صحنه مرگ
امیرالمؤمنین علی(ع)صحنه مرگ راچنین بیان می فرمایند:
درلحظه ی مرگ اطراف بدن شل می شودرنگ می پرد. مرگ می آید.زبان می گیرد.انسان هنوزمی بیندومی شنود ولی قدرت حرف زدن ندارد.فکرش کارمی کند.باخودفکرمی کندکه عمرش رادرچه راهی صرف وتباه کرده وایامش راچگونه سپری کرده است؟درآن لحظه ازاموال وثروت هایی که درطول عمرش جمع کرده یادمی کندوباخودمی گوید:این اموال راازچه راهی بدست آورده ام وفکرحلال وحرام آن نبودم اکنون گناه وحسابش بامن است ولذت وبهره اش بادیگرانُ ولی مامورمرگ همچنان روح اوراازاعضای اوجدامی کندتازبان وگوش هم ازکارمی افتدوفقط چشمانش می بیندوبه اطراف خودنگاه می کندوتلاش ووحشت حرکت اطرافیان خودرامشاهده می کند.دیگرنمی شنودوحرفی هم نمی زند.درلحظه آخرروح ازچشم هم گرفته می شودواومانندمرداری درمیان دوستان وبستگان می افتدوهمه ازاومی ترسندوازکنارش فرارمی کنندوپس ازاندکی اورابه خاک سپرده ازاودورمی شوندواورابه دست عملش می سپارندوبرای همیشه ازدیدارش چشم می پوشند.!
نهج البلاغه ، خطبه 109
غافل کیست؟
از دیدگاه قرآن هر کس دارای صفات ذیل باشد جزء غافلان است:
1-عدم اندیشیدن.2-عدم بصیرت.3-نداشتن گوش شنوا.4-غرق در مادیات.5-عدم رعایت حرام و حلال.اعراف179
خدایا مرا ببخش
خدایا مرا ببخش
به خاطر تمام لحظه هایی که تو با من بودی و من فکر می کردم تنها هستم
به خاطر تمام ثانیه هایی که منتظرم می ماندی و من نمی آمدم ؛ مرا ببخش
به خاطر تمام روزهایی که تو برای من بهترین ها را خواستی و من برای رسیدن به بدترین ها ناامیدت کردم
به خاطر تمام درهایی که کوبیدم و هیچ کدام در خانه ی تو نبود ؛ مرا ببخش
به خاطر تمام لحظه هایی که ماهی قلب من خلاف جریان مسیر تو حرکت می کرد و پرنده ی روح من پرواز نمی کرد و در آسمان رسیدن به تو گم نمی شد
مرا ببخش ؛ به خاطر تمام گله هایم مرا ببخش ..
تجسس نکنید
هرگز کسی را قضاوت نکنید چون شما هرگز نمیدانید زندگی آنان چگونه است و چه بر آنان میگذرد یا آنان در چه شرایطی هستند.
***
قرآن کریم / سوره حجرات / آیه 12
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا …
ای اهل ایمان، از بسیاری پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظنّ و پندارها گناه است
و هرگز (از حال درونی هم) تجسس نکنید …
شب قدر
شب قدر است و من قدری ندارم
چه سازم توشه قبری ندارم
مبادا لیلة القدرت سر آید
گنه بر ناله ام افزونتر آید
مبادا ماه تو پایان پذیرد
ولی این بنده ات سامان نگیرد
درنیمه شب
امشب تمام آینه ها را صدا کنید.
گاه اجابت است رو به سوی خداکنید.
ای دوستان آبرودار در نزد حق،
درنیمه شب قدرمرا هم دعا کنید
الهی العفو
بارالها!
چگونه سر بالا بگیرم و به درگاهت بیایم و بگویم :
الهی العفو … که عفو و بخششت را می طلبم
اما باز هم جلوی نفسم را نمی گیرم؟
چگونه شرمسارت نباشم در حالی که هر چه جور و جفا از من می بینی
باز هم رشته ی مهر و دوستی ات را نمی گسلی و رهایم نمی کنی؟
امام رضا (ع)
مـن كـه از كـوی تـو بیـــرون نــرود پــای خیـــــالم ،
چـه بـــرانـــــــــی ، چـه بخوانـــــــــی
چــه بــه اوجــم برسانـــــــــی ، چــه بـه خــاكم بكشانـــــــــی
سخت ترین گناهان
امام على عليه السلام :
أشَدُّ الذُّنُوبِ مَا استَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ؛
سخت ترین گناهان آن است که صاحبش آن را کوچک بشمرد.
نهج البلاغه، حکمت 348
حیف که ما وقت نداریم
امروز برای شهدا وقت نداریم
ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم
با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است
ما بهر ملاقات خدا وقت نداریم
چون فرد مهمی شده نفس دغل ما
اندازه ی یک قبله دعا وقت نداریم
در کوفه تن غیرت ما خانه نشین است
بهر سفر کرببلا وقت نداریم
تقویم گرفتاری ما پر شده از زر
ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم
هر چند که خوب است شهیدانه بمیریم
خوب است ولی حیف که ما وقت نداریم
لببیک گفتن با خدا
عاشقی لبیک گفتن با خداست
سوختن دل دادگی با اولیاست
گر چه سوزو ساز من بی خاتمه است
قبله ی عشقم حسین فاطمه(ع) است
چوپان دروغ گو
ما با تو که روبه روشدیم آقا جان !
پیش تو بی آبرو شدیم آقا جان !
خواندیم تو را و خودمان خوابیدیم
چوپان دروغگو شدیم آقا جان!
نه شرم وحیا نه عار داریم از تو
اما گله بیشمار داریم از تو
ما منتظر تو نیستیم آقا جان
تنها همه ((انتظار )) داریم از تو
صدبار اگر توبه شکستی باز ای ؟؟؟
خدایا…
از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت…
اما شکایتم را پس میگیرم…
من نفهمیدم…
فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت…
نگاهم به تو باشد…
گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنارمن نیست…
معنایش این نیست که تنهایم…
معنایش اینست که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت…
با تو تنهایی معنا ندارد…
مانده ام تو را نداشتم چه میکردم…
دوستت دارم خدای من!!!!!
خداوند معشوق نیست,او خود “عشق” است…
کدامین معشوق می تواند بگوید:
صدبار اگر توبه شکستی باز ای ؟؟؟
و آنگاه بخشیدن را خواهی آموخت
و قطره آب كه به هم نزدیك شوند، تشكیل یك قطره بزرگتر میدهند…
اما دوتكه سنگ هیچگاه با هم یكی نمی شوند !
پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم،
فهم دیگران برایمان مشكل تر، و در نتیجه
امکان بزرگتر شدنمان نیز كاهش می یابد…
آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ،
به مراتب سر سخت تر، و در رسیدن به هدف خود لجوجتر و مصمم تر است.
سنگ، پشت اولین مانع جدی می ایستد.
اما آب… راه خود را به سمت دریا می یابد.
در زندگی، معنای واقعی سرسختی، استواری و مصمم بودن را، در دل نرمی و گذشت باید جستجو كرد.
گاهی لازم است كوتاه بیایی…
گاهی نمیتوان بخشید و گذشت…اما می توان چشمان را بست و عبور کرد
گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری…
گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوزی که نبینی….
ولی با آگاهی و شناخت
جدیت و خلوص
اگر کسی در طلب، جدیت و خلوص داشته باشد در و دیوار به اذن الله معلمش خواهد بود و گرنه سخن پیامبر (ص) هم در او اثری نخواهد کرد چنانکه در ابوجهل هم اثر نکرد.
ایت الله بهجت حفظه الله