برخورد امام در جلسات بحث و مناظرات
دستگاه خلافت عباسى، با اهدافى خاص، از انديشمندان مذاهب و فرقههاى گوناگون، دعوت مىكرد و آنان را رو در روى امام علیه السلام قرار مىداد. با مطالعه در شخصيت، روحيات و افكار مامون،آشكار مىشود كه او از تشكيل چنين جلسات و همايش هايى، اهدافى سياسى را دنبال مىكرد، هر چند شخصاً به مباحثات علمى علاقهمند بود، ولى مامون به عنوان خليفه، شخصى نبود كه بخواهد با اينگونه مباحثات و مناظرات، عظمت و حقانيت خاندان پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به نمايش بگذارد و شخصيتى را كه مورد توجّه انقلابيون آل على علیه السلام بود، در جامعه مطرح كند و علم و شكوه و شايستگى و برترى آنان را به ديگران بنماياند، بلكه در پس اين تلاش ها، اهدافى سياسى داشت و چه بسا بى ميل نبود كه در اين نشست ها، براى يك بار هم كه شده، امام از پاسخگويى به پرسش ها عاجز بماند!
به هر حال، عليرغم اهدافى كه مأمون دنبال مى كرد، نتايج آن جلسات مايه شكوه و عظمت امام و بهره علمى و اعتقادى شيعه شد.
هيچ كسى را از حضرت رض علیه السلام داناتر نديدم و هيچ دانشمندى آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم را نديده، مگر اين كه به علم برتر او گواهى داده است. در محافل و مجالس كه گروهى از دانشوران و فقيهان و دانايان اديان مختلف حضور داشتند بر تمامى آنان غلبه يافت، تا آنجا كه آنان به ضعف علمى خود و برترى امام صلی الله علیه و آله و سلم اذعان و اعتراف داشتند.
ابراهيم بن عباس، گواه ديگرى از حاضران و ناظران اين گونه جلسات بوده و مى گويد:
حضرت رض صلی الله علیه و آله و سلم هيچ مساله اى را بدون پاسخ نمى گذاشت. در علم و دانش كسى را داناتر از او سراغ ندارم. آنچه مامون مطرح مىساخت پاسخ كامل آن را دريافت مىكرد و آنچه حضرت صلی الله علیه و آله و سلم مىفرمود، مستند به قرآن بود.
خود آن گرامى در اين زمينه مى فرمود:
«در روضة حرم پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم، مى نشستم و عالمان مدينه هرگاه در مساله اى با مشكل روبرو بودند و از حل آن ناتوان مىماندند، به من رو مىآوردند و پاسخ مىگرفتند.»
((كنت اجلس فى الروضة و العلماء بالمدينة متوافرون، فاذا اعيى الواحد منهم عن مسالة اشاروا الى باجمعهم و بعثوا الى المسائل فاجيب عنها)).