جوانی که 4 نکته می دانست!
11 تیر 1394
اول: چون دانستم که روزیِ مرا دیگری نخواهد خورد و وعده ی خدا در کمال صدق و راستی است که وعده ی روزی رساندن را فرموده، پس خاطر جمع شدم و اطمینان به وعده اش پیدا کردم و نفس من از حرص در طلب آن آرام گرفت.
دوم: چون دانستم اعمال(واجبه ی) مرا دیگری بجا نخواهد آورد پس خود مشغول به جا آوردن آنها شدم.
سوم: چون دانستم مرگ مرا خبر نمی کند که کی خواهد آمد بلکه به طور ناگهانی می آید، پس عمر خود را ( برای به جا آوردن اعمال خیر و مفید) غنیمت شمردم.
چهارم: چون دانستم که چشم به هم زدنی نمی توانم از نظر خداوند پنهان شوم، پس مراقب احوال خود شدم( که غافل از او نشوم و همواره به یاد او باشم.)