دلنوشته - اربعين
اربعین حسین در راه است!
سال ۶۱ است صدای قدم های پیر مرد زائر به گوش می رسد.
اولین زائر به کربلا نزدیک می شود.
دنیا در بهت آن جنایت هولناک در شگفتی فرو رفته!
مگر می شود ،خون خدا را بریزند همان آنانی که خود را بنده خدا می دانستند!
مگر می شود،سر کسی را به نیزه کنند که روزی پیامرشان بر آن جایگاه بوسه زده!
چه می شود که عرب جاهلیت که ادعای جوان مردی و وفا می کرد حق آنکه از گمراهی نجاتش داده بود را این گونه بدهد ،سر پاره تنش را به روی نیزه کند!
آه از این همه شقاوت پستی ،آه از این همه دریدگی، آه از این همه…آه…
الان بعد از۱۳۷۸ سال دوباره صدای قدم های زائران به گوش می رسد ملیون ها شیفته ومحب آقا بی سر وسامان به عشق آن شهید بی کفن با پاهای تاول زده وتن خسته خود را به حرم امنش می رسانند وبه کوری چشم همه آنانی که خواستند حسین فراموش شود لبیک گویان عازمند تا دوباره از قافله عشق جا نمانند و غدیر دیگری اتقاق نیفتد.
مهديه منتظر المهدي