تحقیق پایانی «سیره اخلاقی و سیاسی امام رضا(علیه السلام)»
فرم در حال بارگذاری ...
تحقیق پایانی «نگرشی بر زندگی حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله علیها»
چکیده
موضوع تحقیق «نگرشی بر زندگی حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله علیها» می باشد که با رویکردی تاریخی به موضوع پرداخته می شود. از آنجایی که الگوگیری و معرفت به زندگی ائمه معصومین علیهم السلام از جمله حضرت معصومه سلام الله علیها اهمیت بسیار زیادی در زندگی هر فرد دارد باید با تمام توان به مطالعه و بررسی زندگی ایشان بپردازیم تا در الگوگیری از ایشان دچار مشکل نشویم و شخصیت حضرت معصومه سلام الله علیها را به مشرقیان و مغربیان عالم بشناسانیم. درباره ی زندگی ایشان نوشته های سودمندی وجود دارد اما به دلیل پراکندگی و تکراری بودن مطالب آنها، آن چه که در حد شأن و مقام حضرت باشد بسیار کم است، به همین علت ضرورت ایجاب می کند که یک تحقیق همه جانبه و قابل فهم برای همگان ارائه شود.
در این تحقیق از کتب تاریخی و روایی استفاده شده است که با رویکردی توصیفی تحلیلی به موضوع پرداخته مي شود. در این تحقیق به سیره ی فردی و خانوادگی حضرت اشاره شده است و به بررسی محیطی که حضرت معصومه سلام الله علیها در آن رشد و پروش یافتهاند و فضايل اخلاقي فراواني را کسب كردهاند، همچنين به بررسي ازدواج ايشان پرداخته شده است. سپس دوران سیاسی حضرت و ویژگی خلفای عباسی بیان شده و در ادامه نگرشی بر دلیل هجرتشان به قم مطالبی عنوان شده است و در انتها به ذکر فضایل فردی، اجتماعی و سیاسی حضرت و همچنین کرامات ایشان پرداخته شده است.
واژگان کلیدی:حضرت معصومه سلام الله عليها،سیره، مهاجرت، زیارت، فضایل
محقق:نسيم فهيمي
فرم در حال بارگذاری ...
دیدار کارگزاران حج با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز شنبه (1394/5/31) در دیدار دستاندرکاران و کارگزاران حج و سفرهای عتبات، حج را ضامن “تداوم اسلام” و مظهر “وحدت و عظمت” امت اسلامی خواندند و با تأکید بر توجه همزمان به ابعاد اجتماعی و فردی این فریضهی بزرگ، انتقال تجربیات وحدتبخش ملت ایران را در کنگرهی عظیم حج موجب همبستگی، همدلی و اقتدار بیشتر امت اسلامی برشمردند.
ایشان با اشاره به خصوصیات بینظیر حج نسبت به سایر فریضههای اسلامی افزودند: حج دو جنبهی متفاوت فردی و اجتماعی دارد که رعایت هر دو جنبه در سعادت دنیوی و اخروی حجاج و ملتهای مسلمان، تأثیر استثنایی دارد.
رهبر انقلاب، زیارت خانهی خدا و مناسک حج را، فرصتی بینظیر برای تطهیر روح، نزدیکی به پروردگار و فراهم کردن توشهی تمامی عمر دانستند و خطاب به زائران خانهی خدا افزودند: تک تک اعمال حج را قدر بدانید و روح و جانتان را در سرچشمهی این نعمت بزرگ، پاکیزه و سیراب کنید.
...
حضرت آیتالله خامنهای در تشریح جنبهی اجتماعی حج نیز به حضور همزمان همهی ملتها با همهی تفاوتهای نژادی، مذهبی، فرهنگی و ظاهری در مکه و مدینه اشاره کردند و افزودند: حج مظهر و فرصت واقعی “وحدت اسلامی” است.
ایشان با انتقاد شدید از کسانی که با انواع روشها از جمله بزرگ کردن مفهوم ملیّت، حقیقت و اهمیت امت اسلامی را کمرنگ میکنند افزودند: حج، نمونهای معنادار از تشکیل امت اسلامی و فرصت بسیار بزرگ برای همزبانی، همدلی و ابراز همدردی مسلمانان جهان است.
رهبر انقلاب تجلی عظمت امت اسلامی و فرصت تبادل تجربیات را از دیگر نکات مهم جنبهی اجتماعی حج برشمردند و افزودند: بیان و انعکاس تجربیات مفید ملتهای مسلمان، تقویت امت اسلامی را به همراه میآورد.
ایشان در همین زمینه به تجربیات مؤثر و کارآمد ملت ایران در دشمنشناسی، اعتماد نکردن به دشمن و اشتباه نگرفتن دوست با دشمن اشاره کردند و افزودند: مردم ما با درکی ستایشبرانگیز، دریافتهاند که استکبار جهانی و صهیونیزم، دشمن حقیقی و لجوج ملت ایران و امت اسلامیاند و به همین دلیل در همهی اجتماعات عظیم ملی و اسلامی، علیه آمریکا و صهیونیزم شعار دادهاند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: در ۳۶سال اخیر، استکبار گاه دشمنی با ایران را از زبان و رفتار کشورهای دیگر پیگیری کرده است اما ملت ایران همیشه متوجه بود که این کشورها فریبخورده و آلت دست هستند و دشمن واقعی، همان آمریکا و اسرائیل است.
رهبر انقلاب به تجربهی ناموفق روی کار آمدن برخی گروههای اسلامی در بعضی کشورها اشاره کردند و گفتند: آنها برخلاف ملت ایران، جای دوست و دشمن را اشتباه گرفتند و ضربهاش را نیز خوردند.
حضرت آیتالله خامنهای اتحاد را از دیگر تجربههای قابل انتقال ملت ایران به ملتهای دیگر در موسم حج برشمردند و افزودند: مردم ایران با وجود همهی اختلافهای “عقیدتی، فکری و سیاسی” و تفاوتهای قومیتی، وحدت ملی را حفظ کردهاند و قدر این نعمت الهی را بهخوبی میدانند که این تجربهی گرانقدر باید به دیگر ملتهای مسلمان منتقل شود.
ایشان درگیری داخلی در برخی کشورها را به بهانههای مذهبی، سیاسی و حتی حزبی، نتیجهی قدرناشناسی نعمت وحدت برشمردند و افزودند: خداوند با هیچ ملتی، “قوم و خویشی” ندارد و اگر مردمی قدر اتحاد و همدلی را ندانند خداوند آنها را به بلیّهی اختلاف و درگیری و خونریزی دچار میکند.
حضرت آیتالله خامنهای توطئههای ظالمان جهانی را بر ضد اسلام و ایران و نظام اسلامی یادآورد شدند و افزودند: آنها در واقع نه بر ضد شیعه یا ایران، بلکه بر ضد قرآن توطئه میکنند چرا که میدانند قرآن و اسلام، کانون بیداریبخش ملتهاست.
رهبر انقلاب با استناد به تلاش بیوقفهی مستکبران برای دستیابی به راههای متنوع نفوذ و ضربه زدن به مسلمانان افزودند: به پشتوانهی حمایت بیپایان مالی استکبار، دهها مرکز و کانون فکری و سیاسی در آمریکا، اروپا، فلسطین اشغالی و کشورهای وابسته، در حال مطالعه و بررسی اسلام و شیعه هستند تا راههای مقابله با عوامل بیدارساز و اقتدارآفرین امت اسلامی را شناسایی و عملیاتی کنند.
ایشان افزودند: زورگویان جهانی، ایجاد خشونت و تفرقه به نام اسلام را کاملاً جدی دنبال میکنند و در تلاشند با بدنام کردن دین مبین اسلام، بهجان هم انداختن ملتها و حتی ایجاد درگیری میان یک ملت، امت اسلامی را تضعیف کنند که انتقال تجربیات وحدتبخش و دشمنشناسانهی ملت ایران به دیگر ملتها در ایام حج میتواند این توطئه را خنثی کند.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: البته انتقال تجربیات مفید ملتها به یکدیگر در موسم حج، مخالفانی دارد اما به هر حال باید راه آن را پیدا کرد.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش پایانی سخنانشان با اشارهی مجدد به لزوم توجه همزمان به ابعاد فردی و اجتماعی حج، تأکید کردند: مبادا حجاج محترم فرصت بینظیر تنفس در شهر معطّر پیامبر و حضور عبادی و شوقآور در مکهی معظّمه و خانهی خدا را با کار بسیار غلط گشت و گذار در بازار و خرید کالا از دست بدهند و حسرت استفاده نکردن کامل از فرصت بینظیر و نشاط آور حضور در مسجدالحرام و مسجدالنبی را برای همهی عمر بر دل خود بگذارند.
رهبر انقلاب در سخنان خود همچنین، تلاش برای برگزاری حج را از زیباترین و باشکوهترین مسئولیتها خواندند و با تشکر از زحمات مسئولان حج افزودند: همهی توان خود را برای تحقق حجِ مطلوب بهکار گیرید.
پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب، حجتالاسلاموالمسلمین قاضیعسکر نمایندهی ولیفقیه و سرپرست زائران ایرانی با تبریک دههی کرامت، شعار حج امسال را «حج، معنویت، بصیرت و همدلی اسلامی» اعلام کرد و گفت: تدوین راهبردهای دهگانه و طرح تعالی حج، ارتقای سطح دانش نیروی انسانی، ارائهی آموزشهای معرفتی برای زائران و روحانیون کاروانها، برگزاری نشستهای علمی و استفاده از ظرفیت زائران و کارگزاران از جمله فعالیتها و رویکردها در برگزاری مراسم حج است.
نمایندهی ولی فقیه و سرپرست زائران ایرانی افزود: حج امسال باید ضمن حفظ عزت و کرامت ملت ایران به کانون وحدت مسلمانان جهان تبدیل شود.
آقای اوحدی رئیس سازمان حج و زیارت نیز با بیان گزارشی از فعالیتهای این سازمان، روانسازی فرایند ثبت نام زائران، اعزام ۶۲درصد زائران با پرواز مستقیم به مدینه، ایجاد تنوع در برنامهی غذایی، تأمین بخش عمدهی اقلام مورد نیاز زائران از داخل کشور، کاهش قیمت تمامشده خدمات و اطلاعرسانی هوشمند را از اقدامات و برنامههای سازمان حج و زیارت برای برگزاری مراسم حج امسال خواند و گفت: پیشبینیهای لازم بهمنظور تشرف ۶۴هزار زائر کشورمان به حج در قالب ۴۵۵کاروان صورت گرفته است.
همچنین رهبر انقلاب پیش از آغاز این دیدار از نمایشگاه عکس و کتاب ویژهی حج بازدید کردند.
پرواز را یاد بگیر
نه برای اینکه از زمین جدا باشی،
برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی …
فرم در حال بارگذاری ...
طبيب
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
لايَستَغنِي أهلُ كُلِّ بَلَدٍ عَن . . . طَبيبٍ بَصيرٍ ثِقَةٍ ؛
مردم هيچ شهرى از پزشكِ بصيرِ مورد اعتماد بى نياز نيستند .
تحف العقول، ص 321
——————————-
پیامبر اکرم صلّى الله عليه و آله فرمودند:
أللّه ُ الطَّبيبُ ، بَل أنتَ رَجُلٌ رَفيقٌ ، طَبيبُها الَّذي خَلَقَها ؛
خدا طبيب است و تو ياورى مهربان هستى . طبيب درد كسى است كه آن را آفريده است .
كنزالعمّال، ح 28102
——————————-
پيامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
مَنْ تَطَبَّبَ فَهُوَ لايُعلَمُ مِنهُ طِبٌّ قَبلَ ذلِكَ فَهُوَ ضامِنٌ ؛
كسى كه بدون پيشينه پزشكى طبابت كند ، ضامن است .
ميزان الحكمه، ح 11147
——————————-
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
العِلمُ عِلمانِ : عِلمُ الأديانِ ، وعِلمُ الأبدانِ؛
دانش بر دو قسم است : شناخت اديان و شناخت كالبدها .
بحار الأنوار : 1 / 220 / 52 منتخب ميزان الحكمه : 404
——————————-
امام علی علیه السّلام فرمودند:
مَن تَطَبَّبَ فَليَتَّقِ اللَّهَ وَ ليَنصَح وَليَجتَهِدِ ؛
هر كه طبابت مى كند بايد از خدا بترسد و خيرخواه باشد و سعى خود را به كاربرد.
دعائم الاسلام ، ج 2 ، ص 144
فرم در حال بارگذاری ...
گره کور
گره کور ظـــــــــــهور تو منم
که می دانم هر جمعه برای گناهانم خون گریه می کنی اما باز هم گناه می کنم
گره کور ظـــــــــــهور تو منم
که می دانم نگاهم می کنی اما در مقابل نگاه مهربانت گناه می کنم و دلت را می شکنم
گره کور ظـــــــــــهور تو منم
که می دانم چقدر غریبی اما من حتی اراده ترک یک گناه را برای کم شدن غربتت ندارم
فرم در حال بارگذاری ...
جامانده ازغافله شهدا
یازهرا،یاابوالفضل،این ذکرها برایتان اشنا نیست؟صدای تیر،صدای تفنگ رنگ خون،برایتان اشنا نیست؟ای صندوقچه اسرارشهدا درفکه ،طلاعی،اروند…ای راوی مظلومیت بچه های غرق درخون،بگوانچه دردلهایتان سنگینی میکند،بگواززخم های چندین سال جنگ،ای یادگاربه جامانده ازغافله شهدا.
فرم در حال بارگذاری ...
سرافراز آزاده عزیز...
سرافراز آزاده عزیز…
میدانم لحظاتی که از بهترین سالهای عمرت گذشت با هیچ چیزی قابل جبران نبوده ونیست…
میدانم گذر تک تک آن ثانیه ها،چقدربرايت جانکاه بوده است!میدانم که اگر ارزشمندي ووالايي و تقدس راهت نبود،گذران این لحظات برایت بسیار بسیار سختتر ميشد!
خوشا به سعادتت وبدا به حال چون منی وچون مایی که قدرت را آن گونه که باید و شاید ندانستيم!چه بگويم از غصههایی که در دلم سنگینی ميکند؟ازغمي جانکاه که درونم را ميسوزاندوبر جگرم حرارتي می افکندکه قابل وصف نیست.
چه بگويم ازغم شرمندگی،ازاينکه نسل مانتوانست درک کند آن سالهاي چشم انتظاری مادران وهمسران وفرزندانتان را؟نتوانست درک کند…
نتوانست جبران کند…
اينهابماند…
نتوانست مرهمي باشد بر زخم های روحت…
ببخش وبپذیر این شرمساری راازما که دستمان خالیست
ندا شیاسی
فرم در حال بارگذاری ...
پذيرش
با عرض سلام و تبريك لطفا جهت ثبت نام از 1394/06/01 الي 1394/06/12 با مدارك ذيل به مدرسه مراجعه فرماييد:
1. چهار قطعه عكس با چادر و بدون روتوش
2. كپي تمام صفحات شناسنامه و كارت ملي
3.اصل و كپي ديپلم يا مدرك بالاتر
فرم در حال بارگذاری ...
غريب
سلام
سلامی ازجنس آشتی,سلامی غریب اماازجنس معرفت!آری غریب زیرامن ودوستانم هنوز سختیه روزهایی که مردانه درمیدان رزم سینه سپر،ایستاده بودید،باروزهایی که به زیرشکنجه های دست پروردهای دشمن بعثی وعروسک شرق وغرب طاب آورده تادینم,ایمانم,حجابم,خاک میهنم بماندوغریب بودم!…
امابعدازسالهای جنگ و اسارت قفس یزیدان زمان که برایتان سراسر آزادی وزیبایی بود,شادمانه درآسمان ایران بال گستردید.وروزهایی آمد که شماعباسان زمان خود به دست مردم همانند علم برافراشتید….
وامروز هم شما پسران خمینی کبیر(ره) هنوز درجهادید وراه آنان که ازمیان ماپرکشیدند ادامه میدهید,وفرقی نمیکند جبهه تان مرزوبوم وخاک باشد یاعلم و یا عقل وخاک عدم,واستادید ,آخربایدسرباز پروش داد,آخرما پیشوایانی داشتیم که جهل رابزرگترین دشمن میدانستد وباید بیداربود زیرا فرمودند کسی که بخوابد,دشمن بیداراست وشمااید باغبان گلستان معرفت که نگذارید علفهای هرز به تن بوته های جوان پنجه اندازد…
ازخداوند میخواهم همه برادران ایمانیم وخواهرانی که زینب وارمردانی تربیت کردند که دربند اسارت درس آزادگی تعلیم کردند وبرای همه پرجم داران اسلام وایران اسلامی طلب خیر وتوفیق روز افزون دارم واگربه دیارباقی شتافته اند قرین رحمت حق باشند باصلواتی بر محمد وآل پاکش…
ه.قره داغی
با سلام و احترام
ضمن تشکر از تلاش شما نوشته حاضر در قسمت طلبه نوشت نشریه بر خط درج گردید.
موفق باشید.
——————
متشکرم
فرم در حال بارگذاری ...
اسامی و القاب حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها (س)
نظرى بر اسامى و القاب حضرت فاطمه معصومه(س)
1- فاطمه
این مجلله عظیم الشان هم نام حضرت زهرا(س) و فاطمه یا فاطمه کبرى نامیده شده است.
در روایتى درباره مقام والا و عظمتشان حضرت زهرا(س)و علت نامیده شدن ایشان به فاطمه آمده است:
محمد بن مسلم گفت: از ابوجعفر امام باقر(ع)شنیدم که فرمود:
فاطمه داراى جایگاهى کنار در جهنم است. وقتى روز قیامت مى شود،میان دو چشم هر نفر، مومن یاکافر نگاشته مى شود. آنگاه به کسى که دوستدار اهل بیت است و گناهان فراوانى دارد، دستور داد همى شود به آتش افکنده گردد. وقتى حضرت فاطمه آن شخص را مى بیند، مى گوید: بارالها! مولاى من! مرا فاطمه نام نهادى و به واسطه من مى خواستى از کسانى که دوستدار من و ذریهام هستند، درگذرى وعدهات حق است و تو از وعدهات تخلف نمى کنى…
...
در آن زمان خداوند عزیز و والامرتبه مى فرماید: درست گفتى، تورا فاطمه نام نهادم و مى خواستم به خاطرتو از کسى که دوستتدارد، و پیرو توست و به خاندانت علاقمند و پیرو آنان است،درگذرم. پیمانم حق است و من خلف وعده نمى کنم؛ به این سبب به بنده ام فرمان داخل شدن در آتش را دادم تاتو درباره او شفاعت کنى. تو را شفیع قرار دادم تا براى ملائکه و پیامبران وفرستادگانم و صاحبان این توقفگاه، جایگاه و منزلتت درپیشگاه من مشخص شود. هرکس را که دیدى میان دو چشمش کلمه مومن است، مى گیرى و داخل بهشت مى کنى.حضرت معصومه(س)نیز چون حضرت فاطمه زهرا(س)داراى مقام شفاعت است. و احتمالا نامیده شدن وى به فاطمه بى ارتباط بااین مقام نبوده است. به هر تقدیر به واسطه این بانوى گرامى بسیارى ازشیعیان داخل بهشت مى گردند. در اینباره امام صادق(ع) مى فرماید:
«… الا ان للجنه ثمانیه ابواب، ثلاثه منها الى قم. تقبض فیهاامراه هى من ولدى و اسمها فاطمه بنت موسى تدخل بشفاعتها شیعتى الجنه باجمعهم.»
آگاه باشید، براى بهشت هشت دراست؛ سه تا از آنها به سوى قمباز مى شود. در آنجا بانویى قبض روح مى شود. او از جمله فرزندانم، و نامش فاطمه دختر موسى است. به شفاعت او همه شیعیان داخل بهشت مى گردند.
برخى از نویسندگان در توضیح روایت فوق گفته اند:
مقتضاى این خبر آن است که از براى آن مخدره(فاطمه معصومه)درنزد خداى تعالى مقام محمودى مى باشد که شفاعت نمودن آن مخدره باشد(در)روزجزا. و از براى او نزد خدا شانى است عظیم که آن حضرت و هکذا برادرش حضرت رضا(ع) که در زیارتش مى فرماید: «ان لک عندالله شانا من الشان.» و هکذا حضرت جواد. درکتاب مفتاح الجنان مذکور است که حضرت رضا فرمود: هرکه زیارت کند او راهمچنان است که مرا زیارت کرده است. گرچه مولف مفتاح معلوم نیست، اما از احادیث معتبر نیز(چنین مطلبى)استفاده مى شود. درحدیث است که «من زار ذریتهما کانما زارهما» ؛ هرکس ذریه حضرت حسن و حسین را زیارت کند، مثل کسى است که خود آنها را زیارت کند. حضرت معصومه و حضرت عبدالعظیم حسنى نیز مشمول همین حکم مى باشند.
آرى، حضرت معصومه از مقام محمود یعنى مقام شفاعت برخوردار است:
یا بضعه الرساله
یاد مدینه کردم باگوش جان شنیدم
لبیک را زبالا تا در حرم رسیدم
آیا شد آشکارا قبرنهان زهرا؟
یا فاطمه زهرسو با گوش جان شنیدم
بنت امام کاظم اخت امام هشتم
باشد شفاعتش را روز جزا امیدم
یا بضعه الرساله، ما را مران زدرگه
گشتم گداى کویت از غیر، دل بریدم
بر زاده برادر، جان جواد سوگند
رحمى، اگر چه زیر بارگنه خمیدم
یافاطمه، شفاعت از روسیاهى ام کن
تاخلق روز محشر بینند روسپیدم
2- معصومه
حضرت فاطمه معصومه مستغرق درعبادت، و از آلایش به معاصى و زشتیها پیراسته و عصمت مادرش زهرا(س) در او تجلى نموده است.
براساس پاره اى از روایات، لقب معصومه از سوى امام رضا(ع)به این بانوى عظیم الشان اعطا گردید. علامه مجلسى دراین باره گوید: امام رضا(ع)درجایى فرمود: «من زار المعصومه بقم کمنزارنى» هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.
3- کریمه اهلبیت
حضرت معصومه درزبان علما و فقهاى شیعه به لقب «کریمه اهل بیت» یاد مىشود. از میان بانوان اهل بیت این نام زیبا تنهابه او اختصاص یافته است.
بر اساس رویاى صادق و صحیح نسب شناس گرانقدر مرحوم آیت الله سیدمحمود مرعشى نجفى(م ۱۳۳۸ ه .)این لقب از طرف امامصادق(ع)برحضرت معصومه اطلاق شده است. در این رویا امام صادق(ع)به آیت الله نجفى که با دعا و راز و نیاز تلاش پى گیرىرا براى یافتن قبر مطهر حضرت زهرا(س)آغاز کرده بود، خطاب فرمود: «علیک بکریمه اهل بیت» ؛ برتوباد به کریمه اهل بیت.
لقبهاى حضرت معصومه(س)از زیارتنامه ها
تا آنجایى که ما اطلاع یافتیم، سه زیارتنامه براى حضرت معصومه ذکر شده است: یکى از آنها مشهور و دوتاى دیگر غیرمشهور است.
اسامى و لقبهایى که براى حضرت معصومه در دو زیارتنامه غیرمشهور ذکر شده، به قرار ذیل است:
طاهره(پاکیزه)؛ حمیده(ستوده)؛ بره(نیکوکار)؛ رشیده(رشدیافته)؛ تقیه (پرهیزکار)؛ رضیه(خشنود از خدا) ؛ مرضیه(مورد رضایت خدا)؛ سیده طاهره(بانوى پاکیزه)؛ سیده صدیقه(بانوى بسیار راستگو)؛ سیده رضیه مرضیه(بانوى خشنود ازخدا و مورد رضاى او)؛ سیده نساء العالمین(سرور زنان عالم)
لقبهاى دیگر آن بانو
محدثه و عابده و مقدامه (بانوى پیشتاز) از دیگر صفات و القابى است که براى حضرت معصومه عنوان شده است.
ده شب چراغاني بود يكسر زمين و آسمان
گويا كه ماه ديگري تابيده در كون و مكان
بانگ طرب از درگه خلاق سرمد آمده
هنگام شورو شادي آل محمد (ص) آمده
دهه كرامت،ميلاد دو ماه تابان ولايت بر همه دوستداران و عاشقان خاندان ولايت مبارك باد.
تا ابد باغچه ی عطر بهار است اینجا
دست گلهاست که بر دامن یار است اینجا
هر طرف رایحه باغ تجلی دارد
به گمانم سحر آینه زار است اینجا
بالهایی که ملائک به طواف آوردند
وقف برداشتن گرد و غبار است اینجا
هر طرف آهوی دلهاست به دام افتاده
نکند منطقه ی باز شکار است اینجا
بس که روشن شده از گنبد تو صبح حرم
نور خورشید کم از شمع مزار است اینجا
تحفه هایی که زمینی است کجا لایق اوست
صلوات است که شایان نثار است اینجا
**این سخن بر غزل پیش ضمیمه بادا
هرچه داریم نثار تو کریمه بادا
در تماشای جلال تو ادب باید داشت
ناله ای بدرقه راه طلب باید داشت
در خور منزلت و شأن تو ذیقعده نیست
جشن میلاد تو در ماه رجب باید داشت
کوثر اسم تو شیرینی ایمان دارد
وقت نامت به دهان طعم رطب باید داشت
عاقل از درک حظور تو به عجز افتاده
به تمنای تو دیوانه لقب باید داشت
همچو پروانه اگر سوخت پر ما سهل است
سخت عمری که پی شمع تو تب باید داشت
**آفرین بر تو که سر بودی و مکتوم شدی
خواهر و دختر و هم عمه معصوم شدی
لایق صحبت صبح تو به جز شبنم نیست
جز ستاره شب احساس تو را محرم نیست
در کویر آمدی از زمزمه گل رویاندی
یعنی احساس زلال تو کم از شبنم نیست
آنکه ایوان نجف گفته صفایی دارد
داند ایوان تو از مرقد مولا کم نیست
پای شیطان به شکوه حرمت باز نشد
آنکه بیرون ز بهشت تو رود آدم نیست
عشق بی حد تو را کافری اش می خوانند
کفر هم باشد اگر آخر این عالم نیست
آسمان می چکد از خواهش عرفانی ما
حالت دَرهم ما مستحق دِرهم نیست
از نسیم سحر آرامگهت پرسیدم
که لبش جز به تب بوسه بر آن پرچم نیست
**حرمت جلوه توحید دمادم دارد
قبله گاه است ولی مسجد اعظم دارد
جواد محمد زمانی
فرم در حال بارگذاری ...
نتایج پذیرش
فرم در حال بارگذاری ...
دروازه ای به دنیای الکترونیکی مکتوبات در اینترنت
روش شناسی فقه و حقوق:
www.balagh.net/persian/feqh/maqalat/koliyat/5.htm
روش شناسی فقه و حقوق به گزاره های روش شناسی در فقه و حقوق اشاره دارد که شامل مباحثی از قبيل: عقل گرايی، حس گرايی، جايگاه يقين، ظن و شک، و روش تفسير متون است.
فرم در حال بارگذاری ...
چرا امام صادق(ع) را پایه گذار مکتب تشیع می نامند؟
لفظ شیعه در روزگار پیامبر(ص) بوده است و آن حضرت این واژه را درباره پیرامون علی(ع) به کار برده اند اما چرا این مذهب را منسوب به امام صادق(ع) کرده و از آن حضرت به <مذهب جعفری> تعبیر کرده اند، بدین علت بود که در فاصله انقراض امویان و قدرت یافتن عباسیان و نیز در دوران شکل گیری سلسه اخیر، امام صادق(ع) امکان و فرصت آن را یافت که به گسترش علم و رونق احکام الهی دست زند، ولی در شرایطی که سانسور و کنترل امویان و فاصله ای که بین اهل بیت(ع) و مردم پدید آورده بودند آزاد می شد، کوشید تا آموزش هایی که از طریق پدر و جدش آموخته بود انتشار دهد.
در چنین اوضاع واحوالی بود که امام صادق(ع) به شهرت رسید و امکان اظهار نظر پیدا کرد و توانست از یک سو آزادانه به نقد و بررسی مسائل دینی بپردازد و از سوی دیگر چهره سنت را از گرد و غبار و زنگار ها، آراء نادرست، شبهه ناک پاک کند.
بدین گونه بود که طالبان علم از جای جای جهان اسلام به مدینه هجرت کرده و در حوزه درس او گرد آمده در روزگار شکوفایی علم، مذهب اهل بیت به او منسوب شد، چرا که هر شیوه ای را از امام می پسنیده هر نظری که او تایید می کرد، لاجرم به او نست داده می شد.
در این دوران مبارک حوزه درسی امام صادق(ع) شهرتی عظیم یافت. وی رهبر فکری نهضت فرهنگی آن روزگار بود و کسانی که بعد ها مذاهب فقهی را تاسیس کردند در حوزه امام شرکت می کردند. در دوران یاد شده خانه امام صادق(ع) دانشگاهی بود که به حضور عالمان بزرگ در حدیث ، تفسیر،حکمت، کلام و … زینت یافته بود . در حوزه درسی وی غالبا دو هزار تن و گاه چهار هزار تن شرکت می کردند.
سلام
مطلب مفیدی بود
التماس دعا
اشک غربت به چشم های فلک
رخت ماتم به قامت دنیا
بوی شهر مدینه پیچیده
بین هر کوچه از بهشت خدا
**
بوی غربت همیشه می آید
از سر قبر بی چراغ کسی
دل تنگ مدینه میسوزد
از تب شعله های داغ کسی
**
جان عالم فدای قبری که
غیر خورشید سایه بانش نیست
نه ضریحی نه سقف آینه ای
بر سرش غیر آسمانش نیست
شهادت مولا امام صادق علیه السلام بر شما تسلیت باد.
ای بهار همیشه های خدا
ای که از آسمان شدی جاری
از چه این روزها شکسته شدی
بغض داری ولی نمی باری
**
لا اقل صبر کن مسافر شب
گریه کن گریه در معابر شب
صبح صادق به جز تو کیست بگو
کیست جز تو امام بیداری
**
گاه گاهی که حرف هم داری
شهر در خواب میرود انگار
آه آقا چه میکشی با این
استخوانی که در گلو داری
**
تو بگو از کدام طائفه ای
که همیشه خدای عاطفه ای
لطف ها میکنی برای کسی
که برایت نمیکند کاری
**
پس کجایند عالمان سحر
یک نفر از چهار هزار نفر
که شبانه امام را بردند
پا برهنه به خفت و خواری
**
پس کجایند نافله خوان ها
که دل قافله به درد آمد
کی به درد میخورد پس کِی
این نمازی که هست تکراری
**
کوچه ای در مدینه منتظر است
تا که روضه بخوانی از دیوار
تا تو هم مثل مادرت آنجا
حس کنی بین درب و دیواری
**
تا که کوچه به کوچه پخش شود
هم صدائی غربتت با او
تا بفهمند فاطمی هستی
مثل مادر به غم گرفتاری
**
تا که دست تو را بندند و
هی به یاد علی بخندند و
نکشندت پیاده اینگونه
هی به قصد امام آزاری
شهادت مولا امام صادق علیه السلام بر شما تسلیت باد.ش
فرم در حال بارگذاری ...
برنامه امتحانات شهریور سال تحصیلی 94-1393
برنامه امتحانات شهریور سال تحصیلی 94-1393
سلام دوست عزيز
بابت اين لطفتون ممنون…اتفاقا دنبال برنامه بودم.موفق باشيد.
فرم در حال بارگذاری ...
نامه سی ویک
از وصيت آن حضرت ( ع ) به حسن بن على ( عليهما السلام ) در آن هنگام كه از صفين بازمى گشت در « حاضرين » نوشته است
از پدرى در آستانه فنا و معترف به گذشت زمان ، كه عمرش روى در رفتن دارد و تسليم گردش روزگار شده ، نكوهش كننده جهان ، جاى گيرنده در سراى مردگان ، كه فردا از آنجا رخت برمى بندد ، به فرزند خود كه آرزومند چيزى است كه به دست نيايد ، راهرو راه كسانى است كه به هلاكت رسيده اند و آماج بيماريهاست و گروگان گذشت روزگار . پسرى كه تيرهاى مصائب به سوى او روان است ، بنده دنياست و سوداگر فريب ، و وامدار مرگ و اسير نيستى است و هم پيمان اندوهها و همسر غمهاست ، آماج آفات و زمين خورده شهوات و جانشين مردگان است .
...
اما بعد . من از پشت كردن دنيا به خود و سركشى روزگار بر خود و روى آوردن آخرت به سوى خود ، دريافتم كه بايد در انديشه خويش باشم و از ياد ديگران منصرف گردم و از توجه به آنچه پشت سر مىگذارم باز ايستم و هر چند ، غمخوار مردم هستم ، غم خود نيز بخورم و اين غمخوارى خود ، مرا از خواهشهاى نفس بازداشت و حقيقت كار مرا بر من آشكار ساخت و به كوشش و تلاشم برانگيخت كوششى كه در آن بازيچه اى نبود و با حقيقتى آشنا ساخت كه در آن نشانى از دروغ ديده نمى شد . تو را جزئى از خود ، بلكه همه وجود خود يافتم ، به گونه اى كه اگر به تو آسيبى رسد ، چنان است كه به من رسيده و اگر مرگ به سراغ تو آيد ، گويى به سراغ من آمده است . كار تو را چون كار خود دانستم و اين وصيت به تو نوشتم تا تو را پشتيبانى بود ، خواه من زنده بمانم و در كنار تو باشم ، يا بميرم .تو را به ترس از خدا وصيت مى كنم ، اى فرزندم ، و به ملازمت امر او و آباد ساختن دل خود به ياد او و دست زدن در ريسمان او . كدام ريسمان از ريسمانى كه ميان تو و خداى توست ، محكمتر است ، هرگاه در آن دستزنى ؟
دل خويش به موعظه زنده دار و به پرهيزگارى و پارسايى بميران و به يقين نيرومند گردان و به حكمت روشن ساز و به ذكر مرگ خوار كن و وادارش نماى كه به مرگ خويش اقرار كند . چشمش را به فجايع اين دنيا بگشاى و از حمله و هجوم روزگار و كژ تابيه اى شب و روز برحذر دار . اخبار گذشتگان را بر او عرضه دار و از آنچه بر سر پيشينيان تو رفته است آگاهش ساز . بر خانه ها و آثارشان بگذر و در آنچه كرده اند و آن جايها ، كه رفته اند و آن جايها ، كه فرود آمده اند ، نظر كن . خواهى ديد كه از جمع دوستان بريده اند و به ديار غربت رخت كشيده اند و تو نيز ، يكى از آنها خواهى بود . پس منزلگاه خود را نيكو دار و آخرتت را به دنيا مفروش و از سخن گفتن در آنچه نمىشناسى يا در آنچه بر عهده تو نيست ، بپرهيز و در راهى كه مى ترسى به ضلالت كشد ، قدم منه . زيرا باز ايستادن از كارهايى كه موجب ضلالت است ، بهتر است از افتادن در ورطه اى هولناك . به نيكوكارى امر كن تا خود در زمره نيكوكاران در آيى . از كارهاى زشت نهى بنماى ، به دست و زبان ، و آن را كه مرتكب منكر مىشود ، بكوش تا از ارتكاب آن دور دارى و در راه خدا مجاهدت نماى ، آنسان ، كه شايسته چنين مجاهدتى است . در كارهاى خدايى ملامت ملامتگران در تو نگيرد . و در هر جا كه باشد ، براى خدا ، به هر دشوارى تن در ده و دين را نيكو بياموز و خود را به تحمل ناپسندها عادت ده و در همه كارهايت به خدا پناه ببر . زيرا اگر خود را در پناه پروردگارت در آورى ، به پناهگاهى استوار و در پناه نگهبانى پيروزمند در آمده اى . اگر چيزى خواهى فقط از پروردگارت بخواه ، زيرا بخشيدن و محروم داشتن به دست اوست . و فراوان طلب خير كن و وصيت را نيكو درياب و از آن رخ بر متاب . زيرا بهترين سخنان سخنى است كه سودمند افتد و بدان كه در دانشى كه در آن فايدتى نباشد ، خيرى نباشد و علمى كه از آن سودى حاصل نيايد ، آموختنش شايسته نبود .
اى فرزند ، هنگامى كه ديدم به سن پيرى رسيده ام و سستى و ناتوانيم روى در فزونى دارد ، به نوشتن اين اندرز مبادرت ورزيدم و در آن خصلتهايى را آوردم ، پيش از آنكه مرگ بر من شتاب آورد و نتوانم آنچه در دل دارم با تو بگويم . يا همانگونه كه در جسم فتور و نقصان پديد مىآيد ، در انديشهام نيز فتور و نقصان پديد آيد . يا پيش از آنكه تو را اندرز دهم ، هواى نفس بر تو غالب آيد و اين جهان تو را مفتون خويش گرداند . و تو چون اشترى رمنده شوى كه سر به فرمان نمى آورد و اندرز من در تو كارگر نيفتد . دل جوانان نوخاسته ، چونان زمين ناكشته است كه هر تخم در آن افكنند ، بپذيردش و بپروردش . من نيز پيش از آنكه دلت سخت و اندرزناپذير شود و خردت به ديگر چيزها گرايد ، چيزى از ادب به تو مى آموزم . تا به جدّ تمام ، به كارپردازى و بهره خويش از آنچه اهل تجربت خواستار آن بوده اند و به محك خويش آزموده اند ، حاصل كنى و ديگر نيازمند آن نشوى كه خود ، آزمون از سرگيرى . در اين رهگذر ، از ادب به تو آن رسد كه ما با تحمل رنج به دست آورده ايم و آن حقايق كه براى ما تاريك بوده براى تو روشن گردد .
اى فرزند ، اگر چه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده ام ، ولى در كارهاشان نگريسته ام و در سرگذشتشان انديشيده ام و در آثارشان سير كرده ام ، تا آنجا كه ، گويى خود يكى از آنان شده ام . و به پايمردى آنچه از آنان به من رسيده ، چنان است كه پندارى از آغاز تا انجام با آنان زيستهام و دريافته ام كه در كارها آنچه صافى و عارى از شايبه است كدام است و آنچه كدر و شايبه آميز است ، كدام . چه كارى سودمند است و چه كارى زيانآور . پس براى تو از هر عمل ، پاكيزهتر آن را برگزيدم و جميل و پسنديده اش را اختيار كردم و آنچه را كه مجهول و سبب سرگردانى تو شود ، به يك سو نهادم . و چونان پدرى شفيق كه در كار فرزند خود مى نگرد ، در كار تو نگريستم و براى تو از ادب چيزها اندوختم كه بياموزى و به كار بندى . و تو هنوز در روزهاى آغازين جوانى هستى و در عنفوان آن . هنوز نيتى پاك دارى و نفسى دور از آلودگى . مصمم شدم كه نخست كتاب خدا را به تو بياموزم و از تأويل آن آگاهت سازم و بيش از پيش به آيين اسلامت آشنا گردانم تا احكام حلال و حرام آن را فراگيرى و از اين امور به ديگر چيزها نپرداختم . سپس ، ترسيدم كه مباد آنچه سبب اختلاف عقايد و آراء مردم شده و كار را بر آنان مشتبه ساخته ، تو را نيز به اشتباه اندازد . در آغاز نمى خواستم تو را به اين راه كشانم ، ولى با خود انديشيدم كه اگر در استحكام عقايد تو بكوشم به از اين است كه تو را تسليم جريانى سازم كه در آن از هلاكت ايمنى نيست . بدان اميد بستم كه خداوند تو را به رستگارى توفيق دهد و تو را راه راست نمايد . پس به كار بستن اين وصيتم را به تو سفارش مى كنم .
و بدان ، اى فرزند ، كه بهترين و محبوبترين چيزى كه از اين اندرز فرا مى گيرى ، ترس از خداست و اكتفا به آنچه بر تو واجب ساخته و گرفتن شيوه اى كه پيشينيانت ، يعنى نياكانت و نيكان خاندانت ، بدان كار كردهاند . زيرا ، آنان همواره در كار خود نظر مىكردند ، همانگونه كه تو بايد نظر كنى و به حال خود مىانديشيدند ، همانگونه كه تو بايد بينديشى تا سرانجام ، به جايى رسيدند كه آنچه نيكى بود ، بدان عمل كردند و از انجام آنچه بدان مكلف نبودند ، باز ايستادند . پس اگر نفس تو از به كار بردن شيوه آنان سرباز مى زند و مى خواهد خود حقايق را دريابد ، چنانكه آنان دريافته بودند ، پس بكوش تا هر چه طلب مى كنى از روى فهم و علم باشد ، نه به ورطه شبهات افتادن و به بحث و جدل بيهوده پرداختن . پيش از آنكه در اين طريق نظر كنى و قدم در آن نهى از خداى خود يارى بخواه و براى توفيق يافتنت به او روى آور و از هر چه تو را به شبهه مى كشاند يا به گمراهيت منجر مى شود ، احتراز كن و چون يقين كردى كه دلت صفا يافت و خاشع شد و انديشه ات از پراكندگى برست و همه سعى تو منحصر در آن گرديد ، آنگاه به آنچه در اين وصيت براى تو ، بوضوح ، بيان داشته ام ، بنگر و اگر نتوانستى به آنچه دوست دارى ، دست يابى و براى تو آسودگى نظر و انديشه حاصل نيامد ، بدان كه مانند شترى هستى كه پيش پاى خود را نمىبيند و در تاريكى گام برمى دارد . كسى كه به خطا مى رود و حق و باطل را به هم مى آميزد ، طالب دين نيست و بهتر آن است كه از رفتن باز ايستد .
اى فرزند ، وصيت مرا نيكو درياب و بدان كه مرگ در دست همان كسى است كه زندگى در دست اوست و آنكه مىآفريند ، همان است كه مى ميراند و آنكه فناكننده است ، همان است كه باز مى گرداند و آنكه مبتلا كننده است همان است كه شفا مى بخشد و دنيا استقرار نيافته مگر بر آن حال كه خداوند براى آن مقرر داشته ، از نعمتها و آزمايشها و پاداش روز جزا يا امور ديگرى كه خواسته و ما را از آنها آگاهى نيست . اگر درك بعضى از اين امور بر تو دشوار آمد ، آن را به حساب نادانى خود گذار ، زيرا تو در آغاز نادان آفريده شده اى ، سپس ، دانا گرديده اى و چه بسيارند چيزهايى كه تو نمىدانى و انديشه ات در آن حيران است و بصيرتت بدان راه نمى جويد ، ولى بعدها مى بينى و مى شناسى . پس چنگ در كسى زن كه تو را آفريده است و روزى داده و اندامى نيكو بخشيده و بايد كه پرستش تو خاص او باشد و گرايش تو به او و ترس تو از او .
و بدان اى فرزند ، كه هيچكس از خدا خبر نداده ، آنسان ، كه پيامبر ما ( صلى الله عليه و آله ) خبر داده است . پس بدان راضى شو ، كه او را پيشواى خود سازى و راه نجات را به رهبرى او پويى . من در نصيحت تو قصور نكردم و آنسان ، كه من در انديشه تو هستم ، تو خود در انديشه خويش نيستى .
بدان ، اى فرزند ، اگر پروردگارت را شريكى بود ، پيامبران او هم نزد تو مى آمدند و آثار پادشاهى و قدرت او را مىديدى و افعال و صفات او را مى شناختى . ولى خداى تو آنگونه كه خود خويشتن را وصف كرده ، خدايى است يكتا . كسى در ملكش با او مخالفتى نكند ، هرگز زوال نيابد و همواره خواهد بود . پيش از هر چيز بوده است ، كه او را آغازى نيست و بعد از هر چيز خواهد بود ، كه او را نهايتى نيست . فراتر از اين است كه پروردگاريش ثابت شود به دانستن و شناختن به دل يا به چشم . چون اين را دانستى ، اكنون چنان كن كه از چون تويى شايسته است با وجود خردى قدر و منزلتش و اندك بودن تواناييش و فراوانى ناتوانيش و بسيارى نيازش به پروردگارش ، در فرمانبردارى از او و ترس از عقوبت او و بيم از خشم او . او تو را جز به نيكى فرمان ندهد و جز از زشتى باز ندارد .
اى فرزند ، تو را آگاه كردم از دنيا و دگرگوني هايش و دست به دست گشتن هايش . و تو را از آخرت خبر دادم و آنچه براى اهل آخرت در آنجا مهيا شده و براى هر دو مثلهايى آوردم ، تا به آنها عبرت گيرى و از آنها پيروى كنى . مثل كسانى كه دنيا را به آزمون شناختهاند ، مثل جماعتى است از مسافران كه در منزلگاهى قحطى زده و بى آب و گياه منزل دارند و از آنجا آهنگ جايى سبز و خرم و پر آب و گياه نمايند . اينان سختى راه و جدايى از دوستان و مشقت سفر و ناگوارى غذا را به جان بخرند تا به آن سراى گشاده ، كه قرارگاه آنهاست ، برسند . پس ، آن همه رنجها را كه در راه كشيده اند ، آسان شمارند و آن هزينه كه كرده اند زيان نپندارند . و برايشان چيزى خوشتر از آن نيست كه به منزلگاهشان نزديك كند و به محل موعودشان درآورد . و مثل كسانى كه فريب دنيا را خورده اند ، مثل جماعتى است كه در منزلگاهى سبز و خرم و با نعمت بسيار بوده اند و از آنجا به منزلگاهى خشك و بى آب و گياه رخت افكنده اند . پس براى آنان چيزى ناخوشايندتر و دشوارتر از جدايى از جايى كه در آن بوده اند و رسيدن به جايى كه بدان رخت كشيده اند ، نباشد .
اى فرزند ، خود را در آنچه ميان تو و ديگران است ، ترازويى پندار . پس براى ديگران دوست بدار آنچه براى خود دوست مى دارى و براى ديگران مخواه آنچه براى خود نمى خواهى و به كس ستم مكن همانگونه كه نخواهى كه بر تو ستم كنند .
به ديگران نيكى كن ، همانگونه كه خواهى كه به تو نيكى كنند . آنچه از ديگران زشت مى دارى از خود نيز زشت بدار . آنچه از مردم به تو مى رسد و خشنودت مى سازد ، سزاوار است كه از تو نيز به مردم همان رسد . آنچه نمى دانى مگوى ، هر چند ، آنچه مى دانى اندك باشد و آنچه نمى پسندى كه به تو گويند ، تو نيز بر زبان مياور و بدان كه خودپسندى ، خلاف راه صواب است و آفت خرد آدمى . سخت بكوش ، ولى گنجور ديگران مباش . و چون راه خويش يافتى ، به پيشگاه پروردگارت بيشتر خاشع باش .
و بدان ، كه در برابر تو راهى است ، بس دراز و با مشقت بسيار . پيمودن اين راه را نياز به طلب است ، به وجهى نيكو . توشه برگير بدان مقدار كه تو را برساند ، در عين سبك بودن پشتت از بار گران . پس بيش از توان خويش بار بر پشت منه كه سنگينى آن تو را بيازارد . هرگاه مستمند بينوايى را يافتى كه توشه ات را تا روز قيامت ببرد و در آن روز كه روز نيازمندى توست همه آن را به تو باز پس دهد ، چنين كسى را غنيمت بشمار و بار خود بر او نه و فراوانش مدد رسان ، اكنون كه بر او دست يافته اى ، بسا ، روزى او را بطلبى و نيابى . و نيز غنيمت بشمر كسى را كه در زمان توانگريت از تو وام مى طلبد تا در روز سختى به تو ادا كند .
و بدان ، كه در برابر تو گردنهاى است بس دشوار . كسى كه بارش سبكتر باشد درگذر از آن ، نيكو حالتر از كسى باشد كه بارى گران بر دوش دارد . و آنكه آهسته مى رود ، از آنكه شتاب مى ورزد ، بدحالتر بود . جاى فرود آمدن از آن گردنه يا بهشت است يا دوزخ . پس ، پيش از فرود آمدنت ، براى خود پيشروى فرست و منزلى مهيا كن . زيرا پس از مرگ ، خشنود ساختن خداوند را وسيلتى نيست و راه بازگشت به دنيا بسته است .
و بدان ، كه خداوندى كه خزاين آسمانها و زمين به دست اوست ، تو را رخصت دعا داده و خود اجابت آن را بر عهده گرفته است و از تو خواسته كه از او بخواهى تا عطايت كند و از او آمرزش طلبى تا بيامرزدت و ميان تو و خود ، هيچكس را حجاب قرار نداده و تو را به كسى وانگذاشت كه در نزد او شفاعتت كند و اگر مرتكب گناهى شدى از توبه ات باز نداشت و در كيفرت شتاب نكرد . و چون بازگشتى سرزنشت ننمود و در آن زمان ، كه در خور رسوايى بودى ، رسوايت نساخت و در قبول توبه بر تو سخت نگرفت و به سبب گناهى كه از تو سرزده به تنگنايت نيفكند و از رحمت خود نوميدت نساخت . بلكه روى گردانيدن تو را از گناه ، حسنه شمرد . و گناه تو را يك بار كيفر دهد و كار نيكت را ده بار جزا دهد . و باب توبه را به رويت بگشود . چون ندايش دهى ، آوازت را مى شنود و اگر براز سخن گويى ، آن را مىداند . پس حاجت به نزد او ببر و راز دل در نزد او بگشاى و غم خود به نزد او شكوه نماى و از او چاره غمهايت را بخواه و در كارهايت از او يارى بجوى و از خزاين رحمت او چيزى بطلب كه جز او را توان عطاى آن نباشد ، چون افزونى در عمر و سلامت در جسم و گشايش در روزى .
خداوند كليدهاى خزاين خود را در دستان تو نهاده است ، زيرا تو را رخصت داده كه از او بخواهى و هر زمان كه بخواهى درهاى نعمتش را به دعا بگشايى و ريزش باران رحمتش را طلب كنى . اگر تو را دير اجابت فرمود ، نوميد مشو . زيرا عطاى او بسته به قدر نيت باشد . چه بسا در اجابت تأخير روا دارد تا پاداش سؤال كننده بزرگتر و عطاى آرزومند ، افزونتر گردد . چه بسا چيزى را خواستهاى و تو را ندادهاند ، ولى بهتر از آن را در اين جهان يا در آن جهان به تو دهند . يا صلاح تو در آن بوده كه آن را از تو دريغ دارند . چه بسا چيزى از خداوند طلبى كه اگر ارزانيت دارد تباهى دين تو را سبب شود . پس همواره از خداوند چيزى بخواه كه نيكى آن برايت برجاى ماند و رنج و مشقت آن از تو دور باشد . نه مال براى تو باقى ماند و نه ، تو براى مال باقى مانى .
و بدان ، كه تو را براى آخرت آفريده اند ، نه براى دنيا . براى فنا آفريده اند ، نه براى بقا و براى مرگ آفريده اند ، نه براى زندگى . در سرايى هستى ناپايدار كه بايد از آن رخت بربندى . تنها روزى چند در آن خواهى زيست . راه تو راه آخرت است و تو شكار مرگ هستى . مرگى كه نه تو را از آن گريز است و نه گزير . در پى هر كه باشد از دستش نهلد و خواه و ناخواه او را خواهد يافت . از آن ترس ، كه گرفتارت سازد و تو سرگرم گناه بوده باشى ، به اين اميد كه زان سپس ، توبه خواهى كرد . ولى مرگ ميان تو و توبه ات حايل شود و تو خود را تباه ساخته باشى .
اى فرزند ، فراوان مرگ را ياد كن و هجوم ناگهانى آن را به خاطر داشته باش و در انديشه پيشامدهاى پس از مرگ باش . تا چون مرگ به سراغت آيد ، مهياى آن شده ، كمر خود را بسته باشى ، به گونه اى كه فرا رسيدنش بناگهان مغلوبت نسازد . زنهار ، كه فريب نخورى از دلبستگى دنياداران به دنيا و كشاكش آنها بر سر دنيا . زيرا خداوند تو را از آن خبر داده است و دنيا خود ، خويشتن را براى تو توصيف كرده است و از بديهاى خود پرده برگرفته است . دنياطلبان چون سگانى هستند كه بانگ مى كنند و چون درندگانى هستند كه بر سر طعمه از روى خشم زوزه مى كشند و آنكه نيرومندتر است ، آن را كه ناتوانتر است ، مى خورد و آنكه بزرگتر است ، آن را كه خردتر است ، مغلوب مى سازد ، ستورانى هستند برخى پاى بسته و برخى رها شده كه عقل خود را از دست داده اند و رهسپار بيراهه اند . آنان را در بيابانى درشتناك و صعب رها كرده اند تا گياه آفت و زيان بچرند . شبانى ندارند كه نگهداريشان كند و نه چرانندهاى كه بچراندشان . دنيا به كوره راهشان مىراند و ديدگانشان را از فروغ چراغ هدايت محروم داشته . سرگردان در بيراهه اند ولى غرق در نعمت .
دنيا را پروردگار خويش گرفته اند . دنيا آنها را به بازى گرفته و آنها نيز سرگرم بازى با دنيا شدهاند و آن سوى اين جهان را به فراموشى سپرده اند . اندكى بپاى تا پرده تاريكى به كنارى رود . گويى كجاوه ها رسيده اند و آنكه مى شتابد به كاروان گذشتگان مىرسد . بدان ، اى فرزند ، كسى كه مركبش شب و روز باشد ، او را مىبرند ، هر چند به ظاهر ايستاده باشد و مسافت را طى مى كند ، هر چند ، در امن و راحت غنوده باشد . و به يقين بدان كه به آرزويت نخواهى رسيد و از مرگ خويش رستن نتوانى . تو به همان راهى مى روى كه پيشينيان تو مى رفتند . پس در طلب دنيا ، لختى مدارا كن و سهل گير و در طلب معاش نيكو تلاش كن ، زيرا چه بسا طلب كه به نابودى سرمايه كشد . زيرا چنان نيست كه هر كس به طلب خيزد ، روزيش دهند و چنان نيست كه هر كس در طلب نشتابد ، محروم ماند . نفس خود را گرامى دار از آلودگى به فرومايگى ، هر چند تو را به آروزيت برساند . زيرا آنچه از وجود خويش مايه مى گذارى ديگر به دستت نخواهد آمد . بنده ديگرى مباش ، خداوندت آزاد آفريده است . خيرى كه جز به شر حاصل نشود ، در آن چه فايدت و آسايشى كه جز به مشقت به دست نيايد ، چگونه آسايشى است ؟
بپرهيز از اينكه مركبهاى آزمندى تو را به آبشخور هلاكت برند . اگر توانى صاحب نعمتى را ميان خود و خداى خود قرار ندهى ، چنان كن . زيرا تو بهره خويش خواهى يافت و سهم خود بر خواهى گرفت . آن اندك كه از سوى خداى سبحان به تو رسد بزرگتر و گراميتر است از بسيارى كه از آفريدگانش رسد ، هر چند ، هر چه هست ، از اوست . جبران آنچه به سبب خاموش ماندنت به دست نياورده اى ، آسانتر است از به دست آوردن آنچه به گفتن از دست داده اى . نگهدارى آنچه در ظرف است ، بسته به محكمى بند آن است . نگهدارى آنچه در دست دارى ، براى من دوست داشتنى تر است از طلب آنچه در دست ديگرى است . تلخى نوميدى بهتر است از دست طلب پيش مردمان دراز كردن . پيشه ورى با پارسايى به از توانگرى آلوده به گناه . آدمى بهتر از هر كس ديگر نگهبان راز خويش است . بسا كسان كه بكوشند و ندانند به سوى چه زيانى پيش مى تازند . پرگو همواره ياوه سراست . آنكه مى انديشد ، چشم بصيرتش بينا شود . با نيكان بياميز تا از آنان شمرده شوى . از بدان بپرهيز تا در شمار آنان نيايى .
بدترين خوردنيها چيزى است ، كه حرام باشد . ستم بر ناتوان نكوهيدهترين ستم است . جايى كه مدارا ، درشتى به حساب آيد ، درشتى ، مدارا شمرده شود . بسا كه دارو سبب مرگ شود و بسا دردا كه خود دارو بود . بسا كسا كه در او اميد نصيحتى نرود و نصيحتى نيكو كند و كسى كه از او نصيحت خواهند و خيانت كند . زنهار از تكيه كردن به ديدار آروزها ، كه آرزو سرمايه كم خردان است . عقل ، به ياد سپردن تجربه هاست . بهترين تجربه تو تجربه اى است كه تو را اندرزى باشد . فرصت را غنيمت بشمار ، پيش از آنكه غصه اى گلوگير شود .
چنان نيست كه هر كه به طلب برخيزد به مقصود تواند رسيد و چنان نيست كه هر چه از دست شود ، دوباره ، بازگردد . از تبهكارى است ، از دست نهادن زاد راه و تباه كردن آخرت . هر كارى را عاقبتى است . آنچه تو را مقدر شده خواهد آمد . بازرگان دستخوش خطر است . بسا اندك كه از بسيار بارورتر بود . در دوست فرومايه و يار بخيل فايدتى نيست . سخت مكوش با زمانه چندانكه ، مركب آن رام و مطيع توست و تا سود بيشتر حاصل كنى ، خطر را به جان مخر . زنهار از اينكه مركب ستيزهجويى تو را از جاى بركند . اگر دوستت پيوند از تو گسست ، پيوستن او را بر خود هموار سازد و چون از تو رخ برتافت تو به لطف پيوند روى آور و چون بخل ورزيد ، تو دست بخشش بگشاى و چون دورى گزيد ، تو نزديك شو و چون درشتى نمود ، تو نرمى پيش آر و چون مرتكب خطايى شد ، عذرش را بپذير ، آنسان ، كه گويى تو بنده او هستى و او ولى نعمت تو . ولى مباد كه اينها نه به جاى خود كنى يا با نااهلان نيكى كنى . دشمن دوست را دوست خود مشمار كه سبب دشمنى تو با دوست گردد .
وقتى كه برادرت را اندرز مى دهى چه نيك و چه ناهنجار ، سخن از سر اخلاص گوى و خشم خود اندك اندك فرو خور كه من به شيرينى آن شربتى ننوشيدهام و پايانى گواراتر از آن نديده ام . با آنكه ، با تو درشتى كند ، نرمى نماى تا او نيز با تو نرمى كند . با دشمن خود احسان كن كه آن شيرينترين دو پيروزى است ، انتقام و گذشت . اگر از دوست خود گسستن خواهى ، جايى براى آشتى بگذار كه اگر روزى بازگشتن خواهد ، تواند . اگر كسى درباره تو گمان نيك برد ، تو نيز با كارهاى نيك خود گمانش را به حقيقت پيوند . به اعتمادى كه ميان شماست ، حق دوستت را ضايع مكن ، زيرا كسى كه حق او را ضايع كنى ، ديگر دوست تو نخواهد بود . با كسانت چنان كن كه بىبهرهترين مردم از تو نباشند .
با كسى كه از تو دورى مى جويد ، دوستى مكن . و نبايد دوست تو در گسستن پيوند دوستى ، دليلى استوارتر از تو در پيوند دوستى داشته باشد . و نبايد انگيزه اش در بدى كردن به تو از نيكى كردن به تو بيشتر باشد . ستم آنكه بر تو ستم روا مى دارد در چشمت بزرگ نيايد ، زيرا در زيان تو و سود خود مى كوشد . پاداش كسى كه تو را شادمان مى سازد ، بدى كردن به او نيست .
و بدان ، اى فرزند ، كه روزى بر دو گونه است : يكى آنكه تو آن را بطلبى و يكى آنكه او در طلب تو باشد و اگر تو نزد او نروى او نزد تو آيد . چه زشت است فروتنى هنگام نيازمندى و درشتى به هنگام بى نيازى . از دنيايت همان اندازه بهره توست كه در آبادانى خانه آخرتت صرف مى كنى . اگر آنچه از دست مى دهى ، سبب زارى كردن توست پس به هر چه به دستت نيامده ، نيز ، زارى كن . دلالت جوى از آنچه بوده بر آنچه نبوده ، زيرا كارها به يكديگر همانندند . از آن كسان مباش كه اندرز سودشان نكند ، مگر آنگاه كه در آزارشان مبالغت رود ، زيرا عاقلان به ادب بهره گيرند و به راه آيند و ستوران به زدن . هر غم و اندوه را كه بر تو روى آرد ، به افسون شكيبايى و يقين نيكو ، از خود دور ساز . هر كه عدالت را رها كرد به جور و ستم گراييد . دوست به منزله خويشاوند است . و دوست حقيقى كسى است كه در غيبت هم در دوستيش صادق باشد . هوا و هوس شريك رنج و الم است . چه بسا بيگانه اى كه خويشاوندتر از خويشاوند است ، و چه بسا خويشاوندى كه از بيگانه ، بيگانه تر است . غريب كسى است كه او را دوستى نباشد . هر كه از حق تجاوز كند به تنگنا افتد . هر كس به مقدار خويش بسنده كند قدر و منزلتش برايش باقى بماند . استوارترين رشته پيوند ، رشته پيوند ميان تو و خداست . هر كه در انديشه تو نيست ، دشمن توست .
گاه نوميد ماندن به منزله يافتن است هنگامى كه طمع سبب هلاكت باشد . نه هر خللى را به آشكارا توان ديد و نه هر فرصتى به دست آيد . چه بسا بينا در راه ، به خطا رود و نابينا به مقصد رسد . انجام دادن كارهاى بد را به تأخير انداز ، زيرا هر زمان كه خواهى توانى بشتابى و به آن دست يابى . بريدن از نادان ، همانند پيوستن به داناست . هر كه از روزگار ايمن نشيند ، هم روزگار به او خيانت كند . هر كه زمانه را ارج نهد ، زمانه خوارش دارد . نه چنان است كه هر كه تيرى افكند به هدف رسد . چون رأى سلطان دگرگون شود ، روزگار دگرگون گردد .
پيش از قدم نهادن در راه بپرس كه همراهت كيست و پيش از گرفتن خانه بنگر كه همسايه ات كيست . زنهار از گفتن سخن خنده آور ، هر چند ، آن را از ديگرى حكايت كنى . از رأى زدن با زنان بپرهيز ، زيرا ايشان را رأيى سست و عزمى ناتوان است . زنان را روى پوشيده دار تا چشمشان به مردان نيفتد ، زيرا حجاب ، زنان را بيش از هر چيز از گزند نگه دارد . خارج شدنشان از خانه بدتر نيست از اينكه كسى را كه به او اطمينان ندارى به خانه در آورى . اگر توانى كارى كنى كه جز تو را نشناسد چنان كن و كارى را كه برون از توان اوست ، به او مسپار ، زيرا زن چون گل ظريف است ، نه پهلوان خشن . گرامى داشتنش را از حد مگذران و او را به طمع مينداز ، چندان كه ديگرى را شفاعت كند . زنهار از رشك بردن و غيرت نمودن نابجا ، زيرا سبب مى شود كه زن درستكار به نادرستى افتد و زنى را كه به عفت آراسته است به ترديد كشاند . براى هر يك از خادمانت وظيفهاى معين كن كه به انجام آن پردازد و هر يك ، كار تو را به عهده آن ديگر نيندازد . عشيره خود را گرامى دار ، كه ايشان بالهاى تو هستند كه به آن مى پرى و اصل و ريشه تواند كه بدان بازمى گردى و دست تو هستند كه به آن حمله مى آورى . دين و دنيايت را به خدا مى سپارم و از او بهترين سرنوشت را براى تو مى طلبم ، هم اكنون و هم در آينده ، هم در دنيا و هم در آخرت . و السلام
و من وصية له ع للحسن بن علي ع كتبها إليه بحاضرين عند انصرافه من صفين
مِنَ اَلْوَالِدِ اَلْفَانِ اَلْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ اَلْمُدْبِرِ اَلْعُمُرِ اَلْمُسْتَسْلِمِ لِلدُّنْيَا اَلسَّاكِنِ مَسَاكِنَ اَلْمَوْتَى وَ اَلظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً إِلَى اَلْمَوْلُودِ اَلْمُؤَمِّلِ مَا لاَ يُدْرِكُ اَلسَّالِكِ سَبِيلَ مَنْ قَدْ هَلَكَ غَرَضِ اَلْأَسْقَامِ وَ رَهِينَةِ اَلْأَيَّامِ وَ رَمِيَّةِ اَلْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ اَلدُّنْيَا وَ تَاجِرِ اَلْغُرُورِ وَ غَرِيمِ اَلْمَنَايَا وَ أَسِيرِ اَلْمَوْتِ وَ حَلِيفِ اَلْهُمُومِ وَ قَرِينِ اَلْأَحْزَانِ وَ نُصُبِ اَلْآفَاتِ وَ صَرِيعِ اَلشَّهَوَاتِ وَ خَلِيفَةِ اَلْأَمْوَاتِ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ فِيمَا تَبَيَّنْتُ مِنْ إِدْبَارِ اَلدُّنْيَا عَنِّي وَ جُمُوحِ اَلدَّهْرِ عَلَيَّ وَ إِقْبَالِ اَلْآخِرَةِ إِلَيَّ مَا يَزَعُنِي عَنْ ذِكْرِ مَنْ سِوَايَ وَ اَلاِهْتِمَامِ بِمَا وَرَائِي غَيْرَ أَنِّي حَيْثُ تَفَرَّدَ بِي دُونَ هُمُومِ اَلنَّاسِ هَمُّ نَفْسِي فَصَدَفَنِي رَأْيِي وَ صَرَفَنِي عَنْ هَوَايَ وَ صَرَّحَ لِي مَحْضُ أَمْرِي فَأَفْضَى بِي إِلَى جِدٍّ لاَ يَكُونُ فِيهِ لَعِبٌ وَ صِدْقٍ لاَ يَشُوبُهُ كَذِبٌ وَ وَجَدْتُكَ بَعْضِي بَلْ وَجَدْتُكَ كُلِّي حَتَّى كَأَنَّ شَيْئاً لَوْ أَصَابَكَ أَصَابَنِي وَ كَأَنَّ اَلْمَوْتَ لَوْ أَتَاكَ أَتَانِي فَعَنَانِي مِنْ أَمْرِكَ مَا يَعْنِينِي مِنْ أَمْرِ نَفْسِي فَكَتَبْتُ إِلَيْكَ كِتَابِي مُسْتَظْهِراً بِهِ إِنْ أَنَا بَقِيتُ لَكَ أَوْ فَنِيتُ فَإِنِّي أُوصِيكَ بِتَقْوَى اَللَّهِ أَيْ بُنَيَّ وَ لُزُومِ أَمْرِهِ وَ عِمَارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ وَ اَلاِعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ وَ أَيُّ سَبَبٍ أَوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اَللَّهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ وَ قَوِّهِ بِالْيَقِينِ وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ وَ ذَلِّلْهُ بِذِكْرِ اَلْمَوْتِ وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ وَ بَصِّرْهُ فَجَائِعَ اَلدُّنْيَا وَ حَذِّرْهُ صَوْلَةَ اَلدَّهْرِ وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اَللَّيَالِي وَ اَلْأَيَّامِ وَ اِعْرِضْ عَلَيْهِ أَخْبَارَ اَلْمَاضِينَ وَ ذَكِّرْهُ بِمَا أَصَابَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ سِرْ فِي دِيَارِهِمْ وَ آثَارِهِمْ فَانْظُرْ فِيمَا فَعَلُوا وَ عَمَّا اِنْتَقَلُوا وَ أَيْنَ حَلُّوا وَ نَزَلُوا فَإِنَّكَ تَجِدُهُمْ قَدِ اِنْتَقَلُوا عَنِ اَلْأَحِبَّةِ وَ حَلُّوا دِيَارَ اَلْغُرْبَةِ وَ كَأَنَّكَ عَنْ قَلِيلٍ قَدْ صِرْتَ كَأَحَدِهِمْ فَأَصْلِحْ مَثْوَاكَ وَ لاَ تَبِعْ آخِرَتَكَ بِدُنْيَاكَ وَ دَعِ اَلْقَوْلَ فِيمَا لاَ تَعْرِفُ وَ اَلْخِطَابَ فِيمَا لَمْ تُكَلَّفْ وَ أَمْسِكْ عَنْ طَرِيقٍ إِذَا خِفْتَ ضَلاَلَتَهُ فَإِنَّ اَلْكَفَّ عِنْدَ حَيْرَةِ اَلضَّلاَلِ خَيْرٌ مِنْ رُكُوبِ اَلْأَهْوَالِ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَكُنْ مِنْ أَهْلِهِ وَ أَنْكِرِ اَلْمُنْكَرَ بِيَدِكَ وَ لِسَانِكَ وَ بَايِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهْدِكَ وَ جَاهِدْ فِي اَللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ لاَ تَأْخُذْكَ فِي اَللَّهِ لَوْمَةُ لاَئِمٍ وَ خُضِ اَلْغَمَرَاتِ لِلْحَقِّ حَيْثُ كَانَ وَ تَفَقَّهْ فِي اَلدِّينِ وَ عَوِّدْ نَفْسَكَ اَلتَّصَبُّرَ عَلَى اَلْمَكْرُوهِ وَ نِعْمَ اَلْخُلُقُ اَلتَّصَبُرُ فِي اَلْحَقِّ وَ أَلْجِئْ نَفْسَكَ فِي أُمُورِكَ كُلِّهَا إِلَى إِلَهِكَ فَإِنَّكَ تُلْجِئُهَا إِلَى كَهْفٍ حَرِيزٍ وَ مَانِعٍ عَزِيزٍ وَ أَخْلِصْ فِي اَلْمَسْأَلَةِ لِرَبِّكَ فَإِنَّ بِيَدِهِ اَلْعَطَاءَ وَ اَلْحِرْمَانَ وَ أَكْثِرِ اَلاِسْتِخَارَةَ وَ تَفَهَّمْ وَصِيَّتِي وَ لاَ تَذْهَبَنَّ عَنْكَ صَفْحاً فَإِنَّ خَيْرَ اَلْقَوْلِ مَا نَفَعَ وَ اِعْلَمْ أَنَّهُ لاَ خَيْرَ فِي عِلْمٍ لاَ يَنْفَعُ وَ لاَ يُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لاَ يَحِقُّ تَعَلُّمُهُ أَيْ بُنَيَّ إِنِّي لَمَّا رَأَيْتُنِي قَدْ بَلَغْتُ سِنّاً وَ رَأَيْتُنِي أَزْدَادُ وَهْناً بَادَرْتُ بِوَصِيَّتِي إِلَيْكَ وَ أَوْرَدْتُ خِصَالاً مِنْهَا قَبْلَ أَنْ يَعْجَلَ بِي أَجَلِي دُونَ أَنْ أُفْضِيَ إِلَيْكَ بِمَا فِي نَفْسِي أَوْ أَنْ أُنْقَصَ فِي رَأْيِي كَمَا نُقِصْتُ فِي جِسْمِي أَوْ يَسْبِقَنِي إِلَيْكَ بَعْضُ غَلَبَاتِ اَلْهَوَى وَ فِتَنِ اَلدُّنْيَا فَتَكُونَ كَالصَّعْبِ اَلنَّفُورِ وَ إِنَّمَا قَلْبُ اَلْحَدَثِ كَالْأَرْضِ اَلْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ يَشْتَغِلَ لُبُّكَ لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْيِكَ مِنَ اَلْأَمْرِ مَا قَدْ كَفَاكَ أَهْلُ اَلتَّجَارِبِ بُغْيَتَهُ وَ تَجْرِبَتَهُ فَتَكُونَ قَدْ كُفِيتَ مَئُونَةَ اَلطَّلَبِ وَ عُوفِيتَ مِنْ عِلاَجِ اَلتَّجْرِبَةِ فَأَتَاكَ مِنْ ذَلِكَ مَا قَدْ كُنَّا نَأْتِيهِ وَ اِسْتَبَانَ لَكَ مَا رُبَّمَا أَظْلَمَ عَلَيْنَا مِنْهُ أَيْ بُنَيَّ إِنِّي وَ إِنْ لَمْ أَكُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ كَانَ قَبْلِي فَقَدْ نَظَرْتُ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ فَكَّرْتُ فِي أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِي آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ كَأَحَدِهِمْ بَلْ كَأَنِّي بِمَا اِنْتَهَى إِلَيَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذَلِكَ مِنْ كَدَرِهِ وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ فَاسْتَخْلَصْتُ لَكَ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ نَخِيلَهُ وَ تَوَخَّيْتُ لَكَ جَمِيلَهُ وَ صَرَفْتُ عَنْكَ مَجْهُولَهُ وَ رَأَيْتُ حَيْثُ عَنَانِي مِنْ أَمْرِكَ مَا يَعْنِي اَلْوَالِدَ اَلشَّفِيقَ وَ أَجْمَعْتُ عَلَيْهِ مِنْ أَدَبِكَ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ وَ أَنْتَ مُقْبِلُ اَلْعُمُرِ وَ مُقْتَبَلُ اَلدَّهْرِ ذُو نِيَّةٍ سَلِيمَةٍ وَ نَفْسٍ صَافِيَةٍ وَ أَنْ أَبْتَدِئَكَ بِتَعْلِيمِ كِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَأْوِيلِهِ وَ شَرَائِعِ اَلْإِسْلاَمِ وَ أَحْكَامِهِ وَ حَلاَلِهِ وَ حَرَامِهِ لاَ أُجَاوِزُ ذَلِكَ بِكَ إِلَى غَيْرِهِ ثُمَّ أَشْفَقْتُ أَنْ يَلْتَبِسَ عَلَيْكَ مَا اِخْتَلَفَ اَلنَّاسُ فِيهِ مِنْ أَهْوَائِهِمْ وَ آرَائِهِمْ مِثْلَ اَلَّذِي اِلْتَبَسَ عَلَيْهِمْ فَكَانَ إِحْكَامُ ذَلِكَ عَلَى مَا كَرِهْتُ مِنْ تَنْبِيهِكَ لَهُ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ إِسْلاَمِكَ إِلَى أَمْرٍ لاَ آمَنُ عَلَيْكَ بِهِ اَلْهَلَكَةَ وَ رَجَوْتُ أَنْ يُوَفِّقَكَ اَللَّهُ فِيهِ لِرُشْدِكَ وَ أَنْ يَهْدِيَكَ لِقَصْدِكَ فَعَهِدْتُ إِلَيْكَ وَصِيَّتِي هَذِهِ وَ اِعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ أَحَبَّ مَا أَنْتَ آخِذٌ بِهِ إِلَيَّ مِنْ وَصِيَّتِي تَقْوَى اَللَّهِ وَ اَلاِقْتِصَارُ عَلَى مَا فَرَضَهُ اَللَّهُ عَلَيْكَ وَ اَلْأَخْذُ بِمَا مَضَى عَلَيْهِ اَلْأَوَّلُونَ مِنْ آبَائِكَ وَ اَلصَّالِحُونَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ فَإِنَّهُمْ لَمْ يَدَعُوا أَنْ نَظَرُوا لِأَنْفُسِهِمْ كَمَا أَنْتَ نَاظِرٌ وَ فَكَّرُوا كَمَا أَنْتَ مُفَكِّرٌ ثُمَّ رَدَّهُمْ آخِرُ ذَلِكَ إِلَى اَلْأَخْذِ بِمَا عَرَفُوا وَ اَلْإِمْسَاكِ عَمَّا لَمْ يُكَلَّفُوا فَإِنْ أَبَتْ نَفْسُكَ أَنْ تَقْبَلَ ذَلِكَ دُونَ أَنْ تَعْلَمَ كَمَا عَلِمُوا فَلْيَكُنْ طَلَبُكَ ذَلِكَ بِتَفَهُّمٍ وَ تَعَلُّمٍ لاَ بِتَوَرُّطِ اَلشُّبُهَاتِ وَ عُلَقِ اَلْخُصُومَاتِ وَ اِبْدَأْ قَبْلَ نَظَرِكَ فِي ذَلِكَ بِالاِسْتِعَانَةِ بِإِلَهِكَ وَ اَلرَّغْبَةِ إِلَيْهِ فِي تَوْفِيقِكَ وَ تَرْكِ كُلِّ شَائِبَةٍ أَوْلَجَتْكَ فِي شُبْهَةٍ أَوْ أَسْلَمَتْكَ إِلَى ضَلاَلَةٍ فَإِنْ أَيْقَنْتَ أَنْ قَدْ صَفَا قَلْبُكَ فَخَشَعَ وَ تَمَّ رَأْيُكَ فَاجْتَمَعَ وَ كَانَ هَمُّكَ فِي ذَلِكَ هَمّاً وَاحِداً فَانْظُرْ فِيمَا فَسَّرْتُ لَكَ وَ إِنْ لَمْ يَجْتَمِعْ لَكَ مَا تُحِبُّ مِنْ نَفْسِكَ وَ فَرَاغِ نَظَرِكَ وَ فِكْرِكَ فَاعْلَمْ أَنَّكَ إِنَّمَا تَخْبِطُ اَلْعَشْوَاءَ وَ تَتَوَرَّطُ اَلظَّلْمَاءَ وَ لَيْسَ طَالِبُ اَلدِّينِ مَنْ خَبَطَ أَوْ خَلَطَ وَ اَلْإِمْسَاكُ عَنْ ذَلِكَ أَمْثَلُ فَتَفَهَّمْ يَا بُنَيَّ وَصِيَّتِي وَ اِعْلَمْ أَنَّ مَالِكَ اَلْمَوْتِ هُوَ مَالِكُ اَلْحَيَاةِ وَ أَنَّ اَلْخَالِقَ هُوَ اَلْمُمِيتُ وَ أَنَّ اَلْمُفْنِيَ هُوَ اَلْمُعِيدُ وَ أَنَّ اَلْمُبْتَلِيَ هُوَ اَلْمُعَافِي وَ أَنَّ اَلدُّنْيَا لَمْ تَكُنْ لِتَسْتَقِرَّ إِلاَّ عَلَى مَا جَعَلَهَا اَللَّهُ عَلَيْهِ مِنَ اَلنَّعْمَاءِ وَ اَلاِبْتِلاَءِ وَ اَلْجَزَاءِ فِي اَلْمَعَادِ أَوْ مَا شَاءَ مِمَّا لاَ تَعْلَمُ فَإِنْ أَشْكَلَ عَلَيْكَ شَيْءٌ مِنْ ذَلِكَ فَاحْمِلْهُ عَلَى جَهَالَتِكَ فَإِنَّكَ أَوَّلُ مَا خُلِقْتَ بِهِ جَاهِلاً ثُمَّ عُلِّمْتَ وَ مَا أَكْثَرَ مَا تَجْهَلُ مِنَ اَلْأَمْرِ وَ يَتَحَيَّرُ فِيهِ رَأْيُكَ وَ يَضِلُّ فِيهِ بَصَرُكَ ثُمَّ تُبْصِرُهُ بَعْدَ ذَلِكَ فَاعْتَصِمْ بِالَّذِي خَلَقَكَ وَ رَزَقَكَ وَ سَوَّاكَ وَ لْيَكُنْ لَهُ تَعَبُّدُكَ وَ إِلَيْهِ رَغْبَتُكَ وَ مِنْهُ شَفَقَتُكَ وَ اِعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ أَحَداً لَمْ يُنْبِئْ عَنِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ كَمَا أَنْبَأَ عَنْهُ اَلرَّسُولُ ص فَارْضَ بِهِ رَائِداً وَ إِلَى اَلنَّجَاةِ قَائِداً فَإِنِّي لَمْ آلُكَ نَصِيحَةً وَ إِنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ فِي اَلنَّظَرِ لِنَفْسِكَ وَ إِنِ اِجْتَهَدْتَ مَبْلَغَ نَظَرِي لَكَ وَ اِعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّهُ لَوْ كَانَ لِرَبِّكَ شَرِيكٌ لَأَتَتْكَ رُسُلُهُ وَ لَرَأَيْتَ آثَارَ مُلْكِهِ وَ سُلْطَانِهِ وَ لَعَرَفْتَ أَفْعَالَهُ وَ صِفَاتِهِ وَ لَكِنَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ كَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ لاَ يُضَادُّهُ فِي مُلْكِهِ أَحَدٌ وَ لاَ يَزُولُ أَبَداً وَ لَمْ يَزَلْ أَوَّلٌ قَبْلَ اَلْأَشْيَاءِ بِلاَ أَوَّلِيَّةٍ وَ آخِرٌ بَعْدَ اَلْأَشْيَاءِ بِلاَ نِهَايَةٍ عَظُمَ عَنْ أَنْ تَثْبُتَ رُبُوبِيَّتُهُ بِإِحَاطَةِ قَلْبٍ أَوْ بَصَرٍ فَإِذَا عَرَفْتَ ذَلِكَ فَافْعَلْ كَمَا يَنْبَغِي لِمِثْلِكَ أَنْ يَفْعَلَهُ فِي صِغَرِ خَطَرِهِ وَ قِلَّةِ مَقْدِرَتِهِ وَ كَثْرَةِ عَجْزِهِ و عَظِيمِ حَاجَتِهِ إِلَى رَبِّهِ فِي طَلَبِ طَاعَتِهِ وَ اَلْخَشْيَةِ مِنْ عُقُوبَتِهِ وَ اَلشَّفَقَةِ مِنْ سُخْطِهِ فَإِنَّهُ لَمْ يَأْمُرْكَ إِلاَّ بِحَسَنٍ وَ لَمْ يَنْهَكَ إِلاَّ عَنْ قَبِيحٍ يَا بُنَيَّ إِنِّي قَدْ أَنْبَأْتُكَ عَنِ اَلدُّنْيَا وَ حَالِهَا وَ زَوَالِهَا وَ اِنْتِقَالِهَا وَ أَنْبَأْتُكَ عَنِ اَلْآخِرَةِ وَ مَا أُعِدَّ لِأَهْلِهَا فِيهَا وَ ضَرَبْتُ لَكَ فِيهِمَا اَلْأَمْثَالَ لِتَعْتَبِرَ بِهَا وَ تَحْذُوَ عَلَيْهَا إِنَّمَا مَثَلُ مَنْ خَبَرَ اَلدُّنْيَا كَمَثَلِ قَوْمٍ سَفْرٍ نَبَا بِهِمْ مَنْزِلٌ جَدِيبٌ فَأَمُّوا مَنْزِلاً خَصِيباً وَ جَنَاباً مَرِيعاً فَاحْتَمَلُوا وَعْثَاءَ اَلطَّرِيقِ وَ فِرَاقَ اَلصَّدِيقِ وَ خُشُونَةَ اَلسَّفَرِ وَ جُشُوبَةَ اَلمَطْعَمِ لِيَأْتُوا سَعَةَ دَارِهِمْ وَ مَنْزِلَ قَرَارِهِمْ فَلَيْسَ يَجِدُونَ لِشَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ أَلَماً وَ لاَ يَرَوْنَ نَفَقَةً فِيهِ مَغْرَماً وَ لاَ شَيْءَ أَحَبُّ إِلَيْهِمْ مِمَّا قَرَّبَهُمْ مِنْ مَنْزِلِهِمْ وَ أَدْنَاهُمْ مِنْ مَحَلَّتِهِمْ وَ مَثَلُ مَنِ اِغْتَرَّ بِهَا كَمَثَلِ قَوْمٍ كَانُوا بِمَنْزِلٍ خَصِيبٍ فَنَبَا بِهِمْ إِلَى مَنْزِلٍ جَدِيبٍ فَلَيْسَ شَيْءٌ أَكْرَهَ إِلَيْهِمْ وَ لاَ أَفْظَعَ عِنْدَهُمْ مِنْ مُفَارَقَةِ مَا كَانُوا فِيهِ إِلَى مَا يَهْجُمُونَ عَلَيْهِ وَ يَصِيرُونَ إِلَيْهِ يَا بُنَيَّ اِجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اِكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا وَ لاَ تَظْلِمْ كَمَا لاَ تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ وَ أَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ أَنْ يُحْسَنَ إِلَيْكَ وَ اِسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَيْرِكَ وَ اِرْضَ مِنَ اَلنَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِكَ وَ لاَ تَقُلْ مَا لاَ تَعْلَمُ وَ إِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ وَ لاَ تَقُلْ مَا لاَ تُحِبُّ أَنْ يُقَالَ لَكَ وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلْإِعْجَابَ ضِدُّ اَلصَّوَابِ وَ آفَةُ اَلْأَلْبَابِ فَاسْعَ فِي كَدْحِكَ وَ لاَ تَكُنْ خَازِناً لِغَيْرِكَ وَ إِذَا أَنْتَ هُدِيتَ لِقَصْدِكَ فَكُنْ أَخْشَعَ مَا تَكُونُ لِرَبِّكَ وَ اِعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ طَرِيقاً ذَا مَسَافَةٍ بَعِيدَةٍ وَ مَشَقَّةٍ شَدِيدَةٍ وَ أَنَّهُ لاَ غِنَى بِكَ فِيهِ عَنْ حُسْنِ اَلاِرْتِيَادِ وَ قَدْرِ بَلاَغِكَ مِنَ اَلزَّادِ مَعَ خِفَّةِ اَلظَّهْرِ فَلاَ تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ فَيَكُونَ ثِقْلُ ذَلِكَ وَبَالاً عَلَيْكَ وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ اَلْفَاقَةِ مَنْ يَحْمِلُ لَكَ زَادَكَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ فَيُوَافِيكَ بِهِ غَداً حَيْثُ تَحْتَاجُ إِلَيْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ إِيَّاهُ وَ أَكْثِرْ مِنْ تَزْوِيدِهِ وَ أَنْتَ قَادِرٌ عَلَيْهِ فَلَعَلَّكَ تَطْلُبُهُ فَلاَ تَجِدُهُ وَ اِغْتَنِمْ مَنِ اِسْتَقْرَضَكَ فِي حَالِ غِنَاكَ لِيَجْعَلَ قَضَاءَهُ لَكَ فِي يَوْمِ عُسْرَتِكَ وَ اِعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ عَقَبَةً كَئُوداً اَلْمُخِفُّ فِيهَا أَحْسَنُ حَالاً مِنَ اَلْمُثْقِلِ وَ اَلْمُبْطِئُ عَلَيْهَا أَقْبَحُ حَالاً مِنَ اَلْمُسْرِعِ وَ أَنَّ مَهْبِطَكَ بِهَا لاَ مَحَالَةَ إِمَّا عَلَى جَنَّةٍ أَوْ عَلَى نَارٍ فَارْتَدْ لِنَفْسِكَ قَبْلَ نُزُولِكَ وَ وَطِّئِ اَلْمَنْزِلَ قَبْلَ حُلُولِكَ فَلَيْسَ بَعْدَ اَلْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ وَ لاَ إِلَى اَلدُّنْيَا مُنْصَرَفٌ وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلَّذِي بِيَدِهِ خَزَائِنُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ قَدْ أَذِنَ لَكَ فِي اَلدُّعَاءِ وَ تَكَفَّلَ لَكَ بِالْإِجَابَةِ وَ أَمَرَكَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِيُعْطِيَكَ وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِيَرْحَمَكَ وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُكَ عَنْهُ وَ لَمْ يُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ إِلَيْهِ وَ لَمْ يَمْنَعْكَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ اَلتَّوْبَةِ وَ لَمْ يُعَاجِلْكَ بِالنِّقْمَةِ وَ لَمْ يُعَيِّرْكَ بِالْإِنَابَةِ وَ لَمْ يَفْضَحْكَ حَيْثُ اَلْفَضِيحَةُ بِكَ أَوْلَى وَ لَمْ يُشَدِّدْ عَلَيْكَ فِي قَبُولِ اَلْإِنَابَةِ وَ لَمْ يُنَاقِشْكَ بِالْجَرِيمَةِ وَ لَمْ يُؤْيِسْكَ مِنَ اَلرَّحْمَةِ بَلْ جَعَلَ نُزُوعَكَ عَنِ اَلذَّنْبِ حَسَنَةً وَ حَسَبَ سَيِّئَتَكَ وَاحِدَةً وَ حَسَبَ حَسَنَتَكَ عَشْراً وَ فَتَحَ لَكَ بَابَ اَلْمَتَابِ وَ بَابَ اَلاِسْتِعْتَابِ فَإِذَا نَادَيْتَهُ سَمِعَ نِدَاكَ وَ إِذَا نَاجَيْتَهُ عَلِمَ نَجْوَاكَ فَأَفْضَيْتَ إِلَيْهِ بِحَاجَتِكَ وَ أَبْثَثْتَهُ ذَاتَ نَفْسِكَ وَ شَكَوْتَ إِلَيْهِ هُمُومَكَ وَ اِسْتَكْشَفْتَهُ كُرُوبَكَ وَ اِسْتَعَنْتَهُ عَلَى أُمُورِكَ وَ سَأَلْتَهُ مِنْ خَزَائِنِ رَحْمَتِهِ مَا لاَ يَقْدِرُ عَلَى إِعْطَائِهِ غَيْرُهُ مِنْ زِيَادَةِ اَلْأَعْمَارِ وَ صِحَّةِ اَلْأَبْدَانِ وَ سَعَةِ اَلْأَرْزَاقِ ثُمَّ جَعَلَ فِي يَدَيْكَ مَفَاتِيحَ خَزَائِنِهِ بِمَا أَذِنَ لَكَ فِيهِ مِنْ مَسْأَلَتِهِ فَمَتَى شِئْتَ اِسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ أَبْوَابَ نِعْمَتِهِ وَ اِسْتَمْطَرْتَ شَآبِيبَ رَحْمَتِهِ فَلاَ يُقَنِّطَنَّكَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ فَإِنَّ اَلْعَطِيَّةَ عَلَى قَدْرِ اَلنِّيَّةِ وَ رُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنْكَ اَلْإِجَابَةُ لِيَكُونَ ذَلِكَ أَعْظَمَ لِأَجْرِ اَلسَّائِلِ وَ أَجْزَلَ لِعَطَاءِ اَلْآمِلِ وَ رُبَّمَا سَأَلْتَ اَلشَّيْءَ فَلاَ تُؤْتَاهُ وَ أُوتِيتَ خَيْراً مِنْهُ عَاجِلاً أَوْ آجِلاً أَوْ صُرِفَ عَنْكَ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَكَ فَلَرُبَّ أَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فِيهِ هَلاَكُ دِينِكَ لَوْ أُوتِيتَهُ فَلْتَكُنْ مَسْأَلَتُكَ فِيمَا يَبْقَى لَكَ جَمَالُهُ وَ يُنْفَى عَنْكَ وَبَالُهُ فَالْمَالُ لاَ يَبْقَى لَكَ وَ لاَ تَبْقَى لَهُ وَ اِعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّكَ إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلْآخِرَةِ لاَ لِلدُّنْيَا وَ لِلْفَنَاءِ لاَ لِلْبَقَاءِ وَ لِلْمَوْتِ لاَ لِلْحَيَاةِ وَ أَنَّكَ فِي قُلْعَةٍ وَ دَارِ بُلْغَةٍ وَ طَرِيقٍ إِلَى اَلْآخِرَةِ وَ أَنَّكَ طَرِيدُ اَلْمَوْتِ اَلَّذِي لاَ يَنْجُو مِنْهُ هَارِبُهُ وَ لاَ يَفُوتُهُ طَالِبُهُ وَ لاَ بُدَّ أَنَّهُ مُدْرِكُهُ فَكُنْ مِنْهُ عَلَى حَذَرِ أَنْ يُدْرِكَكَ وَ أَنْتَ عَلَى حَالٍ سَيِّئَةٍ قَدْ كُنْتَ تُحَدِّثُ نَفْسَكَ مِنْهَا بِالتَّوْبَةِ فَيَحُولَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ ذَلِكَ فَإِذَا أَنْتَ قَدْ أَهْلَكْتَ نَفْسَكَ ذكر الموت يَا بُنَيَّ أَكْثِرْ مِنْ ذِكْرِ اَلْمَوْتِ وَ ذِكْرِ مَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ وَ تُفْضِي بَعْدَ اَلْمَوْتِ إِلَيْهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ وَ قَدْ أَخَذْتَ مِنْهُ حِذْرَكَ وَ شَدَدْتَ لَهُ أَزْرَكَ وَ لاَ يَأْتِيَكَ بَغْتَةً فَيَبْهَرَكَ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَغْتَرَّ بِمَا تَرَى مِنْ إِخْلاَدِ أَهْلِ اَلدُّنْيَا إِلَيْهَا وَ تَكَالُبِهِمْ عَلَيْهَا فَقَدْ نَبَّأَكَ اَللَّهُ عَنْهَا وَ نَعَتْ هِيَ لَكَ عَنْ نَفْسِهَا وَ تَكَشَّفَتْ لَكَ عَنْ مَسَاوِيهَا فَإِنَّمَا أَهْلُهَا كِلاَبٌ عَاوِيَةٌ وَ سِبَاعٌ ضَارِيَةٌ يَهِرُّ بَعْضُهَا عَلَى بَعْضٍ وَ يَأْكُلُ عَزِيزُهَا ذَلِيلَهَا وَ يَقْهَرُ كَبِيرُهَا صَغِيرَهَا نَعَمٌ مُعَقَّلَةٌ وَ أُخْرَى مُهْمَلَةٌ قَدْ أَضَلَّتْ عُقُولَهَا وَ رَكِبَتْ مَجْهُولَهَا سُرُوحُ عَاهَةٍ بِوَادٍ وَعْثٍ لَيْسَ لَهَا رَاعٍ يُقِيمُهَا وَ لاَ مُسِيمٌ يُسِيمُهَا سَلَكَتْ بِهِمُ اَلدُّنْيَا طَرِيقَ اَلْعَمَى وَ أَخَذَتْ بِأَبْصَارِهِمْ عَنْ مَنَارِ اَلْهُدَى فَتَاهُوا فِي حَيْرَتِهَا وَ غَرِقُوا فِي نِعْمَتِهَا وَ اِتَّخَذُوهَا رَبّاً فَلَعِبَتْ بِهِمْ وَ لَعِبُوا بِهَا وَ نَسُوا مَا وَرَاءَهَا الترفق في الطلب رُوَيْداً يُسْفِرُ اَلظَّلاَمُ كَأَنْ قَدْ وَرَدَتِ اَلْأَظْعَانُ يُوشِكُ مَنْ أَسْرَعَ أَنْ يَلْحَقَ وَ اِعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ مَنْ كَانَتْ مَطِيَّتُهُ اَللَّيْلَ وَ اَلنَّهَارَ فَإِنَّهُ يُسَارُ بِهِ وَإِنْ كَانَ وَاقِفاً وَ يَقْطَعُ اَلْمَسَافَةَ وَ إِنْ كَانَ مُقِيماً وَادِعاً وَاعْلَمْ يَقِيناً أَنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ أَمَلَكَ وَ لَنْ تَعْدُوَ أَجَلَكَ وَ أَنَّكَ فِي سَبِيلِ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ فَخَفِّضْ فِي اَلطَّلَبِ وَ أَجْمِلْ فِي اَلْمُكْتَسَبِ فَإِنَّهُ رُبَّ طَلَبٍ قَدْ جَرَّ إِلَى حَرَبٍ وَ لَيْسَ كُلُّ طَالِبٍ بِمَرْزُوقٍ وَ لاَ كُلُّ مُجْمِلٍ بِمَحْرُومٍ وَ أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْكَ إِلَى اَلرَّغَائِبِ فَإِنَّكَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عِوَضاً وَ لاَ تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اَللَّهُ حُرّاً وَ مَا خَيْرُ خَيْرٍ لاَ يُنَالُ إِلاَّ بِشَرٍّ وَ يُسْرٍ لاَ يُنَالُ إِلاَّ بِعُسْرٍ وَ إِيَّاكَ أَنْ تُوجِفَ بِكَ مَطَايَا اَلطَّمَعِ فَتُورِدَكَ مَنَاهِلَ اَلْهَلَكَةِ وَ إِنِ اِسْتَطَعْتَ أَلاَّ يَكُونَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اَللَّهِ ذُو نِعْمَةٍ فَافْعَلْ فَإِنَّكَ مُدْرِكٌ قَسْمَكَ وَ آخِذٌ سَهْمَكَ وَ إِنَّ اَلْيَسِيرَ مِنَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ أَعْظَمُ وَ أَكْرَمُ مِنَ اَلْكَثِيرِ مِنْ خَلْقِهِ وَ إِنْ كَانَ كُلٌّ مِنْهُ وصايا شتى وَ تَلاَفِيكَ مَا فَرَطَ مِنْ صَمْتِكَ أَيْسَرُ مِنْ إِدْرَاكِكَ مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِكَ وَ حِفْظُ مَا فِي اَلْوِعَاءِ بِشَدِّ اَلْوِكَاءِ وَ حِفْظُ مَا فِي يَدَيْكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ طَلَبِ مَا فِي يَدَيْ غَيْرِكَ وَ مَرَارَةُ اَلْيَأْسِ خَيْرٌ مِنَ اَلطَّلَبِ إِلَى اَلنَّاسِ وَ اَلْحِرْفَةُ مَعَ اَلْعِفَّةِ خَيْرٌ مِنَ اَلْغِنَى مَعَ اَلْفُجُورِ وَ اَلْمَرْءُ أَحْفَظُ لِسِرِّهِ وَ رُبَّ سَاعٍ فِيمَا يَضُرُّهُ مَنْ أَكْثَرَ أَهْجَرَ وَ مَنْ تَفَكَّرَ أَبْصَرَ قَارِنْ أَهْلَ اَلْخَيْرِ تَكُنْ مِنْهُمْ وَ بَايِنْ أَهْلَ اَلشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمْ بِئْسَ اَلطَّعَامُ اَلْحَرَامُ وَ ظُلْمُ اَلضَّعِيفِ أَفْحَشُ اَلظُّلْمِ إِذَا كَانَ اَلرِّفْقُ خُرْقاً كَانَ اَلْخُرْقُ رِفْقاً رُبَّمَا كَانَ اَلدَّوَاءُ دَاءً وَ اَلدَّاءُ دَوَاءً وَ رُبَّمَا نَصَحَ غَيْرُ اَلنَّاصِحِ وَ غَشَّ اَلْمُسْتَنْصَحُ وَ إِيَّاكَ وَ اَلاِتِّكَالَ عَلَى اَلْمُنَى فَإِنَّهَا بَضَائِعُ اَلنَّوْكَى وَ اَلْعَقْلُ حِفْظُ اَلتَّجَارِبِ وَ خَيْرُ مَا جَرَّبْتَ مَا وَعَظَكَ بَادِرِ اَلْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَكُونَ غُصَّةً لَيْسَ كُلُّ طَالِبٍ يُصِيبُ وَ لاَ كُلُّ غَائِبٍ يَئُوبُ وَ مِنَ اَلْفَسَادِ إِضَاعَةُ اَلزَّادِ وَ مَفْسَدَةُ اَلْمَعَادِ وَ لِكُلِّ أَمْرٍ عَاقِبَةٌ سَوْفَ يَأْتِيكَ مَا قُدِّرَ لَكَ اَلتَّاجِرُ مُخَاطِرٌ وَ رُبَّ يَسِيرٍ أَنْمَى مِنْ كَثِيرٍ لاَ خَيْرَ فِي مُعِينٍ مَهِينٍ وَ لاَ فِي صَدِيقٍ ظَنِينٍ سَاهِلِ اَلدَّهْرَ مَا ذَلَّ لَكَ قَعُودُهُ وَ لاَ تُخَاطِرْ بِشَيْءٍ رَجَاءَ أَكْثَرَ مِنْهُ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَجْمَحَ بِكَ مَطِيَّةُ اَللَّجَاجِ اِحْمِلْ نَفْسَكَ مِنْ أَخِيكَ عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَى اَلصِّلَةِ وَ عِنْدَ صُدُودِهِ عَلَى اَللَّطَفِ وَ اَلْمُقَارَبَةِ وَ عِنْدَ جُمُودِهِ عَلَى اَلْبَذْلِ وَ عِنْدَ تَبَاعُدِهِ عَلَى اَلدُّنُوِّ وَ عِنْدَ شِدَّتِهِ عَلَى اَللِّينِ وَ عِنْدَ جُرْمِهِ عَلَى اَلْعُذْرِ حَتَّى كَأَنَّكَ لَهُ عَبْدٌ وَ كَأَنَّهُ ذُو نِعْمَةٍ عَلَيْكَ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَضَعَ ذَلِكَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَيْرِ أَهْلِهِ لاَ تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدِيقِكَ صَدِيقاً فَتُعَادِيَ صَدِيقَكَ وَ اِمْحَضْ أَخَاكَ اَلنَّصِيحَةَ حَسَنَةً كَانَتْ أَوْ قَبِيحَةً وَ تَجَرَّعِ اَلْغَيْظَ فَإِنِّي لَمْ أَرَ جُرْعَةً أَحْلَى مِنْهَا عَاقِبَةً وَ لاَ أَلَذَّ مَغَبَّةً وَ لِنْ لِمَنْ غَالَظَكَ فَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَلِينَ لَكَ وَ خُذْ عَلَى عَدُوِّكَ بِالْفَضْلِ فَإِنَّهُ أَحْلَى اَلظَّفَرَيْنِ وَ إِنْ أَرَدْتَ قَطِيعَةَ أَخِيكَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِكَ بَقِيَّةً يَرْجِعُ إِلَيْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِكَ يَوْماً مَا وَ مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ وَ لاَ تُضِيعَنَّ حَقَّ أَخِيكَ اِتِّكَالاً عَلَى مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ فَإِنَّهُ لَيْسَ لَكَ بِأَخٍ مَنْ أَضَعْتَ حَقَّهُ وَ لاَ يَكُنْ أَهْلُكَ أَشْقَى اَلْخَلْقِ بِكَ وَ لاَ تَرْغَبَنَّ فِيمَنْ زَهِدَ عَنْكَ وَ لاَ يَكُونَنَّ أَخُوكَ أَقْوَى عَلَى قَطِيعَتِكَ مِنْكَ عَلَى صِلَتِهِ وَ لاَ تَكُونَنَّ عَلَى اَلْإِسَاءَةِ أَقْوَى مِنْكَ عَلَى اَلْإِحْسَانِ وَ لاَ يَكْبُرَنَّ عَلَيْكَ ظُلْمُ مَنْ ظَلَمَكَ فَإِنَّهُ يَسْعَى فِي مَضَرَّتِهِ وَ نَفْعِكَ وَ لَيْسَ جَزَاءُ مَنْ سَرَّكَ أَنْ تَسُوءَهُ وَ اِعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ اَلرِّزْقَ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاكَ مَا أَقْبَحَ اَلْخُضُوعَ عِنْدَ اَلْحَاجَةِ وَ اَلْجَفَاءَ عِنْدَ اَلْغِنَى إِنَّمَا لَكَ مِنْ دُنْيَاكَ مَا أَصْلَحْتَ بِهِ مَثْوَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ جَازِعاً عَلَى مَا تَفَلَّتَ مِنْ يَدَيْكَ فَاجْزَعْ عَلَى كُلِّ مَا لَمْ يَصِلْ إِلَيْكَ اِسْتَدِلَّ عَلَى مَا لَمْ يَكُنْ بِمَا قَدْ كَانَ فَإِنَّ اَلْأُمُورَ أَشْبَاهٌ وَ لاَ تَكُونَنَّ مِمَّنْ لاَ تَنْفَعُهُ اَلْعِظَةُ إِلاَّ إِذَا بَالَغْتَ فِي إِيلاَمِهِ فَإِنَّ اَلْعَاقِلَ يَتَّعِظُ بِالْآدَابِ وَ اَلْبَهَائِمَ لاَ تَتَّعِظُ إِلاَّ بِالضَّرْبِ اِطْرَحْ عَنْكَ وَارِدَاتِ اَلْهُمُومِ بِعَزَائِمِ اَلصَّبْرِ وَ حُسْنِ اَلْيَقِينِ مَنْ تَرَكَ اَلْقَصْدَ جَارَ وَ اَلصَّاحِبُ مُنَاسِبٌ وَ اَلصَّدِيقُ مَنْ صَدَقَ غَيْبُهُ وَ اَلْهَوَى شَرِيكُ اَلْعَمَى وَ رُبَّ بَعِيدٍ أَقْرَبُ مِنْ قَرِيبٍ وَ قَرِيبٍ أَبْعَدُ مِنْ بَعِيدٍ وَ اَلْغَرِيبُ مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ حَبِيبٌ مَنْ تَعَدَّى اَلْحَقَّ ضَاقَ مَذْهَبُهُ وَ مَنِ اِقْتَصَرَ عَلَى قَدْرِهِ كَانَ أَبْقَى لَهُ وَ أَوْثَقُ سَبَبٍ أَخَذْتَ بِهِ سَبَبٌ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ مَنْ لَمْ يُبَالِكَ فَهُوَ عَدُوُّكَ قَدْ يَكُونُ اَلْيَأْسُ إِدْرَاكاً إِذَا كَانَ اَلطَّمَعُ هَلاَكاً لَيْسَ كُلُّ عَوْرَةٍ تَظْهَرُ وَ لاَ كُلُّ فُرْصَةٍ تُصَابُ وَ رُبَّمَا أَخْطَأَ اَلْبَصِيرُ قَصْدَهُ وَ أَصَابَ اَلْأَعْمَى رُشْدَهُ أَخِّرِ اَلشَّرَّ فَإِنَّكَ إِذَا شِئْتَ تَعَجَّلْتَهُ وَ قَطِيعَةُ اَلْجَاهِلِ تَعْدِلُ صِلَةَ اَلْعَاقِلِ مَنْ أَمِنَ اَلزَّمَانَ خَانَهُ وَ مَنْ أَعْظَمَهُ أَهَانَهُ لَيْسَ كُلُّ مَنْ رَمَى أَصَابَ إِذَا تَغَيَّرَ اَلسُّلْطَانُ تَغَيَّرَ اَلزَّمَانُ سَلْ عَنِ اَلرَّفِيقِ قَبْلَ اَلطَّرِيقِ وَ عَنِ اَلْجَارِ قَبْلَ اَلدَّارِ إِيَّاكَ أَنْ تَذْكُرَ مِنَ اَلْكَلاَمِ مَا يَكُونُ مُضْحِكاً وَ إِنْ حَكَيْتَ ذَلِكَ عَنْ غَيْرِكَ الرأي في المرأة وَ إِيَّاكَ وَ مُشَاوَرَةَ اَلنِّسَاءِ فَإِنَّ رَأْيَهُنَّ إِلَى أَفْنٍ وَ عَزْمَهُنَّ إِلَى وَهْنٍ وَ اُكْفُفْ عَلَيْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِكَ إِيَّاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّةَ اَلْحِجَابِ أَبْقَى عَلَيْهِنَّ وَ لَيْسَ خُرُوجُهُنَّ بِأَشَدَّ مِنْ إِدْخَالِكَ مَنْ لاَ يُوثَقُ بِهِ عَلَيْهِنَّ وَ إِنِ اِسْتَطَعْتَ أَلاَّ يَعْرِفْنَ غَيْرَكَ فَافْعَلْ وَ لاَ تُمَلِّكِ اَلْمَرْأَةَ مِنْ أَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا فَإِنَّ اَلْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ وَ لاَ تَعْدُ بِكَرَامَتِهَا نَفْسَهَا وَ لاَ تُطْمِعْهَا فِي أَنْ تَشْفَعَ لِغَيْرِهَا وَ إِيَّاكَ وَ اَلتَّغَايُرَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِ غَيْرَةٍ فَإِنَّ ذَلِكَ يَدْعُو اَلصَّحِيحَةَ إِلَى اَلسَّقَمِ وَ اَلْبَرِيئَةَ إِلَى اَلرِّيَبِ وَ اِجْعَلْ لِكُلِّ إِنْسَانٍ مِنْ خَدَمِكَ عَمَلاً تَأْخُذُهُ بِهِ فَإِنَّهُ أَحْرَى أَلاَّ يَتَوَاكَلُوا فِي خِدْمَتِكَ وَ أَكْرِمْ عَشِيرَتَكَ فَإِنَّهُمْ جَنَاحُكَ اَلَّذِي بِهِ تَطِيرُ وَ أَصْلُكَ اَلَّذِي إِلَيْهِ تَصِيرُ وَ يَدُكَ اَلَّتِي بِهَا تَصُولُ دعاء اِسْتَوْدِعِ اَللَّهَ دِينَكَ وَ دُنْيَاكَ وَ اِسْأَلْهُ خَيْرَ اَلْقَضَاءِ لَكَ فِي اَلْعَاجِلَةِ وَ اَلْآجِلَةِ وَ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ. وَ اَلسَّلاَمُ
فرم در حال بارگذاری ...