آسیب های اشتغال زنان
موضوع:
آسیب های اشتغال زنان
سمانه نصرالهی
سال 1390
مقدمه
مشارکت زنان در فعالیت های اجتماعی و شغلی، روزنه امیدی در جهان بویژه در کشورهای صنعتی ودر حال حاضر در کشورهای توسعه بوجود آورده است. موضوع اشتغال زنان فراز و نشیب های فراوانی رادر طول تاریخ به همراه داشته است و این مساله از بدو زندگی اجتماعی مطرح بوده و کار زنان همگام با مردان در مزارع یا منزل یا هم مزارع و هم منزل، مساله ای عادی محسوب شده و جزوء وظایف آنها به حساب می آمده البته چه بخواهیم و نخواهیم، زندگی کم وبیش مدرن و پیچده امروز، نقش های جدیدی در ذهن مردان وزنان امروزی ایجاد کرده است و انتظار غریبی نیست که در دنیای امروز با تغییر شرایط، نقش های جدیدی برای مردان و زنان خلق شود وآنها با در نظر داشتن تنگناهای اقتصادی، نقش های جاری شده باستانی خود را نا دیده بگیرند.
با توجه به اینکه اشتغال زنان دارای نتایج مثبت و صنفی است پس نمی توان از کنار آن به سادگی گذشت، زیرا تقریبا امری رایج در سراسر جهان است ودرصد بالایی از خانم ها با آن سروکار دارند. لذا توجه به آسیب های آن از اهمیت خاصی برخوردار است ونادیده گرفتن آن می تواند پیامدهای منفی را برای زن، خانواده و اجتماع به همراه داشته باشد.
نگاهی به نقش و چگونگی اشتغال زنان در جامعه
در حالی که در سال های اخیر سهم زنان در کسب و کارهای خصوصی به اندازه کارهای دولتی روند رو به رشدی را طی کرده است.
از اوایل قرن حاضر جهان با یک پدیده اجتماعی اقتصادی به نام مشارکت اقتصادی زنان در مشاغل خارج از خانه رو به رو شده است. وضعیت اشتغال زنان در ایران مشابه با کشورهای در حال توسعه، در وضعیت مطلوبی نیست همواره زنان فرصت های شغلیکمتری دارند و غالبا در بخش غیر رسمی با اندک دستمزد مشغول به کارند.
در واقع می توان گفت طبق آمار سال 1375 ، تنها 1/12 درصد زنان ده ساله و تثبیت کشور از نظر اقتصادی فعال اند که بیشترین فعالیت را به ترتیب در بخش خدمات 8/45 درصد و حدود 7/16 درصد در بخش صنعت اشتغال دارند.
حدود 71 درصد شاغلان در بخش خدمات در گروه های آموزشی بهداشت و مددکاری مشارکت دارند همچنین بیشترین شاغلان زن در گروه حقوق بگیران قراردارند(60 درصد) و تنها 9 دهم درصد شاغلان کارفرما هستند.
در بعد فرهنگی این قضیه نیز بیشتر مواقع فرهگ اقتدارگر و مردسالار همواره رواجه دهنده باورهای سنتی و کلیشه های جنسیتی بوده و از ابتدا تربیت و اجتماعی شدن دختران، در نظر گرفتن خویش به عنوان جنس دوم و تضعیف اعتماد به نفس و تعمیق حس حقارت و خود کم بینی توانایی های خویش را در پی داشته است.
از سوی دیگر ، کمبود آگاهی زنان در ابعاد حقوق فردی خانوادگی و اجتماعی حرفه ای و عدم شرکت در تشکل های صنعتی حرفه ای و فعالیت های اجتماعی فرهنگی سیاسی بر استمرار ساخت نابرابری کمک می رساند به دلیل نگاه جنسیتی فرصت های اجتماعی و شغلی کمتر به طور برابر با توجه به شایستگی ها به افراد، فارغ از جنسیتشان اعطا شده است همواره شاهد تبعیض های جنسیتی در اشتغال هستیم.
با این اوصاف ، با ورود شرایط اجتماعی حاکم بر سه دهه اخیر متوجه می شویم ایدئولوژی حاکم در سال های اولیه پس از انقلاب بیشترین لطمه را به مشارکت زنان واردکرده است که فقط یکی مهد کودک های دولتی و مراکز تنظیم خانواده، بازنشستگی زودرس زنان، تعریف شغل های مشابه نقش مادری برای زنان از آن جمله است.
همواره در حالیکه زنان در آسیا به طور متوسط 13-12 ساعت بیش از مردان کار می کنند به دلیل بدون فرد بودن کار خانگی همچنان در سطح نازل درآمدی قرار می گیرند. ارتقا مقام ها تنها بر اساس شایستگی ها صورت نمی پذیرد. به طوری که بین سال های 55 تا 65 از کل مردان شاغل تنها شش درصد تحصیلات عالیه داشتند در حالی که 18 درصد زنان شاغل، تحصیلات عالیه داشته اند و جای شگفتی است که از کل زنان تحصیل کرده عالی تنها پنج درصد به سمت های بالای اداری و مدیریتی رسیده اند.
اما در سال های اخیر اشتغال پذیری زنان رشد خوب و صعودی را به خود گرفته وی باید در نظر بگیریم که اشتغال به تنهایی مهم نیست. اشتغال همواره باید با اجتماع اقتصاد و جامعه همخوانی دقیقی داشته باشد.
اشتغال زنان و تاملی در آسیب شناسی آن
زیاد دیده ایم زنانی را که سعی می کنند با تحمل سختی های زیاد همراه با مسئولیت های همسری و مادری از عهده ی مسئولیت های شغلی هم برآیند و در هر دو عرصه موفق باشند. ولی آیا عموما و به صورت معمول این اتفاق می افتد یا یک دسته از وظایف ( که معمولا شامل وظایف خانوادگی است ) قربانی دسته ی دیگر می شود؟
اصولا آسیب های ناشی از اشتغال زنان را همه دور و برمان زیاد می بینیم. آن دسته آسیب هایی که متوجه خود زنان است آن خستگی و شکنندگی…..یا آن دسته آسیب هایی که به نظر من از همه مهمتر است که متوجه خانواده ی خود فرد به خصوص فرزندان می شود. فرزندانی که در سنینی با تاکید بر نیازهای زیستی و وابستگی و در سنینی (که معمولا مورد توجه قرار نمی گیرد هم) با تشدید نیازهای عاطفی و شناختی به مادر حقیقتا نیازمندند. و تهدیدی که متوجه خانواده ها به صورت کلی است که با نوع روابط و فسادی که در بسیاری از شرکت ها و سازمان ها هست در ارتباط است.
به راستی اصلا این مدل و سبک خاص اشتغال زنان ( با این نوع خاص که مثلا هر روز در ساعاتی مشخص با این روش ها) از کجا آمده؟ به نظر می رسد که این مدل خاص اشتغال زنان پدیده ی نسبتا نوظهوری است که از عالم مدرن( مانند آن همه های دیگر!) به عنوان یگانه نسخه ی پیشرفت و رشد زنان به همه ی دنیا صادر شده و ما شاید ناگزیر از انتخاب آن بوده ایم. تقریبا تمامی مبانی مدرنیته را به راحتی می توان در این مدل پیدا کرد. از بحث سرمایه داری و سرمایه سالاری گرفته که به دنبال نیروی کار هر چه بیشتر است تا بحث فردگرایی که دیگر با آن مفهوم واژه هایی بنیادین برای حفظ خانواده و جامعه هم چون ایثارگری و گذشت و غیره بس احمقانه و غیرقابل قبول جلوه می کند.( و دقیقا همین جاست که تعارضات نظامات حقوقی رخ می نمایاند. بسیاری از موارد کنوانسیون حقوق کودک مغایر می شود با برخی مبانی کنوانسیون رفع تبعیض از زنان… ولی دوستان بهتر از من می دانند که در نظام حقوقی زن در اسلام وقتی موردی نگاه می شود چقدر مسئله پیش می آید ولی وقتی همه را می بریم در آن نظام جامع و کلی بسیاری از مسائل به خودی خود حل می شوند) یا مسئله ی حق مداری به جای تکلیف گرایی که به دنبال گرفتن حق زنان از عالم و آدم است و کاری به تکالیفی که در برابر این حقوق تعریف می شوند ابدا ندارد. مسائل مختلفی هست ولی یکی از این مبانی که نوع تاثیرش در بحث اشتغال زنان مدتی است توجهم را جلب کرده نظام تقسیم کار و ماشینیسم است.
چگونه در نظام ماشینیسم مبتنی بر تقسیم کار وظایف مادری به دیگران محول می شود؟
همان طور که می دانیم به خصوص بعد از مدرنیته به صورتی متفاوت و افراطی بشر به این سمت رفت که وظایفش را به نهادها و نظاماتی واگذار کند و خودش هم دریکی از این نظامات به صورت تخصصی به ارائه ی خدمات به دیگر اعضای جامعه بپردازد. البته زنان هم از این رویکرد مصون نماندند. عملا امروزه شاهدیم که مادران ( نه به صورت مشخص و تعریف شده و از پیش تعیین شده و اگاه) انگار کلهم همه ی وظایف تربیت فرزندان را به دیگر نهادها از جمله مهدکودک ها یا نظام آموزش و پرورش یا رسانه هایی مثل تلویزیون واگذار کرده اند. امروز دیگر مادر وظیفه دارد حدود ساعت هفت بچه را صدا کند و راهی مدرسه کند. حول و حوش ساعت دو که بچه پیدایش شد اتاقش را که از شب قبل به هم ریخته بود مرتب کند و ناهار آقازاده را آماده کرده باشد (که البته با این سیستم های فست فود همین هم شکل جالبی به خودش می گیرد) بعد بچه به اتاقش برود و دو سه ساعتی کارهای درسی اش را انجام دهد. بعد غروب بیاید بیرون و ( احتمالا همراه مادر!) تلویزیون تماشا کند. بعد هم به عنوان جایزه که امروز بچه ی مرتبی بوده و همه ی کارهایش را کرده و نمره ی خوبی هم گرفته بوده دو ساعتی پای کامپیوتر و بازی های کامپیوتری بنشیند! و بعد هم که شب و شام و شب بخیر تا فردا. (تازه مستحضرید که این مدل یک مادر و فرزند خوب و مطلوب محسوب می شود!)
حالا نتیجه چه می شود؟ این زن می گوید دیگران که دارند بچه ام را تربیت می کنند و به بسیاری از اموراتش رسیدگی می کنند. من مگر بیکارم که بنشینم کف خانه؟! می روم سر یک کاری که هم منزلت اجتماعی ام بالا برود( تا فردا که سر کلاس از بچه ام پرسیدند مادرت چه کاره است سرش را نیندازد پایین و بگوید خانه دار!! سرش را بالا بگیرد و با افتخار بگوید که همانا مادرم شاغل است!) و در ضمن دستم در جیب خودم باشد ( که حس استقلال و اعتماد به نفس عجیبی به آدم می دهد!!)
همه ی این بحث هایی که شد در مورد آسیب ها و چالش های اشتغال زنان که فقط در حد درنگ کوتاهی بود را هم اگر قبول کنیم… ولی از سوی دیگر شاهدیم که حقیقتا در لسان دینی و هم از نظر عقلی نقش آفرینی محوری زنان را در جامعه نمی توان نادیده گرفت. آیا شخصیت های الگو مثل حضرت زینب یا حضرت زهرا یا حضرت معصومه را می توان اینطور دید که فقط سرشان به تربیت فرزندانشان گرم بود و کاری به کار جامعه نداشتند؟ یا جملاتی که همه به خاطر داریم از حضرت امام (ره) در مورد حضور فعال زنان در جامعه… در این میان به راستی زنانی که تحصیل می کنند و می خواهند جامعه را از نتیجه ی آنچه آموخته اند بی بهره نگذارند چطور؟ زنانی که می توانند خدمت کنند به اجتماعشان چطور؟ مشاغل خاصی مثل معلمی و پزشکی که باید عده ی قابل توجهی از زنان در آنها حضور داشته باشند کجا می روند؟
بهره برداري از حقوق زنان
بهره برداري كليشه اي از حقوق زنان، در رأس آسيبهاي محتوايي عليه زنان است كه عمدتاً از طريق رسانه هاي نوشتاري و در قالب مناظره، مصاحبه، مقاله و گزارش اشاعه مييابد. در اين نوع توليدات فرهنگي، قواعد و هنجارهاي محدود كننده، غير ضروري و آداب و رسوم خرافاتي به بهانة حفظ هويت و آداب ملي و سنتي اشاعه مي شود يا به بهانة آزاد سازي زنان، بيپروايي جنسي ترويج ميگردد، نتيجة اين دو نگرش، دوري زن از وظايف فطري و حقوق طبيعي خويش است.
رويكرد گزينشی
غافل نمودن فرد از واقع گرايي، مشكل و آسيب ديگري است كه از رهگذر برخي مطبوعات (عام و خاص زنان) متوجه جامعه زنان مي شود. اهل مطبوعات با برخورد گزينشي نسبت به اطلاع رساني در مورد وضعيت زنان ساير كشورها و طرح يكسويه برخي حقوق، افراد را دچار درد مزمن شيفتگي به غرب و ازخودبيگانگي مي كنند و به طور مداوم تلاش دارند تا از حقوق زنان در غرب الگوبرداري كنند، در حالي كه سيستم حقوقي غرب نيازمند تجزيه و تحليل است. در واقع دست اندركاران رسانه هاي جمعي و اهل مطبـوعـات بـدون دخـالت نيـروهاي بيـرون از مجمـوعـه، مـرتكـب رويكرد گزينشي شدهاند:
آزادي اشتغال
سخن از آزادي زنان غرب در زمينه اشتغال ، در حالي مطرح ميشود كه تا ديروز زنان غربي حق هويت فردي نداشتند و به دليل ازدواج، از نام خانوادگي قبل از ازدواج محروم بودند و همچون كالاي متعلق به مالك، نام خانوادگي شوهر بر آنان نهاده مي شد.در اواخر قرن بيستم، افتخار تصويب «حق بقاي نام خانوادگي زن بعد از ازدواج» به فرانسه اختصاص يافت، افزون براين در فرهنگ غرب امروز شوهر مسئول هزينه زندگي همسر نيست. ولي اين نوع برخورد نه تنها در دين اسلام وجود ندارد، بلكه در بحث اشتغال، به دليل متكفل بودن مرد در برابر هزينة زندگي زن، اجبار و ضرورتي براي اشتغال زن جهت كسب درآمد وجود ندارد، مضاف بر اينكه مطابق با ديدگاه اسلام، زن حق طلب اجرت در قبال كارهاي خانه را دارد، ضمن آنكه حق شرط اشتغال زن تا آنجا كه نافي اصل ازدواج نباشد، محفوظ است. حال آيا مي توان تصديق كرد كه زن، هزينه زندگي خود را از شوهر اخذ كند و بدون اجازه او در خارج خانه ثروت اندوزي نمايد؟!
مشاركت اجتماعي
وقتي از حضور اجتماعي زنان داد سخن سرمي دهند؛ بيان نمي كنند كه در غرب، آنهم در برخي كشورها، تنها از سال 1923 حق حضور زنان در صحنه هاي اجتماعي و مشاركت در انتخابات تصويب گرديد. در حالي كه اسلام از همان روزهاي اول، در بيابان هاي باديه نشين اين حق را اعطا كرده است.
آسیب های ناشی از محیط کاری بر زنان
آمارها حاکی از آنست که حدود 60 درصد از زنان بالای 16 سال به کارهای مختلف اشتغال دارند و زنان تقریبا 44 درصد از نیروی کار و 33 درصد از آسیب دیدگان در کار را تشکیل می دهند.
به گزارش سرویس زنان جهان نیوز، با افزایش تعداد زنان شاغل نگرانی در مورد سلامتی و امنیت آنها نیز افزایش می یابد و این موضوع موجب شد سازمان هاى بین المللى از جمله سازمان حقوق بشر و سازمان هاى منطقه اى و ملى و همچنین سازمان هاى بین المللى غیردولتى مانند NGO به انحاى مختلف از حقوق کار زنان حمایت کنند .امروزه بیشترین سهم حمایت از اشتغال زنان بر عهده سازمان بین المللى کار است.
امروزه آمار ها حاکی از آنست که حدود 60 درصد از زنان بالای 16 سال به کارهای مختلف اشتغال دارند و زنان تقریبا 44 درصد از نیروی کار و 33 درصد از آسیب دیدگان در کار را تشکیل می دهند. در این میان توجه به ایمنی و سلامتی زنان شاغل باردار و شیرده در محیطهای کاری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کارشناسان مشکلات و موانع محیط کاری زنان و به طور خاص به زنان باردار و شیرده به موارد ذیل طبقه بندی کرده اند.
● نامناسب بودن ابزار و تجهیزات به طور فیزیکی برای کارگران زن
● وجود محیطهای کاری خصمانه و خشن ، محدودیت دسترسی به سرویس های بهداشتی ، لباسهای محافظ و تجهیزات در سایزهای اشتباه و نامناسب ، ضعف آموزش شغلی و حمایت فیزیکی نامناسب
● رواج تبعیض جنسی و نگرشهای ضد زنان در بعضی از محل های کاری
● ایجاد ترس و استرس برای زنان در اثر کار در انزوا و جدا از دیگران و منزوی شدن به وسیله سرکارگران
● بی میلی نسبت به گزارش مشکلات سلامتی و ایمنی زنان در محیط کار
● اثر بیشتر مشکلات طراحی ارگونومیکی در محل کار بر روی زنان نسبت به مردان
● ایجاد خطرات تولید مثلی و اثرات نامطلوب بر روی جنین ها در اثر استفاده از عوامل شیمیایی ، فیزیکی یا بیولوژیکی
● سپرده شدن کارهای غیر مهارتی و روتین و ساده به زنان
● ابتلا به بیماریهای ماهیچه ای- اسکلتی به دلیل نوع مشاغل خاص زنان
● آسیب های مربوط به کشش ها وتنشهای ماهیچه ای در کارهای تکراری و با سرعت بالا
● عدم سازگاری یا سازگاری کم ایستگاه های کاری با اندازه و شکل بدن زنان
● وجود استرس های جدی ناشی از شیفت های نامنظم و ساعتهای طولانی کارکردن
● آسیب پذیری زنان نسبت به بیماریهای مربوط به کار به دلیل ویژگیهای فیزیولوژیکی آنها و تکنولوژی های طراحی شده نامناسب
موارد ذیل در مورد زنان باردار را می توان به لیست فوق اضافه نمود:
● محروم کردن زنان باردار از کار به خاطر حل مشکلات بالقوه
● ریسک بیشتر در مورد ایستادن یا نشستن های طولانی و رانندگی برای زنان باردار
● شب کاری و کار در محیط هایی با صدای بیشتر از 90 دسی بل
گفتنی است بر اساس نتایج مطالعات انجام شده 62 درصد از آسیب های رباطی ، 89 درصد ازآسیب های مربوط به تایپ تکراری و استفاده ازکی برد ، 64 درصد آسیبهای مربوط به استفاده تکراری از ابزار و قراردادن و برداشتن اشیاء به طورمتناوب و 77 درصد خستگی های چشمی ناشی از کار با کامپیوتر در مورد زنان روی می دهد.
پیامدهای اشتغال برای زنان
پیامدهای مثبت – پیامدهای منفی
پیامدهای مثبت اشتغال
الف) اشتغال زنان باعث افزایش آگاهی و بینش اجتماعی آنان و ایجاد روحیه ی اعتماد به نفس، رشد، استقلال فکری و روحی آنان می شود.
ب) کمک به فهم و درک مسائل زنان و کمک به حل این مشکلات، چرا که با حضور آنان در اجتماع بیشتر مشکلات و مسائل زنان را فهمیده و سعی در رفع آن می نمایند.
ج) بالارفتن منزلت زن در جامعه.
د) مشارکت آنان در تصمیم گیری ها باعث می شود از حالت انفعالی خارج شده و به صورت فعال در اجتماع حاضر شوند.
ه) آشنایی بیشتر با روشهای افزایش بهره وری امکانات مادی و معنوی خانواده و تلاش در جهت افزایش بهره وری.
و) افزایش توان مدیریتی زنان ، که کمک به سزایی در تصمیم گیریهای اساسی خانواده خواهد کرد.
ز) کمک به حفظ شئونات اسلامی و حفظ حریم زن و مرد، در صورت رعایت موازین از طرف زن شاغل.
ح) استفاده از اوقات فراغت و جلوگیری از آسیب پذیری اجتماعی در اثر فقر و نیاز مالی به خصوص در مورد زنان بیوه و مطلقه.
ط) کمک به اقتصاد خانواده.
ی) کمک به شادابی و سلامت روح و جلوگیری از افسردگی در اثر بیکاری و یکنواختی زندگی روزمره.
پیامدهای منفی اشتغال
الف) پیامدهای منفی اشتغال برای زنان
به دنبال انقلاب صنعتی که در غرب اتفاق افتاد، مسائل تازه و جدیدی مطرح شد که یکی از آنها تبلیغ جهت اشتغال در خارج از خانه بود. کارخانه داران و سرمایه داران به دلیل دستمزد کمتر زنان از آنها دعوت کردند تا مشغول به کار شوند و و برای جلب نظر آنها سروصدای زیادی پیرامون حقوق زنان به راه انداختند و خواستار حق مالکیت زن نسبت به درآمد واموال خود شدند. آن ها برای اینکه مادران به خاطر تنها ماندن فرزندان کوچک خود از کار در بیرون از خانه صرف نظر نکنند مهدکودک، شیرخوارگاه و … تأسیس کردند تا مادران با خیالی آسوده، در محیط کار حاضر شوند.
بر اثر این تبلیغات زنان زیادی وارد بازار کار شدند و تا به امروز نیز این روند ادامه یافته است؛ به طوری که در حال حاضر در کل دنیا دو سوم تا سه چهارم کار توسط زنان انجام می شود. آنها 45% از غذای دنیا را فراهم می کنند در حالی که بر طبق آمار تا سال1379 فقط 10% از درآمد جهان به زنها تعلق دارد.
از اثرات منفی دیگر این است که بر اثر کار زیاد به مادران صدمه های جسمی و روحی شدیدی وارد می شود چرا که این مادران به علت درگیریهای اجتماعی و رقابت های شغلی که در محل کارشان رخ می دهد دچار ناراحتیهای اعصاب و روان می شوند.
یکی دیگر از اثرات منفی اشتغال برآورده شدن نیاز مالی زنان می باشد که این امر اگرچه در وهله اول خیلی خوب و مثبت به نظر می رسد اما واقعیت این است که زنی که نیاز مالی نداشته باشد تمایل کم تری برای ازدواج دارد همان طور که اگر مردی نیاز جنسی در خود نبیند ازدواج نمی کند همچنان که این روزها این احساس عدم نیاز از دو طرف فهمیده می شود و به همین دلیل آمار طلاق بسیار بالا رفته است.
کار زنان خطر رقابت بین زن و شوهر را افزایش داده و در نتیجه تفاهم و همدلی آنها آسیب می رساند، چرا که مرد به عنوان پدر خانواده، نان آور خانه محسوب می شود و اگر زن نیز شغل نان آوری را بر عهده گیرد میان زن و شوهر رقابت به وجود آمده و دیگر نمی توانند به دید شریک زندگی به هم نگاه کنند و محیط زندگی همانند محیط کار و روابط دو همکار خواهد بود.
ب) پیامدهای منفی اشتغال بر فرزندان
کار مادر برای کودک یک نوع محرومیت محسوب می شود ، شما ممکن است کودکانی را بشناسید که وقتی مادرشان نیستند ناراحت و افسرده به گوشه ای می نشینند اما همین که مادرشان را می بینند شاداب و سرحال شروع به شیطنت و بازیگوشی می کنند.کودک دوست دارد وقتی که از مدرسه و یا هر جای دیگری به خانه می آید، مادرش در خانه باشد و به استقبال او بیاید تا غم و غصه های خود را فراموش کند. در صورت اشتغال مادر رونق خانه دلگرمی و نشاطی که لازمه ی حضور مادر است از بین می رود و بچه ها شور و شوق بازی را از دست می دهند.
غیبت مادر از سه تا شش سالگی روی کودک تأثیر بدی می گذارد. این کمبود باعث می شود که کودک موجودی شکاک و بدبین و عاری از مهر و محبت به دیگران شود و مبتلا به شب ادراری و بدخوابی گردد.
تکلیف کودکانی که در غیاب مادر به مهدکودک و شیرخوارگاه سپرده می شوند نیز مشخص است. طبق تحقیقات صورت گرفته رشد این کودکان کمتر از حد طبیعی بوده و دچار عوارض منفی می شوند.
کودکستان و دیگر مراکز نگهداری از کودکان نمی تواند جایگزین خوبی برای خانواده باشند و مربیان نیز نمی توانند جانشین خوبی برای مادر باشند.
جدا شدن کودکان از مادران در نتیجه اشباع نشدن آنها از عاطفه مادری، زمینه ساز بسیاری از مشکلات روحی و روانی در آینده خواهد شد، اگرخوب بررسی شود معلوم می شود که جوانان پرخاشگر، ناراحت، بی اعتنا نسبت به قانون و .از تربیت صحیح و عاطفه ی مادری محروم بوده و به همین دلیل گرفتار عقده های روانی و ناهنجاریهای اجتماعی شده اند.
دنیای امروز ، زنان را که از نظر خلقت متخصص و آگاه به فن تربیت هستند به خروج از خانه و کار در بیرون و در مشاغلی که هیچ نوع تناسبی با طبع او ندارد وادار می کند؛ آن گاه کودکان را تنها در خانه و دور از سرپرست رها می کند و زمانی که جرم و جنایت افزایش پیدا می کند، تعجب کرده و دنبال علت آن می گردد.
تاثیر اشتغال بر عملکرد و روحیات زنان
زنان نیمی از جهان را تشکیل می دهند و در شکل گیری الگوی شخصیتی نیمه دیگر نقش بسزایی دارند . همانطور که امام (ره ) فرمودند “از دامن زن مرد به معراج می رود ” و “زنان در استقلال یک کشور می توانند بسیار تاثیر گذار باشند". بنابراین نوجه به ویژه به مسایل و مشکلات زنان از جمله اشتغال می تواند تاثیر شگرفی در جامعه داشته باشد. مشارکت در فعالیتهای اقتصادی باعث تقویت حس اعتماد به نفس ، استقلال ، افزایش قدرت تصمیم گیری و برخورد مناسب با رویدادها و حوادث زندگی می گردد.
در واقع زن با کار و فعالیت اجتماعی قدرت ، خلاقیت ، کارائی و استقلال بیشتری می یابد زنان در ازائ دریافت وجه در مقابل فعالیت اجتماعی و تبادل علم ، اطلاعات ، آگاهی و تعامل اجتماعی استقلال بیشتری می یابند و این استقلال نهایتا به تصمیم گیری بهتر در مقابل مشکلات خانه و محیط کار می انجامد. بنابر این می توان گفت حضور هر چه بیشتر این قشر در عرصه اجتماعی و رفع نابرابری در دستیابی به فرصتهای شغلی زنان سبب کاهش بحران هویت فردی و اجتماعی ، افسردگی ، انزوا، بی اعتمادی و بدبینی نسبت به قوانین حاکم بر جامعه می گردد. بر این اساس توجه به وجود نابرابری ها در دستیابی به فرصت های شغلی مختلف، میان زنان و مردان و نرخ مشارکت متفاوت آنان در بازار کار از حائز اهمیت است.
بایدها و نبایدهای اشتغال زنان
دیدگاه اسلام درباره اشتغال زنان و فعالیت اجتماعی و اقتصادی زنان
دیدگاه اسلام در مورد اشتغال و فعالیت اجتماعی ، اقتصادی زنان نیز تابع نگاه جامع و همه سونگر این دین به جایگاه انسانی و نیازها و مصلحت های فردی و اجتماعی انسان با در نظر گرفتن اهداف کلی خلقت می باشد. چنانچه این نگرش را در تعالیم قرآن کریم و سایر متون اسلامی شاهدیم. نظیر :
الف- حق مالکیت زنان بر اموال خود
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید : مردان از آنچه کسب کرده اند بهره مندند و زنان نیز از آنچه کسب کرده اند بهره مند می باشند ، یعنی همانگونه که اگر مردان در اثر تلاش چیزی تحصیل کنند می توانند مالک آن شوند ، زنان نیز اگر مالی بدست آورند مالک آن خواهند بود. پس این مسئله نشان می دهد که خداوند تبارک و تعالی 1400 سال قبل حقوق اقتصادی و استقلال مالی زنان را به رسمیت شناخته است ؛ در صورتی که زنان غرب از سال 1920 به بعد اجازه دخل و تصرف در اموال شخصیشان را گرفتند. همانطوری که اشاره رفت در این آیه کریمه ، حلال بودن اکتساب و تحصیل در آمد مفروض گرفته شده است.
ب- تشویق زنان و مردان به فعالیتهای اقتصادی
اسلام علاوه بر صدور مجوز در مورد کسب مال و تحصیل درآمد ، همگان را به حضور فعال در صحنه های اقتصادی و اجتماعی دعوت و تشویق نموده است ، و آیاتی که مردم را به آبادانی زمین تشویق نموده است ( هو انشأکم و من الارض و استعمرکم فیها ) که در این موارد ، صرفا مردان ، مخاطب قرآن نیستند بلکه مجموعه مسلمانان و یا انسانها مورد توجه قرار گرفته اند و همگی به طلب فضل الهی که تحصیل درآمد ، یکی از مصادیق آن است ، دعوت شده اند و مسلما ً اشتغال ، یکی از مهمترین راههای کسب مال بوده و از مصادیق بارز فعالیت اقتصادی است.
البته از نطر اسلام وظیفه سنگین اداره مالی بر عهده مرد است و زن در قبال مشکلات اقتصادی خانواده و هزینه های آن شرعا ً مسئولیتی ندارد ، هرچند از نظر اخلاقی پسندیده است که در صورت امکان در این امر مشارکت نماید و سرپرستی مردان نسبت به زنان در خانواده مانع بهره مندی زنان از حقوق فردی و اجتماعی و استقلال در حفظ و دفاع از این حقوق و تصرف در اموال و املاکشان نیست.
اسلام در موردفعالیت اجتماعی زنان به طور عام و اعمال مدیریت آنها به طور خاص ، در عرصه های مختلف با شواهدی که در قرآن مجید و سیره پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع) و در طول تاریخ اسلام وجود دارد ، تأکید نموده است. مهمترین شاهد و تأییدی که بتوان بر قدرت و توانایی زن در اعمال مدیریت ارائه داد ، آیاتی از سوره نحل پیرامون فرمانروایی ملکه سبا است. زنی که حاکم بر سرزمین خود بوده است و زنی مدیر ، مدبر ، حکیم و فرمانروا و اهل مشورت و خردمند است که پس از لبیک به دعوت حضرت سلیمان و هدایت یافتن ، خداپرست می شود.
همچنین فعالیتهای سیاسی حضرت زهرا (س) در ارتباط یا مهاجرین و انصار برای دفاع از حق ولایت علی ابن ابی طالب (ع) شاهدی دیگر است. ایشان به عنوان یک سیاستمدار و یک مدیر آگاه و مسؤول با در نظر گرفتن صلاح و سلامت حاکم بر روح جامعه و حفظ موازین شرعی حضور مستمر خود را در صحنه های انقلاب حفظ می کرد و برای بیعت گرفتن و اثبات حقانیت ولایت ، بارها با مهاجرین و انصار ارتباط پیدا می کرد و هر موقع که ضرورت می دید در اجتماع حضور می یافت و از حریم اسلام و تحریف و یا تصرف در احکام اسلام جلوگیری می نمود.
بررسی عوامل و مشکلات اشتغال زنان در بخش های دولتی
پايين بودن حقوق زنان در مقايسه با نوع كار آن ها از عمده ترين مشكلات اشتغال زنان است. اين يافته طرح پژوهشي « بررسی عوامل و مشکلات اشتغال زنان در بخش های دولتی» است كه آن را محمدصادق مهدوي، عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي در سال 83 انجام داده است.
اين تحقيق در شش استان انجام شد كه از هر استان 400 زن شاغل در بخش دولتي 2000 نفر) و زنان جوياي كار 2000 نفر) مورد پرسش قرار گرفتند.
اين تحقيق نشان مي دهد كه زنان شاغلي كه به طور تجربي با مشكل پايين بودن حقوق شان نسبت با نوع كارشان مواجه اند، اعتقاد دارند كه اين مشكل در بخش هاي دولتي زياد است در حالي كه زنان جوياي كار احتمال وجود اين مشكل را در حد متوسط مي دانند.
همچنين نحوه استخدام و به كارگيري زنان در بخش هاي دولتي يكي ديگر از مشكلات شناسايي شده در اين تحقيق است. به طوري كه زنان شاغل اين مشكل را در حد متوسط به بالا و زنان جوياي كار احتمال وجود اين بي عدالتي را در حد متوسط قلمداد كرده اند.
يكي از مشكلات ديگر زنان، چگونگي تركيب (انجام هم زمان) نقش هاي كاري و خانوادگي با يكديگر است. زنان شاغل اين مشكل را در حد متوسط ارزيابي كرده اند و زنان جوياي كار احتمال وجود اين مشكل را در امر اشتغال زنان پايين تر از حد متوسط قلمداد مي كنند.
برخورد نامناسب اعضاي سازمان و مراجعه كنندگان در ارتباط با كارمندان زن و احساس عدم امنيت نيز به ترتيب از مشكلات عمده اشتغال زنان محسوب مي شود.
يافته هاي اين پژوهش حاكي از آن است كه موانع استخدام و كاريابي زنان در بخش هاي دولتي، عمده ترين مانع اشتغال زنان محسوب مي شود.
مانع بعدي، مخالفت مردان با اشتغال زنان در بخش هاي دولتي است. زنان جوياي كار شدت بازدارندگي اين مانع را بيش از حد متوسط و بيش از زناني مي دانند كه هم اكنون شاغل هستند.
زنان جوياي كار معتقدند عملكرد بخش هاي دولتي در اطلاع رساني درباره فرصت هاي شغلي، بيش از حد متوسط ضعيف است. اگرچه زنان شاغل به حكم درگيري خود در بخش هاي دولتي و آگاهي از فرصت هاي شغلي، شدت بازدارندگي اين مانع را كم تر از حد متوسط مي دانند، اما ميانگين نظرات زنان مورد مصاحبه در حد متوسط قرار دارد و مسوولان اطلاع رساني در بخش هاي دولتي موظف اند براي جبران اين ضعف در عملكرد خود چاره اي بينديشند.
همچنين مانع ديگر، آگاهي پيشين زنان از وجود انواع بي عدالتي ها در سازمان هاي دولتي است. تصور وجود اين بي عدالتي ها خود موجب كاهش انگيزه زنان براي اشتغال در بخش هاي دولتي مي شود.
محقق اين پژوهش دريافته است كه فقدان انگيزه كافي براي اقدام جدي به كاريابي در بخش دولتي يكي از موانع است.
اگرچه زنان جوياي كار بي انگيزه تر از زنان شاغل نيستند، اما آن ها شدت بازدارندگي اين مانع را پايين تر از حد متوسط ارزيابي كرده اند.
همچنين آنان در حد پايين تر از حد متوسط، اشتغال در بخش هاي دولتي را براي سلامتي خود مضر مي دانند به ويژه زنان شاغل بيش از زنان جوياي كار معتقدند كه تصور سلامت زدايي اشتغال مانعي براي اقدام جدي زنان براي كاريابي و اشتغال در بخش هاي دولتي است.
« اعتقاد زنان به كليشه اي بودن نقش هاي زنانه » يكي ديگر از موانع است. شدت بازدارندگي اين مانع در حد متوسط است با اين تفاوت كه زنان جوياي كار شدت اين مانع را كم تر از زنان شاغل قلمداد كرده اند و به عقيده محقق اين يافته كورسوي اميد به آينده اي است كه كليشه نقش هاي زنانه از بين رفته باشد. در مجموع براساس نتايج اين پژوهش مشكلات اشتغال زنان مواردي چون پايين بودن حقوق در مقايسه با نوع كار و ناعادلانه بودن توزيع پاداش ها و مزايا، جلوگيري از دخالت زنان در تصميم گيري ها، سخت گيري مقررات اداري در مورد زنان و عدم احساس مسووليت در قبال مشكلات خاص زنان است.
همچنين واگذاري كارهاي ساده و بي اهميت به زنان، عدم ارزيابي صحيح از توانايي هاي آنان، آزار روحي ناشي از برخورد نامناسب ارباب رجوع، مزاحمت همكاران مرد و عدم حمايت زنان از يكديگر از ديگر مشكلات اشتغال زنان است. اين استاد دانشگاه در فرآيند انجام اين تحقيق به نتايجي دست يافته است و آن ها را به عنوان مشكلات اشتغال زنان مي داند: «ضرررساني اشتغال به زنان، به خطر افتادن سلامت روحي و رواني آنان، طولاني بودن ساعات كارهاي اداري، خستگي ناشي از دوري راه خانه تا اداره، عدم رضايت از كار، تهديد به بركناري از شغل، ممانعت اعضاي خانواده از ادامه شغل و بدرفتاري مديران به عنوان بخش ديگري از مشكلات زنان است.»
او كه در اين پژوهش به بررسي و تحليل موانع و مشكلات اشتغال زنان در بخش هاي دولتي پرداخته است پيشنهاد مي كند بايد تدابيري انديشيد كه ايفاي نقش در بازار كار با ايفاي نقش هاي خانوادگي در تضاد نباشد. همچنين ضرورت ايجاد تغييرات در برخي از قوانين و آيين نامه استخدامي به منظور كاهش بي عدالتي مبادله اي (يعني كمبود حقوق نسبت به ميزان كار) به طور مضاعف احساس مي شود.
محقق همچنين معتقد است آموزش هاي هدفمند رسانه هاي جمعي و فرآيند جامعه پذيري و نهادينه شدن واسطه هاي بين زنان و دولت نيز از موانع شخصيتي زنان براي ورود به بازار كار مي كاهد و همچنين بايد با تجديدنظر در قوانين و آيين نامه هاي مرتبط، از امكان بروز تهديدات و خطرات شغلي عليه زنان جلوگيري كرد.
بررسی عوامل و مشکلات اشتغال زنان در بخش های غیر دولتی
اين مراكز و اعمال سياست هاي حمايتي در قبال به كارگيري زنان و نيز قانونمند كردن روابط كاري در جهت افزايش كارآيي اين مراكز و تأمين رضايت شاغلان، تأثير محسوسي در فرآيند توسعه كار خواهد داشت. يافته ها حاكي از آن است كه ميزان تحصيلات زنان در بخش غيردولتي در حد متناسب است، اين موضوع ناظر بر دو بعد از مسأله است: نخست، بالا بودن سطح انتظار و درخواست آنها در قبال كار و مزايا و دوم، بيانگر استعداد كيفي و آمادگي براي هر نوع سرمايه گذاري طولاني تر اقتصادي و اجتماعي. از نتايج ديگر تحقيق، پايين بودن ميزان سابقه كار در اين بخش است كه اين موضوع نشان دهنده نوسان اشتغال زنان در بخش غيردولتي، جابه جايي متوالي در شغل، عدم ثبات در كار و فعاليت و سرانجام فقدان انتظام سازماني است. همچنين نتايج، بيانگر استخدام قراردادي و روزمزدي اكثريت زنان در اين بخش است كه اين امر منجر به عدم امنيت شغلي مي شود. يافته هاي اين تحقيق، مبين اين واقعيت است كه زنان در بخش غيردولتي از مشكلات فقدان انگيزه و شوق كار، عدم امنيت اقتصادي، فقدان حمايت اجتماعي و عدم امنيت شغلي رنج مي برند، بنابراين لازم است كه براي حل و فصل مشكلات و موانع فوق، هم بخش غيردولتي و هم بخش دولتي سياست هاي مختلفي را مبني بر حمايت از اشتغال پايدار زنان به كار گيرند.رسيدگي به مشكلات صنفي زنان، توجه به افزايش كارآيي و كيفيت فعاليت ها، تأمين حقوق كار زنان، ايجاد شرايط برابر و به دور از نگرش هاي جنسيتي در فعاليت ها، توسعه فرهنگي و حمايت اجتماعي در تمام سطوح تعليماتي و آموزشي مي تواند ابزار تجهيز و بهبود اشتغال زنان را در اين بخش فراهم سازد.
اشتغال زنان وآنچه بحران اقتصادي تحميل مي کند
موضوع اشتغال زنان، فراز و نشيب هاي فراواني را در طول تاريخ به همراه داشته و با پشت سر گذاشتن سرنوشتي غمبار، به مرحله کنوني رسيده است. مساله اشتغال زنان از بدو زندگي اجتماعي مطرح بوده و کار زنان همگام با مردان در مزارع يا منزل يا هم مزارع و هم منزل مساله اي عادي محسوب شده و جزو وظايف آنها به حساب مي آمد.
البته چه بخواهيم و چه نخواهيم، زندگي کم و بيش مدرن و پيچيده امروز، نقش هاي جديدي را در ذهن مردان و زنان امروزي ايجاد کرده و اگر بپذيريم که شرايط زندگي، چنين نقش هايي را بر ديوار انگاره هاي بشري حجاري مي کند، انتظار غريبي نيست که با تغيير شرايط و در دنياي امروز، نقش هاي جديدي براي زنان و مردان خلق شود و آنها با در نظر داشتن تنگناهاي اقتصادي، نقش هاي حجاري شده باستاني خود را ناديده بگيرند.
اشتغال زنان و شاخ و برگ هاي روييده شده از آن، بي شک يکي از مهمترين موضوعاتي است که در مسير عبور از برزخ ميان جامعه سنتي ومدرن مطرح مي شود. کار زنان که در ايران روزگاري تابو محسوب مي شد و صحبت از آن در خانواده براي مردان غيرقابل قبول بود، امروز آرام آرام به واقعيتي گريزناپذير تبديل مي شود.
در اين شرايط جديد، زماني که صحبت از مشکلات زنان در محيط هاي کاري به ميان مي آيد، به سرعت مسايلي همچون نداشتن حقوق و مزاياي برابر در ذهن تداعي مي شود، در حالي که گرفتاري هاي زنان در محيط کار فقط محدود به اين موارد نيست.
تجربه هاي پنهان زنان در محيط هاي کاري، که به علت دوري از بر چسب خوردن معمولا مطرح نمي شود، نشان مي دهد آنها علاوه بر دست و پنجه نرم کردن با تبعيض و بي عدالتي در پرداخت دستمزد يا ارتقاي جايگاه شغلي، در معرض انواع آزارها و رفتارهاي ناشايست نيز قرار دارند.
قضاوت افراد در مورد محيط کار و شناخت آن اهميت بسياري دارد که يکي از اين موارد پوشش مناسب در محيط هاي کار است. اما همه چيز به پوشش ظاهري خلاصه نمي شود.
کلام و نحوه صحبت نيز بايد به نوعي پوشش خاص محيط کار را داشته باشد.
برخي از مردم طوري صحبت مي کنند که از نظر مخاطبشان مناسب محيط کاري نيست. الفاظي که در محافل دوستانه استفاده مي شود در محيط کار باعث بروز تصوراتي غلط در مورد افراد خواهد شد. هر چند که قانون آزادي بيان وجود داشته باشد اما بايد در کلام و صحبت کردن در محيط کاري دقت لازم را داشت.
بررسي ميزان رضايت شغلي در سال هاي گذشته فقط در چارچوب مسائل مالي و حقوقي صورت گرفته، در حالي که در الگوهاي پيشرفته سازماني تلاش مي شود رضايت شغلي نه فقط در حيطه ميزان دستمزد بلکه درزمينه ايجاد امنيت و حس رقابت و نيز شرايط مناسب در محيط کار تامين شود.
امروز در تمامي جهان، تعداد بانوان شاغل رو به افزايش است و در بعضي از کشورهاي پيشرفته جهان، بانوان 50 درصد نيروي کار را تشکيل مي دهند. با وجود اين افزايش، مطالبات اندکي براي اين گروه وجود دارد، هر چند حجم اين مطالبات رو به فزوني است.
البته وجود شرايط بيولوژيک و آناتوميک خاص در زنان سبب افزايش حساسيت ايشان نسبت به عوامل بيماري زاي شغلي در مقايسه با مردان مي شود که از مهمترين اين تفاوت ها مي توان به موارد زير اشاره کرد:
در سيستم اسکلتي - عضلاني: طول ستون مهره هاي زنان بيشتر از مردان است و اين عوامل زنان را مستعد ابتلا به کمر درد و ساير عوارض مفصلي مي کند.
قدرت بدني: چنين به نظر مي رسد که قدرت بدني در زنان در مقايسه با مردان هم وزن و جثه کمتر است هر چند که اين تفاوت قطعي نيست.
سيستم تنفسي: نسبت سطح ريه به حجم بدن در زنان کمتر از مردان است به همين سبب جذب مواد شيميايي از طريق تنفس در محيط کار در زنان آهسته تر صورت گرفته اما به همان نسبت دفع مواد شيميايي جذب شده از طريق ريه نيز کندتر صورت مي گيرد.
صرف انرژي: حداکثر توانايي مصرف انرژي در بانوان کمتر از آقايان است که اين امر ناشي از پايين تر بودن ظرفيت حياتي تنفسي و ميزان هموگلوبين خون در زنان است.
نسج چربي: ميزان چربي در بدن بانوان به مراتب بيشتر از آقايان است اين امر به خصوص در مورد مواد سمي موجود در محيط کار که در نسج چربي جمع مي شوند داراي اهميت است.
هورمون ها: وجود هورمون هاي زنان، سبب افزايش حساسيت بانوان نسبت به بعضي سرطان زاهاي موجود در محيط کار مي شود.
با وجود تمامي نکات و تذکرهاي ذکر شده سه مشخصه اصلي بيش از سايرين موردنظر بوده و شرايط خاصي را براي کار بانوان ايجاب مي نمايد که اين مشخصه هاي اصلي عبارتند از بارداري، شيردهي و مسايل مربوط به دوران ميانسالي.
از سوي ديگر تماس با عوامل بيمار زاي مختلف در محيط کار سبب تاثيرات سو» بر روي باروري و نتيجه بارداري مي شوند به عنوان مثال عوامل بيماري زايي همچون سرب، جيوه، مونواکسيد کربن، آرسينيک، گرما، استرس هاي روحي همچون اشتغال در شيفت کاري شب، اشعه يونيزان و مواردي از اين دست، سبب کاهش باروري، شيوع سقط، تولد نوزادان با وزن کم و نواقص مادرزادي جنين مي شوند.
بسياري از فلزات سنگين، حلا ل ها و آفت کش ها به مقادير زياد، در شير ترشح شده اثر مي گذارد و در صورتي که مادر شيرده در محيط کار خود با اين مواد سروکار داشته باشد، ترشح آنها در شير و ورود به بدن شير خوار سبب مسموميت کودک مي شود. بدين سبب در بسياري از کشورها، کار مادران شيرده در محيط هاي آلوده به بخارات فلزات سنگين ممنوع است.
بنابراين تصميم گيري در مورد شرايط کار بانوان به خصوص بانوان باردار و شيرده بسيار اهميت دارد و شرايط کاري ايشان تا حدودي متفاوت از کار آقايان است. از همين ديدگاه، بازنگري در قانون کاري در جهت تصويب قوانين جديد با حمايت از بانوان به خصوص در زمان بارداري و شيردهي توصيه مي شود.
از ديگر سو، اين واقعيت که نيمي از جمعيت جهان را زنان تشکيل مي دهند و با افزايش تعداد زنان شاغل، نگراني درمورد سلا متي و امنيت آنها نيز افزايش مي يابد، موجب شده تا سازمان هاي بين المللي از جمله سازمان حقوق بشر و سازمان ها منطقه اي و ملي و همچنين سازمان هاي بين المللي غير دولتي مانند NGOها به انحاي مختلف از حقوق کار زنان حمايت کنند. امروزه بيشترين سهم حمايت از اشتغال زنان بر عهده سازمان بين المللي کار است.
اعلا ميه جهاني حقوق بشر در سال 1948 ضمن برشمردن تساوي حقوق زن و مرد، به دستمزد مساوي و حمايت از مادران پرداخته و پس از آن مجمع عمومي سازمان ملل در سال 1967 تساوي حقوق زنان در جنبه هاي مختلف اقتصادي و اجتماعي و مسايلي همچون استخدام، ارتقاي شغلي، تساوي فرد و آموزش حرفه اي و امثال آن را خواستار شده که از اهم موارد حمايت هاي سازمان بين الملل کار از حقوق زنان شاغل، حمايت از جنبه هاي مختلف مادري کارگران زن است.
علا وه بر خطرات ابتدايي براي همه کارگران، مواردي خاص براي سلا متي و ايمني کارگران زن وجود دارد که موانعي براي ورود و باقي ماندن زنان در محيط کار ايجاد مي کند.
بهبود شرايط کار براي زنان در مشاغل مختلف علا وه بر تامين سلا متي و امنيت، تلا شي در جهت جذب و نگهداري زنان کارگر است.
هر سازماني قبل از استخدام نيروي کار زن بايد مطمئن شود که محيط کار براي آنها مناسب است. امروز حدود 60 درصد زنان بالا ي 16 سال به کارهاي مختلف اشتغال دارند و زنان تقريبا 44 درصد نيروي کار و 33 درصد آسيب ديدگان در کار را تشکيل مي دهند.
در اين ميان توجه به ايمني و سلا متي زنان شاغل باردار و شيرده در محيط هاي کاري از اهميت ويژه اي برخوردار است. در واقع دراين گونه موارد کارفرما بايد يک ارزيابي ريسک عمومي را به منظور شناسايي هر گونه ريسک تاثير گذار در محيط کار انجام دهد.
امروزه در بسياري از کشورها، گرايش زنان به اشتغال و دسترسي به سازمان هاي آموزشي و فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي چهره جهان را تغيير داده که در کشور ما نيز براي دستيابي به دستاوردهاي دنياي امروز، دگرگوني هايي در گستره تحولا ت اجتماعي رخ نمود که بازتاب عميق آن، نقش برجسته حرکت زنان در دنياي اشتغال بود.
قطعا اين پديده، يعني ورود زنان به بازار اشتغال و دستيابي آنان به منابع اقتصادي ناشي از کار در خارج از خانه و تسخير فضاهاي تازه اجتماعي توسط آنان، از يک سو شکل سنتي خانواده را تغيير داد و از سوي ديگر در زندگي و نگرش خود زنان تحولي نو به وجود آورد.امروزه اثرات اين تغيير و تحولات، مورد توجه محافل و سازمان هاي جهاني قرار گرفته و گزارش هايي نيز از طرف سازمان ملل منتشر شده که ضمن آوردن آمار و ارقام، وقايع زندگي زنان را در محيط هاي شغلي و مشکلات و صدمات ناشي از کار بيان مي دارد و نشان مي دهد که زندگي زنان در حالي که به لحاظ درآمد وضع بهتري يافته، اما از نظر جسمي و رواني با توجه به شرايط و نوع کار در محيط هاي شغلي، گاه وضعيت غيرقابل تحملي را به وجود آورده است. لذا همواره اين سوال مطرح مي شود که در چنين شرايطي که زنان به ناچار دو شغل تمام وقت (يکي شغل بي مزد خانگي و ديگري شغل بيرون از خانه) با همه پيچيدگي ها و نتايج مثبت و منفي آن را بر عهده مي گيرند، چگونه مي توانند ميان اين دو قطب انساني و نيز تعدد نقش هاي متنوع اجتماعي که از سر ضرورت بر دوش دارند، تعادلي مطلوب و ارزشمند به وجود آورند؟ مشارکت زنان و فصل حضور تازه آنان در عرصه تحولات اجتماعي و تاريخي، همواره در توسعه و پيشرفت جوامع بشري مطرح بوده است، زنان به عنوان بخشي از نوع بشر که مسووليت رفاه بشري را در تمام طول تاريخ بر عهده داشته، همواره در برنامه هاي توسعه کشورها نقش فعال و اساسي داشته اند، اگرچه در بسياري از دوره هاي تاريخي، تعادل مطلوب و استفاده منصفانه از فرصت هاي مشارکت و بروز خلاقيت و استعداد آنان برقرار نشده است. امروزه يکي از مهمترين شاخص هاي توسعه و نوسازي ساختار اقتصاد ملي، مشارکت زنان و نقش آنان در تحرک هاي شغلي و اجتماعي از يک سو و پايبندي آنان در حفظ و حراست از کيان خانواده از سوي ديگر است. تغيير در نقش اجتماعي زنان و حق طلبي آنان در عرصه فعاليت هاي شغلي، آموزشي و اجتماعي سبب شد آنان به هويت تازه اي دست يابند تا نه تنها نيمي از رسالت انسانيت را بر دوش گيرند، بلکه در مقابل همه انسان ها احساس مسووليت کنند. بديهي است هنگامي که زنان از پوسته محدود وظايف خانگي خود رها شدند در نگرش و عملکرد آنان نسبت به وظايف شغلي و خانوادگي تغييراتي عميق به وجود آمد که مي توان اين تغييرات را تابعي از همان روابط کلي و مناسب اجتماعي حاکم بر جامعه دانست. آثار اجتناب ناپذير کار زنان بر روابط با همسران و فرزندان و آثاري که اشتغال زن بر سرنوشت خودش بر جاي مي گذارد، پيچيدگي بيشتري مي يابد به ويژه که زنان کوشيدند زندگي خانوادگي را براساس نوع شغل برنامه ريزي کنند. اين پيچيدگي هنگامي انعکاس مي يابد که زنان در صدد تعريف نقش خود برآمده و در تامين معاش و بروز خلاقيت ها و توانايي هاي آموزشي و شغلي با مردان به رقابت برخيزند و از جهتي نيز نمي توانستند از روابط خانوادگي و وظايف عمده اي که در شبکه ارتباطي خانواده و روابط با اعضاي خانواده دارند غفلت ورزند. بازتابي از اين پيچيدگي نقش که در ميدان آن اشتغال زنان بود، وظايف سنگين و دشواري هايي را پيش روي آنان قرار داد که قطعا تحمل نابي را مي طلبد. پيدايش چنين تغييراتي در جوامع و روابط اجتماعي آن، روز به روز جلوه هاي تازه اي را از فعاليت هاي حرفه اي زنان نمايان کرد. اين دگرگوني ها بر ساختار شغلي جامعه، نظام ارزشي، ديدگاه هاي سنتي، توزيع نقش، پايگاه هاي اجتماعي زن و مرد، ساختار خانواده و روابط سنتي زوجين و از همه مهمتر سرنوشت کودکان تاثير انکارناپذير به وجود آورد. بديهي است، هر رويداد مهمي که در جامعه رخ مي دهد مي بايستي تحت بررسي هاي دقيق و علمي و روانشناختي و جامعه شناختي قرار گيرد تا جنبه هاي مثبت و منفي آن موشکافانه مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد. چنين برخورد اصولي مي تواند به تقويت جنبه هاي مثبت اين فرآيند در جهت تعالي و رشد تاکيد ورزد و جنبه هاي منفي آن را مورد ترميم و بازسازي قرار دهد.ابعاد گسترده خروج بي سابقه زنان از خانه گرچه مزايايي در برداشت، اما تاثيري مهم بر نهاد خانواده و شالوده اساسي رشد کودک در شبکه ارتباطي خانواده و فضاي رواني درون آن بر جاي نهاد که اين رويداد بارها مورد توجه محققان و روانشناسان قرار گرفته است. مشارکت زنان در فعاليت هاي اجتماعي و شغلي، روزنه اميدي در جهان کار به ويژه در کشورهاي صنعتي و در حال حاضر در کشورهاي در حال توسعه به وجود آورد. اين امر چهره دنياي کار را دگرگون ساخت که در بهره وري کار، کارايي اقتصادي و شکوفايي سازمان ها در سطوح ملي و بين المللي مطرح بوده است. به خصوص در جهاني که رقابت راه را براي ايجاد امکانات شغلي جديد هموار کرده و زنان توانستند نيروي کار ارزاني را تشکيل دهند. بدين ترتيب متناسب با نيازهاي جامعه، تنوع مشاغل به وجود آمد و بهره گيري از نيروي بالقوه زنان بيش از گذشته احساس شد. البته در چنين موقعيتي کارکرد خانواده نيز مي بايستي تغيير يابد و زنان به ناچار در کنار همسران خود ساختار خانواده را براساس شغل خود برنامه ريزي کنند که در اين راستا زنان شاغل را مي توان به سه گروه تقسيم بندي کرد. گروه اول آنهايي که با وجود کار خارج از خانه، به هنگام بازگشت به خانه مسووليت هاي خانه داري و فرزندپروري را نيز بر عهده دارند و به دليل تفکيک نشدن نقش ها و بنا به مصلحت، ناچار شدند به امور کارهاي خانه و انجام امور تربيتي فرزند پرداخته و از سوي ديگر رضايت همسر را نيز تامين کنند. در اين گروه، مردان با تصورات قالبي و سنتي خود در خانواده هيچ گونه همراهي و مشارکت در فعاليت هاي درون خانواده با همسران خود ندارند و به اين معتقدند که شغل خارج از خانواده از وظايف اصلي و اساسي آنهاست، تا بتوانند امکانات اوليه زندگي را فراهم نمايند، لذا از ديد آنها، امور خانه داري و کمک به تربيت فرزند، وظايف اصلي زن است. در اين سبک خانواده،کار زن در خارج از خانه و قبول مسووليت و وظايف مضاعف درون خانه به مرور سبب تضادها و مشکلاتي خواهد شد که پيامدها و تبعات منفي آن همواره ساختار خانواده و زندگي همسران و فرزندان را دچار پيامدهاي ناگوار خواهد ساخت. اين پيامدها در وهله اول باعث خستگي روحي و جسمي زنان است که در نهايت به عدم رضايت از زندگي منجر مي شود که اين امر در رابطه با زندگي زناشويي و فرزندان تاثيرات مخربي بر جاي خواهد گذاشت که بازتاب آن پيام هاي معيوب در شبکه ارتباطي خانواده است. پيامد دوم فشار ناشي از کار خارج از خانه از يک سو با همه مشکلاتي که به همراه دارد و فشار ناشي از بار سنگين مسووليت در زندگي خانوادگي از سوي ديگر است که به مرور سبب افسردگي در زنان شاغل خواهد شد. پيامد سوم شامل زنان شاغلي است که مسووليت مضاعف دارند و فشارهاي بيشتري را در خانه و محيط هاي شغلي تحمل مي کنند، اين زنان معمولا درگيري بيشتري با فرزندان خواهند داشت و نسبت به روابط طبيعي زناشويي بي علاقگي بيشتري از خود نشان مي دهند به ويژه آنکه معمولا از سوي همسران خود نيز حمايت هاي لازم را نمي بينند. گروه دوم شامل زناني مي شود که براساس تفاهم و روحيه مشارکت، وظايف خانه داري و تربيت فرزندان را به اتفاق همسران خود انجام مي دهند. در اين گروه خانه و خانواده فضاي مشارکت و مسالمت است نه سلطه. در اين خانواده ها مسووليت ها و وظايف چنان توزيع شده که همسران صميمانه خود را متعهد به انجام آن مي دانند.در چنين بافتي، زنان از حمايت بي دريغ همسران خود برخوردارند. تحقيقات نشان مي دهد مرداني که در کار خانه به همسران خود کمک مي کنند از سلامت بهتر و آرامش بيشتري برخوردار بوده و تعارض و کشمکش هاي کمتري در زندگي زناشويي دارند و در نهايت از بهداشت رواني بهتر در زندگي شغلي و خانوادگي برخوردارند و مهمتر آنکه اين احساس مسووليت و شيوه مطلوب را به فرزندان خود منتقل مي کنند. گروه سوم زنان شاغلي را شامل مي شود که به دلايل مختلف همسر نداشته و خودشان نانآور خانواده هستند و به انجام وظايف دوگانه يعني کار در خارج از خانه و کار در خانه اشتغال دارند و چاره اي جز اين هم نمي بينند. اين گروه از زنان، نقش زنانه و مردانه را به طور همزمان ايفا مي کنند، اين زنان با چنين مسووليت سنگين و خطيري چنانچه از حمايت هاي شغلي و اجتماعي لازم برخوردار نباشند، تعارض ها و پيامدهاي منفي در برخواهد داشت و به بهداشت رواني اين گروه از زنان لطمه خواهد زد. با توجه به موارد بالا، تحقيقات نشان داد که ميان حمايت اجتماعي و سلامت، رابطه وجود داشته و افرادي که از حمايت هاي اجتماعي برخوردارند نسبت به خود احساس مثبت داشته و در زندگي خانوادگي از ثبات بيشتري برخوردارند و مي توانند از پيامدهاي زيان بار دوري جويند. در اين رابطه بحث جدي تعارض هاي ميان شغل و خانواده مطرح مي شود. البته بايد بررسي شود که کار تمام وقت مادر در خارج از خانه، چه عواقبي دارد؟ لازم به توضيح نيست که در اين شرايط پدرها بيشتر درگير کارهاي خانه و بچه داري مي شوند، ولي کارهاي خانه به ندرت به طور مساوي تقسيم مي شود. با اين وجود، تحقيقات نشان مي دهد که مادران شاغل در غالب موارد از خود احساس رضايت بيشتري مي کنند تا مادراني که کار نمي کنند. کودکي که در خانواده اي زندگي مي کند که مادر شاغل است، شاهد روابط مبتني بر برابري بيشتر ميان والدين خواهد بود، از افراد خارج از خانواده توجه بيشتري مي بيند و در خانه در مقايسه با ساير کودکان مسووليت هاي بيشتري خواهد داشت. اگرچه تاثير اشتغال مادر در سازگاري اجتماعي و شخصيتي دخترها بهتر از پسرها گزارش شده، زيرا دختران مادران شاغل، اميدهاي بيشتري به موفقيت و تحصيل دارند و تمايل دارند خود نيز حرفه اي داشته باشند. هر چند در بيشتر جوامع، مسووليت خانه داري و تربيت فرزندان بر عهده زنان است و تعادلي از نظر تقسيم کارهاي خانه داري و مراقبت از فرزندان وجود ندارد، اما برخي از مردان دوست دارند در کارهاي خانه به همسران خود کمک کنند و چنين مرداني سالم تر و راحت تر و بي تعارض ترند و اين تفاهم منجر به احساس تعادل در درون خانواده مي شود. البته نبايد منکر اين شد که در زن و مرد با مشاغل تمام وقت، کمبود عاطفي ديده مي شود، زيرا آنان کمتر همديگر را مي بينند، خيلي کم با هم حرف مي زنند و به طور کلي زمان کمتري را در کنار هم سپري مي کنند. در اين حال، زنان شاغل چگونه مي توانند ميان هويت شغلي، هويت شخصي و هويت خانوادگي خود تعادل برقرار کنند؟ تحقيقات نشان مي دهد که هم مردان و هم زنان، تعارض هاي ميان مطالبات خانواده و شغل را گزارش کرده اند اما به طور معمول، مشکلات بيشتر متعلق به زنان است، زيرا زنان درگير دو شغل تمام وقت هستند. تحقيقي از والدين مرد و زن در مشاغل مديريتي و حرفه اي که همسرانشان عهده دار شغل مديريتي يا حرفه اي بودند، نشان داد که هم زنان و هم مردان در ايجاد تعادل ميان مطالبات شغل و خانواده، مشکلاتي دارند اما در اجراي پرسشنامه استرس، زنان بودند که بيشترين ميزان استرس را تجربه مي کردند. تحقيقات ديگر نشان داد که آن گروه از زناني که بيشتر دلبسته به شغل خود بوده و تمايل داشتند زمان بيشتري را براي خود صرف کنند يا هنگامي که به فعاليت هاي ديگري مشغول بودند به کار خود فکر مي کردند، تعارض شغلي - خانواده بيشتري را نسبت به زماني که دلبستگي شغلي کمتري داشتند، تجربه کردند. زنان دلبسته به شغل تا حدود زيادي نسبت به اينکه آيا مسووليت خانوادگي خود را به طور قابل قبولي انجام داده اند يا خير احساس دلواپسي و گناه مي کردند. پژوهش هاي ديگر نشان مي دهد که احساس گناه و دلواپسي در مورد زنان دلبسته به شغل بيشتر است و همچنين تعارض شغل - خانواده بيشتر در ميان زنان کارگر غيرحرفه اي وجود دارد و به احتمال بالا، ابراز عاطفه و خلق و خوي آنها را تحت تاثير قرار مي دهد. مروري بر تحقيقات انجام گرفته روي مادران شاغل نشان مي دهد که شغل آنها احساس حرمت ذات و خودباوري را در آنان افزايش مي دهد و تشخص و احساس کلي رضايت از زندگي را با وجود استرس شغل - خانواده براي آنها فراهم مي سازد. تحقيقات ديگري نشان مي دهد که به طور کلي زناني که در بيرون از خانه مشغول فعاليت هستند از نظر رواني و جسماني سالمتر از زناني هستند که به طور تمام وقت به کارخانه داري مشغول هستند. تحقيقات ديگري نشان داده که اکثريت زنان کارمند بعد از آنکه محل کار خود را ترک کرده و به خانه مي روند، فشار خون آنها کاهش مي يابد، زيرا با استرس اضافي در رابطه با خانواده و وظايف خانه داري مواجهند. امروزه اغلب زنان تحصيلکرده انتظار دارند که خانواده و کار را با هم داشته باشند. يک مطالعه پرسشنامه اي از نگرش ها و برنامه هاي حرفه اي زنان تحصيلکرده دانشگاه نشان مي دهد آنهايي که آرزوي حرفه اي سطح بالا از نظر حقوق و حيثيت شغلي داشتند در باره نقش زن به عنوان مادر و خانه دار فاقد نگرش سنتي بودند. با وجود همه اين بررسي ها هنوز 85 درصد زنان در طول زندگي خود هنگامي که ناچارند به اداره خانه و مسووليت شغلي بپردازند، هنوز شغل همسر و نگهداري از فرزند را مقدم بر شغل خود مي دانند.
چکیده
اشتغال زنان وشاخ وبرگ های روئیده شده از آن یکی از مهمترین موضوعاتی است که در مسیر عبور از برزخ میان جامعه سنتی و مدرن مطرح می شود.
وضعیت اشتغال زنان در ایران مشابه با کشورهای در حال توسعه در وضعیت مطلوبی نیست. همواره زنانن فرصت های شغلی کمتری دارند و غالبا در بخش غیر رسمی با اندک دستمزد مشغول به کارند. گذشته از این، مشکلات زنان در محیط های کاری محدود به نداشتن حقوق و مزایای برابر نیست بلکه تجربه های پنهان زنان در محیط های کاری به علت دوری از بر چسب خوردن معمولا مطرح نمی شود.
ابعاد گسترده خروج زنان از خانه گرچه مزایایی در بر داشته اما تاثیری مهم بر نهاد خانواده و جامعه بر جای نهاده است. باید در نظر داشت که اشتغال به تنهایی مهم نیست. اشتغال همواره باید با خانواده، اقتصاد و جامعه همخوانی دقیق داشته باشد.
نتیجه گیری
حقیقتا از نظر دینی و عقلی نقش آفرینی محوری زنان را در جامعه را نمی توان نادیده گرفت. چرا که شخصیت های الگویی مانند حضرت زهرا (س)، حضرت زینب (س) یا حضرت معصومه (س) را نمی توان گفت که فقط سرشان به امور خانه وهمسر داری گرم بود وحضور فعال در جامعه را نداشتند. در نتیجه زنان می توانند با به همراه داشتن مسئولیتهای تاریخی خود به عنوان همسر فداکار، مادر مهربان و کدبانوی کاردان، در جامعه هم به طور مفید ایفای نقش کنند.
اما باید علاوه بر داشتن پوشش مناسب ظاهری، کلام ونحوه صحبت خاص محیط کار را داشته باشند تا در معرض آزارها و رفتارهای ناشایست قرار نگیرند واز همه مهمتر زندگی خانوادگی را بر اساس نوع شغل برنامه ریزی کنند و همسر و فرزند را مقدم بر شغل خود بدانند.
منابع
[1] - بررسی مسائل خانوادگی، اجتماعی و روانشناختی زنان ومشاغل آنها / پدید آورنده: خسروی / چاپخانه: زهر/ تاریخ نشر: 1383
[2] - اشتغال زنان و مسائل آنها از چشم اندازهای مختلف/ پدید آورنده : دانش/ چایخانه: عصمت / تاریخ نشر: 1381
[3] - تاثیر اشتغال زنان بر سلامت روان همسرانشان / پدید آورنده: اتادی/ چاپخانه: مریم
[4] - اشتغال زنان ( باید و نبایدها ) / پدید آورنده: محتشمی/ چایخانه: بتول/ تاریخ نشر 1381
[5] - اشتغال زنان ( مجموعه مقالات گفتگوها ) / پدید آورنده: زعفرانچی/ نشر لیلی سادات/ تاریخ نشر 1388
[6] - بررسی موانع و مشکلات اشتغال زنان در بخش های دولتی در سطح ملی/ پدید آورنده: مهدوی/ ناشر: صادق/ تاریخ نشر: 1383
[7] - بررسی صحت و سقم کلیشه های منفی زنان در سازمانها/ پدید آورنده: قلی پور/ چاپخانه: آرین
[8] - بررسی عوامل درون سازمانی بر وضعیت شغلی زنان در بخش غیر دولتی/ پدید آورنده: سفیری/ چاپخانه: خدیجه
[9] – بتول/ محتشمی / اشتغال زنان / بایدها و نبایدها / فصل نامه شورای فرهنگی- اجتماعی زنان / بهار1378 / ش3 / ص81
[10] – رک: ماریو / کله ران / روان شناسی مادران / ترجمه: ن / ایران دوست و شورای نویسندگان خاتون /تهران / نشر خاتون / چاپ دوم / بی تا / ص82
[11] – حسین / اسحاقی / موانع، راهبردها و آسیب های مشارکت زنان / ماهنامه رواق اندیشه / سال چهارم / شهریور1383 / ش33 / صص19-17
[12] – ماریو / کله ران / روان شناسی مادران / ترجمه: ن / ایران دوست و شورای نویسندگان خاتون/ ص82
[13] – رک: همان / ص82
[14] – عبدالله / جوادی آملی/ زن در آیینه جمال و جلال / قم/ نشراسراء/ چاپ چهارم/ 1378./ ص402
[15] – رک: داعی پور/ بزهکاری زنان و عوامل مؤثر در آن / فصل نامه ندا / سال دوم/ 1370/ ش7/ ص27
[16] – بتول/ محتشمی/ اشتغال زنان / بایدها و نبایدها/ فصل نامه شورای فرهنگی- اجتماعی زنان / ش3 / ص81
[17] – رک: علویه / ام الفخر / یاقوت و مرجان / بی جا / علویه ام الفخر/ چاپ اول/ 1372 / ص128
[18] – رک: علی/ قائمی / حیات زن در اندیشه اسلامی / تهران / انتشارات امیری / چاپ اول/ 1373/ ص85-83
[19] – زن در نگاه علم / فصلنامه کتاب نقد / سال پنجم / زمستان1379 / ش17/ ص275
[20] – رک: علی / پریور / خانواده و شادکامی / بی جا/ انتشارات فجر/ چاپ اول / بی تا/ ص126
[21] – همان/ ص13
[22] – رک: باقر / ساروخانی / مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده / ص169
[23] – علی قائمی / روان شناسی و تربیت کودکان شاهد / تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران / چاپ دوم/ 1369 / ص277
[24] – اشتغال زنان / وظایف مادری / تناقض در دیدگاه ها / روزنامه قدس/ سال دوازدهم/ 22/9/1378 /ش3456 / ص6
[25] – علی پریور / هنر زن بودن / بی جا /نشر آثار چاپ اول / 1375 / ص25
[26] - رک: مجتبی هاشمی رکاوندی / مقدمه ای بر روان شناسی زن / بی جا / نشر شفق / چاپ اول/ 1370 / ص58
[27] – فلسفی / گفتار فلسفی / کودک از نظر وراثت و تربیت / تهران / هیئت نشر معارف اسلامی / چاپ یازدهم / بی تا / ص265
[28] – رک: علی پریور / خانواده و شادکامی / ص86
[29] – فصلنامه شورای فرهنگی و اجتماعی / زنان / شماره 3
[30] – www.jobportal.com / سایت فرهنگ و پژوهش
[31] - www.magiran.com / بانک اطلاعات نشریات کشور