سبك زندگی امام رضا عليه السلام
قرآن بزرگترين كتابي است كه مي توان از آن فرازهاي مهم و گسترده اي از سبك زندگي را بدست آورد كه الگوي جامعي را در اختيار انسان قرار مي دهد.پس ازقرآن سيره معصومين راهبر انسانهاست .
سبك زندگي با مفهوم عقل معاش يكسان است يعني همان شيوه زيستن و سيره يعني نوع راه رفتن. يعني عقلي كه به انسان مي گويد چطور بايد زندگي كرد. با سيري در زندگي معصومان عليهم السلام مي توان زندگي مومنانه اي ساخت و شيوه زيستن را مشق كرد. در زندگي امام رضا عليه السلام دو بعد مهم و اساسي وجود دارد كه از همه ابعاد وجودي ايشان بيشتر نمود يافته است . يكي علم والا و جامعيت علمي حضرت بود كه در قالب روايات توحيديو اخلاقي و كلامي و مناظره هاي علمي با نمايندگان اديان و مذاهب مختلف ظهور و بروز كرده و بر همين اساس حضرت را عالم آل محمد (صلوات الله عليه) مي خوانند و ديگري رأفت و مهرباني با عامه مردم به ويژه زير دستان و غلامان و فقرا و مستمندان بود كه برهمين اساس آن حضرت را رئوف مي خواندند.
کم فروشی
خداوند متعال در سوره مطففین آیات ۱ تا ۶ میفرماید:
«وای بر کمفروشان! آنان که وقتی برای خود پیمانه میکنند، حق خود را به طور کامل میگیرند، اما هنگامی که میخواهند برای دیگران پیمانه یا وزن کنند کم میگذارند! آیا آنها گمان نمیکنند که برای روزی بزرگ برانگیخته میشوند، روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان میایستند؟
علت گریۀ رسول الله(ص) در آخر عمرشان
امام حسن(ع) در ضمن مناظره با معاویه و یارانش گفت: شما را به خدا قسم میدهم آیا نمیدانید که علی(ع) در همان مریضی که رسول خدا(ص) در آن وفات فرمود، بر رسول خدا(ص) وارد شد، پس رسول خدا(ص) گریه کردند. علی(ع) پرسید: یا رسول الله چرا گریه میکنید؟ رسول خدا(ص) فرمودند: به خاطر اینکه میدانم که در قلبهای برخی از مردان امت من نسبت به تو کینههایی هست که تا وقتی از تو جدا نشوم، آنها را آشکار نمیکنند.
… أَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فِي مَرَضِهِ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ فَبَكَى رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ عَلِيٌّ مَا يُبْكِيكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ يُبْكِينِي أَنِّي أَعْلَمُ أَنَّ لَكَ فِي قُلُوبِ رِجَالٍ مِنْ أُمَّتِي ضَغَائِنَ لَا يُبْدُونَهَا لَكَ حَتَّى أَتَوَلَّى عَنْكَ.
منبع: احتجاج طبرسی، ج۱، ص۲۷۳
شهادت پیامبر(ص)
با وجود آنکه بسیاری از توطئه گران به اصرار پیامبر صلی الله علیه و آله و با دستور مستقیم آن حضرت،
در محل استقرار سپاه اسامه حاضرند،
اما از حرکت این لشکر خبری نیست!!
بار دیگر در لشکرگاه جُرف محل استقرار سپاه اعتراض و سر و صدا به پا خاسته است:
چگونه این جوان را فرماندهی مهاجران اول و پیشتاز در اسلام قرار داده اند؟!
برخی به اعتراض صدا را بلند می کنند و عده ای دیگر به دفاع از اسامه سخن میگویند ..
شهادت رسول خدا (ص)
روز یکشنبه ۲۷صفر سال ۱۱هجری قمری، و شهادت رسول خدا (ص)
در صبحگاه، رسول خدا صلی الله علیه و آله, قِیس بن عِباده و حَبّاب بن مُنذِر را مامور میسازند تا با گروهی از انصار سپاه اسامه را حرکت دهند؛
این گروه مأمورند تا سپاه را همراهی کنند و خبر قطعی حرکت و خروج سپاه از مدینه را به رسول خدا صلی الله علیه و آله برسانند…
چندی بعد اسامه و سربازانش حرکت میکنند…
قیس و حباب به نزد رسول خدا بر میگردند تا خبر حرکت را به ایشان برسانند, پیامبر خدا که به علم غیب آراسته اند به این دو نفر میفرمایند:
شوق وصل
شوق زیارت در دلم، بی هیچ وقفه می گذشت
وصف رویش در سرم چون ابر آرام می گذشت
سینه ام از شوق وصل، همچو مرغی در قفس
روحم پروازکنان در آسمان چون سیر نور می گذشت
زبانم در دهان، با صد سلام می نشست
بر لبانم دعا بی هیچ ادعایی می گذشت
دستم، سوی خدا در حال شکر
پایم بر زمین بی هیچ وزنی می گذشت
من کنیز فاطمه سرگشته ی کوی حسین
چشمم از شش گوشه اش بی هیچ پلکی می گذشت
عمرم در حالا گذر بی هیچ شمارش می گذشت
لحظه هایم در بهشت بی هیچ مکثی می گذشت
مریم لطف علی زاده/ چهارم پاره وقت
وقف و ثبات اقتصادی
نوسانات اقتصادی و بحرانهای ناشی از آن همواره خطری جدی برای امنیت دولتها به حساب می آید. اقتصاد هر کشور متکی به عناصری همچون درآمدها منابع غنی و سرشار و بالاخره مدیریت کارآمد و برنامه ریزی ناشی است. یکی از نشانه های بالندگی اقتصادی هدفمند شدن کلیه الگوهای اقتصادی و رسیدن به مرز خودکفایی و استقلال است.
عوامل متعددی برای سنجش میزان رشد اقتصادی در میان کشورها دخیل است که پراهمیت ترین آنها فراهم بودن شرایط و بستر لازم برای انجام فعالیتهای گوناگون اقتصادی و رفع موانع موجود در این میان خواهد بود. وابستگی یکی از آفتها و عناصر مضر برای رسیدن به آستانه رشد اقتصادی و خود کفایی سیاسی است. اگر وقف از قالب کنونی خود خارج شود و ابعادی وسیع تر و زمینه هایی جدیدتر را شامل گردد خواهد توانست به عنوان عنصری کارسازتر برای رسیدن به مفهوم رشد اقتصادی تلقی شود. تعریف زمینه های جدید وقف و هدایت موقوفات به سوی هدف های متعالی اقتصادی، نهادی متشکل، صاحب تفکر و انقلابی را خواهد طلبید که از میان تمامی تشکلهای فعلی، سازمان اوقاف و امور خیریه واجد تمامی شرایط مذکور بوده و موجه ترین مؤسسه برای تحقق اهداف ذکر شده است.
نقش وقف
نقش وقف در تامین اجتماعی:
فقر یکی از موانع عمده پیشرفت و سعادت انسان و به فعلیت رسیدن قوه ها و استعدادهایی است که خداوند متعال برای نیل انسان به کمال مورد نظر که هدف آفرینش است، به او داده است. یکی از جاهایی که وقف می تواند به طور فعال وارد عمل شود و موانع سعادت و به فعلیت رسیدن استعدادهای انسان را برطرف کند،در مقام محو فقر و در نتیجه تأمین اجتماعی است. به همان میزان که وضع مالی مسلمین بهبود پیدا می کند در موقوفات هم از جهت کمّی و کیفی گسترش و تغییراتی حاصل می شود. تعدادی از مصارف و مواردی که بر آنها وقف صورت گرفته است از این قرار است:
شرایط موقوف
چیزی که وقف می شود باید دارای چهار شرط باشد:
1- عین باشد (یعنی دین نباشد.)
2- مملوک (قابل تملیک) باشد.
3- با باقی ماندن عین آن قابل انتفاع باشد.
4- به تصرف دادن آن صحیح باشد.
انواع وقف
وقف به دو دسته تقسیم می شود، دسته اول دارای سه حالت است:
الف-وقف در جهت مصالح عامه: مساجد، مقابر، پلها، جاده ها و سدها و … .
ب –وقف برای عناوین کلی: فقرا، سادات، علما، جنگ زدگان، معلولین و … .
ج- وقف برای افراد خاص.
در تقسیم بندی دیگر وقف به دو صورت «وقف انتفاع» و «وقف منفعت» تقسیم می شود. اگر نظر واقف از وقف تحصیل درآمد مادی نباشد، آن را وقف انتفاع گویند، مانند احداث مسجد در زمین ملکی خود و یا زمین موات. اگر نظر واقف از وقف، تحصیل درآمد و هزینه آن برای مصارف مشخصی باشد آن را وقف منفعت می نامند، مانند وقف دکان برای حفظ و اداره مسجد یا مدرسه.
وقف
چیستی وقف
وقف در لغت به معناى ایستادن، ماندن و آرام گرفتن است.[1]
اما درباره کاربرد آن، مرحوم محقق حلّى در شرایع مى نویسد: «وقف، عقدى است كه ثمره آن حبس اصل و تسبیل منافع است (تسبیل منافع یعنى صرف كردن مال در جهتى كه واقف تعیین كرده است).»[2]
نبى اكرم (صلّیاللهعلیهوآله) نیز میفرماید: «حَبِّسِ الأَصْلَ وَسَبِّلِ المَنفَعَة [3] اصل را حبس كن و منافعش را در راه خدا آزاد نما.»
وقف از نظر قرآن
در قرآن مجید آیهای که بر وقف و احکام فقهی آن صراحت داشته باشد وجود ندارد، ولی می توان از باب اولویت با آیات مربوط به «احسان و انفاق»، « قرض الحسنه »، «تعاون» و «صدقه»، به جواز؛ بلکه رُجهان و استحباب آن استدلال کرد.
چرایی نامگذاری 13 آبان به عنوان روز ملی مبارزه با استکبار جهانی
تبعید حضرت امام خمینی (ره) به ترکیه در 13 آبان 1343، کشتار دانش آموزان در 13 آبان 1357 در دانشگاه تهران و تسخیر سفارت امریکا در 13 آبان 1358، سه رویداد با یک هویت بودند که هر کدام در شکل گیری حرکت انقلاب اسلامی نقش بسزایی ایفا کردند. هویت هر سه اتفاق مبارزه با استکبار بود و به همین دلیل، این روز به یاد ماندنی «روز ملی مبارزه با استکبار» نامیده می شود.
تبعید امام خمینی(ره) از ایران به ترکیه در 13 آبان سال 1343
پس از اعتراض شدید امام خمینی به سیاست های حکومت پهلوی و افشاگری در خصوص لایحه کاپیتولاسیون در چهارم آبان سال 43 (در مراسمی که به مناسبت میلاد حضرت زهرا (سلام الله عليها) در منزل امام برگزار شده بود) ،در روز 13 آبان 43 ،امام خمینی توسط مأموران شاهنشاهی بازداشت و پس از انتقال به تهران ، با یک فروند هواپیمای نظامی از فرودگاه مهر آباد به ترکیه تبعید شدند.
بیانات رهبر معظم درباره تسخیر لانه جاسوسی آمریکا 1395/08/12
روز سیزدهم آبان که نام آن را در کشور روز [مبارزه با] استکبار نهادهاند، به نظر من -ضمن اینکه آن نام، نام درستی است- روز جوان است؛ روز جوان مؤمن، جوان انقلابی، جوان شجاع، جوان دلاور، جوان مبتکر، جوانی که دست به کاری میزند که دشمن را از ابتکار، و از حرکت بازمیدارد. به این معنا روز جوان است.
از آن روز سالها گذشته لکن معنای آن روز همچنان باقی است. اینکه شنیدید امام این حرکت را انقلاب دوّم نامیدند، بیمعنا نیست؛ از ساعات اوّل پیروزی انقلاب بلکه حتّی قبل از انقلاب دشمن درصدد توطئه برآمد. آمریکاییها چند روز قبل از پیروزی انقلاب آدم فرستادند اینجا که شاید بتوانند یک کودتایی راه بیندازند و حرکت مردم را خنثی کنند که البتّه نتوانستند.
کاروان اربعین
آنچه از من خواستی با کاروان آورده ام یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده ام
از در و دیوار عالم فتنه می بارید و من بی پناهان را بدین دارالامان آورده ام
اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست کاروان را تا بدین جا با فغان آورده ام
تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده ام
قصه ویرانه شام ار نپرسی خوش تر است چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده ام
دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود ازبرایت دامنی اشک روان آورده ام
تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم یک نیستان ناله و آه و فغان آورده ام
تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو در کف خود از برایت نقد جان آورده ام
تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد گوشه ای از درد دل را بر زبان آورده ام
محمدعلی مجاهدی (پروانه)
ما غايبان اربعينيم
وقتي اسامي را استاد مي خواند، به اسم راحله كه رسيد گفتند: غايب
گفتم! استاد ايشان حاضرند و ماغايب
آري ما غايبان اربعينيم.
صداي پاي زائران بر قلبم
نشسته و دلم را به مهماني حسين(عليه السلام) مي برد تا جايي كه اشك امانم نمي دهد.
كاش چشم هايم را زير پاي زائران متبرك مي كردم تا به تو مي رسيدم
يا حسين كاش اين راه پر انتظار را
زينب گويان در كنار زائران مي پيمودم ودر اين حسرت
بغض آلود چشم انتظار دعوتت نبودم يا حسين براستي كه تو منزهی
از كوتاهي در ميزباني و اين من جامنده را كه با كوتاهی
خويش ماندن را
برگزيده ام پذيرا بوده و مرا نيز اربعيني به شمار خواهي آورد. الهام رزاقی