آغاز سفر و احرام
بنا به روایت مفصّل معاویة بن عمار از امام جعفر صادق( (عليه السلام)پیامبر (صلي الله عليه وآله) ده سال در مدینه زندگی کرد و به حج نرفت؛ هنگامی که آیه( وَ أَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ (و در میان مردم ندای حج سر ده نازل شد، رسول خدا(صلي الله عليه وآله) اعلام کرد که امسال به حج میرود. ساکنان مدینه و روستاها و بادیه نشینان، در مدینه گرد آمدند تا با پیامبر (صلي الله عليه وآله) راهی حج شوند. چهار شب از ذیقعده سال دهم مانده بود که پیامبر (صلي الله عليه وآله) از مدینه به سوی مکه حرکت کرد.
در منابع اهل سنت آمده است که حضرت یک شب را در میقات ذوالْحُلَیفه گذراند و سپس به سوی مکه حرکت کرد. اما طبق حدیث امام صادق(عليه السلام)، آن حضرت در همان روزی که به میقات رسید، مُحرم شد و شب را در میقات نماند
...
در میقات، پیامبر (صلي الله عليه وآله) آداب احرام را به مردم آموخت. ابتدا غسل کرد و برای حج قِران مُحرم شد. جامه احرامش دو تکه پارچه پنبهای ندوخته بافت یمن بود که به هنگام مرگ، کفن وی شد، سپس نماز ظهر را در مسجد شجره به جا آورد و بر کوهان شترانی که برای قربانی به همراه داشت، علامت زد.بعدها مسلمانان در مسیر پیامبر (صلي الله عليه وآله)، در جاهایی که آن حضرت نماز خوانده یا استراحت کرده بود، چند مسجد ساختند
پیامبر(صلي الله عليه وآله) در ذی طُوی، نزدیک مکه، یک شب را گذراند و در آخر روز چهارم ذیحجه به مکه رسید
انجام مناسک
طواف و نماز
روز بعد، پیامبر(صلي الله عليه وآله) با یارانش از درِ بنی شیبه وارد مسجدالحرام شد و به سوی کعبه رفت و بر حجرالاسود دست کشید (اصطلاحاً: استلام حَجَر) و سپس به طواف کعبه پرداخت پیامبر(صلي الله عليه وآله) سوار بر شتر طواف نمود و در پایان، یک بار دیگر بر حجرالأسود دست مالید و بر آن بوسه زد و گریهای طولانی سرداد، سپس پشت مقام ابراهیم علیهالسلام دو رکعت نماز طواف گزارد.
سعی
بعد از نماز، از آب چاه زمزم نوشید و دعا کرد و پس از آن به سوی کوه صفا رفت و فرمود چون خدا اول از صفا نام برده سعی بین صفا و مروه را از صفا آغاز میکنیم چون بر صفا مستقر شد، رو به سوی رکن یمانی کعبه کرد و مدتی طولانی به ذکر و ثنای الهی پرداخت،سپس از صفا به سوی مروه حرکت کرد و مقداری از راه را لُکه رفت. چون به مروه رسید، درنگ کرد و دعا خواند. ظاهراً حضرت این مسیر را سواره پیموده است.
حرکت به منی و عرفات
روز هشتم ذیحجه هنگام غروب آفتاب، پیامبراکرم(صلي الله عليه وآله) و مسلمانان به سوی منا حرکت کردند و شب را در آنجا گذراندند و صبح نهم ذیحجه، پس از طلوع آفتاب، به سوی عرفات رفتند. چون کاروان به نَمِرَه (وادی عُرَنه) در جوار عرفات رسید، توقف کرد و پیامبر(صلي الله عليه وآله) و مسلمانان در آنجا خیمه زدند و رسول خدا(صلي الله عليه وآله) خطابه تاریخی خود را در آنجا ایراد کرد. آنگاه به عرفات رفت و در آنجا توقف کرد و تا غروب آفتاب به دعا و ذکر الهی پرداخت.
بنابه روایتی از امام صادق(عليه السلام)عید غدیر، یعنی هجدهم ذیحجه، روز جمعه بود. بنا بر این روایت، روز وقوف در عرفات چهارشنبه نهم ذیحجه بوده است؛ اما به گفته سیوطی، از مورخان اهل سنّت، از خلیفه دوم نقل شده که وقوف در عرفات در حجةالوداع مصادف با روز جمعه بوده است.
وقوف در مشعر
هنگام غروب خورشید، پیامبر(صلي الله عليه وآله) بر شتر سوار شد و به سوی مُزْدَلِفَه(مشعرالحرام) حرکت نمود و به مسلمانان توصیه کرد که به آرامی، مسیر را بپیمایند. حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) در مکان مناسبی در مشعرالحرام، نماز مغرب و عشا را باهم به جاآورد و مدتی استراحت کرد. سحرگاه به عبادت و ذکر الهی ــکه دستور اکید در موسم حج است ــ پرداخت
رمی جمرات
با طلوع خورشید، به سوی منا حرکت کرد و مستقیم به سوی جمره عقبه رفت و هفت ریگ به آن پرتاب کرد.
قربانی
سپس به سوی قربانگاه رفت و از یکصد شتری که برای قربانی از مدینه به همراه آورده بود ، سی و چند شتر را به حضرت علي(عليه السلام) داد تا برای خود قربانی کند و شصت و چند شتر را خود قربانی کرد. آن دو، اندکی از گوشت قربانی خوردند و باقی را صدقه دادند. [۴۲]
آنگاه معمربن عبداللّه بن حراثه (یا حارثه) موی سر پیامبر(صلي الله عليه وآله) را، به دستور خود ایشان، تراشید و حضرت پس از انجام دادن تکالیف شخصی و پاسخ دادن به برخی پرسشهای مردم درباره مناسک حج، به مکه رفت و کعبه را طواف کرد و نماز ظهر را در مسجدالحرام به جا آورد، سپس به منا برگشت و تا روز سوم ایام تشریق را در آنجا گذراند و سپس رمی جمره کرد و از منا بیرون رفت.
پیامبر(صلي الله عليه وآله)، در پایان سعی به مسلمانان چگونگی حج تمتع را ــ که شامل عمره و حج است ــ آموخت. تا آن زمان، در موسم حج، فقط حج اِفراد و حج قِران را میشناختند و انجام دادن عمره در موسم حج را ناروا میدانستند، به همین جهت برخی مسلمانان با سختی، این حکم را پذیرا شدند.
ویژگیهای این سفر
پیامبر(صلي الله عليه وآله) از زمان ورود به مکه تا هشتم ذیحجه در خانهای منزل نکرد، بلکه در خیمهای در بیرون مکه، در اَبْطَح (بَطحاء)، به سر برد.
در این سفر، پیامبر(صلي الله عليه وآله) با پارچه هایی که بافت یمن بود، کعبه را پوشاند.
حضرت به اهل مکه و مجاوران آنجا توصیه کرد که مَطاف، حجرالاسود، مقام ابراهیم(عليه السلام)،و نیز صف اول نماز جماعت را از دهم ذیقعده تا برگشت حجاج، به آنان اختصاص دهند.
آن حضرت، مانند پیشینیان، حجاج را اطعام کرد.
خطابه کوتاهی از آن حضرت روایت شده که در مسجد خیف در منا ایراد كرد.
امام علی ((عليه السلام)که با گروهی از یمن آمده بود، در مکه به پیامبر(صلي الله عليه وآله) پیوست.
اعلام ولایت امیرالمؤمنین در غدیر خم هنگام بازگشت از این سفر و گرفتن بیعت از اصحاب، نیز در این سفر صورت گرفت.
بازگشت از حج
چون مراسم حج به پایان رسید و رسول خدا(صلي الله عليه وآله) پیش از ظهر سیزدهم ذیحجه از منا به سوی مکه رفت، در ابطح خیمه زد و به مسلمانان دستور داد پس از انجام دادن مناسک حج، در بازگشت به خانه و وطن خود شتاب کنند وخود سحرگاه شب چهاردهم ذیحجه، پیش از دمیدن سپیده، از مکه به سوی مدینه حرکت کرد.
اعلام ولایت در غدیر خم
حاجیان روز هجدهم ذیحجه، در نزدیکی جُحْفه به جایی به نام غدیر خُم رسیدند. در آنجا پیامبر (صلي الله عليه وآله) به فرمان الهی در آیه تبلیغ حضرت علی علیهالسلام را به جانشینی خود منصوب کرد. پیامبر (صلي الله عليه وآله) پس از ادای نماز ظهر، خطبهای خواند که به خطبه غدیر مشهور شد. بنابر نظر مشهور شیعه آیه اکمال در همین روز نازل شده است که میفرماید: امروز دین شما را کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.
پس از آن، کاروان به سوی مدینه به راه افتاد و احتمالا در ۲۴ ذیحجه به مدینه رسید روزهای آخر ذیحجه پیامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) در مدینه بود سفر حج پیامبر (صلي الله عليه وآله) بین ۲۸ تا ۳۰ روز طول کشید.
فرم در حال بارگذاری ...
سرهنگ هوشنگ وحید دستجردی
سرهنگ هوشنگ وحید دستجردی رئیس وقت شهربانی ایران در سال ۱۳۵۹ بود که در اثر انفجار دفتر نخست وزیری در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰شهریور ترور شد.
زندگینامه
هوشنگ وحید دستجردی در سال۱۳۰۴ در اصفهان متولد شد و پس از پشتسر گذاشتن دروس ابتدایی و متوسطه، در سال ۱۳۲۸ وارد آموزشگاه شهربانی شد و بعد از گذشت ۳۲ سال خدمت در پستهای مختلف باز نشسته شد.
دستجردی از طرفداران جمهوری اسلامی به رهبری آیت الله خمینی به شمار میرفت و پس از پیروزی انقلاب، در اسفند ۱۳۵۷ به خدمت دعوت گردید و در ۲۴ اسفند ۱۳۵۹ به ریاست شهربانی کل کشور منصوب شد.
...
سرهنگ وحید دستجردی در واقعه انفجار دفتر نخست وزیری در ۸ شهریور ۱۳۶۰ به شدت زخمی شد و شش روز بعد بر اثر جراحات وارده، درگذشت. و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.محمد مهدی کتیبه به عنوان شاهد عینی ماجرا میگوید:
تیمسار “وحید دستجردی” در این حادثه کنار دست آقای باهنر نشسته بود… آقای دستجردی در این حادثه سوختگی زیادی داشت به روی بالکن رفته و از آنجا بیاختیار خودش را به پائین میاندازد
همچنین امام خميني(ره) ، در مورد ترور دستجردی میگوید:
… اینجانب شهادت دادستان کل انقلاب و سرهنگ وحید دستجردی که در رأس شهربانی و قوای انتظامی در حال انجام وظیفه بودند و به این تحفه الهی (شهادت) نائل شدند را به ملت ایران و به حوزه علمیه قم و قوای مسلح تبریک و تسلیت عرض میکنم و از خدای متعال رحمت برای آنان و صبر و شکیبایی برای خانواده محترمشان خواستارم…
فرم در حال بارگذاری ...
زندگینامه شهید آیت الله علی قدوسی
آیت الله شهید علی قدوسی در پنجم رجب سال 1306 خورشیدی در شهرستان نهاوند در یک خانواده روحانی تولد یافت پدر وی مرحوم آیت الله ملا احمد قدوسی بود که از علمای معروف زمان خود و به علم و تقوی شهرت خاصی داشت و تحصیلات خود را در نجف اشرف گذرانیده بود و پس از آخرین استقاصه از محضر مرحوم آیت الله میرزا محمد حسین شیرازی و مرحوم آیت الله میرزا حبیب الله رشتی و مرحوم آیت الله آخوند ملا کاظم خراسانی با مقام اجتهاد به نهاوند مراجعت و مرجعیت عام داشتند مرحوم شهید قدوسی آخرین فرزند این خانواده بود که از همان کودکی نبوغ و استعداد وی مشهود بود و دوران تحصیلات ابتدایی و دوران متوسطه را در نهاوند می گذراند وچون در نهاوند در آن موقع مدارس بالاتری نبود از پدرش می خواهد که برای ادامه تحصیلات به سایر شهرستانها برود در آن موقع وضع دبیرستانها چندان رضایت بخش نبود و احتمال انحراف نوجوانها زیاد بود با مخالفت پدرش روبرو میشود و پیشنهاد می شود که برای ادامه تحصیل قم آمده به فرا گرفتن دروس اسلامی بپردازد مرحوم شهید قدوسی به این پیشنهاد چندان تمایلی نداشت ولی جریان دفعتاً پیش می آید که مرحوم شهید قدوسی را عوض می کند و راهی قم می نماید خلاصه جریان این است :
...
یکی از مبلغین که برای تبلیغ به نهاوند آمده بود و مردی مبارز و متدین بود و سالها در زندان رضا خان پدر شاه مخلوع شکنجه و آزار دیده و تازه آزاد شده بود و شناخت چندانی به خانواده آیت الله قدوسی پدر مرحوم شهید قدوسی نداشت پس از اقامه نماز هر روز منبر می رود و یک روز در ضمن صحبت اظهار می دارد دیشب خواب دیدم پیغمبر اکرم (صلي الله عليه وآله) را که به دست مبارک خود عمامه بر سر پسر کوچک حضرت آقا ( اشاره به پدر مرحوم شهید قدوسی ) گذاشت اگر چنین پسری ایشان دارد و در مسجد می باشد او را به من نشان دهید ، که از طرف حاضرین در مسجد مرحوم شهید قدوسی به او معرفی می گردد و او پس از ختم و پایین آمدن او را بغل کرد و مصافحه می کند و می گوید بگو که مقامی عالی در انتظار توست و مردم مسجد همه به او تبریک می گویند از آن شب دفعتاً تحول عجیبی در مرحوم شهید قدوسی پیدا می شود و بلافاصله از پدرش می خواهد که او را برای تحصیل قم بفرستد .مقدمات حرکت او به قم فراهم می شود و در سال 1321 که مرحوم شهید قدوسی بیش از پانزده سال نداشت قم آمده و ابتدا مورد توجه مرحوم آیت الله صدر که یکی از گردانندگان حوزه علمیه قم بود و شناختی از پدر مرحوم شهید قدوسی داشتند قرار می گیرد ولی چون امکان حجره و محل سکونت طلاب در آن موقع خیلی کم بود در ابتدای دوران تحصیل با سختی و مشکلات زیادی روبرو می گردد ولی با کوششی خستگی ناپذیر به تحصیل مشغول می شود و دروس مقدماتی را طی چندین سال تمام و وارد درس خارج می شود .
ایشان در امور سیاسی نیز کاملاً مداخله داشت و در جریان نهضت دکتر مصدق و فداییان اسلام با نواب صفوی همکاری می نمود و با او همفکری داشت و همچنین در مخالفت با حزب توده که در آن موقع اوج گرفته بود فعالیتهای زیادی داشت بعد از کودتای 28 مرداد وی به تحصیل خود ادامه می دهد و درس خارج را در محضر آیت الله بروجردی و امام خمینی و سایر علمای حاضر در حوزه فرا می گیرد و همچنین درس فلسفه و تفسیر را نزد علامه طباطبایی ادامه می دهد و از جمله شاگردان ممتاز استاد علامه بود و از هم حوزه های مرحوم شهید دکتر بهشتی و مطهری می باشد شهید قدوسی بعد از سالها تلمذ نزد علامه طباطبایی چنان مورد توجه ایشان قرار گرفت که استاد او را به دامادی خود پذیرفت .
شهید قدوسی قبل از خرداد 1341 به درجه اجتهاد نائل و از آن سال به بعد همراه دیگر روحانیون متعهد حوزه به مبارزه می پردازد و از جمله کسانی بود که اعتقاد به تحرک حوزه داشتند و معتقد بود که از لحاظ حرکت اجتماعی و نوع تشکیلات و دروس و مسائل مطرح شده باید حوزه تحرک جدیدی داشته باشد وکلاً در آن زمان نهضتی شروع شده بود که بتواند هرچه بیشتر حوزه را برای دنیای امروز و رهبری یک جامعه در این زمان آماده نماید .
شهید قدوسی و عده دیگر از روحانیون حوزه مخصوصاً آیت الله منتظری مخفی در فکر تشکیل جمعیتی بودند که هدف آنها همان تحرک و نهضت و اصلاح هرچه بیشتر حوزه علمیه بود و جالب که در آن زمان حتی روشنفکران مسلمان آشنایی کمی با حرکتهای تشکیلاتی و سازمان مبارزاتی داشتند . این جمعیت دارای شاخه های تشکیلات کاملاً جدید و بی سابقه در بین روحانیون بود و ایشان در این کار سهم بسزایی داشتند . مدتی بعد و در حدود سال 1344 این جمعیت توسط ساواک شناسایی شد و تمام روحانیونی که در آن شرکت داشتند از جمله خود شهید قدوسی دستگیر و زندانی شدند بعد از مدتی وی از زندان آزاد گردید و باز به طور بسیار مخفیانه به کارهای قبلی خود ادامه می داد شهید قدوسی از جمله کسانی بود که اهمیت زیادی برای روشنفکران مسلمان قائل بود و ارتباط فکری و تماس زیادی با دانشگاهیان مبارز داشت و نیز برخوردهای فکری بسیاری با بعضی از جوانانی که بعداً جزء موسسین سازمانهای مبارزه مسلحانه شدند داشت و سعی بسیار در ایجاد ارتباط و تماس ایدئولوژیکی بین این روشنفکران و روحانیت مبارز نمود و اهداف خود را در مورد اصلاح حوزه علمیه دنبال نمود و مدیریت مدرسه حقانی را پذیرفت .
شهید قدوسی مردی متواضع و متین و پرکار و خلیق بود و در عین حال در کارها قاطعیت بسیار داشت و با بی نظمی بسیار مخالف بود و برای اولین بار شروع به امتحان گرفتن از طلاب نمود وی بسیار سعی نمود که طلاب علاوه بر خواندن دروس اسلامی از دروس جدید مثل ریاضیات و طبیعی و زبان خارج کاملاً استفاده نمایند و در تمام سطوح ، دروس کلاسیک دبیرستانی را جزء دروس اسلامی قرار می داد و همچنین دروس اقتصاد و جامعه شناسی و روانشناسی که در آن زمان در حوزه معمول نبود جزء برنامه طلاب مدرسه حقانی قرار داد و برنامه های مدرسه مذکور با همفکری شهید مظلوم آیت الله بهشتی و عده ای دیگر از دوستان ایشان انجام می شد در طول این مدت مدرسه حقانی به عنوان مرکزی برای مبارزه با رژیم نبود و بسیار از شاگردان وی به زندان افتاده و یا فراری و در تبعید بودند و ساواک به طور مرتب برای دستگیری مبارزین به این مدرسه حمله می نمود و در این مدت مرحوم شهید قدوسی کاملاً تحت نظر ساواک و چند بار بازداشت گردید و گاه و بیگاه به منزل ایشان می ریختند و مزاحمت ایجاد می کردند و به تعبیر ساواکیها مدرسه حقانی را یک پایگاه مبارزاتی با رژیم می دانستند ، از جمله برنامه های دیگر شهید قدوسی ایجاد مدرسه طلبگی برای خواهران بود و قبل از ایجاد این مدرسه تقریباً هیچ گونه محلی برای این که خواهران مانند برادران بتوانند دروس اسلامی را فراگیرند وجود نداشت و ایشان برای این کار مکتب توحید را ایجاد کردند که با استقبال بی نظیر روبرو شد و بسیاری از خواهران که مایل بودند بتوانند ایدئولوژی اسلامی را فراگیرند به این محل روی آوردند و بعداز مدتی بسیاری دیگر از این نوع مدارس به وسیله افراد دیگر تأسیس گردید از جمله درس شهید قدوسی درس اخلاق ایشان بود که بسیار جالب و درخور خواستار بسیار داشت و در سالهای آخر قبل از انقلاب شهید قدوسی برای ایجاد ارتباط و اتحاد بیشتر طلاب و دانشجویان کلاسهای مرتبی برای دانشجویان ایجاد کرد که بسیاری از دانشجویان برای یادگیری دروس اسلامی به این کلاسها آمدند و باعث ایجاد ارتباط بیشتر طلاب و دانشجویان گردید . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا ایشان برای پیاده کردن برنامه هایی که هیئت مدرسین در مورد حوزه و مسائل دیگر داشتند در قم فعالیت داشت و سپس به فرمان رهبر انقلاب مسئولیت دادستانی کل انقلاب را پذیرفت بعد از پذیرفتن این مسئولیت بسیاری از شاگردان ایشان در دادگاههای انقلاب مسئولیتهای مختلف را عهده دار شدند و سهم مهمی در گرداندن و نظم دادن دادگاهها داشتند شهید قدوسی با این که مریض و از ناراحتی کبدی فوق العاده زجر میبرد ولی هیچ گاه از کار کوتاه نیامده و می توان گفت کار ایشان شبانه روزی بود .
حاصل زندگی شهید قدوسی شش فرزند بود که پسر بزرگ ایشان دانشجوی دانشگاه مشهد و از دانشجویان پیرو خط امام بود و فعالیتهای زیاد قبل و بعد از انقلاب داشت و یکبار هم به زندان افتاد ودر روز 17 شهریور 57 در جریان یک درگیری مسلحانه در مشهد زخمی شد ولی موفق به فرار گردید و بعد از انقلاب از مسئولین انجمن اسلامی دانشگاه مشهد بود و سپس در قسمت تحقیقات دفتر تحکیم وحدت فعالیت می کرد و بعد از شروع جنگ تحمیلی عراق به جبهه رفت و در روز 28 صفر در هویزه با 160 نفر دیگر از همرزمان در محاصره قوای بعثی قرار گرفته و تماماً شهید می گردند . شهید قدوسی در شهادت این فرزند لایق و ممتاز آنچنان استقامت و بردباری و صبر نمود که از حد توصیف خارج است سرانجام خود نیز در روز شنبه 14 شهریور 1360 در جریان توطئه یک بمب گذاری در دادستانی شربت شهادت نوشید جالب این که یکی از دوستانش می گفت که همواره ایشان نگران بود و گریه می کرد که نکند مرا کسالت و مرض از پا درآورد و شهادت نصیبم نشود خداوند منان انشاالله درجات عالیش را متعالی گرداند و به بازماندگانش صبر و استقامت عطا فرماید .
فرم در حال بارگذاری ...
ارزشهای معنوی تعاونی ها :
صرف نظر از مزایا و ارزشهای اقتصادی که در فلسفه وجودی تعاونی ها نهفته است جنبه های معنوی و اجتماعی و آثار سازنده ای که تعاونی ها در بهبود وضع اخلاقی و تربیتی و تغییر افکار و اندیشه های افراد دارند باید مورد توجه قرار گیرد.
مردمی که از طریق پیوستن به تعاونی ها قوای پراکنده خویش را متمرکز و استعدادها و امکانان خویش را صرف بهبود زندگی می نمایند سازندگان جوامعی هستند که عدالت،تقوا، همکاری و کمک متقابل معیارهای مورد احترام و اتکای آنهاست.
...
اگر رشد و توسعه تعاونی ها به اندازه ای باشد که اکثر مردم را در برگیرد و به تغییر اوضاع جامعه به گونه ای که از نهضت تعاون مورد انتظار است بینجامد تحقق آرمان های اجتماع در زمینه های توزیع عادلانه ثروت، توفیق در ریشه کن ساختن فقر و تهیدستی و اختلافات فاحش طبقاتی . هدفی دور از دسترس نخواهد بود.
تعاونی ها مبشر آزادی وبرابری هستند. در مکتب تعاون انتخاب راه نیکو برای زندگی بهتر برعهده افراد است. همه مختارند که با توجه به حقوق همنوعان خود روش های مطلوب را پیش بگیرند و برورنق و اعتلای کار و زندگی خود بیفزا یند و به باروری استعدادها بپردازند و با کار و کوشش و لیاقت به کسب شخصیت و اعتبار مقام شایسته و لایق خویش نایل شوند.
فرم در حال بارگذاری ...
تعاونی چیست؟
تعاونی ها، واحدهای کوچک اقتصادی ویژه ای هستند که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، در تولید ملی، کارآفرینی و جذب نیروی کار، با افراد جامعه مشارکت می کنند و غالبا مالکیت مستقلی دارند. در واقع، تعاونی ها، سازمان هایی مردمی هستند که از سوی خود اعضا و با اختیار کامل آنها تشکیل و منطبق با اصول بین المللی تعاون اداره می شوند.
...
از آن جاکه تعاونی ها در فرآیند رشد و تعالی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جامعه تأثیر بسزایی دارند، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صورت گسترده به آن پرداخته شده است. اصل 44، مهم ترین اصلی است که در قانون اساسی در مورد تعاونی ها آمده است که در آن به طور مشخص، تعاون را یکی از بخش های سه گانه نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران معرفی می کند.
بر اساس این ماده، نظام اقتصاد ایران بر سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامه ریزی منظم و درست استوار است. به طور خلاصه، تعاونی ها از بُعد اقتصادی به عدالت، از نظر سیاسی به آزادی و از دیدگاه فرهنگی به ارزش های اخلاقی و دینی توجه دارند و بهترین جلوگاه پیوند مناسب میان اقتصاد، فرهنگ و سیاست شمرده می شوند.
فرم در حال بارگذاری ...
تعاون در کلام معصومان
در حدیثی از پیامبر اسلام حضرت محمد صلوات الله علیه نقل است که فرمودند: ” اگر همه شما در راه خیر و نیکوکاری به یکدیگر بپیوندید و هماهنگ شوید دوستدار و علاقه مند به یکدیگر خواهید شد .”
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله :
مؤمنان از نظر مهرورزی و عطوفت درباره یکدیگر مانند یک پیکرند که هرگاه عضوی از آن دچار دردی شود، دیگر اعضا هم دردی خود را با آن عضو ابراز می دارند و به کمکش می شتابند.
مردم همیشه در خیر خواهند بود تا وقتی امر به معروف و نهی از منکر می کنند و در نیکی و پرهیزکاری به یکدیگر یاری می رسانند.
...
امام علی علیه السلام :از حقوق واجب خدا بر بندگان، خیرخواهی به اندازه توان و یاری کردن یکدیگر برای برپایی حق در میان خود است.
این احادیث حکایت از آن دارد که تعاون در اسلام جایگاهی خاص دارد چرا که در همه امور همکاری . محبت . صفا و صمیمیت مطرح و مفید است.
درجهان امروز می باید برای کسب توفیق و سرافرازی در کلیه مسایل اقتصادی . فرهنگی و سیاسی همکاری باشد یعنی همواره می باید آیه شریفه ” تعاونوا علی البر و التقوی ” الگوی اعمال و رفتار هر انسانی باشد تا بتواند به اهداف و مقاصد عالی دست یابد. به موجب اصل چهل و چهارم قانون اساسی نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی تعاونی و خصوصی با برنامه ریزی منظم و صحیح استوار شده است.
فرم در حال بارگذاری ...
روز تعاون
“این احساسی که در ملت ما پیدا شده است که باید تعاون کند باید اعانت کند .این از برکات انقلاب است ."امام خمینی (ره)
“تعاونیها وسیع ترین شبکه اشتراک و دخالت حقیقی مردم در کارهاست ."(مقام معظم رهبری )
تعاون و همکاری می تواند در تحقق رشد و شکوفایی جامعه نقشی به سزا ایفا کند. بدیهی است با گسترش فرهنگ تعاون، وحدت وهمدلی در جامعه حاکم و ابتکارها و خلاقیت ها پدیدار می گردد و جامعه از آسیب دشمنان مصون می ماند.
فرم در حال بارگذاری ...
زندگینامه شهید رئیس علی دلواری
روستای دلوار بندر كوچكی است در پنجاه كیلومتری بوشهر كه مركز یكی از بخشهای ساحلی شهرستان تنگستان است. واژه دلوار به معنای ” دلاور ” است كه گاه ” دلبار” هم گفته می شود . شغل مردم دلوار اغلب ماهیگیری و سفر به شیخ نشینهاست. موقعیت دلوار بگونه ای است كه كشتیهای بزرگ می توانند در ساحل آن پهلو بگیرند و به همین لحاظ در مقاطعی از تاریخ ایران نامی از آن ذكر شده است .
بندر دلوار كه جمعیت آن حدود 700 نفر بوده است، بزرگترین نقش را در دفاع از خاك ایران در سال 1914 م.( 1333 ه.ق) در مقابل حمله دوم قوای انگلیس داشته است.
رئیس علی فرزند رییس محمد در سال 1261 ش در دهستانی از توابع بوشهر به دنیا آمد. او در عصر مشروطیت ، جوانی 24 ساله ، بلند همت، شجاع، در صدق و صفا كم مانند و در حب وطن و توكل به خدا ، ضرب المثل بود. اگرچه سواد و معلومات كافی نداشت ، اما پاكی و سرشت و صفات حمیده او زبانزد اطرافیان بود. رییسعلی بعد از این كه قوای اشغالگر انگلیس بوشهر را به تصرف خود درآوردند، با شجاعتی وصفناپذیر به مقابله با تجاوزگران پرداخت و شكستهای سنگینی بر آنان وارد كرد.
...
رئیسعلی بعد از این كه قوای انگلیس بوشهر را به تصرف خود درآوردند، به مقابله با تجاوزگران پرداخت و شكستهای سنگینی بر آنان وارد كرد.پس از اشغال بوشهر در رمضان سال 1333 ق، نیروهای انگلیسی قصد تصرف دلوار را میكنند. محلی كه پیش از آن، چند بار سربازان انگلیسی به آنجا یورش برده و هر بار طعم تلخ شكست را چشیده بودند. رییسعلی همراه با یاران خود، علیه اشغالگران وارد نبرد شده و نیروهای متجاوز را كه قریب به پنج هزار نفر بودند، تار و مار میكند. قیام مردم تنگستان بر روی هم هفت سال به طول انجامید و در این مدت، دلیران تنگستان، دو هدف عمده را دنبال میكردند: پاسداری از بوشهر، دشتستان و تنگستان به عنوان منطقه سكونت خود و جلوگیری از نفوذ قوای بیگانه به درون سرزمین ایران و دفاع از استقلال وطن. با کودتای ضد انقلابی لیاخوف روسی علیه مشروطهخواهان در هزار و سیصدو بیست و شش هجری قمری و بمباران مجلس شورای ملی و استقرار دیکتاتوری محمدعلی شاه قاجار، رئیس علی به همراه سیدمرتضی علمالهدی اهرمی به مبارزه علیه استبداد صغیر پرداخت. در سال هزار وسیصد و بیست و هفت هجری قمری با کمک تفنگچی تنگستانی، بوشهر را از عناصر مستبد وابسته به دربار محمدعلی شاه پاک کرد و اداره گمرک و انتظامات و دیگر ادارات را تسخیر کرد. این کار دلیران تنگستان بر انگلیسیها که اداره گمرک را در اجاره داشتند گران آمد وآنان برای تضعیف مشروطهخواهان و استمرار سلطه بر حیات اقتصادی و سیاسی جنوب ایران به جنگ با دلیران تنگستانی پرداختند و در این راه از دیگر خوانین جنوب ایران یاری جستند. جنگ میان رئیس علی و دلیران تنگستان از یک سو و انگلیسیها و خوانین متحد آنان از سوی دیگر به طور پیاپی و پراکنده تا شوال هزار و سیصد و سی و سه ه.ق ادامه یافت و انگلیسیها نتوانستند بر رئیس علی و یارانش تفوق یابند. تا این که در گیرودار حمله انگلیسیها به بوشهر در شب بیست و سه شوال هزار و سیصد وسیوسه ه.ق (سوم سپتامبر هزار و نهصد و پانزده میلادی) هنگامی که رئیسعلی در محلی به نام «تنگک صفر» قصد شبیخون به قوای انگلیسیها را داشت، از پشت مورد هدف گلوله یکی از همراهان خائن قرار گرفت و در دم به شهادت رسید. مبارزات رئیس علی دلواری برگ زرین دیگری در تاریخ مقاومت دلیر مردان ایران در مبارزه با استعمار است رییسعلی دلواری این آزاده دلاور، سرانجام در حین مبارزه با دشمنان اسلام و ایران در دوازدهم شهریور 1294 ش برابر با 23 شوال 1333 ق در 33 سالگی، از پشت مورد هدف گلوله فرد خائنی قرار گرفت و به شهادت رسید . . در ابتدا جنازه رئیسعلی در محلی به نام “کله بند” به رسم امانت دفن شد. شش ماه بعد تابوت وی را به نجف اشرف انتقال داده و در قبرستان وادیاسلام به خاک سپردند. 8
جهت آشنائی با طرز تفکر شهید رئیسعلی دلواری از مبارزه با قوای انگلیسی متن کامل نامه وی به آیتالله محمدحسین مجتهد برازجانی در 11 جمادیالاول 1333 آورده میشود:
قربان حضور باهرالنورت گردم. ای بفدای همت و غیرت و شجاعتت گردم. میدانم مردم در این کار چندان مساعدت و همراهی نمیکنند و بنده هم پابست کردهام که نظرم بسوی ایشان است. هر آینه پای حضرت مستطاب عالی و امید از آن وجود مبارک که در حقیقت مجسمه شرف و وطن و اسلامخواهی است نداشتم هر آینه تا حال پروانهوار خود را فدای ملت و وطن و اسلامیت کرده بودم. همین قدر اطمینان از حضرت مستطاب عالی دارم که روز مصائب از خط بیرون نمیروید و جان را ناقابل میدانید نه مانند اشخاص راحتطلب تنبل، راحت این دنیای فانی را بهیچ نمیشمارید. قربانت گردم درجه بهشت پیدا کردن و شربت شهادت را داوطلبانه خواستن باید همتی عالی و عزمی راسخ داشت و بهای درجه عالی و نعیم اخروی و نام نیک ابدی بغیر از جان شیرین نیست. نه آن که مرعوبانه هر وقت طرف مقابل مثل گربه خود را ساخت و مومو کرد مثل موش بدوند. اینگونه احساسات قابل همدردی با اسلام و وطن نیست و در تاریخ دنیا چنین اشخاص را ننگ عالم انسانیت دانستهاند. امروز روزی است که هر کس ادعای شرف و اسلامیت و وطنپرستی دارد باید امتحان داده از بوته امتحان بی غل و غش بدر آید. چنان چه عقلاء فرمودهاند:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیهروی شود هر که در او غش باشد
انگلیسیها انتشار میدهند که «فلانی حمایت به قنسول جرمن دارد» بحول و قوه خداوندی از هیچکس اندیشه و باک ندارم. میخواهند به تشر بنده را بترسانند کما اینکه تلگراف تهدیدآمیز بحضرت مستطاب عالی کرده بودند. در حقیقت جوابی که از طرف ذیشرف در جواب تلگراف ایشان صادر شده بود بقدری مشعوف شدم که خداوند عالم حد آن را میداند. همین جواب بود که فرمودهاید. آفرین آفرین آفرین خدای بر شما باد. شایسته است که عموم اهالی فارس و خلیج بداشتن وجود مبارکی مثل حضرتعالی که در این موقع اینگونه جواب قانونی دندانشکن به اجانب دادهاید فخر و مباهات نماید. خدایت در همه حال از بلا نگهدارد. استدعا دارم یک ذره فروگذاری نفرمائید. اگر از مردم مأیوس شدهاید که همراهی ندارند اجازه بفرمائید تا خودم هنگامه بلند کنم و دست بکار شوم. قربانت شوم. هر آینه خودمان درست بکار شده بودیم الان بصره خالی شده و در شمار مجاهدین محسوب بودیم. به بوشهر هم نمیتوانند اردو پیاده کنند، در صورتی که خودمان نزدیک و مواظب آنها باشیم، چرا که بنده به خوبی اینها را میشناسم. هر آینه فیالجمله حملهای به عساکر ایشان در قلعه بهمنی شده بود الان بصره خالی بود. قوه و مخارج از بوشهر جهت آنها حمل میشود. اگر خودمان به همین حالت باقی بمانیم مسلم است که هیچکاری نمیکنیم و هیچ حمایتی به علمای عراق هم نکردهایم و در آینده نام خودمان را به بیحسی و بیدیانتی ثبت تاریخ دنیا خواهیم دید. کسی که حکم سخت از علماء دیده باشد و حکم امام باشد و جنگ نکند بهانه آن چیست؟ الان در کربلا و نجف در جنگ تمام علماء و پیشوایان دین ما در جهاد آب چشمان خود میخورند و امیدهای کلی از ماها داشتند که خیال میکردند به ورود حکم تمام اهل دشتستان و تنگستان دست بکار میشوند الحمدالله از این طرف هم مأیوس شدند چنانچه تا بحال خدمت آقای حاج سید غلامحسین عریضه عرض کردهام جانب خدا بکلی جواب نکردهاند. همین قدر با خود خیال کردم که بنیهاشم در مدینه بسیار باقی ماند، جز حضرت سیدالشهداء که به تنها در صحرای کربلا با لب تشنه شهیدش کردند و در کوفه حبیب بن مظاهر به تنهائی به یاری آن امام مظلوم حرکت کرد . قربانتم آخر کار همینطور میبینم. هفتصد نفر تفنگچی سوای دستگاه سرکار زائر خضرخان حاضر و آماده است که اینها از بنده دور نیستند هر وقت بخواهیم تمام حاضر و مستعد میباشد. خوب ملاحظه فرمائید روزی بهتر از امروز برای اهالی ایران فراهم نمیآید. یکطرف دولت آلمان یک طرف دولت اطریش عثمانی چه کارها بر سر انگلیس و روس و فرانس آوردهاند. دیگر انگلیس چه عضوی دارد که ماها باید از آنها بترسیم. و از اینطرف هم حکم محکم علمای اعلام بر وجوب جهاد. البته خدا با ماست و فتح و نصرنصیب جیش اسلام خواهد بود. در خانه نشستن خودمان و راحتطلبیدن تمام وسوسه شیطان میباشد. مستحق آن نیستیم که خدا و رسول را از خود خشنود سازیم. روس و انگلیس حق دارند اگر خودمان هیچ کاری نکنیم و آسوده بنشینیم چرا که همه نوع احترام به بقعه مقدس امام ثامن در شمال و احترام به منبر سیدالشهداء در جنوب کردند. در بمباران دلبار کارهای خوب کردند. تف بما. تف بما. قربانت بروم هوش ندارم که شرح حالات به درستی عرض نمایم و مصدعت زیاده از این نمیشوم. خیلی میل به دستبوسی و زیارتت دارم. نمیدانم به چه قسم به این آرزو نائل شوم.
از خداوند جلی توفیق میخواهد علی
فرم در حال بارگذاری ...
احادیثی از امام جواد (عليه السلام)
* سه خصلت جلب محبّت میکند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردی در مشکلات آنها، همراه و همدم شدن با معنویات.
* سه چیز از کارهای نیکان است: انجام واجبات الهی، ترک و دوری از گناهان، مواظبت و رعایت مسائل و احکام دین.
* شرایط پذیرش توبه چهار چیز است: پشیمانی قلبی، استغفار با زبان، جبران کردن گناه نسبت به همان گناه حقّ الله و یا حقّ النّاس، تصمیم جدّی بر این که دیگر مرتکب آن گناه نشود.
* حقیقت ادب و تربیت عبارت است از: دارا بودن خصلتهای خوب، خالی بودن از صفات زشت و ناپسند. انسان به وسیله ادب - در دنیا و آخرت - به کمالات اخلاقی میرسد و نیز با رعایت ادب نیل به بهشت مییابد.
...
* همانا بین دو سمت شهر طوس قطعهای است که از بهشت گرفته شده است، هر که داخل آن شود و با معرفت زیارت کند، روز قیامت از آتش در امان خواهد بود.* تواضع و فروتنی زینتبخش حسب و شرف، فصاحت زینتبخش کلام، عدالت زینتبخش ایمان و اعتقادات، وقار و ادب زینتبخش اعمال و عبادات و دقّت در ضبط و حفظ آن، زینتبخش نقل روایت و سخن است.
* کسی که بر مرکب شهوات خویش سوار است (و خودسرانه میتازد) هرگز از لغزش و سقوط رهایی نخواهد داشت.
فرم در حال بارگذاری ...
ویژگی های اخلاقی و علمی امام جواد الائمه(عليه السلام)
1. اخلاق حسنه
حضرت جواد الائمه(عليه السلام) این ویژگی را از جدّ بزرگوارشان پیامبر مکرم حضرت محمدبن عبدالله(صلي الله عليه وآله) به ارث بردند. در قرآن هم تاکید شده که مسلمانان از اخلاق پیامبر(صلي الله عليه وآله) الگو و سرمشق بگیرند، به مسلمانان توصیه که در رفتار و زندگی خودشان در تمام مراحل باید از پیامبر(صلي الله عليه وآله) الگو بگیرند. فرزندان پیامبر(صلي الله عليه وآله) و اهل بیت(عليه السلام) مانند پیامبر بزرگوار(صلي الله عليه وآله) متّصف و متخلّق به آن اخلاق نیکو و حسنه هستند.
2. علم فراوان
یکی از ویژگی های دیگر امام جواد(عليه السلام) علم فراوان و وسیع ایشان است؛ چنانچه پدران بزرگوارشان هم این علم وسیع (علم لدنی) را داشتند و به معنای واقعی کلمه عالم بودند. این امر در مناظراتی که ایشان انجام دادند که نمونه های آن وجود دارد قابل مشاهده است.
...
ما شیعیان معتقد هستیم که این علم از طریق اجدادشان منتقل شده، یعنی به قدرت الهی، علم پیامبر(صلي الله عليه وآله) به امام علی بن ابی طالب(عليه السلام) و نسل به نسل تا حضرت مهدی موعود(عج) منتقل شده و این علم لدنی که خداوند در اختیار این الگوهای بشریت گذاشته در نزد امام جواد(عليه السلام) هم بوده است.3. تقوا و پارسایی
امام جواد(عليه السلام) مانند همه امامان شیعه، الگوی کامل تقوا و پارسایی و نمونه بارز عبادت، بندگی و سجده های طولانی برای خداوند بودند.
4. ادب و گشاده رویی با دوست و دشمن
امام جواد(عليه السلام) با همگان با ادب و احترام برخورد می کردند. این امر باعث جذب مخالفان و دشمنان امام به سوی ایشان می شد. سازش و نرم خویی با دوستان و شیعیان نیز از صفات ایشان است.
5. حرّیت و آزادگی
همه ائمه اهل بیت(عليه السلام) از این ویژگی برخوردار بودند. آن بزرگواران هیچ گاه تسلیم ظلم و ستم نمی شدند و حاضر بودند در این راه تمام سختی ها را تحمل کنند. این ویژگی الگویی برای ماست که در هیچ زمانی ظلم و ستم را قبول نکنیم و با آزادگی، اعتقادات و مبانی خودمان را مطرح کنیم و تسلیم فتنه ها و توطئه های دشمنان قسم خورده اسلام و مخالفان نشویم. در این زمان که حمله به مقدسات مسلمانان از سوی آمریکائی ها و صهیونیست ها با چاپ و نشر کاریکاتورها و فیلم ها شروع شده مسلمانان و به ویژه پیروان واقعی اهل بیت(عليه السلام) می بایست با وحدت و یکپارچگی خاص با حضور در راه پیمائی ها و تظاهرات به مبارزه با استکبار جهانی برخیزند که همین کار هم کردند.
3- کرامات مهم در زندگی حضرت جواد(عليه السلام)
اول) تولد حضرت(عليه السلام)
تولد امام جواد(عليه السلام) ـ که در اواخر عمر امام رضا(عليه السلام) رخ داد ـ یک کرامت الهی بود؛ آن چنانکه امام رضا(عليه السلام) بارها از حضرت جواد(عليه السلام) به عنوان مولودی پرخیر و بركت یاد می کرد. «ابو یحیای صنعانی» می گوید: روزی در محضر امام رضا - علیه السلام -، فرزندش ابو جعفر را كه خردسال بود، آوردند. امام فرمود:«این مولودی است كه برای شیعیان ما، با بركت تر از او زاده نشده است». دو تن از شیعیان به نام «ابن اسباط» و «عبّاد بن اسماعیل» هم می گویند: در محضر امام رضا - علیه السلام - بودیم كه ابو جعفر را آوردند، عرض كردیم: این همان مولود پرخیر و بركت است؟ حضرت فرمود: «آری، این همان مولودی است كه در اسلام بابركت تر از او زاده نشده است». دلیل این خیر و بركت و کرامت خاصّ این بود كه عصر امام رضا(عليه السلام) عصر ویژه ای بوده و تعیین جانشین و معرفی امام بعدی، با مشكلاتی روبرو شده بود كه در عصر امامان قبلی، بی سابقه بود؛ زیرا از یك سو پس از شهادت امام كاظم(عليه السلام) گروهی كه به «واقفیه» معروف شدند، براساس انگیزه های مادی، امامت حضرت رضا(عليه السلام) را انكار كردند و از سوی دیگر امام رضا(عليه السلام) تا حدود چهل و هفت سالگی دارای فرزند نشده بود و چون احادیث رسیده از پیامبر حاكی بود كه امامان دوازده نفرند كه نه نفر آنان از نسل امام حسین خواهند بود، فقدان فرزند برای امام رضا(عليه السلام)، هم امامت خود آن حضرت، و هم تداوم امامت را زیر سؤال می برد و واقفیه این موضوع را دستاویز قرار داده امامت حضرت رضا(عليه السلام) را انكار می كردند. گواه این معنا، اعتراض «حسین بن قیاما واسطی» از سران «واقفیه» بود که طی نامه ای به امام رضا(عليه السلام) او را متهم به عقیمی كرد و نوشت: چگونه ممكن است امام باشی در صورتی كه فرزندی نداری؟! امام(عليه السلام) هم در پاسخ نوشت: “از كجا می دانی كه م دارای فرزندی نخواهم بود، سوگند به خدا بیش از چند روز نمی گذرد كه خداوند پسری به من عطا می كند كه حق را از باطل جدا می كند".
دوم) امامت حضرت(عليه السلام) در کودکی
اینکه امامت به قدرت الهی به یک نوجوان هشت ساله که هنوز به سن بلوغ نرسیده است منتقل شد یک کرامت مهم بود؛ آنچنانکه پیش از این، نبوت به حضرت عیسی(عليه السلام) در نوزادی داده شده بود.
سوم) مناظرات علمی حضرت(عليه السلام)
مناظراتی که امام(عليه السلام) با دانشمندان فرقه ها و مذاهب مختلف در این دوره دارد، بسیار مهم است. اینکه چگونه یک نوجوان می تواند در مناظرات و بحث های مختلف اسلامی و فکری با دانشمندان آن زمان، آنان را مغلوب کند، هم کرامتی بزرگ بود و هم علامتی بر حقانیت امامت ایشان.
4- شاگردان امام جواد(عليه السلام)
امام جواد(عليه السلام) با وجود کوتاهی دوران حیات و امامت، شاگردان بزرگی را تربیت می کنند؛ امثال «حضرت عبدالعظیم حسنی»، «جناب علی بن مهزیار اهوازی»، «فضل بن شاذان نیشابوری»، «محمد بن سنان زاهری»، «ابونصر بزنطی کوفی» و «دعبل خزاعی» از شاگردان آن حضرت هستند که نزد ایشان، رشد علمی یافته و تربیت شدند و یا از آن حضرت(عليه السلام) حدیث نقل کردند. روایان احادیث جواد الائمه(عليه السلام) تنها محدثان شیعه نبودند؛ بلكه علماء و دانشمندان اهل تسنن نیز معارف و حقایقى از اسلام را از آن حضرت نقل كردهاند. به عنوان نمونه «خطیب بغدادى» احادیثى با سند خود ازآن حضرت نقل كرده است. همچنین «حافظ عبدالعزیزبن اخضر جنابذى» در كتاب معالم العترة الطاهرة و مؤلفانى مانند «ابو بكر احمدبن ثابت»، «ابواسحاق ثعلبى» و «محمدبن مندة بن مهربذ» در كتب تاریخ و تفسیر خویش روایاتى از آن حضرت نقل كرده اند.
5- شهادت امام جواد(عليه السلام)
مأمون خلیفه عباسی که چون سایر خلفای بنیعباس از نفوذ باطنی امامان معصوم(عليه السلام) در بین مردم هراس داشت سعی کرد ابن الرضا(عليه السلام) را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد که یکی از حیلههای وی برای اینکار ازدواج دخترش با امام بود. لذا دختر خویش «ام الفضل» را به ازدواج حضرت امام جواد(عليه السلام) درآورد تا مراقبی دائمی و از درون خانه، بر امام گمارده باشد. دلیل دیگری که مأمون دختر خود را به ازدواج امام در آورد کشاندن امام به سمت خود بود؛ چرا که تصور می کرد امام با این وصلت مجذوب مادیات و جاه و مقام شده، قداست وی خدشه دار و از راه اصلی منحرف، شیعیان متفرق شده و مأمون خود قوی می شود. مأمون همچنین می خواست با این وصلت علویان را از اعتراض و قیام بر ضد خود باز داشته، خود را دوستدار و علاقه مند به آنان نشان دهد. امام جواد(عليه السلام) نیر ـ که مانند بقیه امامان(عليه السلام) از آینده اطلاع داشت و هیچ کاری را بدون آگاهی انجام نمی داد ـ بخوبی از دسیسه های مأمون آگاه بود و با علم به وصلت با دختر وی رضایت داد. یکی از دلایل پذیرش این وصلت از سوی امامان، حفظ شیعیان از دسیسه های کینه توزانه مأمون حفظ کند. لذا امام(عليه السلام) اگرچه تن به این ازدواج داد، اما شواهد تاریخی گواه این حقیقت است که مأمون نتوانست به حیله های از پیش تعیین شده خود دست یابد. امام جواد(عليه السلام) تا پایان خلافت مأمون در مدینه ساکن بود و پس از مرگ مأمون به دستور معتصم عباسی و در سال 220 هجری قمری، به همراه همسرش(ام الفضل) به بغداد رفت. ایشان در ماه ذی قعده همان سال مسموم و در آخر آن ماه به شهادت رسید.
مزار مطهر آن حضرت در کاظمین(بغداد) و در کنار قبر جدش «امام کاظم(عليه السلام)» هم اکنون قبله حاجات عابدان و موحدان و پیروان اهل البیت(عليه السلام) از سراسر جهان است.است.
“سلام الله علیه یوم وُلد و یوم استشهد و یوم یُبعث حیّا”
6- معرفی منابع امام جواد(عليه السلام)
درباره تاریخ اهل بیت عصمت و طهارت(عليه السلام) ـ عموماً ـ و امام جواد(عليه السلام) ـ خصوصاً ـ کتاب های فراوانی منتشر شده است که هم به صورت تشریحی و هم توصیفی در این مورد بحث کرده است. مانند کتاب معجم ما کتب عن الرسول(صلي الله عليه وآله) و اهل بیته(عليه السلام) اثر «عبدالجبار الرفاعی» که در واقع یک دایرة المعارف بزرگ می باشد و در 10 جلد چاپ شده است. کتاب الذریعة الی تصانیف الشیعة از «مرحوم آغا بزرگ تهرانی» و سائر کتب رجالی و حدیثی و تاریخی بزرگان شیعه مانند «شیخ کلینی»، «شیخ مفید»، «شیخ صدوق»، «علامه برقی» و «شیخ طوسی» هم پر است از آثار مختلف که اهل علم و نخبگان با آنها آشنا هستند.
به غیر از این کتاب ها، منابع زیر را نیز می توان معرفی کرد:
الف) کتابهای عربی
1. اعلام الهدایة؛ الامام محمدبن علیّ “الجواد"علیه السلام؛ لجنه التالیف فی المجمع العالمی لاهل البیت(عليه السلام)، قم المقدسه 1422ق، 251ص.
2. الامام التاسع أبو جعفر محمد الجواد علیه السلام، الشيخ محمدحسن القبيسى العاملى، بيروت: 1403ه ـ 1983م ، 117ص .
3. الامام الجواد علیه السلام، السيد عبدالرزاق الموسوى المقرّم ، النجف الاشرف: المطبعة الحيدرية، 1371ه، 103ص.
4. الامام الجواد علیه السلام، لجنة التأليف فى مؤسسة البلاغ، طهران: مؤسسة البلاغ، ط 2 1409ه 1989م ، 119ص.
5. الامام الجواد علیه السلام؛ قدوة و أسوة، السيد محمدتقى المدرسى، طهران: رابطة الاخوة الاسلامية 1363ش / 1984م، 72ص.
6. الامام الجواد علیه السلام من المهد الى اللحد، السيد محمدكاظم القزوينى، بيروت: مؤسسة البلاغ، 1408ه.
7. الامام محمد بن على الجواد علیه السلام، عبد الزهراء عثمان محمد، مشهد: مجمع البحوث الاسلامية، 1408ه 149ص20 .
8. الامام المعجزة محمد الجواد علیه السلام؛ سيرة و دراسة و تحليل، كامل سليمان ، بيروت: دار الكتاب اللبنانى .
9. الحياة السياسية للامام الجواد علیه السلام؛ نبذة يسيرة؛ السيد جعفر مرتضى العاملى، بيروت: الدار الاسلامية، 1405ه ـ 1985م، 117ص.
10. محمد الجواد علیه السلام، الامام المعجزة(سيرة و دراسة و تحليل)، كامل سليمان، بيروت: الشركة العالمية ـ 1988م، 360ص .
11. مسند الامام الجواد علیه السلام، الشيخ عزيز الله العطاردى. مشهد: الموتمر العالمى للامام الرضا(عليه السلام) ، 1410ه، 355ص .
12. أبوجعفر؛ محمد الجواد علیه السلام…[تاسع أئمة اهل البيت الطاهر"صلوات الله عليهم اجمعين"،مولده و وفاته و مدة عمره و مدفنه فی اعيان الشيعة] السيد محسن الامين العاملی، بيروت: دارالتعارف للمطبوعات، 1403ه ـ 1983م .
ب) کتابهای فارسی
1. پیشوایان هدایت؛ جواد الائمه، حضرت امام محمدتقی(عليه السلام) ؛ تألیف: گروه پژوهش مجمع جهانی اهل بیت(عليه السلام)؛ ترجمه: اداره ترجمه مجمع جهانی اهل بیت(عليه السلام)، قم: انتشارات مجمع جهانی اهل بیت(عليه السلام) وزیری، 385 ص.
2. امام جواد(عليه السلام)، گروه نويسندگان مؤسسة البلاغ، ترجمه: محمود شريفى، تهران، سازمان تبليغات اسلامى، 1368، جيبى، 168ص؛
3. امام محمد تقى(عليه السلام)، سيد كاظم ارفع، تهران، مؤسسه انتشاراتى فيض كاشانى، 1370، رقعى، 49 ص؛
4. پيشواى نهم حضرت امام محمدتقى(عليه السلام)، گروه نويسندگان، چاپ مكرر، قم، مؤسسه در راه حق، 1371، رقعى، 56 ص؛
5. تحليلى از زندگانى و دوران امام محمدتقى(عليه السلام)، فضل الله صلواتى، اصفهان، انتشارات خرد، 1364، رقعى، 610ص؛
6. تحليلى از زندگانى و زمان امام جواد(عليه السلام)، گروه نويسندگان، زيرنظر قوام الدين وشنوى قمى، قم، مؤسسه احياء و نشر ميراث اسلامى، 1359، جيبى، 138ص؛
7. ذكر حالات حضرت امام محمدتقى(عليه السلام) و… ، عباس فيض قمى(م1394ق)، قم، چاپ خانه قم، 1364ق، رقعى، 320ص؛
8. حضرت امام جواد(عليه السلام)، گروه كودكان و نوجوانان بنياد بعثت، بازنويسى: مهدى رحيمى، چاپ دوم، تهران، بنياد بعثت، 1374، رقعى، 68ص؛
9. حضرت امام محمدتقى(عليه السلام)، عبدالامير فولاد زاده، تهران، انتشارات اعلمى، 1359، وزيرى، 35ص؛
10. حضرت امام محمدتقى(عليه السلام)، فضل الله كمپانى(م1414ق)، تهران، انتشارات مفيد،1362؛
12. حضرت امام محمدتقى(عليه السلام)، مير ابوالفتح دعوتى، قم، انتشارات شفق، بى تا، وزيرى، 32ص؛
13. زندگانى امام جواد(عليه السلام)، احمد صادقى اردستانى، قم، انتشارات نقش، 1376ش، رقعى، 250ص؛
14. زندگانى امام جواد(عليه السلام)، سيف الله يعقوبى قمشهاى، تهران، مسجد الغدير، 1364، رقعى، 124ص؛
15. زندگانى امام محمدتقى(عليه السلام)، حسين عمادزاده(1410ق)، تهران، شركت سهامى طبع كتاب، 1341ش1382/ق، وزيرى، 334ص؛
16. زندگانى امام محمدتقى(عليه السلام)؛ نهمين پيشواى معصوم، عبدالرحيم عقيقى بخشايشى، قم، انتشارات نسل جوان، 1357ش ، جيبى، 119ص؛
17. زندگانى امام نهم حضرت امام جواد(عليه السلام)، نوشته: هيئت تحریريه مؤسسه در راه حق، سادهنويسى، دفتر تحقيق و تأليف كتب درسى، چاپ سوم، تهران، سازمان نهضت سواد آموزى، 1375، رقعى، 24ص؛
18. زندگانى حضرت امام جواد(عليه السلام)، مرتضى مدرسى چهاردهى(1407ق)، چاپ پنجم، تهران، انتشارات موسوى، 1361، رقعى، 252ص؛
19. زندگانى سياسى امام جواد(عليه السلام)، تألیف: سيد جعفر مرتضى عاملى، ترجمه: سيد محمد حسينى، چاپ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1367، رقعى، 144ص؛
20. زندگى امام جواد(عليه السلام)، سيد محمد حسينى شاهرودى، تهران، انتشارات فيض كاشانى، 1375، وزيرى، 224 ص؛
21. نگاهى بر زندگى امام جواد(عليه السلام)، محمد محمدى اشتهاردى، تهران، نشر مطهر، 1416/ق، رقعى، 144ص؛ 22. نگاهى گذرا بر زندگانى امام جواد(عليه السلام)، تألیف: سيد عبدالرزاق موسوى مقرّم(1391ق)، ترجمه: پرويز لولاور، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى، 1371 ش، وزيرى، 177ص.
23. امام جواد(عليه السلام)، اميد اميدار، قم، انتشارات شفق، 1355، جيبى، 32 ص.
فرم در حال بارگذاری ...
بابالحوائج بودن امام جواد علیهالسلام از چه جهت است؟
همه امامان بزرگوار، در همه جهات دنیوی و اخروی، هادی و ناصرند اما هر کدام از امامان ما در یکی از ابعاد، ظهور و بروز بیشتری دارند. مثلا در بین عرفا و علما معروف است که اگر کسی از خداوند متعال، علم بخواهد به وجود مقدس امام باقر علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام توسل پیدا کند. یا اگر کسی طالب معنویت است به حضرت علی علیهالسلام متوسل شود.
از این رو، مشهور در بین فقها و علما و اهل معنا این است که برای طلب رزق و روزی در دنیا و برآورده شدن حاجات مادی و دنیوی، توسل به امام جواد علیهالسلام بسیار مجرّب است و این هم فقط صرف ادعا نیست. هم از زبان بزرگان نقل شده و هم به تجربه ثابت شده که توسل به ایشان سبب گشایش گرههای مالی و اقتصادی میشود که خود مردم متدین ما تجربه کردهاند و در حکایات و احوالات مومنان، بسیار ذکر شده است و اساسا لقب ایشان، جواد است و جود، وصف کسی است که زیاد میبخشد و لذا اعطای این لقب برای ایشان بیجهت نبوده است.
فرم در حال بارگذاری ...
مکتب علمی امام جواد(عليه السلام)
یکی از ابعاد بزرگ زندگی ائمه ما، بعد فرهنگی آنها است. این پیشوایان بزرگ هرکدام در عصر خود فعالیت فرهنگی داشته در مکتب خویش شاگردانی تربیت میکردند و علوم و دانشهای خود را توسط آنان در جامعه منتشر میکردند، اما شرایط اجتماعی و سیاسی زمان آنان یکسان نبوده است، مثلا در زمان امام باقرعلیه السلام و امام صادق علیه السلام شرایط اجتماعی مساعد بود و به همین جهت دیدیم که تعداد شاگردان و راویان حضرت صادق علیه السلام بالغ بر چهار هزار نفر میشد، ولی از دوره امام جواد(عليه السلام) تا امام عسکری علیه السلام به دلیل فشارهای سیاسی و کنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بود و از این نظر تعداد راویان و پرورش یافتگان مکتب آنان نسبت به زمان حضرت صادق علیه السلام کاهش بسیار چشمگیری را نشان میدهد.
...
بنابراین اگر میخوانیم که تعداد راویان و اصحاب حضرت جوادعلیه السلام قریب 110 نفر بودهاند و جمعا 250 حدیث از آن حضرت نقل شده، نباید تعجب کنیم، زیرا از یک سو، آن حضرت شدیدا تحت مراقبت و کنترل سیاسی بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق نظر دانشمندان بیش از 25 سال عمر نکرد!در عین حال، باید توجه داشت که در میان همین تعداد محدود اصحاب و راویان آن حضرت، چهرههای درخشان و شخصیتهای برجستهای مانند: علی بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، زکریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازی و احمد بن محمد بن خالد برقی بودند که هر کدام در صحنه علمی و فقهی وزنه خاصی به شمار میرفتند و برخی دارای تالیفات متعدد بودند.
از طرف دیگر، روایان احادیث امام جواد علیه السلام تنها در محدثان شیعه خلاصه نمیشوند، بلکه محدثان و دانشمندان اهل تسنن نیز معارف و حقایقی از اسلام را از آن حضرت نقل کردهاند. به عنوان نمونه «خطیب بغدادی» احادیثی با سند خود از آن حضرت نقل کرده است. هم چنین حافظ «عبد العزیز بن اخضر جنابذی» در کتاب «معالم العترة الطاهرة» و مؤلفانی نیز مانند: ابوبکر احمد بن ثابت، ابواسحاق ثعلبی و محمد بن مندة بن مهربذ در کتب تاریخ و تفسیر خویش روایاتی از آن حضرت نقل کردهاند.
فرم در حال بارگذاری ...
شهادت حضرت جواد (ع)
اين نوگل باغ ولايت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بويش مشام جانها را بهره مند ساخت . آثار فکری و رواياتی که از آن حضرت نقل شده و مسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی که از آن حضرت بر جای مانده ، تا ابد زينت بخش صفحات تاريخ اسلام است .
دوران عمر آن امام بزرگوار25 سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسی از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدينه به بغداد بيايد . امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد . معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند .
...
علت اين امر - همچنان که اشاره کرديم - اين انديشه شوم بود که مبادا خلافت از بنی عباس به علويان منتقل شود . از اين جهت ، درصدد تحريک ام الفضل برآمدند و به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خليفه هستی ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علی الجواد ، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان مي نهد .
اين دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثير حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحريک و تلقين معتصم و جعفر برادرش ، تسليم گرديد . آنگاه اين دو فرد جنايتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سياه روی دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعريف و توصيف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در اين امر اصرار کرد . امام جواد (ع ) مقداری از آن انگور را تناول فرمود . چيزی نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شديدی بر آن حضرت عارض گشت . ام الفضل سيه کار با ديدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشيمان و گريان شد ، اما پشيمانی سودی نداشت . حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گريه مي کنی ؟ اکنون که مرا کشتی گريه تو سودی ندارد . بدان که خداوند متعال در اين چند روزه دنيا تو را به دردی مبتلا کند و به روزگاری بيفتی که نتوانی از آن نجات بيابی . در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهای ديگری هم نقل شده است .
فرم در حال بارگذاری ...
امام جواد(عليه السلام)
امام نهم شيعيان حضرت جواد (ع ) در ۱۰ رجب سال ۱۹۵ هجری در مدینه به دنیا آمد.
نام نامي اش محمد معروف به جواد و تقی است . القاب ديگری مانند : رضی و متقی نيز داشته ، ولی تقی از همه معروفتر مي باشد . مادر گرامي اش سبيکه يا خيزران است که اين دو نام در تاريخ زندگی آن حضرت ثبت است .
امام محمد تقی (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا عليه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال يافت . مأمون خليفه عباسی که همچون ساير خلفای بنی عباس از پيشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضايل آنها در بين مردم هراس داشت ، سعی کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خويش قرار دهد . ” از اينجا بود که مأمون نخستين کاری که کرد ، دختر خويش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبی دايمی و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد .
...
رنجهای دايمی که امام جواد (ع ) از ناحيه اين مأمور خانگی برده است ، در تاريخ معروف است ” . از روشهايی که مأمون در مورد حضرت رضا (ع) به کار مي بست ، تشکيل مجالس بحث و مناظره بود . مأمون و بعد معتصم عباسی مي خواستند از اين راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند . در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نيز چنين روشی را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سنی از عمر امام جواد (ع) نگذشته بود . مأمون نمي دانست که مقام ولايت و امامت که موهبتی است الهی ، بستگی به کمی و زيادی سالهای عمر ندارد .
باری ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دوره ای که فرقه های مختلف اسلامی و غير اسلامی در ميدان رشد و نمو يافته بودند و دانشمندان بزرگی در اين دوران ، زندگی مي کردند و علوم و فنون ساير ملتها پيشرفت نموده و کتابهای زيادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود ، با کمی سن وارد بحثهای علمی گرديد و با سرمايه خدايی امامت که از سرچشمه ولايت مطلقه و الهام ربانی مايه گرفته بود ، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعليم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسياری پاسخ گفت .
برای نمونه ، يکی از مناظره هاي (احتجاجات ) حضرت امام محمد تقی (ع ) را در زير نقل مي کنيم : ” عياشی در تفسير خود از ذرقان که همنشين و دوست احمد بن ابی دؤاد بود ، نقل مي کند که ذرقان گفت : روزی دوستش ( ابن ابی دؤاد ) از دربار معتصم عباسی برگشت و بسيار گرفته و پريشان حال به نظر رسيد . گفتم : چه شده است که امروز اين چنين ناراحتی ؟ گفت : در حضور خليفه و ابوجعفر فرزند علی بن موسی الرضا جريانی پيش آمد که مايه شرمساری و خواری ما گرديد . گفتم : چگونه ؟ گفت : سارقی را به حضور خليفه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزدی کرده بود . خليفه طريقه اجرای حد و قصاص را پرسيد . عده ای از فقها حاضر بودند ، خليفه دستور داد بقيه فقيهان را نيز حاضر کردند ، و محمد بن علی الرضا را هم خواست .
خليفه از ما پرسيد : حد اسلامی چگونه بايد جاری شود ؟ من گفتم : از مچ دست بايد قطع گردد . خليفه گفت : به چه دليل ؟ گفتم : به دليل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است ، و در قرآن کريم در آيه تيمم آمده است : فامسحوا بوجوهکم و ايديکم . بسياری از فقيهان حاضر در جلسه گفته مرا تصديق کردند . يک دسته از علماء گفتند : بايد دست را از مرفق بريد . خليفه پرسيد : به چه دليل ؟ گفتند : به دليل آيه وضو که در قرآن کريم آمده است : … و ايديکم الی المرافق . و اين آيه نشان مي دهد که دست دزد را بايد از مرفق بريد . دسته ديگر گفتند : دست را از شانه بايد بريد چون دست شامل تمام اين اجزاء مي شود . و چون بحث و اختلاف پيش آمد ، خليفه روی به حضرت ابوجعفر محمد بن علی کرد و گفت : يا اباجعفر ، شما در اين مسأله چه مي گوييد ؟ آن حضرت فرمود : علمای شما در اين باره سخن گفتند . من را از بيان مطلب معذور بدار .
خليفه گفت : به خدا سوگند که شما هم بايد نظر خود را بيان کنيد . حضرت جواد فرمود : اکنون که من را سوگند مي دهی پاسخ آن را مي گويم . اين مطالبی که علمای اهل سنت درباره حد دزدی بيان کردند خطاست . حد صحيح اسلامی آن است که بايد انگشتان دست را غير از انگشت ابهام قطع کرد . خليفه پرسيد : چرا ؟ امام (ع ) فرمود : زيرا رسول الله (ص ) فرموده است سجود بايد بر هفت عضو از بدن انجام شود : پيشانی ، دو کف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه يا مرفق يا مچ قطع کنند برای سجده حق تعالی محلی باقی نمي ماند ، و در قرآن کريم آمده است ” و ان المساجد لله … ” سجده گاه ها از آن خداست ، پس کسی نبايد آنها را ببرد . معتصم از اين حکم الهی و منطقی بسيار مسرور شد ، و آن را تصديق کرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حکم حضرت جواد (ع ) قطع کردند . ذرقان مي گويد : ابن ابی دؤاد سخت پريشان شده بود ، که چرا نظر او در محضر خليفه رد شده است .
سه روز پس از اين جريان نزد معتصم رفت و گفت : يا اميرالمؤمنين ، آمده ام تو را نصيحتی کنم و اين نصحيت را به شکرانه محبتی که نسبت به ما داری مي گويم . معتصم گفت : بگو . ابن ابی دؤاد گفت : وقتی مجلسی از فقها و علما تشکيل مي دهی تا يک مسأله يا مسائلی را در آنجا مطرح کنی ، همه بزرگان کشوری و لشکری حاضر هستند ، حتی خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهايی که در حضور تو مي شود هستند ، و چون مي بينند که رأی علمای بزرگ تو در برابر رأی محمد بن علی الجواد ارزشی ندارد ، کم کم مردم به آن حضرت توجه مي کنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علی منتقل مي گردد ، و پايه های قدرت و شوکت تو متزلزل مي گردد .
اين بدگويی و اندرز غرض آلود در وجود معتصم کار کرد و از آن روز در صدد برآمد اين مشعل نورانی و اين سرچشمه دانش و فضيلت را خاموش سازد . اين روش را - قبل از معتصم - مأمون نيز در مورد حضرت جوادالأئمه (ع ) به کار مي برد ، چنانکه در آغاز امامت امام نهم ، مأمون دوباره دست به تشکيل مجالس مناظره زد و از جمله از يحيی بن اکثم که قاضی بزرگ دربار وی بود ، خواست تا از امام (ع ) پرسشهايی کند ، شايد بتواند از اين راه به موقعيت امام (ع ) ضربتی وارد کند . اما نشد ، و اما از همه اين مناظرات سربلند درآمد .
فرم در حال بارگذاری ...
گرامیداشت روز صنعت چاپ انقلاب دیجیتال
روزگاران مدیدی است که انسان ها راز مانایی نسخ خطی را دریافته اند و از هر دست نوشته خود همزاد و یا بهتر بگوییم همزادهایی می آفرینند. بشر به مثابه امری غیرممکن نمی توانست برای هر کدام از دست نوشته هایش زمانی طولانی بگذارد.
مروری بر تاریخ پیدایش چاپ به ما این مهم را نشان می دهد که چاپ با اتفاقات عظیمی که از ۲۰۰-۳۰۰ سال پیش آغاز شده، همگام بوده است. با چاپ، نوزایی در عرصه تفکر آغاز می شود. اندیشمند از گوشه دنج و کنج تنهایی خود بیرون آمده و اندیشه هایش را در غالب صدها و هزارها بیرون می دهد. دنیای خصوصی و تفکرات فردی، عرضه عمومی به خود گرفته و از این جاست که چاپ همانند عکاسی که در ابتدای ورودش بسیاری مفاهیم را تغییر داد، سرنوشت جهان را گونه ای دیگر رقم زد.
...
چاپ و عکاسی به مثابه هم هر دو همزادی از یک چیز می آفرینند. دیگر شکسپیر را تنها چند نفر نمی خوانند بلکه همه از آن حماسه های ادبی در قفسه کتابخانه هایشان دارند. در آغاز قرن بیستم و هم زمان با اتفاقات شگرفت و تحولاتی که در جهان رخ داد، چاپ نیز در عرصه انقلاب دیجیتال نقش مهمی را ایفا کرد. از ۱۷۹۸ تا ۱۹۶۰ سالیان زیادی نمی گذرد. لیتوگرافی یا همان چاپ شیمیایی جای خود را به چاپ روتاری می دهد.چاپ به عنوان یک صنعت نگریسته می شود و از دل آن ایده مهمی که همه سیاست ها و شاخه های اقتصادی به آن وابسته است بیرون می آید و آن تبلیغات و بیان تجسمی آن، یعنی گرافیک است.
در عصر مدرن هجمه تبلیغاتی همه جا را فرا می گیرد. بسته های تبلیغاتی وارد منازل می شود و تا کوچکترین شی براساس تبلیغات به گوش ما رسیده و به چشم آشنا می آید و همه این ها مدیون صنعت چاپ است.
در مفاهیم مدرن، جهان به «دهکده جهانی» تغییر نام می دهد و مهم ترین دلیل آن ارتباطات است.
روزنامه، نخستین رسانه بشری است و حال، فرض کنید که چاپ وجود نداشت. پس بی گمان چاپ یکی از دلایل اعظم وجود عصر مدرن می تواند باشد. عقاید و آرای انسان ها در قالب روزنامه در تیراژ بالا به دست همگان رسیده و از آن پس است که مدرنیته، مانند هر چیز دیگر از جرقه ای آغاز شده و با سرعتی هیولایی در سال های جلوتر بال و پر می گیرد.
بدون شک رسانه نیز مانند تبلیغات خود را مدیون چاپ دانسته و رابطه ای لازم و ملزومی را متصور می شود. چاپ به واسطه درگیری مستقیم با مسایل اقتصادی، فارغ از ارزش های هنری اش، صنعت نامیده شد. همانند سینما که آن نیز صنعت نامیده می شد چرا که به اعتقاد بنده، صاحب چاپخانه و تهیه کننده موقعیتی کاملا مشابه به هم دارند. فرض کنید که فیلمی در گیشه موفق نباشد. نه تنها تهیه کننده سود نکرده، بلکه زیان هم دیده است، هر چند که فیلم دارای ارزش های فاخر هنری نیز باشد.
از این رو بازگشت سرمایه در این صنعت حرف اول را می زند. بازاریابی و اصول مدیریت، باید رعایت شده و براساس آن به ایده های نوین در ارائه یک اثر چاپی پرداخت. جهان امروز ما جهان ایده های نوین است. جهان سرعتی و جهان ارائه خدمات نوین که این امر نه در چاپ بلکه در تمامی رشته های دیگر اقتصادی لازم است. صنعت چاپ برای به روز شدن، علم خود را افزایش داده و ضریب اطمینان مشتریان خود را بالا می برد.
در این صنعت تنها به یک محصول و یک دستگاه و یک ایده بسنده نمی شود بلکه تکنسین ها و تئوریسین های چاپ درصدد به وجود آوردن امکانات بالاتری اند. آن ها خیالات بشر را که روزی به واقع غیرممکن بود به واقعیت رسانده و می رسانند. زمان از ساعت ها و دقایق به ثانیه ها تقلیل می یابد و تنوع رنگ ها و بافت ها، چشم را جلا می دهد. این است دنیای ماشینی چاپ
فرم در حال بارگذاری ...