بتوانند از منابع موجود در روی زمین بهره بگیرند. پس اگر در نحوه مصرف تجدید نظر کنیم بی شک بسیاری از مشکلات اقتصادی موجود در خانواده و جامعه حل می شود.
الف ) مفهوم شناسی
١- الف ) مفهوم اسراف :
اسراف مصدر باب افعال است ، از ثلاثی مجرد ( سَرَفَ ) یعنی تجاوز کردن از اندازه و اعتدال . 1 اسراف در لغت به معنای خروج از مرز اعتدال در هرکار است . در روایتی از امام علی (ع) آمده است :
هر آنچه از میانه روی بگذرد اسراف است . 2
ازمجموع سخنان فقها ومواردی که اسراف و مشتقات آن را به کار می برند استفاده می شود که اسراف به معنای عام که اسراف مالی و غیر مالی را شامل می شود در اصطلاح فقها هم تجاوز از میانه و اعتدال است. شیخ طوسی در تعریف اسراف گفته است :
«مراعات نکردن مقدار متوسط و تجاوز به سمت زیادی است و نیز گفته است تجاوز از مقداری که حکمت اقتضا می کند . » 3
نکته قابل توجه دیگردر تبیین مفهوم اسراف نسبی بودن آن است، بدین معناکه ممکن است بهره گیری مقداری و یا نوعی ازکالا، برای یک نفر، اسراف از تجاوز ازحداعتدال محسوب می شود ولی برای دیگری اسراف نباشد. چنان که در روایتی از امام صادق (ع) آمده است:
«آیا گمان می کنی خداوند ، انسان را در مالی که به وی عطا فرموده ، امین شمرده که اسبی به بهای ده هزار درهم بخرد ؟ حال آنکه اسبی به قیمت بیست درهم برای او کفایت می کند.» 4
برپایه این روایت درزمان ما، مثلا دو نفرکه هردو می توانند اتومبیلی به قیمت یکصد میلیون تومان تهیه کنند، یکی ازآنها نیازمندبه اتومبیلی با این قیمت است ولی دیگری اتومبیلی با قیمت بیست میلیون تومان هم برای تامین نیازهایش کافی است، اگرهردو اتومبیل یکصد میلیونی تهیه کردند، شخص دوم اسرافکار است و اولی اسرافکار نیست؛ چون فرد دوم ازمرز اعتدال تجاوز کرده ولی دیگری تجاوز نکرده است . 5
و خداوند در قرآن کریم فرموده است :
«وَ لا تُسرِفُوا ، انَّهُ لا یُحِبُّ المُسرِفین»
« اسراف مکنید که خدا اسراف کاران را دوست ندارد . »6
پس اینکه درنظام صحیح هرگونه تجاوز از حد، موجب فساد و از هم گسیختگی می شود و به تعبیر دیگر سرچشمه فساد، اسراف است و نتیجه اسراف فساد. 7
٢ - الف) فرق میان اسراف و تبذیر :
تبذیربی جهت مصرف کردن چیزی راگویندکه علت عاقلانه وخردمندانه نداشته باشدمثل آنکه چوبی را بی جهت بسوزانند. و به تعبیردیگرتبذیرآن است که مالی درغیرموردش مصرف شود (هرچندکم باشد ) و اگرچنانچه درموردش مصرف گردد تبذیر نیست (هرچندزیادباشد). ولی اسراف بیش از اندازه مصرف کردن است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از راهی عبور می کرد که یکی از یارانش به نام سعد مشغول وضوگرفتن بود وآب زیاد دروضو مصرف می کرد، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: چرا اسراف می کنی ای سعد؟ سعد عرض کرد : آیا در آب نیز اسراف هست ؟ حضرت فرمود : آری هر چند در کنار نهر جاری باشی . 8 بنابراین اسراف معنای نزدیکی با تبذیر دارد با این تفاوت که اسراف، بیشتر زیاده روی در مصرف است؛ ولی تبذیر، هدر دادن مال و اتلاف آن. همچنین گستره اسراف، تمام افعال آدمی را دربرمی گیرد در حالی که گستره تبذیر، اختصاص به امور مالی دارد. هرچند در روایت ها گاهی در یک معنا به کار می روند. 9
ب) انواع اسراف
اما در حرمت اسراف و مذموم بودن آن هیچ بحث و حرفی نیست ولی کلام در این است که چگونه تشخیص دهیم که زیاده روی کرده ایم و اسراف نموده ایمو یا قدم به میانه و اعتدال گزارده ایم.
امام علي(علیه السلام) راه تشخیص و تمییز آن را به ما نشان داده و برای تشخیص اسرافکار 3 نشانه ذکر می کنند:
«للمسرف ثلاث علامه، یشتری مالیس له و یلبس ما لیس له، و یأکل مالیس له» 10
«آنچه در شأنش نیست خریداری می کند، آنچه در شأنش نیست می پوشد و آنچه در شأنش نیست می خورد.»
مهمترین عامل شناخت اسرافکار و غیر اسرافکار شأن و موقعیت اقتصادی فرد است و چنانچه وسایلی را که فرد استفاده می کند فراخور حال وی باشد اسراف نبوده و درغیر این صورت اسراف است.
حال بعد از شناختن فرد مسرف و غیر مسرف به انواع اسراف می پردازیم:
١- ب ) کمی و کیفی :
گاه اسراف درکمیت مصرف است، یعنی بیش ازمقدار موردنظر مصرف کردن. گاه نیز درکیفیت مصرف تحقق پیدامی کند. بدین معنا که مصرف ازنظرکمی، بیش ازحدنیاز نیست. مانند پوشیدن لباس میهمانی که برای حفظ آبروست درمنزل. روایت است شخصی به نام سلیمان بن صالح، از امام صادق(علیه السلام)پرسید: کمترین درجه اسراف چیست ؟ امام در پاسخ فرمود :
«إبذالک ثوب صونک و إهراقک فضل إنائک» 11
کمترین اندازه آن، این است که لباس میهمانی ات را لباس خانه قرار دهی وته مانده ظرفت را دور بریزی .
برپایه روایت دیگری، حتی انسان می تواند سی پیراهن داشته باشد و از هریک به منظوری استفاده کند و اسراف شمرده نشود؛ ولی اگرلباسی راکه برای حفظ آبرو بایددربیرون ازخانه بپوشد، درخانه مورداستفاده قراردهد، اسرافکار خوانده می شود. استفاده نابهینه از لباس بیرونی، اسراف کیفی قلمداد می شود و دور ریختن باقیمانده آب مصرفی، اسراف کمی.
در روایت دیگری از نقل پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمده است:
« یکی از نمونه های اسراف ، این است که هرچه دلت بخواهد بخوری . »
این سخن اشاره دارد به این که ممکن است کسی بیش از اندازه لازم، غذا نخورد ولی درانتخاب نوع غذا ، اسرافکارباشد. یعنی به جای انتخاب غذای مفیدتر، غذای لذیذتررا انتخاب می کند. به سخن دیگر آنچه بایدبخورد نمی خورد، بلکه آنچه می خواهد می خورد . 12
2 - ب) کارهای خیر :
برخی از روایات دلالت دارند که در کارهای نیک، اسراف نکوهیده نیست.
مانندآنچه ازپیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل شده که می فرماید:
«لا خیر فی السرف و لا سرف فی الخیر»
در اسراف خیری نیست و در [کارهای] خیر، اسراف نیست.
در روایتی دیگر از امام علی(علیه السلام) آمده است:
«الاسراف مذموم فی کل شیء الّا فی افعال البر» 13
اسراف در هر چیزی ناپسند است، مگردرکارها ی خیر.
اما بی تردید مقصود از این روایت، این نیست که انسان حق دارد همه اموال خودرا به بهانه نیکی کردن به دیگران ببخشد، وخود وخانواده خویش را به فقر و فلاکت بیندازد. قرآن کریم انفاق انسانهای شایسته را چنین توصیف می کند:
« والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما » 14
و کسانی که هر گاه انفاق می کنند ، نه اسراف می نمایند و نه سختگیری ، بلکه میان این دو ، حد اعتدال را رعایت می کنند. 15
امام علی(علیه السلام) فرمود:
«و إن إعطاء المال في غير حقه تبذير و إسراف، و هو يرفع صاحبه في الدنيا و يضعه في الآخرة، و يكرمه في الناس و يهينه عند اللّه.» 16
«بخشش های بی جای مال و ثروت، اسراف و زیاده روی محسوب می شود و بخشنده آن را در دنیا بالا می برد و در آخرت او را به پایین می آورد، او را در بین مردم بزرگ جلوه می دهد، و نزد خدا خوار و سبک می کند.»
اشاره دارد به اینکه انفاق در صورتی صحیح است که پس از انفاق معیشت خانواده انفاق کننده مشکل و سخت نشود که در غیر این صورت انفاق صحیح نیست. چه بسا اشخاصی که نصف مال یا بیشتر آن را صدقه دهند و کفاف خود و عیال آنها محفوظ بماند به طوریکه در ضیق معاش و سختی نیفتد. 17
٣ - ب ) مخارج شخصی و خانوادگی :
* ازدواج و هزینه های آن :
امام صادق(علیه السلام) به روایت عیسی بن موسی:
ای عیسی ! مال ، مال خداست، که آن را نزد خلق خود به امانت نهاده و به ایشان فرمان داده است که از آن با اعتدال به مصرف زناشویی برسانند پس هرکس از این حد درگذرد ازدواجی که از آن کرده است حرام است . 18
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«از اسراف در خرج کردن مال، بپرهیزید و بر شما باد میانه روی و صرفه جویی که میانه روان هرگز فقیر نخواهد شد .» 19
و نیز امام علی(علیه السلام) فرموده است:
«بخشنده باش اما ولخرج مباش و صرفه جو باش لیکن خسیس مباش .»20
امام علی(علیه السلام) همانگونه که در رفتار تولیدی الگویی کامل بودند در مصرف نیز نمونه ایده آلی از رفتار مصرفی فرد مسلمان را مجسم کرده اند. 21
امام علی(علیه السلام) در سال نخست هجری و در بیست وچهار سالگی ازدواج کرد. در آن زمان گرچه امام قلبی سرشار از عشق و ایمان به خداوند داشت، دست او از درهم و دینار خالی بود با این حال امام، فاطمه سلام الله علیها را از پیامبر خواستگاری کرد مقدار مهریه حضرت فاطمه با رقم های متفاوتی 500و480و400 درهم نقل کرده اند. در مسند ابی یعلی از زبان امام علی(علیه السلام) چنین نقل شده است:
«هنگام ازدواج با فاطمه از رسول خدا پرسیدم: «کدام را بفروشم؟ اسب یا سپرم؟» فرمود: «سپرت را بفروش» آن را به دوازده اوقیه (معادل 480درهم) فروختم و مهریه فاطمه همان بود.»
مراسم شب زفاف امام علی(علیه السلام) و فاطمه در ماه شوال سال دوم پس از جنگ بدر برگزار شد. براساس سنت رسول خدا جشن ازدواج با ولیمه برگزار شد. امام علی(علیه السلام) به این منظور گوسفندی را قربانی و جمعی از اصحاب را دعوت کرد. 22 از این موضوع این گونه برداشت می شودکه هزینه ها هرچه کمتر شوند شروع زندگی مشترک سریعتر و راحت تر خواهد بود. البته متناسب با شرایط زمان است که ایجاب می کند مهریه و جهیزیه و خرج و مخارج زندگی چه میزان باشد یعنی در این در این زمانه دیگر لیف خرما نیست یا مشک مورد استفاده قرار نمی گیردو… اما باید هرچه می شود از مخارج ها کاسته شود تا انسان ها دچار تشویش خاطر و مشکلات روحی وروانی و در مواقعی جسمی نشوند.
* خوردن و آشامیدن :
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«فرزند آدم را چاره ای نیست جز خوردن مقداری از خوراک که بدن او را سر پا نگه دارد ، پس هنگامی که یکی از شما خوراکی می خورد باید یک سوم شکمش را به خوراک اختصاص دهد و یک سوم را به نوشیدنی و یک سوم دیگر را به نفس و دم ، پس مبادا خود را همچون خوکهای پرواری برای کشتن فربه سازید.» 23
از مهمترین عوامل حفظ بقا برای هرموجود زنده و از آن جمله، انسان، عامل تغذیه وکیفیت است. بهره جویی ناقص و محدود از مواد غذایی، چه بسا جسم را ضعیف و دچار اختلال و کمبود سازد و آن هم پیامدهایی به جزکاهش مقاومت بدن دربرابرهجوم امراض وعوارض گوناگون نخواهدداشت و دربسیاری ازموارد، اعصاب و روان انسان نیز ازتاثیر زیان بخش آن بی نصیب نمی ماند. واضح است که پرخوری و یا بعضی غذاهای پرهزینه و سنگین جز اینکه معده را خسته و بیمارکندواعتدال عمومی بدن را برهم زند، ره آورد دیگری ندارد. 24
حضرت امیر المومنین(علیه السلام) فرمود:
«آنکه شکمش موجب دوزخ رفتنش گردد خداوند او را از رحمت خویش دورش کند.»25
یکی از مصارف زیاد در زندگی روزمره، نان است. با این همه تاکیدی که از سوی پیشوایان بزرگ اسلام دراحترام به نان و دورنگه داشتن آن از اسراف شده اینک می بینیم تنها درکشور ما چگونه بانان برخورد می شود. و هیچ گونه محدودیتی دربدست آوردن آن نیست، البته شایدهمین موجب شده که نوع مردم، نان را ذلیل و بی ارزش به حساب می آورند و هرروزکیسه نان خشک، پراز نان های اضافی می شود. قطعا این گونه برخورد با نان، اسراف بوده و سبب خشم الهی خواهد شد. دورریختن نان در همه جا، از خانه، رستوران، غذاخوری، نهادها، دانشگاهها و ادارات معمول است و همواره شاهد انبارهای نان خشکی هستیم که جمع شده و همواره به سوی گاوداری ها سرازیر می شود و این درحالی است که فقرایی در گوشه و کنارگرسنه اند و مردم مسلمان در بعضی ازکشورها ازگرسنگی علف بیابان می خورند . 26
که درقرآن در ارتباط با حرمت اسراف در استفاده از طیبات آمده است :
«از چیزهای پاکیزه که روزی شما قرار داده ایم بخورید و در آن زیاده روی مکنید ( و از حلال به حرام نگرایید ) که به غضب من گرفتار خواهید شد …» 28
از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«گروهی ازبنی اسرائیل آن قدرزندگی مرفهی داشتندکه حتی از مواد غذایی، مجسمه های کوچک می ساختند وگاهی با آن، بدن خود را نیز پاک می کردند، اما سرانجام کارآنها به جایی رسیدکه مجبورشدند همان مواد غذایی آلوده را بخورند.»
این قوم مرفه آن چنان گرفتار غرور و غفلت شدندکه حتی ازموادمفید و محترم غذایی، برای پاک کردن بدن های آلوده خود استفاده می کردند و به همین جهت خداوند آنها را گرفتار قحطی و ناامنی کرد . این هشداری است به همه افراد و ملت هایی که غرق نعمت های الهی هستند تابدانند هرگونه اسراف، تبذیر و تضییع نعمت ها جریمه دارد، جریمه ای بسیار سنگین. این هشداری است به آنهاکه همیشه نیمی از غذای اضافی خودرا به زباله دان ها می ریزند. هشداری است به آنها که برای سفره ای که سه، چهارنفر میهمان برسرآن دعوت شده است، معادل غذای بیست نفر، ازغذاهای رنگین تهیه می بینند و حتی باقیمانده آن را به مصرف انسانهای گرسنه نمی رسانند.
نقل شده که امام صادق(علیه السلام) مشاهده کرد سیبی را نیم خورده و از خانه بیرون انداخته اند، خشمگین شد فرمود:
«اگر شما سیر هستید خیلی از مردم گرسنه اند خوب بود آنرا به نیازمندش می دادید.»
و هشداری است به آنهاکه مواد غذایی را در خانه ها برای مصرف شخصی و در انبارها برای گران تر فروختن آنقدر ذخیره می کنند که می گندد و فاسد می شود، اما حاضر نیستند به نرخ ارزان تر و یا رایگان در اختیار دیگران بگذارند . آری ، اینها همه در پیشگاه خدا مجازات و جریمه دارد و کمترین مجازات آن، سلب این مواهب است. اهمیت این مسئله آن گاه روشن می شود که بدانیم مواد غذایی روی زمین نامحدود نیست و به تعبیر دیگر، به میزان این مواد، نیازمندان وگرسنگانی نیز وجود دارندکه هرگونه افراط و تفریط درآن، باعث محرومیت گروهی از آنها می شود. به همین دلیل درروایات اسلامی، سخت به این مسئله توجه شده است تا آن جا که از امام صادق(علیه السلام) در حدیثی می خوانیم که فرمود:
«پدرم ناراحت می شد از این که بخواهد دستش را که آلوده به غذا بود با دستمال پاک کند، بلکه به خاطر احترام به غذا دست خود را می مکید. سپس اضافه کرد جمعیتی پیش از شما می زیستند که خداوند به آنها فرمان داد، اما ناشکری کردند و مواد غذایی را بی جهت از میان بردند و خداوند برکات خود را از آنها گرفت و به قحطی گرفتارشان ساخت .»29
* پوشاک :
زیبایی لباسی است که خداوند بر اندام طبیعت پوشانده و چون خود جمیل مطلق است، جهان را نیزدرنهایت جمال آفریده است. عنایت وتوجه بدین اصل مهم اسلامی، اضافه براین که خودنوعی هماهنگی و همسویی با اصل خلقت است. آثارمثبت و بسیارمهمی برتحکیم روابط اجتماعی دارد در همین راستا است که دربعضی ازروایات حتی داشتن لباس های متعدد تا به وسیله آن، هم آبرو و هم موقعیت اجتماعی خویش راحفظ کند و هم با استفاده به جا و منظم از تمامی آنها، از فرسودگی و کهنگی زودرس آنها جلوگیری به عمل آورد، بی اشکال وخارج از اسراف شمرده شده است.
امام علی(علیه السلام) در روایات می فرمایند:
«سه علامت برای شخص اسرافکار وجود دارد: می خورد آنچه برای او نیست، می خرد آنچه برای او نیست، می پوشد آنچه برا ی او نیست.» 30
طریحی می گوید معنای حدیث این است:
«می خورد و خریداری می کند و می پوشد آنچه را بالاتر از شان او باشد.» 31
امام صادق(علیه السلام) به روایت عیسی بن موسی:
«ای عیسی ! مال، مال خداست. آن را به امانت نزد مردمان گذاشته و فرمان داده است که با میانه روی از آن لباس بپوشند . پس هرکس از این حد تجاوز کند آنچه از آن می خورد حرام است و آنچه می پوشد حرام.»32
امام علی(علیه السلام) در پاسخ اعتراض کسانی که به سادگی و کهنگی و یا اندازه لباس ایشان اعتراض می کردند می فرمود:
«این لباسی است که مؤمنان از آن بهره می گیرند و قلب را خاشع و نفس را رام می سازند و عورت را بهتر می پوشانند و نیاز را برآورده می کنند.» 33
این حدیث خاص است یعنی به صراحت پوشیدن لباس ساده را مخصوص مؤمنان می داند زیرا هرچه لباس ساده تر باشد فرد از ریا و خودنمایی به دور است و می تواند به راحتی نفس خود را رام کند.
٤ - ب ) لوازم زندگی :
تامین و تهیه وسایل و ابزار زندگی درحدنیاز و نیزمخارج حفظ و تعمیر آنها از مصارف ضروری زندگی محسوب می شود و از مواردمجاز برای صرف مال است . 34 گرچه از نظر اسلام، استفاده معقول از نعمت الهی مطلوب و تاکید شده است؛ حتی ایجادگشایش و رفاه نسبی برای خانواده و نزدیکان و اکتفا نکردن به حداقل نیز برای عموم مجاز و پسندیده می باشد ولی افراط در زیباسازی و هدف قرار گرفتن رفاه و آسایش درزندگی و به دنبال آن خوش گذرانی و عیاشی بی حدومرز نکوهش شده است. و پیامدهای فردی و اجتماعی نامطلوبی به دنبال دارد. 35 بعضی از افراد مدام به بالاتر از خود می نگرند و می خواهند از آنها کمتر نباشند و به شأن خود و اقتصاد خانواده توجهی نمی کنند لذا گرفتار اسراف شده به همین علت مدام در قرض و پریشانی به سر می برند و این را نمی دانند که اگر مطابق دستورات شرع به زیردستان خود که در امور دنیا از آنها پایین ترند بنگرند زندگی دچار تشویش و اضطراب نخواهند داشت.
* مسکن :
ازمهمترین نیازها و ضروری ترین آنها برای هرموجود زنده، به ویژه انسان که به جهت خصوصیات طبیعی اش درمعرض آفات و خطرات بیشتری قرار دارد، مسکن مناسب به شمارمی آیدکه در ردیف اول نیازمندیها و خواسته های او واقع شده است. در روایات برخورداری از مسکن و جان پناه مناسب، از حقوق مسلم هرفردی شناخته شده همان طوری که تامین آن برای زن از سوی شوهر از حقوق واجب به حساب آمده است. با توجه به اینکه کشور ایران به خصوص مناطق حاشیه ای ازنقاط زلزله خیز جهان به حساب می آید، صرف مخارج زیاد در راه ایجاد بنای ساختمان های مستحکم و پایدار از دایره اسراف خارج است، بلکه رعایت استحکام در بناها و محل های مسکونی از لازم محسوب می شود . 36
در حالی که امام صادق (ع) فرمود:
« آنچه بیش از نیاز سکونت ساخته شود، صاحب آن در قیامت مکلف به حمل آن می شود. » 37
و آن چیزی که در ادامه بحث مسکن آورده می شود مصرف بی رویه آب و برق می باشد. درمورد مصرف برق باید توجه داشت که برای رسیدن انسانها به نعمت برق و آثار متنوعی که این فرآورده مهم دارد زحمت های فراوان در طول تاریخ کشیده شده و ثروت های کلان به مصرف رسیده است تا به سادگی در اختیار ما قرار گرفته است. همه مردم بایدبه شیوه صحیح مصرف برق و صرفه جویی در آن آشنا گردند، چراکه عدم صرفه جویی آگاهانه یا مصرف بی رویه برق، موجب خسارت های کلان به دولت وجامعه می شود. درمورد مصرف آب نیز، بایدتوجه داشت که آب منشا حیات ومایه ادامه زندگی است. امروز مساله آب درجهان، مصرف روز و بسیار حاد می باشد همه جا سفارش می شود که درمصرف آب آشامیدنی و آب های دیگر صرفه جویی شود. کمبود آب نسبت به افزایش جمعیت، به ویژه اگر با خشکسالی همراه باشد، یا در این عصر که می گویند: آینده به جای جنگ نفت، جنگ بر سر آب، جایگزین آن می شود هشدار جدی است که باید درمصرف آن مراقبت دقیق کرد. آیا صحیح است آنان که تمکن بیشتردارند درخانه های بزرگ، دارای استخرهای بزرگ شنا باشند و آن گونه در مصرف آب اسراف کنند ؟ و یا ماشین خود را با آب آشامیدنی با فشار زیاد بشویند؟
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«خداوند دشمن دارد آن کسی را که اسراف می کند حتی تا این اندازه که ته مانده آب لیوان را که نوشیده به دور می ریزد.»
به فتوای حضرت امام خمینی (ره):
«زیاده روی در مصرف آب و برق، برخلاف قانون دولت و حرام است و موجب ضمان نیزمی گردد.» 38
* بستر:
پیامبر(صلی الله علیه و آله) – جابر بن عبدالله انصاری گفت: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) درباره بستر سخن گفت و فرمود:
« بستری برای مرد ، و بستری برای زن ، و بستری برای میهمان ؛ بستر چهارم از آن شیطان خواهد بود .» 39
* وسیله نقلیه :
پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
« از سعادت شخص، زن صالح و مسکن وسیع و مرکب خوب و فرزند صالح است.»
ولی اگر وسیله نقلیه گران تر و بالاتر از شأن و موقعیت اجتماعی و بیشتر از مقدار نیاز و کفاف صاحبش باشد نه تنها از سعادت نیست بلکه خود مایه شقاوت و داخل اسراف خواهد بود.
5-ب) موقعیت اجتماعی :
ازآنجاکه اسلام توجه زیادی به انسان و شرافت افراد بشر دارد، به حفظ شخصیت و حیثیت اجتماعی او نیز اهمیت داده است و اجازه داده تا شخص برای حفظ آبروی خویش دراجتماع به مقدارلازم ازثروت خودبهره ببرندوحتی دربسیاری ازاحادیث، ثروتی که دراین راه مصرف شود به عنوان بهترین مال معرفی شده است و درموارد زیادی انسان دچار اشتباه می شود وخود را دارای موقعیتی فرض می کند و سپس ممکن است برای حفظ آن اعتبار موهوم، به ولخرجی ها و ریخت و پاش هایی دست بزند و خودرا از حریم عفاف و تقوا خارج نماید و تمامی این ها را به حساب حفظ آبرو بگذارد، به عنوان مثال برای برپایی یک مجلس میهمانی و یا غیر آن باید به حدی خرج مال کرد که نه انسان در اجتماع به تنگ دستی و یا بخل و مال دوستی متهم شود و نه به اسراف و تبذیر و خودنمایی .
6-ب) سایر موارد :
نیازمندیهای شخصی و خانوادگی و اینگونه احتیاجات منحصر به آنچه گفته شد نیست وموارد دیگری هم وجود دارد: از قبیل ازدواج و تشکیل خانواده، مسافرتها، تحصیل دانش، بهداشت و تأمین سلامتی، تفریحات سالم، ومانند آن که با ملاک های بدست آمده در قسمت های قبل می توان به تأکید اسلام برضرورت رعایت و توجه به آنها و نیز به اندازه مجاز مصرف مال در راه آن پی برد . 40
امیرالمؤمنین فرمودند:
«فَدَعِ الْإِسْرَافَ مُقْتَصِداً وَ اذْكُرْ فِي الْيَوْمِ غَداً وَ أَمْسِكْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِكَ وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِيَوْمِ حَاجَتِك»
«اسراف را رها کن و میانه روی در پیش گیر و امروز به یاد فردا باش و از مال به اندازه ضرورتت نگه دار و اضافی آن را برای روز نیازمندیت پیش فرست» 41
در این قسمت امیرالمؤمنین تأکید بر میانه روی و پرهیز از اسراف دارند به گونه ای که می فرمایند طوری درآمد خود را به مصرف برسان که چیزی هم برای روز مبادای خود پس انداز کن.
ج) علل اسراف
در علم اخلاق برای نبارزه با یک صفت زشت ابتدا به شناخت ریشه یا ریشه ها و سپس مبارزه با آن توصیه می شود و تنها در این صورت تلاش انسان مفید است و او را از رنجش خاطر رها می کند یک مبارزه سطحی برای از بین بردن خلق و خوی بد درست مثل این است که برای خشکاندن درختی به جای قطع کردن ریشه های آن به نابودی شاخ و برگهای آن بپردازیم با این کار درست است که تا مدتی درخت بی شاخ و برگ می ماندولی بعد از مدتی دوباره شاخه های آن جوانه می زند. اسراف نیز مانند بسیاری از اعمال ریشه و عواملی دارد که بدون شناختن آنها نابودی آن ممکن نیست. ما اینجا به عوامل اسراف می پردازیم گرچه ممکن است عوامل دیگری نیز در کار باشد.
١ - ج ) جهل :
ظاهراً نادانی ازمهمترین علل اسراف است. اگرانسان مؤمن بداند پایان کار اسرافکار نزد خداوند ستوده نیست، از اسرافکاری خودداری می کند . چنانکه از گناهان دیگر می پرهیزد .
٢ - ج ) بی ایمانی :
نقش بی ایمانی درجلوگیری ازاسراف و تبذیر پوشیده نیست؛ چون مؤمنی که به اوامر و نواهی الهی ملتزم است، از اسراف مانند بقیه گناهان، خودداری می کندو هرچه ایمان قوی تر باشد دوری و پاکی از اسراف بیشتر است. بنابراین ضعف یا عدم ایمان به شریعت از مهمترین عوامل اسراف است. 42
٣ - ج ) تربیت خانوادگی :
ازخصوصیات و ویژگی های اساسی انسان، تربیت پذیری اوست. انسان برخلاف سایر حیوانات که اساس حرکات آنها منشأغریزی دارد، شالوده شخصیتش را تربیت خانوادگی او تشکیل می دهد. روان شناسان سه عامل، وراثت و خانواده و محیط خارج را از عوامل مهم تربیت انسان شمرده اند و از نظر، گاه بعضی، عامل خانواده از دو عامل دیگر یعنی وراثت و محیط، اهمیت بیشتری دارد. روشن است که فردی که در خانواده ای تربیت و رشد یافته که بزرگ ترهای آن الگوی صحیحی برای مصرف نداشته و به هر دلیلی که هست به زیاده روی و بی بندو باری در مصرف خو گرفته اند، این روش نیز مانند سایرجهات اخلاقی در افکار روحی او تاثیر خواهد گذاشت و آن را به عنوان یک صفت به دست آمده از خانواده به اجتماع و نیز خانواده ای که خودآن را تشکیل خواهدداد، منتقل خواهدکرد؛ مگر اینکه با تغییراخلاق و تربیت، خویش را از گرفتاری بدان نجات بخشد . 43 از این رو خانواده از عوامل مؤثری است که باعث می شود شخصی اسرافکار یا میانه رو باشد. چه بسا شخصی درخانواده ای فقیرزندگی کند ولی اسرافکارتربیت شود و چه بسا شخص دیگری درخانواده ای ثروتمند رشدکند ولی میانه رو بار آید.
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمود:
« رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بر عایشه وارد شد، دید تکه نانی زیرپا افتاده، آن را برداشت، خورد و فرمود:
«ای حمیرا ! همسایگی نعمت های الهی را گرامی بدار؛ چون وقتی نعمت از قومی رخت بربست، بعید است که به سوی ایشان بازگردد.»
٤ - ج) خودنمایی :
شخصی که در دوران زندگی همواره درنیل به خواسته ها وآرزوهای خویش ناکام مانده و با تنگ دستی و محرومیت دست به گریبان بوده است، این سرخوردگی های انباشته شده به تدریج تبدیل به عقده های روانی شده، درشخصیت او ایجاد اختلال می نماید. دراین صورت شخص سرخورده برای حفظ شخصیت خود، به ابزارهایی متوسل می شود که در روان شناسی ازآن به عنوان مکانیسم های روانی و یا واکنش های دفاعی یاد می شود و از آنها می توان تصعید و جبران را نام برد. در این نوع واکنش روانی، فرد دچار اختلال، سعی می کند برای سرپوش گذاردن برناکامی ها و عقده های متراکم خود دست به عملی بزندکه او را دراجتماع مطرح کرده و شخصیت دهد. اسراف، ولخرجی و ریخت و پاش های غیر معقول را می توان از همین موارد به شمار آورد. زیرا شخص مسرف، با این عمل خود درجستجوی باز یافتن شخصیت سرکوب شده خویش است، و فکر می کند با این روش در اجتماع به عنوان انسانی دست و دل باز و بی اعتنا به ثروت مطرح می شود. 44 بهترین کارها و طریقه ها مذهب کسی است که میانه رو باشد، که به سوی او بازگردد آنکه غلو کرده و ازحدگذشته، و به او ملحق گردد آنکه از پی آید و عقب مانده باشد. 45
امام علی(علیه السلام) نیز می فرماید:
«من افتخر بالتبذیر احتقر بالافلاس»
هرکه به ریخت و پاش افتخار کند با تهیدستی خرد و خوار می شود . 46
٥ - ج ) فساد اخلاقی :
دربعضی مردم، زمینه اسراف را باید در شخصیت اخلاقی و روحی آنان جستجو کرد؛ زیرا شخصی که خود را به تجاوز و قانون شکنی عادت داده و به گناه و سرکشی خو گرفته است، معمولاً نمی تواند فرد معتدلی درامورمالی اش باشدوهمواره براساس پیروی ازهوی وهوس، درپی ارضای تمایلات افسارگسیخته خویش می باشدو سرمایه خود را در راه تأمین خواسته ها وعادات زشت و هوسبازانه اش به هدر خواهد داد. به عنوان مثال فردی که به مواد مخدر و حتی به سیگار اعتیاد دارد، در عین حال که یقین دارد این اعتیاد بخش مهمی از سرمایه زندگی خود و خانواده اش را بلعیده و نابود خواهدکرد و ازاین راه ضررهای بی شمار جسمی و روحی نیز بر او وارد می آید، باز هم از این عمل نادرست خویش دست برنمی دارد و این جزنداشتن یک شخصیت معتدل و اراده محکم برای تصمیم گیری وکنترل خواهش های نفسانی نیست . 47
پیامبر(صلی الله علیه و آله) گفت:
«بنده از پرهیزکاران به شمار نمی آید مگر آن که آن چه را که برای او سودمند نیست رها کند.» 48
و خداوند نیزدر قرآن اشاره دارد به این سخن که اسراف فساد است و اسرافکار مفسد. و نیز می فرماید: اسرافکاران کار خود را توجیه می کنند و خود را صالح می دانند. 49
٦ - ج ) تقلید :
بسیاری ازافراد اسراف می کنند چون می خواهند درخوراک، پوشاک و مسکن مانند دیگران باشند و این دردی سخت درمان است که ملت ها، بلکه دولت ها بدان دچارمی شوند. 50 ودر آیات قرآنی و روایات عصمت و طهارت به ما دستور داده اند توجه خود را به سوی ثروتمندان و صاحبان مقام جلب نکنیم چرا که این عمل انسان را از مقام معنوی دورمی کند. 51 از عوامل بسیار مهم درتربیت بشرتقلید است. انسان همیشه می خواهد زندگی اش را با کسانی که درنظر او شرافت و موفقیت دارند هماهنگ سازد. این احساس اگر همراه با هدایت عقل و انتخاب الگوهای مناسب و صحیح باشد، انسان را در جهت رشد کمالات و فضایل اخلاقی به پیش می برد و برعکس چنانچه این خوی انسانی با تعصب و جهل و خواسته های نفسانی همراه شود، نتایجی خطرناک و زیان بار درزندگی انسان دارد که این خود به بزرگ ترین مانع در طریق هدایت انسان مبدل خواهد شد. تقلید و پیروی کورکورانه از این و آن، از عوامل اسراف نیز شمرده می شود. از مهمترین مصداقهای این عامل، اسوه پذیری و تاثیرگذاری نوع مردم از رهبران و مدیران جامعه و نظام حاکم برخود است. نحوه زندگی و چگونگی محیط کارمسئولان حکومتی نقش تعیین کننده و مؤثری در انتخاب نوع زندگی از سوی عامه مردم دارد و بی اصلاح آن، هر کوششی در جهت تعدیل مصرف و تصحیح شیوه های آن در جامعه، ناکام و یابسیارکم فایده خواهد بود.
بدین جهت امیرمومنان(علیه السلام) می فرمایند:
« خدای متعال بررهبران صالح و عادل اجتماع واجب کرده است تا اوضاع – پوشاک و خوراک ومسکن وسایر نیازمندیهای خودراهم وزن اقشار ضعیف مردم قرار دهند، تا تحمل فقر و سختی معیشت بر ایشان آسان شود و از داشتن زندگی فقیرانه درخود احساس حقارت و شرم نداشته باشند.» 52
٧ - ج ) وسواس
وسواسی بودن از بیماری های روانی است که اضافه برهدر دادن عمر و فرسودن اعصاب و قوای روحی و جسمی، از موجبات و ریشه های اسراف محسوب می شود. به عنوان نمونه ممکن است کسی درموضع ضیافت و پذیرایی از میهمان، دچار وسواس باشد که با وجود تهیه غذایی مناسب برای میهمان بازهم، مرتب از این که نکند به طور شایسته از او پذیرایی به عمل نیاورده باشد، دچار ناراحتی شود و به دنبال آن در جهت فراهم کردن سفره ای پرخرج و سنگین، به ورطه اسراف و تبذیر درافتد. و نیزکسی که در نوع پوشش، از کفش و لباس و یا وسایل و لوازم منزل دچار وسواس است، همواره دراندیشه تعویض و تبدیل به احسن به سر می برد و با مشکل، از داشتن نوع معینی از لباس و یا وسیله زندگی راضی می شود و همیشه فکر می کند، آنچه دارد در خور او نیست و با شان او مناسبتی ندارد. این گونه افراد وقتی برای خرید هم به بازار می روند، تا جان خود و همراهانشان را به لب نرسانند به چیزی برای خرید رضایت نمی دهند و مجبورند اوقاتی از عمرگران بهای خود را در پاساژها و مغازه ها و در حال خرید به سرببرندو ناگفته پیداست که در این میان چه بلایی برسر اموال و سرمایه زندگی خویش وارد می آورند. بنابراین اسراف و تبذیر از ثمره های تلخ وسواس و از نتیجه های ناگوار آن به شمار می رود. 53
٨ - ج ) رفاه زیاده از حد :
رفاه زیاده ازحدنه تنها زمینه را برای ظهور اسراف مهیا می سازد، بلکه غالباً مستلزم اسراف است. پس هرچه نعمت زیاد شود، رفاه بیشتر و هرچه رفاه زیادتر، اسراف بیشتر می شود. 54 خانواده ای که درآمد مالی و سرمایه اش تنها به اندازه ضرورت ها و نیازهای اوست به ناچار برای پاسخگویی بدان ضرورت ها، در صددکنترل مصرف و اندازه گیری درآن برخواهد آمد؛ ولی اگر میزان ثروت آن بر مقدار احتیاجات و نیازهای واقعی آن افزوده شود؛ چنانچه اعضا و به ویژه مدیر خانواده از تربیت خانوادگی و فرهنگ صحیح مصرف بی بهره باشند به خیال آنکه زیاده روی و اسراف به بنیه مالی آنها خللی نمی رساند، به این عمل کشیده خواهند شد ولی باید توجه داشت که اولاً همیشه روال زندگی به یک منوال نبوده و فراز و نشیب های زیادی برسر راه آن وجود دارد. از این رو انسان معتدل وآینده نگر در روزگار وسعت به فکر روز محنت نیز هست و با پرهیز از اسراف و تبذیر، آینده خویش را هم در نظر می گیرد . ثانیا چه اشکالی دارد انسان به قدر ضرورت و رفع نیازهای معمولی از ثروت خود استفاده کند و اضافه آن را در راه برطرف نمودن احتیاجها و نیازمندی های سایر همنوعان خویش به کار گیرد؟ 55 زندگی رفاهی را هم اسلام می پسندد حتی وقتی در زمان پیغمبر (صلی الله علیه و آله) آن فکر انحرافی پیدا شد بعضی ها از غذای لذیذ خودداری کردند.
آیه شریفه ٢٢ سوره اعراف نازل شد:
« ای مسلمان ! خدا در این دنیا هرچه خلق کرده برای تو خلق کرده . چرا در آسایش و رفاه نباشی؟ چرا غذای لذیذ را بر خود حرام کنی؟ بعد می فرماید آنچه در دنیاست آز آن توست. اگر کافر می خورد به خاطر توست. برای تو خلق کردم چنانچه بهشت هم به تو اختصاص دارد و آن کافر اصلا بهره ای ندارد . »
این آیه هم به ما می گوید: زندگی رفاهی برای همه انسان هاست. اقتصاد اسلام، اقتصاد خوبی است اما حیف که پایه آن، که قانون مواسات است را فراموش کرده ایم. این از حیله های شیطان است که هرچه انسان به اسراف و تبذیر روی آورد به او وعده فقر نمی دهد و این کار را به عنوان دست و دلبازی در نظرش جلوه می دهد. آن گاه که روحیه استکبار و طغیان در وجود انسانی ریشه دواند، با سرعت و شتاب وصف ناپذیری به سوی زندگی همراه با اسراف و تبذیر پیش می رود. این حرکت معلول دو امر است:
الف ) حالت بی نهایت طلبی انسان
ب) انگیزه تحمیل استکبار و حاکمیت خود برجامعه
براساس امر اول، از آنجا که انسان موجودی مرز نشناس و مطلق گراست، طالب قدرت و امکانات بی شمار و بی حد و مرز است و لذا همین که خود را در مسیر وصول به تمنّیات خویش یافت و امکان بهره وری هرچه بیش تر را برای خویش پیدا کرد، براساس همان روح افزون طلبی، به سوی برخورداری از یک زندگی غرق در رفاه و آمیخته با اسراف و تبذیرهای بی حساب حرکت می کند. براساس امر دوم، مستکبر و نظام استکبار از این جهت که دوام قدرت و سلطه خود بر جامعه و تسلیم بودن توده های مردم در برابر خویش را هرچه با شکوه تر جلوه دادن دستگاه حاکمیت و امکانات و برخورداری های بیش از حد خویش می داند، کوشش بی امانی را در جهت بلعیدن ثروت مردم و جذب آن به هزینه های کاخ سازی و تجملات رویایی و اسراف و تبذیرهای بی پایان خویش، آغاز و تعقیب می نماید، و به این عمل در جهت تحکیم موقعیت خود در بین مردم سخت احساس نیاز می کند. غارتگران جهانی که در صدد تحمیل سلطه شوم خود بر ملت های ضعیفند، بیداری و هشیاری توده های مردم را بالاترین خطر برای خود در راه نیل به اهدافشان احساس می کنند. و لذا همواره می کوشند تا این مانع بزرگ را از مسیر خود بردارند و این مقصود را از طریق گرفتن فرصت اندیشه در واقعیت های موجود و فهم درست آنها از مردم و ناتوان کردن آنان از شناخت صحیح دوست و دشمن واقعی، عملی می کنند. و از همین رو، به روش ها و ابزارهای گوناگونی توسل می جویند: مشغول نمودن اقشار مردم به انواع سرگرمی های تخدیر آمیز، همچون اشاعه فحشا در بین جوانان – که مهمترین نیروی خلاق جامعه هستند – و نیز توزیع مواد مخدر و به اعتیاد کشیدن افراد جامعه و یا ترویج خرافات و مطالب پوچ و بی اساس، از مهمترین آن روش ها به حساب می آید. گسترش فرهنگ ولخرجی و اسراف نیز در جوامع بشری، خصوصا در ملل تحت سلطه می تواند به عنوان حربه بسیار کارآمد برای این منظور باشد؛ زیرا استعمار از این طریق، هم توانسته بازار فروشی برای کالاهای مصرفی اضافی خویش فراهم کند و هم موفق شده تا توده های مردم را همواره درگیر تامین هزینه سنگین زندگی، برای پرکردن خلأهای ناشی از مصرف بی رویه ثروت سازد. بنابراین مردم فرصتی برای اندیشیدن صحیح نخواهند یافت و مجبور خواهندبود تمام لحظات زندگی خویش را در راه تأمین بهتر رفاه مادی و رقابت در آن صرف نمایند. 56
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:
«إِنَّ صَاحِبَ الدِّينِ فَكَّرَ فَعَلَتْهُ السَّكِينَةُ وَ اسْتَكَانَ فَتَوَاضَعَ وَ قَنِعَ فَاسْتَغْنَى وَ رَضِيَ بِمَا أُعْطِيَ وَ انْفَرَدَ فَكُفِيَ الْإِخْوَانَ وَ رَفَضَ الشَّهَوَاتِ فَصَارَ حُرّاً وَ خَلَعَ الدُّنْيَا فَتَحَامَى الشُّرُورَ «3» وَ اطَّرَحَ الْحَسَدَ فَظَهَرَتِ الْمَحَبَّةُ وَ لَمْ يُخِفِ النَّاسَ فَلَمْ يَخَفْهُمْ وَ لَمْ يُذْنِبْ إِلَيْهِمْ فَسَلِمَ مِنْهُمْ وَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنْ كُلِّ شَيْءٍ فَفَازَ «4» وَ اسْتَكْمَلَ الْفَضْلَ وَ أَبْصَرَ الْعَافِيَةَ فَأَمِنَ النَّدَامَة»
آدم دیندار چون می اندیشد آرامش بر جان او حاکم است. چون خضوع می کند متواضع است. چون قناعت می کند بی نیاز است، به آنچه داده شده خشنود است، چون تنهایی را برگزیده از دوستان بی نیاز است. چون هوی و هوس را رها کرده آزاد است، چون دنیا را فرو گذارده از بدی ها و گزندهای آن در امان است، چون حسادت را دور افکنده محبتش آشکار است، مردم را نمی ترساند پس از آنان نمی هراسد و به آنان تجاوز نمی کند پس از گزندشان در امان است، به هیچ چیز دل نمی بندد پس به رستگاری و کمال فضیلت دست می یابد و عافیت را به دیده بصیرت می نگرد پس کارش به پشیمانی نمی کشد. 57
د ) آثار اسراف :
اسراف مذموم است و در اسلام هم نکوهش شده اما زمانی میل به ترک این خصیصه در وجود ما بوجود می آید که ضرورت آن بر ما روشن شود و آن زمانی عملی می شود که قبح آن عمل نزد ما روشن شود. لذا برای ایجاد این حساسیت به آثار سوء آن می پردازیم:
1-د) آثار سوء اجتماعی:
الف) رفتن برکت از سفره بندگان و سلب نعمت از ایشان.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:
«هرکه در زندگی میانه روی کند خداوند او را نعمت دهد و هرکه زیاده روی کند خدایش او را بی نصیب سازد.»
ب) گسترش بی عدالتی و فقر: اسراف از خانواده به جامعه کشیده می شود که نتیجه آن فقر و بی عدالتی است. وقتی اسراف پیش آید فرهنگ مصرف گرایی بالا می رود در نتیجه تقاضا بالا می رود درحالی که ارز ثابت است اینجاست که جامعه با مشکل اقتصادی مواجه می شود. مسرفان یک جامعه کالا را می خرند به هر قیمتی که باشد فروشنده هم از موضوع سوء استفاده کرده جنس و کالای خود را به بالاترین قیمت می فروشد پس گرانی و تورم پیش می آید در نتیجه اقشار کم درآمد جامعه قادر به مایحتاج زندگی خود نبوده و فقر دامنگیر آنان می گردد و به دنبال فقر، عدالت از جامعه رخت بربسته، فاصله طبقاتی و فساد اقتصادی که آثار مخرب آن بر همگان روشن است فراگیر می شود.
ج) هدردادن ثروت ها و نیروها :
سرانجام اسراف فقر فردی یا اجتماعی است. چنانچه از امیرالمومنین (ع) روایت شده که فرمود:
«میانه روی افزاینده مال و اسراف، زیان بار و هلاک کننده است.»
از ساده ترین مصادیق اسراف که در زندگی روزمره می بینیم، اسراف در نان است که به طور گسترده هدر می رود. نتیجه این اسراف این است که ناچاریم از کشورهای دیگر گندم واردکنیم و دست نیاز به سوی دیگران دراز کنیم . ثروتمندان از خدا بی خبر، گروه عظیمی را در راه فراهم ساختن انواع مسکرات از مشروبات الکلی، افیون، حشیش و… مشغول کرده اند. و در به کار بردن ثروتهای مادی حداکثر سوء استفاده را کرده اند و آن را در ساختن قصرها و آپارتمان ها و کاخ های چند طبقه و عیاش خانه ها و… به کار برده اند.
د) ضایع ساختن حقوق :
یکی از آثار اسراف، تضییع حقوق دیگران است؛ چون اسراف باعث کمبود می شود و در نتیجه دیگران از کالای اسراف شده محروم می شوند.
و) تباهی خانواده :
اگر زن و فرزندان کسی به اسراف عادت کنند یا در برابر آنان مقاومت می کند که پیوسته بین آنها درگیری و جدال برپاست و خانه به جهنم تبدیل می شود، یا تسلیم ایشان می شود و برای تأمین ثروتی که خواسته های آنان را برآورد به راههای غیر شرعی روی می آورد. اگر کسی خانواده خود را رها کند تا به اسراف عادت کنند به ندرت می تواند در این گونه درگیری ها بر خانواده مسلط شده و آنان را به راه میانه بازگرداند. بله، اگر کسی در ابتدای امر که هنوز به اسراف عادت نکرده اند اقدام کند، پیروزی امکان پذیر است.
امام علی(علیه السلام) فرمودند:
«اعتدال در خرج کردن موجب فراوانی مال و ثروت و اسراف باعث تباهی و نابودی است.» 58
همان طور که مشخص شداسراف موجبفقر مالی و فقر مالی موجب فقر آسایش می شود که به مرور زمان نبود آرامش در خانواده موجب فروپاشی و انحلال خانواده می گردد.
ه ) تباهی اجتماع :
اجتماع هم مثل خانواده است. چون جامعه از خانواده تشکیل می شود و هنگامی که پدیده اسراف در جامعه همگانی شود و جامعه به سوی اسراف پیش برود، چنین اجتماعی در خطر فساد اخلاق قرار می گیرد و فساد اخلاق، مرضی سخت درمان است. دولت نیز اگر به اسراف دچار شوند، فسادشان بدیهی است؛ چون بودجه را براساس مصارفی که اسراف، سنگینشان کرده است، تنظیم می کنند. از این رو درصدد بر می آیند به هر صورت راهی برای تأمین این بودجه بیابند و این از مهمترین انگیزه های فساد و تباهی است. به همین خاطر باید در تمام امور، اعم از خانه، اجتماع و دولت از اسراف دوری جست. زیرا پرهیز به صورت کلی عامل مؤثری در از بین بردن فساد است. 59
2-د) آثار سوء اخروی:
الف) محروم شدن از حب خداوند. «خداوند اسرافکاران را دوست ندارد.»
ب) مستجاب نشدن دعا.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
«دعای چهار دسته از امت من مستجاب نمی شود که یکی از آنها شخص مسرف است.
ج) محروم شدن از هدایت پروردگار.
«خداوند عمل فرعون را جلوی او زیبا جلوه داد تا از هدایت خدا محروم گردد و از راه راست بازداشته است.»
د) دور بودن از شفاعت ائمه.
امام جواد(علیه السلام) به نقل از پدرانش به نقل از امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند:
«کیفر خدا را کوچک نشمارید زیرا شفاعت ما به برخی از اسرافکاران تنها پس از سیصد هزار سال می رسد.»
و) خوار شدن در قیامت.
حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند:
«آگاه باشید بخشیدن مال به آنهایی که استحقاق آن را ندارند، زیاده روی و اسراف است و ممکن است در دنیا مقام بخشند. مال را بالا ببرد اما در آخرت او را پست خواهد کرد و در میان مردم ممکن است گرامی باشد اما در پیشگاه خدا خوار و ذلیل است.» 61
ن) غفلت از یاد خدا. نمونه این موضوع در آیه 12 سوره یونس نمایانگر است:
«وقتی بلا و ناملایمی جانکاه به انسان می رسدمدام و بدون وقفه ما را به منظور رفع آن بلا می خواند و بر خواندن خود اصرار می ورزد، و همینکه بلای او را برطرف می کنیم به کلی مارا فراموش می کند، و دلش به سوی همان کارهایی که قبلاً داشت کشیده می شود، آری، این چنان اعمال که اسرافگران و مفرطان در تمتع به زخارف دنیوی دارند، در نظرشان زیبا جلوه می کند، آنقدر زیبا که جانب ربوبیت پروردگار را به کلی از یاد می برند، و به فرضی هم که کسی آنان را یادآوری کند اصلاً از یاد خدا روی برمی گردانند. همچنین این اسرافگران و منکرین معاد علت انکارشان این است که شیطان اعمال زشت آنان را در نظر آنان زینت داده، در نتیجه دلهایشان به سوی آن اعمال کشیده شد، به طوری که جایی برای یاد خدا در آن نماند و قهراً خدا از یادشان رفت.» 62
و) تباهی اخلاق :
ازپی آمدهای زشت اسراف، به خصوص زیاده روی در صرف مال در خوشگذرانی و لهو و لعب، فساد اخلاق است؛ زیرا اگر انسان به خوشگذرانی عادت کند، برای تأمین هزینه آن می کوشد تا مال بدست آورد و چون راه های حلال وصول به مال محدود است به راه های ناسالم مثل ربا، رشوه، اختلاس، و دزدی دست می زند، بلکه گاهی به مرحله آدم کشی هم می رسد. این روند در تمام سطوح خانواده، اجتماع و دولت صادق است.
نتیجه گیری:
تاکنون به خوبی آشکار شد که شخص مسرف هم به خود ستم می کند و هم به مردم، زیرا که از حد قوامی و اقتصادی مال و مالکیت آن، و از حد اقتصادی کالا و مصرف کردن آن تجاوز می کند یعنی در داشتن و مصرف، افراط می ورزد. زیرا که آنچه را که حق مصرف آن را ندارد به مصرف می رساند و این هم ظلم فردی است و هم ظلم اجتماعی. و آشکار است که آنچه انسان اسرافکار مصرف می کند می تواند وسیله رفع نیازهای اصلی و حیاتی مردمان دیگری باشد، پس خوراکی که بیش از اندازه می خورد یا از سفره او نیمخورده به جای می ماند می تواند شکمهای گرسنگان را سیر کند. که حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) درمورد غذا خوردن می فرماید:
«آنکه شکمش موجب دوزخ رفتنش باشد خداوند او را از رحمت خویش دورش کند.»
وآنچه برای گرم نگه داشتن کاخهای خودو اتاقهای فراوان آنها به مصرف می رسانند، می تواند برهنگان وخانه بدوشان رادرشبهای سردزمستانی گرم کند.بلکه این خودحق آنها است که بنا بر احادیث به دست مسرفان تضییع می شوداگردرزیباسازی ومانندآن افراط صورت گیردبه دنبال آن عیاشی وخوش گذرانی پدیدارخواهد شد و افراد جامعه از یاد خدا غافل گشته واسیرمظاهردنیامی گردندوبه جای شکرگذاری واستفاده معقول ازنعمتها، روحیه لذت طلبی ورفاه زدگی درآنها اوج می گیرد. از نظر اسلام حیات دنیوی و رفاه، زمانی معقول است که برای تأمین سعادت اخروی وکسب رضایت حق تعالی قرار گیرد.
و کلام آخر در مورد اسراف آن است که خداوند در سوره مؤمن ایه 43 مسرفین را یاران آتش خوانده است یعنی اسرافکار عاقبتی جز جهنم ندارد. اولی جهنمی که در دنیا به واسطه گرفتاری در دام فقر و پریشانی و دست نیاز به سوی دیگران بردن برای خود درست کرده است و دیگری جهنمی که به واسطه اطاعت نکردن از فرمان خداوند در آخرت برای خود مهیا نموده است. تدبر در این آیه نشان می دهد اسراف موجب زیان رساندن به مال انسان و از بین رفتن آن در مدت زمانی کوتاه می شود و همچنین زندگی انسان را به جهنمی از فقر و نداری و تلاش بیهوده برای به دست آوردن آنچه از دست داده است مبدل می کند، پس بیاییم با استفاده درست از نعمت های الهی جزء اسرافکاران قرار نگیریم و با پاسخ دادن به سوالات زیر از نقش اسراف در زندگی خود بکاهیم:
1) آیا به چیزی که داریم قانع هستیم؟ یا بیشتر و بهتر از آن را جست وجو می کنیم؟
2) آیا دوست داریم مانند دیگران زندگی کنیم حتی اگر شرایط آنها را نداشته باشیم؟
3) آیا از آنچه در اختیار داریم نهایت استفاده را می بریم؟
4) کدام یک از اعمال ما اسرافکارانه بوده و برای جلوگیری از اسراف آن چه کرده ایم؟
راهکارها :
در مورد مصرف نان که اسراف در آن بیش از موادغذایی دیگر می باشدکه برای نگه داری آن به چند نکته اشاره می کنم:
١) نان به مقدار لازم تهیه شود .
٢) قسمتی از نان باقیمانده را در کیسه پلاستیک گذاشته و درآن را محکم بست و در جای خنک مانند یخچال نگه داری کرد و قبل از نان تازه آن را به مصرف رسانید .
٣) اگر قسمتی از نان پخته نشده باشد، می توان آن را در صورت امکان روی آتش برشته کرد و مصرف نمود .
و نیزبرای جلوگیری از اسراف به مواردی اشاره می کنم که چنانچه درمسیر صحیح از آنها استفاده شود موجب پرهیز از اسراف می شود:
١) برنامه ریزی روش هایی که ما به وسیله آنها به نتیجه مطلوبی می رسیم که در برنامه ریزی، اصل، تعیین هدف و تهیه نقشه و برنامه کار می باشد.
٢) سازماندهی که بعداز تعیین هدف باید گام به دنیای عمل گذاشت و در این مرحله باید نیروها و امکانات لازم را برای تحقق هدف به کار گرفت.
٣) انگیزه ای که انسان را به انجام کار یا قبول یک عقیده ترغیب کند و این انگیزه، می باشد که موجب آغاز و ادامه فعالیت می شود.
٤) کنترل می باشد که باید در این مرحله نتیجه کار بررسی شود و با قبل از انجام این مراحل مقایسه شود و این که اصلاحات لازم نیز در جهت بهبود نتیجه کار صورت گیرد.
٥) و در پایان قناعت می باشد که اسلام قناعت و مصرف با دقت را تمجید کرده و ستوده است. بدیهی است که انسان قانع هیچ گاه احتیاج پیدا نمی کند که دست نیاز به طرف انسانها دراز کند تا در نتیجه شخصیت خود را ذلیل و خوار گرداند. نیاز بدن به خانه ای در خور شأن و وسیله و مرکبی معمولی و لباس و خوراکی به اندازه برطرف می شود. بعضی از زنان با پیروی از یک اخلاق ناپسند و براساس چشم و هم چشمی خرید می کنند به جای هزینه کردن در مسائل مهم و ضروری زندگی فقط به رزق و روزی فقط به زرق و برق و تجملات بها می دهند. اگر زنان قانع باشند مسلماً زندگی بهتر و با آرامشی خواهند داشت و هم چنین با یک فرهنگ سازی مناسب در جامعه می شود جلوی این رفتار نامناسب را گرفت.
مساجد و خانه ها باید از نظر باطن در حد اعلای معنویت و از نظر ظاهر ساده و بی پیرایه باشد. که دل ها به هوی و هوس دچار نشود و ارواح از حضرت حق فاصله نگیرد. لباس ساده تهیه کنید ولی آداب پوشیدن را رعایت کنید. خوراک در حد نیاز فراهم آورید ولی آداب خوردن را مراعات کنید. مرکب سواری در حدود شأن خود تحصیل کنید و ادب رانندگی را از نظر دور ندارید. خانه برای زندگی بدست آورید ولی خانه ای روح شما را به اسارت نبرد که این همه محصول تقوا و پرهیزگاری و توجه به حضرت حق است. امروز هم به شرط تقوا و قناعت می توان با درآمد اندک زندگی کرد.
بی توجهی به مدیریت صحیح هزینه ها گاهی بحران ساز شده و باعث فروپاشی کانون گرم خانواده می شود برای جلوگیری از این کار باید یک برنامه ریزی صحیح و اصولی داشته باشیم. قبل از خریدهای کلان ابتدا مخارج روزانه و به عنوان مثال اقساط احتمالی و اجاره مسکن و… را از درآمد ماهانه جدا کرد. اجناسی که قرار است خریده شوند اولویت بندی شوند، به مرغوبیت جنس توجه شود و با حوصله و با دقت بیشتری خریداری شود. اگر در بانکی حساب باز کنیم و قبض های خود را و هم چنین کارهای دیگر مثل واریز پول به حسابی یا برداشت آن یا پرداخت اقساط و … توسط سایت بانک انجام دهید در وقت خود و هم چنین هزینه های جانبی صرفه جویی می کنید.
همیشه به هنگام بیرون رفتن از منزل به یاد داشته باشید که فقط به مقدار مورد نیاز خود پول به همراه داشته باشید هیچ وقت پول اضافی با خود حمل نکنید که این پول علاوه بر اینکه ممکن است مورد دستبرد قرار گیرد می تواند به سرعت نیز خرج گردد.
در مصرف بودجه و درآمد خانواده به اولویت ها توجه کنند و در برنامه ها و مراسم مختلف از قبیل جشن ازدواج و تولد جنبه ی اعتدال را رعایت نمایند. درچنین شرایطی می توان به بهسازی اقتصاد خانواده کمک کرد.
روآوردن به کالاهای ارزان در عصر جدید به چشم می خورد که این کالاها درست است که ارزان هستند اما دوام کمتری دارند و با خرید آنها انسان ناخواسته به اسراف می افتد.
یکی دیگر از عوامل اسراف وجود فرهنگ نامناسب در میان مردم است که با فرهنگ سازی و گسترش آموزه های دینی برای جلوگیری از مفاسد اخلاقی و اقتصادی می توان از اسراف جلوگیری کرد. و همچنین اسراف نکردن اگر به عنوان یک ارزش در جامعه قلمداد شود دیگر ریخت و پاش ها و زیاده روی ها در مصرف کردن به این راحتی امکان پذیر نخواهد بود.
همچنین از عوامل کاهش اسراف انتخاب الگوی مناسب در شیوه ی زندگی است.
در حال حاضر شرایط اقتصادی موجود به دلایل گوناگون نشان از آن دارند که صرفه جویی باید به عنوان یک محور اساسی مد نظر قرار گیرد و در این راه دولت باید پیش قدم شود و نخستین گامش را در افزایش بهره وری بردارد همچنین کاهش هزینه های غیر ضروری و بهبود ساختار اداری و مالی از دیگر عواملی است که باید مد نظر قرار گیرد.
پی نوشت
1. محمدرضا، حكيمي و محمد حكيمي و علي حكيمي، ترجمه الحياه، مترجم: احمد آرام، قم، انتشارات دليل ما، 1383، چاپ هشتم، ج 4، ص 332.
2. محمد، محمدي ري شهري، الگوي مصرف از نگاه قرآن و حديث، قم، دارالحديث، 1388، چاپ اول، ص30.
3. محمد علي، انصاري، زندگي بدون اسراف، مترجم: محمدرضا جباران، قم، نور السجاد، 1387، ص 23.
4. محمدرضا، حكيمي و محمد حكيمي و علي حكيمي، ج 4، ص 281.
5. محمد، محمدي ري شهري، الگوي مصرف از نگاه قرآن و حديث، ص 34.
6. محمدرضا، حكيمي و محمد حكيمي و علي حكيمي، ج 4، ص 281.
7. ناصر، مكارم شيرازي، تفسير نمونه، قم، دارالكتب اسلاميه، 1382، ج 15، ص 307.
8. غلامرضا، سلطاني، تكامل در پرتو اخلاق، دفتر انتشارات اسلاميه وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1372، ج 1، ص 155.
9. طوبي، ارديبهشت 1385، شماره 5.
10. محمدباقر، ابن بابويه، محمد بن على، الخصال، ترجمه علي كمرهاى، تهران، كتابچى، 1377، چاپ اول، ج 1، ص 120. (نرم افزار جامع الاحاديث نور 3)
11. محمد بن يعقوب بن اسحاق، كلينى، الكافي، محقق / مصحح: على اكبر غفارى و محمد آخوندى، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1407 ق، چاپ چهارم، ج4، ص56، ح10. (نرم افزار جامع الاحاديث نور 3)
12. محمد، محمدي ري شهري، الگوي مصرف از نگاه قرآن و حديث، ص32.
13. محمد بن حسين، آقا جمال خوانسارى، شرح آقا جمال خوانساري بر غررالكلم و دررالكلم، محقق / مصحح: جلال الدين حسينى ارموى محدث، تهران، دانشگاه تهران، 1366، چاپ چهارم، ج 2، ص86، ح 1938. (نرم افزار جامع الاحاديث نور 3)
14. فرقان/67.
15. محمد، محمدي ري شهري، الگوي مصرف از نگاه قرآن و حديث، ص 34.
16. محمد بن حسين، شريف الرضى، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، محقق / مصحح: فيض الإسلام، قم، هجرت، 1414 ه.ق، چاپ اول، ص 16.
17. روح الله، خميني، شرح چهل حديث، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1389، چاپ پنجاه و يكم، ص 294 و 293. (با تغيير و تصرف)
18. محمدرضا، حكيمي و محمد حكيمي و علي حكيمي، ج 4، ص 276.
19. همان، ص 268.
20. محمد، محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ترجمه حميدرضا شفيعي، قم، دارالحديث، 1385، چاپ هفتم، ج 1، ص 528.
21. علي اكبر، رشاد، دانشنامه امام علي عليه السلام، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1382، چاپ دوم، ص 272.
22. همان، ص 274 و 273.
23. محمدرضا، حکیمی و محمد حکیمی و علی حکیمی، ج 4، ص٢73.
24. سیدمهدی، موسوی کاشمری، پژوهشی دراسراف، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ، ١٣٧٧، ص ١٨٠
25. محمد، دشتی، امام علی (ع) و اقتصاد، انتشارات مشهور، ١٣٨٦، ص ١٣٧.
26. باقری طالقانکی و ناصری نژاد، برای تمام خانواده ها، جلد ١، انتشارات نصایح، چاپ ٢، ١٣٨٦، ص ٦٨٦.
27. طه/81.
28. اکبر، هاشمی رفسنجانی و محققان مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، قم، موسسه بوستان کتاب، ١٣٨٥، ص ٤١٧.
29. علی محمد، حیدری نراقی، گفتار نراقی، ج٤، انتشارات دارالنور، ١٣٨٤، ص ١٢٤.
30. محمدباقر، ابن بابويه، محمد بن على، الخصال، ترجمه علي كمرهاى، تهران، كتابچى، 1377، چاپ اول، ج 1، ص 120. (نرم افزار جامع الاحاديث نور 3)
31. علی اکبر، رشاد، ص 279.
32. محمدرضا، حکیمی و محمد حکیمی و علی حکیمی، ص ٢٧٦.
33. محسن، عباس نژاد، قرآن و اقتصاد، موسسه انتشاراتی بنیاد پژوهشهای قرآن حوزه و دانشگاه، ١٣٨٤، ص ٤٤١.
34. سیدمهدی، موسوی کاشمری، پژوهشی در اسراف، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ١٣٧٧، ص ١٩٠.
35. محمدرضا، حکیمی و محمد حکیمی و علی حکیمی، ص ٢٧٨.
36. باقری طالقانکی و ناصری نژاد، ص ٦٨٧.
37. محمدرضا، حکیمی و محمد حکیمی و علی حکیمی، ص ٢٧٨.
38. سیدمهدی، موسوی کاشمری، ص ١٩٥.
39. نهج البلاغه / نامه 21.
40. محمد علی، انصاری، ص ٦٥.
41. سیدمهدی، موسوی کاشمری، ص ٩٠.
42. همان، صفحه ٨٨.
43. سیدهاشم، رسولی محلاتی، غررالحکم و دررالکلم آمدی (ره)، ج٢، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ١٣٨٦، ص ٥٣٧.
44. محمد، محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ص ٥٢٨.
45. سیدمهدی، موسوی کاشمری، ص ٩٢.
46. شیخ بهایی، کشکول شیخ بهایی، مترجم: عزیز الله کاسب، انتشارات گلی، ١٣٧٩، ص ٥٣.
47. محسن، قرائتی، تفسیر نور، ج 6، قم، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ دوم، 1388، ص 356.
48. محمدعلی، انصاری، ص ٦٨.
49. غلامرضا، سلطانی، ص ١٥٧.
50. سیدمهدی، موسوی کاشمری، صفحه ٩٣.
51. همان، ص ٩٦.
52. محمد باقربن محمد تقی، مجلسی، ترجمه موسوی همدانی، بحارالانوار ترجمه ج 67و68، ج1، تهران، کتابخانه مسجد ولی عصر، 1364، چاپ اول، ص 121. (نرم افزار جامع الاحادیث نور2)
53. سیدمهدی، موسوی کاشمری، ص 96.
54. محمدعلی، انصاری، ص ٦٦.
55. سیدمهدی، موسوی کاشمری، ص ٩8.
56. همان، ص ٩٩.
57. محمدبن محمد، مفید، امالی مفید، قم، کنگره شیخ مفید، 1413 ق، چاپ اول، ص52. (نرم افزار جامع الاحادیث نور 2)
58. وسائل الشیعه، ج15، ص 258.
59. محمدعلی، انصاری، ص ٢٣.
60. مؤمن/41.
61. www.aviny.com
62. سید محمدحسین، طباطبائی، تفسیر المیزان، ج10، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1386، چاپ 22، ص 28 و 29 (به اقتباس).
فهرست منابع
* قرآن
1) انصاری، محمدعلی، زندگی بدون اسراف، مترجم: محمدرضا جباران، نورالسجاد، ١٣٨٧
2) باقری طالقانکی و ناصری نژاد، برای تمام خانواده ها،بي جا، نصایح، چاپ ٢ ، ١٣٨٦، ج ١.
3) حکیمی، محمدرضا و محمد حکیمی و علی حکیمی، ترجمه الحیاة، مترجم: احمد آرام، قم، دلیل ما، ١٣٨٣.
4) حیدری نراقی، علی محمد، گفتار نراقی، بي جا، دارالنور، ١٣٨٤، ج ٤.
5) دشتی، محمد، امام علی (ع) و اقتصاد، بي جا، مشهور، ١٣٨٦.
6) رسولی محلاتی، سید هاشم، غررالحکم و دررالکلم آمدی (ره)، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ١٣٨٦، ج ٢.
7) سلطانی، غلامرضا، تکامل در پرتو اخلاق، بي جا، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، ١٣٧٢، ج ١.
8) شیخ بهایی، کشکول شیخ بهایی، مترجم: عزیز الله کاسب، بي جا، گلی، ١٣٧٩.
9) عباس نژاد، محسن، قرآن و اقتصاد، بي جا، موسسه انتشاراتی بنیاد پژوهشهای قرآن حوزه و دانشگاه، ١٣٨٤.
10) محمدی ری شهری، محمد، الگوی مصرف از نگاه قرآن و حدیث، قم، دارالحدیث، ١٣٨٨.
11) ــــــــــــــــــ ، میزان الحکمه، مترجم: حمیدرضا شفیعی، دارالحدیث، ١٣٨٥
12) مظاهری، حسین، اخلاق در خانه، بي جا، اخلاق، چاپ ٤، ١٣٧٤، ج ١.
13) مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ١٣٨٢، ج ١٥.
14) موسوی کاشمری، سیدمهدی، پژوهشی در اسراف، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ١٣٧٧.
15) هاشمی رفسنجانی، اکبر و محققان مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، قم، موسسه بوستان کتاب، ١٣٨٥.
16) طباطبائی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1386، چاپ 22، ج 10.
17) وسائل الشیعه، ج 15.
18) مفید، محمدبن محمد، امالی مفید، قم، کنگره شیخ مفید، 1413 ق، چاپ اول.
19) مجلسی، محمد باقربن محمد تقی، بحارالانوار ترجمه موسوی همدانی، تهران، کتابخانه مسجد ولی عصر، 1364، چاپ اول، ج 67 و 68، ج1.
20) قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 6، قم، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ دوم، 1388،
21) رسولی محلاتی، سیدهاشم، غررالحکم و دررالکلم آمدی (ره)، بي جا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ١٣٨٦. ج ٢.
22) نهج البلاغه / نامه 21.
23) ابن بابويه، محمدباقر، محمد بن على، الخصال، ترجمه علي كمرهاى، تهران، كتابچى، 1377، چاپ اول، ج 1.