دنیا در نهج البلاغه
روش برخورد با دنيا
پس در عزّت و ناز دنيا بر يكديگر پيشي نگيريد، و فريب زينتها و نعمتها را نخوريد و مغرور نشويد و از رنج و سختي آن نناليد و ناشكيبا نباشيد، زيرا عزّت و افتخارات دنيا پايان ميپذيرد، و زينت و نعمت هايش نابود ميگردد، و رنج و سختي آن تمام ميشود، و هر مدّت و مهلتي در آن به پايان ميرسد، و هر موجود زندهاي به سوي مرگ ميرود.آيا نشانه هايي از زندگي گذشتگان كه بر جا مانده شما را از دنيا پرستي باز نميدارد و اگر خردمنديد آيا در زندگاني پدرانتان آگاهي و عبرت آموزي نيست مگر نميبينيد كه گذشتگان شما باز نميگردند و فرزندان شما باقي نمي مانند مگر مردم دنيا را نمي نگريد كه در گذشت شب و روز حالات گوناگوني دارند:يكي مي ميرد و بر او مي گريند، و ديگري باقي مانده به او تسليت ميگويند، يكي ديگر بر بستر بيماري افتاده ديگري به عيادت او مي آيد، و ديگري در حال جان كندن است، و دنيا طلبي در جستجوي دنياست كه مرگ او را در مي يابد، و غفلت زدهاي كه مرگ او را فراموش نكرده است، و آيندگان نيز راه گذشتگان را مي پويند.بهوش باشيد مرگ را كه نابود كننده لذّتها و شكننده شهوتها و قطع كننده آرزوهاست، به هنگام تصميم بر كارهاي زشت، به ياد آوريد، و براي انجام واجبات، و شكر در برابر نعمتها و احسان بي شمار الهي، از خدا ياري خواهيد.
خطبه 98 نهج البلاغه