خداوند
پیر مرد تهی دست ، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می کرد . از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود ، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در …
همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد : ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای . پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت ، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز / کاین کره بگشای و گندم را بریز / آن گره را چون نیارستی گشود / این گره بگشوندنت دیگر چه بود
پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است . پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود .
خوش به حال اونهايي كه از گناه خسته شدن
بد به حال اونهايي كه از خـــــــدا خسته شدن
دعای بعد از نماز (2)
هرکس این دعا را بعد از نماز بخواند ؛ خداوند مرگ را بر او مبارک می کند و قبل از مردن او را اصلاح می نماید و در وقت مردن به او رحم کند و جان دادن را به او آسان کند.
اَللّهُمَّ مالِکَ المَوتِ طَیِّبنا لِلمَوتِ وَ اَصلِحنا قَبلَ المَوتِ وَ ارحَمنا عِندَ المَوتِ وَ هَوِّن عَلَینا سَکَراتِ المَوتِ وَ لاتُعَذِّبنا بَعدَ المَوتِ وَ اَعرِضنا اِلی مَلَکِ المَوتِ یا فاطِرَ السَّمواتِ وَ الأرضِ اَنتَ وَلیُّنا فِی الدُّنیا وَ الاخِرَةِ وَ تَوَفَّنا مُسلِماً وَ اَلحِقنا بِالصّالِحینَ .
دعای بعد از نماز (1)
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اِلهی بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ اَنتَ المَحمُودُ وَ بِحَقِّ عَلیٍّ وَ اَنتَ العالی وَ بِحَقِّ فاطِمَةَ وَ اَنتَ فاطِرُ السَّمواتِ و الأرضِ وَ بِحَقِّ الحَسَنِ وَ اَنتَ المُحسِنُ وَ بِحَقِّ الحُسَینِ وَ اَنتَ قَدیمُ الأِحسانِ اِلهی بِاخُصِّ صِفاتِک وَ بِعِزِّ جَلالِک وَ بِأعظَمِ اَسمائِک وَ بِعِصمَةِ اَنبیائِک وَ بِنورِ اَولیائِک وَ بِدَمِ شُهَدائِک وَ بِمُناجاتِ فُقَرائِک وَ بِدُعاءِ صُلَحائِک اَسئَلُکَ زِیادَةً فِی العِلمِ وَ صِحَّةً فِی الجِسمِ وَ بَرَکَةً فِی الرِزقِ وَ طولآ فِی العُمرِ وَ تَوبَةً قَبلَ المَوتِ وَ راحَةً عِندَ المَوتِ وَ مَغفِرَةً بَعدَ المَوتِ وَ نَجاةً مِنَ النّارِ وَ دُخُولآ فِی الجَنََّةِ وَ عافیَةً فِی الدُّنیا وُ الاخِرَةِ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ.
بعد از گفتن چند مرتبه : اَمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوء
بگو : یا مُجیبَ المُضطَرّ (3مرتبه)
صدقه
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
إنَّ الصَّدَقَة َلتُطفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ
« صدقه، خشم پروردگار را فرو مینشاند »
رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله) فرمودند:
اَلصَّدَقَةُ عَلَى القَرابَةِ صَدَقَةٌ وصِلَةٌ
« صدقه دادن به خویشاوندان، هم صدقه است و هم صله رحم »
برطرف شدن حاجات
امام صادق (عليهالسلام) فرمودند : كسى دعا مىكند و در پايان مىگويد « ماشاء الله، لاحول و لا قوة الا بالله » حاجتش برآورده شود .
ثواب الاعمال ، ص 23
تنهایم مگذار ...
خدایا
اگر با من باشی یا نه بگذار بهتر بگویم : با تو باشم
چه کسی میتواند علیه من باشد ؟
چگونه ممکن است دشواریها به سراغم بیایند و از میان برداشته نشوند ؟
هیچ مشکلی ، هیچ مانعی ، و هیچ گره ای نیست
که من و تو با هم
نتوانیم آن را از میان برداریم …
تنهایم مگذار …
صدقه دادن
رسول اکرم (ص) فرمودند :
« بر میت ساعتی سخت تر از شب اول قبر نیست ٬ پس رحم نمایید به مردگان خود با صدقه دادن . »
نماز شب
امام رضا (ع) فرمودند :
« کسی که نماز شب بخواند ٬ و در قنوت نماز « وِتْر » هفتاد بار استغفار کند « اُجِیرَ مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ » : « از عذاب قبر ٬ پناه داده می شود »
۱) بحار - ج۸۷ - ص۱۶۱ ۲) همان- ج۸۵ -ص۱۰۷ ۳) خصال صدوق - ج۱ - ص۱۴۶ ٬ بحار ج ۹۹ - ص۲۰
یاد خدا
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
يَقولُ اللّه عَزَّوَجَلَّ إِذ كانَ الغالِبُ عَلَى العَبدِ الاِشتِغالُ بى، جَعَلتُ بُغيَتَهُ وَلَذَّتَهُ فى ذِكرى فَإذا جَعَلتُ بُغيَتَهُ وَلَذَّتَهُ فى ذِكرى عَشَقَنى وَعَشَقتُهُ فَإِذا عَشَقَنى وَعَشَقتُهُ رَفَعتُ الحِجابَ فيما بَينى وَبَينَهُ وَصَيَّرتُ ذلِكَ تَغالُبَاَ عَلَيهِ لايَسهو إِذا سَهَا النّاسُ اُولئِكَ كَلامُهُم كَلامُ النبياءِ اُولئِكَ البطالُ حَقّا؛
خداى عزوجل مى فرمايد : هرگاه ياد من بر بنده ام غالب شود، خواهش و خوشى او را در ياد خود قرار دهم و چون خواهش و خوشى او را در ياد خود قرار دهم عاشق من شود و من نيز عاشق او گردم و چون عاشق يكديگر شديم حجاب ميان خود و او را بر دارم و عشق خود را بر جان او چيره گردانم ، چندان كه مانند مردم دچار سهو و غفلت نمى شود ، سخن اينان سخن پيامبران است، اينان براستى قهرمانند.
كنزالعمال، ج1، ص433، ح1872
پرخورى
امام سجاد عليه السلام :
إِنَّ قَسوَةَ البِطنَةِ وَفَترَةَ المَيلَةِ وَسُكرَ الشَّبَعِ وَعِزَّةَ المُلكِ مِمّا يُثَبِّطُ وَيُبَطِّى ءُ عَنِ العَمَلِ وَيُنسِى الذِّكرَ؛
پرخورى و سستى اراده و مستى سيرى و غفلت حاصل از قدرت ، از عوامل بازدارنده و كند كننده در عمل است و ذكر (خدا) را از ياد مى برد .
بحارالأنوار، ج78، ص129، ح1
ناشکری
کسانی که در دنیا مشکل جسمی دارند (مثل نابینایی، ناشنوایی و معلولیت…) اگر ناشکری نکنند، بعد از مرگ به چیزهایی میرسند که اگر مخیرشان کنند بین سلامتی و ناسلامتی دوست دارند دوباره به همان بلاها مبتلا شوند تا به ثواب بیشتری برسند.
توحید مفضل/ ص 61
توسلات
آیت الله بهجت:توسّلات، خیلی نافع است. به این امامزاده ها زیاد سر بزنید! این بزرگواران همچون میوه ها که هر کدام یک ویتامین خاصی دارند، هر کدامشان خواص و آثاری دارند.
[گوهرهای حکیمانه:104]
دعا موجب نزدیکی به خدا
امام صادق عليه السلام : عَلَيكُم بِالدُّعاءِ ، فَإِنَّكُم لاتَقَرَّبونَ إِلَى اللّه بِمِثلِهِ ، وَلا تَترُكوا صَغيرَةً لِصِغَرِها أَن تَدعُوا بِها ، إِنَّ صاحِبَ الصِّغارِ هُوَ صاحِبُ الكِبارِ؛
شما را سفارش مى كنم به دعا كردن ، زيرا با هيچ چيز به مانند دعا به خدا نزديك نمى شويد و دعا كردن براى هيچ امر كوچكى را ، به خاطر كوچك بودنش رها نكنيد ، زيرا حاجتهاى كوچك نيز به دست همان كسى است كه حاجتهاى بزرگ به دست اوست .
(كافى، ج2، ص467، ح6)
ثبات قدم در دیانت
« روزی آقای بهجت در ارتباط با ثبات قدم در دیانت و استمرار پرهیزکاری و تقوا فرمودند: یکی از علمای بزرگ و اهل معنی شخصی را در صحن مبارک حضرت امیر علیه السلام دید که از نهایت تواضع و ادب و ذلت در برابر مقام شامخ ولایت مولی الموحدین ایستاده و چنان سر به زیر و افتاده و خاضع بود که گویی با سر راه می رود. آن عالم عابد ربانی پیش آن مرد شریف و بزرگوار که عمرش از هفتاد به بالا بود رفت و از وضع حال و کیفیت زندگی او جویا شد. آن مرد شریف فرمود: از زمانی که پا به تکلیف گذاشتم تاکنون از روی عمد و دانسته گناه نکرده ام. البته آن طور مواظبت و دقت و مراقبت این گونه نتیجه را دارد. »
مشاهده انوار آیات قرآن
آیت الله تهرانی می نویسد:
« حضرت آیت الله العظمی بهجت فرمودند: در زمان جوانی ما، مرد نابینایی بود که قرآن را باز می کرد و هر آیه ای را که می خواستند نشان می داد و انگشت خود را کنار آیه مورد نظر قرار می داد، من نیز در زمان جوانی روزی خواستم با او شوخی کرده و سر به سر او گذارده باشم گفتم: فلان آیه کجاست؟ قرآن را باز کرد و انگشت خود را روی آیه گذاشت. من گفتم: نه اینطور نیست، اینجا آیه دیگری است. به من گفت: مگر کوری نمیبینی؟! »