انتظار فرج از دیدگاه رهبری
مقام معظم رهبری درباره انتظار فرج و شرایط منتظران می فرماید: «منتظران صاحب الزمان، به منور شدن چشم انداز زندگی بشر و پایان دوران ظلم و تجاوز امید دارند و جنایات ستم و تزویر سردمداران استکبار جهانی، نمی تواند چشمه امید را در دل های آنان خاموش کند.
منتظران حجت تردیدی ندارند که روزگار ظلم و طغیان و تجاوز سرانجام به پایان خواهد رسید و قدرت قاهره حق، همه قله های فساد و تعدی را از بین خواهد برد. ما اعتقاد داریم که با ظهور مهدی موعود علیه السلام ، اندیشه و عقول بشری از همیشه خلاق تر خواهد بود و صلح و امنیت کامل در مقیاس جهانی آن به وجود خواهد آمد و ما برای چنین دورانی باید تلاش کنیم تا جهان روز به روز به این عصر آرمانی نزدیک تر شود».
بیا امید دلم
رسانده زهر جفا تا به چرخ آه مرا
گرفته است زکف معتمد رفاه مرا
به زندگانی من نیز زهر خاتمه داد
به دست و پیکر لرزان ببین گواه مرا
رسیده بر لب بام آفتاب زندگیم
بخوان غلام من از پشت پرده ماه مرا
بیا امید دلم مهدیم دگر مگذار
تو بیش از این به رهت منتظر نگاه مرا
بیا و آب بنوشان تو بر پدر دم مرگ
که نیست تاب و توان جسم همچو کاه مرا
تو در برم بنشین تا مگر که بنشانی
ز اشک دم به دم خود شرار آه مرا
به غربت تو و مظلومی تو میسوزم
چو گیرد اتش بیداد جایگاه مرا
سیدرضا مؤید
ربیع الاول
معتمد در ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری قمری به واسطه یکی از نزدیکان خویش، امام حسن عسکری (عليه السلام) را با زهر مسموم کرد و امام در اثر آن، چند روز در بستر بیماری قرار گرفتند و در این ایام معتمد پیوسته پزشکان درباری را بر بالین امام میفرستاد تا مردم گمان کنند که حضرت از بیماری طبیعی رنج میبرد. او میخواست از طرفی ضمن مداواى حضرت (عليه السلام) و کسب وجهه عمومى، از طریق مأمورانش اوضاع و شرایط را زیر نظر بگیرد و رفت و آمدها را تحت کنترل در بیاورد تا آنها اگر صحنه مشکوکى در رابطه با جانشینى و امامت پس از امام حسن (عليه السلام) دیدند آن را گزارش کنند.
امام عسکری پس از مدت کوتاهی به دلیل تشدید بیماری، در روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری هنگام نماز صبح به شهادت رسیدند.
ایشان در بیست و هشت سالگى از دنیا رفتند و دوره امامتشان فقط شش سال طول کشید. بنابر روایات تاریخی، تمام این مدت شش سال یا در حبس و یا اگر هم آزاد بودند، اجازه ملاقات با مردم را نداشتند. در واقع ایشان از نظر معاشرت آزادى نداشتند.
علت هجرت پیامبر گرامی اسلام(ص) به مدینه چه بود؟
حضور پیامبر اسلام(ص) و پیروان حضرتشان در مکه، با اذیت و آزار، شکنجه، تهدید و … همراه بود. عموم مسلمانان شرایط سخت و طاقتفرسایی را تحمل میکردند. در سال دهم بعثت، اندکى پس از خارج شدن بنى هاشم از شعب، ابوطالب[1] و خدیجه،[2] از دنیا رفتند و به دنبال آن بود که فشار قریش بر مسلمانان افزایش یافت.
از طرفی از مهمترین رویکردهای تبلیغی پیامبر(ص)، گسترش دین در میان شهرها و قبایل دیگر بود و در همین راستا مسافرتی به شهر طائف نیز داشت.[3]
یکی از نقاطی که پیامبر(ص) برای تبلیغ دین، توجه خاصی به آن داشت، شهر یثرب بود. حضرتشان شش تن از اهالی این شهر را در عقبه مکه به اسلام فرا خواند و از ایشان خواست تا او را یارى کنند و ایشان نیز پذیرفتند.
هجرت پیامبر
رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در سال چهارم بعثت دعوت توحیدی خود را علنی کرد، در نتیجه مشرکان متعصب قریش به مقابله برخواستند و با به اوج رساندن شکنجهها شهر مکه به محیطی پر خفقان و مرگ بار مبدل گشت. نخستین نقطه عطف در جهت گسترش اسلام، ملاقات با ارزش شش نفر از یثربیان با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مکه بود که در سال یازدهم بعثت اتفاق افتاد و با اسلام آوردن آنان، اسلام در یثرب منتشر شده و در سالهای دوازده و سیزدهم بعثت دو پیمان مهم در عقبه منقعد گشت و زمینه را برای هجرت سوی یثرب را فراهم نمود. مهاجرت پیامبر اکرم (صلياللهعليهوآله) و مسلمانان از مکه به یثرب در سال سیزدهم بعثت که در زمان خلافت خلیفه دوم مبدأ تاریخ مسلمانان شد.
علت اصلی مهاجرت مسلمانان به یثرب، فشار و آزارهای مشرکان مکه و بیعت عقبه یثربیان با پیامبر (صلياللهعليهوآله) برای دفاع از مسلمانان در صورت هجرت ایشان به یثرب بود.
هجرت پیامبر اکرم(ص) به مدینه
با پیشرفت سریع اسلام در شهر یثرب، مقدمات هجرت رسول خدا(ص)و مسلمانان مکه بدان شهر فراهم شد. زیرا مشرکین مکه روز به روز دایره فشار و شکنجه را به مسلمانان تنگ تر کرده و آنها را بیشتر مى آزردند تا جایى که به گفته مورخین بعضى را از دین خارج کردند.
رسول خدا(ص)نیز در مشکل عجیبى گرفتار شده بود از طرفى ابیطالب و خدیجه دو پشتیبان و حامى داخلى و خارجى خود را از دست داده و این دو حادثه دشمنان را نسبت بدان حضرت بى باکتر و جسورتر ساخته بود و از طرف دیگر دیدن و شنیدن این مناظر رقت بارى را که مشرکین نسبت به پیروانش انجام مى دادند طاقتش را کم کرده و از جانب خداى تعالى نیز مامور به تحمل و صبر مىبود.
شهادت امام حسن علیه السلام
امام حسن مجتبی علیه السلام در 28 صفر سال پنجاه هجری در سن 47 سالگی به دستور معاویه بن ابی سفیان و به دست جعده دختر اَشْعَثِ بنِ قِیس مسموم شد و بر اثر همان زهر به شهادت رسید و در قبرستان بقیع (واقع در مدینه) به خاک سپرده شد.
مسموم شدن امام حسن علیه السلام توسط جعده
حکومت اموی پس از تحمیل صلح بر امام حسن علیه السلام گرچه به بسیاری از اهداف خود رسیده بود، ولی هم چنان وجود امام حسن علیه السلام مانع از به اجرا درآوردن برخی از نیّات پلید آنان بود. از جمله اهدافی که معاویه دنبال می کرد تعیین جانشین برای خود بود. وی از اجرای این تصمیم که برخلاف مفاد صلح نامه او با امام حسن علیه السلام بود وحشت داشت و می دانست که اگر در زمان حیات آن حضرت به چنین کاری دست بزند، بدون شک با مخالفت شدید حسن بن علی علیه السلام روبه رو خواهد شد.
شهادت امام حسن علیه السلام
امام حسن علیه السلام نخستين فرزند امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است كه در نيمه ماه مبارك رمضان سال سوم هجرى قمرى در مدينه منوره ديده به جهان گشود و با تولد خويش، در جدش پيامبر صلی الله علیه و آله و ساير اهل بيت علیهم السلام شادى و نشاط ويژه اى پديد آورد.
امام حسن علیه السلام بنا به روايت شيعه و اهل سنت، شبيه ترين انسان ها به رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و در اين باره گفته شده است: و كان الحسن اشبه النّاس برسول اللّه صلی الله علیه و آله خلقاً و هَدياً وَ سؤدداً؛ حسن از جهت سيما، روش و رهبرى از همه بيشتر به رسول خدا صلی الله علیه و آله شباهت داشت.[۱]
کرامت نفس
پیامبر اکرم بزرگترین و کاملترین نمونه کرامت نفس است
قاضی عیاض در کتاب «الشفاء» گوید:
روایت شده مشرکین در جنگ احد، دندان رباعی حضرت را شکستند. پیشانی ایشان نیز شکسته شد. این مسئله خیلی بر اصحاب و یاران پیامبر گران آمد. گفتند: ای رسول خدا آنها را لعن و نفرین کنید!
حضرت ختمی مرتبت پیامبر رحمت فرمودند:
من برای نفرین و لعن برانگیخته نشدم بلکه برای “دعوت و رحمت” مبعوث شده ام.
علت قیام امام حسین(ع) قیام وصلح امام حسن (ع)
از زبان شهید مطهری
به طور کلی تاریخ اسلام نشان مىدهد که براى امام و پیشواى مسلمین، در یک شرایط خاصى جایز و احیانا لازم و واجب است که قرار داد «صلح» امضاء کند، همچنان که پیغمبر اکرم رسما این کار را در موارد مختلف انجام داد؛ هم با اهل کتاب در یک مواقع معینى قرار داد صلح امضا کرد و حتى با مشرکین قرار داد صلح امضا کرد و در مواقعى هم البته مىجنگید.
این مطلب معقول نیست که بگوییم یک دین یا یک سیستم (هر چه مىخواهید اسمش را بگذارید) اگر قانون جنگ را مجاز مىداند معنایش این است که آن را در تمام شرایط لازم مىداند و در هیچ شرایطى صلح و به اصطلاح همزیستى، یعنى متارکه جنگ را جایز نمىداند کما اینکه نقطه مقابلش هم غلط است که یک کسى بگوید: به طور کلى اساساً ما دشمن جنگ یا طرفدار صلح هستیم. اى بسا جنگهایی که مقدمه صلحِ کاملتر است و اى بسا صلحها که زمینه را براى یک جنگ پیروزمندانه، بهتر فراهم مىکند.
زیارت حضرت رحمه للعالمین، محمد مصطفی (ص)
ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺭَﺳُﻮﻝَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻭَ ﺭَﺣْﻤَﺔُ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻭَ ﺑَﺮَﻛَﺎﺗُﻪُ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﻣُﺤَﻤَّﺪَ ﺑْﻦَ ﻋَﺒْﺪِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺧِﻴَﺮَﺓَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺣَﺒِﻴﺐَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺻِﻔْﻮَﺓَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺃَﻣِﻴﻦَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺃَﺷْﻬَﺪُ ﺃَﻧَّﻚَ ﺭَﺳُﻮﻝُ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻭَ ﺃَﺷْﻬَﺪُ ﺃَﻧَّﻚَ ﻣُﺤَﻤَّﺪُ ﺑْﻦُ ﻋَﺒْﺪِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻭَ ﺃَﺷْﻬَﺪُ ﺃَﻧَّﻚَ ﻗَﺪْ ﻧَﺼَﺤْﺖَ ﻟِﺄُﻣَّﺘِﻚَ ﻭَ ﺟَﺎﻫَﺪْﺕَ ﻓِﻲ ﺳَﺒِﻴﻞِ ﺭَﺑِّﻚَ ﻭَ ﻋَﺒَﺪْﺗَﻪُ ﺣَﺘَّﻰ ﺃَﺗَﺎﻙَ ﺍﻟْﻴَﻘِﻴﻦُ ﻓَﺠَﺰَﺍﻙَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻳَﺎ ﺭَﺳُﻮﻝَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺃَﻓْﻀَﻞَ ﻣَﺎ ﺟَﺰَﻯ ﻧَﺒِﻴّﺎ ﻋَﻦْ ﺃُﻣَّﺘِﻪِ ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَ ﺁﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﺃَﻓْﻀَﻞَ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺇِﺑْﺮَﺍﻫِﻴﻢَ ﻭَ ﺁﻝِ ﺇِﺑْﺮَﺍﻫِﻴﻢَ ﺇِﻧَّﻚَ ﺣَﻤِﻴﺪٌ ﻣَﺠِﻴﺪ.
زیارت خاصه امام حسن مجتبی (ع)
السلام علیک یا ابن رسول رب العالمین ، السلام علیک یاابن امیر المومنین السلام علیک یاابن فاطمه الزهراء ، السلام علیک یا حبیب الله ،
السلام علیک یا صفوه الله ، السلام علیک یا أمین الله ، السلام علیک یا حجه الله ،
السلام علیک یا نورالله ، السلام علیک یا صراط الله ، السلام علیک یا بیان حکم الله ،
السلام علیک یا ناصر دین الله ، السلام علیک أیها السید الزکی ،
السلام علیک أیها البر الوفی ، السلام علیک أیها القائم الأمین ،
السلام علیک أیها العالم بالتأویل ، السلام علیک أیها الهادی المهدی ،
السلام علیک أیها الطاهر الزکی ، السلام علیک أیها التقی النقی ، السلام علیک أیها الحق الحقیق ،
السلام علیک أیها الشهید الصدیق ، السلام علیک یا أبا محمد الحسن بن علی و رحمه الله و برکاته
اثبات شهادت حضرت رسول از آیه قرآن
( فإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ)
بسم الله الرحمن الرحیم
ومَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ .
( آل عمران/ ۱۴۴)
و محمد جز فرستاده اى كه پيش از او [هم] پيامبرانى [آمده و] گذشتند نيست آيا اگر او «بميرد يا كشته شود» از عقيده خود برمى گرديد و هر كس از عقيده خود بازگردد هرگز هيچ زيانى به خدا نمى رساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى دهد
سبک زندگی امام رضا عليه السلام
چطور ميتوانيم از سبك زندگي امام رضا عليه السلام در شرايط فعلي استفاده كنيم با توجه به درسي كه ايشان به آيندگان دادند.
یکی از بهترین توشههایی که میتوان در این مناسبتهاي مذهبي از زندگی معصومين عليهم السلام فراگرفت، مرور بر اخلاقیات ایشان است که عالمان و محدثان شیعه، با توجه به این امر مهم، در حد توان، به ثبت لحظات حساس زندگی آنان و فرمایشاتشان در این عرصه پرداختهاند.
سبك زندگي ائمه عليهم السلام تاثير بسزايي در پيشبرد زندگي افراد و تكامل جوامع ديني دارد. يكي از معاني و برداشت هايي كه از سبك زندگي مي شود الگوي كنش مرجح است چرا كه انسان در هر كاري كه انجام مي دهد در برابرش امكان و كنش هاي مختلفي وجود داردو انتخاب بهترين كنش به عهده خود شخص است.
سبك زندگی امام رضا عليه السلام
قرآن بزرگترين كتابي است كه مي توان از آن فرازهاي مهم و گسترده اي از سبك زندگي را بدست آورد كه الگوي جامعي را در اختيار انسان قرار مي دهد.پس ازقرآن سيره معصومين راهبر انسانهاست .
سبك زندگي با مفهوم عقل معاش يكسان است يعني همان شيوه زيستن و سيره يعني نوع راه رفتن. يعني عقلي كه به انسان مي گويد چطور بايد زندگي كرد. با سيري در زندگي معصومان عليهم السلام مي توان زندگي مومنانه اي ساخت و شيوه زيستن را مشق كرد. در زندگي امام رضا عليه السلام دو بعد مهم و اساسي وجود دارد كه از همه ابعاد وجودي ايشان بيشتر نمود يافته است . يكي علم والا و جامعيت علمي حضرت بود كه در قالب روايات توحيديو اخلاقي و كلامي و مناظره هاي علمي با نمايندگان اديان و مذاهب مختلف ظهور و بروز كرده و بر همين اساس حضرت را عالم آل محمد (صلوات الله عليه) مي خوانند و ديگري رأفت و مهرباني با عامه مردم به ويژه زير دستان و غلامان و فقرا و مستمندان بود كه برهمين اساس آن حضرت را رئوف مي خواندند.