سیره ی اقتصادی امام حسن(ع)
سیره ی اقتصادی امام حسن(ع)
زینب سطوتی فکور
چکیده
سیره ی اقتصادی معصومین برای تکامل بشر بسیار مورد استفاده است.سیره ی اقتصادی امام حسن(ع)به عنوان الگوی برتر، در زندگی فردی و اجتماعی هر فرد مسلمان است.که این الگو گیری از آن جهت است که امام حسن(ع)در یک لحضه تمام دارایی خود را می بخشیدند ؛که در روایات بسیاری نمونه های بخشش و سخاوت ایشان آمده است.نتیجه ی کلام اینکه،با توجه به بخشش امام حسن(ع) این نکته قابل برداشت است که ،حضرت هیچ وابستگی به مال نداشته اند.باشد که ما نیز بتوانیم از این امام به عنوان الگوی خود در زندگی فردی و اجتماعی استفاده کنیم.
واژگان کلیدی:سیره،سخاوت،صلح.
مقدمه
حوادث و رویدادهای تاریخی که در سیر طولانی زمان و در میان ملل و اجتماعات مختلف بشری ظهورمی کند؛در اکثر موارد در هم پیچیده می باشد.زیرا هر یک از آنها در زمان و مکان معین ومحدودی وقوع یافته وهرگز با تمام جزئیات خود قابل تکرار نمی باشند.در این تحقیق سعی شده است که با استفاده ازروایات مختلف در مورد سخاوت و بخشش حضرت،ایشان یکی از الگوهای برتر مسلمانان قرار داده شوند.
تعاریف
سیره:سیره در لغت به معنای راه و روش ،قاعده و قانون،رسم و آئین،حرکت،رفتار،راه رفتن و رفتار کردن می باشد.
سیره در اصطلاح به معنای رفتارو نحوه ی زندگی بزرگان اطلاق می شود؛به ویژه چهارده معصوم(علیهما السلام)
صلح:به معنای سازش و آشتی و توافق است و در قرآن نیز به همین معنا آمده است.(سوره ی نساء،آیه ی 35،حجرات آیه ی 10)
سخاوت:سخاوت حد وسط امساک و اسراف و ثمره ی زهد و از شریفترین صفات اخلاقی است. در اسلام سخی کسی است که واجب شرع و مروت را ادا کرده باشد و اگر در یکی از اینها امساک کند بخیل خواهد بود.
شناخت مختصری از زندگانی امام حسن(ع)
ولادت
پیشوای دوم جهان ابو محمد حسن بن علی بن ابی طالب (ع)در نیمه ی ماه مبارک رمضان ،سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود.1 اسم شریف آن حضرت حسن2 و القاب حضرت«سید»،«سبط»،«امین»،«حجت»،«برّ»،«نقی»،«امیر»،«زکی»،«مجتبی»و«زاهد» وارد شده است؛3 و کنیه ی ایشان «ابومحمد»4 می باشد.
خلاصه ی شرح حال
زندگی امام حسن(ع) به سه دوره تقسیم می شود،دوران کودکی،دوران جوانی و دوراتن امامت.دوران کودکی امام در کنار پیامبر،سپری شد و اما دوران جوانی خود را با امیرالمومنین(ع) گذرانده اند و همیشه همراه پدر بود.
اما دوران امامت امام (ع) سخت ترین دوران زندگی ایشان بود،زیرا حضرت سختیهای زیادی را متحمل شد.از بارزترین خصوصیات آن حضرت می توان حلم و بردباری،سخاوت و شجاعت را نام برد؛در بعد علمی نیز امام سرآمد همه بود.در صلح؛امام بزرگترین نرمش قهرمانانه ی تاریخ را انجام داد.زیرا امام برای حفظ خونهای مسلمانان با معاویه صلح کرد؛ولی با قرار دادن شرطهایی برای معاویه.
سرانجام امام به مدینه ی منوره هجرت نمودهو در آنجابه تربیت نیروهای کارآمدو آموزش آنها پرداخت؛تا بدین وسیله فرهنگ اصیل اسلامی را در سرتاسر جهان منتشر سازند.در کنارکارهای فرهنگی هرگز نیازمندان را فراموش نمی کرد و از آنها دلجویی و دستگیری می کردند.
در این مدت معاویه با اعمال نقض پیمان،جنگ روانی در میان دوستان و دشمنان امام حسن(ع)ایجاد می کرد و هوادارا امام را از پستهای مدیریت برکنار کرد. علاوه بر این دست خود را به کشتن شخصیتهای نامدار شیعه آلوده نمود و شروط صلح را یکی پس از دیگری زیر پا نهاد.
ویژگیهای ظاهری
شیخ مفید در «ارشاد» چنین می نویسد که حسن«ع» از نظر آفرینش،هیأت جسمانی،روش و بزرگ منش شبیه ترین شخص به رسول خدا بود.5
اخلاق و رفتار امام حسن(ع)
شماری از دانشمندان گفته اند که امام حسن(ع)از گشاده سینه ترین و نرم خوترین مردم بود و مدائنی می نویسد:«امام حسن(ع)ارشد فرزندان علی(ع) و انسانی بزرگوار،با سخاوت و حلیم بود.ورسول الله (ص) او را دوست می داشت.6»
فضایل امام حسن(ع)
شرافت نسب ـ برای این امام معصوم همین بس که نیای بزرگوار ایشان محمدمصطفب،سرور فرزندان آدم،پدرشان علی مرتضی(ع) سرور پیشوایان الهی و مادرشان فاطمه زهرا پاره تن رسول الله (ص) و بانوی بانوان جهان می باشد.
این شرافت را نوادگان رسول خدا از پدران خود و آنان نیز از پدرانشان به ارث برده اند،و گویی گره های نیزه است که یکی بر روی دیگری قرار م یگرد؛بهترین شاخها و برگها و نیکو ترین ریشه ها از آن ایشان است.7
امام حسن(ع)در زمان خلافت علی (ع)
1.نمایندگی از طرف پدر در بسیج نیروهای رزمنده ی کوفه برای شرکت در جنگ جمل.2.حضور در جنگ صفین.3.تولیت اوقاف علی (ع)؛و بعداز شهادت حضرت علی (ع) امام حسن(ع) به امامت رسید که امامتشان در دوران معاویه بود.8
فریاد رس محرومان
در آیین اسلام ،ثروتمندان ،مسئولیت سنگینی در برابر مستمندان و تهیدستان اجتماع به عهده دارند و به حکم پیوندهای عمیق معنوی و رشته های برادری دینی که در میان مسلمانان برقرار است.باید همواره در تأمین نیازمندیهای محرومان اجتماع کوشا باشند.پیامبر اسلام(ص) و پیشوایان دینی ما،نه تنها سفارشهای موکدی در این زمینه نموده اند بلکه،هر کدام در عصر خود ،نمونه ی برجسته ای از انسان دوست و ضعیف نوازی به شمارمی رفتند.
پیشوای دوم،نه تنها از نظر علم،تقوی،زهد و عبادت،مقامی برگزیده و ممتاز داشت،بلکه از لحلظ بذل و بخشش و دستگیری از بیچارگان و درماندگان نیز در عصرخود زبانزد خاص و عام بود.و نقطه ی امید درماندگان بود.هیچ فقیری از خانه ی آن حضرت دست خالی بر نمی گشت.
هیچ آزرده دلی شرح پزیشانی خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی کرد،جز آنکه مرهمی بردل آزرده ی او نهاده می شد.گاه پیش از آنکه مستمندی اظهار نیاز کند و عرق شرم بریزد،احتیاج او را برطرف می ساخت و اجازه نمی داد رنج و مذلت سوال را بر خود هموار سازد.
ویژگیها و کرامات امام حسن(ع)
ابو نعیم در کتاب«حلیة» چنین نقل می کند که امام حسن(ع) می فرمودند:
ـ «إنی لأستحیی من ربی أن ألقاه و لم أمش إلی بیته؛
من از پروردگارم حیا می کنم که او را ملاقا نمایم در حالیکه با پای پیاده حج به جای نیاورده باشم.»و به همین جهت حضرت بیست بار با پای پیاده به حج رفتند.
و همچنینابو نعیم اصفهانی می گوید: آن حضرت همه اموال خود را در راه خدا دو،سه مرتبه با خدا قسمت کرد تا آنجایی که لنگه ای از دمپایی و کفش را می داد و دیگری برای خودش نگه می داشت.و نویسنده نقل می کند که:روزی امام حسن(ع) شنید که مردی از پروردگارش ده هزار درهم تقاضا میکند،حضرت آن مبلغ را برای او فرستاد.9
ابن عساکر نقل می کند:که به امام حسن(ع) گفتند:ابوذر می گوید:من فقر را بش از ثروت و بی نیازی ،و مریضی رابیش از سلامتی دوست دارم.حضرت فرمود:خدا رحمت کند ابوذر را،ولی من می گویم:هر کس تکبه گاهش به انتخاب احسن خداوند باشد،آرزو نمی کند غیر حالتی را که خدا برای او اختیار فرمود.10
بخشش بی نظیر
حسن بن علی (ع) تمامی توان خویش را در راه انجام امور نیک و خداپسندانه ،به کار می گرفتو اموال فراوانی در راه خدا می بخشید.مورخان و دانشمندان در شرح زندگانی پر افتخار آن حضرت،بخشش بی سابقه و انفاق بسیار یزرگ و بی نظیری را ثبت کرده اند؛که در تاریخچه زندگانی هیچ کدام از بزرگان به چشم نمی خورد و نشانه ی دیگری از عظمت بی نفس و بی اعتنایی آن حضرت به مظاهر فریبنده ی دنیا است.
نوشته اند:« حضرت مجتبی(ع) در طول عمر خود دوبار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار ثروت خود را به دونیم تقسیم کرده و نصف آن را برای خود نگه داشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید.11»
امام مجتبی (ع) گاهی مبالغ قابل توجهی پول را یکجا به مستمندان می بخشید ، به طوری که مایه ی شگفت واقع می شد. نکته ی یک چنین بخشش چشمگیر این است که حضرت مجتبی (ع) با این کار برای همیشه شخص فقیر را بی نیاز می ساخت و او می توانست بااین مبلغ،تمام حتیاجات خود را برطرف نموده و زندگی آبرومندانه ای را تشکیل بدهد و احیاناً سرمایه ای را برای خود تهیه نماید.
اما روا نمی دید مبلغ ناچیزی که خرج یک روز فقیر را به سختی تأمین می کند،به وی داده شود و در نتیجه او ناگزیر برای تأمین روزی بخور و نمیری ،هرروز دست احتیاج به سوی این و آن دراز کند.
سخاوت
الف)سخاوت از دیدگاه امام حسن(ع)
معاویه به امام عرض کرد:ای ابو محمد سه خصلت است،کسی را نیافتم مرا از آن خبر دهد،آیا شما آن سه را برایم بیان می کنید؟حضرت فرمود:
«مروت،نجدت وکرم؛مروت عبارت است از کار دین را اصلاح کردن و دوستی با مردم،نجدت،دفاع از همسایگان و مردانگی در شدت جنگ و صبور بودن و اما کرم،عبارت است از بخشایش پیش از پرسش و نیکی کردن و خوراک دادن در قحطی.»
جود وسخا از قلب پاک وطبع کریم سرچشمه می گیردو از فضایل نفسانی حکایت می کند،امام حسن(ع)در احسان و بخشندگی به مستمندان مشهور و بی نظیر بود،دوبار از دارایی خود کنار رفت و سه بار آن را در میان خود و خدا تقسیم نمود. 13
ب)نمونه هایی از سخاوت و بخشش امام حسن(ع)
حکایای زیادی در کتب تاریخی از جود و احسان حضرت نوشته شده است که ما در این جه به ذکر چند مورد از آن می پردازیم:
1.در برخی از کتب معتبر نقل شده است که روز امام حسن(ع)نشسته بود و غدا تناو.ل می کرد،سگی نیز پیش او ایستاده بود،حضرت هر لقمه ای که به دهان می گذاشت ،لقمه ای نزد سگ می انداخت.مرد ی گفت:یابن رسول الله دستور بفرمائید که این سگ را دور کنم.حضرت فرمود:«آن را راحت بگذار،از خدا شرم می کنم که جانداری نظر به غذای من کند و من به او غذا ندهم و آن را برانم.»14
2.روایت است که امام حسن(ع) نزد معاویه به شام رفت. در روز وردود حضرت امتعه ای بسیار از یکی از نواحی برای معاویه آموردند وبار نامه را نزد معاویه گذالشتند،معاویه آن را به امام حسن(ع) بخشید،چون حضرت از مجلس آن ملعون بیرون آمدبارنامه را به یکی از خادمان معاویه که کفش حضرت را برداشته بود بخشید.15
3.روایت کرده اند که یکی از کنیزهای امام حسن(ع) روزی یک شاخه گل نزد امام آورد و به حضرت هدیه کرد،امام در مقابل آن هدیه ،او را آزاد نمود.بعضی از حاضران گفتند:به خاطر یک گل او را آزاد ساختی؟امام حسن(ع) فرمود:«خداوند این ادب را به ما آموخته است؛آن جا که در سوره ی نسا آیه ی86 می فرماید:«و إذاحیّیتم بتحیّته فحیّوا بأحسن منها»«و هنگامی که کسی به شما تهیت می گوید،پاسخ او را بهتر بگویید. در این مورد تهیت بهتر همان آزاد کردن اواست.16 »
4.دو مرد به شدت با یکدیگر نزاع می کردند،یکی اموی بود و دیگری هاشمی و نزاع آنان بر سر این بود که قوم کدام یک بخشنده تر است؟
یکی از آن دو گفت :تو به سوی ده نفر از اقوام قوم خودت برو و من نیز به نزد ده نفر از افراد ظائفه ی خود می روم و از آنها می خواهیم که به ما چیزی ببخشند.آنگاه مشخص می شود که کدام یک بخشنده تر است.پس اموال را به صاحبانشان باز پس می دهیم،البته آنان با خود شرط کردند که کسی را از این جریان آگاه نسازند.
مرد اموی به سوی ده تن از اقوام قومش رفت و از هر کدام هزار درهم گرفت؛مرد هاشمی هم به سوی امام حسن(ع) رفت.حضرت دستور داد یکصدو پنجاه درهم به وی ببخشند.آنگاه مرد نزد امام حسین(ع) رفت. آن حضرت از وی پرسید پیش از من به چه کسی مراجعه کرده ای؟»وی پاسخ داد:«نخست نزد امام حسن(ع) رفتم. حضرت فرمود:«من نمی توانم افزون بر آنچه سرورم داده است پردازم.»آنگاه به وی یکصدو پنجاه درهم بخشید.
مرد اموی با ده هزار درهم باز گشت ومرد هاشمی با سیصد هزار درهم آمد.با این تفاوت که اموی این مبلغ را از ده نفر جمع کرده بود؛و هاشمی تنها از دو نفر،چون مرد اموی آن همه درهم را دیدخشمگین شد.زیرا شکست خود را در گزافه گویی در مورد قبیله اش مشاهده کرد.
چون این آزمون به پایان رسید،بنابر شرطی که داشتند؛مرد اموی اموالی را که گرفته بود به سوی صاحبانش برد .آنها هم پذیرفتند و مرد هاشمی هم اموالی را که از امام حسن(ع)و امام حسین(ع) ستانده بود با آنان بازگرداند ولی آن دو بزرگوار نپذیرفتند و فرمودند:ما رد بخشش خودرا قوبل نمی کنیم.17»
5.روزی امام حسن (ع) به عده ای از فقرا و مستمندان که چند پاره نان روی زمین ریخته را می خوردند سواره عبور فرمود،آنان از حضرت تقاضا کردند که پیاده شود و با آنها هم غذا شودامام پیاده شد و فرمود:«خدا متکبران را دوست ندارد.»و با آنان مشغول غذا خوردن شد؛سپس افراد مزبور را به مهمانی دعوت فرمود و غذاهایی نیکو به آنان خورانید و لباسهایی زیبا پوشانید و مرخص نمود.18
روزی مردی مستمند حاجت خود را نزدامام حسن(ع) آورد ،آن حضرت به او فرمود: «حاجتت را بنویس و به ما بده.» و چون نامه ی او را خواند دو برابر خواسته اش به او بخشید. یکی از حاضران به او گفت:«یابن رسو.ل الله این نامه چقدر برای او پر خیر و برکت بود.» فرمود:«برکت آن برا ی ما بیشتر بود،زیرا نا را اهل نیکی ساخت.مگر نمی دانی که نیکی آن است که که بی خواهش به کسی چیزی دهند و آما آنچه پس از خواهش می دهند بهای ناچیزی است در برابر آبروی او؛شاید آن فرد شبی را با اضطراب و میان بیم و امید به سر برده و نمی دانسته که آیا در بابر عرض نیازش دست را به سینه اش خواهی زد یا شادی قبول به او خواهی بخشید؟وقتی که با تن لرزان و دل پرطپش نزد تو آمده ،آنگاه اگر تو فقط به قدر خواسته اش ببخشی در برابر آبرویی که نزد تو ریخته بهای اندکی به او داده ای.»19
7.روزی آن حضرت غلام سیاهی را دید که در باغی باغبانی می کرد و خورده نان می خورد و سگی نیز در مقابلش نشسته بود. غلام یک لقمه از نان می خورد و لقمه ای نیز به سگ می داد.
امام پرسید:«چه چیز تورا به این کار روا می دارد؟» عرض کرد:«شرم می کنم که خودم بخورم وبه او ندهم.»حضرت فرمود:«از اینجا حرکت نکن تا من برگردم.» و حضرت نزد صاحب باغ رفت هم باغ و هم غلام را خریدو سپس پیش غلام رفت؛غلام را آزاد کرد و باغ را به او بخشید.20
ج)دلیل بخشش بسیار امام حسن(ع)
یک بار از امام دلیل این همه بخشش را د اینکه چرا سائلی را رد نکرده ،سوال کردند،حضرت فرمود:«من به خدا محتاجم،پس در حالیکه خود محتاجم ،چگونه نیازمندی را از خود برانم.خداوند بر حسب صفتی که داده نعمت خویش را بر من فرو می ریزد؛و من نیز عادت دارم که نعمات او را به مردم ببخشم ، می ترسم اگر من عادت خود را ترک نمایم،او نیز عادت خود را رها کند.»21
ابن باویه به سند معتبر از آن حضرت روایت کرده است که روزی مردی به عثمان گذشتو او بردر مسجد نشسته بود،از او سوال کرد و او امر کرد پنج درهم به او دادند،پس آن مرد گفت: مرا به دیگری راه بنما ،عثمان اشاره کرد که به ناحیه ی مسجد و گفت: برو به نزد ایشان،از ایشان سوال کن. در آنجا جناب امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و عبدالله بن جعفر نشسته بودند.
چون آن مردبه نزد ایشان رفت و سوال کرد،امام حسن(ع)گفت : ای مرد حلال نیست سوال کردن مگر برای سه چیز: اولی خونی که کرده باشد و دیّت، او را عاجز کرده باشد؛و به درد آورده باشد. یا قرضی که دل او را جراحت کرده باشد،یا پریشانی، که او را بر خاک نشانده باشد؛پس برای کدامیک از این ها سوال می کنی؟ سائل یکی از این سه را گفت،جناب امام حسن(ع) گفت پنجاه دینار طلا به بدهند و جناب امام حسین(ع) چهل و نه و عبدالله بن جعفر چهل و هشت دینار.
پس آن مرد به سوی عثمان برگشت،عثمان پرسید چه کردی؟سائل گفت: از تو سوال کردک پنج درهم به من دادی و از من سوال نکردی، چون از ایشان سوال کردک ،آنکه موی بلندی در سر دارد ـ امام حسین(ع) ـ از من چنین سوال کرد و من او را جوا ب گفتم.پس پنجاه دینار به من داد و دیگری چهل و نه دینار و دیگری چهل و هشت دینار.
عثمان گفت مثل این جوانان از کجا توانی یافت، ایشان را به علم از شیر باز کرده اند ،ایشان جمیع خیرات و ملک ها را جمع کرده اند.22
امام حسن(ع) الگوی خدمت گزاری
عمل صالح: آیا انجام واجبات و اعمال عبادی و شرکت در مجالس عزاداری و .. عمل نیک و صالح مربوط به کارگزار و مدیر است؟این اعمال در مورد یک مسئول خصوصیت ندارد بلکه هر مسلمانی باید واجبات خود را انجام دهد و تا می تواند مستحبات را به جا آورد.
سپس بهترین عمل صالح او اجرای عدالت،جلوگیری از ستم،کمک به محرومان و مظلومان و ستم دیدگان ،عمران و آبادانی و .. است؛ و یک مسئول و مدیر، کاری را که بر عهده دارد باید انجام دهد؛امام حسن(ع) نمونه ی بارز عمل صالح و نیک است.با توجه به نمونه هایی که پیش از این به آن اشاره شد؛امام حسن(ع) همیشه به کمک ستمدیدگان و محرومان می شتافتندو هیچ فقیری را دست خالی از در خانه خود رد نمی کردند.
غلبه بر هوای نفس: با توجه به حس ذاتی زیاده خواهی که در انسانها وجود دارد،حب مال و ریاست و .. که امام حسن(ع) اسوه ی غلبه بر هوای نفس است. ایشان با وجود اموال فراوان در صورت مواجهه با فقیر و مستمند ،در بخشش اموال درنگ نمی کردند و بی منت می بخشیدند.
نتیجه
با توجه به روایات مختلف که در این مقاله آورده شده بود امام حسن(ع) با اینکه در سخت ترین شرایط حکومتی قرار داشتند ؛اما!در هیچ یک از اصول مدیریتنی و رهبری خود که از جمله دستگیری از محرومان وستمدیدگان است؛غافل نشدند.و تا پایان عمر و بعد از شهادت شان هم برای مسامانان الگوی مدیریتی و اقتصادی برتری بودند. باشد که مسلمانان وشیعیان سیره اقتصادی ایشان را در زندگی الگو قرار دهند.
پی نوشت
1.محمد بن محد، مفید، الارشاد، ترجمه ی محمد باقر ساعدی خراسانی به تصحیح محمد باقر بهبودی،ص346/ همچنین شیخ طوسی ،امالی ج4،ص28
2.عباس،قمی، منتهی الامال،بی جا،انتشارات هلال،1372،ج1،ص 312
3.محمد باقر ،مجلسی،تاریخ چهارده معصوم(جلاءالعیون)،تحقیق سید علی ماهان،قم،انتشارات سرور،1380،ص379
4.محمد بن محمد،مفید،همان،ترجمه ی محمد باقر ساعدی،ج4،ص346
5.سید محسن ،امین، در آستان اهل بیت، (امام حسن(ع) و امام حسین(ع))، ترجمه یحسن طارمی،وزارت فرهنگ و ارشار ،سازمان چاپ و انتشارات ،1374،ص34
6.سید محمد ،امین،همان،ص36.
7.سید محمد،امین،همان،ص38.
8.سید محمد،امین،همان،ص52.
9.عبدالله محمدی،محمد حسین رحیمیان،روشنگران قرآن، انتشارات دلیل ما،1381،ص104 و105
10.عبدالله محمدیمحمدی،محمد حسین رحیمیان،همان،ص110.
11.مختصری پیرامون زندگانی امام حسن(ع)،چاپ دانشگاه آزاد،ص4.
12.همان،ص 5.
13.احمدبن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه ی محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی فرهنگی،1362 ، ج2، ص156
14.محمد باقر ،مجلسی،بحارالانوار،ترجمه ی محمد جواد نجفی،تهران،انتشارات کتابفروشی اسلامیه، بی تا، ج 43،ص352.
15.محمد بن علی،ابن شهر آشوب،مناقب آل ابیطالب، چاپ بیروت،1412،ج4،ص22.
16.ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، چاپ25، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه،1380 ،ج4،ص42.
17.راضی، آل یاسین، صلح امام حسن(ع)، مترجم سید علی خامنه ای، تهران، انتشارات آسیا،1380 ، ص44.
18.محمد بن علی،ابن شهر آشوب،همان،ج4،ص27.
19. راضی،آل یاسین،همان،ترجمه ی سید علی خامنه ای، ص42.
20.راضی، آل یاسین،همان،ترجمه ی سید علی خامنه ای،ص44.
21.محمد تقی رهبر،مسلم صاحبی،سرچشمه ی های نور، تهران، انتشارات چاپ و نشر بین المللی، 1381، ص255.
22.محمد باقر ، مجلسی، همان، تحقیق سید علی امامیان،ص 405.
فهرست منابع
1.امین، سید محسن، در آستان اهل بیت، ترجمه ی حسن طارمی،وزارت فرهنگ و ارشاد ،سازمان چاپ و انتشارات،1374.
2.ابن ابی یعقوب، احمد،تاریخ یعقوبی، ترجمه ی محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی فرهنگی، 1362،ج2.
3.ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، چاپ بیروت، 1412، ج4.
4.آل یاسین، راضی، صلح امام حسن(ع)، ترجمه ی سید علی خامنه ای، تهران، انتشارات آسیا،1380.
5.رهبر ،محمد تقی، مسلم صاحبی،سرچشمه های نور، تهران، انتشارات چاپ و نشر بین المللی،1381.
6.قمی، عباس، منتهی الامال، بی جا، انتشارات هلال،1372،ج1.
7.مفید،محمد بن علی،الارشاد، ترجمه ی محمد باقر ساعدی خراسانی به تصحیح محمد باقر بهبودی.
8.مجلسی،محمد باقر، تاریخ چهارده معصوم(جلاءالعیون)، تحقیق سید علی امامیان، قم، انتشارات سرور،1380.
9.محمد، عبدالله، محمد حسین رحیمیان، روشنگران قرآن، انتشارات دلیل ما، 1381.
10.مختصری پیرامون زندگانی امام حسن(ع)، چاپ دانشگاه آزاد.
11.مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، ترجمه ی محمد جواد نجفی، تهران، انتشارات کتاب فروشی اسلامیه، بی تا،ج43.
12.مکارم شیرازی،ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشاران دارالکتب اسلامیه،1380،ج4.