نامه سی ونه
و من كتاب له ع إلى عمرو بن العاص
فَإِنَّكَ قَدْ جَعَلْتَ دِينَكَ تَبَعاً لِدُنْيَا اِمْرِئٍ ظَاهِرٍ غَيُّهُ مَهْتُوكٍ سِتْرُهُ يَشِينُ اَلْكَرِيمَ بِمَجْلِسِهِ وَ يُسَفِّهُ اَلْحَلِيمَ بِخِلْطَتِهِ فَاتَّبَعْتَ أَثَرَهُ وَ طَلَبْتَ فَضْلَهُ اِتِّبَاعَ اَلْكَلْبِ لِلضِّرْغَامِ يَلُوذُ بِمَخَالِبِهِ وَ يَنْتَظِرُ مَا يُلْقَى إِلَيْهِ مِنْ فَضْلِ فَرِيسَتِهِ فَأَذْهَبْتَ دُنْيَاكَ وَ آخِرَتَكَ وَ لَوْ بِالْحَقِّ أَخَذْتَ أَدْرَكْتَ مَا طَلَبْتَ فَإِنْ يُمَكِّنِّي اَللَّهُ مِنْكَ وَ مِنِ اِبْنِ أَبِي سُفْيَانَ أَجْزِكُمَا بِمَا قَدَّمْتُمَا وَ إِنْ تُعْجِزَا وَ تَبْقَيَا فَمَا أَمَامَكُمَا شَرٌّ لَكُمَا. وَ اَلسَّلاَمُ
ترجمه:
از نامه آن حضرت ( ع ) به عمرو بن العاص
تو دين خود را تابع مردى ساختى كه گمراهيش آشكار است و پردهاش دريده است . كريمان را در مجلس خود ناسزا گويد و به هنگام معاشرت ، بردبار را سفيه خواند . تو از پى او رفتى و بخشش او را خواستى ، آنسان كه سگ از پى شير رود و به چنگالهاى او چشم دوزد تا مگر چيزى از فضله طعام خود نزد او اندازد . پس هم دنيايت را به باد دادى و هم آخرتت را . اگر به حق روى مى آوردى هر چه مىخواستى به چنگ مى آوردى . اگر خداوند مرا بر تو و پسر ابو سفيان چيرگى دهد ، سزاى اعمالتان را بدهم و اگر شما مرا ناتوان كرديد و برجاى مانديد عذاب خدا كه پيش روى شماست براى شما بدتر است .
نامه سی و هشت
ترجمه:
نامهاى از آن حضرت ( ع ) به مردم مصر هنگامى كه مالك اشتر ( رحمه الله ) را بر آنان امارت داد .
از بنده خدا على ، امير المؤمنين ، به مردمى كه براى خدا خشمگين شدند ، هنگامى كه ديگران در زمينش نافرمانى كردند و حقش را از ميان بردند . هنگامى كه ستم ، سراپرده اش را بر سر نيكوكار و تبهكار و مقيم و مسافر بر پاى داشت و هيچ معروفى نماند كه در سايه آن توان آسود و نه كس از منكرى سرباز مى زد .
اما بعد ، بندهاى از بندگان خدا را به سوى شما فرستادم . مردى كه در روزگار وحشت به خواب نرود و در ساعات خوف از دشمن رخ برنتابد . بر دشمنان از لهيب آتش سوزندهتر است . او مالك بن الحارث از قبيله مذحج است .
در هر چه موافق حق بود به سخنش گوش بسپاريد و فرمانش را اطاعت كنيد . اگر گفت ، به راه افتيد ، به راه افتيد و اگر گفت ، درنگ كنيد، درنگ كنيد . او شمشيرى است از شمشيرهاى خدا كه نه تيزيش كند شود و نه ضربتش بى اثر ماند . او نه به خود در كارى اقدام مى كند . و نه از كارى باز مى ايستد ، نه قدم واپس نهد و نه پيش گذارد ، مگر به فرمان من . در فرستادن مالك به ديار شما ، شما را بر خود ترجيح نهادم ، زيرا مالك را نيكخواه شما ديدم و ديدم كه او از هر كس ديگر سختتر لجام بر دهان دشمنانتان زند
و من كتاب له ع إلى أهل مصر لما ولى عليهم الأشتر
مِنْ عَبْدِ اَللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ إِلَى اَلْقَوْمِ اَلَّذِينَ غَضِبُوا لِلَّهِ حِينَ عُصِيَ فِي أَرْضِهِ وَ ذُهِبَ بِحَقِّهِ فَضَرَبَ اَلْجَوْرُ سُرَادِقَهُ عَلَى اَلْبَرِّ وَ اَلْفَاجِرِ وَ اَلْمُقِيمِ وَ اَلظَّاعِنِ فَلاَ مَعْرُوفٌ يُسْتَرَاحُ إِلَيْهِ وَ لاَ مُنْكَرٌ يُتَنَاهَى عَنْهُ أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَعَثْتُ إِلَيْكُمْ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اَللَّهِ لاَ يَنَامُ أَيَّامَ اَلْخَوْفِ وَ لاَ يَنْكُلُ عَنِ اَلْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ اَلرَّوْعِ أَشَدَّ عَلَى اَلْفُجَّارِ مِنْ حَرِيقِ النَّارِ وَ هُوَ مَالِكُ بْنُ اَلْحَارِثِ أَخُو مَذْحِجٍ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا أَمْرَهُ فِيمَا طَابَقَ اَلْحَقَّ فَإِنَّهُ سَيْفٌ مِنْ سُيُوفِ اَللَّهِ لاَ كَلِيلُ اَلظُّبَةِ وَ لاَ نَابِي اَلضَّرِيبَةِ فَإِنْ أَمَرَكُمْ أَنْ تَنْفِرُوا فَانْفِرُوا وَ إِنْ أَمَرَكُمْ أَنْ تُقِيمُوا فَأَقِيمُوا فَإِنَّهُ لاَ يُقْدِمُ وَ لاَ يُحْجِمُ وَ لاَ يُؤَخِّرُ وَ لاَ يُقَدِّمُ إِلاَّ عَنْ أَمْرِي وَ قَدْ آثَرْتُكُمْ بِهِ عَلَى نَفْسِي لِنَصِيحَتِهِ لَكُمْ وَ شِدَّةِ شَكِيمَتِهِ عَلَى عَدُوِّكُمْ
نامه سی وهفت
و من كتاب له ع إلى معاوية
فَسُبْحَانَ اَللَّهِ مَا أَشَدَّ لُزُومَكَ لِلْأَهْوَاءَ اَلْمُبْتَدَعَةِ وَ اَلْحَيْرَةِ اَلْمُتَّبَعَةِ مَعَ تَضْيِيعِ اَلْحَقَائِقِ وَ اِطِّرَاحِ اَلْوَثَائِقِ اَلَّتِي هِيَ لِلَّهِ طِلْبَةٌ وَ عَلَى عِبَادِهِ حُجَّةٌ فَأَمَّا إِكْثَارُكَ اَلْحِجَاجَ عَلَى عُثْمَانَ وَ قَتَلَتِهِ فَإِنَّكَ إِنَّمَا نَصَرْتَ عُثْمَانَ حَيْثُ كَانَ اَلنَّصْرُ لَكَ وَ خَذَلْتَهُ حَيْثُ كَانَ اَلنَّصْرُ لَهُ. وَ اَلسَّلاَمُ
ترجمه:
از نامه آن حضرت ( ع ) به معاويه
سبحان الله چه بسيار است پيروى تو از هواهاى بدعت آميز و چه سخت است گرفتار آمدنت به چنگ حيرت و سرگردانى . حقايق را ضايع مى گذارى و پيمانها را به دور مى افكنى . حقايق و پيمانهايى كه خواسته خداوند است و حجت است بر بندگان او ، اما درباره عثمان و قاتلانش ، سخت به جدال برخاسته اى و فراوان سخن مىگويى . تو خود روزگارى به يارى عثمان برخاستى كه يارى كردنت به سود خودت بود و هنگامى از يارى كردن باز ايستادى و او را واگذاشتى كه اگر ياريش مى كردى به سود او بود . والسلام
نامه سی وشش
ترجمه:
از نامه آن حضرت ( ع ) به برادرش ، عقيل بن ابى طالب ، در ذكر سپاهى كه به جنگ يكى از دشمنانش 1 فرستاده بود . اين نامه در پاسخ نامه عقيل است :
سپاهى گران از مسلمانان به سوى او روانه كردم . چون خبر آن بشنيد ، دامن بر كمر زد و بگريخت و پشيمان از كرده خويش بازگرديد . سپاه من در راه به او رسيد .
آفتاب نزديك به غروب بود ، با شتاب تمام جنگى كردند كه بيش از ساعتى به دراز نكشيد . و او كه سخت به تنگنا افتاده بود و رمقى بيش ، از او باقى نمانده بود ، با تأسف ، رهايى يافت و شتابان روى بتافت . قريش را به حال خود گذار تا در گمراهى بتازد و در تفرقه و نفاق جولان دهد و در وادى سرگردانى به سركشى خويش ادامه دهد . آنان براى نبرد با من همدست شدند ، همانگونه كه پيش از اين در نبرد با رسول الله ( صلى الله عليه و آله ) همدست شده بودند . آن خداوندى كه كيفر گناهان را مىدهد ، قريش را كيفر دهد ، كه پيوند خويشاوندى مرا بريدند و حكومتى را كه از آن فرزند مادرم بود ، از من بستدند .
پرسيده بودى كه در پيكار با اين قوم چه راهى دارم ؟ به خدا سوگند با اين مردم پيمان شكن مىجنگم تا خدا را ديدار كنم . افزونى پيرامونيان بر عزّتم نيفزايد و پراكنده شدنشان به وحشتم نيفكند و مپندار كه فرزند پدرت ، هر چند مردم رهايش كنند ، در برابر دشمن تضرع و خشوع كند يا از ناتوانى زير بار ستم رود يا زمام خود به دست ديگرى دهد و يا به كس سوارى دهد . بلكه او چنان است كه آن شاعر بنى سليم گفته است :
فان تسألينى كيف انت فاننى صبور على ريب الزمان صليب يهز علىّ ان ترى بى كآبة فيشمت عاد اويساء حبيب « اگر از من بپرسى كه چگونه اى ؟ گويم در برابر سختى روزگار شكيبا و پايدارم ، بر من دشوار است كه اندوهناكم ببينند تا دشمن سرزنش كند و دوست غمگين گردد.
نامه سی وپنج
و من كتاب له ع إلى عبد الله بن العباس بعد مقتل محمد بن أبي بكر
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مِصْرَ قَدِ اِفْتُتِحَتْ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَدِ اُسْتُشْهِدَ فَعِنْدَ اَللَّهِ نَحْتَسِبُهُ وَلَداً نَاصِحاً وَ عَامِلاً كَادِحاً وَ سَيْفاً قَاطِعاً وَ رُكْناً دَافِعاً وَ قَدْ كُنْتُ حَثَثْتُ اَلنَّاسَ عَلَى لَحَاقِهِ وَ أَمَرْتُهُمْ بِغِيَاثِهِ قَبْلَ اَلْوَقْعَةِ وَ دَعَوْتُهُمْ سِرّاً وَ جَهْراً وَ عَوْداً وَ بَدْءاً فَمِنْهُمُ اَلْآتِي كَارِهاً وَ مِنْهُمُ اَلْمُعْتَلُّ كَاذِباً وَ مِنْهُمُ اَلْقَاعِدُ خَاذِلاً أَسْأَلُ اَللَّهَ تَعَالَى أَنْ يَجْعَلَ لِي مِنْهُمْ فَرَجاً عَاجِلاً فَوَاللَّهِ لَوْ لاَ طَمَعِي عِنْدَ لِقَائِي عَدُوِّي فِي اَلشَّهَادَةِ وَ تَوْطِينِي نَفْسِي عَلَى اَلْمَنِيَّةِ لَأَحْبَبْتُ أَلاَّ أَلْقَى مَعَ هَؤُلاَءِ يَوْماً وَاحِداً وَ لاَ أَلْتَقِيَ بِهِمْ أَبَداً.
ترجمه:
نامهاى از آن حضرت ( ع ) به عبد الله بن عباس ، پس از كشته شدن محمد بن ابى بكر .
اما بعد . مصر گشوده شد و محمد بن ابى بكر ( رحمه الله ) به شهادت رسيد . پاداش او را از خداى مى طلبم . محمد ، فرزندى بود نيكخواه و كارگزارى بود كوشنده و شمشيرى بود برنده و ركنى استوار بود در برابر دشمن . مردم را تحريض كردم كه بدو پيوندند و ، بيش از آنكه حادثه در رسد ، ياريش كنند . آنان را پنهان و آشكارا فراخواندم و باز فراخواندم ، بعضى به اكراه آمدند و برخى بهانه هاى دروغ آوردند و شمارى در خانه هاى خود نشستند و ما را فرو گذاشتند . از خدا مى خواهم كه بزودى از ايشان رهاييم دهد . به خدا سوگند ، اگر نه اين بود كه همه آرزويم به شهادت رسيدن است ، به هنگام رويارويى با دشمن و اگر نه دل بر مرگ نهاده بودم ، خوش نداشتم كه حتى يك روز هم در ميان اينان بمانم يا در روى ايشان بنگرم
نامه سی وچهار
و من كتاب له ع إلى محمد بن أبي بكر لما بلغه توجده من عزله بالأشتر عن مصر ثم توفي الأشتر في توجهه إلى هناك قبل وصوله إليها
أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِي مَوْجِدَتُكَ مِنْ تَسْرِيحِ اَلْأَشْتَرِ إِلَى عَمَلِكَ وَ إِنِّي لَمْ أَفْعَلْ ذَلِكَ اِسْتِبْطَاءً لَكَ فِي اَلْجَهْدَ وَ لاَ اِزْدِيَاداً لَكَ فِي اَلْجِدِّ وَ لَوْ نَزَعْتُ مَا تَحْتَ يَدِكَ مِنْ سُلْطَانِكَ لَوَلَّيْتُكَ مَا هُوَ أَيْسَرُ عَلَيْكَ مَئُونَةً وَ أَعْجَبُ إِلَيْكَ وِلاَيَةً إِنَّ اَلرَّجُلَ اَلَّذِي كُنْتُ وَلَّيْتُهُ أَمْرَ مِصْرَ كَانَ رَجُلاً لَنَا نَاصِحاً وَ عَلَى عَدُوِّنَا شَدِيداً نَاقِماً فَرَحِمَهُ اَللَّهُ فَلَقَدِ اِسْتَكْمَلَ أَيَّامَهُ وَ لاَقَى حِمَامَهُ وَ نَحْنُ عَنْهُ رَاضُونَ أَوْلاَهُ اَللَّهُ رِضْوَانَهُ وَ ضَاعَفَ اَلثَّوَابَ لَهُ فَأَصْحِرْ لِعَدُوِّكَ وَ اِمْضِ عَلَى بَصِيرَتِكَ وَ شَمِّرْ لِحَرْبِ مَنْ حَارَبَكَ وَ اُدْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ وَ أَكْثِرِ الْاِسْتِعَانَةَ بِاللَّهِ يَكْفِكَ مَا أَهَمَّكَ وَ يُعِنْكَ عَلَى مَا يُنْزِلُ بِكَ. إِنْ شَاءَ اَللَّهُ
ترجمه:
نامهاى از آن حضرت ( ع ) به محمد بن ابى ابكر ، هنگامى كه از دلتنگى او به سبب عزلش از مصر و جانشينى مالك اشتر خبر يافت و اشتر در راه پيش از رسيدنش به مصر وفات يافت .
اما بعد ، خبر يافتم كه از اينكه اشتر را به قلمرو فرمانت فرستاده بودم ، ملول شده اى . من اين كار را به سبب كندى تو در كار يا براى افزودن در كوشش تو نكرده بودم . اگر قلمرو فرمان تو را از تو گرفتم ، بدان سبب بود كه مى خواستم تو را به كارى كه انجام دادن آن بر تو آسانتر باشد و حكومت بر آن تو را خوشتر مى افتد ، بر گمارم .
نامه سی وسه
و من كتاب له ع إلى قثم بن العباس و هو عامله على مكة
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَيْنِي بِالْمَغْرِبِ كَتَبَ إِلَيَّ يُعْلِمُنِي أَنَّهُ وُجِّهَ إِلَى اَلْمَوْسِمِ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ اَلْعُمْيِ اَلْقُلُوبِ اَلصُّمِّ اَلْأَسْمَاعِ اَلْكُمْهِ الْأَبْصَارِ اَلَّذِينَ يَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ يُطِيعُونَ اَلْمَخْلُوقَ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ وَ يَحْتَلِبُونَ الدُّنْيَا دَرَّهَا بِالدِّينِ وَ يَشْتَرُونَ عَاجِلَهَا بِآجِلِ اَلْأَبْرَارِ اَلْمُتَّقِينَ وَ لَنْ يَفُوزَ بِالْخَيْرِ إِلاَّ عَامِلُهُ وَ لاَ يُجْزَى جَزَاءَ اَلشَّرِّ إِلاَّ فَاعِلُهُ فَأَقِمْ عَلَى مَا فِي يَدَيْكَ قِيَامَ اَلْحَازِمِ اَلصَّلِيبِ وَ اَلنَّاصِحِ اللَّبِيبِ التَّابِعِ لِسُلْطَانِهِ اَلْمُطِيعِ لِإِمَامِهِ وَ إِيَّاكَ وَ مَا يُعْتَذَرُ مِنْهُ وَ لاَ تَكُنْ عِنْدَ النَّعْمَاءِ بَطِراً وَ لاَ عِنْدَ الْبَأْسَاءِ فَشِلاً. وَ اَلسَّلاَمُ
ترجمه:
نامهاى از آن حضرت ( ع ) به قثم بن عباس ، عامل خود در مكّه
اما بعد ، جاسوس من كه در مغرب است به من نوشته و خبر داده كه جمعى از مردم شام را براى روزهاى حج به مكه فرستاده اند . مردمى كوردل ، گران گوش و كور ديده ، كه حق را از راه باطل مىجويند و با فرمانبردارى از مخلوق ، نافرمانى خالق مى كنند و دين خويش مى دهند و متاع ناچيز دنيا مى ستانند و به بهاى جهان نيكان و پرهيزگاران ، دنياى دون را مى خرند . و حال آنكه ، به خير دست نخواهد يافت مگر نيكوكار و كيفر شر نبيند ، مگر بدكار . زمام كار خويش به دورانديشى و سرسختى به دست گير و چون ناصحان خردمند و پيروان امر حكومت و فرمانبرداران امامت به كار خويش پرداز . زنهار از اينكه مرتكب عملى شوى كه نيازت به پوزش افتد . اگرت نعمتى به چنگ افتد ، سرمستى منماى و به هنگام بلا سست رأى و دلباخته مباش . والسلام
نامه سی ودو
و من كتاب له ع إلى معاوية
وَ أَرْدَيْتَ جِيلاً مِنَ اَلنَّاسِ كَثِيراً خَدَعْتَهُمْ بِغَيِّكَ وَ أَلْقَيْتَهُمْ فِي مَوْجِ بَحْرِكَ تَغْشَاهُمُ اَلظُّلُمَاتُ وَ تَتَلاَطَمُ بِهِمُ اَلشُّبُهَاتُ فَجَازُوا عَنْ وِجْهَتِهِمْ وَ نَكَصُوا عَلَى أَعْقَابِهِمْ وَ تَوَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ وَ عَوَّلُوا عَلَى أَحْسَابِهِمْ إِلاَّ مَنْ فَاءَ مِنْ أَهْلِ الْبَصَائِرِ فَإِنَّهُمْ فَارَقُوكَ بَعْدَ مَعْرِفَتِكَ وَ هَرَبُوا إِلَى اَللَّهِ مِنْ مُوَازَرَتِكَ إِذْ حَمَلْتَهُمْ عَلَى اَلصَّعْبِ وَ عَدَلْتَ بِهِمْ عَنِ اَلْقَصْدِ فَاتَّقِ اَللَّهَ يَا مُعَاوِيَةُ فِي نَفْسِكَ وَ جَاذِبِ اَلشَّيْطَانَ قِيَادَكَ فَإِنَّ اَلدُّنْيَا مُنْقَطِعَةٌ عَنْكَ وَ اَلْآخِرَةَ قَرِيبَةٌ مِنْكَ. وَ اَلسَّلاَمُ
ترجمه:
از نامه آن حضرت ( ع ) به معاويه
بسيارى از مردم را به گمراهى خويش فريب دادى و به تباهى افكندى و به امواج نفاق خود سپردى . ظلمت گمراهى آنان را فرا گرفت و در تلاطم شبهه ها گرفتار آمدند و از راه راست خود دور گشتند و چونان كسى كه بر روى پاشنه هاى خود بچرخد به عقب باز گرديدند و بار ديگر به نياكان خويش متكى شدند و بر آنها باليدند ، جز اندكى از اهل بصيرت ؟ ، كه چون تو را شناختند ، از تو جدا شدند . و ياريت را فرو گذاشتند و به سوى خدا گريختند . زيرا تو ايشان را به كارى صعب وامى داشتى و از راه راست منحرف مى ساختى . پس ، اى معاويه ، به دل از خداى بترس و افسار خود از كف شيطان به در كن . زيرا دنيا از تو بريده و آخرت به تو نزديك شده . والسلام
فایل صوتی دعای فرج
فایل صوتی دعای فرج
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا
دروازه ای به دنیای الکترونیکی مکتوبات در اینترنت
كليات حقوقي:
http://www.balagh.net/persian/feqh/maqalat/hoqoq_qaza/05/index.htm
مجموعه اي از ده ها مقاله پيرامون كليات علم حقوق مانند: تأثيرگذارى و تأثیرپذيرى فقه و حقوق از يكديگر، مبانى فلسفى حقوق بشر، نقش عقل در استنباط قواعد و مقررات و… .
دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز چهارشنبه(94/06/04)در دیدار رئیسجمهور و هیأت وزیران، فلسفهی نامگذاری ایام شهادت شهیدان رجایی و باهنر را بهعنوان هفتهی دولت، زنده ماندن شاخصهای فکری، رفتاری و شخصیتی آن دو شهید عزیز خواندند و با تقدیر از تلاشهای دولت، از جمله در زمینهی کاهش تورم، آرامش و ثبات اقتصادی، سلامت و بهداشت و پایان مذاکرات هستهای، تأکید کردند: در روند حرکت عمومی کشور، «توجه کامل به تداوم دشمنی دشمنان، هوشیاری در مقابل رخنه و نفوذ بیگانگان، پرهیز از حاشیهسازی، حفظ شتاب علمی، مدیریت عرصهی فرهنگ بر مبنای اصول و شعارهای امام و انقلاب، توجه به عدالت در مسیر پیشرفت، مدیریت جدی بازرگانی خارجی، تدوین برنامهای منسجم و زمانبندی شده برای تحقق اقتصاد مقاومتی» باید مورد توجه کامل مسئولان قرار داشته باشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار که بهمناسبت هفتهی دولت انجام شد، با تبریک سالروز میلاد حضرت امام رضا علیهالسلام، تقارن این میلاد با هفتهی دولت را مبارک خواندند و خاطرنشان کردند: وجود مرقد مطهر حضرت ثامن الحجج علیهالسلام در ایران از افتخارات کشور است و باید هرچه میتوانیم در بزرگداشت آن جایگاه رفیع تلاش کنیم.
پیام تسلیت در پی درگذشت استاد عبدالحسین حائری
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت استاد فرزانه و فاضل مرحوم آقای عبدالحسین حائری را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با تأسف خبر درگذشت استاد فرزانه و فاضل مرحوم آقای عبدالحسین حائری رحمةالله علیه را دریافت کردم. بیشک آن مرحوم که پرورشیافتهی حوزهی قم و بیت رفیع حائری و سبط مرحوم آیةالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری بود، از فضلای برجستهی معاصر و یکی از پیشکسوتان نسخهشناسی و کتابشناسی بهشمار میرفت. اینجانب به بازماندگان و دوستان آن مرحوم تسلیت میگویم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسألت میکنم.
سیّد علی خامنهای
۴ شهریور ۱۳۹۴
دلنوشته امام رضا (عليه السلام)
بسم الله الرحمن الرحیم
آقا هرگاه که به حرمت می آیم هر جا که باشم کنار ضریحت یا دورترین نقطه از ضریح روح تو را در تمام حرم مستولی می بینم حرم تو یک تکه از آسمان است که روی زمین افتاده و تمام زمینیان را به طواف دور حرمت واداشته است.
ما که وطنمان سرزمین قالوا بلی بود و در زمین هبوط کردیم و غریب افتادیم حرم تو که می آییم ما را به یاد وطنمان می اندازد.و تو که غریب نوازی و دست مهربان خود را بر سر ما غریبان می کشی غریب نیستی آقا ما غریبیم .
سعیده نصیرزاده
دلنوشته به مناسبت سالروز آزادگان
بسم الله الرحمن الرحیم
دلنوشته به مناسبت سالروز آزادگان
سلام بر تو ای آزاده
سلام بر تو ای آزاده از تن …..ای آزاده از نفس
تو را آزاده نامیدند بعد از اسارت نه از آن وجه که اسیر قفس دشمن بودی.تو را آزاده نامیدند چرا که خود را از اسارت نفس رهانیدی.
تو را آزاده نامیدند از برای اینکه چون مرغی از قفس نفس عاشقانه به سوی وصل محبوب در پرواز در آمدی.
تو را آزاده نامیدند چرا که برایم از آزادی و آزادگی خبر آوردی.
پس کاش دستهایت را به سوی دوست بالا گیری و برایم دعا کنی که اللهم فک کل اسیر…..
سعیده نصیرزاده
دلنوشته امام رضا (عليه السلام)
امام رئوفم سلام …
آقاي مهربانم ، بهتر از هر كسي مي داني كه با ذره ذره وجودم به شما عشق مي ورزم .
دعاي هميشگي زيارتهايم همواره يك چيز بوده و هست آنهم اين است كه شما برايم دعا كنيد ، برايم بخواهيد هر آنچه كه براي خوبان مي خواهيد .
شما از خاندان كرميد ، عادتكم الاحسان ،سجيتكم الكرم بودنتان سبب اين همه اميدواري ما به شماست .
چگونه ثناي نيكوييهاي شما را بگويم ؟ خدا به وسيله شما ما را از پرتگاههاي هلاكت و آتش دوزخ رهانيد ….. شما را از زبان خودتان شناختم …
هرگاه به پابوسي شما مي آيم ، وجد وسروري همه وجودم را فرا مي گيرد …
تمام غمهاي عالم فراموشم مي شود …
در اين چند روز …كه بار ديگر به ميهمانيتان آمدم … مثل هميشه شرمنده ميهمان نوازيتان گشتم و حالا كه قصد بازگشت دارم ، باز هم مثل همه دفعات قبل قلبم را در كنار مضجع شريف شما جا مي گذارم و تنها به عشق ديدار و زيارتي مجدد ، مشقت جدايي از شما را متحمل مي گردم ….
امام رئوفم ، محتاج دعايتانم ولاجعله ا… اخر العهد من زيارتكم
ندا شیاسی