حضرت عباس علیه السلام
عباس بن علی بی ابیطالب (۲۶ - ۶۱ق)، مشهور به ابوالفضل پنجمین پسر امام علی(ع) و اولین فرزند ام البنین است. مهمترین فراز زندگی او حضور در واقعه کربلا و شهادت در روز عاشورا است. در مورد زندگی و احوالاتش تا قبل از محرم سال ۶۱ق اطلاعات چندانی وجود ندارد. جز اینکه بر اساس برخی گزارشها در جنگ صفین حضور داشته است.
او در واقعه کربلا فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین(ع) بود و برای همراهان امام حسین از فرات آب آورد. او به همراه برادرانش دو اماننامه از طرف عبیدالله بن زیاد را رد کردند و جزو سپاه امام حسین(ع) جنگیدند و شهید شدند. به گفته برخی از کتابهای مقتل در روز عاشورا در حالی که دو دستش بریده شده بود و گرز آهنین بر سرش فرود آمده بود شهید شد. برخی گریه امام حسین(ع) بر بالین او را گزارش کردهاند.
برخی منابع او را دارای قدی بسیار بلند و چهرهای زیبا توصیف کردهاند. امامان شیعه در احادیثی مقام بالایی برای حضرت عباس در بهشت بیان کردهاند. و نیز کرامات فراوانی از او با مضمون برآورده کردن حاجات مردم حتی غیر شیعیان و غیر مسلمانان نقل شده است.شیعیان برای حضرت عباس جایگاه معنوی بالایی قائلند. او را باب الحوائج میخوانند و به او متوسل میشوند. حرم حضرت عباس در نزدیکی حرم امام حسین(ع) یکی از مهمترین مکانهای زیارتی شیعیان است. همچنین شیعیان از او با تعبیر سقای کربلا یاد میکنند و روز تاسوعا، نهم محرم را به یاد حضرت عباس عزاداری میکنند این روز در ایران تعطیل عمومی است. همچنین در ایران روز تولد حضرت عباس با عنوان روز جانباز نامگذاری شده است. مکانهای متعددی همچون سقاخانه، عباسیه و سقانفار به نام حضرت عباس ساخته شده است.
نام و نسب
نمودار نیاکان مادری حضرت عباس[۳]
عباس بن علی بن ابیطالب که با کنیه بسیار مشهور ابوالفضل شناخته میشود، پنجمین پسر امام علی (ع) و حاصل ازدواج ایشان با فاطمه بنت حزام معروف به ام البنین است. عباس نخستین فرزند ام البنین است[۴]
مادر
مادر عباس، فاطمه بنت حزام توسط عقیل که نسبشناس بود به امام علی(ع) معرفی شده بود. امام از عقیل خواسته بود همسری برای او پیدا کند که بتواند فرزندان دلیر و شجاعی به دنیا بیاورد.[۵] برخی نقل کردهاند در شب عاشورا زهیر بن قین بعد از اطلاع از اماننامه شمر به عباس(ع) گفت ای پسر امیرالمومنین، زمانی که پدرت خواست ازدواج کند به عمویت عقیل گفت که برایش زنی از تبار دلاوران اختیار کند تا برای او فرزندی دلیر و شجاع به دنیا بیاورد، فرزندی که یاور حسین(ع) در کربلا باشد.[۶] اردوبادی تصریح میکند که ماجرای گفتگوی زهیر با عباس را به جز اسرار الشهاده در کتاب دیگری ندیده است.[۷]
کنیهها
«ابوالفضل» مشهورترین کنیه عباس است.[۸] برخی عنوان کردهاند چون در خاندان بنی هاشم هر کس عباس نام داشت، ابوالفضل میگفتند، به عباس(ع) نیز حتی در کودکی ابوالفضل گفته میشد.[۹]
«ابوالقاسم» به دلیل اینکه عباس(ع) فرزندی به نام قاسم داشت به او ابوالقاسم نیز گفته میشد. این کنیه در زیارت اربعین نیز آمده است.[۱۰]
«ابوالقِربَة» قِربـَـة به معنای مشک آب است[۱۱] . برخی معتقدند که این کنیه به این دلیل به او داده شده است که در واقعه کربلا چندین بار مشک آب به خیمهها برد. این کنیه در چند منبع ذکر شده است.[۱۲]
«ابوالفَرجَة» فرجه به معنای گشایش و برطرف کردن اندوه است.[۱۳] دلیل این کنیه این است که عباس(ع) در کار کسانی که به او متوسل میشوند گشایش ایجاد میکند.[۱۴]
القاب
برای عباس(ع) القاب متعددی ذکر شده که برخی از این القاب قدیمی هستند و برخی جدید که مردم بر اساس صفات و فضایلش به او نسبت دادهاند.[۱۵] برخی از القاب او عبارتند از:
قمر بنیهاشم[۱۶]
باب الحوائج[۱۷] برخی معتقدند که این لقب مشهورترین لقب حضرت عباس میان مردم است. بسیاری از مردم معتقدند که در صورت توسل به حضرت عباس خداوند حاجت آنها را برآورده میکند.[۱۸]
سقّا: برخی معتقدند این لقب بین مورخین و نسبشناسان مشهور است[۱۹] عباس(ع) سه بار در کربلا برای اهل حرم آب آورد.[۲۰]
الشهید[۲۱]
پرچمدار و علمدار[۲۲]
زندگینامه
به گفته برخی پژوهشگران درباره زندگی عباس تا قبل از واقعه کربلا اطلاعات تاریخی چندانی در دسترس نیست.[۲۳] تنها ماجرایی که از زندگی او نقل شده حضور در جنگ صفین است و باقی آنچه وجود دارد مربوط به واقعه کربلاست.[نیازمند منبع]
تولد
در سال تولد عباس(ع) اختلاف است.[۲۴] این اختلافات احتمالاً ناشی از نقل سن عباس(ع) در زمان شهادت پدرش امام علی(ع) است که برخی آن را بین ۱۶ تا ۱۸ سال میدانند.[۲۵] و برخی دیگر سن او را ۱۴ سال و قبل از تکلیف عنوان کردهاند.[۲۶]
قول مشهور این است که او در ۲۶ق در مدینه به دنیا آمد.[۲۷] به گفته اردوبادی درباره روز و ماه تولد او نیز در منابع قدیمی چیزی یافت نمیشود و فقط کتابی به نام انیس الشیعه که در قرن ۱۳ قمری نوشته شده روز تولد او را ۴ شعبان دانسته است.[۲۸] نویسنده خصائص العباسیه بدون ذکر منبع نوشته است زمانی که این پسر به دنیا آمد، امام علی او را در آغوش گرفت و عباس نامید. در گوشهایش اذان و اقامه گفت، سپس بازوهایش را بوسید و گریه کرد. ام البنین دلیل گریه او را جویا شد، امام فرمود دو بازوی فرزندت در راه کمک به حسین(ع) جدا میشود و خداوند در ازای دو دوست بریدهاش، دو بال در آخرت به او عطا میکند.[۲۹] کتابهای دیگر نیز با تکیه بر همین نقل، گریه امام برای قطع شدن دو دست عباس(ع) را مطرح کردهاند.[۳۰]
همسر و فرزندان
نمودار تصویری فرزندان حضرت عباس[۳۱]
عباس(ع) با لبابه دختر عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بین سالهای ۴۰ تا ۴۵ قمری ازدواج کرد[۳۲] که حاصل این ازدواج دو پسر به نامهای فضل و عبیدالله بود.[۳۳] فرزندش عبیدالله با دختر امام سجاد ازدواج کرد.[۳۴] برخی نویسندگان فرزندان دیگری به نامهای حسن، قاسم، محمد و یک دختر برای حضرت عباس نام بردهاند و گفتهاند قاسم و محمد در روز عاشورا پس از پدرشان به شهادت رسیدند.[۳۵]
گزارش شده است که نسل حضرت عباس از پسرش عبیدالله و پسرش حسن ادامه پیدا کرده است. فرزندان حضرت عباس از مشهورترین تبار علویان بودند و بسیاری از آنها عالم، شاعر، قاضی و حاکم بودند.[۳۶] مثلا یکی از فرزندان حسن به نام عبیدالله و پسرش عبدالله قاضی مکه و مدینه بودند.[۳۷] گستردگی نسل حضرت عباس از شمال آفریقا تا ایران گزارش شده است.[۳۸] برخی دلیل این گستردگی را مهاجرت فرزندان حضرت عباس به دلیل ظلم حکومتها عنوان کردهاند.[۳۹]
جنگ صفین
حضور عباس(ع) در جنگ صفین در برخی از کتابهای متأخر نقل شده است. او در این جنگ از جمله افرادی بود که به فرماندهی مالک اشتر در جنگ صفین به فرات حمله کردند و برای لشگریان امام علی(ع) آب آوردند.[۴۰] در همین کتابهای متأخر کشته شدن ابن شعثاء از شام و ۷ تن از پسرانش به دست عباس نیز جزو حوادث جنگ صفین نقل شده است.[۴۱] به گفته برخی از نویسندگان مردم شام قدرت ابن شعثاء را برابر با هزار سوار میدانستهاند.[۴۲] درباره زندگی عباس بن علی پس از جنگ صفین تا زمان وقوع واقعه کربلا چیزی در منابع تاریخی نقل نشده است.
بنابر آنچه اردوبادی در کتاب خود آورده، داستان وصیت امام علی(ع) به عباس و توصیه به او درباره امام حسین(ع)، گرچه مشهور است، اما سندی ندارد.[۴۳]
در واقعه کربلا
حضور در واقعه کربلا مهمترین فراز زندگی عباس بن علی است و اهمیت او نزد شیعیان ناشی از نقش او در این واقعه است. عباس را یکی از برجستهترین شخصیتهای قیام امام حسین(ع) عنوان کردهاند.[۴۴] با این حال در بیشتر کتابهایی که به صورت مجزا در مورد عباس(ع) نوشته شده است، گزارشی تاریخی یا روایی درباره عباس(ع) از زمان حرکت امام حسین(ع) از مدینه به مکه و سپس از مکه به کوفه تا قبل از محرم سال ۶۱ق وجود ندارد.[۴۵]
خطبه خواندن در مکه
نویسنده کتاب «خطیب کعبه»، خطبهای به عباس(ع) نسبت داده است.[۴۶] او این خطبه را به استناد یک یادداشت، به کتاب «مناقب سادة الکرام» مستند میکند و خود تصریح دارد که کتاب را ندیده است.[۴۷] بر اساس این گزارش حضرت عباس در روز هشتم ذی الحجه خطبهای را بر فراز بام کعبه ایراد کرد و در آن با اشاره به جایگاه امام حسین(ع) و معرفی یزید به عنوان شرابخوار، به بیعت مردم با یزید انتقاد کرد. او در ضمن خطبه عنوان کرد که تا زمانی که او زنده است اجازه نخواهد داد کسی امام حسین(ع) را به شهادت برساند و تنها راه شهادت امام، کشتن عباس است.[۴۸] جویا جهانبخش در مقالهای با تکیه بر نقد ادبی متن خطبه و ناشناس بودن نویسنده و اصل کتاب، آن را رد میکند و تصریح میکند که این ماجرا در منابع دیگر یافت نمیشود.[۴۹]
پرچمداری در روز عاشورا
بر اساس تحقیق اردوبادی، اصفهانی در مقاتل الطالبیین [۵۰] و مفید در الارشاد [۵۱] تصریح کردهاند که امام حسین در صبح روز عاشورا پرچم سپاه خود را به دست عباس داده است. [۵۲] بلاذری در انساب الاشراف،[۵۳] و ابونصر بخاری در سر السلسلة العلویة [۵۴] نیز بر پرچمداری حضرت عباس تصریح کردهاند.
سقایی و آوردن آب
بنابر منابع تاریخی، وقتی عبیدالله بن زیاد، هفتم محرم به عمر سعد دستور داد که به حسین(ع) و یارانش اجازه استفاده از آب فرات ندهد، امام حسین، عباس(ع) را فرا خواند و ۳۰ سوار و ۲۰ پیاده را با او همراه کرد تا مشکها را پر از آب نمایند و به اردوگاه بیاورند. عباس(ع) توانست محاصره دشمن را بشکند و آب را به اردوگاه برساند. در این حمله هیچ کس از اصحاب و یاران امام حسین شهید نشد، اما افرادی از لشگر عمر بن سعد کشته شدند.[۵۵]
نپذیرفتن اماننامهها
بر اساس گزارشهای تاریخی دو نفر برای عباس(ع) و برادران او در کربلا اماننامه فرستادند که عباس(ع) و برادرانش هر دو را رد کردند؛ اماننامه نخست را عبدالله بن ابی المحل بن حزام عامری آورد. او برادرزاده ام البنین، مادر عباس(ع) بود. او توانست از عبیدالله بن زیاد اماننامهای برای پسران عمه خود بگیرد و آن را توسط غلام خود برای آنها بفرستد. وقتی عباس(ع) و برادرانش این اماننامه را خواندند، گفتند که ما در امان خداوند هستیم و هیچ نیازی به چنین اماننامه ننگینی نداریم.[۵۶]
اماننامه دوم را شمر بن ذی الجوشن در ظهر عاشورا به عباس و برادرانش پیشنهاد کرد و او را با عنوان «پسر عمه» صدا زد اما جوابی نشنید. امام حسین(ع) به آنها گفت درست است که فاسق است اما جوابش را بدهید. شمر به آنها به شرط تسلیم شدن و اطاعت از یزید مژده امان داد. حضرت عباس، او و اماننامهاش را لعنت کرد و گفت: «ای دشمن خدا مرگ بر تو که ما را به اطاعت از کفر و ترک همراهی برادرم حسین(ع) فرا میخوانی.»[۵۷]
شهادت برادران عباس
بر اساس گزارشهای تاریخی، حاصل ازدواج امام علی(ع) با امالبنین، چهار پسر به نامهای ابوالفضل (عباس)، ابو عبدالله (جعفر)، ابو محمد (عبدالله) و ابو عمر (عثمان) بود. عباس(ع) در روز عاشورا برادرانش را پیش از خودش به نبرد فرستاد و این سه برادر پیش از او به شهادت رسیدند.[۵۸] عباس در ۳۶ سالگی، جعفر در ۲۹ سالگی، عبدالله در ۲۵ سالگی و عثمان در ۲۱ سالگی شهید شدند.[۵۹]
به گفته ابن اثیر در کتاب الکامل، عباس(ع) به برادرانش گفت:«تقدّموا حتى أرثكم»؛ یعنی زودتر از من به جنگ بروید تا من از شما ارث ببرم.[۶۰] برخی از محققین این نقل را نادرست و موهوم دانستهاند. چرا که در آن وضعیت عباس میدانست که کشته میشود و ارث خواستن معنا ندارد.[۶۱] در مقابل، از طبرسی و دینوری نقل کردهاند که عباس به برادران خود گفت بروید و از سید و مولای خود دفاع کنید تا کشته شوید و او کشته نشود.[۶۲] اردوبادی احتمال میدهد که عباس به این دلیل برادرانش را زودتر به میدان فرستاد که اجر تجهیز آنان برای جهاد و همچنین اجر صابران بر شهادت برادر را ببرد.[۶۳]
رجزها در روز عاشورا
در جریان واقعه کربلا رجزهای مختلفی از عباس(ع) نقل شده است؛ از جمله:[۶۴]
أقسمت باللّه الأعزّ الأعظم
و بالحَجون صادقاً و زمزم
و بالحَطيم و الفنا المحرم
ليخضبنّ اليوم جسمي بِدَمی
دون الحسين ذی الفخار الأقدم
إمام أهل الفضل و التكرّم[۶۵]
و الله إن قَطعتُم یَمینی
إنّی اُحامی أبداً عن دینی
عن إمامٍ صادقِ الیقین
نجلِ النّبیِّ الطاهرِ الأمین[۶۶]
شهادت
بنابر نوشته محمدحسن مظفر نظر اکثریت مورخان آن است که عباس(ع) قطعا در روز ۱۰ محرم شهید شده است. مظفر دو قول دیگر هم مبنی بر شهادت در روزهای هفتم محرم، و نهم محرم ذکر کرده و آنها را را ضعیف و بسیار نادر دانسته است.[۶۷]
گزارشهای مختلفی از نبردهای عباس(ع) در روز کربلا و چگونگی شهادت او نقل شده است.[۶۸] بر اساس نقل چندین کتاب، عباس تا شهادت آخرین نفر از اصحاب و بنیهاشم، به میدان نرفته است.[۶۹]
به گفته شیخ مفید امام حسین و عباس بن علی با هم به میدان رفتند ولی سپاه عمر سعد بین این دو حائل شدند. امام حسین زخمی شد و به خیمه برگشت و عباس به تنهایی جنگید تا جایی که به شدت زخمی شد و دیگر توان رزم نداشت. در این حال زید بن ورقاء حنفی و حٌکَیم بن طٌفَیل سِنبِسی او را کشتند. [۷۰] مفید جزئیات دیگری نقل نکرده است. در مقتل ابیمخنف نیز چگونگی شهادت حضرت عباس نقل نشده است. [۷۱]
بر اساس برخی دیگر از منابع پس از شهادت همه اصحاب و خاندان بنی هاشم، عباس قصد کرد تا برای خیمهها آب بیاورد. او به سمت شریعه فرات حمله کرد و توانست از بین نگهبانان شریعه خود را به آب برساند. در راه برگشت دشمن به او حمله ور شد. او در نخلستان با دشمن نبرد میکرد و به سمت خیمهها میرفت که زید بن ورقاء جهنی از پشت نخلی بیرون پرید و ضربهای به دست راستش وارد کرد. عباس شمشیر را به دست چپش گرفت و به نبرد با دشمن ادامه داد. حکیم بن طفیل طائی که پشت درختی خود را پنهان کرده بود ضربهای به دست چپش وارد کرد و بعد از آن نیز عمودی بر سر عباس وارد کرد و او را به شهادت رساند.[۷۲]
بر اساس گزارش خوارزمی که وقتی عباس(ع) شهید شد امام حسین(ع) بر نعش برادر حاضر شد، به شدت گریه کرد و فرمود: اَلآنَ اِنکَسَرَ ظَهری وَ قَلَّت حیلَتی: اکنون کمرم شکست و چارهام اندک شد.[۷۳] البته خوارزمی او را آخرین کسی که به میدان رفته نمیداند.[۷۴]
آب نخوردن به احترام امام حسین(ع)
به گفته طریحی (متوفی قرن ۱۱ق) در کتاب المنتخب عباس وقتی وارد شریعه فرات شد، دو دستش را پر از آب کرد تا بنوشد اما وقتی آن را به صورت نزدیک کرد به یاد تشنگی حسین افتاد و آب را رها کرد و با لب تشنه به همراه مشکی پر از آب از فرات بیرون آمد. [۷۵] مجلسی نیز در بحار الانوار همین مطلب را بدون ذکر نام منبع اصلی آورده است. [۷۶] اردوبادی با تحلیل چند شعر و بخشی از متن زیارت ناحیه مقدسه تلاش کرده است ثابت کند که این واقعه اتفاق افتاده است. [۷۷]
فضائل و ویژگیها
برخی یکی از مهمترین فضائل و ویژگیهای عباس(ع) را همراهی و زندگی کردن با امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) میدانند.[۷۸] عبدالرزاق مقرم در کتاب العباس، جملهای را از کتاب اسرار الشهادة به عنوان حدیث از معصومان نقل کرده است که عباس بهرهای از علم برده است.[۷۹] برخی معتقدند اگر چه عباس(ع) در درجه معصومین نیست اما او اولین فرد در طبقه دوم انسانیت بعد از طبقه معصومین(ع) و نزدیکترین فرد به معصومین(ع) میباشد.[۸۰]
نویسندگان متأخر نوشتهاند عباس(ع) خود را همسان دو برادر بزرگترش یعنی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نمیدانست و همیشه آنان را امام خود میدانست و در مقابل آنها مطیع و فرمانبردار بود[۸۱] و همواره ایشان را با «یابن رسول الله»، «یا سیدی» و شبیه اینها خطاب میکرد.[۸۲]
ویژگیهای ظاهری
کلباسی در کتاب «خصائص العباسیه» معتقد است که حضرت عباس(ع) صورت خوش و مقبولی داشت و از همین رو بود که او را ماه بنی هاشم میگفتند.[۸۳] بر اساس گزارشهای تاریخی او از مردهای خاص بنیهاشم به شمار میرفت که بدنی قوی و قدی بلند داشت تا حدی که وقتی روی اسب مینشست پاهایش روی زمین کشیده میشد.[۸۴]
یکی از فضائل عباس(ع) که به ادعای کلباسی دوست و دشمن آن را ستودهاند و هیچ کس نمیتواند آن را انکار کند شجاعت اوست.[۸۵] برخی کرم و بخشش عباس(ع) را یکی دیگر از فضائل او عنوان کردهاند به نحوی که میان مردم این رفتار پسندیده او ضرب المثل بوده است.[۸۶]
جایگاه عباس(ع) در بهشت و غبطهی شهدا به او
عباس را از شاخصترین و برجستهترین اصحاب امام حسین در روز عاشورا دانستهاند[۸۷] او پرچمدار لشگر امام حسین(ع) در واقعه کربلا بوده است.[۸۸] امام حسین(ع) در مورد حضرت عباس تعبیر «جانم به فدایت برادر» را به کار برده است[۸۹] و همچنین بر نعش عباس گریسته است[۹۰] برخی این سخنان و حرکات را نشانگر جایگاه او نزد امام سوم شیعیان دانستهاند.
در احادیث همچنین بر جایگاه خاص حضرت عباس در بهشت تأکید شده است. بر اساس روایتی از امام سجاد(ع) ایشان وقتی عبیدالله فرزند عباس(ع) را دید اشکهایش جاری شد و فرمود عمویم عباس نزد خداوند منزلت و جایگاه بالایی دارد که همه شهدا در روز قیامت به او غبطه میخورند.[۹۱] در ادامه همین روایت آمده است که خداوند عمویم عباس را رحمت کند که خود را فدای برادرش امام حسین(ع) کرد و در این راه دو دستش قطع شد که خداوند عوض دو دست قطع شده او دو بال در آخرت به او عطا خواهد کرد تا با آن دو بال پرواز کند.[۹۲]
همچنین ابونصر بخاری روایتی از امام صادق نقل کرده است که در آن عباس را با تعبیر نافذ البصیرة (دارای بینش عمیق) توصیف کرده و او را صاحب ایمانی قوی معرفی کرده است که در کنار امام حسین(ع) جهاد کرد و به شهادت رسید. [۹۳] این روایت در منابع بعدی هم آمده است[۹۴]
مقرم در کتاب مقتل الحسین خود میگوید بعد از واقعه عاشورا امام سجاد(ع) برای دفن اجساد همه شهدای کربلا از بنی اسد کمک گرفت ولی برای دفن امام حسین(ع) و عباس(ع) از آنها کمکی نگرفت و گفت برای دفن این دو شهید کسانی مرا کمک میکنند و به کمک شما نیازی نیست.[۹۵]
زیارتنامهها
بر اساس گزارش کتاب «پژوهشی در سیره و سیمای عباس بن علی»، یازده زیارتنامه در کتابهای مختلف برای حضرت عباس نقل شده است[۹۶] که تعدادی از آنها، خلاصهٔ زیارتنامههای دیگر دانسته شدهاند.[۹۷] از یازده زیارتنامه مذکور، سه زیارت از امام صادق(ع) نقل شده[۹۸] و در انتساب برخی از موارد به معصومان هم تشکیک شده است.[۹۹]
در این زیارتنامهها، تعابیر تمجیدآمیزی برای حضرت عباس ذکر شده است. عبارتهایی مثل عبد صالح، کسی که در مقابل جانشین پیامبر تسلیم است و او را تصدیق کرده و به او وفادار بوده است، مطیع خدا و رسول و ائمه، و کسی که همانند بدریون و مجاهدان در راه خدا عمل کرده است.[۱۰۰] همچنین برخی با تکیه بر فرازهایی از زیارت ناحیه مقدسه که در مورد حضرت عباس است این جملات را نشان دهنده جایگاه والای او از زبان امام زمان(عج) میدانند.[۱۰۱]
کرامات حضرت عباس
کرامات حضرت عباس در بین شیعیان معروف است و داستانهای متعددی درباره شفای بیماران یا حل سایر مشکلات با توسل به حضرت عباس بین مردم جاری است. کتاب در کنار علقمه کرامات العباسیه، ۷۲ قصه از این کرامات را گردآوری کرده است.[۱۰۲] ربانی خلخالی نیز در کتاب «چهره درخشان قمر بنیهاشم» حدود ۸۰۰ کرامت از عباس(ع) جمع آوری کرده است. او در هر جلد بیش از ۲۵۰ داستان نقل کرده است. (برخی از این داستانها تکراری نقل شدهاند). به نوشته این منابع کرامتهای حضرت عباس اختصاص به شیعیان ندارد و کرامتهایی نیز از حضرت عباس نسبت به معتقدان سایر ادیان و مذاهب مثل اهل سنت، مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان نقل شده است.[۱۰۳]
عباس(ع) در فرهنگ شیعه
مشهور است که شیعیان ارتباط عاطفی و عقیدهای زیادی با حضرت عباس(ع) دارند و بعد از ۱۴ معصوم برای او بالاترین مقام را قائل هستند.[۱۰۴] محمد بغدادی یک فصل از کتابش را به ارتباط شیعیان و ابوالفضل(ع) اختصاص داده است و شدت علاقه و محبت شیعیان به عباس(ع) را بسیار روشن و واضح میداند،[۱۰۵]این ارتباط باعث شده است که در فرهنگ شیعه حضرت عباس جایگاه مهمی در توسلات و عزارادیها و نمادسازیها داشته باشد.
توسل به حضرت عباس
به دلیل جایگاه ویژه حضرت عباس در بین شیعیان، مردم برای رسیدن به حاجات خود بیشتر به حضرت عباس متوسل میشوند و برای او نذر میکنند.[۱۰۶] برخی نیز کراماتی را از حضرت عباس نسبت به اهلسنت، مسیحیان، کلیمیان و ارمنیها نقل کردهاند.[۱۰۷]
عزاداری روز تاسوعا
در مراسم مذهبی دهه محرم، ۹ محرم به عنوان روز تاسوعا به عزاداری برای حضرت عباس (ع) اختصاص دارد که پس از روز عاشورا مهمترین زمان برگزاری عزاداری شیعیان در مساجد، هیئتها و تکیهها به حساب میآید. این روز در ایران و برخی از کشورهای اسلامی تعطیل میباشد.[۱۰۸] یکی از برنامههایی که همواره در این مراسم برگزار میشود خواندن دو دمه معروف زیر میباشد که در آن عزاداران حسینی به دو دسته تقسیم میشوند و یک دسته مصراع اول و دسته دیگر مصراع دوم را میخوانند.
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد ، علمدار نیامد
سقای حسین(س) سید و سالار نیامد ، علمدار نیامد [۱۰۹]
یوم العباس زنجان: هر ساله در غروب روز هشتم محرم، جمعیت زیادی از عزاداران در فاصله حسینیه اعظم زنجان تا امامزاده سید ابراهیم این شهر جمع میشوند و نوحهخوانی و عزاداری میکنند. بر اساس برخی از گزارشها در سال ۹۶ بیش از ۹۷۰۰ و در سال ۹۵ حدود ۱۲ هزار راس گوسفند در این مراسم به واسطه نذر مردم قربانی شده است. در سالهای اخیر، هر ساله حدود ۵۰۰ هزار نفر در این مراسم شرکت میکنند. این مراسم به عنوان یکی از میراثهای معنوی ایران ثبت شده است.[۱۱۰]
ذکر یا کاشف الکرب
ذکر «یا کاشفَ الکَرْبِ عنْ وَجهِ الْحُسَین اِکْشِفْ کَرْبی بِحَقِّ أَخیکَ الحُسَین» به عنوانی یک از ذکرهای توسل به حضرت عباس مشهور شده است. و گاه توصیه میشود که این ذکر به تعداد ۱۳۳ مرتبه گفته شود.[۱۱۱] این ذکر در کتابهای حدیثی شیعه نقل نشده است.
آیینها و نمادهای دیگر
عَلَم گردانی: علم یکی از نمادهایی است که در مراسم عزاداری امام حسین(ع) برای یادآوری حضرت عباس یا علمدار کربلا استفاده میشود.[۱۱۲]
سقایی: یکی از آیینهای منقبت خوانی است که در ایام عزاداری به ویژه تاسوعا و عاشورا در ایران برگزار میشود. این آیین گاهی به صورت نوحه خوانی جمعی و گاهی به صورت سیراب کردن تشنگان در مسیر عزاداریها و در هیئتهای مذهبی برگزار میشود.این آیین در صورت اول اشعار و نوحههای مخصوصی دارد و در صورت دوم نیز سقاها لباس مخصوصی میپوشند و با کوزه یا مشک، عزادران را سیراب میکنند.[۱۱۳] برخی گزارش کردهاند که فرهنگ سقایی در بسیاری از شهرهای شیعه نشین عراق و ایران رایج است.[۱۱۴] تاثیر فرهنگ سقایی در سقاخانههای متعددی که به نام حضرت عباس ساخته شده قابل اثبات است.[۱۱۵]
قسم خوردن به حضرت عباس(ع): قسم خوردن به حضرت عباس در میان شیعیان و حتی اهل سنت امری رایج است به طوری که به نقل برخی، بسیاری از شیعیان برای پایان دادن به نزاعهای خود به حضرت عباس قسم میخورند. برخی از اقوام شیعه عهدها، پیمانها، معاملات و قراردادهای خود را با قسم خوردن به حضرت عباس(ع) تثبیت و تحکیم میکنند. برخی دلیل توجه ویژه به قسم حضرت عباس(ع) را شجاعت، وفاداری، غیرت، ادب و جوانمردی ایشان عنوان کردهاند.[۱۱۶] البته برخی نقلها در مورد اعتماد به قسم حضرت عباس از طرف اهل سنت و مخصوصا اهل سنت عراق نقل شده است. حردان تکریتی وزیر دفاع پیشین عراق نقل کرده است که به همراه احمد حسن البکر(یکی از روسای جمهور قبلی عراق) و صدام و چند نفر دیگر میخواستند پیمانی ببندند. آنها برای تحکیم پیمان خود و برای اینکه به همدیگر خیانت نکنند تصمیم گرفتند که قسم بخورند. با وجود اینکه برخی محل دفن ابوحنیفه را برای قسم خوردن پیشنهاد دادند اما در نهایت تصمیم گرفتند برای قسم خوردن به حرم حضرت عباس بروند و آنجا قسم بخورند.[۱۱۷]
سُفْره ابوالفضل: سفره یا سفره نذری گونهای از نذرهای شیعیان است که در آن، با گستراندن سفره خوراکی و اجرای آداب و خواندن اذکار خاص برگزار میشود. یکی از مهمترین و رایجترین سفرهها سفره «ابوالفضل» است.[۱۱۸]
عباسیهها یا بیت العباس: به مکانهایی گفته میشود که به نام حضرت عباس(ع) و برای عزاداری ساخته میشوند. البته برخی عنوان کردهاند که در این مکانها برنامههای متعدد دیگری نیز انجام میشود و کارکرد آنها شبیه حسینهها میباشد.[۱۱۹]
روز جانباز: در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران روز چهارم شعبان به مناسبت تولد حضرت عباس(ع) به عنوان روز جانباز نامگذاری شده است.[۱۲۰]
پنجه دست: یا نماد خمسه که در برخی از مناطق شیعه نشین مورد استفاده قرار میگیرد و بر روی علم یا پرچم نصب میشود نماد دستهای بریده حضرت عباس است. البته برخی دیگر از شیعیان آن را نماد ۵ تن آل عبا میدانند.[۱۲۱]
اماکن و بناهای مربوط به عباس(ع)
در ایران و عراق مکانهایی وجود داراد که در طول زمان مورد احترام مردم واقع شدهاند و مردم برای ادای نذورات و هدایای خود به آن مکان رفت و آمد میکنند و معتقدند که در صورت توسل و نذر، حاجت آنها روا میشود.
حرم حضرت عباس
نوشتار اصلی: حرم حضرت عباس (ع)
محل دفن حضرت عباس در شهر کربلا در ۳۷۸ متری شمال شرقی حرم امام حسین(ع) قرار دارد و یکی از مهمترین زیارتگاههای شیعیان است. حد فاصل حرم حضرت عباس و حرم امام حسین (ع) را بین الحرمین مینامند.[۱۲۲]
به نظر بسیاری از مورخان، عباس(ع) در محل شهادتش کنار نهر علقمه دفن شده است.[۱۲۳] زیرا امام حسین(ع) بر خلاف دیگر شهدا، او را از محل شهادتش جابهجا نکرد و نزد پیکر سایر شهدا نبرد.
برخی نویسندگان مثل مقرم معتقدند دلیل اینکه امام بدن حضرت عباس را به خیمهها نبرد، درخواست خود حضرت عباس و یا عدم توانایی امام در جابجا کردن بدن حضرت عباس به دلیل جراحات وارد شده به بدنش نبود، بلکه امام میخواست که برادرش صاحب مرقد و حرمی جداگانه باشد.[۱۲۴] مقرم برای سخن خود مستندی ذکر نکرده است.
مقام کف العباس
نوشتار اصلی: کفالعباس
مقام کفالعباس نام دو مکان است که گفته میشود دستهای حضرت عباس (ع) در این دو نقطه از تن جدا شد و به زمین افتاد. این دو مکان، در قسمت شمال شرقی و جنوب شرقی بیرونِ حرم حضرت عباس(ع) و در ورودی دو کوچه بازار مانند قرار دارند. در این دو مکان نمادهایی درست شده و زائران آنجا را زیارت میکنند.[۱۲۵]
قدمگاه، سقاخانه و سقانفار
به گزارش خلخالی قدمگاههای مختلفی در کشور به نام حضرت عباس وجود دارد که مردم همواره برای ادای نذورات و برآورده شدن حاجتهای خود به این مکانها میروند و اعمال عبادی خود را در آنجا انجام میدهند.[۱۲۶] از جمله این قدمگاهها میتوان به قدمگاه سمنان، هویزه، بوشهر و شیراز اشاره کرد.[۱۲۷] به گفته خلخالی در شهر لار نظرگاهی وجود دارد که اهل سنت آن منطقه در سه شنبه هر هفته به همراه خانواده به قصد حاجت و ادای نذر به آنجا میروند.[۱۲۸]
سقاخانه: یکی از نمادهای مذهبی شیعیان است. سقاخانهها فضاهای کوچکیاند که در معابر عمومی برای آبدادن به رهگذران به انگیزۀ کسب ثواب ساخته میشوند. در فرهنگ شیعی سقاخانه یادآور سقایت حضرت عباس(ع) در واقعه کربلا است از این رو سقاخانه به نام امام حسین(ع) و حضرت عباس (ع) مزین میشوند. برخی برای برآورده شدن حاجت خود در آنجا شمع روشن میکنند یا دخیل میببندند.[۱۲۹] سقاخانههای فروانی به نام حضرت عباس در نقاط مختلف جهان ساخته شده است.[۱۳۰]
سَقَّانِفار: یا ساقینِفار یا سقّاتالار نام بناهای سنتی در منطقه مازندران در ایران است که برای برگزاری مراسم عزاداری مذهبی و ادای نذر استفاده میشود. این بناها عموما در مجاورت یک مکان مذهبی مانند مسجد، تکیه و حسینیه ساخته میشوند. سقانفارها به حضرت عباس(ع) منتسب هستند و برخی به آنها «ابوالفضلی» میگویند.[۱۳۱]
نمایش چهره حضرت عباس
در فرهگ عمومی شیعیان نقاشیهایی وجود دارد که با عنوان چهره عباس بن علی شناخته میشوند. این تصاویر در هیئتهای مذهبی و تکیهها نیز مورد استفاده قرار میگیرد. به نظر بسیاری از مراجع تقلید نسبت دادن این تصاویر به او را نمیتوان به آسانی پذیرفت. آنها با وجود اینکه عنوان کردهاند نصب این تصاویر در هیئتهای مذهبی و تکیهها، در صورتی که موجب عمل حرامی یا بی احترامی نشود، اشکال شرعی ندارد اما توصیه کردهاند که از نصب این تصاویر خودداری شود.[۱۳۲]
در سالهای اخیر دو فیلم با محوریت واقعه عاشورا به نام «مختارنامه» و «رستاخیز» ساخته شد. فیلم مختارنامه به دلیل مخالفت برخی از مراجع با نمایش چهره حضرت عباس سانسور شد[۱۳۳] و فیلم رستاخیز نیز تاکنون با وجود اصلاحات، اجازه نمایش دریافت نکرد».[۱۳۴]
کتابشناسی
درباره شخصیت حضرت عباس تا کنون کتابهایی نوشته شده که برخی از آنها عبارت است از:
زندگانی قمر بنی هاشم، ظهور عشق اعلی، حسین بدرالدین، تهران ، مهتاب، ۱۳۸۲ش.
ساقی خوبان، شرح زندگانی حضرت ابوالفضل العباس، محمد چقایی اراکی، قم، نشر مرتضی،۱۳۷۶ش.
زندگانی حضرت ابوالفضل العباس علمدار کربلا، رضا دشتی، تهران ، موسسه پازینه، ۱۳۸۲ش.
چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس، علی ربانی خلخالی، قم، مکتب الحسین، ۱۳۷۸ش.(۳جلد)
ابوالقربه، شرح زندگانی حضرت ابوالفضل(ع)، مجید زجاجی مجرد کاشانی، تهران ، سبحان، ۱۳۷۹ش.
عباس(ع) سپهسالار کربلا، زندگینامه، عباس شبگاهی شبستری، تهران، حروفیه، ۱۳۸۱ش.
جستارهای وابسته
روز شمار واقعه عاشورا
واقعه عاشورا (از نگاه آمار)
وقایع ماه محرم الحرام
پیوند به بیرون
سایت حرم حضرت عباس (ع)
فرزندان و نوادگان حضرت عباس (ع)
شخصیت معنوی حضرت عباس(ع)
نگاهی به شخصیت و عملکرد حضرت عباس (ع) پیش از واقعه کربلا
کنیهها و لقبهای حضرت عباس علیهالسلام
نقش آفرینی حضرت عباس (ع) در حماسه عاشورا
پانویس
بغدادی، العباس، ۱۴۳۳ق، ۷۳-۷۵؛ محمودی، ماه بی غروب، ۱۳۷۹ش، ص۳۸.
مهدوی، اعلام اصفهان، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۱۱۰.
خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۲۵.
امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۴۲۹؛ قمی، نفس المهموم، ۱۳۷۶ش، ص۲۸۵.
بخاری، سر السلسلة العلویة، ص۸۸، ابن عنبه، عمدة الطالب، ۱۳۸۱ق، ص۳۵۷؛ المظفر، موسوعة بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۱۰۵.
الموسوي المُقرّم، العبّاس (عليه السلام)، ۱۴۲۷ق، ص۱۷۷؛ الاوردبادی، حیاة ابی الفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۵۲-۵۳؛ خراسانی قاینی بیرجندی، کبریت الاحمر، ۱۳۸۶ق، ص۳۸۶.
الاوردبادی، حیاة ابی الفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۵۲-۵۳.
المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۲؛ ابن نمای حلی، مثیر الاحزان، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۴؛ ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۴۰۸ق، ص۸۹.
المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۲.
بهشتی، قهرمان علقمه، ۱۳۷۴ش، ص۴۳؛ المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۲.
دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ج ۱۱، ص۱۷۴۹۷.
بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۱۹۱؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۳۹۰ق، ص۲۰۳؛ ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۳۵۸ق، ص۵۵؛ بهشتی، قهرمان علقمه، ۱۳۷۴ش، ص۴۳.
دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ج ۱۱، ص۱۷۰۳۷.
المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۲.
نگاه کنید به: المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۴- ۲۰؛ بهشتی، قهرمان علقمه، ۱۳۷۴ش، ص۴۵-۵۰؛ هادیمنش، «کنیهها و لقبهای حضرت عباس(ع)»، ص۱۰۶.
ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۹۰؛ ابن نمای حلی، مثیر الاحزان، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۴.
الناصری، مولد العباس بن علی(ع)، ۱۳۷۲ش، ص۳۰.
بهشتی، قهرمان علقمه، ۱۳۷۴ش، ص۴۸؛ شریف قرشی، زندگانی حضرت عباس، ۱۳۸۶ش، ص۳۶-۳۷.
المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۴؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۴۲۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۱۲-۴۱۳؛ ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۱۱۷-۱۱۸ .
طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس، ١۴١۶ق، ص۲۳۸.
المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۰۸-۱۰۹ .
ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مطبعه العلمیه، ج۴، ص۱۰۸؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۴۰.
بغدادی، العباس، ۱۴۳۳ق، ص۷۳-۷۵؛ محمودی، ماه بی غروب، ۱۳۷۹ش، ص۳۸.
الاوردبادی، حیاة ابیالفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۶۱؛ محمودی، ماه بی غروب، ۱۳۷۹ش، ص۳۱.
محمودی، ماه بی غروب، ۱۳۷۹ش، ص۳۱ و ۵۰.
الناصری، مولد العباس بن علی، ۱۳۷۲ش، ص۶۲؛ طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس، ١۴١۶ق، ص۲۴۲.
زجاجی کاشانی، سقای کربلا، ۱۳۷۹ش، ص۸۹-۹۰؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۴۲۹.
الاوردبادی، حیاة ابیالفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۶۴.
کلباسی، الخصائص العباسیه، ۱۴۲۰ق، ص۶۴-۷۱.
نگاه کنید به ناصری، مولد العباس بن علی، ۱۳۷۲ق، ص۶۱-۶۲؛ خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۰.
خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶، ص۴۵.
الزبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ج۱، ص۷۹؛ زجاجی کاشانی، سقای کربلا، ۱۳۷۹ش، ص۹۸.
الحائری الشیرازی، ذخیرة الدارین، ۱۳۴۵ق، ج۱، ص۱۴۵.
المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۴۲۹.
ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۲۳.
ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۱۸؛ محمودی، ماه بی غروب، ۱۳۷۹ش، ص۸۹.
هادیمنش، «فرزندان و نوادگان حضرت عباس».
ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۱۸.
ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۲۶.
حائری مازندرانی، معالی السبطین، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۳۷؛ الموسوي المقرم، العبّاس (عليه السلام)، ۱۴۲۷ق، ص۲۴۲؛ خراسانی قاینی بیرجندی، کبریت الاحمر، ۱۳۸۶ق، ص۳۸۵.
الموسوي المقرم، العبّاس (عليه السلام)، ۱۴۲۷ق، ص۲۴۲؛ خراسانی قاینی بیرجندی، کبریت الاحمر، ۱۳۸۶ق، ص۳۸۵.
الموسوي المقرم، العبّاس (عليه السلام)، ۱۴۲۷ق، ص۲۴۲؛ خراسانی قاینی بیرجندی، کبریت الاحمر، ۱۳۸۶ق، ص۳۸۵.
الاوردبادی، حیاة ابیالفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۵۵.
شریف قرشی، زندگانی حضرت عباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۲۴.
بغدادی، العباس، ۱۴۳۳ق، ص۷۳-۷۵؛ همچنین نگاه کنید به: مظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۱و۲ و۳؛ الموسوي المُقرّم، العبّاس (عليه السلام)، ۱۴۲۷ق؛ حائری مازندرانی، معالی السبطین، ۱۴۱۲ق؛ خراسانی قاینی بیرجندی، کبریت الاحمر، ۱۳۸۶ق؛ طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس، ١۴١۶ق؛ ابنجوزی، تذكرة الخواص، ۱۴۱۸ق؛ الاوردبادی، موسوعه العلامه الاوردبادی، ۱۴۳۶ق؛ شریف قرشی، زندگانی حضرت ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش؛ الخوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۱؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴ و ۵.
یونسیان، خطیب کعبه، ۱۳۸۶ش، ص۴۶.
یونسیان، خطیب کعبه، ۱۳۸۶ش، ص۴۶.
یونسیان، خطیب کعبه، ۱۳۸۶ش، ص۴۶-۴۸.
جهانبخش، «گنجى نويافته يا وهمى بربافته؟»، ص۲۸-۵۶.
ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۹۰
مفید، الارشاد، کنگره شیخ مفید، ج۲، ص۹۵
اردوبادی، حیاة ابیالفضل العباس، ص۱۸۸-۱۸۹
بلاذری، انساب الاشراف، دار الفکر، بیروت، ج۳، ص۱۸۷
بخاری، سر السلسلة العلویة، ص۸۸-۸۹
طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۱۲؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۴۳۰؛ ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۴۰۸ق، ص۷۸؛ الخوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۴۷؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۹۲.
الخوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۴۸-۳۴۹؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۹۳.
ابن اثیر، الکامل، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ۱۶۲؛ الخوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۴۹؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۹۴.
الاوردبادی، موسوعه العلامه الاوردبادی، ۱۴۳۶ق، ج۹، ص۶۹-۷۱.
الاوردبادی، موسوعه العلامه الاوردبادی، ۱۴۳۶ق، ج۹، ص۷۳-۸۴.
ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۶ق، ج۴، ص۷۶.
الموسوي المُقرّم، العبّاس (عليه السلام)، ۱۴۲۷ق، ص۱۸۴-۱۸۶؛ شریف قرشی، زندگانی حضرت عباس، ۱۳۸۶ش، ص۲۲۱-۲۲؛ میردریکوندی، دریای تشنه؛ تشنه دریا، ۱۳۸۲ش، ص۵۴-۵۶.
الموسوي المُقرّم، العبّاس (عليه السلام)، ۱۴۲۷ق، ص۱۸۵؛ بغدادی، العباس، ۱۴۳۳ق، ص۹۶.
الاوردبادی، موسوعه العلامه الاوردبادی، ۱۴۳۶ق، ج۹، ص۱۰۶.
نگاه کنید به:کلباسی، خصائص عباسیه، ۱۳۸۷ش، ص۱۸۱-۱۸۸؛ خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۶-۱۱۲؛ الاوردبادی، موسوعه العلامه الاوردبادی، ۱۴۳۶ق، ج۹، ص۲۱۹-۲۲۰؛ المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۷۵-۱۷۶.
الخوارزمی، مقتل الحسین (ع)، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۳۴؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج ۵، ص۱۱۴؛ المظفر، موسوعة بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۷۵-۱۷۶.
المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۷۵؛ کلباسی، خصائص عباسیه، ۱۳۸۷ش، ص۱۸۷؛ الاوردبادی،موسوعه العلامه الاوردبادی، ۱۴۳۶ق، ج۹، ص۲۲۰؛ خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۰.
المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۷۲.
خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۶- ۱۱۲؛ نگاه کنید به: بغدادی، العباس، ۱۴۳۳ق، ۷۳-۷۵؛ مظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۱و۲ و۳؛ الموسوي المُقرّم، العبّاس (عليه السلام)، ۱۴۲۷ق؛ حائری مازندرانی، معالی السبطین، ۱۴۱۲ق؛ خراسانی قاینی بیرجندی، کبریت الاحمر، ۱۳۸۶ق؛ طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس، ١۴١۶ق؛ ابنجوزی، تذكرة الخواص، ۱۴۱۸ق؛ الاوردبادی، موسوعه العلامه الاوردبادی، ۱۴۳۶ق؛ شریف قرشی، زندگانی حضرت ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش؛ الخوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۴۵-۳۵۸؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج ۵، ص۸۴-۱۲۰؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۳۳۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۴؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۶۱؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۴۵۷.
الاوردبادی، حیاة ابیالفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۱۹۲-۱۹۴.
مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۰
رک: ابیمخنف، وقعة الطف، تحقیق: یوسفی غروی، ص۲۴۵
رک: ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۲۵۶؛ المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۷۴- ۱۷۸؛ الاوردبادی، حیاة ابی الفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۲۱۹-۲۲۰؛ مقرم، حادثه کربلا در مقتل مقرم، ص۲۶۲؛ خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۶- ۱۱۴.
الخوارزمی، مقتل الحسین (ع)، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۳۴؛ المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۷۸؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج ۵، ص۹۸؛ ؛ خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۳.
الخوارزمی، مقتل الحسین (ع)، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۳۴
طریحی، المنتخب، ص۳۰۷
مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۴۱
الاوردبادی، حیاة ابی الفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۲۲۲-۲۲۵
المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۱-۱۲؛ کلباسی، خصائص العباسیه، ۱۳۸۷ش، ص۱۰۷-۱۰۸؛ همان، ۱۲۳؛ همان، ۲۰۳؛ الموسوي المقرم، العبّاس(ع)، ۱۴۲۷ق، ص۱۳۰.
الموسوی المقرم، العباس، ۱۴۲۷ق، ص۱۵۸.
نگاه کنید به: کلباسی، خصائص العباسیه، ۱۳۸۷ش، ص۱۲۳؛ بهشتی، قهرمان علقمه،۱۳۷۴ش، ص۱۰۳؛ همان، ۱۰۷.
مظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۳۵۵-۳۵۶؛ محمودی، ماه بی غروب، ۱۳۷۹ش، ص۹۷.
مظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۳۵۵-۳۵۶؛ بغدادی، العباس، ۱۴۳۳ق، ۷۱-۷۳.
کلباسی، خصائص العباسیه، ۱۳۸۷ش، ص۱۰۷-۱۰۹؛ المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۹۴.
طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس،١۴١۶ق، ص۲۳۶؛ المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۹۴.
کلباسی، خصائص العباسیه، ۱۳۸۷ش، ص۱۰۹.
طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس،١۴١۶ق، ص۲۳۶.
خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۹.
نگاه کنید به: خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۲۳- ۱۲۶.
شیخ مفید، الارشاد، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۹۰.
المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۷۸؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج ۵، ص۹۸؛ الخوارزمی، مقتل الحسین (ع)، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۳۴.
شیخ صدوق، خصال، ۱۴۱۰ق، ص۶۸.
شیخ صدوق، خصال، ۱۴۱۰ق، ص۶۸
بخاری، سر السلسلة العلویة، ص۸۹
ابن عنبه، عمده الطالب ۱۳۸۱ق، ص ۳۵۶.
الموسوی المقرم، مقتل الحسین، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، ص۳۳۷.
نگاه کنید به: خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۸۱-۳۲۱.
نگاه کنید به: خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۳۲۱.
نگاه کنید به: خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۲۸۲، ۳۰۴، ۳۰۵.
نگاه کنید به: خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۳۱۷.
نگاه کنید به: خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۲۸۳.
نگاه کنید به: خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۲۳- ۱۲۶.
نگاه کنید به: محمودی، در کنار علقمه، ۱۳۷۹ش.
نگاه کنید به: ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنیهاشم، ۱۳۸۰ش.
بغدادی، العباس، ۱۴۳۳ق، ص۱۴۹.
بغدادی، العباس، ۱۴۳۳ق، ص۱۴۹.
بغدادی، العباس، ۱۴۳۳ق، ص۱۵۱؛ کلباسی، خصائص العباسیه، ۱۳۸۷ش، ص۲۱۳-۲۱۴.
ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۲۶۷؛ کلباسی، خصائص العباسیه، ۱۳۸۷ش، ص۲۱۴.
مظاهری، فرهنگ سوگ شیعی، ۱۳۹۵ش، ص۱۱۰-۱۱۱.
روزنامه صبح نو. خدا تو این مداحیها نیست
باشگاه خبرنگاران جوان، ۱۳۹۶/۷/۷، خبر شماره ۶۲۵۸۱۱۷.
ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنیهاشم، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۳۲۶.
مظاهری، فرهنگ سوگ شیعی، ۱۳۹۵ش، ص۳۵۴-۳۵۶.
مظاهری، فرهنگ سوگ شیعی، ۱۳۹۵ش، ص۲۸۱-۲۸۳؛ ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۱۸۲-۲۱۳.
ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۱۸۲-۲۱۳.
کلباسی، خصائص العباسیه، ۱۳۸۷ش، ص۲۱۳-۲۱۴.
میردریکوندی، دریای تشنه؛ تشنه دریا، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۱-۱۱۳.
التكريتي، مذكرات حردان التكريتي، ۱۹۷۱م، ص۵.
مظاهری، فرهنگ سوگ شیعی، ۱۳۹۵ش، ص۲۷۴-۲۷۵.
ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۲۴۳-۲۵۸.
«نامگذاری روزها و هفتههای خاص».
بلوکباشی، «مفاهیم و نمادگارها در طریقت قادری»، ص۱۰۰.
«حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع)».
زجاجی کاشانی، سقای کربلا، ۱۳۷۹ش، ص۱۳۵.
الموسوي المقرم، العبّاس(ع)، ۱۴۲۷ق، ص۲۶۲-۲۶۳؛ زجاجی کاشانی، سقای کربلا، ۱۳۷۹ش، ص۱۳۵-۱۳۷.
علوی، راهنمای مصور سفر زیارتی عراق، ۱۳۹۱ش، ص۳۰۰.
ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۲۶۷-۲۷۴.
ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۲۶۷-۲۷۴.
ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۲۶۷.
اطیابی، «سقاخانههای اصفهان»، ص۵۵-۵۹.
ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۲۴۰-۲۴۱.
مظاهری، فرهنگ سوگ شیعی، ۱۳۹۵ش، ص۲۸۰.
محمودی، مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع، ۱۳۸۸ش، ۴، ص ۱۰۵-۱۰۷.
«۱۸ دقیقه از “مختارنامه” سانسور شد».
«اظهارات احمدرضا درویش پس از توقف اکران رستاخیز».