پیامدهای طلاق (فردی _ اجتماعی)
موضوع :
پیامدهای طلاق (فردی _ اجتماعی)
استاد راهنما: سرکار خانم قاسمی
محقق: جعفرزاده
بهار 89
چکیده
پیامدهای طلاق در واقع شامل آثار و عواقبی که طلاق بر روی افراد و خانواده و اجتماع می گذارد. اهمیتی که مسأله پیامدهای طلاق دارد به خاطر اینکه افراد از عواقب و آثار طلاق آگاه شوند و هنگامی که دچار مشکل شدند سریع به فکر طلاق و جدایی نیفتند .
مقاله طی چندین مبحث و عناوین گردآوری شده است از جمله انواع طلاق ، پیامدهای فردی طلاق در زوجین و کودکان ، خاطره تلخ کودکان ، وضع روانی کودکان ، کودک و خانواده از هم گسیخته ، آمادگی برای تبهکاری ، پیامدهای اجتماعی ، افزایش جرائم و بزهکاری و تضعیف اقتصاد جامعه، از بین رفتن نقشها و حیثیت اجتماعی افراد طلاق ، کشیده شدن جامعه به سوی تنبلی و کسلی و تضعیف بنیه علمی جامعه می باشد.
کلید واژه
پیامد ، طلاق ، زوجین ، متارکه ، نفقه ، فحشا ، جرم ، مخرّب
مقدمه
با سپاس از ذات اقدس اله
طلاق جدا شدن زن و شوهر و در اصل انحلال نکاح دائم با شرایط خاص از جانب مرد است . آثار و عواقبی که طلاق بر روی فرد و اجتماع می گذارد را پیامدهای طلاق می گویند . پژوهش هایی که قبلا در مورد پیامدهای طلاق صورت گرفته شامل پیامدهای فردی و اجتماعی می باشد .
عواملی که باعث به وجود آمدن و تنظیم این مقاله در حد بضاعت شد به خاطر این بود که زوجین که می خواهند طلاق بگیرند کمتر به پیامدها و عواقب طلاق در زندگی خود و کودکانشان فکر می کنند و فقط به فکر آزادی و رهایی خود می باشند .
اهمیت مسأله برای پرداختن به پیامدهای طلاق به خاطر این است که اگر خانواده آگاهی بیشتری از عواقب و آثار طلاق داشته باشند کمتر دچار طلاق می شوند و سعی می کنند زندگی خود را سامان دهند. طلاق در بزهکاری نوجوان اثر دارد . اعتیاد یکی از آثار طلاق در جوانان می باشد . بدبین و سوءظن به جنس مخالف در ازدواج مجدد افراد مطلقه اثر دارد . مشکلات روحی و روانی یکی از آثار طلاق در کودکان می باشد .
روش مقاله به صورت تحلیلی و توصیفی می باشد.
1
تعریف لغوی و اصطلاحی طلاق
معنای لغوی : بسار جدا شونده ﺍﺍ بسیار طلاق دهنده ، زنها که مرتباً ازدواج می کند و طلاق می دهد1 . جدا شدن زن و شوهر .
طلاق بر چند طریق انجام می شود
1. سه طلاق که رجوع در آن جایز نیست جز پس از ازدواج زن با محلل .
2. طلاق بائن طلاقی که بدون نکاح رجوع جایز نیست .
3. طلاق خلع که زن با دادن مال یا بخشیدن کابین بر می گردد .
4. طلاق رجعی طلاقی است که رجوع در مدت عده بدون نکاح جایز است2 .
معنای اصطاحی : طلاق عبارت است از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد یا نماینده او3 .
پیامدهای فردی طلاق
بر اثر اختلاف ها ، درگیری ها ، شاخ و شانه کشیدن ها بالاخره طلاق صورت می گیرد و زن و مرد وارد مرحله دیگری از زندگی می شوند و ناگزیرند بنای جدیدی را احداث و پایه گذاری کنند . ظاهراً کارها تمام است و دیگر نباید مسأله ای داشته باشند ولی دقت و تأمل برای آنها که احساس مسولیتی دارند نشان می دهد که مباحث دیگری هم قابل ذکر است . اگر زن و مرد صاحب فرزند یا فرزندان باشند وجود آنها برای این دو (زن و شوهر سابق) خود مسأله است در خاطره تلخ فرزندان و وضع روانی آنها اینان مقصرند . باید برای کودکان تعیین تکلیف کنند که نزد چه کسی بمانند و چگونه زندگی کنند . مسأله دیدارشان از اطفال و دلداری ها و حمایت ها به گونه ای حل شود4 .
الف . پیامدهای فردی طلاق در زوجین
بدون شک مرد و زنی که سالها و ماهها با یکدیگر زندگی کرده اند سپس از هم جدا می شوند عواطف و احساساتشان جریحه دار خواهد شد و در ازدواج آینده خاطره ی ازدواج قبل دائماً آنها را نگران نگه می دارد و حتی به همسر آینده با یک نوع بدبینی و سوءظن می نگرند . آثار زیان بار این امر بر کسی مشخص نیست لذا بسیار دیده شده که این گونه زنان و مردان برای همیشه از ازدواج چشم پوشی می کنند5 .
پس از طلاق مسائل حل نمی شوند بلکه نوعی جدید از مسائل برای زوجین پدید می آید . خود زن که در پی آن است از این پس چه کند ؟ در کجا زندگی کند ؟ در برابر ملاحظات خویشاوندی چه موضعی بگیرد ؟ چگونه انس ها و عاطفه ها را فراموش کند ؟ شوهر که او هم وضعی شبیه حال زن خود را دارد و برای او دشوار است که روابط و سوابق را فراموش کند و حوادث حال و بعد را نادیده بگیرد . مگر با تجدید فراش و انتخاب همسر جدید مسائل همه حل می شوند ؟ و بالاخره مسأله امور مالی برای زن و مرد مطرح است و هم برای زن سخن از وجود عده و نفقه است6 .
2
خداوند هم در قرآن درباره حقوق زن بعد از جدائی صحبت می کند ، هم از نظر مسکن و نفقه و هم از جهات دیگر .
نخست درباره چگونگی مسکن زنان مطلقه می فرماید : و آنها را هر جا خودتان سکونت دارید و امکانات شما ایجاب می کند سکونت دهید . ( اَسکِنُو هُنَّ مِن حَیثُ سَکَنتُم مِن وُجدِکُم ) راغب نیز در مفردات می گوید : تعبیر مِن وُجدِکُم مفهومش این است که به مقدار توانایی و به اندازه ی غنای خود مسکن مناسب برای زنان مطلقه در نظر بگیرید .
طبیعی است آنجا که مسکن بر عهده شوهر است بقیه نفقات نیز بر عهده او خواهد بود دنباله آید که درباره نفقه زنان باردار سخن می گوید نیز شاهد این مدعا است سپس به حکم دیگری پرداخته می گوید : ( به آنها زیان نرسانید تا کار را بر آنها تنگ کنید و مجبور به نقل مکان و ترک نفقه شما شوند ) مبادا کینه توزیها و عداوت و نفرت شما را از راه حق و عدالت منحرف سازد و آنها را از حقوق مسلم خود در مسکن و نفقه محروم کنید . و آن چنان در فشار قرار گیرند که همه چیز را رها کنند و فرار کنند !
در سومین حکم در مورد زنان باردار می گوید : ( و اگر باردار باشند مخارج آنها را تا زمانی که وضع حمل کنند بدهید) زیرا مادام که وضع حمل نکرده اند در حال عده هستند و نفقه و مسکن بر همسر واجب است .
در چهارمین حکم در مورد حقوق « زنان شیرده » می فرماید : ( اگر حاضر شدند بعد از جدائی فرزندان را شیر دهند اجر و پاداش آنها را بپردازند ) اجرتی متناسب با مقدار و زمان شیر دادن بر حسب عرف و عادت و از آنجا که بسیار می شود نوزادان و کودکان مال المصالحه اختلافات دو همسر بعد از جدائی واقع می شوند .
در پنجمین حکم یک دستور قاطع در این زمینه صادر می کند می فرماید : درباره سرنوشت فرزندان با مشاوره یکدیگر و به طور شایسته تصمیم بگیرید مبادا اختلافات دو همسر ضرر به منافع کودکان وارد سازد از نظر جسمی و ظاهری گرفتار خسران شوند و یا از نظر عاطفی از محبت و شفقت لازم محروم بمانند . پدر و مادر موظفند خدا را در نظر بگیرند و منافع نوزاد بی دفاع را فدای اختلافات و اغراض خویش نکنند . ( وَ اتَمِرُوا بَینَکُم بِمَعرُوفِ ) جمله وَ اتَمِرُوا از ماده ( ایتمار ) گاه به معنی « پذیرا شدن دستور » و گاه به معنی « مشاوره » می آید . و در اینجا معنی دوم مناسبتر است و تعبیر به معروف تعبیر جامعی است که هر گونه مشاوره ای را که خیر و صلاح در آن باشد شامل می گردد و از آنجا که گاهی توافق لازم میان دو همسر بعد از طلاق برای حفظ مصالح فرزند مسأله شیر دادن حاصل نمی شود .
در ششمین حکم می فرماید : ( اگر هر کدام بر دیگری سخت گرفتید و به توافق نرسیدید زن دیگری می تواند شیر دادن آن بچه را بر عهده گیرد تا کشمکشها ادامه نیابد ) اشاره به اینکه اگر اختلافها به طول انجامید خود را معطل نکنید و کودک را به دیگری بسپارید در درجه اول حق مادر بود که این فرزند را شیر دهد اکنون که با سخت گیری و کشمکش این امر امکان پذیر نیست نباید منافع کودک ر به دست فراموشی سپرد باید آن را بر عهده دایه ای بگذارد7 .
3
در آیه بعد ، هفتمین و آخرین حکم را در این زمینه بیان کرده می افزاید : ( آنهایی که امکانات وسیعی دارند از امکانات خود انفاق کنند و آنها که تنگدستند از آنچه خدا به آنها داده است انفاق نمایند و خداوند هیچکس را جز به اندازه آنچه به او داده تکلیف نمی کند ) آیا این دستور یعنی انفاق به اندازه توانایی مربوط به زنان است که بعد از جدایی شیر دادن کودکان را بر عهده می گیرند و یا مربوط به ایام عده است که در آیات قبل به طور اجمال اشاره شده بود و یا مربوط به هر دو است .
معنی اخیر از همه مناسب تر است هر چند جمعی از مفسران آن را تنها مربوط به زنان شیرده دانسته اند ، درحالی که آیات گذشته در این باره تعبیر به اجر شده نه نفقه و انفاق .
به هر حال آنها که توانایی کافی دارند باید مضایقه و سختگیری نکنند و آنها که تمکن مالی ندارند بیش از توانایی خود مأمور نیستند و زنان نمی توانند ایرادی به آنها داشته باشند .
به این ترتیب نه آنها که دارند بخل کنند نه آنها که ندارند مستحق ملامتند و در پایان آیه برای اینکه تنگی معیشت سبب خارج شدن از جاده حق و عدالت نگردد و هیچ یک زبان به شکایت نگشایند . می فرمایند : خداوند به زودی بعد از سختیها آسانی و راحتی قرار می دهد یعنی غم مخورید ، بی تابی نکنید ، دنیا به یک حال نمی ماند . مبادا مشکلات مقطعی و زود گذر رشته صبر و شکیبایی شما را پاره کند8 .
درباره نفقه در روایات هم آمده است از جمله اینکه از امام صادق (ع) پرسیدند : مرد زنش را طلاق می دهد آیا او را بهره مند سازد ؟ حضرت فرمود : آری ، آیا دوست ندارد از نیکوکاران باشد ؟ آیا دوست ندارد از متقیان باشد ؟9
وقتی کسی همسر خود را طلاق می دهد باید از نظر تقوی و انسانیت با تأسّی به رسول اکرم (ص) دو کار انجام دهد :
1. بهره مند ساختن همسر مطلقه از مال و نیکی ، غیر از مهریه و نفقه و کسوه که واجبند.
2. طلاق به سراح جمیل تعبیر شده است طلاقی است که با رعایت همه جوانب انسانی و احترامات متقابل و حفظ سوابق ، به جز امور خصوصی و ادامه این وضع مانند معامله و رفتار با سایر انسانها خصوصاً اگر فرزندان محصول ازدواج ایشان باشند10 .
اسلام برای نظام خانواده و حفظ حقوق زنان و فرزندان اهمیت بسیاری قائل است و از طلاق تا آنجا که ممکن است جلوگیری می کند و ریشه های آن را می خشکاند . در روایات بسیار طلاق گرفتن و گسستن پیوند خانوادگی را مذمّت کرده اند از جمله روایتی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) می فرماید : خشم انگیزترین کار حلال در پیشگاه خدا گسستن پیوند خانوادگی است11 ، و در جای دیگر از حضرت رسول اکرم (ص) روایت شده است که زنان را جز به خاطر بدگمانی جدی طلاق ندهید چرا که خدا نه مردان بسیار زن بگیر را دوست می دارد و نه زنان بسیار شوهر بگیر را12 .
اما هرگاه کار به بن بست کشید و چاره ای جز طلاق و جدایی نبود . اسلام اجازه نمی دهد حقوق فرزندان و یا زنان در این کشمکش پایمال شود حتی طبع جدایی را طوری می ریزد که امکان بازگشت غالباً وجود داشته باشد . دستوراتی هم چون امساک به معروف و جدایی به معروف و نیز عدم زیان و ضرر و تضییق و سختگیری نسبت به زنان و مشاوره شایسته برای روشن ساختن سرنوشت کودکان13 .
4
ب . پیامدهای فردی طلاق در کودکان
کودکان که در آغاز زندگی خود با چنین محرومیت و سرخوردگی ( متارکه والدین ) مواجه شده و باید بسوزند و بسازند . سرنوشت و آینده شان مبهم است معلوم نیست در کنار ناپدری باید باشند یا نامادری یا پدر و مادر خود و یا دربدر و نابسامان .
1. خاطره تلخ کودکان
خدا کند که کودکان آنقدر خردسال باشند که رابطه ناگوار بین زن و شوهر را درک نکنند و نفهمند در بین آنها چه گذشته است ؟ و گرنه این امر چه آثار ناگواری در آنان پدید خواهد آورد ؟ ولی این را هم بگوئیم مگر ممکن است بچه ها آن را نفهمند ؟ اگر امروز نفهمیدند فردا چه خواهد شد ؟ کودکان فراموش نمی کنند که این پدر و مادر به ظاهر مهربان چگونه امنیت روان و آسایش فکری آنها را با درگیری ها و اختلاف خود به خطر انداخته و چگونه روزگارشان را سیاه کرده اند . پدر و مادر در درگیری و طلاق برای خود مأمنی از پیش تهیه دیده بودند ولی برای این کودکان خردسال چه فکری کرده اند ؟ آیا این کودکان قربانی جدال خود خواهی و غرور والدین خود نشده اند ؟ و آیا کودکان آن را فراموش خواهند کرد ؟
بلی ، طلاق ممکن است برای زوجین امری ناگزیر بوده ولی اثرش در کودک باقی می ماند و برای طفل نوعی ضایع کردن ، تباه ساختن و نادیده گرفتن است . زوجین شما با این برنامه کودک را به سوی تباهی سوق داده اید ، مفسده پدید آورده اید و نسل را ضایع ساخته اید و می دانید که خداوند این کار را دوست ندارد14 .
نفرت و خشم از والدین سراسر وجودش را فرا می گیرد و به فکر انتقام از خویشتن و دیگران بر می آید . او به همه مردان و زنان بدبین و مشکوک است اگر مادر عامل جدایی بوده او را عنصر پلید و گنهکار می داند15 .
2. وضع روانی کودکان
پس از جدایی و متارکه به ویژه دیدار رسمی و قانونی از فرزندان و عدم امکان رابطه آزاد کودک با والدین خود و عدم توانایی به ناز کردن ها و نوازش دیدن ها کودک در وضع روانی نادرستی قرار می گیرد . طبع آزادی خواه کودک خود را در محاصره و بند می یابد و می بیند که نمی تواند با پدر و مادر در رابطه دلخواه وضع روانی او مطلوب و مساعد نیست ، خود را دچار تنهایی و بی کسی می داند و در تاریکی و یأس به سر می برد . در برابر مختصر نگرانی و رنجش احساس دلمردگی و یأس می کند و نمی تواند عدم رضایت خود را از متارکه و جدایی والدین ابراز ندارد . اگر کودکان تیزهوش ولی خردسال باشند تدریجاً این تصور در آنان پدید می آید که حتماً خودشان گناهی مرتکب شده اند و امر و نهی والدین درباره شان اثر نگذارده و در نتیجه خود آنها را به جان هم انداخته و کارشان را به اختلاف و جدایی انداخته است و این تصور وضع روانی آنان را از بد بدتر می سازد .
در همه حال کودکان بخصوص آنها که شدیداً به پدر و مادر وابسته بوده و از آنها نازکشی دیده اند وضع روانی خوبی ندارند. وضع موجود را نمی توانند تحمل کنند ، حال و رفتار و دیدشان غیر عادی و توام با بدبینی و نگرانی است با اندک رنجی خود را می بازند16 .
5
3. کودک و خانواده از هم گسسته
پس از متارکه معمولاً کودکان وضع عادی ندارند ممکن است در کنار پدر ، مادر ، بستگان ، ناپدری ، نامادری زندگی کنند و یا گاهی چون توپی دست به دست شوند : امروز خانه مادربزرگ ، فردا خانه عمه ، روز بعد خانه خاله و . . .
اساس حیات متعادل برای کودک در این است که برخوردار از مهر متعادل مادری و جنبه های عدل و انضباط پدری باشد می دانیم که پس از طلاق یک کفه این ترازو می لنگد و گاهی هم هر دو کفه و زمانی هم نوسان آنقدر زیاد است که اصلاً بر روی آن نمی توان حساب کرد . تحول ها و طوفان ها در زندگی و در روحیه طفل اثر می گذارند .
به گونه ای که بررسی های روانکاوان نشان داده است این چنین کودکان لجوج ، حساس و زودرنج ، بدبین ، مزاحم و در مواردی خرابکار بار می آیند . تحقیقات دیگری در این رابطه نشان داده اند که رابطه ای است بین سلامت جسمی و روانی کودک یا خلق و خوی خویش فرزندان با آنچه که در بین والدین می گذرد . اگر روابط نیکو باشد آثار آن مثبت است و اگر روابط نادرست آثار آن منفی . جو بدبختی در کودک اثر می گذارد و او را به سوی بدبختی می کشاند17 .
4. آمادگی برای تبهکاری
بررسیهای روانکاوان نشان می دهد کودکانی که در دوران خردسالی با محرومیت و ناکامی به ویژه در جنبه عاطفی دمساز بوده اند در بزرگی یا مجرم شده اند و یا آمادگی برای جرم و تبهکاری داشته اند و این اصلی است که عمومیت دارد .
تحقیق دیگر نشان داده است کودکانی که با پدرزن طلاق داده و یا با مادر بیوه خود بزرگ شده اند . 50 % بیش از دیگر کودکانی که در محیطی عادی و متعادل و زیر دست والدین بوده اند آمادگی برای ارتکاب جرم دارند و رقم برای کودکانی که پدر و مادری زنده ولی از هم جدا شده دارند بیشتر است . هم چنین تحقیقات تجربی دیگران در مناطق دیگر نشان داده اند از انگیزه های مهم ارتکاب جرم و جنایت طلاق والدین است و این امر حتی در مواردی سبب گمراهی و اغفال کودک و تن دادن به ولگردی و خودفروشی می شود زیرا نیاز عاطفی آدمی را برای ارضا وا می دارد که تن به هر خواسته ای بدهد18 .
پیامدهای اجتماعی طلاق
پیامدهای اجتماعی طلاق نیز موضوعی در خور تأمل است . تا کنون در تأملات انجام شده به تأثیر طلاق بر زنان و فرزندان و مردان بسنده شده ، حال آنکه می توان پیامدهای طلاق را ساختارهای فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی نیز پی گرفت . شیوع طلاق سبب می گردد که هر نظام حکومتی آن را به عنون یک واقعیت فراگیر به رسمیت بشناسد ، احیاناً زمینه هایی برای قبح زدایی از آن بیابد .
6
سیاست های تأمین اجتماعی را به سمت حمایت از خانواده های طلاق جهت دهد در الگوهای مشارکت اجتماعی ، حضور زنان را به نگاهی متفاوت پی گیرد و در قوانین کار و الگوی اشتغال با فراخوان زنان به بازار کار نیاز به تحمل هزینه های گزاف برای پشتیبانی از زنان مطلقه خانه دار را کاهش دهد .
پدیده ی طلاق علاوه بر فروپاشی هسته ی اولیه اجتماع یعنی خانواده ، اثرات مخربی را بر کل جامعه وارد و معضلات ، مشکلات و بزهکاری های فراوانی را در جامعه ایجاد خواهد کرد . با افزایش طلاق یکپارچگی اجتماعی از بین رفته و روابط اجتماعی بیمار شده و روح پویایی جامعه از بین می رود جامعه ای که درگیر طلاق است به مسائل ذیل گرفتار می شود19 .
الف ) افزایش جرائم و بزهکاری
به اعتقاد بسیاری از آسیب شناسان اجتماعی و جرم شناسان رابطه مستقیمی میان طلاق و افزایش میزان گرایش افراد خانواده به بزهکاری و نقض قوانین وجود دارد به طور مثال مردی که از همسر خود جدا شده و خانواده ی پدری اش نیز او را نمی پذیرند ناچار می شود که دور از خانواده در منزل دیگر زندگی کند که به مرور زمان حس تنهایی به او روی می آورد و چون طعم تلخ ازدواج را چشیده و حاضر به ازدواج دیگر نمی شود برای عدم تنهایی خود دوستان را به منزل دعوت می کند و سپس اگر دوستان او ناباب باشند او را در خط اعتیاد می اندازند و به تباهی می کشانند20 و همچمنین امروزه بخشی از معضلات اصلی جامعه ما زنان مطلقه ای هستند که در خیابان ها با آرایش غلیظ خود ، برای کسب در آمدی جوانان و مردان هوسباز و بوالهوس را به دامن فساد کشانده و می کشاند ! 21
زن پس از طلاق متحمل پس لرزه های روحی و فشارهای روانی آن نیز می شود و از سوی دیگر همه سعی دارند برای او نسخه های جدید بپیچند و یا او را سرزنش کنند پس برای رفع این مشکلات و برداشتن بار منفی این مشکلات ترجیح می دهد چند ساعتی از خانه بیرون بماند که این خود باعث بروز مشکلات جدید برای اوست و از این بدتر زن طلاق است که خانواده اش از او حمایت نمی کنند و درآمد اقتصادی نیز نداشته باشد ، چنین زنی برای کسب درآمد خود در خیابانها به فحشا و فساد تن می دهد و مجبور به خوابیدن در پارک ها و خیابانها می شود و بعد از آن ممکن است به اعتیاد روی بیاورد و برای تسکین دردهای روحی و روانی خود مشروبات الکلی مصرف کند و برای کسب درآمد و ارضای جنسی خود تن به خودفروشی دهد .
همچنین بزهکاری در فرزندان طلاق نیز به چشم می خورد به طوری که بر اساس مطالعات انجام شده در کشور ایران 95 درصد نوجوانان و جوانانی که به اتهام دزدی در مراکز بازپروری به سر می برند فرزندان خانواده هایی هستند که پدر و مادرشان از هم جدا شده اند و نیز 20/5 درصد از مراجعان به مراکز بازپروری معتادان کل کشور در6 ماهه اول 1277 از فرزندان طلاق هستند که علت اصلی گرایش به این بلای خانمان سوز را همان جدایی پدر و مادر ذکر کرده اند و بنابر اظهارات مدیر کل امور آسیب دیدگان بهزیستی 95 درصد دختران فراری از فرزندان خانواده هایی هستند که پدر و مادر آنها طلاق گرفته اند یا پدرومادر آنها فوت کرده اند22 .
7
جرم شناسی درباره تأثیر طلاق بر روی کودکان و گرایش آنها به بزهکاری می گوید : بر اساس تحقیقات صورت گرفته توسط آسیب شناسان سازمان بهزیستی اکثریت کودکان خیابانی و کارتن خواب از فرزندان طلاق هستند ، به عبارت دقیق تر طلاق را می توان پیش زمینه ارتکاب جرایم و بزهکاری برای فرزندان طلاق دانست ، زیرا آنان از داشتن یک پناهگاه امن خانوادگی منع شده و مجبور شده اند برای رهایی از شرایط نابسامان خانوادگی از خانه فرار کنند .
بر اساس بررسی های صورت گرفته بیشتر کودکانی که در خیابان ها به تکدی گری اشتغال دارند و همچنین کودکان خیابانی و کارتن خواب دارای تک سرپرست بوده اند . به عبارت دیگر یا مادرشان طلاق گرفته یا اینکه پدرشان فوت کرده یاحتی برعکس .
بنابراین آنها فاقد پدر و مادر در یک زمان هستند . تحت چنین شرایطی این کودکان با مشکلات شدید اقتصادی مواجه شده و چون نان آور خانواده محسوب می شوند به مشاغلی نظیر سیگارفروشی ، دستفروشی ، خرید و فروش مواد مخدر ، دزدی ، جیب بری و باندهای سرقت و . . . گرایش پیدا می کند.
وی می افزاید : « کودکان طلاق و خیابانی ، بزهکار بالقوه هستند ، زیرا پدر و مادر چنین کودکانی قادر به نظارت بر اعمال و رفتار آنها نیستند . متأسفانه این کودکان در جامعه یکی از اهداف اصلی اعمال مجرمانه محسوب می شوند و در معرض بزهکاری و بزه دیدگی های فراوانی قرار می گیرند »23
جامعه شناسان نیز در مورد تأثیر و پیامدهای اجتماعی فرزندان طلاق می گویند : معمولاً مجرمان امروز ، خود ، قربانیان جرائم دیروز بوده اند سپس بچه های طلاق ممکن است در یک تحلیل سطحی به این نتیجه برسند که جامعه و بویژه اطرافیان نزدیک در حق آنها ظلم کرده اند و لذا در سال های بعد همواره مترصد کسب فرصت مناسب برای انتقام گیری از آنها خواهند بود و دقیقاً همین جاست که باید زنگ خطر را برای جامعه نواخت زیرا زمینه برای وقوع جرائم فراهم شده است که از جمله جرائم ، قتل ، خودکشی ، مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی ، خرید و فروش قاچاق ، دوستی های خیابانی ، فحشا و دزدی و . . . می باشد . 24
ب ) تضعیف اقتصاد جامعه
احتیاجات اقتصادی همچنین می طلبد که زنان طلاق ، مردان طلاق و همچنین کودکان طلاق با تشکیل خانواده های جدید به ترمیم روحی و رفع نیازهای خود بپردازند اما چنین شرایطی برای بسیاری از ایشان در جامعه ی ما فراهم نیست ، پس جامعه برای رفع مشکلات آنها و جلوگیری از کشیده شدن آنها به خیابانها و انجام جرمهای بی شمار برای رفع نیازهایشان باید به فکر سر پناهی برای آنها باشد و برای تأمین شدن آنها بکوشد و یا بازارهای کار برای زنان مطلقه فراهم بیاورد و آنها را با صرف کردن هزینه ها از فحشا دور کنند و یا زنان و مردانی که طلاق گرفته اند و دچار اعتیاد شده اند را با صرف هزینه ترک بدهد و یا با پرداختن خرج و مخارج تحصیل کودکان طلاق آنها را به درس خواند تشویق کند و از تکدیگری بچه های طلاق جلوگیری کند .
8
ج ) از بین رفتن نقشها و حیثیت اجتماعی افراد طلاق
زن و مرد حیثیت و آبروی اجتماعی خود را بعد از طلاق از دست می دهند زود در بین مردم یا یک فرد هوسران و یا یک عنصر سبک مغز و ناسازگار معرفی می شوند مدتی تنها می مانند و زندگی آنها مختل می شود25 .
در صورتی که یکی از زن و مرد شغل اجتماعی داشته باشند در محل کار خود انگشت نمای دیگر همکاران می شوند و حتی در خانواده های خود و در بین دوستان و همسایگان و اقوام و خویشان و فامیل دائماً زیر نظر می باشند و حرفشان بر سر زبانها می باشد این قضیه درباره ی زن بیشتر و دقیق تر می باشد به طوری که زندگی را بر او سخت می کند تا جایی که او می ترسد از خانه ی خود خارج شود و یا لباس جدیدی بپوشد .
پس افراد طلاق زندگی اجتماعی سختی نیز به همراه خواهند داشت .
د ) کشیده شدن جامعه به سوی تنبلی و کسلی
مسلماً جامعه ای که افزایش طلاق را بچشد رو به سوی تنبلی می رود زیرا که وقتی زن و مرد طلاق درگیر مشکلات روحی روان یشوند به تبع خانواده های آنها نیز با این مشکل دست و پنجه نرم خواهند کرد و همچنین بچه های طلاق نیز که دچار افسردگی ناشی از جروبحث والدین و احیاناً ضرب و شتم آنها شده اند این روحیه را نیز به دوستان خود منتقل می کنند و وقتی افراد طلاق اعم از فرزندان طلاق و مرد و زن مطلقه روحیه ی کسل و افسرده ی خود را به دیگران منتقل کنند همه افراد جامعه تحت تأثیر این روحیه آنها قرار خواهند گرفت و به طبع آنها نیز کسل خواهند شد.
از طرف دیگر نیز مسئولین به جای رسیدگی به کارهای مهم اجتماع و باز کردن گره های جامعه باید به فکر برطرف کردن این معضل بزرگ باشند و در صدد رفع آسیب های منتج شده از طلاق باشند مثلاً بخشهای قضایی کشور درگیر رسیدگی به شکایات زن و مردی که می خواهند از هم جدا شوند می شود و همچنین سازمانهای دیگر از جمله بهزیستی باید به فکر تأمین جا و مسکن برای کودکان طلاق باشند و دولت نیز به فکر ایجاد شغل برای زنان مطلقه باشد و به این ترتیب از کارهای مهم تر باز می مانند .
ه ) تضعیف بنیه علمی جامعه
انزوا طلبی و شرکت نکردن در امور اجتماعی و فعالیتهای فوق برنامه از جمله آثار طلاق بر روی کودکان طلاق در مدرسه می باشد و تحقیقات نشان داده است که بیش از نیمی از کودکان طلاق در انجام تکالیف مدرسه ضعیف می باشند .26
دانش آموزی که از خانواده های بحران زده به مدارس می آیند غالباً دارای روحیه ناآرام ، روانی سرکش و ضمیری عصیانگر هستند که مهار آنها به ارائه خدمات مشاوره ای حرفه ای نیاز دارد و کاهش قدرت تمرکز ، افت تحصیلی شدید و
9
دست زدن به رفتار ایذایی و بیش فعالی از رفتارهای چنین دانش آموزانی می باشد27 که چنین دانش آموزانی بر روی دیگر دانش آموزان تأثیر گذاشته و گاهی فضای کلاس را بر هم زده و باعث لغو شدن کلاس درس و آموزش می شوند .
پس اگر در جامعه ای طلاق و جدایی فزونی یابد و کودکان طلاق نیز بیشتر شوند در مدارس با چنین مشکلاتی رو به رو خواهیم بود که باعث تضعیف سطح علمی جامعه می شود .
10
نتیجه
حاصل سخن آنکه طلاق معضل بس بزرگی می باشد که در آموزه های دینی نیز به عنوان منفورترین حلال از آن یاد شده است که پیامدها و آثار مخربی از آن منتج می شود که به وضوح بر زوجین و فرزندان طلاق دیده می شود و باید از آن غافل نبود که به تبع جامعه نیز دستخوش چنین پیامدهای حاصله از طلاق می شود چرا که جدایی زن و مرد ، از هم گسیختگی خانواده ها را در پی دارد و از هم گسیختگی خانواده ها به عنوان هسته ی اولیه اجتماع اثرات سوء و مخربی را بر کل جامعه می گذارد و همچنین ریشه ی بسیاری از بزهکاری ها و جرائم اجتماعی نیز طلاق می باشد چرا که تمامی آمارها بیانگر این واقعیت هستند که رابطه ی مستقیمی میان طلاق و جرم های اجتماعی می باشد .
پی نوشت
1. محمد . بندر ریگی . فرهنگ بندر ریگی ( عربی به فارسی ). مهارت . انتشارات علمی . 1378 . ص 1324
2. حسینعلی . وکیلی . فرهنگ فارسی به فارسی . اقبال . اسفند 1375 . ص 350
3. سید حسین . صفایی . اسدالله . امامی . مختصر حقوق خانواده . میزان . 1386 . ص 210
4. علی . قائمی . نظام حیات خانواده در اسلام . گروه تحقیقات و تألیفات . 1384 . ص 392 و 391
5. محمد . وحیدی . احکام خانواده . سنابل . 1385 . ص 253
6. علی . قائمی . نظام حیات خانواده در اسلام . گروه تحقیقات و تألیفات . 1384 . ص 393 و 392
7. ناصر . مکارم شیرازی . تفسیر نمونه . جلد 24 . سوره طلاق . آیه 6 . دارالکتب الاسلامیه . 1382 . ص 250 – 246
8. همان . ص 251 – 250
9. سید علی . کمالی . قرآن و مقام زن . انتشارات اسوه . 1371 . ص 167
10. همان . ص 168
11. علی . کرمی فریدنی . پرتوی از پیام پیامبر . برگردانی تازه از نهج الفصاحه . حلم . تابستان 1385 . ص 30 . ماره 16
12. همان . ص 461
13. ناصر . مکارم شیرازی . تفسیر نمونه . ج 24 . دارالکتب الاسلامیه . 1382 . ص 251
14. علی . قائمی . نظام حیات خانواده در اسلام . گروه تحقیقات و تألیفات . 1384 . ص 394
15. www.mardom salari.com
16. علی . قائمی . نظام حیات خانواده در اسلام . گروه تحقیقات و تألیفات . 1384 . ص 396-395
17. همان . ص 397
18. همان . ص 398
19. banovan.mihanblog.com
20. shams47.blogfa.com
21. hewneyt.minanblog.com
22. shams47.blogfa.com
23. www.magiran.com
24. www.aftab.ir
25. زین العابدین . کاظمی . زناشویی راز خوشبختی . پیام حق. 1381
26. www.amirparizad.com
27. markazi.isha.ir