خطبه شقشقيه
خطبه سوم
خطبه اى از آن حضرت (ع ) معروف به خطبه شقشقيه :
آگاه باشيد. به خدا سوگند كه ((فلان )) خلافت را چون جامه اى بر تن كرد و نيك مى دانست كه پايگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسياب . سيلها از من فرو مى ريزد و پرنده را ياراى پرواز به قله رفيع من نيست . پس ميان خود و خلافت پرده اى آويختم و از آن چشم پوشيدم و به ديگر سو گشتم و رخ برتافتم . در انديشه شدم كه با دست شكسته بتازم يا بر آن فضاى ظلمانى شكيبايى ورزم ، فضايى كه بزرگسالان در آن سالخورده شوند و خردسالان به پيرى رسند و مؤ من ، همچنان رنج كشد تا به لقاى پروردگارش نايل آيد. ديدم ، كه شكيبايى در آن حالت خردمندانه تر است و من طريق شكيبايى گزيدم ، در حالى كه ، همانند كسى بودم كه خاشاك به چشمش رفته ، و استخوان در گلويش مانده باشد. مى ديدم ، كه ميراث من به غارت مى رود.
تا آن ((نخستين )) به سراى ديگر شتافت و مسند خلافت را به ديگرى واگذاشت .
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
سخن از آغاز آفرينش آسمان و زمين و آفرينش آدم (ع)
خطبه اول
خطبه اى از آن حضرت (ع ) در اين خطبه ، سخن از آغاز آفرينش آسمان و زمين و آفرينش آدم (ع )است :
حمد باد خداوندى را كه سخنوران در ثنايش فرو مانند و شمارندگان از شمارش نعمتهايش عاجز آيند و كوشندگان هر لكه داره كوشند، حق نعمتش را آنسان كه شايسته اوست ، ادا كردن نتوانند. خداوندى ، كه انديشه هاى دور پرواز او را درك نكنند و زيركان تيزهوش ، به عمق جلال و جبروت او نرسند. خداوندى كه فراخناى صفاتش را نه حدّى است و نه نهايتى و وصف جلال و جمال او را سخنى درخور نتوان يافت ، كه در زمان نگنجد و مدت نپذيرد. آفريدگان را به قدرت خويش بيافريد و بادهاى باران زاى را بپراكند تا بشارت باران رحمت او دهند و به صخره هاى كوهساران ، زمينش را از لرزش بازداشت .
اساس دين ، شناخت خداوند است و كمال شناخت او، تصديق به وجود اوست و كمال تصديق به وجود او، يكتا و يگانه دانستن اوست و كمال اعتقاد به يكتايى و يگانگى او، پرستش اوست . دور از هر شايبه و آميزه اى و، پرستش او زمانى از هر شايبه و آميزه اى پاك باشد كه از ذات او، نفى هر صفت شود زيرا هر صفتى گواه بر اين است كه غير از موصوف خود است و هر موصوفى ، گواه بر اين است كه غير از صفت خود است .
پس از بازگشتش از صفين
خطبه دوم
خطبه اى از آن حضرت (ع ) پس از بازگشتش از صفين :
او را سپاس مى گويم و خواستار فزونى نعمت او هستم و بر آستان عزتش سر تسليم نهاده ام و خواهم كه مرا از گناه در امان نگه دارد. از او يارى مى جويم كه نيازمند آنم كه نيازم برآورد. هر كس را كه او راه بنمايد، گمراه نگردد و هر كس را كه با او دشمنى ورزد، كس زينهار ندهد، هركس را كه تعهد كند، بى چيز نشود كه تعهدش از هر چه به سنجش آيد، افزون است و از هر چه اندوختنى است برتر. و شهادت مى دهم كه خداوندى جز اللّه ، خداى يكتا نيست . يگانه است و بى هيچ شريكى .
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
دوستی با دشمنان خدا
اِیّاکَ اَنْ تُحِبَّ اَعْداءَ اللهِ اَوْ تُصْفِیَ وُدَّکَ لِغَیْرِ اَوْلیاءِ اللهِ فَإِنَّ مَنْ اَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُم
ترجمه حدیث:
از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه منقول است که حضرت فرمودند: بپرهیز از اینکه با دشمنان خدا رابطه ی دوستی برقرار کنی، یا اینکه دوستی خود را، برای غیر دوستان خدا خالص کنی! پس به راستی که انسان در روز قیامت با همان کسانی محشور میشود که با آنان دوست بوده است.
شرح حدیث:
بپرهیز از این که با «دشمنان خدا» رابطه ی دوستی برقرار کنی! این مطلب با روابط ظاهری اشتباه نشود، چرا که در این روایت به رابطه ی قلبی اشاره دارد نه رابطه ی ظاهری. مثل کاسبی که همه جور مشتری پیش او می آید و او جنسش را به همه می فروشد. آنچه مهم است رابطه ی قلبی است. مقصود روایت این است که بپرهیز از این که با دشمنان خدا رابطه ی قلبی و محبتی پیدا کنی.
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
توجه در نماز
إِذَا قَامَ الْعَبْدُ فِی الصَّلَاةِ فَخَفَّفَ صَلَاتَهُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِمَلَائِکَتِهِ
أَمَا تَرَوْنَ إِلَى عَبْدِی کَأَنَّهُ یَرَى أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِ غَیْرِی أَمَا یَعْلَمُ أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِی
” اصول کافی، جلد 3، صفحه ی 269 “
ترجمه ی حدیث:
از امام صادق (علیه السلام) منقول است که حضرت فرمودند:
هرگاه بنده به نماز بایستد و نماز خود را سبک به جا آورد، خداوند خطاب به ملائکه میفرماید: آیا بنده ی من را نمی بینید؟ گویا این طور فکر می کند که برآورده کردن احتیاجات او به دست غیر من است. آیا نمی داند که برآورده کردن احتیاجات او به دست من است؟
شرح حدیث:
آنگاه که بنده می ایستد به نمازخواندن ( و به تعبیری که ما در گذشته در این روایات داشتیم، آنگاه که میخواهد بدهی الهی را ادا کند. گفته شد که یک طلب از خدا داری که روزیات است و یک بدهی هم داری که واجباتت است) آنگاه که میخواهد بدهی اش را به خدا ادا کند. یکی از بدهی ها هم نماز است.
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
آداب توبه کردن
حقيقت توبه، پشيماني قلبي است؛
پشيماني که در عمل خود را نشان ميدهد که مهمترين نمُود آن انجام واجبات و تدارک و قضاي آن چه عمل نشده و ترک محرّمات است. با همين مقدار توبه تحقق پيدا ميکند.
حامي يتيمان
شهادت امیر مومنان ،مولای متقیان،حامی یتیمان تسلیت باد.
آيا ما بعد از امام علي(ع) به يتيمان سر ميزنيم؟
هوای جمکران
دلم…
هوای جمکران میکند…
مولای من !
چقدر دیر میگذرند این لحظه های چشم به راهی
و این ثانیه های انتظار…
مهربانا !
تا کِی بگویم که دلم برایتان تنگ شده است!؟
اما باز هم چشمم به نگاه پُر از مهر شماست!
راستی مولا جان !
مرا ببخش که گاه گاهی یادِ شما میکنم ؛
اما شما …
همیشه به یادم هستید
و برایم دعا میکنید!
باز هم برایم دعا کنید که جز شما
به کسی دل نبندم …
و تمام وجودم تنها و تنها ، سرشار از عشق به شما باشد…
و من آرزویم فقط این باشد که؛
تمام هستی ام را فدای شما کنم…
” بأبی أنت و أمی و نفسی لک َ الوِقاء و الحمی “
اماما !
دلهای جمکرانی را دریاب!
نسيمي سرد
فلك امشب نسیمی سرد دارد,
زمین ازغصه رنگ زرد دارد,
بیا اي دل بنالیم وبگرییم,
هواي كوفه بوي درد دارد,
خدایا این جماعت خود پرستند,
به روي دین و قرآن دیده بستند,
پس ازبشكستن پهلوي زهرا,
سرمظلوم عالم را شكستند.
شب شهادت امیرالمومنین علیه السلام تسلیت باد
سوگواری پیامبر خدا (ص) برای علی (ع)
رسول خدا صلى الله عليه و آله :
يا عَلِيُّ، أبكي لِما يُستَحَلُّ مِنكَ في هذَا الشَّهرِ، كَأَنّي بِكَ وأنتَ تُصَلّي لِرَبِّكَ، وقَدِ انبَعَثَ أشقَى الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ … فَضَرَبَكَ ضَربَةً عَلی قَرنِكَ فَخَضَّبَ مِنها لِحيَتَكَ؛
اى على! براى آن مى گريم كه در اين ماه، حرمت تو را مىشكنند. گويا مى بينم كه تو در حال نماز خواندن براى پروردگار خويشى كه شقىترينِ اوّلين و آخرين… بر مىخيزد و بر فرق سرت ضربتى مى زند كه مَحاسن تو با آن رنگين مى گردد.
امالي صدوق: ص ۱۵۵ ح ۱۴۹؛ دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج 7 ص 254
رضوان الهی
از فرمایشات امام جواد علیه السلام :
سه چیز بنده را به مقام رضوان الهی میرساند
۱-استغفار زیاد
۲-فروتنی با مردم
۳-زیاد صدقه دادن
کشف الغمه جلد ۲
بسپار
تا “خدا” هست، هيچ لحظه اي آنقدرسخت نمي شود
که نشود تحملش کرد! شدني ها را انجام ده
و تمام نشدني هايت رابه
“خداوند” بسپار…
روزهايتان خدايي…!!!
به بهشت در نياورم
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
اى على،جبرئيل عليه السلام مرا درباره تو خبرى داد كه مايه روشنى چشم و شادى دلم شد،او به من گفت:اى محمد،خداوند به من فرموده :محمد را از سوى من سلام برسان و او را آگاه ساز كه على پيشواى هدايت و چراغ تاريكي هاى ضلالت،و حجت بر اهل دنياست،زيرا او صديق اكبر و فاروق اعظم است ،و من به عزت خويش سوگند خورده ام كه به آتش نبرم كسى را كه او را دوست داشته و تسليم او و اوصياى پس از او باشد،و به بهشت در نياورم كسى را كه دست از ولايت و تسليم در برابر او و اوصياى پس از او برداشته باشد. (بحار الانوار 27/ .113)
زندگى , امنیت , دين , خرد , مرگ
امام على (عليه السلام):
راویان : محمد بن يحيي رفعه قال قال امير المومنين (ع) :
مَنِ اِسْتَحْكَمَتْ لِي فِيهِ خَصْلَةٌ مِنْ خِصَالِ اَلْخَيْرِ اِحْتَمَلْتُهُ عَلَيْهَا وَ اِغْتَفَرْتُ فَقْدَ مَا سِوَاهَا وَ لاَ أَغْتَفِرُ فَقْدَ عَقْلٍ وَ لاَ دِينٍ لِأَنَّ مُفَارَقَةَ اَلدِّينِ مُفَارَقَةُ اَلْأَمْنِ فَلاَ يَتَهَنَّأُ بِحَيَاةٍ مَعَ مَخَافَةٍ وَ فَقْدُ اَلْعَقْلِ فَقْدُ اَلْحَيَاةِ وَ لاَ يُقَاسُ إِلاَّ بِالْأَمْوَاتِ
امير المؤمنين (ع) فرمود: هر كه يك خصلت خوب پابرجا هم به من تحويل دهد به خاطر آن او را بپذيرم و از نداشتن خصال ديگرش چشم پوشم ولى از نداشتن عقل و نداشتن دين گذشت نكنم، زيرا در بىدينى امنيت نيست و زندگى در هراس گوارا نباشد و نبودن عقل نبودن زندگانى است، بىخرد جز مرده اى نيست.
کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْعَقْلِ وَ الْجَهْل
مایه غبطه یاران
آری این رفتار ولیّ خدا و امیر مسلمین است با یتیمان جامعه اش. او پدری مهربان بود که چنان محبتی بر آنان روا می داشت که دیگران بر آن غبطه می خوردند. چنانکه ابوالطفیل مى گوید: روزى دیدم على علیه السلام یتیمان را به حضور خود خواست، سپس چنان به یتیمان تفقد و مهربانى مى کرد و به آنها عسل مى خوراند که بعضى از اصحابش تمنا مى کردند که اى کاش ما نیز یتیم مى بودیم ] تا مورد توجه و لطف حضرت واقع مى شدیم[.(بحارالانوار، ج 41، ص 29)