از خود تا خدا
امیر المومنین (ع) :
” اتحسب انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر “(دیوان الامام علی(ع) ، ص17)
« تو گمان می بری جسم کوچکی هستی و حال آن که عالم بزرگی در تو خوابیده است »
هر چه در موجودات دیگر وجود دارد ، انسان یک جا دارد ؛ مرحله آخر انسانیت ، انسان شدن است . انسان باید بر مدار عقل و شرع عمل کند ، اگر اینگونه عمل کردیم ، انسان کامل ساخته می شود و دست انسان در دست حضرت ولی عصر(عجل) قرار می گیرد ، در این مرحله ، دل و هوای نفس هیچ نقشی نخواهد داشت !
در این مسیر ، انسان به دیگران نیازمند نیست ، می فهمد که خود و دیگران هیچ ندارند :
“یا ایها الناس انتم الفقرا الی الله و الله هو الغنی الحمید “(فاطر ، آیه15)
« ای مردم ! شما به خدا نیازمندید و خداست که بی نیاز ستوده است »
از آیه شریفه “و نفخت فیه من روحی"(حجر ، آیه29) از روح خود در آن دمیدم ، می توان دریافت که انسان یک جنبه الهی دارد . باید آن را بیابیم و ببینیم چه برنامه و راه کاری برای آن داریم ؟ اگر آن را یافتیم و به کار بستیم ، الهی می شویم ؛ غریزه ها نیز ابزاری در این راستا خواهند بود ؛
امیرالمومنین (ع) همانگونه که گردن می زد ، در برابر کودک یتیم می گریست .
انسان جز وابستگی به خدا هیچ ندارد، اگر خداوند یک لحظه عنایت نکند ، چیزی نمی ماند !
اگر من خدا را نشناختم ، فعل او را هم نخواهم نشناخت و اگر خود را بشناسم ، فعل او را نیز خواهم شناخت .
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/niayesh/profile_pictures/_evocache/polish____.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1663517740)
از خدا تا به خدا راه بجز تقوی نیست
هر که این راه رود بهجت دردانه شود
فرم در حال بارگذاری ...
پرهیز از شنیدن غیبت
امیر المؤمنین علی علیه السلام درباره ی پرهیز از شنیدن غیبت چه توصیه ای فرمود؟
عنه عليه السلام
وقد نَظَرَ إلى رجُلٍيَغتابُ رجُلاً عندَ ابنِهِ الحسنِ عليهالسلام: يابُنَيَّ ، نَزِّهْ سَمعَكَ عن مِثلِ هذا ؛ فإنّهُ نَظَرَ إلى أخبَثِ ما في وِعائهِ فَأفرَغَهُ في وِعائكَ !
امام على عليه السلام
- وقتى ديد شخصى در حضور فرزندش حسن عليه السلام از كسى غيبت مىكند- : فرزندم ! گوش خود را از چنين كسى به دور دار ؛ زيرا او به پليدترين و نجسترين چيزهايى كه در ظرف (وجود) خود دارد نگريسته و آنها را در ظرف تو خالى كردهاست .
الاختصاص : 225 منتخب ميزان الحكمة : 438
فرم در حال بارگذاری ...
طول عمر
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
اگر دوست داری که خداوند عمرت را زیاد کند،پدر ومادرت را شاد کن.
وسایل الشیعه،جلد 18،صفحه 372
فرم در حال بارگذاری ...
خلاصه همه ی دعاها
جامع ترین دعا که خلاصه همه ی دعاها است
امیر مومنان علی علیه السلام فرمودند:
1. الحمد لله علی کل نعمه
2. واسئل الله من کل خیر
3. استغفرالله من کل ذنب
4. واعوذ بالله من کل شر
خدا را سپاس وحمد می گویم برای هر نعمتی که به من داده است
واز خداوند در خواست می کنم هر خیر وخوبی را
وخدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم
وخدایا به تو پناه می برم از همه ی بدی ها.
بحارالأنوار ج : 91 ص : 242 .
فرم در حال بارگذاری ...
دیدار جمعی از اساتید دانشگاهها با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب عصر امروز شنبه(1397/04/13) در دیدار بیش از هزار نفر از استادان و اعضای هیأتهای علمی دانشگاههای سراسر کشور، نقش استادان را در تعلیم و تربیت نسلی پرتلاش، مؤمن و پیشرو، نقشی بیبدیل خواندند و با تأکید بر پرهیز از حاشیهسازی در محیطهای علمی افزودند: شتاب علمی کشور، به هیچ دلیلی، نباید کاهش یابد.
در این دیدار که بیش از ۲ساعت طول کشید، رهبر انقلاب پس از شنیدن دیدگاهها و پیشنهادات شماری از اساتید دانشگاهها، نفوذ و تأثیرگذاری طبیعی استاد در قلب و روح دانشجو را فرصتی استثنایی برشمردند و افزودند: از این امکان بسیار بزرگ، برای تربیت جوانانی «متدین، برخوردار از غیرت ملی، پرانگیزه، انقلابی، سختکوش، با اخلاق، شجاع، دارای اعتماد به نفس و امیدوار به آینده» بهره بگیرید و بازوان پرقدرتی را برای پیشرفت ایران عزیز تعلیم دهید و تربیت کنید.
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...
رسیدگی به یتیمان و نیازمندان
فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ
ترجمه فارسی:
پس یتیم را هرگز خوار مدار و سائل و نیازمند را مران
ترجمه انگلیسی:
Therefore, as for the orphan, do not oppress him
And as for him who asks, do not chide him
ترجمه فرانسوی:
Quant à l’orphelin, donc, ne le maltraite pas
Quant au demandeur, ne le repousse pas
سوره : الضحى آیه : 10- 9
فرم در حال بارگذاری ...
آثار رحمت خدا
نوشـــتم این بــار بهـــار،
که گُـــل کنی در مـــَن،
دستـــ هایـــم دارند شکوفـــه می دهــند…
❀فَانظُرْ إِلَیََّ ءَاثَـَرِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِ الاْ رْضَ بَعْدَ مَوْتِهَآ إِنَّ ذَ َلِکَ لَمُحْیِ الْمَوْتَیَ وَ هُوَ عَلَیَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ؛(روم،50)
پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده می گرداند. در حقیقت، هم اوست که قطعاً زنده کنندة مردگان است و اوست که بر هر چیزی تواناست…..
فرم در حال بارگذاری ...
شهدا شرمنده ایم...
راستی…
آن پیرزن تنهایی که توی کوچه ی ما همیشه ی خدا از لای در خانه شان چشم به راه پسرش بود..
به رحمت خدا رفت…
فرم در حال بارگذاری ...
خداوند دوستدار او است
پيامبر اکرم (صلی الله عليه و آله) :
حَسَنٌ مِنّي وأنَا مِنهُ، أحَبَّ اللَّهُ مَن أحَبَّهُ.
حسن از من است و من از اويم؛ هر كه دوستش بدارد، خداوند دوستدار او است.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 43 ، ص 306
فرم در حال بارگذاری ...
آیا ما هم دوستش داریم؟
شب نیمه شعبان بود. درقطار مترو باز شد. روصندلی که نشستم .دختر خانوم کناریم انگار آشنا بود. با یه لبخند سلام کردم. شالش انقدر کوتاه بود که موهاش از جلو وعقب نمایان شده بود. نگاهم را برگرداندم تا با خودم فکر کنم چه طور شروع کنم…؟
نگاهش کردم و گفتم: موهاتون از پشت بیرونه!! یه دست کشید به موهای پشت سرش و گفت: اشکال نداره! گفتم: برا خدا هم اشکال نداره؟! گفت : برا خدا هم اشکال نداره… باز سرم را چرخاندم و خیره شدم به روبه روم. یه لحظه نمیدونم چی شد؛ گفتم: خدا خیلی ما رو دوست داره کاش ما هم با رفتارمون بهش بگیم دوستش داریم. گفت: خدا منو دوست نداره. گفتم: دوست نداشت ما رو به حال خودمون رها میکرد. اون وقت شرایطمون خیلی بد میشد! خیلی… گفت: بستگی داره که نسبت به چی بسنجی! اوضاع ما از خیلی ها بدتر است. فهمیدم منظورش پوله . با یه لبخند نگاهش کردم و گفتم: همه چی که پول نیست…
دیگه باید از مترو میومدم بیرون. برا همین باز تبسم کردم گفتم: خوشحال شدم ازدیدنتون و دختر خانوم هم گفت: همچنین. وقتی از مترو اومدم بیرون با خودم گفتم: خدا خیلی ما رو دوست داره. کاش ما هم با رفتارمون بهش بگیم دوستش داریم.
وبا خودم فکر میکردم خود من کجای زندگیم با رفتارم گفتم خدا دوستت دارم… ؟
کتاب: از یاد رفته .خاطرات امر به معروف و نهی از منکر
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/4529964371/profile_pictures/_evocache/photo-2017-07-24-10-11-50.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1618264360)
زیبا بود
ممنون
التماس دعا
فرم در حال بارگذاری ...
چرا بعضی ها از گفتن ابا می كنند؟
چرا بعضی ها از گفتن ابا می كنند؟ يک عده بر اثر ضعف نفس از گفتن ابا می كنند، يک عده هم خيال می كنند كه گفتن فايده ای ندارد؛ بايد با دست جلو بروند! نه، زبان از دست خيلی مهمتر است.
1370/08/15 مقام معظم رهبری - بيانات در ديدار دانش آموزان و دانشجويان
فرم در حال بارگذاری ...
غیبت دست جمعی در جمع فامیلی
یه روز در جمع فامیلی نشسته بودیم،یکی از بستگان متدین!! که حدود 30 سال از من بزرگتر بود شروع کرد تقلید یکی از آشناها رو درآورد! همه می خندیدن! دیدم همه از من بزرگترن! هرچی فکر کردم چطور میتونم چیزی بگم به کسانی که از من حداقل 30 سال بزرگترن به هیچ نتیجه ای نرسیدم! برای همین اخم کردم و سرم رو انداختم پایین، چند لحظه همه بهم خیره شدن…! بعد که دیدم وضع ادامه داره از تو جمع با حالت عصبانی بلند شدم و داشتم میرفتم بیرون که یکی گفت:چی شد؟! یه هو عصبانی شدی!؟
یه کم مکث کردم و گفتم: حرمت مومن از کعبه بیشتره! چیکار دارید میکنید!؟ دوست دارید الآن چند نفر دور هم جمع بشن و تقلید مارو در بیارن و بهمون بخندن!؟ اگه دوست دارید ادامه بدید… یادتون باشه همون خدایی که شاهده خودش حاکمه…
همه ساکت شدند و به فکر فرو رفتند بعد از چند دقیقه سکوت اومدند و ازم تشکر کردند و گفتن ای کاش زودتر متوجهمون می کردی! حتی یکیشون اومد صورتمو بوسید و ازم تشکر کرد!
کتاب: از یاد رفته .خاطرات امر به معروف و نهی از منکر
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/ra.pou/profile_pictures/_evocache/_-4.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1683366831)
الم یعلم بان الله یری
با سلام و قبولی طاعات
ان شاءالله که حضور خداوند را همیشه در تمام لحظات زندگی خود احساس کنیم
موفق باشید
فرم در حال بارگذاری ...
غبطه
گروهى هستند كه نه پيامبرند و نه شهيد ولى مردم به مقامى كه خداوند به خاطر امر به معروف و نهى از منكر به آنان عطا فرموده غبطه مى خورند.
رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم
مستدرک الوسائل، ج 12، ص 128
فرم در حال بارگذاری ...
طلسم نگفتن
در ذهنش با خودش دیالوگ داشت: این همه بی حجاب و چشم چران!
- اگر به همه بخوای بگی که نمی شه!
- به همه شون نمی خواد بگی. اقلا به یکی بگو - فقط همین یکی ها!
- باشه! فقط همین یکی. با خودش فکر می کرد که خیلی وقت است با این که نماز می خواند، نهی از منکر نمی کند!
اعصابش خرد بود. آنقدر نگفته بود که هراس داشت از گفتن.
پیش خودش گفت علی الله! تا سرش را بالا گرفت، روبروی سینما بهمن میدان انقلاب، دو خانوم بی حجاب در حال خرامیدن و قاه قاه خندیدن بودند.
با خودش گفت: فقط همین یه بار!
از کنارشان رد شد و با صدایی نه بلند و نه کوتاه، اما کمی لرزان، گفت: خانوم ها! حجابتون خوب نیست. درست کنید! و رد شد…
پشت سرش شنید که یکی شان گفت: به تو چه پر رو!! بی اختیار ایستاد.از ذهنش گذشت که این بدبخت جاهل است.
برگشت. جلویش ایستاده بودند. صاف ایستاد و سرش را پایین انداخت. طوری که مشخص بود نمی خواهد نگاهشان کند. با لحنی که کمی محکم بود و کمی دلسوزانه و البته محترمانه گفت: اتفاقا به من ربط داره. من درباره ی یه مسئله ی اجتماعی با شما صحبت کردم. نه یه مسئله ی شخصی!
درسته!؟ یکی شان که ظاهرا همانی بود که« به توچه » را گفته بود گفت: و دست برد زیر شالش و کمی جلویش کشید.
پسر نا خواسته تشکر کرد و راهش را کشید و رفت به سمت دانشگاه. خدا خواسته بود؛ و با همین یک نهی از منکر، طلسم نگفتن هایش شکسته شده بود…
کتاب: از یاد رفته .خاطرات امر به معروف و نهی از منکر
فرم در حال بارگذاری ...