اهمیت زیارت امام حسین علیه السلام
1-خیرخواهی خداوند
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ حُبَّ زِیَارَتِهِ وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ السُّوءَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ بُغْضَ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ بُغْضَ زِیَارَتِهِ
امام صادق علیه السلام فرمودند: هرکسی که خداوند خیرش را بخواهد، حب امام حسین علیه السلام و حب زیارتش را در قلب او میاندازد و هر که را خداوند بدیش را بخواهد، بغض نسبت به امام حسین علیه السلام و بغض زیارت آن حضرت را در قلب او می اندازد.(وسائل الشیعه/ج14/ص496)
آنچه در کربلا گذشت
امام حسین علیه السلام فرمود:
خدا جزای خیر دهد شما را آیا کتاب خدا را که بر جد من رسول الله نازل شده است نخوانده اید که: اینما تکونوا یدرککم الموت ولوکنتم فی بروج مشیده(سوره مبارک نساءآیه۷۸) و قال سبحانه: لبرزالذین کتب علیهم القتل الی مضاجعهم(سوره مبارکه آل عمران آیه۱۵۴)
و اگر من در جای خود بمانم این خلق ننگین به چه آزمایش شود و چه کس در قبرمن در کربلا ساکن شود با اینکه خداوند در روز دحوالارض آن را برای من برگزیده است و پناه شیعیان قرار داده تا مأمن آنها باشد در دنیا و در آخرت…..
برگرفته از کتاب آنچه در کربلا گذشت نوشته شیخ عباس قمی صفحه۶۶
شوق به زیارت حسین(ع)
امام باقر(ع) میفرماید: «اگر مردم میدانستند که در زیارت امام حسین(ع) چه فضیلتها و ارزشهایی هست، از شوق، جان میدادند و از شدت حسرت(از اینکه به زیارت نرفتهاند) قالب تهی میکردند؛ لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی زِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَیْهِ حَسَرَاتٍ» (کاملالزیارات/142)
از حضرت پرسیدند: در این زیارت چه فضیلتهایی هست؟ حضرت فرمود: «کسی که با شوق به زیارت حسین(ع) برود، هزار حجِ قبولشده و هزار عمرۀ پرارزش را برایش مینویسند و اجر هزار شهید از شهدای بدر را برایش مینویسند؛ مَنْ أَتَاهُ تَشَوُّقاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حِجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ»(همان) شما میدانید که تعداد شهدای بدر بسیار کم است؛ ولی اجرشان خیلی بالاست، چون در ایمان به رسول خدا(ص) سبقت گرفته بودند و در اوج غربت اسلام، به دفاع از اسلام پرداخته بودند.
امام صادق(ع) میفرماید: «برای شما که پیاده به سمت کربلا میروید، هر قدمی که برمیدارید و میگذارید، بابت هر قدم، ثواب یک شهید که در راه خدا به خون خود آغشته شده، عنایت خواهد شد؛ فَلَکَ بِکُلِّ قَدَمٍ رَفَعْتَهَا أَوْ وَضَعْتَهَا کَثَوَابِ الْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» (کاملالزیارات/207)
دلنوشته: سلام دردانه آقا
سلام محنت کشیده عظیم در عمر قلیل
سلام بانو!
دمشق افتخار می کند به قدوم پر برکتتان اما زمین می نالد از جان دادنتان!
خانم چه شگفت به سان مادر بودید و چه بلا کش به سان عمه جانتان! هجرت را از مدینه تا کربلا با هزار ناز و نوازش در آغوش گرم و امن پدر، و لالایی شبهایش سفر کردید، اما با سیلی و تحقیر وسرزنش یک دنیا دلتنگی و دلشکستگی از کربلا تا شام همسفر سرنوشت شدید و در خوابگاه ابدی آرمیدید.
درود خالصانه و پاک به روح والایتان که پیام آور مظلومیت و خون های به نا حق ریخته در خاک داغ نینواست.
مهديه آشوري طلبه پايه اول
شهادت نازدانه اباعبدالله الحسین علیه السلام حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها تسلیت باد.
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
دنبال او شب تار، صیاد رفته باشد
یک زخم بر دو گونه، یک چشم نیم بسته
از زجر یادگاری یک دنده شکسته
فهمیده ام در این شهر معنای سیری ام را
از ضرب دست خوردم، دندان شیری ام را
رقیه جان(سلام الله علیها) دستمان بگیر، حاجاتمان بده و مدافعان حرم را پیروز گردان.
شهادت نازدانه اباعبدالله الحسین علیه السلام حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها تسلیت باد.
پنج نشانه مؤمن
عن الامام العسكري - عليه السلام -: علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسين و زيارة الأربعين و التختم في اليمين و تعفيرالجبين و الجهر ببسم الله الرحمن الرحيم.
امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود:مؤمن پنج نشانه دارد: اقامه پنجاه ركعت نماز (مجموع واجبات و مستحبات)، زيارت اربعين،انگشتر در دست راست كردن، در سجده پيشاني بر خاك نهادن و بسم الله الرحمن الرحيم را(در نماز) بلند گفتن.
«وسائل الشيعة، ج 10، ص 373»
فضائل حضرت امیرالمومنین در منابع اهل سنت
اصبغ بن نباته می گوید: روزی در کنار امیرالمؤمنین علیه السلام نشسته بودم که ابن کواء سر دسته گروه خوارج وارد مسجد شد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! مرا از معنای این آیه با خبر کن.
وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلا بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ [سوره الأعراف آیه ۴۶]
و بر اعراف مردانى هستند كه همه را به سیمايشان مىشناسند و اهل بهشت را ندا مىدهند كه سلام بر شما باد. اينان هر چند طمع بهشت دارند ولى هنوز بدان داخل نشدهاند.
حضرت فرمود: آن مردان ما هستیم که در قیامت بین بهشت و جهنم می ایستیم. هر بنده ای ما را نصرت کرده باشد او را به چهره می شناسیم و به بهشت می بریم و هر کسی با ما دشمنی داشته او را نیز از سیمایش می شناسیم و در جهنم داخل می کنیم.
نحن نوقف یوم القیامه بین الجنه والنار. فمن ینصرنا عرفناه بسیماه فادخلناه الجنه و من ابغضنا عرفناه بسیماه فادخلناه النار.
شواهدالتنزیل ج۱ ص۲۶۳
ارتباط امام حسين علیه السلام و امام زمان عج الله
ارتباط امام حسين علیه السلام و امام زمان عج الله در آيات و روايات و ادعيه مختلف به چشم ميخورد. از جمله در سوره اسراء آيه 33 آمده است:
«و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليه سلطانا فلايسرف فيالقتل انه كان منصوراً»
«كسي كه مظلوم كشته شده باشد، براي وليّ دَم او قدرت و سلطهاي قرار دادهايم كه بتواند تقاص كند و انتقام بگيرد.»
امام باقرعلیه السلام درباره تأويل آيه فوق فرمودند:«قسمت اول آيه (و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليه سلطاناً) درباره امام حسينعلیه السلام است كه مظلوم كشته شده و بقيه آيه (فلايسرف فيالقتل انه كان منصوراً) درباره حضرت مهدي عج الله است كه خداوند او را در قرآن منصور ناميده است.»
(بحارالانوار ج51 ص30)
ارتباط امام حسین علیه السلام و امام زمان عج الله تعالی
ارتباط امام حسین و امام زمان عج الله تعالی در آيات و روايات و ادعيه مختلف به چشم ميخورد. از جمله در سوره اسراء آيه 33 آمده است:
«و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليه سلطانا فلايسرف فيالقتل انه كان منصوراً»
«كسي كه مظلوم كشته علیه السلام شده باشد، براي وليّ دَم او قدرت و سلطهاي قرار دادهايم كه بتواند تقاص كند و انتقام بگيرد.»
امام باقرد علیه السلام رباره تأويل آيه فوق فرمودند:«قسمت اول آيه (و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليه سلطاناً) درباره امام حسين علیه السلام است كه مظلوم كشته شده و بقيه آيه (فلايسرف فيالقتل انه كان منصوراً) درباره حضرت مهدي عج الله تعالی است كه خداوند او را در قرآن منصور ناميده است.»
(بحارالانوار ج51 ص30)
امام حسين از دیدگاه دانشمندان غربي
شهادت امام حسين علیه السلام گونهاي است كه دانشمندان غربی نيز به حقانيت و مظلومیت آن حضرت پی¬برده و اين امر جنبه جهاني يافته است:
چارلز ديكنز (بزرگترين داستان نويس انگليسي) می¬گوید:
اگر منظور حسين جنگ در راه خواسته هاي دنيايي خود بود من نميفهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش همراه او بودند؟ پس عقل چنين حكم مينمايد كه او فقط بخاطر اسلام فداكاري خويش را انجام داده است.
در مقاله سه شهيد اثر خانم دانشمند انگليسي آمده است:
اي مسلمانها ! بزرگترين دليل بر اثبات مظلوميت حسين ، قرباني دادن بچه شيرخوارهاش بود كه در هيچ تاريخي سابقه ندارد بچه شيرخواري را براي طلب آب بيقيمت و ارزش بياورند و آن قوم مكّار عوض دادن آب ، او را طعمه تير جفا قرار دهند . اين عمل دشمن، مظلوميت حسين را اثبات نمود و همين نيروي مظلوميت ، بساط عزت خاندان مقتدر بنياميه را برچيد و رسواي عالمشان نمود و دين محمد در اثر جانبازيهاي او و اهل بيت بزرگش حيات تازهاي به خود گرفت . (شبهاي پيشاور ، صفحه 548)
دكتر رينوژوزف (شرق شناس معروف فرانسوي) می¬گوید:
به جهت خون حسين و سوگواريهايي كه شيعه پس از آن مينمايد ،در آينده جمعيت و شوكت و ترقي شيعه بيشتر خواهد گرديد (منظور حاكميت عدل و حكومت حضرت مهدي در زمان ظهور ميباشد) .
(پرتوي ازعظمت حسين علیه السلام ، ص 440
اين چه حزني است
ای حسین(ع)! اين چه حزني است نهفته در نام تو كه بي اختيار دل ها را ميشكند و اشك را در پشت پلك ها بي قرار مي كند؟
حضرت آدم علیه السلام كه براي پذيرش توبهاش خدا را به اسماء الحسناي او سوگند ميداد، وقتي به نام تو رسيد (يا قديمالاحسان بحق الحسين) بياختيار دلش شكست. از جبرئيل پرسيد كه چه سرّي است در اين نام كه دل را ميشكافد و آسمان چشم را باراني ميكند؟ آنگاه جبرئيل مصيبت عاشوراي تو را بيان كرد و آدم بسیار گريست.
همين كه حضرت نوح علیه السلام به كربلا رسيد، طوفان عظيم و وحشتناكي آرامش او و كشتياش را در هم ريخت. نوح و همراهانش نزديك بود غرق شوند. در اين هنگام نوح خطاب به پروردگارش چنين گفت: پروردگارا! تو به من وعده نجات داده بودي. در وعده تو خلافي متصور نيست. راز اين حادثه غمانگيز را به من نشان بده.
جبرئيل فرود آمد و توسل به پنج تن را به او يادآوري كرد. به محض توسل نوح به پنج تن، دريا آرام شد. جبرئيل گوشها ی از حوادث ناگواري را كه در این سرزمین رخ خواهد داد، با نوح در ميان گذاشت. وقتي به نام حسين رسيد، دل نوح شكست و علت آنرا از جبرئيل سؤال كرد. جبرئيل برايش مرثيه خواند و سيل اشك از چشمان نوح سرازير شد.(بحارالانوار ج44ص223)
مراتب امر به معروف و نهي از منكر
با توجه به فلسفه خلقت انسان كه طبق بيان قرآن كريم عبوديت و بندگي است و از طرفي وجه تمايز انسان با ساير موجودات به ناطق و عاقل بودن انسان و حركت او به سوي كمال مي باشد، اهميت و جايگاه اين دو فريضه الهي، يعني امر به معروف و نهي از منكر بيشتر تبيين و روشن مي گردد. از آنجاييكه انسان غافل است و به دليل عارض شدن نسيان بسياري از مواردي كه مفيد براي اوست فراموش ميكند بنابراين امر به معروف و نهي از منكر جزء ضرورياتي است كه در جهت نيل به كمال براي هر انساني ضرورت پيدا مي كند. به اين جهت است كه حضرت امام محمد( باقرعليه السلام) مي فرمايد: «ان الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فريضه عظيم بها تقام الفرائض …» يعني امر به معروف و نهي از منكر واجب عظيم و بزرگي است كه پابرجايي ساير واجبات به آن بستگي دارد.
جهاد علمی امام باقر علیه السلام
حضرت باقر علیه السلام از فرصت هاي پیش آمده بیشترین بهره را برد و جهاد علمی خویش را آغاز کرد. جهاد علمی حضرت در سه بخش قابل تبیین است:
الف. تشویق به فراگیری علوم
پایه و اساس هر عمل و فعالیت و کاری، اندیشه سازی و سالم سازی فکر است. اگر بخواهد در جامعه، علم رواج پیدا کند، در گام اول باید درباره اهمیت فراگیری دانش، ارزش و عظمت علما، مراد از فراگیری علم، و آفات آن و… اندیشه سازی شود.
حضرت باقر علیه السلام این گام اول را به خوبی با بیان احادیث برداشته و سخنان گهر بار و نورانی فراوانی در این زمینه بیان کرده است.
در مورد تشویق به فراگیری علم فرمود: «اَلْکَمالُ کُلُّ الْکَمالِ التَّفَقُّهُ فِی الدّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَی النّائِبَةِ وَ تَقْدیرُ الْمَعیشَةِ؛ کمال تمام کمال [در سه چیز]: فهمیدن دین، بردباری بر سختیها و اندازه گیری معیشت است.»
پایه گذاری نهضت علمی امام باقر علیه السلام
از مهم ترین امتیازات امام باقر علیه السلام که زمان، زمینه آن را فراهم کرد، این است که حضرت بنیانگذار انقلاب فرهنگی و نهضت علمی شیعه و بلکه اسلام شمرده می شود. هر چند معارف اسلامی و تشیع به دست فرزندش امام صادق علیه السلام انتشار و توسعه یافت و به اوج خود رسید؛ ولی پایه گذاری و تأسیس آن با دست با کفایت امام باقر علیه السلام بود.
در دوران امام باقر علیه السلام دولت بنی امیه رو به زوال بود و مردم نیز به شدت از آنها تنفر پیدا کرده بودند و وجود فردی همچون عمر بن عبدالعزیز (که خدمت بزرگی به علم و تشیع نمود و ضربه کاری را به پیکر بنی امیه وارد کرد) و اختلاف شدیدی که در مملکت اسلامی به وجود آمده بود و در هر گوشه و کناری انقلابی به وقوع پیوسته بود و خلفا به سرعت تغییر می کردند ـ به گونه ای که در نوزده سال امامت حضرت باقر علیه السلام پنج خلیفه روی کار آمدند: ولید بن عبد الملک، سلیمان بن عبد الملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبد الملک، هشام بن عبدالملک ـ عواملی بود که زمینه و فرصت مناسبی برای نهضت علمی آن حضرت فراهم ساخت.
مقام علمی حضرت باقر علیه السلام از دیدگاه دیگران
مقام علمی حضرت باقر علیه السلام آن قدر عظیم و بلند مرتبه است که خیلی از مخالفان او نیز به این امر اعتراف و اقرار دارند و دانشمندان فراوانی نیز به این امر اعتراف کرده اند که به نمونه هایی اشاره می شود:
1. ابن حجر هیثمی می گوید: «محمد باقر علیه السلام به اندازه ای گنجهای پنهان معارف و دانشها را آشکار ساخته، حقایق و حکمتها و لطایف دانشها را بیان کرده که جز بر عناصر بی بصیرت یا بد سیرت پوشیده نیست و از همین جا است که وی را شکافنده و جامع علوم و برافرازنده پرچم دانش خوانده اند.»
2. ابرش کلبی به هشام با اشاره به امام باقر علیه السلام گفت: «اِنَّ هَذا اَعْلَمُ اَهْلِ الْاَرْضِ بِما فِی السَّماءِ وَالْاَرْضِ فَهَذا وَلَدُ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ؛ به راستی این مرد (محمد باقر علیه السلام ) داناترین مرد روی زمین است نسبت به آنچه در آسمانها و زمین می باشد. این فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله است.»