بزرگترین مصیبت در تاریخ اسلام
سوال: آیا در اسناد تاریخی دلیلی مطابق بر ادعای شیعه مبنی بر کارشکنی اصحاب نسبت به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمینه خلافت امام علی علیه السلام وجود دارد؟
پاسخ : حجت الاسلام مهدی یوسف وند
۱- اسناد فراوانی وجود دارد برای نمونه حدیث قرطاس یا همان دوات و قلم از احادیث صحیح و متواتر است که در معتبر ترین کتابهای اهل سنت مثل صحیح بخاری و صحیح مسلم نقل شده است. این جریان از آن جهت اهمیت دارد که بسیاری از حقایق تاریخی را روشن می کند. هر مسلمانی باید درباره این جریان آگاهی لازم را داشته باشد.
۲- حديث قرطاس زمانی اهمیتش دو چندان می شود که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نوشتن آن را مصادف و قرین با هدایت و ننوشتن آن را موجب گمراهی مسلمانان می داند!.موضع شما در مقابل این حرف پیامبر چه خواهد بود ، قطعا خوشحال می شوید که پیامبر مسیر هدایت را به ما و شما نشان بدهد، حضرت فرمود براي من قلم و كاغذ بياوريد تا من چيزي برايتان بنويسم كه «لن تضلوا بعده». (صحيح بخاري، ج4، ص31). بعد از اين هرگز گمراه نشويد. این درخواست پیامبر با مخالفت خلیفه دوم مواجه شد. او با گفتن «این مرد هذیان میگوید» مانع از نوشتن سفارش پیامبر شد.
۳- ابن عباس هرگاه از این جریان یاد می کرد، می گریست و آن را بزرگترین مصیبت و ریشه همه مصیبت ها می دانست
۴- علامه شرف الدین عاملی در المراجعات، با توجه به آیات قرآن کریم، چند ایراد بر عمر بن خطاب در این ماجرا وارد کرده است از جمله:
1-پیروی نکردن از دستور رسول خدا(ص) و مخالفت با او.
2-اظهار اینکه گویا عمر از پیامبر(ص) نسبت به خواص قرآن و فواید آن داناتر است.
3-نسبت دادن هذیانگویی به پیامبر(ص).
۵- شیعه، این برخورد عمر بن خطاب، بر خلاف بسیاری از آیات قرآن است؛ از جمله:
وَمَا آتَاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکمْ عَنْهُ فَانتَهُوا ؛ تو آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت، بازایستید .(حشر/۷)
۶_ امام تفتازانی نویسنده کتاب مهم و معتبر اعتقادی اهل سنت می نویسد که « بعضی از صحابه از مسیر حق منحرف شده بودند و به حد ظلم و فسق رسیده بودند و آنچه که باعث شده بود صحابه به این انحراف کشیده بشوند، کینه و عناد و حسادت و خصومت و طلب ملک و ریاست و تمایل پیدا کردن به شهوت ها و لذات بوده است….علمای ما به خاطر حسن ظن خود به اصحاب پیغمبر، برای برخی از رفتارهای ایشان توجیه و تأویل ذکر کرده اند»