فرجام نیک
حضرت مهدی (عج) می فرمایند:
وَالعاقَبَةُ لِجَمِیل صُنع اللهِ سُبحانَهُ تَکُونُ حَمِیدَةُ لَهُم مَا اجتَنَبُوا المَنهیَّ
شیعیان ما هنگامی به فرجام نیک و زیبای خداوند می رسند که از گناهانی که نهی شده اند، احتراز نمایند.
بحارالانوار ج53، ص177
نشانه ها ی مومن بودن
اگر از کار نیک خود خوشحال و از کار بد خود دلگیر می شوی مومن هستی.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
نهج البلاغه
حکمت 33 :
وَ قَالَ [عليه السلام] كُنْ سَمْحاً وَ لَا تَكُنْ مُبَذِّراً وَ كُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَكُنْ مُقَتِّراً .
اعتدال در بخشش و حسابرسى (اخلاقى ، اجتماعى ، اقتصادى)
و درود خدا بر او ، فرمود : بخشنده باش اما زياده روى نكن ، در زندگى حسابگر باش اما سخت گير مباش.
روي سياه و دستان لرزان
روي سياه و دستان لرزان…تنها هديه ايست كه جمعه ها برايت مي آورم…
و چشمان خيس و دل شكسته تنها ثمريست كه از اين هديه ها برايت مي ماند….
اي گل نرگس
بدون تو هواي دلم سردتر ازان است كه لايق وصال شود…
گوشه چشمي به ما بيفكن
دلم بدجور گناهكار است…
دلم به درد شما نميخورد آقا… پر از خرده شيشه ام…
اين دل تكه تكه و بي رمق…
به كار شما نمي آيد…
بيا و دلم را كمي كوك بزن…
خرده هاي شيشه را مواظب باش پدر…
اين ها حاصل بي وفاييم به شماست…
مواظبم كه بي حرمتي نكنند…آخر اينها دام هاي شيطان بودند كه دل من گرفتارشان شد…
هر شب همه ي غصه ام اين است…كه مهدي فاطمه مرا نبيند
برعكس همه كه در انتظار وصال شمايند…
من بي دست و پا ميترسم از ديدارت…
ميترسم آن روز كه آمدي…
به من بگويي…
“اين همه سال براي من چه كردي؟!”
.
.
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
یا_صاحب_الزمان
جهت_تعجيل_در_فرج_صلوات_را_فراموش_نكنيد
به ظاهر نیست ، به دله......
بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…
دیدم حالتش عوض شده
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه
گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشاش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره
از فردا دیدم با چادر اومده
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه
اللهم عجل لوليك الفرج
بیایید همه منتظر آمدنش شویم
طلوع نزدیک است اگر بخواهیم
ظهور تو زیباتر از ظهور همهی زیباییهاست
چشم به راه زیباترین بهاریم
خدایا انتظار چقدر دیر میگذرد
با صد نگاه خسته، صدا میزنیم تو را
بیایید همه منتظر آمدنش شویم
درک زمان غیبت
قالَ اَبُو عَبْدِاللّه ِ عليه السلام : يا زُرارَةُ! اِنْ اَدْرَكْتَ ذلِكَ الزَّمانَ فَاْلزِمْ هذَا الدُّعآءَ: اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيَّكَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ، حُجَّتَكَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى.
بحارالأنوار، ج 52، ص 146 .
امام صادق عليه السلام به زُراره فرمود: اگر زمان غيبت را درك كردى، اين دعا را هميشه داشته باش: خدايا، خودت را به من بشناسان، چون اگر خودت را به من نشناسانى، پيامبرت را نخواهم شناخت، خدايا رسول خود را به مـن معرّفى كن چون اگر رسول تو را نشناسم، حجّت تو را نخواهم شناخت، خدايا حجّت خود را به من معّرفى كن زيرا اگر حجّت تو را نشناسم از دين خود گمراه شده ام.
داستان دشمن
اولین عملیاتی بود که شرکت می کردم. بس که گفته بودند ممکن است موقع حرکت به سوی مواضع دشمن، در دل شب عراقی ها بپرند تو ستون و سرتان را با سیم مخصوص از جا بکنند، دچار وهم و ترس شده بودم. ساکت و بی صدا در یک ستون طولانی که مثل مار در دشتی صاف می خزید، جلو می رفتیم. جایی نشستیم. یک موقع دیدم که یک نفر کنار دستم نشسته و نفس نفس میزند. کم مانده بود از ترس سکته کنم. فهمیدم که همان عراقی سر پران است. تا دست طرف، رفت بالا، معطل نکردم. با قنداق سلاحم محکم کوبیدم تو پهلویش و فرار را بر قرار ترجیح دادم. لحظاتی بعد عملیات شروع شد. روز بعد در خط بودیم که فرمانده گروهانمان گفت:« دیشب اتفاق عجیبی افتاده، معلوم نیست که کدام شیر پاک خورده ای به پهلوی فرمانده کوبیده که همان اول بسم الله دنده هایش خرد و روانه ی عقب شده.» از ترس صدایش را در نیاوردم که آن« شیر پاک خورده» من بوده ام!
منبع : کتاب رفاقت به سبک تانک
یاد مرگ
خطبه 83 :
سخنى از آن حضرت (ع ) درباره عمرو بن عاص
در شگفتم از پسر نابغه . به شاميان مى گويد كه من بسيار مزاح مى كنم و مردى شوخ طبعم و اهل لعب و بازيچه ام . اين سخنى است باطل و گناه آلود كه عمرو بر زبان آورده . بدانيد، كه بدترين گفتار دروغ است و او مى گويد و دروغ مى گويد. وعده مى دهد و خلاف مى كند، اگر چيزى از او خواهند، خسّت مى ورزد و اگر خود چيزى خواهد، به اصرار و سوگند، مى ستاند و اگر پيمانى بندد در آن خيانت كند و حق خويشاوندى به جاى نياورد. چون جنگ فرا رسد، به زبان ، بسى امر و نهى كند تا خود را دلير جلوه دهد، و اين تا زمانى است كه شمشيرها از نيام برنيامده و چون شمشيرها از نيام برآمد، بزرگترين نيرنگ او اين است كه عورت خود بگشايد.
به خدا سوگند، ياد مرگ مرا از هر بازيچه و مزاحى باز مى دارد و از ياد بردن آخرت ، عمرو را نگذارد كه سخن حق بر زبان آورد. عمرو با معاويه بيعت نكرد، مگر آنگاه كه معاويه شرط كرد كه در آتيه او را پاداشى دهد. آرى ، معاويه او را رشوتى اندك داد و عمرو در برابر آن از دين خويش دست كشيد.
گواه
حَجِیجُ الْقِیامَةِ
گواه و شاهد و دلیل روز قیامت.
حضرت فرمود:
«أَنَا شاهِدٌ لَکُمْ وَحَجِیجُ یوْمِ الْقِیامَةِ عَلَیکُمْ»؛( نهج البلاغه، خطبه 176؛ غرر الحکم، حدیث 3762.)
«من اکنون گواه شمایم و روز قیامت دلیل بر شما خواهم بود».
مقدمه جدایی
امام علی علیه السلام: به خشم درآوردن و شرمنده ساختن دوست، مقدمه جدایی از اوست.
إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَه
نهج البلاغه (صبحی صالح) ص559
خیر و شر
قـالَ اَميرُالْمُؤْمِنينَ عليه السلام: جُمِـعَ خَيْرُ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ فِى كِتْمـانِ السِّرِّ وَ مُصادَقَةِ الاَْخْيارِ، وَ جُمِعَ الشَّرُّ فِى الاِْذاعَةِ وَ مُواخاةِ الاَْشْرارِ.
بحارالأنوار، ج74،ص178.
امام اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: خير دنيا و آخرت در رازدارى و دوستى با نيكان جمع شده است، و شرّ و بدى در افشاى راز و دوستى با اشرار گردآمده است.
انا وعلی ابوا هذه الامه
حضرت رسول اکرم «صلی الله علیه واله وسلم » میفرمودند :
« انا وعلی ابوا هذه الامه » من و علی « صلوات الله علیهما » پدر این امت هستیم .
پدر این امت دنبال هدایت بچه هاست دنبال تربیت بچه هاست و برای تربیت بچه ها دستور العمل دارد نهج البلاغه کلام پدر این امت « شیعه » است وپدر این امت یک طوری صحبت میکند که بچه ها بفهمند وقابل فهم باشد.
نهج البلاغه
خطبه 221 :
خطبه اى از آن حضرت (ع )
هر آينه ترس از خدا كليد رستگارى و درستكارى و اندوخته روز بازپسين (و آزادى از هر بندگى و رهايى از هر تباهى است .) هر كه را نيازى باشد، نيازش بدان برآيد. هر كه گريزان است رهايى يابد. هر كه را خواسته اى است به خواسته هاى خود برسد. پس عمل كنيد كه عمل را به آسمان برند. توبه كنيد كه توبه سود دهد.
و دعا كنيد كه دعا شنيده شود. اكنون زمان آرامش است و قلمها به نوشتن اعمال روان اند. به اعمال و طاعات بشتابيد. در برابر عمرى كه از جوانى به پيرى مى گرايد يا بيماريى كه از كارت بيندازد يا مرگى كه جان از تنت بربايد. مرگ ويرانگر لذتهاى شماست. تيره كننده خواهشهاى نفسانى شماست . دوركننده شما از هر مقصد و مقصود است . ديدار كننده اى است كه كس دوستش ندارد. هماوردى است كه هزيمت نشناسد. كينه جويى است كه كس طلب ديدارش نيست . ريسمانهايش شما را سخت فرو بسته است . شر و فسادش شما را در بر گرفته و پيكانهايش به سويتان روان است و صولت و قهرش بر شما سخت بزرگ و ستم و تجاوزش پى در پى. كم افتد كه ضربت شمشيرش خطا كند يا شمشيرش كند گردد. زودا كه ابرهاى تيره اش بر سرتان سايه افكند و بيماريهايش شدت گيرد و تاريكهاى شدايدش همگان را در خود فرو پوشد و زمان سكرات مرگ در رسد و دردهاى جان دادن هر دم رخ نمايد.
ادامه مطلب در صفحه بعد
صفحات: 1· 2
نهج البلاغه
بیگانگی ما با کلام مولا داستان غریبی است که استاد شهید مطهری در مقدمه کتاب سیری در نهج البلاغه از آن گلایه می کند و می گوید: «بیگانگی یک عالم سنی با نهج البلاغه چندان عجیب نیست. عجیب این است که نهج البلاغه در دیار خودش، درمیان شیعیان علی، در حوزه های علمیه ی شیعه «غریب» و «تنها» است همچنانکه خود علی غریب و تنهاست. بدیهی است که اگر محتویات کتابی و یا اندیشه ها و احساسات و عواطف شخصی با دنیای روحی مردمی سازگار نباشد، این کتاب و یا آن شخص عملاً تنها و بیگانه می ماند هرچند نام شان با هزاران تجلیل و تعظیم برده شود.»