برگزاري جلسه خيرين خانم در مدرسه علميه امام خميني(ره)
جلسه خيرين با حضور مدير مدرسه، معاون مالي وخيرين محترم به مناسبت هفته وقف برگزار شد .
در اين جلسه سركار خانم اصغري ضمن خوش آمد گويي به مهمانان وقف را عامل بقاي جامعه دانستند ايشان عنوان داشتند با بهره بردن از اين سنت حسنه مي توان اميد به عاقبتي نيكو داشت. بهترين ارثي كه مي توان به جا گذاشت صدقه جاريه ايست كه بعد از مرگ عامل باز ماندن پرونده و سنگين شدن كفه خوبي هاي ترازوي اعمال مي شود پس در تلاش باشيم هم خودمان به اين سنت حسن ه اهتمام بورزيم هم مشوق خانواده خود و جامعه براي نيل به اين سنت نيكو باشيم.
در ادامه نيز ضمن ارائه گزارشي از وضعيت مدرسه حوزه هاي علميه را جايگاهي مناسب براي بهره مندي از وقوفات خيرين معرفي نمودند.
فرم در حال بارگذاری ...
اهدا کتاب در هفته کتابخوانی
به گزارش معاون مالی مدرسه طی درخواست دو تن از خیرین مدرسه تعداد6 جلد کتاب با عناوین مختلف با موضوع سیره حضرت زهرا سلام الله علیها خریداری شده و در هفته ی وقف و کتاب و کتاب خوانی به کتابخانه این مدرسه هدیه گردید.
فرم در حال بارگذاری ...
برگزاري جلسه اخلاق براي معاونين
به گزارش معاون فرهنگي جلسه اخلاق با موضوع بصيرت به سخنراني سركار خانم اصغري مدير مدرسه و با حضور معاونين ايشان برگزار شد.
خانم اصغري عنوان داشتند: بصيرت قوه اي است در قلب شخص كه به نور قدسي منور بوده و به وسيله آن حقايق اشيا و امور را درك مي كند. ايشان ادامه دادند: بصيرت در قرآنبه سه معناي يقين و اطمينا، شاهد، دلايل روشن تعريف شده است.
در قرآن به دو بينايي اشاره شده است بينايي ظاهري كه همان چشم است و بينايي باطني يا به تعبيري عقل.آيات بسياري نيز وجود دارد كه بينايي ظاهري را كنايه اي از بينايي عقلي يا باطني دانسته اند.پس بصيرت را مي توان قوه عقلي براي تشخيص راه صحيح و هدايت دانست و با بهره مندي از اين قوه به فراخور زمان هاي مختلف حقايق را شناخت و روشنگري نموده و مراقب بود كه از راه حق منحرف نشده و همواره در طراط مستقيم گام برداريم.
فرم در حال بارگذاری ...
برگزاري جلسه هيئت امناء
به گزارش معاون مالي سركار خانم قلي زاده جلسه اي با حضور مسئولين و اعضا محترم هيئت امنا مدرسه برگزار گرديد.
در اين جلسه كه نماينده محترم مجلس حجت الاسلام والمسلمين دكتر نوروزي و دو عضو از اعضا شوراي شهر شهرستان نيز به عنوان مهمان حضور داشتند، پيرامون موضوعات جاري مدرسه مطالبي عنوان گرديد.
مدير مدرسه ضمن ارائه گزارشي اجمالي از فعاليت هاي پژوهشي،آموزشي، فرهنگي و مالي مدرسه نيازهاي ضروري مدرسه را بازگو نموده و قول مساعد را جهت سرعت بخشيدن به كمك هاي مسئولين و اعضا هيئت امنا جهت رفع مشكلات و نيازهاي مدرسه دريافت نمودند.
فرم در حال بارگذاری ...
برگزاري جلسه اخلاق
جلسه اخلاق به سخنراني سركار خانم فرجي و با وضوع سيره اخلاقي رسول اكرم صلوات الله عليه با حضور طلاب برگزار گرديد.
در اين جلسه سخنران ضمن تبريك ماه ربيع الاول عنوان داشتند سيره حضرت رسول الگوي تمام عيار زندگي مسلمانان است . ايشان اسوه و نمونه كامل اخلاق مداري در اسلام هستند. رفتار ايشان با غير مسلمانان و دشمنان دين به گونه اي بود كه سبب شد بسياري از مخالفان مسلمان شوند. رابطه خوب ايشان با كودكان و پيشي گرفتن در سلام حتي به كودكان آنقدر تاثير گذار بود كه سبب شد بسياري از اطرافيان جذب دين شوند. اكنون و در اين عرصه زماني به عهده طلاب فرض است كه با تفحص در سيره نبوي به دنبال پيروي از ايشان باشند و در برخوردهاي اجتماعي و خانوادگي خود به نحوي باشند كه ديگران آنها را مصداق كامل مسلماني بدانند.
فرم در حال بارگذاری ...
Mission’s of the Prophets: Justice
Who was Prophet Muhammad? And what was his mission?
For us Muslims, Prophet Muhammad is the last in the series of 124,000 prophets whom God sent for guidance of human society.
Almighty God says in the Qur’ãn,
“Certainly We have sent Our messengers with clear guidance; and We sent down to them the Book and the scale so that humans may conduct themselves with justice.” (Surah al-Hadid, 57:25)
All great prophets of God –Adam to Noah, Abraham to Moses, Jesus to Muhammad– came to establish justice in society.
...
All humans wish for peace in this world. But peace cannot be achieved in vacuum. It is inter-twined with justice. To have peace, justice must become the foundation of our social system; otherwise, we cannot achieve a durable peace.What is Justice?
Justice means putting everything in its rightful place; it means balancing things in the proper order; it means creating harmony. If one starts putting things in the wrong places, then he disrupts the social harmony and disturbs peace.
Peace on Personal Level
Peace in society depends on peace within ourselves. According to Prophet Muhammad: we must foster the sense of justice within ourselves by creating harmony between our emotions of anger and greed on one the hand, and our reason and intellect on the other hand; between the physical dimension and the spiritual dimension.
A just person is one who controls his anger and his greed by the power of reasoning. This act of controlling one’s anger and greed by the power of reason has been described by Prophet Muhammad as “the major jihãd”.
Once, when the Muslim army returned to Medina from its mission, the Prophet greeted the soldiers by saying, “Welcome to the people who have performed the minor jihãd, and have yet to go through a major jihãd.”
The soldiers asked, “O Prophet of God! What is the major jihãd?”
Prophet Muhammad replied, “The spiritual jihãd.”
The spiritual jihãd is not an easy jihãd. You have to gain control over your strongest emotions, and live according to the voice of reason and conscience. Only those who can conquer their egos can truly establish peace in society.
توصیه رسول اکرم صلوات الله به عدالت
فرم در حال بارگذاری ...
استفتائاتی از حضرت آیتالله العظمی خامنهای به مناسبت هفته وقف
در ادوار مختلف موقوفاتی با توجه به شرایط زمان و مکان توسط مومنین انشاء و به مرحله اجراء در آمده است لکن در حال حاضر کاربرد برخی از آنها با شرایط و اوضاع و احوال اجتماعی، اقتصادی جامعه هماهنگی نداشته و بعضاً متداول نمیباشد. سوالاتی که در این زمینه مطرح است عبارتند از:
آیا میتوان با توجه به شرایط روز و در جهت مصالح دولت و امت اسلامی و با ملحوظ نگهداشتن نیت اصلی واقف و در جهت هماهنگی با سایر برنامههای مدون و جاری دولت در کاربرد نظرات وقفی تغییراتی به عمل آورد؟
پاسخ:
بسمه تعالی
الوقوف علی حسب ما یوقفها اهلها، عواید وقف باید زیر نظر متولی شرعی و با نبود متولی خاص زیر نظر حاکم شرعی در جهت وقف صرف شود و زمان و مکان و مصالح دولت و ملت در آن اثر ندارد و نباید تغییر داده شود.
...
شخصی در وصیت خود چنین نوشته است که چهل من زمین بانضمام و ساعت آب وقف است که همه ساله مالالاجاره آن در ایام عاشورا و در تکیه مصرف عزاداری حسینی شود. پسر او بعد از فوت موصی و واقف چون نمیدانستند به مصرف غیر موقوفعلیهم خرج کردند آیا این مدت را ضامنند یا خیر؟زمینی وقف بر ایام عاشورا و دهه صفر شد و متولی آن هم معین شده، اما مستاجر بدون اجازه متولی عواید را در جای دگر خرج کردند. آیا در این مدت که به جای دیگر خرج کردند ضامنند یا خیر؟
پاسخ:
بسمهتعالی
اگر عواید وقف در غیر جهت وقف صرف شده ضمان دارد و حکم در هردو مسئله همین است.
زمین موقوفهایست که مالالاجاره آن صرف مدرسه علوم دینیه میشده و صاحب همجوار زمین موقوفه میخواهد زمین موقوفه را با زمین خودش شامل نموده و خانه مسکونی بسازد و او در عوض زمین موقوفه مغازه یا زمین دیگری که نفعش دو برابر زمین موقوفه دارد بدهد، آیا تبدیل زمین موقوفه به مغازهاش یا با زمین او نفعش دو برابر است اجازه میفرمایید.
پاسخ:
بسمهتعالی
با امکان استفاده از وقف در جهت وقف تغییر و تبدیل آن جایز نیست، والله العالم.
واقفی نصب ملک موقوفه خود را به کسی بخشیده( هفتاد سال پیش این مسئله رخ داده) تولیت این ملک موقوفه با اولاد ذکور میباشد، حال آیا آن شخص میتواند ملک را به نوهاش ببخشد یا خیر؟
پاسخ:
بسمهتعالی
ملک موقوفه و همچنین تولیت موقوفه قابل بخشش به دیگران و انتقال به غیر نیست، بلکه باید در موقوفه بر طبق آنچه که واقف تعیین کرده است عمل نمایند.
براساس مفاد برخی از وقفنامهها و وصیتنامه تعیین و نصب متولی و وصی بعدی به عهده حاکم شرع عادل بلد قرار داده شده است و از طرفی بر طبق ماده یک قانون تشکیلات و اختیارات سازمان اوقاف ، تصدی و اداره موقوفات بلا متولی به عهده سازمان اوقاف قرار گرفته است و حضرت امام(ره) اداره اوقاف را مجاز به تولیت و تصدی این قبیل موارد دانستهاند. مستدعی است نظر مبارک را در فرض مرقوم اعلام فرمائید که اصولاً تشخیص و تعیین مصداق حاکم شرع بلد که بعضاً در وقفنامهها ذکر گردیده چگونه است؟
پاسخ:
هرگاه اوقاف فاقد متولی خاص شده است تولیت آن به عهده حاکم و ولیامر مسلمین است و این تولیت در حال حاضر به نماینده ولیفقیه در سازمان اوقاف و امور خیریه واگذار شده است.
در مواردی که دستگاههای دولتی بدون اذن متولی شرعی موقوفات و بدون پرداخت حقوق وقف مبادرت به حفر چاه و ایجاد شبکه لولهگذاری در اراضی و املاک موقوفه مینمایند، آیا ضمانت شرعی پرداخت حقوق وقف متوجه مصرفکنندگان و مشترکین است یا دستگاه مجری طرح؟ با علم به عدم پرداخت حقوق وقف انجام وضو و غسل با چنین آبی به چه صورت است؟
پاسخ:
بسمه تعالی
مصرف کننده ضامن آبی است که مصرف کرده است و بدون نظر متولی شرعی وقف نمی تواند در آب تصرف کند و غسل و وضو اشکال پیدا می کنند، الله اعلم.
آیا این از اختیارات اداره اوقاف است که به خاطر ملاحظات سیاسی، دینی، فرهنگی و اجتماعی رقبه وقف را کمتر از ارزش واقعی آن در اختیار متقاضیان قرار دهد؟
پاسخ:
بسمه تعالی
متولی شرعی و مسئول اداره امور موقوفه در اجاره دادن موقوفه و تعیین مبلغ اجاره بهاء باید لزوماً غبطه و مصلحت وقف را رعایت نماید و چنانچه تخفیف اجاره بهاء به ملاحظه موقعیت خاص مستأجر و کاری که برای آن موقوفه را اجاره می نماید موافق غبطه و مصلحت وقف باشد اشکال ندارد وگرنه جایز نیست.
فرم در حال بارگذاری ...
Imam Hasan (a.s.) and Amr Bil Maroof (Enjoining good)
Perhaps we all have experienced the situation where we meant to convey a correct criticism with good intentions to a friend, but it has unintentionally leaded to displeasure and annoyance. Have we ever thought about the best way to increase the effectiveness of criticism?
In general, when a person makes a moral criticism, two targets could be sought: (1) the action which the criticizer finds incorrect, (2) the person who has performed the incorrect action. What is painful and burdensome about criticism, and can lead to anger, grudge, and animosity is the damage that hurts one’s pride. Although that person might argue about his action and bring proofs for its correctness, in reality, he is defending “himself", and is attempting to save his esteem and personality.
...
Therefore, to assure that a criticism does not hurt one’s pride or make him react, the criticizer has to set the incorrect action as the main target of his criticism rather than its performer. If so, the criticism would be constructive, and desirable consequences would follow. The traditions of Imam Hassan (as) bear a good example of such criticism:An old man sat to do his Wudhu / Wuzu (Ablution). But his Wudhu was not correct. Imam Hasan (a.s.) and Imam Hussain (a.s.) the grandsons of the Prophet Mohammad (saw), then two young boys, watched him. They immediately realized that the old man was not doing his Wudhu correctly, but hesitated to tell him directly. Perhaps the old man would feel humiliated by two young boys, or he might even lose interest in the act of worship.
Sitting next to him, they started to do the Wudhu and during the Wudhu, Imam Hasan (a.s.) said: “Oh Hussain my Wudhu is correct and more perfect than yours.”
In reply, Imam Hussain (a.s.) insisted that his own Wudhu was better than Imam Hasan’s.
Finally they said: “Let us refer to this gentleman. He is older than us and should be able to decide.”
The old man was listening patiently. The boys performed their Wudhu under his supervision, one after the other. And when they had finished, he realized the Wudhu done by the boys was methodical and correct. It was his own Wudhu which was incorrect. Turning to Imam Hasan (a.s.) and Imam Hussain (a.s.), he gently said: “The Wudhu done by you is correct. I am grateful that you chose to guide me in such a beautiful manner.”
Imam Hassan (as) and Imam Hussain (as) neither criticized the old man, nor reproached him for his ignorance of the ruling of Islam. Moreover, they did not refer to his way of performing Wudu, nor did they call his action void. Rather, they performed Wudu themselves and taught the old man its correct way indirectly. The result of this polite and wise criticism was that the old man confessed to his mistake explicitly, learned how to perform Wudu correctly, and thanked them with kindness and pleasure.
Indeed, having good morals is the best way of criticism and education. It is so important that according to Imam Hassan (as), “The best of the best is having good morals".
How cautious are we towards the details the Ahl al-Bayt (PBUT) have taught us in criticizing our brothers in faith? Are we helping others progress and get educated through good morals and leniency?
داستانی پیرامون دانش امام حسن علیه السلام و طریقه امر به معروف توسط ایشان
فرم در حال بارگذاری ...
آیات وقف و انفاق و صدقه
آیاتی که جایگاه وقف و انفاق و صدقه را مطرح می کنند
صاحب عروه الوثقی مینویسد:« وقف خود نوعی از صدقات است که گاهی واژه صدقه نیز به آن اطلاق میشود و نیز گاهی واژه صدقه بر اعم از وقف و اخوات آن یعنی حبس و سکنی و … اطلاق میشود. بنابر این وقف همان صدقه جاریه است. یعنی صدقهای که همچنان جاری و مستمر است. بر خلاف صدقاتی که این چنین نیستند.»
وقف در قرآن و روایات
در آیات عدیدهای از قرآن سفارش به نزدیک کردن قلوب و محبت و مساعدت به نیازمندان شده که 4 دسته آیات را میتوان نام برد که هر یک به نوعی به نقش و جایگاه وقف و انفاق و صدقه اشاره دارند. هر چند لفظ وقف در این آیات و روایات نیامده لکن به گفته اکثر فقها و مفسرین لفظ صدقه به ویژه صرفه جاریه در این بیانات اشاره به وقف است.
...
صاحب عروه الوثقی مینویسد:« وقف خود نوعی از صدقات است که گاهی واژه صدقه نیز به آن اطلاق میشود و نیز گاهی واژه صدقه بر اعم از وقف و اخوات آن یعنی حبس و سکنی و … اطلاق میشود. بنابر این وقف همان صدقه جاریه است. یعنی صدقهای که همچنان جاری و مستمر است. بر خلاف صدقاتی که این چنین نیستند.»(ملحقات العروه ، ج 2 ص184)چهار دسته آیاتی که به نوعی نقش و جایگاه وقف و انفاق و صدقه را مطرح می کنند عبارتند از:
الف: یک دسته آیات که انسان را به عمل صالح ترغیب و توصیه مینمایند.
ب: آیاتی که به تلطیف قلوب و جلب محبت دیگران اشاره دارد.
ج- آیاتی که مردم را به روح تعاون و احسان وبرادری و برابری دعوت مینمایند.
د- آیاتی که انسان را به خود شناسی دعوت مینماید تا از این راه، بیشتر در اعمال و آثار کردار خود بیندیشند و به سوی اعمال خیر و نیک بشتابد.
«امام صادق علیه السلام میفرمایند: پس از مرگ آدمی، اجر ومزدی به وی نمیرسد، مگر به واسطه سه عملی که در دنیا و در زمان حیات خویش انجام داده: یکی از این اعمال صدقهای است که در طول حیات خود بخشیده است که پس از مرگ او این صدقه همچنان جاری است (وقف) و او از ثواب آن بهره میجوید.» (تحریرالوسیله، ج 2، ص 62)
فرم در حال بارگذاری ...
وقف
معنای لغوی
وقف در لغت به معنای ایستادن یا به حالت ایستاده ماندن و آرام گرفتن است و در اصطلاح فقهی، عقدی است که ثمره آن حبس کردن اصل، و رها کردن منفعت آن است.
به عبارت دیگر؛ «حبس کردن چیزی از طرف مالکش به وجهی از وجوه، به نحوی که فروش آن ممنوع باشد، به ارث منتقل نگردد قابل هبه نباشد، فروخته نشود و به رهن و اجاره و عاریت و از این قبیل داده نشود و صرف کردن آن مال در جهتی که واقف تعیین کرده است»
اقسام وقف
وقف به اعتبار موقوف علیه به عام و خاص تقسیم می شود.
وقف عام، وقفی است که مقصود از آن امور خیریه است و مخصوص دسته و طبقه معینی نیست مانند وقف بر فقرا، وقف بر طلّاب و مدارس و مساجد، و مقابل آن وقف خاص است و آن وقفی است که مخصوص دسته معین و خاصی است، مانند وقف بر اولاد یا افراد و یا طبقه ای خاص از مردم.
...
طبق مدارک تاریخی نخستین وقف در اسلام توسط پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) انجام شد. آن حضرت در سال سوم هجرت پس از جنگ احد هفت بوستان و مزرعه آباد را به نام “بساتین السبعه” که به ایشان هدیه شده وقف نمودند و تولیت آن را پس از رحلت خود به حضرت فاطمه واگذار کردند. این بوستان ها متعلق به یک یهودی بنام مخیریق بود که در جنگ احد به یاری پیامبر آمده بودوقف در اسلام
اوقاف که احباس هم نامیده می شود دردوره بعد از ظهور اسلام با توجه به تعالیم نوع دوستانه ای که در این دین الهی آمده است با شکلی گسترده و فراگیر شیوع یافته و اختصاص آن به معابد و پرستشگاه ها نبود بلکه در راه تعلیمات و زدودن فقر نیز به کار گرفته شد و نقش اجتماعی و فرهنگی گسترش یافته ای را در حیات مسلمانان ایفا نمود.
طبق مدارک تاریخی نخستین وقف در اسلام توسط پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) انجام شد. آن حضرت در سال سوم هجرت پس از جنگ احد هفت بوستان و مزرعه آباد را به نام “بساتین السبعه” که به ایشان هدیه شده وقف نمودند و تولیت آن را پس از رحلت خود به حضرت فاطمه واگذار کردند. این بوستان ها متعلق به یک یهودی بنام مخیریق بود که در جنگ احد به یاری پیامبر آمده بود، مخیریق نامی از اغنیای احبار یهود بنی قینقاع اسلام ناورده است که به صف مجاهدان اسلام پیوست و وصیت کرد که اگر کشته شد دارایی اش را در اختیار حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) قراردهند تا به هر خیر که خدایش فرموده و خود خواهد هزینه کند. (فصلنامه وقف میراث جاویدان،ش3،ص45)
بطورکلی در دوران بعد از اسلام نیز هر وقت امنیت و آرامش نسبی پدیدار می شد زمامداران و وزراء و مردم ثروتمند انسان دوست، دست به فعالیت های عام المنفعه می زدند و یا مبادرت به وقف املاک خود می نمودند. (تاریخ اجتماعی ایران،ج3،ص105)
عواید موقوفات معمولاً برای نگهداری مسجد، مدرسه یا بیمارستان به مصرف می رسید، فقط در ادوار متأخر، وقف کردن ملک برای افراد یا خاندان ها افزایش یافت.
فرم در حال بارگذاری ...
وقف برای ولی عصر(عج)
یکی از جلوهها و جنبههای مهم، حساس و زیبای اسلام، سنت حسنه وقف است که همواره برکات و آثار فراوانی برای جهان اسلام داشته و دارد. آنچه بسیار زیبا و شنیدنی است، تنوع دنیای وقف است. واقفین و نیکاندیشان محترم بنا بر شرایط زمان از داراییهای خود در زمینههای مختلف، خدمات بزرگی به فرهنگ و تمدن اسلامی نمودهاند. در حال حاضر از حیث تنوع نیتها، کشور ما رتبه اول را دارد که در همه زمینهها تقریبا وقف داریم، حتی وقفهای مهدوی نیز کم و بیش وجود دارد.
وقف مهدوی چرا؟
1. ضرورت نواندیشی در عرصه وقف
2. ضرورت طرح و گسترش فرهنگ مهدوی
این دو عامل بسیار مهم بهترین پاسخ به چرایی وقف مهدوی است.
با نگاهی گذرا به موقوفات، روشن میشود که این سنت پسندیده همواره با زمان و مکان در ارتباط تنگاتنگ بوده و همراه با شکل گیری نیازها و فرصتها تنوع و صورتهای مختلف پیدا نموده است.
...
امروزه میتوان تنوع این وقفها را در همان اندازهها دنبال کرد اما اگر وقفها در جهت رشد معنوی و شناخت مردم نسبت به امامشان باشد، قطعاً آثار و بر کات بیشتری دارد.ضمن آنکه امروزه طرح و گسترش فرهنگ مهدویت بسیار لازم و ضروری است.
چرا که مهدویت در همه عرصهها از عبادت و خانواده تا اجتماع و سیاست حضوری پر رنگ دارد. بدون مهدویت ، هستی مبهم و گنگ و ابتر است. مهدویت با ترسیمی که از ابتدا و توصیفی که از انتهای تاریخ انسانی دارد ،تنها دلیل برای بودن ، تنها علت برای رفتن و بهترین گزینه برای امان ماندن از هزاران بی راهه و تنها راه برای پیمودن است.۱
مهدویت از یک سو شناخت دقیقی از آن چه هستیم (هویت) ارائه میکند و از سوی دیگر با گشودن هدفهای عالی برای زندگی (آرمان) انسان را به رشد و تعالی سوق میدهد. آموزهای با این اهمیت که اساساً راهبردی یعنی علاوه بر هدف هم راه و هم وسیله است انسان را با توحید و از مسیر توحید به توحید میرساند ، چرا از ثروتی که خدا به ما داده است برای آن خرج نکنیم؟ ما امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را با جان و دل پذیرفتهایم ولی از پذیرش آن ، چنان شاد نیستیم و تاکنون حاضر نشده ایم که برای آن خرج کنیم. بیایید با وقف مهدوی ثابت کنیم اماممان را ازهمه چیز و همه کس بیشتر دوست داریم.
نکته دقیقی که از آیات نورانی قرآن فهمیده میشود این است که «وقف مهدوی» از اموال دوست داشتنی انتخاب شود. در این وقف لازم است مالی که از راه حلال به دست آمده و آن را دوست میداریم، تقدیم شود و بدانید هرچه وقف نمایید، همان را در روز قیامت مییابید. خداوند متعال میفرماید:
(وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ به ما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ) ۲
هرچه از نیکی برای خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و با پاداشی بزرگتر خواهید یافت.
امام محمّد باقر علیه السلام میفرماید: «چگونه مردم میتوانند از کارهای خیر منصرف شوند؟ در صورتی که حضرت علی علیه السلام در حالی که بهشت بر وی واجب شده بود، اموالی را برای فقرا وقف کرد و فرمود: خدایا این مال را برای این جهت صدقه قرار دادم که آتش را از صورتم و صورت مرا از آتش دوزخ دور سازی.»
نتیجه:
وقف، سنت حسنه ای است که ضرورت نواندیشی و گسترش فرهنگ مهدوی، ایجاب می کند که متولیان امر نسبت به پاسداشت و تبلیغ این سنت نیکوی اسلامی، فرهنگسازی نماید، چه آنکه وقف، با اقتضائات زمانی و مکانی، پیوند دارد و نیاز امروز می طلبد که در این زمینه سرمایه گذاری جدی صورت پذیرد.
پینوشتها:
[۱]. مفاتیح الجنان ، زیارت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف :«السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک»
[۲]. بقره، 110.
فرم در حال بارگذاری ...
جایگاه وقف در سیره و کلام امام حسین (علیه السلام)
وقف را باید یکی از ویژگیهای نظام حقوقی و اقتصادی اسلام دانست که در قرآن و روایات اسلامی به طور گسترده ای مطرح شده و اهل بیت علیهم السلام خود جزو اولین واقفان جهان اسلام هستند.
وقف در سخن و سیره امام حسین (ع) نمود خاصی داشته است. در حدیثی آمده است : امام حسین (علیه السلام) زمین و اشیایی را که ارث برده بود پیش از این که تحویل بگیرد، وقف کرد.
همچنین در روایتی آمده است : هنگامی که به امام حسین (ع) خبر دادند «عبدالله بن عامر» - از کارگزاران بنی امیه - چنین و چنان وقف کرده و عده زیادی برده آزاد کرده است، فرمود: «مَثَل عبدالله بن عامر همانند کسی است که از حاجیان و راهیان خانه ی خدا سرقت کرده و سپس اموال دزدی را صدقه می دهد .» آنگاه افزود: إِنَّمَا الصَّدَقَةُ الطَّیِّبَةُ صَدَقَةُ مَنْ عَرِقَ فِیهَا جَبِینُهُ وَ اغْبَرَّ فِیهَا وَجْهُهُ وقفی پاکیزه، وقفی کسی است که در راه کسب آن پیشانی اش عرق کرده و صورتش غبارآلود شده است .» وقتی از امام صادق علیه السلام سؤال شد: «منظور حضرت سید الشهداء علیه السلام چه کسی بوده است؟» فرمود: «علی بن ابی طالب علیه السلام .» (1)
...
یکی از معاصران امام حسین (ع) حسن بَصْری است که به عنوان متکلم ، مفسر ، محدّث ، واعظ ، فقیه و یکی از هشت زاهد معروف قرن اول و دوم شناخته می شود.سید مرتضی علمالهدی نیز از حسن به نیکی یاد کرده و او را کثیرالعلم، بلیغالمواعظ، اسوه ، پیشوا و یکی از متقدمان دانسته که از تصریح به عدل خدا پروا نمینمود(2)
نقل است که حسن چنان به اهلبیت علیهمالسلام دلبستگی داشت که با شنیدن خبر شهادت امام حسین علیهالسلام، بهشدت گریست و سپس گفت : «خدا خوار کند امتی را که فرزند پیامبرش را کشت».(3)
حسن بصری جریانی را از موضع امام حسین (ع) نسبت به وقف نقل می کند. او می گوید: حسین بن على، سرورى زاهد، پاکدامن، نیکوکار، خیرخواه و خوش اخلاق بود. امام علیه السلام، روزى با اطرافیان خود به باغش رفت. در این باغ غلامى کار مى کرد که نامش صافى بود. چون حضرت علیه السلامبه باغ نزدیک شد، غلام را دید که نشسته نان مى خورد. حسین علیه السلامبدو نگریست و زیر درخت خرمایى که او را مى پوشاند و غلام نمى توانست حضرت علیه السلامرا ببیند نشست. غلام، یک گرده نان را بر مى داشت و نصف آن را به طرف سگش مى انداخت و نیم دیگر را خود مى خورْد. حسین علیه السلاماز این کار غلام در شگفت شد. غلام چون از خوردن آسوده گشت گفت: سپاس خداوند جهانیان را، خدایا من و سرورم را بیامرز و به او برکت بده، چنان که به پدر و مادر او برکت دادى، به رحمت خودت اى ارحم الراحمین.
در این هنگام حسین علیه السلام برخاست و گفت: اى صافى! غلام وحشت زده برخاست و گفت: سرورم و سرور همه مؤمنان! من شما را ندیدم، مرا ببخش. حسین علیه السلامگفت: مرا حلال کن اى صافى، زیرا من بدون اجازه تو به باغت وارد شدم. صافى گفت. به سبب فضیلت و کرم و سرورى خودت چنین سخنى را مى گویى سرورم. حسین علیه السلام فرمود: دیدم که نیمى از گرده نان را به سگت مى دهى و نیم دیگر آن را، خود مى خورى، این کار چه معنا دارد؟ غلام گفت: هنگامى که من نان مى خوردم، این سگ به من مى نگریست، سرورم! من از نگاه او شرم کردم، آخر این هم سگ توست که باغت را در برابر دشمنان حفظ مى کند. من برده توام و این سگ توست و هر دو با هم، رزق از تو رسیده را خوردیم.
حسین علیه السلام گریست و فرمود: تو در راه خدا آزادى و با طیب خاطر به تو دو هزار دینار مى بخشم. غلام گفت: اگر مرا آزاد مى کنى من باز هم مى خواهم عهده دار باغ تو باشم. حسین علیه السلام فرمود: مرد هرگاه سخنى بر زبان مى آورد، شایسته است که آن را با عمل خود تأیید کند، من گفتم: بدون اجازه تو به باغت وارد شدم و سخن خود را تأیید کردم و باغ را با هر آن چه در آن است به تو بخشیدم، ولى این گروه از اطرافیان من آمده اند تا میوه و خرما بخورند، آنها را به خاطر من، میهمان خود بدار و ارجشان نه که خداوند در روز رستاخیز بر تو ارج نهد و به سبب خوش اخلاقى و ادبت به تو برکت دهد. غلام گفت: اگر تو باغت را به من بخشیدى، من هم آن را وقف اطرافیان و شیعیان تو مى کنم. حسن [بصرى ]مى گوید: بر مؤمن شایسته است که همچون نوه پیامبر خدا باشد. (4)
پانوشت ها:
1. مستدرک الوسائل، محدث نورى، موسسه آل بیت، قم، 1408ق. ج 7 ، ص 244
2. علیبن حسین علمالهدی، امالی المرتضی: غررالفوائد ، ج1، ص161
3. سلیمانبن ابراهیم قندوزی، ینابیعالمَودَّةِ لِذَویِ القُربی، ج3، ص48
4. اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث ج1
فرم در حال بارگذاری ...
تأثیر وقف در زندگانی اخروی
یکی از تمهیداتی که نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) برای حفظ و بقای جامعه اسلامی اندیشیدهاند مسئله وقف است.
وقف پشتوانه خدمات گوناگونی است که فرد و جامعه بدان نیاز دارند. متدینان برای جلب رضای خدا در زمان حیات خویش بخشی از اموال خود را برای کارهای خیر و ماندگار از مالکیت خود جدا و آن را برای خدمات عمومی وقف میکنند. چنانکه از دیرباز تا کنون بیشتر اماکن رفاهی و خدماتی مانند کاروانسراها، استراحتگاههای بین راهی، آبانبارها، قناتها و مراکز عبادی مانند مساجد و حسینیهها و مراکز علمی مانند مدارس و کتابخانهها و مراکز بهداشتی مانند بیمارستانها و درمانگاهها از طریق سنت وقف تأسیس و نگهداری شده است و بخشی از تمدن اسلامی مرهون این پدیده مبارک است و جوامع بشری همواره نیازمند اینگونه کمکهای ثابت و ماندگارند. در منابع اسلامی و روایات اهل بیت (علیهم السلام) به خیر ماندگار و صدقه جاریه سفارش شده و اجر و پاداش وقف یادآوری شده است.[1]
...
در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چنین آمده است:“إِذَا مَاتَ ابْنُ آدَمَ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلَّا مِنْ ثَلَاثَةٍ وَلَدٍ صَالِحٍ یَدْعُو لَهُ وَ عِلْمٍ یُنْتَفَعُ بِهِ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ صَدَقَةٍ جَارِیَةٍ".
قَالَ الْعُلَمَاءُ الْمُرَادُ بِالصَّدَقَةِ الْجَارِیَةِ الْوَقْفُ؛ انسانی که از دنیا میرود جز از ناحیه سه چیز پیوندش با دنیا قطع میشود: دانشی که از آن سود برده شود، یا صدقه جاری (وقف) یا فرزند صالحی که برایش دعا کند“. (بحار الانوار، ج 2، ص 23)
وقف امری بسیاری نیکو و پسندیده است که نه تنها مورد تأکید شارع مقدس اسلام و ائمه (علیهم السلام) بوده است بلکه آن بزرگواران خود به طور عملی بدان اقدام نمودهاند. به عنوان نمونه در منابع تاریخی گزارشاتی وجود دارد که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، حضرت علی (علیه السلام) و خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اموالی از خود را در راه مسلمین وقف کرده و برای آیندگان به یادگار گذاشتهاند.
زمانی که شخص از دنیا میرود دستش از زمین خاکی کوتاه شده و دیگر نمیتواند کاری به سود آخرت خویش انجام دهد. او میماند و اعمالی که با خود به آخرت برده است. آنجاست که میفهمد چه قدر دستش خالی است و چه قدر محتاج آن است که از دنیا رهتوشه بیشتری به همراه میآورد. اما در این میان گروه استثنا میشوند. افرادی هستند که در سرای آخرت نیز همچنان درگیر کارهایی هستند که در دنیا انجام دادهاند و نتایج آن را دریافت میکنند. در روایات مصادیق گوناگونی از این بهرهمندیها بیان گردیده است که یکی از مهمترین آنها وقف کردن است.
انسانی که در دنیا بخشی از داراییهای خویش را برای رضایت خدا و رفاه حال دیگر بندگان خرج مینماید، بر طبق مفاد احادیث، تا زمانی که آن مال باقی است و مورد استفاده قرار میگیرد او نیز بهره عملش را خواهد دید حتی اگر از دنیا رفته باشد. اموال وقفی در قیامت همچون آبی سرد، آتش عذاب الهی را خاموش کرده و نعمات بهشتی را به ارمغان میآورند.
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) چنین آمده است:
"لَیْسَ یَتْبَعُ الرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ إِلَّا ثَلَاثُ خِصَالٍ صَدَقَةٌ أَجْرَاهَا فِی حَیَاتِهِ فَهِیَ تَجْرِی بَعْدَ مَوْتِهِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَوْقُوفَةً لَا تُورَثُ أَوْ سُنَّةُ هُدًى سَنَّهَا فَكَانَ یُعْمَلُ بِهَا وَ عُمِلَ بِهَا مِنْ بَعْدِهِ أَوْ وَلَدٌ صَالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ؛ پس از مرگ بدنبال مرد نیاید مگر سه خصلت: صدقه جاریه كه در زندگى انجام داده و پس از مرگش باقى است، روش درستى كه بدان عمل شود، و فرزند خوبى كه برایش دعا كند“. (تحف العقول، ترجمه کمرهای، ص 381)
در روایتی دیگر از آن بزرگوار مواردی دیگر یاد شده است:
“سِتَّةٌ تَلْحَقُ الْمُۆْمِنَ بَعْدَ وَفَاتِهِ وَلَدٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ مُصْحَفٌ یُخَلِّفُهُ وَ غَرْسٌ یَغْرِسُهُ وَ بِئْرٌ یَحْفِرُهُ وَ صَدَقَةٌ یُجْرِیهَا وَ سُنَّةٌ یُۆْخَذُ بِهَا مِنْ بَعْدِهِ؛ مومن از شش چیز بعد از وفات استفاده مىكند فرزندى كه براى او دعا كند، قرآنى كه بعد از او بماند، درختى كه از وى یادگار بماند. چاهى كه مردم از وى منتفع باشند، صدقه جاریه و سنتى كه مردم از آن استفاده كنند“. (مشكاة الأنوار، ترجمه عطاردى، ص 141، ح 18)
آنچه در این روایات و نمونههای مشابه آن ذکر شده است تنها به عنوان بخشی از مصادیق وقف خواهند بود. موقوفات در هر عصر و زمانی میتواند جنبههایی متفاوت و گستردهتر به خود گیرد. در دوران معاصر از بهترین نمونههای آن میتوان به ساخت مساجد، مدارس و بیمارستانها در مناطق محروم اشاره کرد. بر اساس آنچه بیان گردید تا زمانی که نمازگزاران و عبادتکنندگان در مساجد حضور دارند و تا هنگامی که دانشآموزان در مدارس درس میخوانند و در زمانی که بیماران از بیمارستانها و مراکز بهداشتی و درمانی استفاده میکنند ثواب و بهرهای بسیار به سازندگان و وقفکنندگان آنها خواهد رسید.
انسانی که در دنیا بخشی از داراییهای خویش را برای رضایت خدا و رفاه حال دیگر بندگان خرج مینماید، بر طبق مفاد احادیث، تا زمانی که آن مال باقی است و مورد استفاده قرار میگیرد او نیز بهره عملش را خواهد دید حتی اگر از دنیا رفته باشد. اموال وقفی در قیامت همچون آبی سرد، آتش عذاب الهی را خاموش کرده و نعمات بهشتی را به ارمغان میآورند
وقف امری بسیاری نیکو و پسندیده است که نه تنها مورد تأکید شارع مقدس اسلام و ائمه (علیهم السلام) بوده است بلکه آن بزرگواران خود به طور عملی بدان اقدام نمودهاند. به عنوان نمونه در منابع تاریخی گزارشاتی وجود دارد که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، حضرت علی (علیه السلام) و خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها)[2] اموالی از خود را در راه مسلمین وقف کرده و برای آیندگان به یادگار گذاشتهاند.[3]
نتیجه
آدمی در سرای آخرت بسیار محتاج است. او همواره چشم انتظار آن است که از دنیا خیرات و برکاتی برایش ارسال گردد تا اگر در عذاب است از آن رهایی یابد و یا اگر در بهشت برین سکنی گزیده است جایگاه بالاتری کسب نماید. یکی از بهترین راهها برای حفظ ارتباط با دنیا وقف نمودن اموال در دنیا است. بر اساس آنچه در روایات آمده است انسان واقف تا زمانی که از موقوفش استفاده میگردد بهرههای معنوی آن را دریافت میکند.
پی نوشت ها:
[1]. مفاتیح الحیاه، ص 552.
[2]. موقوفات حضرت زهرا (سلام الله علیها) به طور عملی نشان میدهند که وقف جنسیتبردار نیست و هر انسانی میتواند از داشتههای خود در راه خدا استفاده نماید.
[3]. ر.ک: مقاله وقف در قرآن و سنت، سازمان اوقاف و امور خیریه.
فرم در حال بارگذاری ...
تاريخچه وقف در ايران
تاريخچه وقف در ايران
ايران
راجع به وضعيت اوقاف ايران در سدههاي اوليه بعد از اسلام، اطلاعات گويايي وجود ندارد و معلوم نيست كه در اين دوران موقوفات به صورت مستقل و از طريق متولي اداره ميشده، يا اينكه دولتها هم در آن دخالت داشتهاند. طبق اسناد تاريخي موجود، در ايران «ديوان اوقاف» در نيمه دوم قرن چهارم هجري به وجود آمده و با تأسيس آن، دولتها كاملاً در مسائل وقف دخالت كردهاند. حتي قسمت مهمي از مخارج دولتها از درآمد همين اوقاف تأمين شده است.
در دوران سلجوقيان و مخصوصاً در زمان سلطنت آلب ارسلان و ملكشاه كه خواجه نظام الملك وزارت آنها را برعهده داشت، موقوفات زيادي به خصوص در احداث مدارس «نظاميهها» وجود داشت، طوري كه جمع موقوفات اين مدارس به شصت هزار دينار ميرسيد.
در مقدمه تاريخ كرمان آمده:
...
مردم براي اينكه، حكام به املاك شخصي آنها دست درازي نكنند، فكر تازهاي كردند و بيشتر املاك خود را وقف كردند؛ بدين اميد كه شايد با اين عنوان و پشتيباني خاندان رسالت، حكام جرأت تصرف املاك آنها را نداشته باشند، هر چند كه اين تدبير هم گاهي مؤثر نبود و حتي املاك وقفي هم از چنگال بيرحمانه حكام بدور نميماند.در دوره ايلخانان مغول، ابتدا بسياري از املاك و زمينهاي وقفي به دست ايلخانان بت پرست تصرف شد. موقوفات از پرداخت ماليات معاف بوده و چيزي به ديوان نميپرداختند و حق وصول همه حقوق ديوان به متوليان موقوفه منتقل ميشده است.
اگرچه در ممالك اسلامي، موسسه متمركزي مثل كليساي مسيحي شكل گرفته بود و اموال وقف شده بدين ترتيب در دست موسسات مذهبي قرار داشت، اما ديوان موقوفات هم بر اين اموال نظارت ميكرده است. اين ديوان در زمان سامانيان و در دولت هلاكوئيان نيز وجود داشته است.
وقف در زمان صفويه
طبق كتب تاريخي، سياحتنامهها و نوشتههايي كه در مورد دوران صفويه وجود دارد، شايد در هيچ دورهاي از تاريخ شاهد موقوفاتي به وسعت موقوفات اين مقطع از تاريخ نبودهايم. حتي خود شاهان صفويه در رأس كساني بودند كه اموال خود را وقف ميكردند، طوري كه بسياري از املاك خود را وقف اهداف خيريه، به خصوص وقف بقاي متبركه شيعه و از همه بيشتر آستانه امام رضا(ع) در مشهد و خواهرش حضرت معصومه(س) در قم كردند. بعضي از اين املاك وقفي، موقوفاتي بود كه به خاندان صفويه پيش از آن كه در ايران به سلطنت برسند، تعلق داشت.
شايد بتوان گفت كه در زمان شاه عباس اول، بيش از هر دوره ديگري به املاك موقوفه اضافه شد. در سال 1015 يا 1016 هجري، شاه عباس اول تصميم گرفت كه همه املاك و رقبات بدست آورده خودش را كه قيمت آنها بيش از يكصد هزار تومان شاهي عراقي بود، و بناها و ساختمانهاي گوناگوني كه در اصفهان و اطراف آن داشت، وقف 14 معصوم(ع) كند. او سرپرستي آنها را به خود و پس از خود به حاكم زمان اختصاص داد و طبق وقفنامهاي كه شيخ بهاء الدين آن را تنظيم كرد، قرار شد كه درآمد اوقاف پس از مشخص كردن حق التوليه براساس نظر و اختيار سرپرست و متولي و بنا به شرايط زمان صرف شود.
گذشته از خاندان سلطنتي، به تقليد از همين نيت شاه، يكي از اميران به نام گنجعلي خان زيك، حاكم مقتدر كرمان ـ كه از 1005 تا 1023 در نواحي جنوب شرقي و شرق ايران حاكم بوده است ـ املاك و خانهها و تمام آنچه را داشت وقف كرد كه آنها هنوز هم باقي هستند.
وضع موقوفات در زمان افشاريه
زماني كه نادرشاه در سال 1419 هجري تخت و تاج را پذيرفت، اعلام كرد كه مذهب سنت، جانشين مذهب شيعه ـ كه در زمان صفويه مذهب رسمي مردم ايران بود ـ شد. او در آخرين سال حكومتش طي صدور دستوري، بسياري از اوقاف را از مردم گرفت و آنها را به اضافه املاك شخصي خود در دفاتر ثبت اراضي كه پس از آن به رقبات نادري معروف شد، وارد كرد.
البته نادر قبل از آنكه بتواند كاملاً فرمان خود را درباره اوقاف اجرا كند، كشته شد و جانشينش، عليقلي عادل شاه فرمان او را لغو كرد و بعضي از املاك غصب شده را به مردم پس داد.
وضع موقوفات از انقراض افشاريه تا مشروطيت آنطور كه مشخص است وضع اوقاف و موقوفات از زمان انقراض صفويه به بعد افول كرد، زيرا همان طور كه اشاره شد، نادرشاه با اصرار بر اين ادعاي خود كه حقوق قشونش بيشتر از علماي شيعه است، دستور غصب موقوفات را داد. اخبار موجود از مال قاجاريه هم، حكايت از حيف و ميل كردن اموال وقفي به دست عدهاي از صاحبان قدرت را ميكند.
اينطور شد كه اوقاف بعد از زمان صفويه، با دستور نادرشاه حرمت خودش را از دست داد. او دانهاي را كاشت كه ثمره تلخش، از بين رفتن زشتي عمل موقوفه خواري تا قرنها بعد از خودش بود. انجام چنين عملي بدون ترديد در روحيه مؤمنين و مردم اثرات بدي گذاشت و توجه مردم را به وقف كم كرده، به همين دليل وضع موقوفات تا انقراض سلسله قاجاريه، هيچ وقت سر و سامان نگرفت.
تشكيلات اوقاف از مشروطيت تا پيروزي انقلاب اسلامي
چهار سال بعد از برقراري مشروطيت در ايران، يعني در سال 1328 ه . ق برابر با 1289 ه . ش وزارت معارف و اوقاف تصويب شد و مسئولان ادارات معارف در شهرستانها موظف به انجام امور مربوط به اوقاف نيز بودند. سپس در سال 1313 ه . ش قانون اوقاف مشتمل بر 10 ماده تصويب شد، در دوره دوازدهم مجلس، يعني در سال 1320، قانون فروش املاك موقوفه تصويب و سپس لغو شد، از اين به بعد تغييرات عمدهاي در امور مربوط به اوقاف صورت نگرفت، غير اينكه در سال 1328 در شهرستانها نيز امور مربوط به وقف جدا از مسؤول فرهنگ معين شد تا اين كه در جريان اصلاحات ارضي، زمينهاي زراعي وقف شد و مورد نظر نيز واقع شد و اوقاف عامه بعد از اوقاف خاصه مشمول قانون شد.
منبع:پایگاه اطلاع رسانی آستان قدس رضوی
فرم در حال بارگذاری ...
وقف مصداق انفاق نيكو
«و اقرضوا الله قرضاً حسناً و ما تقدموا لانفسكم من خير تجدوه عند الله هو خيراً و اعظم اجراً«؛ «در راه خدا قرض الحسنه بدهيد و هر آن چه از كارهاي خير كه براي خود پيش انديشي كنيد، آن را بهتر و بزرگ تر نزد خداوند خواهيد يافت.»(سوره مزمّل،20)
در اين آيه، از كلمه ي ” خير"مي توان بر مدّعا استدلال كرد و هم مي توان ياري گرفت؛ زيرا همان گونه كه پيش تر اشاره شد، خير به معناي هر كار خوبي است، چنان چه مرحوم علامه طباطبايي در تأكيد اين مدّعا گفته:«عبارت” من خير” بيان ” ما” است و مقصود از خير، مطلق است اعمّ از واجب و مستحب.»(طباطبايي، 1380، ج20، ص 442)
در مورد” قرضاًًحسناً ” مي توان گفت در تفسير اين كلمه، موارد چندي بيان شده؛ از جمله برخي گفته اند: اقرضوا الله قرضاً حسناً، يعني اموال خود را انفاق كنيد، انفاق نيكو كه موافق رضاي خدا باشد. در اين صورت، اين جمله امر به ساير خيرات و يافتن جزاي بسيار در آن از سوي خداوند است. بعضي معتقدند كه مقصود، انفاق از پاكيزه ترين مال بر اهل استحقاق و مراعات نيّت و طلب رضاي خداوند است.
...
برخي گفته اند: منظور از ” قرضاً حسناً ” هر كار خيري است كه متعلّق به نفس و مال باشد؛ به همين روي از رسول خدا روايت شده است:«در اموال حقي است غير از زكات مقرر كه به وجه احسن بايد اخراج شود از مال طيّب و پاكيزه.»و برخي معتقد هستند كه منظور از” قرض الحسنه “، همان انفاق هاي مستحبي است و اين بزرگوارانه ترين تعبيري است كه در اين زمينه تصوّر مي شود؛ چرا كه مالك تمام ملك ها از كسي كه مطلقاً چيزي ندارد، قرض مي طلبد تا از اين طريق وي را به انفاق و ايثار و كسب فضيلت اين عمل خير تشويق كند.چنان چه منظور از ” قرضاً حسناً” هر كار خيري باشد، وقف مي تواند يكي از مصاديق آن باشد؛ چنان كه از مصاديق خير نيز مي تواند به شمار رود؛به همين دليل در برخي از كتب آيات الاحكام، اين آيه در شمار آيات مربوط به وقف ذكر شده.
مرحوم فاضل مقداد هر چند كه اين آيه را در شمار آيات مربوط به وقف ذكر نكرده، گفته كه اطلاق قرض استعاره از اعمال صالحه است.
افزون بر آيه ي ياد شده، آيات ديگري كه درباره ي قرض هستند، با همان استدلال مي توانند درباره ي وقف نيز باشند؛ از جمله «من ذالذي يقرض الله قرضاً حسناً«؛ (البقره، 245و الحديد، 11)، «ان تقرضوا الله قرضاً حسناً يضاعفه لكم«؛ (التغابن، 17)، «ان المصدقين و المصدقات و اقرضوا الله قرضاً«؛ (الحديد، 18). (مكارم شيرازي،1380، ج 27، ص146)
فرم در حال بارگذاری ...