دلنوشته به مناسبت ۹ دی و همچنین سالروز شهادت سردار سلیمانی
بسم الله الرحمن الرحیم.
بوی فتنه بلندشده بود!
غلیظ و مشمئز کننده! فتنه تخته گاز می رفت و به خیالش میخواست کار نظام را تمام کند.
حساب خیلی چیزها را کرده بود ؛ریزش خواص، افکار عوام ،تبلیغات گسترده؛ تشویش های خیابانی،اصلا روی سکوت مردم هم حساب باز کرده بود…
اما حساب یک چیز را نکرده بود؛ آنهم خون امامی که همواره جریان ساز است.او فکر تعصب و غیرت دینی مردم را نکرده بود!تصور خط قرمز ایرانی ها که جانشان هست و امام حسینشان!حتی اگر کسی دل در گرو دین نداشته باشد؛ جانش برای حرمت حرم می رود، به یاد سوختن خیمه ها میشکند و به شوق نگاه ارباب میمیرد!
به دشمن زبون فهماند:اگر مقابل دینشان و باورهایشان بایستند، در برابر دنیای ناچیزشان می ایستند.
فهماند اینجا ایران است سرزمینی که حسین ارباب آن است! هم اویی که عزت الله است و مردمش اجازه نمی دهند عزت اربابشان شکسته شود.
فهماند مردم ما به گوش و به هوش اند،نمک شناس بصیر و امام شناسند؛ وبه وقتش، دنیایی را مبهوت عظمت خود میکنند.