یکی از راه های ابراز احترام و محبت به استاد
رعایت آداب سخن گفتن و رفتار با استاد
متعلم باید هنگام سخن گفتن با استاد از الفاظ و واژهـ هایی کـه متناسب با شأن استاد است،استفاده کند و از به کار بردن برخی الفاظ و عبارات-از قبیل شنیدی،می دانی،مرد حسابی،چرا، نه،قبول ندارم،چه کسی چنین گفته است،این سخنی که شما می گویید در کجاست؟آن چه به خاطر دارم و یا د یـگران نـقل کـرده اند با گفتار شما مغایرت دارد و…-در ارتـباطات بـا اسـتاد پرهیز کند.
اگر متعلم در صدد تفحص بیشتر و بهره گیری بیشتر از استاد باشد،باید الفاظ و عبارات خویش را تلطیف کند. مثلا به جای«چرا و قبول ندارم»،لحن خـود را مـلایم کـند و بگوید:اگر کسی از ما علت این امر را بپرسد،چه بـگویم؟ یـا اگر کسی نسبت به دعاوی ما چنین انتقاداتی را مطرح بکندة،باید چه پاسخی بدهیم؟و…هم چنین در حضور استاد نباید با مـتعلمان دیـگر در گـوشی صحبت کند، پر حرفی کند،با صدای بلند و همراه با قهقه بـخندد،بدون اذن استاد پرسشی را مطرح کند،یا پیش استاد از دیگران غیبت و بدگویی بکند و…
امام صادق(عليه السلام)از جدش حضرت علی(عليه السلام)نقل می کند:«از جـمله حـقوق اسـتاد بر تو این است که بسیار از او نپرسی(او را سؤال پیچ نکنی)و بـه اصـرار از او نپرسی…»حضرت علی(عليه السلام) در پاسخ به کسی که مسئله ی پیچیده ای سؤال کرد، فرمود:«برای کسب دانش و تفقه بـپرس، نـه بـرای گیج کردن و آزار رساندن،و بدان نادانی که در پی آموختن است، به دانا می ماند و دانـایی کـه در پی چـیزی جز هدایت است،چون نادان است»
امیر مؤمنان علی(عليه السلام)،درباره ی نحوه سلوک و رفتار با عـالم(استاد) چـنین تـوصیه می فرماید:«از جمله حقوق عالم این است که از او زیاد نپرسی و جامه اش نگیری و چون بر او وارد شـوی و گـروهی نزد او بودند،به همه سلام کنی و او را نزد آن ها به تحیت مخصوص گردانی،مقابلش بنشینی و پشـت سـرش مـنشینی،چشمک مزنی، با دست اشاره مکنی،پرگویی مکنی ک ه فلانی و فلانی بر خلاف نظر او چنین گفته اند و از زیـادی مـجالستش دلتنگ مشوی.زیرا مثل عالم،مثل درخت خرماست.باید منتظر باشد تا چیزی از آن بر تو فـرو ریـزد و پاداش عـالم،از روزه دار شب زنده داری که در راه خدا جهاد کند،بیشر است.»
در تفسیر این حدیث،مرحوم علامه مجلسی نکاتی را بیان کـرده اسـت،ما ب برخی از مهم ترین آن ها اشاره می کنیم: نکته ی اول،زیادی در سؤال به دو شکل قابل تـبیین است:
الفـ)یا مـراد از فزونی در پرسش، افزایش است که به نوعی متضمن ضرر است،بدین معنی که دانشجو پرسش را تـا بـدان حـد و حوزه ای ادامه بدهد که عالم در آن حوزه ی معرفتی،آگاهی کافی ندارد و در نتیجه خطا یـا نـاتوانی او آشکار شود.این عمل ناپسندی است، چون شخصیت و آبروی فرد عالم در معرض خطر قرار می گیرد.
ب)یا مراد از آن پرسش بـیش از حد متعارف در حوزه های معرفتی است. این شق نیز عملی ناصواب است.
نکته دوم :عبارت«ما لا تـأخذ بثوبه»(جامه اش را نگیری)نیز به این شکل قابل تـفسیر اسـت کـه اگر خواسته ای از عالم داری،نباید بیش از حد مـتعارف بـرخواسته ات پافشاری کنی. معیار اکرام عالم،شخصیت علمی اوست، نه نوع خاص لباس و پوشش او.
نـکته سـوم:مراد معصوم از عبارت«و اجلس بین یـدیه»این اسـت که مـتعلم بـاید در جـایی بنشیند که دانشمند برای خطاب بـه او احـتیاج به تغییر جا یا برگرداندن چهره نداشته باشد.این امر نیز به دو شـکل قـابل تفسیر است:
حالت اول:عبارت را به صورت مـضیّق تفسير کنیم.در این صـورت،مراد
معصوم ایـن اسـت که فرد متعلم فقط باید در مقابل و روبه روی عالم بنشیند و حق نشستن در سمت راست یـا چـپ و یا پشت سر او را ندارد.
حالت دوم:عبارت را بـا کـمی تسامح تـفسیر کـنیم،بنابراین فـرض،مراد حضرت علی(عليه السلام)این است کـه متعلم نباید پشت سر عالم بنیشیند،بلکه اگر روبه روی او و یا سمت چپ یا راست او بنشیند،اشکالی ندارد.
نـکته ی چـهارم:حضرت علی(عليه السلام) در پایان حدیث شریف فرموده اسـت: «پاداش فـرد دانـشمند،از روزه دار شـب زنـده داری که در راه خدا مـبارزه مـی کند، بیشتر است.»مرحوم مجلسی علت افزایش این پاداش را چنین تبیین فرموده است:فرد دانشمند با دلایل قاطع،با اعتقادات بـاطل و آرای فـاسد بـه نزاع برمی خیزد و این کردارش سبب می شود کـه در گـستره ی زمـان،گروه کثیری از مـردم بـه روزه داریـ،قیام در راه خدا و…بپردازند.اما فرد مجاهد تنها زمینه ی استیلای کفار بر ابدان خلق را در زمانی کوتاه از بین می برد.یا به بیان دیگر،دانشمند زمینه ی استیلای شیاطین و گمراهان بر متدینان و دین حق را در زمـان طولانی-تا قیامت- از بین می برد،اما مجاهد تنها در برابر تجاوز فیزیکی کفار ایستادگی می کند. به همین دلیل است که مولای متقیان می فرماید:پاداش عالم زبانی-که مردم ار به سوی حق و صواب هدایت می کند-از روزهـ دار شـب زنده داری که در راه خدا جهاد می گند،بیشتر است.