حضرت زینب (س) و صبر
خداوند برای خصوصيات و ويژگی های اخلاقی ، الگوهايی در عالم تعبيه فرموده كه هر كس ، در هر كجا با نظر به اُفق بلند الگو ، بتواند خود را در مسير جاذبيت آن قرار دهد و به طور مداوم و به عشق رسيدن به سرحدّات الگو از تكاپو و تلاش باز نايستد.
صبر در متون دينی دارای سه شعبه می باشد:
صبر در مصيبت ، صبر در طاعت و صبر بر معصيت.
جهان آدميزادگان بدون درد و رنج متصور نيست. پيمانه ي هر كسي تا بدانجا كه گنجايش و وسع داشته باشد، با گرفتاريها در هم آميخته است؛ )لقد خلقنا الانسان في كبد) (1)
مصيبت ها كيميا صفت، مس وجود آدميان را به طلا مبدل می كنند، ولی اگر مقياس كربلا نبود و اگر زينب(س) نبود چه بسيار مردان و زنانی كه در نيمهء راه باز می ماندند. كربلا تا قيامت مقياس همگان است تا گرفتاری ها و مشقات خود را با آن توزين كرده و از فشار روحی بر خود بكاهند.
اما صبر چيست؟ صبر در چنان موضعی نشستن حالتی در آدمی است كه در اولين مواجهه اش با گرفتاری بتواند تعادل روحی خود را بازيابد و آن گاه واكنش مناسب و به جا اتخاذ نمايد.
بسياری از مردم در دو حالت ، فرصت های گرانبها را از كف داده اند ؛ يكی در هيجانات شادی آور مفرط و ديگری در اوج غم های جان فزا. صبر بهترين وسيله برای رسيدن به موازنهء روانی و استفاده از فرصت ها در اين دو حالت است ولی زينب(س) به بهترين شكل از فرصت ها بهره جست. برای بيان اين منظور كلام خود را با استمداد از تاريخ توسعه می دهيم:
حضرت زينب (س)دو نگاه به كربلا دارد. در يك نگاه ، كربلا دريای خون و لختهء مصيبت است: أتدَرون أيَّ كبد لمحمّد فريتم وأيَّ دم له سفكتم، وأيَّ …؟ آيا می دانيد چه جگری از پيغمبر(ص) پاره پاره كرديد و چه خونی از او ريختيد؟ (2)
مصيبت آن قدر بزرگ است كه رگ و پی ستون ديانت را از هم گسيخته و افلاك و زمين بر اساس شعور باطنی خود كه نور وجودشان را از نور وجود او ستانده اند، نزديك است كه عنان وجود از كف بدهند.(3)
ادامه مطلب در صفحه بعد
صفحات: 1· 2