بوی بهار عرفان می آید
بوی بهار عرفان می آید، عطرگل ، و عشق به خالق این معنویت برپاست …
آسمان همه رحمت است ، همه روشنی وزمین پهنه ای از نور در این ضیافت عاشقانه ؛
و من نمی دانم ازکجای این فصل عاشقی باید بنویسم ، که چون نظر می کنم همه شوراست وبی قراری، ازآن هنگام که دلدادگان یار سحرگاهان دیده ازخواب برمی گیرند وعاشقانه دردل شب باآن یگانه بی همتا رازونیازمی کنند …
یا ازآن لحظه که دهان ازطعام فرومی بندد و دل ازغیر او می شویند. نمی دانم ازکدام لحظه بگویم……
” بهاردل است این ماه رحمت ” رمضان با آمدنش شمیم بهشت را به ارمغان می آورد وروزه داران را درحریم خلوت دلدادگی شوری دوباره می بخشد.
اما… چگونه این فاصله را طی کنیم؟ نشانی این فصل بی خزان را ازکجا بجوییم وچگونه باشیم ازآنانکه دراین ماه رحمت ،آیینه قلبشان از زنگار سیاهی تهی می گردد.
پروردگارا ؛
می دانم که وجودم را تاریکی گناهان پرکرده اما درپیشگاه تو نشسته ام ، تویی که بی کرانه نوری ، قلبم را به نور خود روشنی ده
الهي ، دراین ماه صیام ،این ماه رحمت، مرا یاری کن تا درحریم نیایشت دل ازغیر برگیرم وازدریای معرفتت باده بنوشم ودرلیالی مبارک قدرمشمول مغفرت بی دریغ توباشم… آمين