پند آبدارچی
19 مهر 1394
کارمندی هوس ریاست داشت و در دل، بذر آرزو می کاشت. مدتی مراقب گفتار و کردار خویش بود؛ تا خطایی از او سر نزند و و از چشم رئیس، نیفتد و مرغ اقباش پر نکشد؛
مؤدّب بود و موقّر؛ گوش به فرمان بود و ورد زبانش «بله قربان .»
همکاران در حیرت بودند و آبدارچی انگشت به دهان که آیا این رفتار، نفاق با رئیس است یا به قصد خدمت به یاران و مراجعان؟
آبدارچی- که در این وادی تجربه ها داشت- او را گفت: ای برادر!
اگر این اندازه که از رئیس حساب می بری، از خدای رئیس حساب می بردی، مسابقه را می بردی و این حدّ که در پی جلب عنایت و رضایت رئیسی، اگر در پی رضای خالق بودی، از رئیس برتر بودی!