چرا به امام حسین ثارالله می گویند؟
در باره این موضوع نخست باید گفت: این لقب برای دو امام معصوم، امام علی (ع) و امام حسین (ع) وارد شده است. در زیارت امام حسین (ع) میخوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ»؛[1] سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون خدا.
در مورد معنای ثار الله دو احتمال وجود دارد:
1. به معنای خونخواهی: درکتب لغت واژه «الثار» را به معنای «الطلب بالدم؛ یعنی خونخواهی» معنا کردهاند. بر این اساس؛ «ثارالله» یعنی کسی که ولی دم و خونخواه او خدا است.
لازم است بدانیم که ندای خونخواهی حسین (ع)؛ یعنی شعار «یا لثارات الحسین»، شعار قیام توابین و نیز قیام مختار، بوده است،[2] و همچنین شعار فرشتگانی است که کنار قبر او تا ظهور امام زمان (عج) میمانند،[3] و نیز شعار حضرت مهدی (عج) در هنگام قیام[4] و شعار یاوران شهادت طلب او است.[5]
...
معنایی که از واژه «ثارالله» بیان گردید، مورد پذیرش گروه زیادی از دانشمندان اسلامی قرار گرفته است[6]؛ بر طبق این معنا «ثاراللَّه» یعنى اى کسى که خونبهاى تو متعلق به خدا است و او خونبهاى تو را میگیرد؛ زیرا تو متعلق به یک خانواده نیستى که خونبهاى تو را رئیس خانواده بگیرد، و نیز متعلق به یک قبیله نیستى که خونبهاى ترا رئیس قبیله بگیرد، تو متعلق به جهان انسانیت و بشریت هستی، تو متعلق به عالم هستى و ذات پاک خدایى، بنا بر این خونبهاى تو را او باید بگیرد، و همچنین تو فرزند على بن ابى طالب هستى که شهید راه خدا بود و خونبهاى او را نیز خدا باید بگیرد.2. به معنای خون خدا: از کلام علامه مجلسی (ره) استفاده میشود که «الثأر» به معنای خون و خونخواهی آمده است[7]؛ و آنچه گفته ایشان را تأئید میکند معنایی است که کتاب لسان العرب از واژه «الثار» ارائه کرده است. این کتاب لغت میگوید: «الثَّأْرُ الطَّلَبُ بالدَّمِ، و قیل: الدم نفسه»؛ یعنی واژه «الثار» به معنای طلب کردن خون است و گفته شده که به معنای خود خون نیز آمده است.[8] پس میتوان گفت که حسین (ع) خون خدا است، اما آیا براستی میتوان این معنا را پذیرفت و آیا خدا جسم است که خون داشته باشد و آیا اصولا چنین تصوری از خدا میتواند صحیح باشد؟!
در پاسخ باید گفت: واژههایی؛ مانند یدالله و… که در فرهنگ اسلامی بکار برده میشود، یک تعبیر کنایی یا مجازی تلقی میشود[9]؛ مثلا آنگاه که گفته میشود علی (ع) یدالله است، منظور این نیست که خدا جسم است و مانند انسان دستی دارد و دست او حضرت علی (ع) است، بلکه مقصود آن است که علی (ع) مظهر قدرت الاهی است.
بر این اساس؛ مصحح اطلاق لقب «ثارالله» بر امام حسین (ع)، میتواند یکی از احتمالات زیر باشد:
1. اضافه «ثار» به «الله» اضافه تشریفیه است؛ یعنی این خون به الله که شریفترینِ موجودات است، اضافه شده تا کسب شرافت کند و دانسته شود که این خون، خون شریفی است؛ زیرا برای خدا ریخته شده و از این رو به خدا تعلق دارد، همان گونه که در «هذِهِ ناقَةُ اللَّه»[10] ناقه به الله یا در «بیت الله» و «عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّم»[11]، بیت به الله و ضمیر خطاب، برای کسب شرافت، اضافه گردیده است.[12]
2. انسان کاملی که در مدراج کمال به مقام قرب فرائض[13] راه یافته، «یدالله» و «لسان الله» و «ثارالله» میشود؛ یعنی دست خدا میشود که اگر خدا بخواهد کاری را انجام دهد با دست او انجام میدهد. زبان الاهی میگردد که اگر خدا بخواهد سخن بگوید با زبان او سخن میگوید، و خون خدا میشود که اگر خدا بخواهد به خود و مکتب خود در جامعه حیات ببخشد از خون او استفاده میکند. امام علی (ع) و امامحسین (ع) «ثارالله» هستند؛ زیرا خونی که از آن دو امام (ع) بر زمین ریخته شد موجب گردید تا حیات تازهای به کالبد دین دمیده شود.
به هر حال در متون دینی ما، لقب «ثارالله» برای امامحسین (ع) بکار برده شده است. ما معتقدیم که معنای اول اگرچه معنای درستی است، اما معنای دوم نیز میتواند معنای صحیح لقب «ثارالله» باشد و برای اهلش که به عمق این معنا راه یافتهاند، از جهاتی در اولویت قرار داشته باشد.
در این نگاه، آن امام بزرگوار (ع) خون خدا است از آن جهت که خونش حیات تازهای به کالبد دین دمیده و باعث شده که نام خدا زنده گردد. خدایی که می رفت کم کم از یادها و خاطرهها محو شود و عبادتش تبدیل به عادت.
از این جهت گفته میشود که، اسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء است، و بدیهی است که انسان زنده برای بقایش نیاز به خون دارد و جاری بودن خون در رگها، نماد و سنبل زنده بودن است و آنگاه که خون از جریان و حرکت باز ایستد، مرگ شخص فرا میرسد. دقیقاً برای بقای پیکر اسلام نیز باید خونی در رگهای آن جاری باشد و بر این اساس اگر روزی این خون از آن کالبد جدا شود مرگ آن، حتمی و قطعی است و بعد از آن، آنچه که میماند تنها جسمی است بیروح و بیجان.[14]
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج4، ص576. این جمله در زیارت اول رجب، نیمه رجب، شعبان و زیارت امام حسین (ع) در روز عرفه وارد شده است.
[2]. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج45، ص333؛ کرمی، علی، در سوگ امیر آزادى- گویاترین تاریخ کربلا، ص385.
[3]. چهار هزار فرشته براى یاری امام حسین (ع) بزمین آمدند و دیدند کشته شده است آنها بر سر قبرش ژولیده و خاک آلود باشند تا قائم (ع) ظهور کند و یاریش کند و شعار آنها «یا لثارات الحسین» است؛ شیخ صدوق، الأمالی، ص130، المجلس السابع و العشرون؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج44، ص286.
[4]. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج1، ص542؛ همچنین امام باقر(ع) فرمود: «وَ الْقَائِمُ مِنَّا إِذَا قَامَ طَلَبَ بِثَأْرِ الْحُسَیْنِ (ع)»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج44، ص218.
[5]. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج52، ص308.
[6]. صاحب تفسیر نمونه میگوید: ثار هیچگاه در لغت عرب بمعنى خون نیامده است، بلکه بمعناى «خونبها» است، (در لغت عرب به خون، «دم» اطلاق میشود) ؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج4، ص229.
[7]. ایشان در شرح عبارت: «و أنک ثار الله فی الأرض» میگوید: «الثأر بالهمز، الدم و طلب الدم أی أنک أهل ثار الله و الذی یطلب الله بدمه من أعدائه أو هو الطالب بدمه و دماء أهل بیته بأمر الله فی الرجعة»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج98، ص151.
[8]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج4، ص97.
[9]. نک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج4، ص229؛ قرائتى، محسن، تفسیر نور، ج2، ص443.
[10]. هود، 64.
[11]. ابراهیم، 37.
[12]. «هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ» الإضافة إلى الله تشریفیة، کإضافة مکة إلى الله یقال: «بیت الله»، و إضافة دم الحسین (ع) إلى الله، یقال: «ثار الله»؛ نک: حسینى شیرازى، سید محمد، تقریب القرآن إلى الأذهان، ج2، ص200.
[13] آنچه انسان را به سوی خدا نزدیک میکند، یا از قبیل نوافل است که به معنای مقرباتی است که خداوند آن را بر بندگان خود واجب نکرده است، بلکه آنان تقرباً الی الله آن را بر خود لازم گردانیدهاند و مرتکب میشوند. و یا از قبیل فرائض که به معنای مقرباتی هستند که خداوند آن اعمال را بر بندگان خود واجب و لازم کرده است و بندگان نیز بنابر امتثال امر، آن را ارتکاب نمودهاند.
[14]. برای آگاهی بیشتر نک: ترخان، قاسم، نگرشی عرفانی، فلسفی و کلامی به: شخصیت و قیام امام حسین (ع)، ص 91- 104، انتشارات چلچراغ، چاپ اول، 1388 ه ش.
فرم در حال بارگذاری ...
گنج هاى روزى
امام على علیه السلام :
فى سَعَةِ الاَخْلاقِ كُنوزُ الاَرْزاقِ؛
گنج هاى روزى در وسعت اخلاق نهفته است.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 8 ، ص 23
فرم در حال بارگذاری ...
توکّل
و توکّل کن بر آن زندهای که هرگز نمیمیرد؛
و تسبیح و حمد او را بجا آور؛
و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است!
تَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ
وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَکَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا
سوره ی فرقان__ آیه 58
فرم در حال بارگذاری ...
چرا نا امیدی کفر است؟
در داستان حضرت یوسف علیه السلام می خوانیم:
قحطى در مصر و اطرافش از جمله کنعان بیداد مى کرد. یعقوب علیه السلام به فرزندانش دستور داد برای تهیه مواد غذایی به سوى مصر حرکت کنند؛ کاری که پیش از این نیز کرده بودند؛ ولى این بار در سرلوحه خواسته هایش جستجو از یوسف و برادرش بنیامین را قرار داد و فرمود: فرزندانم بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از آنجا که فرزندان اطمینان داشتند که یوسفى در کار نمانده؛ به آنها فرمود:
… وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ ؛ و از رحمت خدا نومید مباشید . بعد بلافاصله دلیل آن را هم فرمود:
… إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ ؛ زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت خدا نومید نمى شود .[1]
معنای این سخن آن است که نا امیدی بر جانی سایه می افکند و آن را در کام خود فرو می برد که به رحمت خدا ایمان نداشته باشد و در مواردی اصل وجود خدا را منکر شود.
شدت بدی این کار به حدی است که امام صادق علیه السلام آن را در زمره گناهان کبیره شمرده و می فرماید: یکی از گناهان کبیره «الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ الْیَأْسُ مِنْ رَوْحِ اللَّه» است. [2]
...
چه ارتباطی بین نا امیدی و کفر وجود دارد؟pan style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">برای کشف این رابطه، نیاز به واکاوی فرآیند نا امیدی داریم تا روشن شود که چرا نا امیدی ریشه در کفر دارد و بنا به فرمایش قرآن کریم نا امید نمی شوند مگر کسانی که کافرند.نا امیدی یعنی باور این معنا که در عالم، دیگر کسی نیست که مشکل مرا حل کند و یا کمک کند که گره از کار من باز شود. آنچه این باور را به کفر تبدیل می کند نفی خدا و قدرت او در این باور است؛ نیازی هم نیست که حتما به زبان جاری شود ، همین که این شخص در دل، اصل وجود خدا و یا شأنی از شئون خدایی او مانند قدرت و رحمت را منکر شود کافر است.
پس اینکه قرآن کریم می فرماید: تنها کافرانند که از رحمت خدا مأیوس می شوند معنایش این نیست که یأس به کفر می انجامد؛ بلکه پیام آیه شریفه این است که نا امیدی ریشه در کفر دارد؛ یعنی اول کفر می آید بعد نا امیدی؛ اول انکار خدا و قدرت اوست بعد یأس.
در بین انسان ها کسانی هستند که چنان فطرت خداباور و خداشناس را زیر خروارها گناه دفن کرده اند که در سخت ترین شرایط هم نمی توانند صدای فطرت را بشنوند و خدا را بخوانند و به او امیدوار باشند
چه کسانی دچار یأس و نا امیدی می شوند؟
قرآن کریم درباره آفرینش انسان ها خبر از نوعی خلقت می دهد به نام فطرت[3]؛ یعنی خدا تمام انسان ها را به گونه ای آفریده است که خداباورند؛ باوری که آموزشی نیست تا بعد از خلقت به او داده باشد؛ بلکه آفرینش انسان به شکلی است که خداباوری در ذات او نهاده شده. اینکه در روایت می خوانیم «هر نوزادى بر فطرت متولد مى شود» منظور همین است.
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:
کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ یَعْنِی الْمَعْرِفَةَ بِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَالِقُه؛ هر نوزادى بر همین فطرت متولد مىشود، یعنى خداى عزوجل را خالق خود می داند. [4]
بنابراین تا انسان، انسان است و فطرت او فعال، کفر یا همان انکار خدا یا نفی رحمت و قدرت او معنا نخواهد داشت .
از این رو چنین کسی نمی تواند از رحمت خدا نا امید شود؛ حتی کسانی که به ندای فطرت بی توجهند و با شرک و بی دینی، دین داری و خداخواهی فطرت را پس می زنند در موقعیتی که می فهمند دیگر از کسی و چیزی کاری ساخته نیست ،صدای فطرتشان را می شنوند که هنوز از خدا کاری ساخته است برای همین فوراً او را می خوانند و از او می خواهند که کمکشان کند.
این واقعیت را می توان در چند جای قرآن کریم مشاهده کرد یکی از آن موارد در سوره عنکبوت است که می فرماید:
فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ ؛و هنگامى که بر کشتى سوار مىشوند، خدا را پاکدلانه مى خوانند،
فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ ؛ و [لى] چون به سوى خشکى رساند و نجاتشان داد، بناگاه شرک مى ورزند. [5]
یعنی هنگامی که گرفتار موج و طوفانی که در آن کار از کسی و امکاناتی ساخته نیست ،نشده اند دل در گرو همه کس و همه چیز دارند و توجهی به خدا و قدرت او ندارند؛ اما همینکه طوفان درگرفت و امیدشان از همه جا قطع شد؛ جا برای ظهور فطرت باز می شود و اینها خالصانه خدا را می خوانند؛ چون بر اساس فطرت می دانند که خدایی هست که می تواند مشکل آنها را حل کند.
و این مخصوص دریا نیست؛ کسی که در فضاپیما گرفتار شده و یا آنکه در خودروِ در حال سقوط به دره است و یا آن سرنشین زیر دریایی که در کف اقیانوس گرفتار آمده همه و همه وقتی تمام راه ها را بسته و تمام نیروهای امدادی را ناکارآمد می یابند ، بی آنکه نا امید شوند با فطرت خداخواه و خداجوی خود هم صدا شده و خدا را می خوانند و امید دارند که او آنها را از این گرفتاری نجات دهد.
قرآن کریم می فرماید: تنها کافرانند که از رحمت خدا مایوس می شوند معنایش این نیست که یاس به کفر می انجامد؛ بلکه پیام آیه شریفه این است که نا امیدی ریشه در کفر دارد؛ یعنی اول کفر می آید بعد ناامیدی؛ اول انکار خدا و قدرت اوست بعد یأس
چه کسانی به نا امیدی محض می رسند
در بین انسان ها کسانی هستند که چنان فطرت خداباور و خداشناس را زیر خروارها گناه دفن کرده اند که در سخت ترین شرایط هم نمی توانند صدای فطرت را بشنوند و خدا را بخوانند و به او امیدوار باشند. اینها کسانی اند که قرآن کریم با این تعبیر از آنها یاد می کند: وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا [6]
کلمه «دسّی» از ریشه «دسس» بوده که در فرآیند ادبی به این شکل درآمده است و معنایش پنهان کردن است بنابراین معنای آیه شریفه این می شود: نفس یا همان فطرت پاک الهی را در زیر گناه و معصیت دفن کرد. [7]
گاهی این دفن کردن آنقدر عمیق است و حجم گناه و معصیت روی آن چنان زیاد که هیچ پرتو و صدایی از فطرت به بیرون درز نمی کند؛ نتیجه این می شود که این شخص حتی در مواقعی که دیگر غافلان از خدا، به خدا دل می بندند و به او امید دارند؛ او نا امید محض است و بر این باور است که هیچ نیرو و صاحب قدرتی در عالم وجود ندارد که بتواند مشکل مرا حل کند ،و این یعنی انکار خدا و یا حداقل انکار قدرت و توانایی مطلق خداوند متعال.
نتیجه اینکه
ناامیدی محض به طور عادی امریست محال؛ زیرا انسان به گونه ای خلق شده که از درون خدا را می شناسد و به او باور دارد که این نیروی درونی نامش فطرت است. اما اگر کسی این عطیه الهی را به جای آنکه با تعالیم انبیاء الهی پرورش دهد ،زیر خروارها گناه و معصیت چنان دفن کرد که هیچ نور صدایی از آن بلند نشود ارتباطش با فطرت آفرین قطع شده و در سختی ها و مشکلات چون متوجه آن چاره ساز واقعی نمی گردد ، تمام درها را به روی خودبسته و تمام قدرت ها را ناتوان دیده و به ناامیدی محض می رسد. این است که گفته می شود نا امیدی ریشه در کفر دارد و چون رفتاری کافرانه است از گناهان کبیره شمرده شده است.
پی نوشت ها:
1. 87/ یوسف علیه السلام
2. الکافی 2/280
3. 30/ روم: فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها
4. الکافی 2/13
5. 65/ عنکبوت
6. 10/ شمس
7. مجمع البحرین 4/70 . نظیر همین معنا در تفسیر نمونه 27/48
فرم در حال بارگذاری ...
چشم چرانی ممنوع!
چشم هم حجاب دارد
خود را همواره در محضر حقتعالی دانستن و او را به یقین، در همه حال مراقب و بینای به افعال خود نگریستن، مانع از انجام گناه میشود.
«قُل لِّلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ…» (1)
به مۆمنان بگو: چشمهای خود را از نگاه به نامحرم فرو گیرند.
«وَقُل لِّلْمُۆْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ …» (2)
و به زنان با ایمان بگو: چشمهای خود را از نگاه هوسآلود فرو گیرند.
گفتنی است اگر انسان به خوبی بداند «عالم محضر خداوند است» و باور کند که هیچ یک از اعمال و حرکات ما از دید الهی پنهان نیست و این مطلب را بارها و بارها به خود تلقین کند تا به مرحله احساس و باور قلبی برسد، ترک عملی که موجب ناخشنودی خداوند است، کاری ممکن و شدنی میباشد.
...
پیامبر اکرم (ص) در حدیثی میفرمایند:pan style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">«یابن آدم… و اِن نازَعک بَصرُکَ الی ما حَرمَت علیک فقد اَعنتُکَ علیه بطبقتَینِ فاطبق» (3)فرزند آدم … اگر چشمت بخواهد تو را به نگاه حرام بکشاند، من دو پلک در اختیار تو قرار دادهام، پس آنها را فرو بند.
و نیز پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:
«هر چشمی در روز قیامت گریان است، مگر سه چشم: چشمی که از خوف خداوند بگرید و چشمی که از محارم الهی بسته گردد و چشمی که در راه خدا بیدار بماند»
حضرت صادق (علیهالسلام) نیز در حدیثی نورانی میفرمایند:
«النّظرُ سهمٌ مسموم مِن سَهامِ ابلیس مَن ترَکها لله عَزّوجلّ لا لِغیرِه اعقبه آمِناً و ایماناً یَجد طَعمه»(4)
نگاه ناروا، تیری مسموم از تیرهای شیطان است. هرکس آن را تنها به خاطر خدا ترک کند، خداوند آرامش و ایمانی به او میدهد که طعم گوارای آن را در خود مییابد.
اگر چشم رها و آزاد گردد و به هر صورت و هر منظرهای نگاه کند، این کار عادت و ملکه انسان میشود.
امیرمومنان علی (علیهالسلام) میفرماید:
«هر کس چشمش را آزاد بگذارد، حسرتش زیاد می گردد».(5)
با مراقبت درونی و دوری از زمینههای بیرونی و سپردن دل و روح خود به خداوند، از دستبرد شیطان میتوان محفوظ ماند و اگر انسان با وجود مواظبت و پاسداری از دل و چشمش، گاهی فریب خورد و نگاهی نابجا انداخت، میتواند با توبه فوری، این خطا را جبران کند و اثر سوء آن را از جان و روحش پاک کند.
مهم این است که نگاه، به صورت عادت در نیاید و قبح آن شکسته نشود، یعنی باید فرد هوشیار باشد و از دل و چشم خود نگهبانی کند و اگر گرفتار خطا شد، با سلاح توبه، دشمن را ناکار کند، چون اگر چشم رها و آزاد گردد و به هر صورت و هر منظرهای نگاه کند، این کار عادت و ملکه انسان میشود و در روایتی از امام عسکری(ع) آمده است: برگرداندن صاحب عادت از عادتش، مانند معجزه است.(6)
اگر انسان به خوبی بفهمد که بسیاری از آلودگیها و انحرافات از یک نگاه ناروا که نگاههای بعدی را به دنبال داشته و استغفار و توبهای همراه آن نبوده، سرچشمه گرفته است، همین فکر، عامل کنترل بسیار مهمی است که انسان بیدار و هوشیار را از خطا حفظ میکند.
پی نوشت ها:
1- سوره مبارکه نور آیه 30
2- سوره مبارکه نور آیه 31
3- اصول کافی جلد 8 صفحه 219، نشر دارالکتب الاسلامیه
4- میزان الحکمه جلد 4 صفحه 3292، نشر دارالحدیث
5- بحارالانوار، ج14، ص 38
6- بحارالانوار، ج14، ص 38
فرم در حال بارگذاری ...
سفارش امام خامنه ای(مدظله العالی) به دانش آموزان
این کشور مال شماست، این تاریخ مال شماست. سهم ما انجام گرفت.آن مقداری که نسل ما و مجموعه امثال ماها بلد بودند- آن مقداری که خدا توفیق داد- انجام دادند.امروز کشور تحویل شماست،مال شماست.هم امروز مال شماست، هم فردا مال شماست.این کشور را باید محکم نگهدارید؛ با اراده مستحکم…
« هوالعالم »
من به شما جوان های عزیز عرض میکنم: جوان های عزیز! مملکت مال شماست،
این کشور مال شماست، این تاریخ مال شماست. سهم ما انجام گرفت.آن مقداری که نسل ما و مجموعه امثال ماها بلد بودند- آن مقداری که خدا توفیق داد- انجام دادند.امروز کشور تحویل شماست،مال شماست.هم امروز مال شماست، هم فردا مال شماست.این کشور را باید محکم نگهدارید؛ با اراده مستحکم. این کشور با عزم واراده مستحکم شما که از ایمان دینی برخاسته باشد، می تواند روز به روز مقتدرتر بشود.
...
باید کشورتان را بجایی برسانید که کسی جرأت نکند تهدید کند. این در گِرو عزم واراده ی شماست. جوان ها باید به علم بپردازند. بارها من گفته ام، بازهم تکرار میکنم؛ اقتدار حقیقی یک ملت درگِرو علم است. علم است که بقیه ی منابع و مایه های اقتدار را به کشور ارزانی میدارد. از علم غفلت نکنید؛ چه دانش آموزتان، چه دانشجوتان؛ درهر رتبه ای که هستید.
le="text-align: justify;">مسئله علم، مسئله تحقیق،مسئله مهمی است درکنار انگیزه دینی. دین خیلی باارزشست. دین فقط برای آباد کردن آخرت نیست، دین دنیای شما راهم آباد میکند. دین به شما شور و نشاط و طراوت و تازگی میبخشد. دین به شما این روحیه را میدهد که در مقابل چشمتان همه این ابرقدرتهای مادی کوچک بشوند،حقیر بشوند، تهدید آنها اثر نکند،کار آنها اثر نکند. بدانید پیروزی باشماست،نصرت الهی باشماست. همین ابرقدرتهای تهدید کننده ومراکز قدرت استکباری وتهدیدها، چاره ای جز عقب نشینی در مقابل یک ملت مقتدر و با ایمان ندارند.به خدای متعال اعتماد داشته باشید، حسن ظن داشته باشید. اینی که خدا با تأکید میفرماید :«وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه إنَّ اللهَ لَقَویٌّ عَزیز»؛ بی شک، بدون تردید خدای متعال آن کسانی را که دین او را و اهداف او را یاری کنند، یاری خواهد کرد، این سخن راستی است، این وعده صادقی است. به این اعتماد کنید.
با اقتدار، با عزم کافی، با تهذیب نفس، با خود سازی-هم خود سازی علمی و هم خود سازی اخلاقی – پیش بروید. ان شاءالله روزی را خواهید دید که کشورتان به برکت مجاهدتهای شما در اوج افتخار و در قله اقتدار باشد.
از بیانات دیدار با دانش آموزان - 88/08/12
فرم در حال بارگذاری ...
جملات قصار رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) درخصوص سيزدهم آبان
سيزدهم آبان
تسخير لانه ى توطئه و جاسوسى … جهادى ابتدايى بود عليه استكبار … و بطلان تلقينات ده ها ساله ى آنان براى مرعوب كردن ملتها.
تسخير لانه ى جاسوسى جهادى ابتدايى عليه استكبار بود.
در چنين روزى در بحبوحه ى طلوع خورشيد حق و عدل، كه با مشعل گردانى و تدبير الهىِ آن رهبر نستوه، از روزن دل هاى يكايك مردم اين مرز و بوم سركشيده بود، دست شوم استكبار، خشمگين و سرگردان، بى تدبير و هدف، جمعى از نونهالان دانش آموز را هدف گرفت و مشتى برگ هاى نورس بهارى را بر زمين ريخت، تا خون آن جگرگوشگان معصوم، باز هم زودتر دامن ديوان آدمى خوار را بگيرد و موج خشم آگاهانه ى مردم، خس و خاشاك راه پيروزى را بروبد.
...
در روز سيزدهم آبان دست نيرومند انقلاب گريبان استكبار را گرفت و آن را از مسند موهوم شكست ناپذيرى به زير كشيد.در شب سيزدهم آبان، دستهاى آلوده و خشن استكبار، امام جبهه ى حق را كه همه ى كاخ نشينان را به مبارزه دعوت مى كرد، ربود.
در ميان ايام اللَّه انقلاب كه يادگارهاى دوران مبارزه ى بيست و چند ساله ى ملت شجاع و پيروز ما و هر كدام حامل خاطره يى و پرتوى از امام راحل عظيم ماست، سيزدهم آبان، داراى ابعاد متنوع تر و پيام هايى عميق تر و بنيانى تر است.
شما دانشجويان و دانش آموزان و جوانان، براى نسل آينده و دوره ى بعد، پايه هاى اصلىِ انقلابيد.
روز سيزدهم آبان به عنوان يك عيد شناخته نمى شود، اما به عنوان يك روز ملى شناخته مىشود.
اولين مضمون سيزده آبان عبارت است از رويارويى رژيم امريكا با نهضت اسلامى و بيدارى اسلامى.
فرم در حال بارگذاری ...
حادثه ای که موجب شد روز 13 آبان را روز دانش آموز بنامند؟
روز سيزدهم آبان 1357 روز اوج تظاهرات و مخالفت دانشآموزان و دانشجويان عليه رژيم پهلوي بود. در جنگ و گريز سربازان حكومت نظامي با دانشجويان كه تا پاسي از شب ادامه داشت، چندين نفر شهيد و زخمي شدند.
دانشگاه تهران كه از مدتي پيش به محل گردهمايي دانشجويان مخالف رژيم تبديل شده بود، در اين روز شاهد يكي از گستردهترين تجمعات دانشجويان بود. عدهاي شعار ميدادند، گروهي بحث و تبادل نظر ميكردند و برخي نيز سخنراني كرده يا اعلاميه ميخواندند. از نخستين ساعات روز 13 آبان تعدادي از دانشآموزان معدود دبيرستانهايي كه هنوز فعال بودند، مدارس را تعطيل كرده به سوي دانشگاه تهران تظاهرات كردند. آنها در سر راه خود ديگر دبيرستانها را نيز تعطيل كردند. با افزايش جمعيت دانشآموزان، سربازان ارتش وارد عمل شدند و با شليك تير هوايي و انفجار گاز اشكآور به مقابله با دانشآموزان پرداختند و آنها را متفرق كردند. با شدت يافتن درگيري بين سربازان و دانشآموزان شعارهاي «مرگ بر شاه» و «معلم به پا خيز محصلت كشته شد» از هر گوشه خيابان، به پا خاست.
...
در مسير حركت دانشآموزان به سوي دانشگاه، مردم نيز با آنها همراه شدند و پس از ورود به دانشگاه به تجمع دانشجويان پيوستند. دانشجويان سپس به مسجد دانشگاه رفتند و از طريق بلندگوي مسجد، شعارهاي تندي عليه رژيم سر دادند. آنها كه قصد داشتند از دانشگاه تا خانه آيتالله سيد محمود طالقاني ـ كه به تازگي از زندان آزاد شده بود ـ تظاهرات كنند، هنگام خروج از دانشگاه با مأموران حكومت نظامي روبهرو شدند. صداي تيراندازي و انفجار گاز اشكآور، جمعيت را پراكنده كرد. عدهاي به داخل دانشگاه بازگشتند و با بستن درهاي دانشگاه به شدت شعار ميدادند. عدهاي ديگر كه در بيرون از دانشگاه مانده بودند به خيابانهاي اطراف رفتند. دانشجويان به سمت دانشكده پزشكي در حركت بودند كه نظاميان وارد محوطه دانشگاه شده دوباره شروع به تيراندازي و انفجار گاز اشكآور كردند. دانشآموزان و دانشجويان براي خنثي كردن اثرات گاز اشكآور، شاخههاي درختان را شكسته آتش زدند. با خروج مأموران از محوطه دانشگاه، مجروحين به بيمارستانهاي اطراف دانشگاه منتقل شدند و فرياد «الله اكبر» دانشآموزان و دانشجويان شدت يافت. گروه ديگري از تظاهركنندگان كه در خيابانهاي اطراف دانشگاه پراكنده بودند با روشن كردن آتش و حركت به سمت خيابانهاي آناتول فرانس (قدس فعلي) و بزرگمهر، شيشههاي ساختمان نشريات حزب رستاخيز و نگهباني برق دانشگاه را شكستند و اثاثيه آنها را بيرون ريختند. در خيابان تختجمشيد (طالقاني فعلي) نيز بانك صنايع و معادن مورد حمله تظاهركنندگان قرار گرفت. ساعاتي بعد، تظاهرات اطراف دانشگاه به سطح شهر و ديگر خيابانها كشيده شد. تظاهركنندگان با در دست داشتن پلاكاردهايي نظير «دانشگاه شهيد داد» و با اعلام شهادت 65 نفر در دانشگاه، واقعه امروز را به اطلاع مردم رساندند.>درباره تعداد شهدا و مجروحان حادثه 13 آبان مقامات فرمانداري نظامي تهران اعلام كردند كه برخلاف شايعات منتشره هيچكس كشته نشده تنها سه نفر مجروح شدهاند. دكتر عبدالله شيباني، رئيس وقت دانشگاه تهران نيز اظهار داشت كه درگيريهاي امروز تنها چهارده مجروح به جاي گذاشته است. روزنامه كيهان به نقل از راديو ايران، نوشت كه تا ساعت 12 شب، دوازده نفر از مجروحاني كه در بيمارستان پهلوي منتقل شده بودند درگذشتهاند و حال دو نفر ديگر از آنها وخيم است. اما بنا به آمار بنياد شهيد انقلاب اسلامي در ميان شهداي انقلاب تنها نام دو نفر به نامهاي مصطفي حاجي و سيد مهدي سيد فاطمي ذكر شده كه تاريخ شهادتشان 13 آبان 1357 است.
آنچه كه موجب بازتاب واقعه 13 آبان در جامعه شد، پخش فيلم درگيريهاي اين روز از تلويزيون بود. كاركنان سازمان راديو و تلويزيون در اقدامي بيسابقه، فيلم وقايع امروز دانشگاه را در بخش خبري ساعت 30/21 به نمايش گذاشتند. در اين فيلم كه صداي تيراندازي، انفجار گاز اشكآور و شعارهاي تظاهركنندگان ضبط شده بود، صحنه تير خوردن يكي از دانشجويان، هر بينندهاي را متأثر ساخت.
حادثه 13 آبان 1357 پيامدهاي بسيار بدي براي رژيم داشت.
فرداي آن روز تعدادي از ساختمانهاي دولتي، تأسيسات و اتوبوسهاي شركت واحد به آتش كشيده شد كه گفته ميشود بسياري از اين رخدادها توسط عمال حكومت وقت و به منظور زمينهسازي براي روي كار آوردن دولت جديد صورت گرفته بود. در پي اين واقعه وزير علوم و آموزش عالي، دكتر ابوالفضل قاضي، استعفا كرد. كابينه شريف امامي با عنوان دولت آشتي ملي كه در اولين ماه زمامداري خود، كشتار 17 شهريور 1357 را به پا كرده بود، با واقعه خونين 13 آبان مجبور به استعفا شد و جاي خود را به دولت نظامي غلامرضا ازهاري داد. شاه نيز در پيامي ترحمبرانگيز كه در 15 آبان از تلويزيون پخش شد، بابت خطاهاي گذشته از ملت عذر خواست و متعهد شد كه در رفع خرابيها و مفاسد سياسي و اقتصادي بكوشد. او گفت: «من صداي انقلاب شما ملت ايران را شنيدم.»
امام خميني در 14 آبان طي پيامي به ملت ايران واقعه دانشگاه را محكوم كرد و شاه را مسئول تمام خرابيها و خيانتها دانست. ايشان ضمن دعوت از مردم به صبر فرمود: «من از اين راه دور چشم اميد به شما دوختهام و آنچه كه در قدت دارم در خدمت به شما كه به حق است، نثار ميكنم و صداي آزاديخواهي و استقلالطلبي شما را به گوش جهانيان ميرسانم.»
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، اين روز به نام روز دانشآموز نامگذاري شد. همچنين نام برخي مدارس، مجموعههاي ورزشي و خيابانها را سيزده آبان گذاشتند.
منبع: دايرةالمعارف انقلاب اسلامي، سوره، حوزه هنري، 1389، ج 2، ص 318 تا 320
خواهرم
لطفا به وبلاگ ما هم سربزنید
http://p-esmatie.kowsarblog.ir/
http://baha.kowsarblog.ir/
http://peykebesharat.kowsarblog.ir/
http://ramisa.kowsarblog.ir/
ممنون.
آدرس وبلاگ بنده جهت مشاهده
خوشحال میشم از نظراتتون بهره مندشم.
http://yousofzahra.kowsarblog.ir/
فرم در حال بارگذاری ...
13 آبان، روزی با سه واقعه تاریخی
روز 13 آبان که در تقویم به عنوان روز مبارزه با استکبار نامگذاری شده یادآور سه واقعه مهم در تاریخ معاصر ایران است که در سه دوره مختلف رخ داده و به همین دلیل این روز را در تاریخ کشور به عنوان روزی به یادماندنی به ثبت رسانده است.
تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه در 13 آبان 1343، 13 آبان 1357 که روز دانشآموز نام گرفت و تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 1358 عنوان این سه واقعه تاریخی است که نمیتوان هیچ یک را از نظر اهمیت نسبت به دیگری اولی تر دانست چرا که هر کدام در دوره وقوع تاثیر گذاری خاص خود را داشته و شرایط را به نحوی تغییر دادهاند.
* نخستین واقعه
تبعید امام خمینی به ترکیه 13 آبان 1343
کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی حقی است که به اتباع بیگانه داده میشود و آنها را ازشمول قوانین کشور مصون ومستثنی میکند؛ درواقع در صورت ارتکاب جرم در خاک کشور، دولت میزبان حق محاکمه آن مجرم را ندارد.
...
کاپیتولاسیون ریشه در استعمار دارد و کشورهای استعمارگران این قانون را به کشورهای ضعیف تحت سلطه تحمیل میکردند؛ کاپیتولاسیون درایران طی معاهده ترکمانچای برای اتباع روسیه به رسمیت شناخته شد و پس ازآن برخی کشورهای استعمارگر دیگر، این امتیاز نامشروع را بعلت ضعف حکومت های قاجاریه کسب کردند؛ اما، کاپیتولاسیون در سال 1306، تحت فشار افکار عمومی و فضای حاکم بر روابط بینالملل پس از جنگ اول جهانی لغو گردید.هنوز بیش از 3 دهه از الغای کاپیتولاسیون نمیگذشت که محمدرضا پهلوی احیاگر مجدد آن شد. کابینه اسدالله علم در سیزدهم مهر سال 1342، به دستور شاه، پیشنهاد آمریکا مبنیبر اعطای مصونیت قضایی به اتباع آمریکایی را به صورت یک لایحه قانونی در هیتت دولت تصویب کرد.
چندی بعد این خبر به حضرت امام رسید و ایشان را به خروش و فریاد واداشت به طوری که در4 آبان 1343 ایشان طی نطقی تاریخی به رسوایی این اقدام ننگین پرداختند.
فرازهایی از سخنرانی ایشان چنین بود: « … دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد، ملت ایران را از سگهای آمریکایی پستتر کردند.
اگر چنانچه کسی یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او میکنند؛ اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست میکنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام ایران را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد…». رژیم که در طول دو سالی که امام قیام کرده بودند، نتوانسته بود با هیچ شیوهای، ایشان را آرام کند، تنها یک راه پیش پای خود میدید و آن تبعید امام بود.
در شب 13 آبان 1343، صدها کماندو به همراه مزدوران ساواک به منزل امام در قم حملهور شدند ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند و سپس با یک هواپیمای نظامی ایشان را به ترکیه تبعید کردند. این سرآغار هجرتی بود که 14 سال بعد پیروزی انقلاب اسلامی را به بار آورد.
*دومین واقعه
روز دانشآموز 13 آبان 1357
در حالی که انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) به روزهای سرنوشت سازی نزدیک میشد همه اقشار مردم ایران از زن و مرد و پیر و جوان، سعی در ایفا کردن نقش تاریخی خود و عمل به تکلیف الهی داشتند. در این میان دانشآموزان و نوجوانان شور و حال دیگری داشتند.
صبح روز 13 آبان 1357، دانشآموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانند.
این جوانان پر شور و خداجو، گروه گروه، داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروههای دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. ساعت 11 صبح، مأموران، ابتدا چند گلوله گاز اشکآور در میان این جمعیت خروشان پرتاب کردند؛ اما، اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس میکشیدند، صدای خود را رساتر کرده و با فریاد اللهاکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند. در این هنگام تیراندازی آغاز شد و جوانان و نوجوانان بیگناه، یکی پس از دیگری، در خون خود غلتیدند. در این روز، 56 نفر شهید و صدها نفر مجروح شدند.
حضرت امام(ره) در پیامی به همین مناسبت فرمودند: «… عزیزان من صبور باشید، که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است … ایران امروز جایگاه آزادگان است… من از این راه دور، چشم امید به شما دوختهام … صدای آزادیخواهی و استقلالطلبی شما را به گوش جهانیان میرسانم.»
به خاطر گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان دانشآموز، این روز در تاریخ انقلاب اسلامی به نام روز دانشآموز نامگذاری شده است.
*سومین واقعه تاریخی
*تسخیر لانه جاسوسی ـ روز مبارزه با استکبار جهانی 13 آبان 1358
در ابتدای انقلاب و زمان حکومت دولت موقت با هدف وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند. دانشجویان از دانشگاههای تهران، پلیتکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و … گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا از دیوارهای سفارت بالا رفته و علیرغم مقاومت محافظین و آمریکاییها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند.
در هنگام تسخیر سفارت، آمریکاییها به سرعت مشغول نابود کردن بسیاری از اسناد دخالتها و تجاوزارت و غارتهای خود شدند ولی پس از تسخیر سفارت به سرعت از نابودی باقیمانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده بود چاپ شده و در اختیار همگان قرار گرفت. به محض انتشار این خبر، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع کرده و از حرکت دانشجویان حمایت کردند.
امام خمینی(ره) نیز در پیامی این حرکت را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول نامیدند. این حرکت دانشجویان معترض، خشم آمریکاییها را برانگیخت و آنها که ناتوان از درک ملتی استقلالطلب و آزادیخواه بودند، دست به اقداماتی بر ضد جمهوری اسلامی ایران زدند؛ از آن جمله فشار آوردن به مجامع بینالمللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای امنیت و …، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی اقدامات دیگر از جمله آنهاست.
اما پس از بیثمر ماندن، آنها به اقدامات جدیتری روی آوردند؛ از جمله قطع کامل روابط سیاسی در 20 مهر 1359، حمله نظامی به ایران و تجاوز به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آنها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوکه کردن دارایها و اموال ایران و… که هیچکدام تاکنون درعزم ملت ایران برای مقابله با ظلم و بیعدالتی جهانی ومنشا اصلی آن در جهان یعنی استکبار جهانی و آمریکا خللی وارد نکرده است.
فرم در حال بارگذاری ...
جلسه ای با حضور مدیریت، معاونین و تمامی همکاران
جلسه ای با حضور مدیریت، معاونین و تمامی همکاران در روز دوشنبه 1394/07/13 ساعت 10 صبح برگزار گردید. پس از قرائت قرآن سرکار خانم اصغری ضمن تقدیر تشکر از حاضران به ایراد سخنرانی در مورد اخلاص در کارها و تقدس مکان حوزه پرداختند سپس خانم جوادی به عنوان همکار پژوهش و خانم پیر حسینلو به عنوان همکار تبلیغات در نیم سال اول معرفی نمودند، سپس موارد زیر را به تصویب رساندند:
مصوبات جلسه:
1- اخلاص در کارها و بحث وجدان کاری
2- هماهنگی و همکاری بین اعضای هر یک از معاونت ها
3- حضور بیشتر و پر رنگ در برنامه های مدرسه
4- پر کردن روزهای کاری هر یک از افراد
5- تغذیه وبلاگ به صورت مستمر
6- آمادگی مدرسه برای انتقادات و پیشنهادات
فرم در حال بارگذاری ...
هفتمین دوره مسابقات علمی حوزه های علمیه خواهران
مدرسه علمیه امام خمینی (ره) در آستانه برگزاری هفتمین دوره مسابقات علمی حوزه های علمیه خواهران، از خواهران علاقه مند ثبت نام به عمل می آورد.
طلاب جهت ثبت نام، به واحد آموزش مدرسه مراجعه نمایند.
حضرت مهدی علیه السلام:
«هرکس تسبیح تربت امام حسین علیه السلام را در دست گیرد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر برای او نوشته می شود».
(بحارالانوار،ج44،ص280)
التماس دعای فرج…..
مدرسه علمیه حضرت فاطمه الزهراء سلام الله علیها شهرستان آمل
فرم در حال بارگذاری ...
ششمین جلسه آموزشی نیم سال اول 95-94 : ( 94/08/04 )
مصوبات ششمین جلسه آموزشی نیم سال اول 95-94 : ( 94/08/04 )
- تعیین گروه های مباحثه و مسئول مباحثه در هر کلاس
- تهیه و تنظیم فرم برای گزارش غائبین و شرح مباحثه
- تعیین نماینده آموزشی در هر کلاس جهت انجام امور آموزشی
- برنامه ریزی برای برگزاری جلسه اساتید جهت بررسی برخی از مسائل داخلی مدرسه
فرم در حال بارگذاری ...
هرچندبر سر هر سفره رزاق تویی
الهی
از کتابها پاسخ پرسش خواستن وحل مشکل طلبیدن،عیال سفره دیگران بودن است.((یا غنی ویا مغنی))،((یا ملی ویا معطی))،تا کی جیره خوار این وآن باشم ودر کنار خوان آنان نشینم، هرچندبر سر هر سفره رزاق تویی
فرم در حال بارگذاری ...
دومین جلسه معاونین
دومین جلسه معاونین روز دوشنبه مورخ 1394/07/27 ساعت 13 برگزار گردید پس از قرائت قرآن و ذکر تسلیت به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری امام حسین(علیه السلام)مدیریت محترم مدرسه به ارائه بحث اخلاقی در مورد مقدمات کسب علم پرداختند سپس هریک از معاونین مسائل مد نظر خود را مطرح نموده و موارد زیر به تصویب رسید:
مصوبات جلسه:
1- انجام سرع کارهای نیمه تمام هریک از معاونت ها
2- اراده برگه تاخیر در ساعت اول توسط خانم غلامی
3- استمرار حضور هریک از معاونت ها در وبلاگ
4- ایجاد جایگاهی برای اشیاء گم شده جهت مراجعه
5- دقت بیشتر در امر نظافت و بهداشت مدرسه
6- آماده نمودن بنر جهت ویژگی های حضور طلاب در اردوی مشهد
7- تهیه کامپیوتر برای کتابخانه, کیبورد برای آموزش و پرینت رنگی
8- پیگیری مصرانه مصوبات هر جلسات
فرم در حال بارگذاری ...
دلنوشته اي از يك رقيه يتيم به رقيه يتيم
سلام بر تواي بانوي كوچك ، سلام بر تو اي عزيز دل حسين (عليه السلام) ، سلام برتو اي ذريه ي بانوي بي نشان ، سلام برتو اي سلاله پيغمبر ، دل نوشته اي مي نويسم به ياد يتيمي و دلتنگي و روزهاي تلخ بي پناهي بانو رقيه، دلنوشته اي از يك رقيه يتيم به رقيه يتيم .
اما يتيمي من كجا و يتيمي شما كجا ، دلنوشته اي از سوي دختر دلتنگ براي پدر به دختر دلتنگ پدر
اما دلتنگي من كجا و دلتنگي شما كجا ، دلنوشته اي به ياد آخرين خاطره ديدار پدر ، اما خاطره من كجا و خاطره شما كجا ، دل نوشته اي به ياد اولين شب بي پدري ، اما شب بي پدري من كجاو شب بي پدري شما كجا ، دلنوشته اي به يادروزهاي تلخ بي پناهي ، اما بي پناهي من كجا و و بي پناهي شما كجا . دلنوشته اي به ياد دل جويي اطرافيان براي از دست دادن پدر ، اما اطرافيان من كجا و اطرافيان شما كجا ، دلنوشته اي به ياد از دست دادن تنها يادگاري پدر ، اما يادگاري من كجا و يادگاري شما كجا .
رقيه جان ، بانو جان ،
اگر بخواهم ادامه دهم مدتها زمان مي خواهم تا رنج هايت را به شماره در آورم ….
دلم ديگر تاب ندارد آخر غم از دست دادن پدر ، براي من بسي طاقت فرسا بود اما… بي بي جان غم من كجا و غم شما كجا
خانم جان ، خوشحالم كه هم نام توهستم و هم درد تو و غمخوار تو ولي شرمنده ام از …
بي طاقتي ام بانو ، آخر چه كنم .ظرفيت من كجا و ظرفيت شما كجا ، بانوي كوچك ، ببخش مرا و دستم را بگير .. كه اگر رهايم كني خدا مي داند كه چه مي شود …
رقيه نعيمي خواه طلبه پايه سوم
فرم در حال بارگذاری ...