ظاهر کار، ورزش و تفریح؛ باطن کار، انحراف جوانان
ظاهر کار ورزش است. برادرهای یوسف آمدند و گفتند: یوسف را به ما بده برویم ورزش کنیم. «أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ» (یوسف/12) یوسف را بفرست با ما فردا بیاید. «يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ» ورزش و بازی کنیم. پوست کار ورزش بود. تفریح! باطنش این بود که یوسف را در چاه بیاندازند.
گاهی وقت ها آدم از همسرش ناراحت است. ظاهرش این است که می آید می گوید: دندان کرم خورده را آدم می کشد. این همسر خوب نیست. طلاق بگیر! ظاهرش این است که طلاق می گیرد. اما باطنش… در آمریکا طلاق گرفتن مثل تاکسی گرفتن در ایران است. خیلی راحت طلاق می گیرند. چون قانون آمریکا این است که اگر مردی از زنش جدا شد، نصف سرمایه مرد را به خانم می دهند. خانم می گوید: پیشنهاد طلاق می کنم. شوهر هم صد میلیون دارد. پنجاه میلیون به من می دهد! خوب می شود و راحت می شویم. طلاق می گیرد و پنجاه میلیون را به حساب خانم می ریزند. بعد در خانه تنها، هر شبی یک جایی می رود. امشب این رستوران بستنی می خورد. فردا یک رستوران ساندویچ می خورد. بعضی از آنها از سگ پشیمان تر هستند. البته این کلمه هم غلط است. سگ که هیچوقت پشیمان نمی شود!
ادامه مطلب در صفحه بعد
صفحات: 1· 2