انفاق در قرآن. شرايط. انفاق به اندازه. ذخيره ابديت . صدقه
انفاق
انفاق از مهم ترین اعمال نیک و صالح عبادی است که در آموزه های قرآنی به آن توجه ویژه ای شده و درکنار عبادت محض چون نماز قرار گرفته است. از این رو، بخش مهمی از تعالیم و حیانی قرآن به مساله انفاق اختصاص یافته است. انفاق به معنای اخراج مال از ملک خود است (مجمع البیان ج1-2 ص121) ولی در فرهنگ قرآن به هر نوع بذل و بخشش به دیگری از مال و غیر مال چه واجب و غیر واجب اطلاق میشود (مفردات) بنابراین، انسان هر چیزی را از مال و غیر مال از علم و دانش و مهر و محبت به شخص دیگری عطا نماید، انفاق کرده است. «انفاق» از ماده نفق و در لغت به معنی گذشتن هر چیزی و از بین رفتن آن با تمام شدن آن چیز است و در اصطلاح، انفاق بیرون کردن مال از ملک و قرار دادن آن در ملک دیگری است که یا از طریق صدقه یا از طریق بخشیدن اموال خود در راه جهاد و دین و هر آنچه خدا به آن فرمان داده است، میباشد.
دین اسلام، دین اجتماعی است. به این معنا که آموزه های عبادی آن بیشتر در قالب رفتارهای اجتماعی و روابط میان انسانی تجلی و تحقق مییابد تا در قالب عبادت های محض. بر همین اساس، برخی گمان کرده اند که دین اسلام اصولا دین دنیاست تا دین آخرت. براساس آموزه های قرآنی، دنیا مزرعه آخرت است و انسان هر آن چه در دنیا کرده در آخرت درو می کند. انفاق به عنوان مهمترین عمل عبادی و اجتماعی در کنار نماز به عنوان مهمترین و اصلی ترین عمل عبادی محض، نقش مهمی را در سازه ماهیتی شخص و جهانی دارد که در آخرت از آن بهره می برد،
پاسخی برای پرسش های شش گانه
قرآن به همه پرسش های شش گانه بشر درباره انفاق به درستی و تمام و کمال پاسخ داده است.
1- از چه چیزی انفاق کنیم؟
خداوند به صراحت از انفاق مما رزقناهم سخن به میان آورده (بقره3) تا نشان دهد که انفاق می بایست نسبت به همه نعمت های الهی باشد و اختصاصی به مال ندارد. اگر خداوند مهر و محبت را روزی کسی کرده باید آن را نسبت به دیگری انفاق کند و از مهر و محبت کم نگذارد، چنان که از علم و دانشی که خداوند روزی او نموده باید انفاق کند. با این بیان روشن شد که انفاق لازم است از همه چیزی که خداوند روزی شخص کرده صورت پذیرد.
در آیه 92 آل عمران میفرماید که آن چه انفاق میشود باید از مصادیق مما تحبون باشد، یعنی هر آن چه را دوست می دارید و خود به آن علاقه مند هستید از همان چیز انفاق کنید. بنابراین، هرگونه انفاق از چیزهای بد و پلیدی که انسان علاقه ای به آن ندارد و خود حاضر به گرفتن آن نیست، جایز و روا نمی باشد؛ چرا که اگر کسی همان چیزها را به شما انفاق کند شما آن را نمیگیرید. بهتر آن است که انسان از بهترین چیزها و محبوب ترین آن ها انفاق کند، اما اگر نتواند از برترین ها انفاق کند، می بایست دست کم به متوسط آن عمل کند و از آن انفاق کند. در آیه 89 مائده از انفاق و اطعام خوراکی از متوسط و میانگین آن چه خودتان می خورید خبر میدهد و توصیه میکند که متوسط غذا و خوراکی را که خود می خورید انفاق کنید.
2- چگونه انفاق کنیم؟
پرسشی دیگر است که خداوند در آیات 262 و 264 بقره میفرماید که اگر انفاق می کنید، بی منت و آزار رسانی اینکار را انجام دهید؛ چنانکه در آیه 177 از انفاق کنندگان خواسته تا با میل و رغبت به این کار اقدام کنند و همواره مراعات اعتدال را در انفاق داشته باشند (بقره195 و 219 اسراء29 فرقان63 و 67)، چرا که هرگونه عبور از دایره اعتدال به معنای اسراف است و خداوند اسراف را حتی درباره انفاق نمی پسندد (فرقان63 و 67) همچنین خداوند از انفاق کنندگان خواسته است تا حیثیت و آبروی دریافت کننده انفاق را حفظ کنند و آبرو ریزی نکنند (بقره262 و 264 و 267) بنابراین، اخلاص در انفاق از شرایط اصلی آن است که در آیاتی از جمله 99توبه، 177 و 261 و 265 بقره به آن توجه داده است.
برای دست یابی به اخلاص و دوری هرگونه منت و اذیت و آزار بهتر آن است که شخص انفاق را مخفی و نهان بدهد، البته گاه برای تشویق و ترغیب دیگران انفاق آشکار، بهتر و برتر است. از این رو خداوند در آیاتی 29 فاطر و 19 و 22 رعد و 274 بقره بر هر دو گونه انفاق به عنوان امری ارزشی توجه میدهد. انفاق می بایست از مال حلال باشد و هرگونه انفاق از مال و یا روزی غیر حلال مانند دانش دزدی جایز و روا نیست. (بقره3 و 254 و 267 نساء39 انفال3) همچنین از چیزهای طیب و پاک انفاق شود نه از چیزهایی که خبیث و ناپاک است. (همان)
3- چرا انفاق کنیم؟
به دلیل آثاری که برای انفاق وجود دارد می بایست این کار انجام شود. انسان در دنیا خود را برای ابدیت می سازد و جهان آخرت چیزی جز سازه او در دنیا نیست که با نیات و اعمال انجام می شود. اگر انسان نیت خود را برای خدا خالص گرداند و به قصد خدایی و متاله شدن اعمال صالح و نیکی چون نماز و انفاق را به جا آورد، خود را در مسیر کمال قرار داده و آخرتی خوب و نیک برای خود رقم می زند. البته انفاق آثار و برکات بسیار دیگری نیز دارد که میتوان به امنیت اجتماعی (بقره195 انفال60)، رفع مشکلات اقتصادی (نور22)، آرامش درونی (بقره262)، آسانی کار و تسهیل امور دنیوی و اخروی (لیل5 و 7)، آمرزش و مغفرت (بقره267 و 268)، دست یابی به مقام صالحان (منافقون10)، مقام نیکوکاران (آل عمران134)، امداد الهی (بقره270) سودمندی (بقره272)، برکت (همان)، تزکیه روح و روان (لیل18 تا 20)، تقرب به خدا (توبه99)، تقوا (لیل17 و 18)، توشه آخرت (بقره254)، رستگاری (بقره3 و 5) و مانند آن اشاره کرد.
4- کی انفاق کنیم؟
خداوند می فرماید که هر زمانی که از دست شما برآمد انفاق کنید و همواره در این کار شتاب ورزید و سرعت بگیرید و بکوشید در انجام اعمال خیر و نیک و صالحی چون انفاق پیش دستی کنید و بر دیگران سبقت بگیرید و جزو سابقون گردید (بقره148 و مائده48 آل عمران 133) البته انفاق در برخی زمانها سفارش بیشتری شده همچون ماه رمضان، عید غدیر برخی ایام الله. خداوند در آیه 274 بقره، انفاق شبانه را مورد توجه قرار داده است.
5- به کی انفاق کنیم؟
هر کسی که نیازی دارد می توان انفاق کرد، هر چند که انفاق به نیازمندانی چون مساکین و فقیران و در راه ماندگان به ویژه کمک های مالی به آنان بسیار پسندیده است. خداوند در آیه 10 ضحی توجه خاص به سائلان میکند و می فرماید که از در خواست ایشان رنجیده خاطر نشوید و آنان را از خود نرانید؛ چرا که در هر نعمتی که خداوند به انسان میدهد، حقی برای دو گروه اصلی نیازمندان محروم و سائلان وجود دارد (ذاریات19، معارج25)
انفاق به اهل بیت(ع) و ذوی القربی و خویشان خود (اسراء26 روم38) از واجبات است. دایره انفاق به دیگران در اسلام چنان وسیع است که براساس آیه 272 بقره می توان به غیر مسلمان و بینوایان آنان انفاق کرد و با این عمل حتی از پاداش انفاق خالصانه چیزی کم نمی شود. نقل است که مؤمنان از انفاق مال به غیر مسلمانان امتناع می ورزیدند؛ آیه یاد شده نازل شد و آنان را از امتناع انفاق به غیر مسلمان نهی کرد. (مجمع البیان، ذیل آیه) اما این که چه کسی می بایست انفاق کند؟ باید گفت که بر همگان است که انفاق کنند و تفاوتی میان دارا و ندار نیست؛ زیرا هر کسی در حد خود دارایی دارد و می تواند از همان کم خویش نیز انفاق کند. (آل عمران134) چنان که باید در هر حالی چه شادی و غم یعنی سراء و ضراء انفاق کنیم (همان)
6 -کجا انفاق کنیم؟
در همه حال حتی رکوع و عبادت محض (مائده55) در مسجد و غیر مسجد در سفر و حضر و در شادی و غم، در دارایی و نداری می بایست انفاق کرد؛ زیرا روزی برای همگان است و همگان در هر روز از روزی الهی برخوردار می شوند، پس در هر حال و در هر جایی می توان بخشی از روزی های مادی و معنوی را در راه خدا انفاق کرد.
انفاق و بخشش به اندازه
حکیمی از گذری میگذشت. جوانی به او نزدیک شد سلام کرد و اظهار داشت: ای مرد خدا! مشکلی دارم! حکیم گرم و صمیمانه پاسخ او را داد و گفت: خداوند سبحان انشاءالله الرحمن مشکل شما را حل میکند، چرا گرفتاری برادر؟! جوان گفت: من فرد پر تلاش و درآمد زایی هستم اما هیچ وقت نمی توانم پس اندازی برای آینده ام داشته باشم. حکیم گفت: چرا؟! جوان ادامه داد: وقتی حقوقم را می گیرم، دوست دارم آنرا خرید کنم، برای این، برای آن انواع و اقسام لوازم را می خرم و دست آخر هم اگر چیزی ماند و نیازمندی به من مراجعه کرد، همه آنرا به او می دهم. هیچ وقت هم هیچ چیز ندارم! حکیم به او گفت: اگر شما زیاد درآمد داشته باشید اما در خرج کردن آن دقت لازم را بعمل نیاوری، همیشه محتاج و نیازمند خواهی بود. کمک به دیگران، انفاق به نیازمندان و مساعدت های اجتماعی خیلی خوب است مشروط به آنکه حد و اندازه را رعایت کنی و افراط و تفریط را کنار بگذاری
جوان گفت: بر این اساس من باید نوع خرج کردن پولهایم را عوض کنم و در عرصه مخارجم حساب و کتاب تازه ای داشته باشم. حکیم اظهار داشت: احسنت پسر عزیزم، همینطور است، خداوند متعال در آیه 29 اسراء به همه مؤمنانی چون تو همین سفارش را فرموده اند تجعل یدک مغلوله الی عنقک و لاتبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا هرگز دستت را برگردنت زنجیر نکن (و انفاق و بخشش به دیگران را ترک نکن) و بیش از حد (نیز) دست خود را نگشا (و همه دارایی ات را به این و آن نده تا بی چیز شوی) که مورد سرزنش قرارگیری و از کار فرومانی. و یا والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما فرقان67
میانه روی در انفاق: یکی از اصحاب امام صادق(ع) می گوید: من در خدمت حضرت بودم که نیازمندی رسید و کمک خواست. حضرت او را مورد لطف و عطای خویش قرار داد. بعد از او، سائل دیگری رسید، به او هم کمک فرمود. پس از او، فرد دیگری به حضور حضرت رسید. به او نیز مساعدت فرمود؛ سپس شخص چهارمی برای درخواست کمک آمد که حضرت به او فرمود: خدا روزی تو را وسیع گرداند. بعد فرمود: اگر شخصی سی یا چهل هزار درهم داشته باشد و چیزی از آن را برای خود باقی نگذارد، و همه آن را در راه خیر به مصرف برساند و تهیدست بماند، از آن سه کسی خواهد بود که دعایشان مستجاب نمی گردد. من به حضرت عرض کردم آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: یکی از آنان شخصی است که ثروتی داشته باشد و همه آن را در راه درستی انفاق کند و بعد بگوید پروردگارا: به من روزی عنایت فرما که در جواب او گفته می شود: آیا برای تو، راهی به طلب روزی قرار ندادم؟ وسایل الشیعه، ج 6، ص 293
اعتدال در انفاق : امام صادق(ع) می فرماید: خداوند به پیامبرش آموخت که چگونه انفاق کند و آن، چنین بود: نزد وی قدری طلا بود و او کراهت داشت که (با اندوخته طلا) شب را سپری کند، پس آن را صدقه داد. صبحگاهان، در حالی برخاست که نزد وی چیزی(برای صدقه دادن) نبود. نیازمندی به سراغ آن حضرت آمد، اما پیامبر(ص) چیزی نداشت که به او ببخشد. آن نیازخواه، به سرزنش پیامبر گرامی(ص) پرداخت و آن حضرت که رحم ورز و دل نازک بود، اندوهگین شد که چرا چیزی برای بخشیدن ندارد! آنگاه خداوند تعالی پیامبرش را با فرمان خویش، چنین تادیب فرمود: و دست خویش را به گردنت مبند (و بخل نورز و امساک مکن) و آن را یکسره مگشای (و به گزاف و زیاده روی، بخشش مکن) زیرا(در این صورت) نکوهیده و درمانده می نشینی - بحارالانوار، ج 47، ص235
انفاقکنندگان ؛ مؤمنین راستین
الذین یؤمنون بالغیب ویقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون؛ متقین کسانی هستند که به خدا و روز قیامت ایمان دارند و نماز به پا میدارند و از آنچه که خدا به آنها روزی داده، انفاق میکنند (بقره3) خدای سبحان در ابتدای سوره بقره میفرماید: وجه ترتب انفاق بر اقامه نماز در آیه فوق آن است که حبّ مال و جاه و بخل، مانع از انفاق است و تنها نماز گزاران راستین هستند که جان خود را از این قیود رهانیده، قدرت انفاق دارند. إنّالإنسان خلق هلوعاً إذا مسّه الشرّ جزوعاً و إذا مسّه الخیر منوعا إلاالمصلینً (معارج19-22). هلوع صفتی است که از مصدر هلع که به معنای شدت حرص است، اشتقاق یافته و به کسی گفته میشود که هنگام برخورد با ناملایمات بسیار جزع کند و چون به خیری میرسد از انفاق به دیگران خودداری میکند. مطابق این آیه نمازگزاران واقعی از گزند هلوع بودن، مصونند، به دنبال آیات میفرماید و الذین فی أموالهم حق معلوم للسائل و المحروم (معارج24و25) بنابراین، اقامه نماز سهم مؤثری در بخل زدایی دارد.
قرآن کریم آنچنان برای مسئله انفاق، ارزش و اهمیت قائل است که از آن با عنوان جهاد مالی تعبیر نموده لکنالرسول و الذین آمنوا معه جاهدوا بأموالهم و أنفسهم (توبه88) و خود داری از انفاق را با هلاکت به دست خود برابر میداند و میفرماید و أنفقوا فی سبیل الله و لاتلقوا بأیدیکم إلی التهلکه؛ از دارایی و اموال خود در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود (به خاطر بخل از انفاق)، در هلاکت نیندازید (بقره195). قرآن کریم، انفاق کنندگان را با عنوان صادقون یعنی راستگویان و مومنین راستین المؤمنون حقاً، توصیف نموده و انفاق در راه خدا را در کنار تلاوت آیات کتاب وحی و اقامة نماز، تجارتی بدون زیان و کسبی پرسود معرفی نموده است إنّ الذین یتلون کتاب اللهو أقاموا الصلاه و أنفقوا ممّا رزقناهم سرّاً و علانیه یرجونَ تجاره لن تبور؛ همانا کسانی که کتاب خدا را تلاوت میکنند، و نماز بپا داشته و از آنچه روزی آنان کردیم در پنهان و آشکار انفاق نمودهاند، تجارتی را امید دارند که زیان و ضرری در آن نخواهد بود و هرگز کسادی ندارد (فاطر29)
همچنین قرآن مجید خودداری از انفاق را باعث خرابی آخرت و مساوی با کفر و ظلم میداند و اعلام میکند آنان که از انفاق، بخل میورزند در قیامت دوست و شفیعی نخواهند داشت یا أیها الذین آمنوا أنفقواممّا رزقناکم من قبل أن یأتی یوم لا بیع فیه و لا خلّه و لا شفاعه؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از آنچه روزی شما کردهایم در راه خدا انفاق کنید پیش از آنکه قیامت برسد، قیامتی که برای اهل بخل از انفاق نه چیزی برای خرید هست و نه دوستی و نه شفیعی (بقره254)
خداوند برای بیان ارزش انفاق از روش تمثیل استفاده کرده و با یک مثال جامع و دقیق، برکات و خیرات آن را به تصویر کشیده است مثل الذینینفقون أموالهم فی سبیل الله کمثل حبّه أنبتت سبع سنابل فی کلِّ سنبله مائه حبَّهوالله یضاعف لمن یشاء والله واسع علیم (بقره261).
قرآن در این آیه شریفه، دانه انفاق را چنین توصیف میکند که هفت خوشه از آن میروید که در هر خوشه یکصد دانه است و به این ترتیب هفتصد برابر اصل خود میگردد. در آیات بیشماری از قرآن کریم، خداوند به انفاق کنندگان بشارت میدهد که از انفاق کردن هراس نداشته باشند، چرا که خداوند، عمل آنها را نادیده نخواهد گرفت و به بهترین وجهی جبران خواهد کرد.
خداوند برای بیان ارزش انفاق از روش تمثیل استفاده کرده و با یک مثال جامع و دقیق، برکات و خیرات آن را به تصویر کشیده است. خداوند در آیه 39 از سبا: و ما أنْفَقْتُمْ منْ شَیءٍ فهو یخلفه و هو خیرُ الرازقین، تضمین نموده است که اموال انفاق کنندگان را برکت و فزونی بخشد، به شرط آنکه انفاق آنها در راه خدا باشد، یعنی هدفی جز کسب رضایت حضرت حق نداشته باشند و خدای ناکرده به خاطر اغراض دنیوی و انگیزههای مادی انفاق نکرده باشند.
خداوند در آیه 39 از سبا و ما أنْفَقْتُمْ منْ شَیءٍ فهو یخلفه و هو خیرُ الرازقین تضمین نموده که اموال انفاق کنندگان را برکت و فزونی بخشد، به شرط آنکه انفاق آنها در راه خدا باشد، یعنی هدفی جز کسب رضایت حضرت حق نداشته باشند و خدای ناکرده به خاطر اغراض دنیوی و انگیزههای مادی انفاق نکرده باشند. در روایتی از رسول اکرم (ص)آمده است: هر شب منادی ندا سر میدهد اللهم هَب للمُنْفِقِ خلفاً و هَبْ للمُمْسِکِتلفاً بار الها انفاق کنندگان را بیشتر عطا کن و اموال بخیلان را نابود ساز.
شرایط انفاق در قرآن
زکات، پاک کننده جان و مال … و الزکاه تزکیه للنفس، و لماء فی الرزق؛ 1
حضرت زهرا سلام الله علیها در بخش دوم خطبه در آغاز، ایمان را و بعد نماز را ذکر فرمودند و بعد به مسئله زکات می پردازند. در قرآن کریم هم نماز و زکات توأما ذکر شده است. در کنار هم قرار گرفتن این دو موضوع می تواند اشاره ای باشد به این که انسان همان طور که باید نسبت به رابطه با خدا که یک رابطه درونی و قلبی است تلاش کند و این رابطه را با نماز تقویت کند، باید با بندگان خدا هم رابطه داشته باشد که البته آن هم غیر مستقیم رابطه با خداست؛ یعنی انسان وظایفی نسبت به بندگان خدا دارد که به خاطر اطاعت خدا باید آن وظایف را انجام دهد.
مفهوم زکات کلمه زکات در اصل فرهنگ دینی اعم از اسلامی و غیر اسلامی، شامل هر نوع انفاقی می شود که به قصد اطاعت خدا انجام گیرد. در عرف ما زکات را به یک قسم از عبادات مالی اطلاق می کنیم که به اشیاء خاصی تعلق می گیرد؛ ولی نه در اصل لغت و نه در اصل فرهنگ عام اسلامی اختصاص به این حکم ندارد.
اسلام و توجه به همه ابعاد انسان
برخی افراد که درصدد تکامل روحی برآمده اند توجهشان را فقط معطوف به یک دسته از ارزش های اسلامی و الهی کرده اند و از سایر ابعاد وجود انسان و سایر احکام و ارزش های اسلامی غافل شده اند. در بسیاری از طوایف متصوفه راه تکامل را فقط توجه به خدا، ذکر، مراقبه و عباداتی از این قبیل می دانند و به مسائلی از قبیل جهاد، امر به معروف و نهی از منکر رسیدگی به فقرا و… چندان بهایی نمی دهند. انسان موجودی چند بعدی است که در همه ابعاد باید به طرف خدا حرکت کند، نه فقط از راه دل، البته همه آن ارزش ها به نحوی با دل انسان سر و کار دارد؛ ولی در شاخه های گوناگون منشعب می شود.
تزکیه للنفس؛ زکات موجب پاک شدن و تمیز شدن روح انسان می شود. ممکن است سؤال شود که زکات چگونه موجب تطهیر و رشد روح می شود؟ کلمه «زکات» که با کلمه «تزکیه» هم خانواده است گویا در اصل لغت در مواردی به کار می رفته که زواید چیزی را می زدند و این کار موجب رشدش می شده است، مثل هرس کردن درخت که به آن تزکیه درخت می گفته اند. گویا زکات هم از همین ریشه گرفته شده است. انسان با دادن زکات، مقداری از مالش را جدا می کند و به دیگران می دهد و این مثل زدن شاخ و برگ های اضافی است که باعث رشد و مرغوبیت میوه می شود. این که زکات موجب فراوانی روزی می شود راحت تر فهمیده می شود تا این که بگوییم: زکات موجب تطهیر روح می شود. سّر ارتباط زکات دادن با تطهیر روح در چیست؟
سّر تطهیر جان با زکات
امور دنیوی و مادی که در اختیار انسان قرار گرفته است، اصالت ندارند و صرفا برای انسان جنبه ابزاری دارند. برخلاف آن چه ماده گرایان و منکرین خدا تصور می کنند ما برای این خلق نشده ایم که فقط از لذت های دنیا استفاه کنیم. حال اگر به او بگویند: پولی را که به دست آورده ای به دیگران انفاق کن! این کار برای او خیلی خیلی سخت است؛ حتی دادن خمس و سایر واجبات آن هم برای انسان سخت است. این تعلقی است که انسان به امور دنیا پیدا می کند و این خیلی خطرناک است و اگر رشد کند می تواند انسان را به کفر بکشاند. همان طور که خیلی ها را کشانده است. لااقل فکر انسان را مشغول می کند و باعث می شود آن وقتی را که باید صرف عبادت و رشد معنوی کند، صرف نقشه کشیدن برای درآمد بیشتر کند. این آلودگی و نکبتی روحی است که بزرگ ترین سد راه تکامل انسان می شود. مثل پرنده ای می ماند که به پایش سنگی ببندند. هرچه این سنگ بزرگ تر باشد بیشتر مانع از پرواز می شود. پرنده هنر پرواز و ابزارهای آن را دارد؛ اما سنگ مانع می شود. انسان عقل و شعور و معرفت دارد و تعلیمات انبیاء را دیده است و می داند سعادت ابدی در بهشت است و این دنیا بازیچه ای بیش نیست.
انما الحیاه الدنیا لعب و لهو2؛ اما در عمل فراموش می کند. اگر اسکناسی را گم کند خواب از چشمش می رود و در نماز هم فکرش مشغول می شود. این ها نشانه تعلق به دنیاست. آیا چنین کسی حال عبادت پیدا می کند؟ آیا می تواند سحرخیز باشد و با نشاط در پیشگاه خدا راز و نیاز کند؟ این تعلق، آلودگی روحی است.
انفاق دوست داشتنی ها
چه کنیم تا از این آلودگی پاک شویم؟ دوای آن در این آیه بیان شده لن تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبون3 اگر می خواهید پاک شوید باید کمی از چیزهای زیادی را بزنید و هرس کنید. باید مقداری از پول هایی را که جمع کرده اید به دیگران بدهید وگرنه دلبستگی ها نمی گذارد پیش بروید. دلبستگی ها سنگی است که به پای شما بسته شده است؛ اگر می خواهید پرواز کنید باید سنگ را باز کنید. پرداخت قسمتی از مال را خدا تحت عنوان خمس و زکات واجب کرده است؛ ولی راهش را هم باز گذاشته تا بیشتر انفاق کنید؛ البته انسان درهر کاری باید اعتدال را رعایت کند. به هرحال بهترین راه کم کردن تعلقات دنیوی کمک کردن به دیگران است. قرآن می فرماید: هرگز به نیکی، سعادت و پاکی نخواهید رسید مگر این که از آن چیزهایی که دوست دارید انفاق کنید نه چیزهایی که اسباب زحمت است و می خواهید دور بریزید. اتفاقا قرآن روی این نکته تاکید دارد و می فرماید یا ایها الذین آمنوا انفقوا من طیبات ما کسبتم و مما اخرجنا لکم من الارض و لاتیمموا الخبیث منه تنفقون و لستم بآخذیه الا ان تعمضوا فیه و اعلموا ان الله غنی حمید4؛ ای اهل ایمان! از قسمت های پاکیزه اموالی که به دست آورده اید و از آنچه از زمین برای شما خارج ساخته ایم انفاق کنید! و برای انفاق، به سراغ قسمت های ناپاک نروید درحالی که خود شما حاضر نیستید آن ها را بپذیرید، مگر از روی اغماض و کراهت! و بدانید خداوند، بی نیاز و شایسته ستایش است.
پس با دادن زکات دل از این آلودگی پاک می شود. قرآن خطاب به پیامبر می فرماید: خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم بها؛ 5 از مردم زکات بگیر تا با گرفتن زکات آن ها را پاک کنی. دلبستگی به مال دنیا که مانع از علاقه به آخرت و انس با خدا و عبادت خدا می شود، با دادن زکات از بین می رود؛ لذا حضرت زهرا س می فرمایند و الزکاه تزکیه للنفس؛ خداوند زکات را قرار داد تا دل و جان شما را پاک کند. در فرهنگ ما شایع شده که میگوییم: با دادن خمس و زکات مالت را پاک کن! این به خاطر این است که با وجود حقوق واجب الهی در میان اموال ما تصرف در مال حرام می شود و حرام نجس است و مال را نجس و پلید می کند؛ لذا می گویند: مالت را پاک کن! این تعبیر هم صحیح است؛ اما مسئله اصلی پاک شدن جان آدمی است. 1- بحارالانوار ج29 ص 322 2 - محمد63. 3- آل عمران29 4- بقره267 5- توبه201.
ایمان؛ شرط انفاق
هر کار مقدس و مذهبی در دین اسلام برای رسیدن به حد نهایی آرمانی خود شرایط و اصول خاص خود را دارد که اگر در انجام آن، اصول و آداب مربوط به آن انجام شود نتیجه و اثر مطلوب خود را خواهد داد. از دیدگاه قرآن و روایات، هدف از انفاق، تنها رفع نیازمندی های تهیدستان نیست، بلکه تعالی و تکامل انفاق کننده نیز به طور کامل مورد نظر است. از این رو، ارزش انفاق، بستگی به رعایت آداب و شرایط دارد که برخی از آنها شرط صحت و برخی شرط کمال آن است. ایمان، شرط اصلی قبول شدن تمام اعمال از جمله انفاق است و از کافران هیچ گونه انفاقی پذیرفته نیست. قرآن کریم به این نکته تصریح میکند و ما منعهم ان تقبل منهم نفقاتهم الّا انبهم کفروا بالله و برسوله.. در این آیه خطاب به پیامبر آمده است که از کافران که به خدای یگانه ایمان نیاوردند، هیچ عمل و کار نیکویی که بدون نیت الهی انجام می دهند پذیرفته نخواهد شد.
بی تردید در جهان بینی اسلامی، عمل همراه با محرک و انگیزه آن ارزش دارد و مطالعه عمل به تنهایی کافی نیست. بنابراین، گاه هدف یک فرد خیّر مخترع و مکتشف تنها بهره گیری مادی و یا اسم و آوازه و شهرت است. تکلیف این گروه روشن است؛ آنها هیچ گونه طلبی نه از خداوند دارند و نه از همنوعان خویش. پاداش آنها، سود و شهرتی است که به آن رسیده اند. اما گروهی به یقین، انگیزه های انسانی دارند و گاه سالیان دراز از عمر خود را با نهایت سختی و محرومیت به سر می برند، به امید اینکه خدمتی به همنوع کنند. بی تردید قبولی اعمال قرب خدا و ورود به بهشت است که تنها با ایمان امکان پذیر است و کافران را از آن بهره ای نیست، اما پاداش الهی منحصر به اینها نیست؛ بنابراین گروهی که ایمان ندارند و انگیزه آنها تنها خدمت به انسان ها باشد، بدون شک پاداش مناسبی از خداوند دریافت خواهند داشت. دلیل آن، آیاتی است مبنی بر اینکه خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمی سازد.
ارزش اعمال نیک و از جمله انفاق، بستگی به میزان اخلاص آدمی و انگیزه سالم دارد و عمل آمیخته با ریا نزد پروردگار ارزشی ندارد. قرآن کریم انفاقی را ارزشمند می داند که به هدف جلب خشنودی پروردگار صورت گیرد. انگیزه های انفاق صحیح و الهی در دو چیز است: طلب خشنودی خدا و تقویت روح ایمان و ایجاد آرامش و ثبات روحی، زیرا هدف از انفاق در نگاه قرآن تنها سیر کردن شکم گرسنه و رفع نیاز او نیست، بلکه پرورش فضایل انسانی و تثبیت آنها در شخصیت انفاق کننده نیز به طور کامل مورد توجه قرآن است. از این رو در آیه های فراوانی، قید فی سبیل الله همراه نفاق و سایر اعمال نیک ذکر می شود تا اهمیت اخلاص در عمل را آشکار کند. ریا و نداشتن نیت و انگیزه خیر آثار معنوی عمل نیکو را از بین می برد، لذا در تمامی اعمال، داشتن انگیزه و نیت قرب الهی و خدمت به همنوع لازم است. علاوه بر آن، انسان باید از اموال با ارزش و مهم انفاق نماید. در کمک به نیازمندان کرامت و شخصیت انسانی آنان را نباید نادیده گرفت. از این رو انفاق چیزهای نامرغوب یا آلوده ارزشی ندارد. قرآن کریم میفرماید یا ایّها الذّین امنوا انفقوا من طیّبات ما کسبتم… یعنی مومنان و بندگان خداوند از دارایی و اموال پاکیزه و مرغوب خود در راه خدا انفاق می کنند.
امام رضا (ع) هنگام صرف غذا، دستور می فرمود سینی بزرگی کنار سفره بگذارند و از بهترین هر غذایی که در سفره بود بر می داشت و در آن سینی می گذاشت و دستور می داد آن را برای نیازمندان ببرند و سپس این آیه را تلاوت می فرمود فلا اقتحم العقبه و می فرمود: خداوند متعال می دانست که همه توان آزاد کردن بردگان را ندارند، پس راه دیگری نیز به سوی بهشتش قرار داد.
از گستردگی مفهوم و شان نزول آیه بالا، شرط مهم دیگری برای انفاق به دست می آید و آن حلال بودن مال است. به طور کلی پذیرش هر عمل نیکی از سوی خدا، مشروط به رعایت تقواست. خداوند می فرماید: انّما یتقبل الله من المتّقین. پس بذل و بخشش از مال حرام، خود گناهی دیگر است. امام صادق (ع) می فرمایند: هر گاه مردم از راه حرام چیزی به دست آورند، آن را در راهی که خدا دستور داده انفاق کنند، هرگز از آنان قبول نمی شود. ارزش واقعی و معنوی انفاق در حلال بودن آن است، چرا که بخشش انسان در مورد مال و دارایی که با تحمل زحمت و کار فراوان به دست آورده است نزد خداوند با ارزش و مورد پسند است. یکی از شرایط کمال انفاق، رعایت اولویت ها در میان نیازمندان است. به این معنا که انفاق کننده آنها را که سخت نیازمندند در اولویت قرار دهد؛ للفقراء الذّین احصروا فی السبیل الله. و نیز انفاق کننده خویشاوندان نیازمند، بویژه پدر و مادر را باید مقدم دارد. چنان که در روایت آمده : خداوند صدقه به بیگانه را در صورتی که خویشان نیازمند باشند، نمی پذیرد. همچنین نیازمندان اهل دانش و تهیدستان عفیفی که دست نیاز بسوی کسی دراز نمی کنند در اولویت اند، با این حال در میان این گروه ها نیر اولویت ها سنجیده شود. انسان باید ابتدا به خانواده، زن و فرزندان و پدر و مادر خود به نیکی رفتار نماید تا مقدمه ای باشد برای خوش برخوردی با دیگر افراد.
انسان در انفاق و هر عمل نیکو باید برخورد مناسب و نیکو با مستمندان و تهیدستان داشته باشد. بی تردید حفظ شخصیت و کرامت تهیدستان، بیش از کمک مالی به آنان اهمیت دارد. از دیدگاه قرآن کریم، آنان که در برابر نیازمندان، گفتار نیکو و زبان خوش دارند و در برابر اصرار آنها حتی اگر همراه با خشونت باشد، گذشت می کنند، عملشان بهتر از بخشش کسانی است که به دنبال آن، آزار و رنجشی روا دارند قولٌ معروفٌ و مغفرهٌ خیرٌ من صدقهٍ یتبعها اذی. با این همه ممکن است بر اثر هجوم گرفتاریها، پیمانه صبر محرومان لبریز شود و گاه بدون هیچگونه تمایل درونی، سخنان خشونت آمیزی بر زبان جاری سازند. آنان در واقع می خواهند از اجتماع ستمگری که حق آنان را نداده است به این وسیله انتقام گیرند. قرآن کریم، همچنین دستور میدهد اگر امکاناتی برای پاسخگویی به نیازمندان ندارید بد برخورد نکنید: هر گاه از آنان (مستمندان) روی برتابی و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشی، با گفتاری نرم و آمیخته با لطف، با آنها سخن بگو! پس از نزول این آیه، هنگامی که از پیامبر (ص) تقاضای کمک میشد و حضرت چیزی نداشت، میفرمود یرزقنا الله و ایّاکم من فضله. از سوی دیگر، پیامبر اکرم (ص) هر گونه بی احترامی به تهیدستان را به شدت نهی میکرد و می فرمود: هر کس مرد یا زن با ایمانی را به خاطر فقر و نداریش خوار و تحقیر کند، خداوند در قیامت، وی را در برابر مردم حاضر می کند و رسوا می سازد.
منابع: انفاق در قرآن، جواد ایروانی . العروه الوثقی، محمود کاظم طباطبایی،
انفاق از طیبات
یا ایها الذین آمنوا انفقوا من طیبات ما کسبتم و مما اخرجنا لکم من الارض… (بقره267). از اموال پاکیزهاى که (از طریق تجارت) به دست آوردهاید، و از آنچه از زمین براى شما خارج کردهایم (از منابع و معادن زیر زمینى و از کشاورزى و زراعت و باغ) انفاق کنید! جمله ما کسبتم؛ آنچه کسب کردهاید اشاره به درآمدهاى تجارى است و جمله مما اخرجنا لکم من الارض؛ از آنچه از زمین براى شما خارج ساختهایم؛ اشاره به انواع درآمدهاى زراعى و کشاورزى و همچنین معادن زیر زمینى است، بنابراین، انواع درآمدها را شامل مىشود؛ زیرا سرچشمه تمام اموالى که انسان دارد، زمین و منابع گوناگون آن است، حتى صنایع و دامدارى و مانند آن، همه از زمین مایه مىگیرد. این تعبیر، ضمناً اشارهاى به این حقیقت است که ما منابع اینها را در اختیار شما گذاشتیم، بنابراین، نباید از انفاق کردن بخشى از طیّبات و پاکیزهها در راه خدا دریغ کنید.
پس از آن براى تأکید هر چه بیشتر، مىافزاید: به سراغ قسمتهاى ناپاک نروید تا از آن انفاق کنید در حالى که خود شما حاضر نیستید آن را بپذیرید، مگر از روى اغماض و کراهت؛ و لا تیمموا الخبیث منه تنفقون و لستم بآخذیه الا ان تغضموا فیه از آنجا که بعضى از مردم عادت دارند، همیشه از اموال بىارزش و آنچه تقریباً از مصرف افتاده و قابل استفاده خودشان نیست، انفاق کنند و این گونه انفاقها علاوه بر اینکه سود چندانى به حال نیازمندان ندارد، یک نوع اهانت و تحقیر نسبت به آنها است، و موجب تربیت معنوى و پرورش روح انسانى نیز نمىباشد، در این جمله صریحاً مردم را از این کار نهى مىکند و آن را با دلیل لطیفى همراه مىسازد، و آن اینکه، شما خودتان حاضر نیستید این گونه اموال را بپذیرید مگر از روى کراهت و ناچارى، چرا درباره برادران مسلمان، و از آن بالاتر خدایى که در راه او انفاق مىکنید و همه چیز شما از او است، راضى به این کار مىشوید؟! در پایان آیه و اعلموا ان الله غنی حمید؛ بدانید خداوند بىنیاز و شایسته ستایش است. یعنى نه تنها نیازى به انفاق شما ندارد، و از هر نظر غنى است، بلکه تمام نعمتها را او در اختیار شما گذارده، و لذا حمید و شایسته ستایش است.
مطلب دیگر این است که گاهی انسان در حال انفاق و احسان، دچار وسوسه میشود که اگر این چیز با ارزش را به دیگران بدهم، ممکن است خودم در آینده به آن محتاج باشم. این یک وسوسه شیطانی است این وسوسه که همواره انسانها را آزار میدهد، نه تنها از انفاق باز میدارد، بلکه انسان را دچار حرص و آز میکند و به افزون طلبی و مالدوستی و بخل وادار میسازد و حتی گاهی انسان را در کسب مال، به راههای نامشروع و حرام و ارتکاب گناه و معصیت میکشاند. این است که خداوند در ادامه این آیات هشدار میدهد که شیطان شما را با وعده فقر میفریبد و به فحشا و معصیت فرمان میدهد: الشیطان یعدکم الفقر و یامرکم بالفحشاء.
آنچه در راه خدا می دهید، ذخیره ابدیت تان است
اهل علمی از سفر زیارتی بازگشت. خانواده او، به شکرانه اینکه به سلامت از سفر بازگشته و برای ادای نذر، گوسفندی قربانی کردند. قصاب به عالم گفت: حاج آقا! گوشت قربانی را چگونه تقسیم بندی کنم؟ عالم گفت: برای هر کس مقداری گوشت و استخوان و چربی بگذار، بطوری که هر خانواده بتواند یک آبگوشت مناسب از آن تهیه نماید. یک سهم از همان مقداری که به دیگران داده اید را نیز برای ما بگذارید که تبرکاً تناول کنیم، سپس از نزد قصاب رفت.
سپس طبق سفارش عالم، گوشت قربانی را تقسیم کرد و یک سهم از آن را هم به پسر کوچک عالم داد و با لحن خاصی گفت: آقازاده! این هم سهم شما است! پسر کوچک عالم نگاهی به سهم گوشت که حدود 500 گرم بود و از مقداری گوشت لخم، استخوان و دنبه تشکیل شده بود انداخت و به اندرونی رفت و خطاب به عالم گفت: بابا! قصاب همه گوسفند را به مردم داد و برای ما فقط یک سهم، همین گوشت را گذاشت! از گوشت قربانی، همین برایمان مانده است. عالم نگاه معنی داری به پسرش انداخت، لبخند مهربانانه ای زد و به او گفت: پسرم! هرچه قصاب از گوسفند در راه خدا به مردم داد برایمان باقی است و این سهم است که از بین می رود! پسر با تعجب پرسید: چطور مگه؟ عالم افزود: آنچه در راه خدا بدهیم برایمان باقی است، نحل آیه 69 ما عندکم ینفدو ما عندالله باق و لنجزین الذین صبروا اجرهم با حسن ما کانوا یعملون آنچه نزد شما است فانی می شود، اما آنچه (از شما) نزد خداست (الی الابد) باقی است و (بدانید که) به کسانی که صبر و استقامت پیشه کنند، مطابق بهترین اعمالی که انجام می دادند، پاداش خواهیم داد. پسر گفت: حالا فهمیدم که چرا شما اینقدر به احسان و کمک به دیگران علاقه و جدیت نشان می دهید و خودتان زندگی ساده و بی تکلفی دارید. پدر نگاهی به فرزند کرد و گفت: پسرم! مائیم و ابدیت و هوشیاران برای ابدیت توشه راه می فرستند و از این منزل فنا با زندگی ساده، می گذرند.
نقش و کاربردهای وسیع صدقه و فوائد صدقه و انفاق
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: استنزلوا الرزق بالصدقه فرود آمدن روزی را با صدقه بخواهید.(1) با توجه به راه کارهایی که از اولیاء الهی به دست ما رسیده است، چرا باید در امور زندگی، به ویژه در مسائل مالی نگران باشیم. اگر به صحت پیام قرآن و سخنان رهبران معصوم(ع) اطمینان داریم، باید با عمل به آن دستورات به نتایج آن نیز مطمئن باشیم.
صدقه، راهی برای رفع مشکلات مالی
به ما تعلیم داده اند، اگر در امور مالی دچار تنگدستی و فقر و نداری شدید، در راه خدا صدقه بدهید و با او تجارت نمایید تا مالتان برکت و فزونی پیدا کند (2) اینگونه رفتار ممکن است از جنبه علمی و اقتصادی صحیح نباشد، اما از حیث دینی و اعتقادی کاملا درست است. زیرا در دستگاه الهی، انفاق مال و صدقه دادن آن یک نوع سرمایه گذاری اصیل و پرمنفعت از لحاظ مادی و معنوی به شمار می رود. جهان هستی، جهان ارتباطات است. میان همه اجزاء عالم گونه ای ارتباط عمیق و معنا داری برقرار است. بسیاری از ما از عدم حمایت و کمک دیگران گله مندیم، غافل از اینکه، در پهنه هستی و در روابط کلی موجودات، هرطور رفتار کنی، عکس العملی متناسب با رفتار خود خواهی دید. اگر رحم کنی، به تو نیز رحم می شود. اگر خوش بین باشی، به تو هم خوش بین می شوند. اگر دستها را باز و گسترده نمایی، دستها برویت باز می شود. اگر گذشت کردی، از شما نیز می گذرند. اگر به دیگری بخشیدی و کمک کردی، به تو نیز می بخشند و کمک می کنند.
چهار هزار دینار در مقابل چهل دینار
یکی از پسران امام صادق(ع) نامش محمد بود. گاهی از مخارج زندگیش چیزی زیاد می آورد. امام فرمود: چقدر از مخارج زندگیت زیاد آمده؟ عرض کرد: چهل دینار. فرمود: آن را در راه خدا صدقه بده. گفت: غیر از این پولی ندارم. اگر آن را صدقه بدهم چیزی برایم باقی نمی ماند. فرمود: برو آن را صدقه بده. خداوند عوضش را می دهد. آیا نمی دانی که هر چیزی کلیدی دارد و کلید رزق و روزی صدقه است؟ محمد نصیحت پدر را پذیرفت و آن چهل دینار اضافی را بخشید. از این واقعه ده روز بیشتر نگذشت که چهار هزار دینار برای امام آوردند. امام(ع) به محمد فرمود: پسر جانم، ما برای خدا چهل دینار دادیم، خداوند به جای آن، چهار هزار دینار (صد برابر) عنایت فرمود.(3)
صدقه، مفهومی عام
صدقه منحصر در انفاق مال نیست. بلکه صدقه مفهوم عامی است که انفاق مال یکی از مصادیق آن است. در احادیث آمده: برترین صدقه، صدقه زبان است که با کنترل آن از فتنه ها جلوگیری می کند. همچنین فراگیری علم و آموختن آن به دیگران از بهترین نمونه های صدقه است. کلا هر کار نیکی صدقه است. مانند: کمک به ضعیفان . کار برای مردم . برداشتن سنگی از سر راه (5) - عیادت از مریض - تشییع جنازه - جواب سلام دادن - اصلاح میان طرفین دعوا.(6)
نان دهی از بهر حق نانت دهند جان دهی از بهر حق جانت دهند(7)
تأثیرات صدقه
عامل اصلی سعادت در دنیا و آخرت بویژه توفیق در امور زندگی این جهان از منظر قرآن فقط «تقوی» است.(8) واژه تقوی مفهوم گسترده ای است که مراتب و مصادیق فراوانی دارد. مثلا نماز- روزه- حج- صله رحم و… هر کدام از مراتب تقوی بشمار می رود. صدقه نیز از مراتب بسیار مهم آن است که می تواند در تعادل روابط اجتماعی و تنظیم زندگی افراد جامعه دینی، نقش بسیار مؤثری را ایفاء کند. مهمترین تأثیرات صدقه در روابط اجتماعی عبارتند از:
- آزادکردن فرد از صفت بخل و تنگ نظری
- رشد روحیه تعاون و همدردی و همکاری در میان افراد جامعه و پرورش انگیزه مشارکت فعال در امور اقتصادی و اجتماعی.
- ارتقاء سطح زندگی افراد ضعیف و گسترش عدالت در میان آنان.
- بیمه کردن سرمایه مادی و معنوی خود و خانواده با دستگاه بیمه الهی.
- حضور فعال در عرصه ارائه الگوهای صحیح مصرف. در تعالیم اسلامی صدها روش برای افزایش مال و فراوانی روزی وجود دارد که صدقه با آن همه برکات، فقط یکی از آنهاست.(9)
مفهوم روزی
از دیدگاه اسلامی، رزق (روزی) معنای وسیعی دارد که شامل همه مزایای زندگی اعم از مال، علم، مقام، قدرت، جمال، زن و فرزند، خانه، دوستان و… می شود.(10) و در قرآن از آن با تعابیر مختلفی مانند: رزق حلال و طیب(11)، رزق حسن(12)، رزق کریم(13)، نامبرده می شود. بنابراین هنگامی که از خداوند طلب رزق و روزی می کنیم، صرفا افزایش و زیادی روزی را نمی خواهیم بلکه روزی حلال و روزی طیب و روزی نیکو و ارجمند (حسن و کریم) را درخواست می نماییم. این کیفیت از روزی می تواند در جهت رشد انسان و صلاح او بکار آید. و اگر روزی دارای این سه ویژگی نباشد قطعا موجب فساد و طغیان آدمی می گردد و در نهایت او را به سوی دوزخ و عذاب الهی سوق می دهد.
جوشش و افزونی زر در زکات عصمت از فحشاء و منکر در صلات
آن زکاتت کیسه ات را پاسبان و آن صلاتت هم زگرگانت شبان(14)
گر بریزد برگ های این چنار برگ بی برگیش بخشد کردگار
گر نماند از جود در دست تو مال کی کند فضل الهت پایمال؟
هر که کارد، گردد انبارش تهی لیک اندر مزرعه باشد بهی(15)
فوائد صدقه و انفاق: در روایات، آثار بسیار ارزشمندی برای صدقه ذکر شده است، مانند: فرو نشاندن خشم و غضب خدا، بسته شدن هفتاد درب بدی به روی انسان، شفا یافتن بیمار، جلوگیری از پیشامدهای ناگوار و مرگ های بد، افزایش طول عمر، افزایش حسنات، رهایی از آتش جهنم،(16) برکت در مال، نزول رحمت خدا، نابود کننده صفت بخل(17) از بین برنده فقر و تنگدستی و حفاظت از مال و دارایی(18)
خور و پوش و بخشای و راحت رسان نگه می چه داری زبهر کسان
برند از جهان با خود اصحاب رأی فرومایه ماند بحسرت بجای
زر و نعمت اکنون به دکان توست که بعد از تو بیرون زفرمان توست
بدنیا توانی که عقبی خری بخر جان من ورنه حسرت بری(19)
منابع
1- نهج البلاغه، ترجمه حسین انصاریان، نشر پیام آزادی حکمت137
2- غررالحکم رسولی محلاتی، 2جلدی، ج1 ص643 و قرآن کریم طلاق آیه3
3- یکصد موضوع 500داستان، سیدعلی اکبر صداقت، انتشارات ناصر قم، ص280
5- منتخب میزان الحکمه دارالحدیث، ج2، صص576-577
6- طرائف الحکم، ج1 ص249تا 254
7- مثنوی (همان) دفتر اول 2236 8- قرآن کریم، طلاق آیه2و 3- اعراف آیه69
9- رجوع شود به: وسعت رزق، رضا توحیدی، نشر عصر جوان، (در این کتاب بیش از صد راه کار عبادی و غیرعبادی برای حفظ رزق و افزایش آن با استفاده از منابع اسلامی بررسی شده است.)
10- ترجمه تفسیر المیزان، ج3 ص214
11- مانده88- بقره168- انفاق 96- نحل114 12- هود88- احزاب13 14- مثنوی معنوی، همان دفتر اول، ابیات 3674- 3575 15- همان، ابیات 2237- 2238- 2239 16- منتخب میزان الحکمه ، همان ص575- معراج السعاده ص835- 935 17- غررالحکم، همان ج1 ص443 18- طرائف الحکم، همان ص409-366 91- کلیات سعدی، ص591
مقایسه ارزش انفاق قبل و پس از مرگ
مردی انبار خرمایی داشت و ظاهراً مرد متعبدی هم بود و به تکالیف دینی اش عمل می نمود. ولی درعین حال انبار خرمایی هم داشت و روزهای آخر عمرش وصیت کرد و رسول خدا را هم وصی خود قرار داد که پس از مرگ او انبار خرما را به مصرف مستمندان برسانند. رسول خدا هم پذیرفت و پس از مرگ وی در انبار را بازکرد و تمام خرماها را درمیان مستمندان تقسیم کرد و سپس یک دانه خرما از میان خاکها برداشت و به مردم نشان داد و فرمود: این چیست که در دست من است؟ گفتند: یک دانه خرماست که از میان خاک ها برداشته اید. فرمود: این مرد اگر خودش همین یک دانه خرما را در حیات خودش می داد، در نزد خدا محبوب تر بود از این همه خرمایی که من از طرف او طبق وصیتش انفاق کردم. (این تذکر بسیار تکان دهنده ای است که تا زنده هستید کارتان را خودتان انجام دهید. وصیت کردن هنر نیست.. هنر این است که در زنده بودن بتوان مال را از خود جدا کرد که دردآور است.)
صفیرهدایت، 36،توبه، آیت الله ضیاء آبادی
آثار عمل بعد از مرگ قال النبی(ص): اذامات ابن آدم انقطع عمله الا من ثلاث: صدقه جاریه، او علم ینتفع به، او ولد صالح یدعوله. هنگامی که فرزند آدم می میرد و از دنیا می رود، عمل او پایان می یابد مگر در سه چیز: صدقه ای که آثارش ادامه داشته باشد، علم و دانشی که مردم از آن بهره و سود برند، و فرزند صالح و شایسته ای که برای او دعا کند. - محجه البیضاء ج1 ص20
انفاق (جهاد مالی) در شب و روز و نهان و آشکار
ماه رمضان فرصت نیکو و مغتنمی است برای انفاق و کمک به تهیدستان. از نظر قرآن یکی از وظایف مهم افراد در جامعه اسلامی، دستگیری از نیازمندان و تهیدستان است. هر کس به اندازه امکانات و توانمندی خویش وظیفه دارد که خلاء های موجود در زندگانی افراد را جبران و کمبودهای آنان را پاسخگو باشد. همانگونه که خداوند نیازمند و فقیر را با فقر و نداری امتحان میکند، ثروتمندان را نیز این گونه میآزماید. کمک به افراد نیازمند اگر همراه با خلوص نیت و به خاطر رضای پروردگار باشد دارای تأثیرات بیشماری است. برخی از آثار آن در همین جهان مشاهده میشود و برخی از آثار آن در جهان دیگر، به عنوان پاداش های اخروی، ظاهر میگردد.
خداوند در سوره بقره آیه 274 به ستایش کسانی پرداخته که در شب و روز و نهان و آشکار انفاق میکنند: الذین ینفقون اموالهم بالیل والنهار سرا و علانیه فلهم اجرهم عند ربهم ولاخوف علیهم و لاهم یحزنون؛ کسانی که دارایی های خود را در شب و روز، و نهان و آشکارا، انفاق میکنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود، و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند» و انفاق کنندگان را با عنوان «صادقون» یعنی راستگویان و مومنین راستین «المؤمنون حقاً»، توصیف نموده و انفاق در راه خدا را در کنار تلاوت آیات کتاب وحی و اقامة نماز، تجارتی بدون زیان و کسبی پرسود معرفی نموده است: إنّ الذین یتلون کتاب الله و أقاموا الصلاه و أنفقوا ممّا رزقناهم سرّاً و علانیه یرجونَ تجاره لن تبور؛ همانا کسانی که کتاب خدا را تلاوت میکنند، و نماز به پا داشته و از آنچه روزی آنان کردیم در پنهان و آشکار انفاق نمودهاند، تجارتی را امید دارند که زیان و ضرری در آن نخواهد بود و هرگز کسادی ندارد»(فاطر/29).
قرآن کریم آنچنان برای مسئله انفاق، ارزش و اهمیت قائل است که از آن با عنوان جهاد مالی تعبیر نموده: لکن الرسول و الذین آمنوا معه جاهدوا بأموالهم و أنفسهم (توبه/88) و خودداری از انفاق را با «هلاکت به دست خود» برابر میداند و میفرماید: و أنفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بأیدیکم إلی التهلکه؛ از دارایی و اموال خود در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود (به خاطر بخل از انفاق)، در هلاکت نیندازید (بقره195). همچنین قرآن مجید خودداری از انفاق را باعث خرابی آخرت و مساوی با کفر و ظلم میداند و اعلام میکند آنان که از انفاق، بخل میورزند در قیامت دوست و شفیعی نخواهند داشت: یا أیها الذین آمنوا أنفقوا ممّا رزقناکم من قبل أن یأتی یوم لا بیع فیه و لا خلّه و لا شفاعه؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از آنچه روزی شما کردهایم در راه خدا انفاق کنید پیش از آنکه قیامت برسد، قیامتی که برای اهل بخل از انفاق نه چیزی برای خرید هست و نه دوستی و نه شفیعی(بقره254).
انفاق مفهوم وسیعی دارد که منحصر به مال نیست بلکه علم و هدایت و آبروی اجتماعی و سرمایههای مادی و معنوی را نیز شامل میشود. بنابراین از صفات مردم پرهیزگار این است که از هر آنچه دارند از جمله علم، عقل، دانش، نیروهای جسمانی و مقام و موقعیت اجتماعی خویش بدون انتظار پاداشی انفاق میکنند. چنین انسانی مالک اصلی را خدا میداند و انفاق را یک قانون عمومی در جهان آفرینش تلقی میکند که در آن، همه اجزای آفرینش در حال ایثار به یکدیگر هستند در نتیجه با رضایت کامل مواهب و نعمتهای خداوند را در اختیار بندگانی قرار میدهد و از این طریق رضایت و خشنودی خداوند را برای خویش مهیا میسازد. امام صادق(ع) در حدیثی در تفسیر جمله مما رزقناهم ینفقون فرمودند: ان معناه و مما علمناهم یبثتون، مفهوم آن این است که از علوم و دانشهایی که به آنها تعلیم دادهایم نشر میدهند و به نیازمندان میآموزند. مفهوم این سخن آن نیست که انفاق مخصوص علم است بلکه چون غالباً نظرها در مسئله انفاق متوجه انفاق مالی است، امام صادق (ع) با ذکر این موضوع میخواهد گستردگی مفهوم انفاق را روشن سازد.
بدون شک انفاق نیز مانند بسیاری از امور، مراتب و در جاتی دارد و هر نوع انفاقی را نمیتوان انفاق ارزشمند تلقی کرد. در روایتی از رسول اکرم (ص)آمده است: هر شب منادی ندا سر میدهد: اللهم هَب للمُنْفِقِ خلفاً و هَبْ للمُمْسِکِ تلفاً؛ بار الها انفاق کنندگان را بیشتر عطا کن و اموال بخیلان را نابود ساز. امید است که در ماه مبارک رمضان بیش از هر زمان دیگر به یاد نیازمندان و رفع حاجت و نیاز آنها باشیم.
تمکن مالی وسیله آزمایش
ثروت، قدرت و حکومت اگر همراه با بندگی و یاد و ذکر خدا نباشد، عامل غفلت و گناه و موجب سقوط است. هر ملت مقتدری که عمل به احکام الهی را ترک کند و به ظلم و طغیان رو آورد اسباب هلاکت خویش را به دست خود فراهم آورده است. تمکن مالی و اقتدار، یکی از بخششهای الهی است که به ما ارزانی شده تا معلوم شود که شکر نعمت و بندگی به جا میآوریم یا کفر میورزیم و سرکشی میکنیم، که در صورت اول خداوند بر نعمت ما خواهد افزود و در صورت دوم، عذاب سخت خداوند ما را فراخواهد گرفت. حضرت سلیمان(ع) بهترین الگو و نمونه برای ثروتمندان و قدرتمندان است. او از خداوند تقاضای ملک، قدرت و حکومتی کرد که برای کسی سابقه نداشته باشد و خداوند نیز به او عطا کرد، وقتی که سلیمان نعمتهای بیشمار الهی را مشاهده کرد فرمود: این (حکومت، سلطنت و قدرت) از تفضل پروردگارم است تا مرا بیازماید که آیا شکر میکنم یا کفر میورزم که هر کس شکر نعمت به جا آورد به سود خویش عمل کرده و هر کس کفر ورزد به زیان خود کرده است چه اینکه پروردگارم بینیاز و کریم است (نمل40) همچنین خداوند در سوره ابراهیم آیه 7 میفرماید: اگر شکر به جا آورید بر (نعمتهای) شما بیفزایم و اگر کفر ورزید، عذاب من شدید است.