آسیب شناسی اشتغال زنان
عنوان مقاله:
آسیب شناسی اشتغال زنان
محقق:راضیه رزجی
سال:
بهار1389
چكيده
پدیده «اشتغال» از ابتدای زندگی اجتماعی بشر مورد توجه بوده است. از اوايل قرن حاضر جهان با مشاركت اقتصادي زنان در مشاغل خارج از خانه روبه رو شده است. اما این مشارکت اجتماعی و اشتغال زنان در خارج از خانه آسیب ها و آفت هایی را به دنبال داشته است و آسیب های ناشی از اشتغال زنان در جامعه مشهود است. در اين تحقيق كه به روش توصيفي – تبييني انجام شده، محقق به شناخت آسیب های فردی، خانوادگی، و اجتماعی اشتغال زنان و ارائه راهکارهایی برای مقابله با آن ها مي پردازد.
واژگان كليدي: آسيب شناسی، اشتغال، زنان، خانواده ، فرزندان.
اشتغال زنان و تاملی در آسیب شناسی آن
برای بررسی آسیب شناسی اشتغال زنان ابتدا باید اصطلاح (کار) و آسیب شناسی تعریف شود. در تعریف کار و نیروی کار گفته اند: «کار فعالیتی است متشکل از اِعمال قوه فکری یا دستی که در برابر آن، خرد، حقوق، معاش یا حق الزحمه کار و کسب گرفته می شود. در محاورات روزانه این اصطلاح بیشر به معنای محدودتر یعنی کارهای دستی یا به طور کلی کارگران دستی به کار می رود.
در نظریه اقتصادی، کوشش انسانی یا فعالیتی است که در جهت تولید هدایت می شود و به عنوان یک عامل تولید، کار از مواد اولیه، سرمایه و مدیریت جدا و فقط شامل مساعی کارگران در اشتغال است. به معنای دیگر، کار کلیه افرادی را در بر می گیرد که برای زیستن کار می کنند. این تعریف به نیروی کار یک ملت بر می گردد که شامل جمعیت قابل اشتغال و بالای یک سن معین است».
به طور معمول فعالیت های اقتصادی زنان در بخش های رسمی اشتغال نامیده می شود. منظور از بخش رسمی اقتصاد، صنعت، خدمات و آن بخش از کشاورزی است که دارای نیروی کار مزد بگیر باشد. در این بخش زنان از حمایت قانونی بیش تری برخودارند. بخش غیر رسمی شامل کارهای گوناگون مثل کارهای خانگی، خانه داری، پرورش فرزند، فعالیت زنان روستایی در بخش کشاورزی معیشتی می شود، به طور معمول کار در بخش غیر رسمی اشتغال و کار محسوب نمی شود.
دانلود مقاله آسیب شناسی اشتغال زنان
فرم در حال بارگذاری ...
توصیه های اسلام در ترغیب به کار و شیوه های کار بست آن در جهت اصلاح فرهنگ کار
موضوع:
توصیه های اسلام در ترغیب به کار و شیوه های کار بست آن در جهت اصلاح فرهنگ کار
محقق:
سيده كبري قاسمي
پاييز 89
چکیده
موضوع تحقیق، توصیه های اسلام در ترغیب به کار و شیوه های کار بست آن در جهت اصلاح فرهنگ کار می باشد. از آنجا که کار و تلاش و تولید یکی از مهمترین پایه های رشد اقتصادی هر جامعه است. اگر بتوان کار کردن را با توجه به تعالیم اسلامی در جامعه فرهنگ سازی کرد، بی شک مشکلات اقتصادی افراد جامعه برطرف می شود و اقتصاد کشورمان به تولید و خود کفایی و در نتیجه به رشد و بالندگی خواهد رسید.
در این مقاله سعی شده است به بیان آموزه های کار در اسلام و ترغیب آن، چون کار حلال، پشتکار، تلاش و کوشش وجدان کاری و استفاده بهینه از فرصت ها و هم چنین شیوه های کار بست آن، چون بستر سازی، نگرش مثبت، انگیزه الهی، ایجاد اشتغال و مدیریت صحیح، چون مدیریت زمان و منابع انسانی و فرهنگ سازی چون الگو سازی، سیره معصومین و تقویت باورهای دینی مورد بررسی قرار گیرد.
کلید واژه ها: روزی حلال، پشتکار، استفاده بهینه از فرصت ها، وجدان کاری، بستر سازی، منابع انسانی، مدیریت صحیح، فرهنگ سازی.
مفاهيم كار
در لغت كار به معناي شغل و پيشه است1 و در اصطلاح، كار وسيله اي است براي فعليت يافتن آثار و پديده هاي طبيعي و آماده سازي آنها براي بهره برداري انسان.2
كار مجموعه اعمالي كه انسان به كمك مغز، ابزارها و ماشين ها در راه توليد ثروت، ايجاد خدمات انجام مي دهد و متقابلاً بر انسان تأثیر مي گذارد.3 بنابراين کار به دو نوع تقسيم مي گردد فكري و يدي، در اين تحقيق كار يدي مورد بررسي قرار مي گيرد.
اهميت كار
از آنجا كه كار يكي از پايه هاي مهم اقتصادي اسلامي است و همواره اسلام براي كار اهميت بسزايي قايل است. قرآن كار كردن را با ارزش مي داند و مي فرمايد:
«وَأَنْ لَيْسَ لِلإنْسَانِ إِلا مَا سَعَى»
نيست براي انسان مگر بازتاب عمل و واكنش كارش پس بر پاداش كامل تري خواهيد رسيد.4
حضرت علي (علیه السلام) در مورد اهميت و ارزش كار و تلاش مي فرمايد:
«كشيدن سنگ هاي گران از قله هاي كوه، نزد من از منت ديگران كشيدن، محبوب تر است. مردم به من مي گويند: كار براي تو عيب است، حال آنكه عيب آن است كه انسان دست سؤال نزد مردم دراز كند..»5
دانلود مقاله توصیه های اسلام در ترغیب به کار و شیوه های کار بست آن در جهت اصلاح فرهنگ کار
فرم در حال بارگذاری ...
رزق وروزی از دیدگاه آیات وروایات
رزق وروزی از دیدگاه آیات وروایات
محققين:
سهیلا بهاری زهرا مهدیخانی
بهار 1390
چکیده
موضوع مقاله ی حاضر رزق وروزی از دیدگاه آیات وروایات می باشد ودارای رویکردی توصیفی است .رزق به معنای عطا و بخشش مستمر است و در آیات قرآن واژه رزق و روزی همراه با صفت هایی به کار رفته است. مفهوم رزق و روزی با توجه به کاربردها و ابعاد آن به رزق عام و خاص و با تدبیر و بدون تدبیر، مادی و معنوی و غیره قابل تقسیم است که هر یک توضیح مختلفی به خود دارد.
از آیات قرآن کریم استفاده می شود که همه چیز مشمول تقدیر الهی است؛ از امور کلی تا امور جزئی تا آن که افعال اختیاری انسان نیز مشمول تقدیر اللهی است. بعضی افراد از این گونه آیات تعبیر نادرست می کشد و درحالی که سست و تنبل هستند و در پی روزی نمی روند و بعضی دیگر به استثمار افراد دیگر می پردازند ولی افراد آگاه و عاقل متوجه هستد، که برای به دست آوردن روزی باید تلاش وکوشش کنند و معین بودن روزی به دست خداوند متعال، برای جلوگیری از ظلم و جنایت و دنیاپرستی است .در این مقاله بر آنیم تا چرایی کاهش و وسعت روزی را بررسی و آیا ت وروایات مرتبط بآن ذکر نموده تا ازاین طریق به مصلحت ها وحکمت های خدا و چگونگی تقسیم روزی بین آفریدها و رابطه ی آن با عدالت آگاه شویم.
اعمال پسندیده و صالح و ناشایست و گناه های انسان تاثیر بسزایی در وسعت وکاهش روزی دارند.
کلید واژه: رزق حلال، رزق بسیط، قبض رزق، انفاق
1-مفهوم رزق و روزی
کلمه رزق وروزی به معنایی عطا وبخشش مستمر واز آن جا با روزی الهی مستمراو به موجودات است ،به آن رزق می گویند.این نکته لازم به تزکر است که مفهوم آن در نیازهای مادی ومعنوی را شامل می گردد.بنابرین می گوییم خداوند با علم کامل به من روزی عطا کن یا می گوییم اللهم ارزقنی الشهادۀفی سبیلک خداوند ا شهادت در راهت را نصیب من گردان ………
دانلود مقاله رزق وروزی از دیدگاه آیات وروایات
فرم در حال بارگذاری ...
اشتغال زنان و مصلحت خانواده در قانون مدنی
موضوع: اشتغال زنان و مصلحت خانواده در قانون مدنی
سیده سکینه سیدمیرزایی
اردیبهشت 1389
مقدمه
یکی از مهمترین ارکان جامعه زنان می باشند, زن موجودی شریف و والاست و در عرصه پهناور جهان و از آغاز پیدایش مسئولیتی ویژه بر عهده داشته است. او به وجود آورنده و تربیت کننده نسل هاست. متأسفانه جامعه ما در مورد زن دچار افراط و تفریط های زیادی شده است, از یک سو عده ای با طرح مباحثی چون آزادی بی قید و شرط زنان, در پی سوء استفاده از این موجود لطیف هستند, و در مقابل, عده ای با نگرش متحجرانه, زن را همچون برده ای زندانی می دانند. در این میان, اسلام حالت تعادل را در نظر گرفته و نتنها زن را در خانه زندانی نکرده است بلکه خانه را مرکز فرمانده ای او می داند و هرگز مشارکت او را در مشاغل و فعالیت های مثبت و سازنده اجتماع ممنوع نکرده است. در تاریخ اسلام زنان نمونه ای همچون حضرت فاطمه «علیها سلام» معرفی شده اند که همانند مردان در صحنه های مختلف اجتماع حضور گسترده و چشمگیر داشته اند. در قوانین مقدس اسلامی زن مکلف به اشتغال نیست مگر اینکه برای او ضرورت یافته باشد و یا به سبب امری که وجوب کفایی اشتغال برای زنان را در بر دارد و باید نیازهای جامعه برطرف شود. در نتیجه, اسلام اشتغال را به عنوان یکی از راه های افزایش قابلیت و شکوفایی استعداد زنان و در جهت تعالی و کمال آنان می پذیرد.
...
مفهوم اشتغالپدیده «اشتغال» از ابتدای زندگی اجتماعی بشر مورد توجه بوده است. اشتغال زنان همراه با مردان در مزارع و در خانه, امری عادی تلقی می شد؛ هر چند تفکیک نقش و وظایف, جزء اصلی اشتغال محسوب می گردید. یکی از مهمترین نقش های زن, نقشی است که در خانواده ایفا می کند, تردیدی نیست که خانواده یکی از ارکان جامعه و محور اساسی رشد و اعتلای انسان به شمار می رود. این نقش از منظر جهان غرب وغرب باوران بسیار کم رنگ و بی اهمیت بوده و در برخی موارد یکی از مشکلات فرا روی زنان قلمداد شده است.
برای بررسی مفهوم اشتغال زنان ابتدا باید اصطلاح «کار» تعریف شود. در تعریف «کار» و «نیروی کار» گفته اند:
کار فعالیتی است متشکل از اعمال قوه فکری یا دستی که در برابر آن مزد, حقوق معاش یا حق الزحمه کار و کسب گرفته می شود. [1]
به طور معمول فعالیت های اقتصادی زنان در بخش های رسمی اشتغال نامیده می شود. منظور از بخش رسمی اقتصاد, صنعت, خدمات و آن بخش از کشاورزی است که دارای نیروی کار مزد بگیر باشد. در این بخش زنان از حمایت قانونی بیشتری برخوردارند. بخش غیر رسمی شامل کارهای گوناگون مثل کارهای خانگی, خانه داری, پرورش فرزند, فعالیت زنان روستایی در بخش کشاورزی, معیشتی می شود. به طور معمول کار در بخش غیر رسمی اشتغال و کار محسوب نمی شود. [2]
اشتغال زنان از دیدگاه اسلام
زندگی زن به جبر یا اشتیاق در حال تغییر کیفی است و برای گذران زندگی روزمره, نیازمند آگاهی هایی است که در پانصد سال پیش و یا حتی در صد سال گذشته به آن نیازی نداشته است. کمبودهای اجتماعی, انقلاب های سیاسی و از همه مهم تر تغییر بافت و شکل اقتصادی جامعه, از او حتی در قالب شهروند درجه دو مسئولیت هایی را طلب می کند. در کشمکش های سیاسی و انقلاب های اجتماعی معمولاً از توان بالقوه زنان بهره برداری می شود و این بهره جویی نه تنها بر زندگی خود زنان که بر کل جامعه و گاه منطقه ای وسیع از جهان تأثیر می گذارد.
در جوامع گذشته که توحید و صفات انسانی در آن جایی نداشت, زن همچون یک اثیر بود, چنان که در کشورهای غربی هنوز هم مانند یک کالا به حساب می آید که در خدمت شهوت می باشد. ولی اسلام نگرش متفاوت نسبت به زن و مقام ومنزلت او دارد. اسلام زن را یک انسان و جزئی از جامعه و نقش آفرین می داند. با وجود این, متأسفانه زن ایرانی هنوز به درستی نمی داند که چه چیزی و چه کسی را آرمان و الگوی خود قرار دهد و هنوز از موقعیت و جایگاه واقعی خود در یک جامعه اسلامی بی خبر است. گر چه با انقلاب اسلامی ایران, زن ایرانی به گفته امام خمینی (ره) تا حدودی مقام خود را بازیافت, اما هنوز برای رسیدن به جایگاه واقعی خود راه درازی را باید بپیماید.
به هر حال, از آن جا که زن به وجود آورنده و تربیت کننده نسل هاست, به جاست که در تربیت و پرورش او سعی بلیغ گردد. زنی که با یک دست گاهواره ای را به جنبش در می آورد, در حقیقت بنیان گذار جامعه فرداست. او با پرورش سیاستمداران بزرگ علم, ادیبان, رزمندگاه و … آینده یک کشور را می سازد, پس باید جایگاه واقعی خود را در جامعه بداند و در این مسیر ایفای وظیفه نماید و این میسر نیست, مگر این که تمام اقشار جامعه او را بشناسند و از نقش واقعی او در جامعه چنان که شایسته است دفاع نمایند.
پیامدهای اشتغال زنان
الف) امروزه با تشویق شدید زنان به اشتغال خارج از خانه, حضور آنان در خانواده کمتر شده و تأثیر آن در پرورش نسل آینده ضعیف تر شده است. هر چند مشارک اجتماعی بانوان امری مطلوب و پسندیده است ولی به دلیل آن که مؤثرترین فرد در انتقال ارزش ها به نسل آینده همواره مادران بوده اند, اگر فعالیت اجتماعی زنان منجر به تضعیف این نقش اساسی آنان شود, نامطلوب خواهد بود. در تحقیق گسترده ای که درباره تأثیر میزان تحصیل و نیز اشتغال بانوان بر پیشرفت فرزندان انجام پذیرفت, مشاهده شد هر چه میزان تحصیلات مادران بالاتر بوده, رشد تحصیلی فرزندانشان نیز بیشتر بوده است. ولی هر چه میزان اشتغال بانوان بیشتر شده است, افت تحصیلی بیشتری در فرزندان آنها مشاهده گردیده است.
ب) سست شدن کانون خانواده:
رابطه اشتغال زنان و طلاق از مباحثی است که باید بیشتر مورد دقت قرار گیرد. در بررسی عوامل زمینه ساز جدایی و گسیختن خانواده, به سستی و سردی روابط عاطفی از مدت ها قبل از طلاق بر می خوریم. در کالبد شکافی, سستی تدریجی عواطف میان زن و شوهر, یکی از عوامل مهم ارضای عاطفی در روابط با دیگران است. التذاذهای بصری و سمعی در فضای ارتباطی با همکاران که به نوعی روابط صمیمی توأم با احترام است و انتظار و تکلیفی هم در بین نیست, به صورت ناخودآگاه مقدار قابل توجهی از نیاز عاطفی به همسر را کاهش می دهد. افزون بر این, خستگی سر کار و پیامدهای ناشی از آن (مانند عدم رسیدگی کافی به خود در منزل) مزید بر علت می شود و به صورت تدریجی خانه ای که قبلاً آرامشگاه و محل تأمین نیازهای متقابل زن و شوهر بود, اکنون مبدل به استراحتگاه دو کارمند می شود ساعاتی را صرفاً برای آماده شدن برای کار فردا در زیر یک سقف و چه بسا در دو اطاق به سر می برند و بالاخره جدایی روانی, طلاق و جدایی فیزیکی را به دنبال دارد.
ج) اشتغال زنان و مسئله بیکاری:
یکی از معضلات جوامع مختلف و به ویژه کشور ما بیکاری است. بدیهی است که زنان با اشتغال در جامعه, به طور طبیعی بسیاری از فرصت های شغلی و بخش قابل توجهی از مشاغل را به خود اختصاص می دهند. البته در صورتی که لزوم اشتغال زنان ثابت می شد, استفاده از فرصت های شغلی از حقوق مسلم آنان بود. اما با توجه به این که توسعه اشتغال زنان می تواند به نوعی تجاوز به حقوق خانواده هایی باشد که بیکاری مردان آنان از پیامدهای اشغال فرصت های شغلی توسط زنان است. بنابر این با توجه به پیامدهای منفی اشتغال زنان, مرجوحیت و عدم اولویت آن نیز ثابت می گردد.
د) یکی از مسائل قابل بررسی جامعه زنان آن است که با گذشت زمان, افراد به سمت توجه به نیازهای فردی سوق داده می شوند و منافع فردی اصالت می یابد. اگر در جامعه, زمانی ایثار, ارزش اخلاقی مسلمی محسوب می شد, امروزه برخی, از منافع شخصی خود گذشتن برای سعادت دیگران را به دیده تحقیر می نگرند. در چنین جامعه ای, به یقین, زن مظلوم واقع خواهد شد. نمونه هایی از تأثیر این تحول در نگرش را چنین می توان برشمرد:
1- توجه بیشتر زنان و مردان به حقوق خود تا تکلیف خویش؛
2- اهمیت دادن بیشتر به حقوق خانواده تا اخلاق خانواده؛
3- توجه بیشتر به امور ظاهری تا ملاک های معنوی در گزینش همسر؛
4- اهمیت بیشتر به تجملات مراسم ازدواج و ایجاد تکلف های بیشتر در این زمینه؛
5- توقع برخی مردان از همسران خود در زمینه کسب درآمد و پذیرش سهمی از مسئولیت اقتصادی خانواده علی رغم امکان اشتغال بیشتر مرد؛
6- منازعات خانوادگی که عمدتاً به دلیل خودخواهی یکی از طرفین یا هر دو به وقوع می پیوندد؛
7- افزایش آمار طلاق؛
8- در مواردی از بین رفتن حرمت زن و شوهر در روابط بین آن دو و حتی ظهور پدیده همسر کشی از جانب زن و شوهر؛
9- استقلال فردی بیش از اندازه فرزندان در خانواده؛
10- کم توجهی فرزندان به نیازهای عاطفی و اقتصادی مادران سالخورده؛
11- توقعات بیش از اندازه جوانان از پدران و مادران برای رسیدگی به آنان علی رغم توانایی خودشان؛
12- ارج نهادن به زنان به ازای تصدی پست های دارای نام و نشان, مشاغل دارای درآمد بالا و رنگ باختن ارزش ایثار و صبر خردمندانه زنان برای گرم نمودن کانون خانواده و رشد و تعالی اعضای آن.
1) حق اشتغال زوجه
1-1) حق اشتغال زوجه در اسلام
دين مبين اسلام بر حق اشتغال زن تاکيد نموده و در اين خصوص بر ساير مکاتب سبقت گرفته است. يكي از دلائلي كه بر جواز اشتغال زوجه، دلالت ميكند، آيه ذيل ميباشد:
«…للرجال نصيب مما اكتسبوا وللنساء نصيب مما اكتسبن …»(نساء،32)؛ براي مردان از آنچه [به اختيار] كسب كرده اند بهره اي است و براي زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كرده اند بهره اي است.
استدلال اين آيه بر واژه «اکتسبن» است. اين کلمه از «کسب» به معناي «طلب رزق» و «به دست آوردن فايده» [3] گرفته شده است. «اکتساب» نيز به همين معنا ميباشد. با اين تفاوت که کسب به دست آوردن فايده است، اعم از اين که خود انسان از آن استفاده کند يا ديگري، ولي اكتساب بدست آوردن فايدهاي است كه خود انسان از آن استفاده نمايد؛ بنابراين معناي كلمه كسب از اكتساب عام تر است. مفسران در مورد مفهوم آيه فوق اختلاف نظر دارند. سه احتمال در اين زمينه مطرح ميباشد:
الف)- مقصود از «نصيب» يا بهره مرد و زن در آيه فوق، پاداش يا عقاب اُخروي است؛ يعني مردان و زنان براي حسنات و طاعات خود پاداش مي بينند و براي گناهان نيز مؤاخذه مي شوند.
ب)- مقصود از «نصيب» ميراث است که پس از فوت مورّث، دارايي وي بطور قهري به وراث منتقل مي شود و هر يک از وراث سهمي از آن دارند.
ج)- مقصود از نصيب، بهره اي است که هر کس نسبت به درآمدهاي خود از كشاورزي، تجارت و مانند آن مي برد. [4,5]
احتمال سوم منطبق بر بحث ميباشد. اگر احتمال اول يا دوم صحيح باشد، از آيه فوق نميتوان مشروعيت اشتغال زوجه را استنباط نمود. آيه فوق در صورتي دليلي بر حق زوجه بر اشتغال خواهد بود که مقصود از اکتساب، درآمدهاي اختياري و ارادي مانند كشاورزي، تجارت و… باشد. به اين نکته بايد توجه شود كه هيچ دليلي وجود ندارد؛ که آيه را به معناي اول يا دوم محدود نمايد. به همين دليل، مي توان با اطمينان خاطر ادعا نمود، اگر معناي آيه فقط احتمال سوم نباشد، حداقل اطلاق آيه شامل درآمدهاي اختياري و ارادي زوجه نيز خواهد شد. البته ادله عامي كه دلالت بر جواز اكتساب دارند؛ شامل كسب زنان هم ميشود؛ مانند آيه اي از قرآن كريم كه ابتغاء فضل خدا، جستجو و طلب آن را بيان كرده است: «و ابتغوا من فضل اللّه» (جمعه،10) يا آيه اي كه مردم را به آباد نمودن زمين دعوت نموده است: «هو أنشأكم من الأرض واستعمركم فيها» (هود،61). حتي قرآن کريم ماجراي اشتغال زنان را در قالب داستان چوپاني دختران حضرت شعيب (ع) نقل كرده است (قصص،23). همچنين روايات فراواني بـه کسـب و کـار تـشويق نموده اند.
2-1) حق اشتغال زوجه در قوانين
1-2-1) حق اشتغال در قانون اساسي [6]
- اصل 28 قانون اساسي: «هر كس حق دارد شغلي را كه بدان مايل است و مخالف اسلام و مصالح عمومي و حقوق ديگران نيست، برگزيند. دولت موظف است با رعايت نياز جامعه به مشاغل گوناگون، براي همه افراد امكان اشتغال به كار و شرايط مساوي را براي احراز مشاغل ايجاد نمايد». اين اصل با تعبير «هر کس» حکم عامي را بيان نموده و بين زن (اعم از زوجه يا غير آن) و مرد فرقي قايل نشده است. اين اصل دولت را موظف ميكند، زمينه اشتغال را براي «همه افراد» با شرايط برابر ايجاد نمايد.
ـ اصل 43 قانون اساسي؛ در بند دوم و چهارم اين اصل آمده: «تأمين شرايط و امكانات كار، براي همه به منظور رسيدن به اشتغال كامل و قرار دادن وسايل كار در اختيار همه كساني كه قادر به كارند ولي وسايل كار ندارند، …». «رعايت آزادي انتخاب شغل و عدم اجبار افراد به كاري معين و جلوگيري از بهرهكشي از كار ديگري». در متن فوق نيز با تعبير «همه» بر حق تمام مردان و زنان در اشتغال تاکيد شده است.
- اصل21 قانون اساسي: «دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعايت موازين اسلامي تضمين نمايد و امور زير را انجام دهد: 1. ايجاد زمينه هاي مساعد براي رشد شخصيت زن و احياي حقوق مادي و معنوي او …». تعبير «حقوق زن در تمام جهات» عام است و يکي از مصاديق آن حق اشتغال است.
2-2-1) حق اشتغال در قوانين عادي
در قوانين عادي جمهوري اسلامي ايران نيز به مسأله اشتغال زنان اشاره شده است.
- قانون مدني[7]؛ در ماده 1117ق.م. آمده: «شوهر مي تواند زن خود را از حرفه يا صنعتي كه منافي مصالح خانوادگي يا حيثيات خود يا زن باشد منع كند».
اين ماده به زوج حق داده، از اشتغال زوجه در شرايطي جلوگيري نمايد. بدين مفهوم كه زوج در غير شرايط مذکور حق ممانعت از اشتغال زوجه را ندارد. لذا از ماده 1117 ق.م. معلوم مي شود. که زوجه حق اشتغال دارد و زوج هم در شرايطي حق دارد با شغل زوجه ممانعت نمايد.
- قانون کار؛ در مبحث چهارم از فصل سوم قانون كار (مواد 78-75) راجع به ممنوعيت بکارگيري زنان در مشاغل سخت و زيان آور، مرخصي دوران بارداري و زايمان مقرراتي ذکر شده است. بدين ترتيب، حق اشتغال زوجه در قانون کار مسلم و مفروغ عنه بوده و اين قانون به حقوق زنان کارگر اشاره نموده است.
- ساير قوانين؛ علاوه بر قوانين مذكور در قوانين ديگري به صراحت بر حق اشتغال و حقوق زنان شاغل اشاره شده است. اين قوانين فهرست وار بيان ميشود: قانون خدمت نيمه وقت بانوان (مصوب 1362) ؛ ماده 32 قانون ارتش جمهوري اسلامي ايران (مصوب 1366) ؛ ماده 20 قانون مقررات استخدامي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي (مصوب 1370) ؛ ماده 20 قانون مقررات استخدامي نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران (مصوب 1374) ؛ تبصره 5 ماده واحده قانون اصلاح قانون الحاق پنج تبصره به قانون شرايط انتخاب قضـات دادگستـري (مصـوب 1374) و …[8]. شايسته است به سياست هاي اشتغال زنان در جمهوري اسلامي ايران، مصوب 1371 شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز اشاره شود. در اين تصويبنامه، مقررات نسبتاً مناسبي در خصوص اشتغال زنان پيش بيني شده است. در ماده 2 اين تصويبنامه آمده است:
«اشتغال بانوان در مشاغل فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و اداري از جمله شرايط و لوازم تحقق عدالت اجتماعي و تعالي جامعه است و بايد به آن وقع لازم گذاشته شود». مطابق مفاد اين تصويبنامه، نه تنها اشتغال، حق زنان است، بلکه لازمه تحقق «عدالت اجتماعي» و «تعالي جامعه» ميباشد.
2) محدوديت هاي اشتغال زوجه
در قوانين اساسي و عادي جمهوري اسلامي ايران براي حق اشتغال زنان و مردان محدوديت هاي پيشبيني شده است.
1-2)محدوديت هاي عمومي
منظور از محدوديت هاي عمومي، شرايطي است که در قانون براي حق اشتغال اشخاص پيشبيني شده؛ اين شرايط کلي است و اختصاصي به زن يا مرد ندارد. فهرست اين محدوديت ها عبارتند از:
- عدم مخالفت شغل با احکام اسلام (اصل 28 ق.ا.) و موازين اسلامي (اصول 21-20 ق.ا.)؛
- عدم مغايرت شغل با مصالح عمومي و حقوق ديگران (اصل 28 ق.ا.)؛
- عدم مغايرت شغل با نظم عمومي و اخلاق حسنه (ماده 975 ق.ا. و ماده 6 قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور مدني).
2-2) محدوديت هاي ناشي از جنسيت
قانون براي اشتغال زن به طور خاص محدوديت هايي پيشبيني نموده، در اين خصوص مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
1-2-2) ممنوعيت قضاوت
در قوانين گذشته زنان مانند مردان مي توانستند، متصدي شغل قضاوت شوند. اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تاكيد قانون اساسي جديد بر لزوم انطباق كليه قوانين و مقررات با موازين اسلامی و فرمان امام خميني (ره) در خصوص بياعتباري قوانين مغاير با شرع [9]، قوانين موجود مورد بازبيني قرار گرفت. از جمله مقررات مربوط به استخدام قضات دادگستري بدين صورت در تاريخ 14/2/1361 اصلاح شد.
«قضات از ميان مردان واجد شرايط زير انتخاب مي شوند…». اين ماده واحده با عبارت «قضات از ميان مردان …» آغاز شده، كه صلاحيت قضاوت زنان را نفي مينمايد البته مطابق قوانين فعلي، زنان نيز مي توانند در پستهاي مشاوره و قاضي تحقيق مشغول به کار شوند و ممنوعيت فقط مربوط به تصدي دادگاه و صدور حکم به معناي خاص است.
3-2) محدوديت هاي ناشي از زوجيت
در قوانيـن مـوضـوعه جمـهوري اسلامي ايران براي اشخاص متأهّل نيز محدوديتهايي پيش بيني شده است. ماده 1117 ق.م. به زوج حق داده در شرايطي مانع اشتغال به کار همسر خود شود. البته براي مردان نيز محدوديت هايي در ماده 18 قانون حمايت خانواده (مصوب 1353) آمده است:
«شوهر مي تواند با تاييد دادگاه زن خود را از اشتغال به هر شغلي كه منافي مصالح خانوادگي يا حيثيت خود با زن باشد منع كند. زن نيز مي تواند از دادگاه چنين تقاضايي را بنمايد. دادگاه در صورتي كه اختلالي در امر معيشت خانواده ايجاد نشود مرد را از اشتغال به شغل مذكور منع مي كند». صدر اين ماده راجع به حق زوج در ممانعت از شغل زن و ذيل آن مربوط به حق زوجه در ممانعت از شغل مرد است. مطابق اين قانون محدوديت هاي شغلي زوجين يکسان است، اگرچه تفاوت خاصي نيز وجود دارد که در ادامه بيان ميشود.
3)حدود اختيارات زوج
عقد ازدواج براي زوجين محدوديت هايي ايجاد مي کند که از آن جمله محدوديت هاي شغلي است. در ادامه حدود اختيارات زوج در ممانعت از شغل زوجه مورد بررسي قرار ميگيرد.
1-3) ماده 1105 قانون مدني
مطابق ماده 1105 ق.م: «در روابط زوجين رياست خانواده از خصائص شوهر است». در اين رابطه چند سوال مطرح است. حدود رياست مرد چقدر است و چه مواردي را شامل ميشود؟ آيا زوج مي تواند با خروج زوجه از منزل مخالفت نمايد؟ آيا رياست مرد در خانواده به وي اين حق را مي دهد که رفت و آمد همسرش را تحت کنترل داشته باشد؟ اگر مرد به استناد ماده 1105 ق.م. چنين حقي داشته باشد، در صورت عدم اجازه خروج از منزل، ديگر زن حق اشتغال در بيرون از منزل را نخواهد داشت. اگر هم بدون اذن شوهر از منزل خارج شود، ناشزه شده و آثار نشوز بر فعل وي بار خواهد شد.
1-1-3)بررسي فقهي ماده 1105 ق.م.
مشهور فقهاي اماميه معتقدند: رضايت شوهر در هنگام خروج از منزل لازم است. شهيد ثاني در اين باره مينويسد: «و منه عدم الخروج من منزله بغير إذنه و لو إلي بيت اهلها، حتي عيادة مرضاهم و حضور ميّتهم و تعزيتهم». از حقوق شوهر بر زن اين است که بدون اجازه از منزلش خارج نشود، اگر چه نزد خانواده اش برود و حتي اگر بخواهد به عيادت بيماران از خانواده خود برود يا در تشييع جنازه آنان حاضر شده و براي تسليت گويي آنان برود. اين تعبير در منابع زيادي موجود است [10]. مطابق نظر مشهور فقها، خروج زن، بدون اجازه از منزل شوهر در هر حال نشوز محسوب ميشود.
. از پاسخ بعضي از فقهاي معاصر به استفتايي در اين خصوص نيز چنين بر مي آيد که آنان در اعتبار اذن زوج در کليه موارد ترديد کرده اند. اصل استفتاء و پاسخ بعضي مراجع تقليد نقل مي شود:
سؤال: در صورتي كه اشتغال زوجه با حقوق زوج بويژه حق استمتاع منافات نداشته باشد، آيا اذن زوج براي اشتغال لازم است؟
- آيت الله تبريزي در پاسخ بيان داشته اند: «احتياط اين است كه در فرض سؤال بدون اذن او از منزل خارج نشود و الله العالم» (گنجينه آراي فقهي- قضايي، سوال 5760).
- آيت الله موسوي اردبيلي نيز با تعبير «ظاهراً» ترديد نموده و در پاسخ سؤال فوق بيان نمودند: «چنانچه اشتغال زن با حقوق و شئون شوهر منافات نداشته باشد، ظاهراً اذن شوهر شرط نيست» (همان). ايشان در مورد ديگري بيان نمودند: «اگر اشتغال منافي با حقوق و شئون شوهر نباشد اذن و رضايت شوهر لازم نيست و حق ندارد مانع ادامه چنين كاري بشود» (همان، سوال 9077).
سؤال: «زن پس از ازدواج بدون اذن زوج قرارداد اشتغال منعقد ميكند و اشتغال وي هيچ منافاتي با حقوق زوج ندارد. آيا ممانعت از اشتغال براي زوج جايز است»؟ - آيت الله سيستاني بيان نمودند: «نميتواند منع كند ولي ميتواند در اين صورت از بيرون رفتن براي كار منع نمايد ولي اگر بيرون رفتن را اجازه داد يا كار او متوقف بر بيرون رفتن بود نميتواند مانع شود» (همان). به نظر ايشان اگر کار زن متوقف بر بيرون رفتن باشد، زوج نميتواند مانع وي شود.
سؤال: آيا تفاوتي بين کار منافي با حقوق زوج و غير آن وجود دارد؟
- آيت الله شبيري زنجاني ميفرمايند: «في العمل غيرالمنافي لحق الزوج لا أثر لمنع الزوج» (همان، سوال 24). در کار غير منافي با حق زوج، منع زوج اثري ندارد.
- از نظر قرآن مرد بايد با همسرش معاشرت به معروف داشته باشد: «عاشروهن بالمعروف» (نساء، 19). بدون شک، ممانعت زوج با خروج همسر از منزل براي عيادت والدين بيمار يا حضور در مراسم تدفين آنان مغاير اصل لزوم معاشرت به معروف است.
- سلب آزادي زن شوهردار به نحوي که مشهور بيان كردهاند، مستلزم عسر و حرج زوجه ميباشد و حال آن كه در شريعت مقدس اسلام، حرج نفي شده است «وما جعل عليكم في الدين من حرج» (حج، 78).
بدين ترتيب، حق زوج در ايجاد محدوديت و کنترل رفت و آمد زوجه مطلق نيست. زوج حق استمتاع دارد، زوجه نيز حقوقي دارد، آزادي زن فقط در صورتي كه با حق استمتاع شوهر منافات داشته باشد، محدود مي شود. در مواردي که زوج در محل کار يا در مسافرت است، خروج زوجه از منزل با رعايت حدود شرعي هيچ محذوري ندارد. به نظر مي رسد رواياتي نيز که به طور مطلق خروج زن از منزل را نهي و مذمت نموده اند، در صدد بيان اموري اخلاقي بوده و الزامات حقوقي از آن نميتوان استخراج نمود.
2-1-3) بررسي حقوقي ماده 1105ق.م.
حقوقدانان در تحليل ماده 1105 ق. م. وحدت نظر ندارند. در اين خصوص دو نظر قابل ذکر است. بعضي متاثر از نظريه مشهور فقهاء، قلمروي گسترده براي رياست شوهر قايل شده و بيان داشته اند: «از نظر فقهي، اصولاً خروج زن از خانه به هر منظوري كه باشد، بايد با موافقت شوهر انجام پذيرد. بنابراين چنانچه زن در هنگام ازدواج شاغل نبوده و با شرط اشتغال، ازدواج انجام نشده [باشد]، شوهر ميتواند مطلقاً زن را از اشتغال به هر گونه حرفه در بيرون خانه منع كند». بعضي ديگر معتقدند: «زن ميتواند به هر كاري اشتغال ورزد كه منافي با وظايف زناشويي، نباشد. مگر شوهر از نظر رياست خانواده كه مطابق ماده 1105 ق.م. عهده دار است، آن را منافي با مصالح خانوادگي و حيثيت زن يا خود، تشخيص دهد، در اين حال ميتواند زن را منع نمايد». اين نظر ميرساند که خانه مانند اداره اي است که شوهر رئيس و همسر و فرزندان، کارمندان آن هستند. در اين محيط، اعضاي خانه از جمله زن حتي براي لحظه اي خروج از آن بايد از رئيس اجازه بگيرند.
در مقابل، بعضي براي رياست شوهر قلمرو محدودتري قايل شدهاند: «شوهر ميتواند براي حفظ خانواده، معاشرت هاي زن و رفت و آمدهاي وي را بازرسي كند و او را از رفتاري كه سلامت خانواده را تهديد ميكند، باز دارد. ولي حق ندارد به دلخواه خود و بدون اين كه دليل موجهي داشته باشد، زن را از معاشرت با خويشان نزديك، انجام فرائض ديني يا تكاليف اجتماعي باز دارد. اختيار شوهر در راستاي غرور و سروري بر زن نيست؛ هدف قانونگذار حفظ مصالح خانوادگي و حيثيت دو طرف است و اختياري که به زوج داده شده، بايد در حدود همين امور اعمال شود» (كاتوزيان، 1371: ج1، ص229).
لذا ماده 1105 ق.م. که تنها مستند حقوقي رياست شوهر بر خانواده است را فقط به امور زناشويي ميتوان محدود نمود؛ به نظر مي رسد تعبير «روابط زوجين» در اين ماده ناظر به همين معنا است. همچنين اگر خروج زن از منزل در هر حال منوط به جلب موافقت شوهر باشد، ديگر ماده 1117 ق.م. که براي زن حق اشتغال پيشبيني نموده، بسيار کم اهميت جلوه مي نمايد، زيرا اگر چه بين اشتغال و خروج از منزل ملازمه اي وجود ندارد، ولي بحث اشتغال زن عمدتاً در بيرون منزل مصداق پيدا ميکند و فعاليت شغلي داخل منزل مانند خياطي و … كمتر با حق استمتاع شوهر تعارض دارد. بنابراين ضمن تاکيد بر اين که از نظر اخلاقي بهتر است، زوجه در هيچ حالتي بدون رضايت همسر از خانه خارج شد، ولي اگر به دليلي موجه، بدون موافقت شوهر از منزل خارج شود، مستلزم نشوز نميباشد.
2-3) ماده 1117 قانون مدني
از آثار رياست مرد بر خانواده اين است که وي مي تواند با اشتغال زوجه مخالفت نمايد. ولي مطابق ماده 1117 ق.م. حق مرد در ممانعت از اشتغال همسر مطلق نيست. لذا لازم است، حدود اختيار زوج در اين مورد بررسي گردد.
1-2-3) عدم مخالفت با اشتغال زوجه
مطابق قانون زوج حق منع اشتغال همسر را بهطور مطلق ندارد. از ماده 1117 ق.م. چنين بر مي آيد که زوج فقط مي تواند از اشتغال همسر به مشاغل خاص به دليل تنافي با مصالح خانواده يا حيثيات زوجين جلوگيري نمايد. زيرا در ماده 1117 ق.م. آمده: «شوهر مي تواند زن خود را از حرفه يا صنعتي كه منافي مصالح خانوادگي يا حيثيات خود يا زن باشد منع كند». بنابراين حق زوج فقط در مخالفت با بعضي حرفهها و صنايع بوده و مطلق اشتغال نميباشد. در غير اين صورت بايد بيان ميشد:
«اگر اشتغال زوجه با مصالح خانواده يا حيثيات زوجين منافات داشته باشد، شوهر ميتواند مانع شود». بدين ترتيب، اگر شوهر با شغل زن به دليل مذکور مخالفت نمايد، زن بايد شغل خود را تغيير دهد و شغلي را برگزيند که با مصالح خانواده و حيثيات زوجين سازگار باشد. لذا، شوهر مي تواند با «شغل» زن مخالفت نمايد، اما با «اشتغال» وي نميتواند مخالفت نمايد. حقي که قانونگذار در ماده 18 ق.ح.خ. براي زوج پيشبيني نموده نيز در همين حد است. به علاوه به موجب ماده 959 ق.م: «هيچكس نمي تواند بطور كلي حق تمتع يا حق اجراء تمام يا قسمتي از حقوق مدني را از خود سلب كند». حال چگونه مي توان پذيرفت که سلب حق اشتغال زوجه از آثار عقد ازدواج باشد؟
2-2-3) مخالفت زوج با شغل زوجه
مطابق آنچه در ماده 1117 ق.م. ذکر شد، زوج با دو شرط «مغايرت شغل با مصالح خانواده» و «تنافي شغل با حيثيات زوجين» مي تواند با شغل همسر مخالفت نمايد.
1-2-2-3) مغايرت شغل زوجه با مصالح خانواده
ضابطه روشني در اين که چه شغلي با مصالح خانواده منافات دارد، در قانون نميباشد. با اين حال، امور ذيل مي تواند ضابطه و معيار ناسازگاري شغل زن با مصالح خانواده باشد:
- سستي بنيان خانواده؛ مطابق ماده 1104 ق.م. «زوجين بايد در تشييد مباني خانواده و تربيب اولاد خود به يكديگر معاضدت نمايند». بنابراين تشييد و تحکيم مباني خانواده وظيفه مشترک زوجين است؛ حال اگر شغلي که زن انتخاب كرده، به دلايلي موجب سستي بنيان خانواده باشد، زوج مي تواند با آن مخالفت نمايد.
- اختلال در تربيت فرزندان؛ مطابق ماده 1168 ق.م: «نگاهداري اطفال هم حق و هم تكليف ابوين است». حال اگر شغل زن مانع از انجام وظايفي که قانون در قبال فرزندان بر عهده وي گذاشته، باشد؛ زوج مي تواند مانع اشتغال زن شود.
2-2-2-3) تنافي شغل زوجه با حيثيات زوجين
همچنين در ماده 1117 ق.م. آمده: «منافات داشتن شغل زوجه با حيثيات خود يا شوهر». ممکن است فردي با نگاه مادي محض و بدون لحاظ موقعيت اجتماعي خود يا همسر شغلي را برگزيند. در اين صورت مرد حق دارد با آن مخالفت نمايد. نميتوان بين حيثيت مرد و زن تفاوت قايل شد. زيرا پس از ازدواج، بين منافع زن و شوهر و نيز آبرو و حيثيت آنان پيوند ناگسستني برقرار ميشود. بنابراين زن نميتواند به اين دليل که شغلش تنها با حيثيت وي مغايرت دارد و هر كسي حق دارد، راجع به خود تصميم بگيرد، به مخالفت شوهرش بياعتنا باشد.
البته بين مغايرت شغل با مصالح خانواده يا حيثيات زوجين با غيرشرعي بودن همان شغل هيچ ملازمه اي وجود ندارد. به بيان ديگر، ممکن است شغلي مشروع باشد، در عين حال با مصالح خانواده يا حيثيات زوجين ناسازگار باشد. مانند اين که همسر يک استاد دانشگاه يا يک عالم ديني، منشي ادارهاي باشد يا شوهر يک خانم با تحصيلات عاليه، شغل دستفروشي را برگزيند. اين قبيل مشاغل با وجود اين که مشروع هستند، ولي عرفاً مي تواند منافي حيثيات زوجين تلقي شود. همچنين، حضور زن در فعاليت هاي اجتماعي مشروع است، ولي احتمال دارد در امر تربيت فرزندان اختلال ايجاد شود و در نتيجه مغاير مصالح خانواده باشد.
3-2-2-3) ضابطه تشخيص
براي تشخيص منافات داشتن شغل زن با مصالح خانواده يا حيثيات زوجين معيار ثابتي وجود ندارد و نمي توان چارچوب معيني را بيان نمود. معيارهاي ذکر شده، نسبت به همه عرف ها و اشخاص يکسان نيست و اخلاق عمومي و وضع خاص هر خانواده در اين داوري موثر است. به همين دليل ذکر مصداق ممکن نبوده و به مصلحت نمي باشد. مرجع تشخيص مغايرت شغل زن با مصالح خانواده و حيثيات زوجين دادگاه است؛ دادگاه نيز بايد با توجه به اخلاق حسنه، عادات و رسوم جامعه و ويژگي هاي فردي و اجتماعي زوجين، تشخيص ميدهد که آيا شغل زن با مصالح خانواده مخالفت دارد؟ (کاتوزيان، 1371: ج1، ص233).
3-3) ماده 18 قانون حمايت خانواده
ماده 1117 ق.م. به حق زوج در مخالفت با بعضي مشاغل زوجه اشاره نموده، اما راجع به نحوه تشخيص تنافي شغل زن با مصالح خانواده يا حيثيات زوجين مطلبي ندارد. در حقيقت آن را به نظر زوج موکول کرده است؛ اما در ماده 18 ق.ح.خ. مقررات کاملتري وجود دارد كه نيازمند بررسي ميباشد.
ماده 18 ق.ح.خ. که در سال 1353 به تصويب رسيد، همان متن ماده 15 ق.ح.خ. مصوب 1346 است که تغييراتي در آن ايجاد شده، در ماده 15 ق.ح.خ. آمده بود:
«شوهر مي تواند با تاييد دادگاه، زن خود را از اشتغال به هر شغلي كه منافي مصالح خانوادگي يا حيثيات خود يا زن باشد منع كند». در اين متن بر لزوم «تاييد دادگاه» تاکيد شده و مطلب مهم ديگري در مقايسه با ماده 1117 ق.م. ندارد. ماده 18 ق.ح.خ. بر اين متن نکات ديگري افزوده است. اين قانون بيان ميدارد:
«شوهر مي تواند با تاييد دادگاه زن خود را از اشتغال به هر شغلي كه منافي مصالح خانوادگي يا حيثيت خود يا زن باشد منع كند. زن نيز مي تواند از دادگاه چنين تقاضايي را بنمايد. دادگاه در صورتي كه اختلالي در امر معيشت خانواده ايجاد نشود مرد را از اشتغال به شغل مذكور منع مي كند». در اين قانون علاوه بر قيد «تاييد دادگاه»، بايد به دو نکته مهم ديگر نيز توجه نمود.
1-3-3) تحليل حقوقي ماده 18 ق.ح.خ.
1-1-3-3) لزوم تاييد دادگاه
سير تحولات حقوق خانواده نشان مي دهد که قانونگذار براي پيشگيري از سوء استفادههاي احتمالي، اختيارات مرد را در خانواده محدود نموده است. مانند محدود شدن اختيار مرد در انتخاب همسر دوم به کسب مجوز از دادگاه، محدود شدن اختيار مرد در طلاق همسر و …؛ در مورد اقتدار ناشي از رياست مرد بر خانواده نيز همين سياست مشاهده مي شود. مثلاً زوج حق دارد با شغل همسر در مواردي مخالفت نمايد، ولي از آنجا كه امکان دارد مرد از حق خود سوء استفاده نمايد و با شغل زن حتي در مواردي که با مصالح خانواده يا حيثيات زوجين منافاتي ندارد نيز، مخالفت نمايد. لذا در ماده 18 ق.ح.خ. تشخيص منافات شغل با مصالح خانواده يا حيثيات زوجين به دادگاه موکول شده است. در قوانين موضوعه ايران ناسخي براي اين حکم ديده نمي شود.
2-1-3-3) حق زوجه در مخالفت با شغل همسر
در ماده 1117 ق.م. نسبت به حق زن در مخالفت با شغل شوهر مطلبي ذكر نشده، ولي قانون حمايت خانواده به اين مورد اشاره نموده است: «…زن نيز مي تواند از دادگاه چنين تقاضايي را بنمايد…». شرايط و مواردي که زن مي تواند با شغل همسر مخالفت نمايد، همان است که در بحث حق زوج در مخالفت با شغل زوجه بيان گرديد و از اين جهت تفاوتي وجود ندارد؛ البته در اين مورد از جهت ديگري تفاوت وجود دارد که بيان خواهد شد.
3-1-3-3) عدم اختلال در معيشت
اگر زني با شغل همسرش مخالفت نمايد، دادگاه در صورتي به درخواست زوجه ترتيب اثر ميدهد و حکم به ممنوعيت اشتغال زوج به مشاغل خاص مي دهد که اختلالي در معيشت خانواده ايجاد نشود. به همين دليل در ادامه اين ماده آمده: «… دادگاه در صورتي كه اختلالي در امر معيشت خانواده ايجاد نشود مرد را از اشتغال به شغل مذكور منع مي كند». مبناي حکم اين است که زوج مسئول تأمين معاش خانواده است، در حالي که زوجه چنين مسئوليتي ندارد.
اين سئوال مطرح ميشود كه اگر زوجه افراد واجب النفقه داشته باشد و منع وي از شغل با درخواست زوج و حکم دادگاه باعث اختلال در معيشت آنان گردد. مانند موردي که زوجه از همسر سابق خود فرزندي دارد و تأمين نفقه وي شرعاً و قانوناً بر عهده مادر است يا زماني که زن نفقه پدر و مادرش را مي پردازد؛ در چنين شرايطي زوج با شغل همسرش مخالفت نمايد و دادگاه نيز با درخواست وي موافقت نمايد، بي گمان در امر معيشت فرزند يا والدين اختلال ايجاد مي شود. بدين ترتيب، لازم است که شرط مذکور در ماده 1117 ق.م - در مورد نهي زوجه از شغل- نيز ذکر گردد.
4) شرط اشتغال زوجه
1-4) مفهوم شرط
براي «شرط» معاني متعددي ذكر شده؛ معروف ترين آن تعريف به «الزام» و «التزام» است. الزام به اعتبار استناد شرط به مشروط له و التزام به اعتبار استناد آن به مشروط عليه است. حال بحث مهم اين است كه آيا مفهوم شرط، مطلق الزام و التزام است يا خصوص الزام و التزام مذكور در عقد، شرط ناميده مي شود. در فرض اخير، شرط فقط به «شروط ضمن عقد» اطلاق ميگردد و استعمال شرط در غير آن حقيقي نخواهد بود. اما در فرض نخست، شرط شامل شروط غيرمذكور در ضمن عقد نيز خواهد شد در نتيجه ادلّه اعتبار شرط، اين قبيل شروط را نيز شامل ميشود.
د
2-4) اشتغال و انواع شرط
شروط در يك تقسيمبندي كلي به شروط مذكور و غيرمذكور تقسيم مي شوند. شروط مذكور گاهي در ضمن عقد و گاهي در خارج عقد ميباشد. اقسام سه گانه شرط به اختصار بررسي ميشود.
1-2-4) اشتغال و شرط ضمن عقد
شرطي كه در متن عقد ذكر شود «شرط ضمن عقد» ناميده ميشود. مانند آنكه در عقد بيع، تحويل كالا در مكان خاصي شرط شود يا در ضمن عقد نكاح، حق اشتغال زوجه شرط شود.
ممكن است زوجين در ضمن عقد نکاح توافق کنند که زوجه شاغل باشد يا شغل فعلي را حفظ نمايد. ترديدي نيست که شروط مذکور در عقد نافذ است و اين جاي بحث ندارد. در ماده 1119 ق.م. در رابطه با اعتبار شروط ضمن عقد آمده:
«طرفين عقد ازدواج ميتوانند هر شرطي كه مخالف با مقتضاي عقد مزبور نباشد، در ضمن عقد ازدواج يا عقد لازم ديگر بنمايند؛ مثل اينكه شرط شود، هرگاه شوهر زن ديگر بگيرد يا در مدت معيني غايب شود يا ترك انفاق نمايد يا بر عليه حيات زن سوء قصد كند يا سوء رفتاري نمايد كه زندگي آنها با يكديگر غير قابل تحمل شود، زن وكيل و وكيل در توكيل باشد كه پس از اثبات تحقق شرط در محكمه و صدور حكم نهايي، خود را مطلقه سازد».
2-2-4) اشتغال و شرط بنايي
شرطي كه در خارج عقد ذكر شود، اگر مفاد شرط با موضوع قرارداد مرتبط باشد و عقد مبتني بر آن منعقد شده باشد، شرط بنايي يا شرط تباني ناميده ميشود. مانند آنكه پيش از عقد در مورد نوع و ساير كيفيات اتومبيل توافق شود و سپس عقد مبتني بر آن واقع شود؛ اما در متن عقد شرطي ذكر نشود. يا پيش از عقد نكاح راجع به مهريه توافق شود و عقد مبتني بر آن جاري گردد كه اصطلاحاً بيان ميشود «علي الصداق المعلوم». در اين مورد ارتباط شرط و عقد به نحوي است كه طرفين از ذكر مجدد شرط در ايجاب و قبول بي نياز هستند، به تعبير ديگر، شرط، قيد معنوي عقد محسوب مي شود.
ممکن است در مذاکرات پيش از عقد، زوجه بر شاغل بودن خود تاکيد کرده يا طرفين عقد نکاح بر حق اشتغال زوجه توافق نموده باشند و عقد را مبتني بر اين توافق جاري سازند؛ مانند توافق طرفين عقد نکاح راجع به ميزان مهريه و ماهيت آن. در عقد ازدواج مرسوم است که زوجين پيش از عقد راجع به مهريه و بعضي مسايل ديگر توافق مي کنند و عقد را مبتني بر آن جاري مي سازند. در اين گونه موارد زوجين خود را بي نياز از ذکر مجدد موارد توافق شده در عقد مي دانند. چنين شرطي نيز نافذ و لازم الوفاء مي باشد.
3-2-4) اشتغال و شرط ابتدايي
شروطي كه در خارج عقد ذكر ميشود، اگر با موضوع قرارداد بي ارتباط و بيگانه باشد (اعم از آنكه هيچ عقدي در ميان نباشد يا آنكه بين عقد و شرط هيچ ارتباطي نباشد) شرط ابتدايي يا شرط بدوي ناميده ميشود. بر اين اساس، شرط ابتدايي يك تعهد مستقل است.
بنابراين شرط ابتدايي در عقد ذكر نمي شود و بين شرط و عقد، ارتباطي وجود ندارد. فقها شرطي را كه پيش از عقد ذكر شده، ولي طرفين در زمان اجراي قرارداد آن را فراموش كنند، در زمره شروط ابتدايي آورده اند. واگر شرط اشتغال زوجه , ته صورت شرط اتبدایی یا تعهدات مستقل واقع شود ,اعتباری ندارد .
- آيت الله مكارم شيرازي در اين خصوص بيان نمودهاند: «در صورتي كه اشتغال زوجه در ضمن عقد لازمي مثل عقد ازدواج شرط شده باشد زوج نميتواند مانع اشتغال او شود در غير اينصورت حق دارد از اذن خود برگردد، مگر در مواردي كه به خاطر اذن زوج مسؤوليتها را پذيرفته و ناچار است آن را ادامه دهد» (گنجينه آراي فقهي- قضايي، سوال 5760).
- آيت الله موسوي اردبيلي نيز مينويسد: «در موردي كه اذن شوهر لازم باشد، اذن ابتدايي مجوز ادامه نيست، يعني ميتواند در ادامه منع نمايد، مگر اينكه قطع كار موجب خسارت بر زن باشد يا زوج تعهدي داده باشد كه بايد به تعهد خود عمل كند» (همان).
3-4) شرط اشتغال زوجه در آراء فقهاي معاصر
آنچه در خصوص اعتبار شرط ضمن عقد و شرط بنايي و نيز عدم اعتبار شرط ابتدايي اشتغال زوجه بيان شد، با آراء فقهاي معاصر هماهنگ است. برخي استفتائات فقهي و پاسخ فقهاي معاصر در ادامه بيان ميشود.
1-3-4) پرسش يکم
الف)- زوجه پيش از ازدواج شاغل است، مرد از اين مسأله آگاه است. در صورت منافات داشتن اشتغال با حقوق زوج، آيا زوج ميتواند از اشتغال وي جلوگيري كند؟
ب)- زوجه پس از ازدواج با اذن زوج، قرارداد اشتغال منعقد ميكند و پس از سپري شدن مدتي از زندگي، مرد از اذن خود بر ميگردد. آيا رجوع از اذن در چنين مواردي مبناي شرعي دارد؟
ج)- زن پس از ازدواج بدون اذن زوج قرارداد اشتغال منعقد ميكند و اشتغال وي هيچ منافاتي با حقوق زوج ندارد. آيا ممانعت از اشتغال براي زوج جايز است؟
د)- زوجه با اذن زوج قرارداد اشتغال منعقد ميكند و اشتغال وي با حقوق زوج منافات دارد. حكم قرارداد مذكور چيست؟ صحيح، باطل يا قابل فسخ است؟
در ذيل پاسخ برخي از فقهاي معاصر عيناً بيان مي شود:
جدول ش1: شرط اشتغال زوجه
فتوا نام فقيه
«الف) ميتواند جلوگيري نمايد، اگر شرط ضمن عقد يا مبنياً عليه نشده باشد. ب) زوج اختيار دارد، مدتي اذن كاركردن به زوجه بدهد و بعد از مدتي مانع باشد، مگر در ضمن عقد لازمي شرط شود. ج) ميتواند ممانعت نمايد. د) اگر اجازه بدهد اشكال ندارد».
«چنانچه زن قبل از ازدواج به معامله شرعي براي شخص يا شركتي جهت عمل مباح اجير شده، در مدت اجاره مذكور مرد نميتواند از كار زن جلوگيري كند و نيز اگر در زمان عقد، زن با شوهر شرط كند كه بعد از ازدواج اشتغال به كار داشته باشد يا با اذن شوهر به معامله شرعي خود را براي شخص يا شركتي جهت عمل مباح اجير نمايد در مدت آن قرارداد شوهر نميتواند از كار او جلوگيري كند و برگشت از اذن بعد از انجام معامله شرعي اثري ندارد و در غير اين موارد زن بايد براي كاركردن در خارج از منزل، شوهر را راضي نمايد و نميتواند بدون اذن او از منزل خارج شود و الله العالم». آيت الله جواد تبريزي
«الف) چنانچه ازدواج زن مشروط به استمرار اشتغال باشد ـ ولو با شرط ضمن عقد ـ زوج حق منع ندارد. ب) رجوع از اذن در فرض مذكور جايز است. ج) جايز است. د) اگر با اجازه زوج باشد، اشكال ندارد و الله العالم». آيت الله خامنهاي
«الف) نميتواند. ب) ندارد. ج. نميتواند منعكند ولي ميتواند در اين صورت از بيرون رفتن براي كار منعنمايد، ولي اگر بيرون رفتن را اجازه داد يا كار او متوقف بر بيرون رفتن بود نميتواند مانعشود. د) صحيحاست و زوج نميتواند فسخكند». آيت الله سيستاني
«الف) اگر زوج اين را هم نميدانسته كه اشتغال زوجه منافات با حقوق او دارد و مع ذلك بدون اعتراض قبول كرده، نميتواند مانع اشتغال زوجه شود و اگر به اين امر توجه نداشته بعيد نيست بتواند مانع اشتغال زوجه شود. ب) در صورتي كه زوج اذن داد، و زوجه بر سر كار رفته و فعلاً اختياري در ترك ندارد زوج نميتواند از اذن خود برگردد. ج) اگر شغل زوجه در خود خانه باشد و محتاج به خروج از منزل نباشد در فرض سؤال زوج حق ممانعت ندارد و اگر مستلزم خروج از منزل باشد ميتواند ممانعت كند. د) در فرض سؤال چنانچه در وقت انعقاد قرارداد اشتغال زوجه منافي با حقوق او است و با اين حال اذن داده؛ قرارداد صحيح است و الله العالم». آيت الله صافي گلپايگاني
«الف) اگر زوجه كارمند رسمي با تعهد خدمت به مدت معيني بوده است و زوج با اطلاع از اين موضوع اقدام نموده است حق ممانعت از ادامه كار او را ندارد. ب) اگر زن با اجازه شوهر قرارداد اشتغال براي مدت معيني بسته است، يعني براي آن مدت اجير شده است، زوج در آن مدت حق ممانعت ندارد، بلي اگر زمان قرار اشتغال تمام شود، انعقاد دوباره منوط به اذن زوج است. ج) زن حق ندارد، بدون اجازه شوهر از منزل خارج شود و اگر قرارداد مستلزم بيرون رفتن از منزل باشد، بدون اذن شوهر اعتباري ندارد». آيت الله فاضل لنكراني
« در صورتي كه زوجه قبل از ازدواج اشتغال داشته و زوج هم آگاه بوده و در هنگام عقد ترك اشتغال را شرط نكرده مي تواند آن را ادامه دهد». آيت الله مكارم شيرازي
(گنجينه آراي فقهي- حقوقي، سوال 9077)
2-3-4) پرسش دوم
در استفتايي راجع به مفهوم شرط ابتدايي و معيار آن و اعتبار شرط ابتدايي اشتغال زوجه، فقهاء بر الزام آور نبودن چنين شرطي تاکيد کرده اند که اصل استفتاء و پاسخ مراجع بيان ميشود:
الف)- معيار شرط ابتدايي و حكم آن از جهت لازمالاجرا بودن يا نبودن چيست؟
ب)- آيا هر گونه تعهد مشروعي را كه دو نفر در مقابل يكديگر بپذيرند و مشمول هيچ يك از عقود معيّن نباشد، ميتوان شرط ابتدايي دانست؟
جدول ش2: شرط ضمن عقد و شرط ابتدائي اشتغال
فتوا نام فقيه
«الف) در ضمن عقد شرعي نباشد لازم الاجراء نيست. ب) بلي». آيت الله بهجت
«الف) هر شرطي كه ضمن عقد نباشد شرط ابتدايي است و عمل به آن لازم نيست. ب) اين گونه تعهدات دو جانبه معمولاً مشمول عنوان صلح است». آيت الله سيستاني
«الف) اگر شرط در ضمن عقدي باشد شرط ابتدايي محسوب نميشود. اما اگر در ضمن عقد نباشد شرط ابتدايي محسوب ميشود و شرعاً لازم الوفاء نيست. هر چند از لحاظ اخلاقي خوب است انجام شود و اين از صفات مؤمنين است. ب) بلي». آيت الله فاضل لنكراني
«الف شرط ابتدايي آن است كه در ضمن عقدي نباشد كه لازم الاجرا نيست همچنين شرطي كه در ضمن عقد جايز باشد عمل به آن واجب نيست. ب) هر گونه تعهدي كه در ضمن عقد نباشد، شرط ابتدايي است». آيت الله نوري همداني
الف وب) شرط ابتدايي، يعني تعهّد در حق ديگري، كه در ضمن عقد و ايقاع نباشد، بلكه مستقل و جدّي باشد، چنانچه مشروع باشد، به نظر اينجانب، بر خلاف نظر مشهور لازم الوفاست». آيت الله موسوي اردبيلي
(گنجينه آراي فقهي- قضايي، سؤال381)
همانطور که مشاهده مي شود، تمام پاسخ ها در مفهوم شرط ابتدايي مانند هم هستند و همه نيز در عدم اعتبار آن اتفاق نظر دارند؛ به جز فتواي آيت الله موسوي اردبيلي که شرط ابتدايي را لازم الوفاء مي داند، البته عدم اعتبار شرط ابتدايي در نکاح، اجماع همه فقهاء است.
5) پيشنهادات
از آنجا كه ممکن است در اعتبار قانون حمايت خانواده ترديد شود، شايسته است متن ماده 1117 ق. م. اصلاح شده و نکات ذيل به آن ملحق گردد:
1-6) حق زن در مخالفت با شغل شوهر در صورت منافات داشتن شغل با مصالح و حيثيات خانوادگي؛
2-6) لزوم تاييد دادگاه پس از درخواست تغيير شغل از سوي زوج يا زوجه؛
3-6) الحاق قيد «عدم اخلال در معيشت خانواده» در مورد الزام زوج به تغيير شغل زوجه.
با توجه به نکات فوق، متن ذيل براي اصلاح ماده 1117 ق.م. پيشنهاد مي شود:
«شوهر مي تواند زن خود را از حرفه يا صنعتي كه منافي مصالح خانوادگي يا حيثيات خود يا زن باشد منع كند. تشخيص منافات شغل زن با مصالح و حيثيات خانوادگي با دادگاه مي باشد. چنانچه شغل مرد منافي مصالح خانوادگي يا حيثيات مرد يا زن باشد، زن نيز ميتواند وي را از اين شغل منع کند؛ در اين صورت دادگاه در صورتي که اختلالي در امر معيشت ايجاد نشود، مرد را از اشتغال به شغل مذکور منع خواهد کرد».
جمع بندی ونتیجه گیری :
دستورات و قوانین اسلام به هیچ وجه منافی با آزادی وشوون زن نیست .
« اسلام با کارکردن زنان نه تنها موافق است بلکه تا جایی که با شغل اساسی او که مهمترین شغل اوست یعنی تربیت فرزند و حفظ خانواده , مزاحم نباشد , شاید لازم هم می داند . یک کشور نمی تواند از نیروی کار زنان در عرصه های محتلف بینیاز باشد .» (مقام معظم رهبری ) [11]
اگر جامعه بخواهد به سمت یک مدینه فاضله حرکت کند باید از زنان شروع کند که اگر زن درست تربیت شود ازدامانش مردان پاک به معراح خواهند رفت .
اشتغال زنان دربرخی موارد ممکن است پیامد های منفی داشته باشد که می توان از : سست شدن کانون خانواده , ضعیف شدن نقش اساسی مادر در تربیت فرزندان وحفظ خانواده و معضل بیکاری مردان درجامعه و… نام برد .
با توحه به مبانی فقهی وحقوقی , شوهر می تواند زن خودرا از حرفه وصنعتی که با مصالح خانوادگی وحیثیات آن ها منافات داشته باشد ,منع کند و تشخیص این مساله با دادگاه خانواده است .
چکیده:
در این اثر پژوهشی مفهوم اشتغال, حق اشتغال زنان و مصلحت ها ومحدودیت ها ی آن ,حدود اختیارات مردان در مخالفت با شغل همسر و این که مساله اشتغال برای بانوان به عنوان همسر ومادر چه پیامدهایی دارد , دیدگاه فقهی –حقوقی وقوانین دیگر به ویژه قانون مدنی درباره موضوع انتخاب شده به طور خلاصه موردبحث وبررسی قرار گرفته است .
کلیدواژه:
اشتغال, مصلحت, خانواده, زوجه, ماده 1117 قانون مدنی
پی نوشت ها :
1 - مجموعه مقالات نخسین هم اندیشی بررسی مسایل ومشکلات زنان ,قم ,دفتر مطالعات وتحقیقات زنان , چاپ اول ,1380 , ج2 , ص 1001به نقل ازفرهنگ بزرگ علوم اقتصادی , ج 1, ص 1145 ,منوچهر فرهنگ.
2- همان, به نقل ازراهنمای آموزشی اقدام محلی –تغییر جهانی .مرکز مشارکت زنان نهاد ریاست جمهوری با همکاری یونیسف, ص 1و2 .
3 - راغب اصفهانی ,حسین بن محمد , مفردات الفاظ قرآن , ج 3, ترجمه و تحقیق دکتر سید غلام رضا خسروی حسینی ,چاپ 2 , 1381, انتشارات مرتضوی ,
4- طبا طبایی , سید محمد حسین , ترجمه تفسیر المیزان , محمدرضا صالحی کرمانی , قم , مرکزنشر رجاء , بی تا , ص 500 .
5 - مکارم شیرازی , ناصر , تفسیر نمونه ,ج 3 , انتشارات دارالکتب الاسلامیه , 1354 , ص364 .
6 - منصور, جهانگیر , قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران , نشر دوران , 1388 .
7 - منصور ,جهانگیر ,قانون مدنی ,نشر دیدار , 1384 .
8 - آرتيدار، طيبه: «قوانين و مقررات ويژه زنان، مرکز امور مشارکت زنان رياست جمهوري»، تهران، نشر برگ زيتون، چ سوم , 1382 , صص 155-199.
9 - خميني، سيد روح الله: «تحرير الوسيلة»، چ دوم، موسسه انتشارات دارالعلم ,ص305 .بی تا .
10- خميني، سيد روح الله: «صحيفه نور»، ج 16 ,تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينيرحمه الله، چاپ 4 , 1385, ص426 ،.
11- آیت اللهی, زهرا, منشور حقوق و مسئولیت های زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران, چاپ اول, 1386, ناشر امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری, صفحه 577
12 – مقاله اینترنتی به نشانی:
www.mr-zanan.ir/Template1/News.aspx?NID=1598
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/razjou/profile_pictures/_evocache/8_6.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1423920153)
سلام دوست خوبم
چرا در هدر وبلاگ نام وبلاگتون وجود ندارد؟؟؟
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/e_asghari/profile_pictures/_evocache/175534-78511c208e7d95ae90167ab09145fbce-l.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1430806852)
با سلام
ممنون از توجهتون. دارم عکس هدر وبلاگ عوض می کنم.
فرم در حال بارگذاری ...
سیره ی اقتصادی امام حسن(ع)
سیره ی اقتصادی امام حسن(ع)
زینب سطوتی فکور
چکیده
سیره ی اقتصادی معصومین برای تکامل بشر بسیار مورد استفاده است.سیره ی اقتصادی امام حسن(ع)به عنوان الگوی برتر، در زندگی فردی و اجتماعی هر فرد مسلمان است.که این الگو گیری از آن جهت است که امام حسن(ع)در یک لحضه تمام دارایی خود را می بخشیدند ؛که در روایات بسیاری نمونه های بخشش و سخاوت ایشان آمده است.نتیجه ی کلام اینکه،با توجه به بخشش امام حسن(ع) این نکته قابل برداشت است که ،حضرت هیچ وابستگی به مال نداشته اند.باشد که ما نیز بتوانیم از این امام به عنوان الگوی خود در زندگی فردی و اجتماعی استفاده کنیم.
واژگان کلیدی:سیره،سخاوت،صلح.
...
مقدمه
حوادث و رویدادهای تاریخی که در سیر طولانی زمان و در میان ملل و اجتماعات مختلف بشری ظهورمی کند؛در اکثر موارد در هم پیچیده می باشد.زیرا هر یک از آنها در زمان و مکان معین ومحدودی وقوع یافته وهرگز با تمام جزئیات خود قابل تکرار نمی باشند.در این تحقیق سعی شده است که با استفاده ازروایات مختلف در مورد سخاوت و بخشش حضرت،ایشان یکی از الگوهای برتر مسلمانان قرار داده شوند.
تعاریف
سیره:سیره در لغت به معنای راه و روش ،قاعده و قانون،رسم و آئین،حرکت،رفتار،راه رفتن و رفتار کردن می باشد.
سیره در اصطلاح به معنای رفتارو نحوه ی زندگی بزرگان اطلاق می شود؛به ویژه چهارده معصوم(علیهما السلام)
صلح:به معنای سازش و آشتی و توافق است و در قرآن نیز به همین معنا آمده است.(سوره ی نساء،آیه ی 35،حجرات آیه ی 10)
سخاوت:سخاوت حد وسط امساک و اسراف و ثمره ی زهد و از شریفترین صفات اخلاقی است. در اسلام سخی کسی است که واجب شرع و مروت را ادا کرده باشد و اگر در یکی از اینها امساک کند بخیل خواهد بود.
شناخت مختصری از زندگانی امام حسن(ع)
ولادت
پیشوای دوم جهان ابو محمد حسن بن علی بن ابی طالب (ع)در نیمه ی ماه مبارک رمضان ،سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود.1 اسم شریف آن حضرت حسن2 و القاب حضرت«سید»،«سبط»،«امین»،«حجت»،«برّ»،«نقی»،«امیر»،«زکی»،«مجتبی»و«زاهد» وارد شده است؛3 و کنیه ی ایشان «ابومحمد»4 می باشد.
خلاصه ی شرح حال
زندگی امام حسن(ع) به سه دوره تقسیم می شود،دوران کودکی،دوران جوانی و دوراتن امامت.دوران کودکی امام در کنار پیامبر،سپری شد و اما دوران جوانی خود را با امیرالمومنین(ع) گذرانده اند و همیشه همراه پدر بود.
اما دوران امامت امام (ع) سخت ترین دوران زندگی ایشان بود،زیرا حضرت سختیهای زیادی را متحمل شد.از بارزترین خصوصیات آن حضرت می توان حلم و بردباری،سخاوت و شجاعت را نام برد؛در بعد علمی نیز امام سرآمد همه بود.در صلح؛امام بزرگترین نرمش قهرمانانه ی تاریخ را انجام داد.زیرا امام برای حفظ خونهای مسلمانان با معاویه صلح کرد؛ولی با قرار دادن شرطهایی برای معاویه.
سرانجام امام به مدینه ی منوره هجرت نمودهو در آنجابه تربیت نیروهای کارآمدو آموزش آنها پرداخت؛تا بدین وسیله فرهنگ اصیل اسلامی را در سرتاسر جهان منتشر سازند.در کنارکارهای فرهنگی هرگز نیازمندان را فراموش نمی کرد و از آنها دلجویی و دستگیری می کردند.
در این مدت معاویه با اعمال نقض پیمان،جنگ روانی در میان دوستان و دشمنان امام حسن(ع)ایجاد می کرد و هوادارا امام را از پستهای مدیریت برکنار کرد. علاوه بر این دست خود را به کشتن شخصیتهای نامدار شیعه آلوده نمود و شروط صلح را یکی پس از دیگری زیر پا نهاد.
ویژگیهای ظاهری
شیخ مفید در «ارشاد» چنین می نویسد که حسن«ع» از نظر آفرینش،هیأت جسمانی،روش و بزرگ منش شبیه ترین شخص به رسول خدا بود.5
اخلاق و رفتار امام حسن(ع)
شماری از دانشمندان گفته اند که امام حسن(ع)از گشاده سینه ترین و نرم خوترین مردم بود و مدائنی می نویسد:«امام حسن(ع)ارشد فرزندان علی(ع) و انسانی بزرگوار،با سخاوت و حلیم بود.ورسول الله (ص) او را دوست می داشت.6»
فضایل امام حسن(ع)
شرافت نسب ـ برای این امام معصوم همین بس که نیای بزرگوار ایشان محمدمصطفب،سرور فرزندان آدم،پدرشان علی مرتضی(ع) سرور پیشوایان الهی و مادرشان فاطمه زهرا پاره تن رسول الله (ص) و بانوی بانوان جهان می باشد.
این شرافت را نوادگان رسول خدا از پدران خود و آنان نیز از پدرانشان به ارث برده اند،و گویی گره های نیزه است که یکی بر روی دیگری قرار م یگرد؛بهترین شاخها و برگها و نیکو ترین ریشه ها از آن ایشان است.7
امام حسن(ع)در زمان خلافت علی (ع)
1.نمایندگی از طرف پدر در بسیج نیروهای رزمنده ی کوفه برای شرکت در جنگ جمل.2.حضور در جنگ صفین.3.تولیت اوقاف علی (ع)؛و بعداز شهادت حضرت علی (ع) امام حسن(ع) به امامت رسید که امامتشان در دوران معاویه بود.8
فریاد رس محرومان
در آیین اسلام ،ثروتمندان ،مسئولیت سنگینی در برابر مستمندان و تهیدستان اجتماع به عهده دارند و به حکم پیوندهای عمیق معنوی و رشته های برادری دینی که در میان مسلمانان برقرار است.باید همواره در تأمین نیازمندیهای محرومان اجتماع کوشا باشند.پیامبر اسلام(ص) و پیشوایان دینی ما،نه تنها سفارشهای موکدی در این زمینه نموده اند بلکه،هر کدام در عصر خود ،نمونه ی برجسته ای از انسان دوست و ضعیف نوازی به شمارمی رفتند.
پیشوای دوم،نه تنها از نظر علم،تقوی،زهد و عبادت،مقامی برگزیده و ممتاز داشت،بلکه از لحلظ بذل و بخشش و دستگیری از بیچارگان و درماندگان نیز در عصرخود زبانزد خاص و عام بود.و نقطه ی امید درماندگان بود.هیچ فقیری از خانه ی آن حضرت دست خالی بر نمی گشت.
هیچ آزرده دلی شرح پزیشانی خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی کرد،جز آنکه مرهمی بردل آزرده ی او نهاده می شد.گاه پیش از آنکه مستمندی اظهار نیاز کند و عرق شرم بریزد،احتیاج او را برطرف می ساخت و اجازه نمی داد رنج و مذلت سوال را بر خود هموار سازد.
ویژگیها و کرامات امام حسن(ع)
ابو نعیم در کتاب«حلیة» چنین نقل می کند که امام حسن(ع) می فرمودند:
ـ «إنی لأستحیی من ربی أن ألقاه و لم أمش إلی بیته؛
من از پروردگارم حیا می کنم که او را ملاقا نمایم در حالیکه با پای پیاده حج به جای نیاورده باشم.»و به همین جهت حضرت بیست بار با پای پیاده به حج رفتند.
و همچنینابو نعیم اصفهانی می گوید: آن حضرت همه اموال خود را در راه خدا دو،سه مرتبه با خدا قسمت کرد تا آنجایی که لنگه ای از دمپایی و کفش را می داد و دیگری برای خودش نگه می داشت.و نویسنده نقل می کند که:روزی امام حسن(ع) شنید که مردی از پروردگارش ده هزار درهم تقاضا میکند،حضرت آن مبلغ را برای او فرستاد.9
ابن عساکر نقل می کند:که به امام حسن(ع) گفتند:ابوذر می گوید:من فقر را بش از ثروت و بی نیازی ،و مریضی رابیش از سلامتی دوست دارم.حضرت فرمود:خدا رحمت کند ابوذر را،ولی من می گویم:هر کس تکبه گاهش به انتخاب احسن خداوند باشد،آرزو نمی کند غیر حالتی را که خدا برای او اختیار فرمود.10
بخشش بی نظیر
حسن بن علی (ع) تمامی توان خویش را در راه انجام امور نیک و خداپسندانه ،به کار می گرفتو اموال فراوانی در راه خدا می بخشید.مورخان و دانشمندان در شرح زندگانی پر افتخار آن حضرت،بخشش بی سابقه و انفاق بسیار یزرگ و بی نظیری را ثبت کرده اند؛که در تاریخچه زندگانی هیچ کدام از بزرگان به چشم نمی خورد و نشانه ی دیگری از عظمت بی نفس و بی اعتنایی آن حضرت به مظاهر فریبنده ی دنیا است.
نوشته اند:« حضرت مجتبی(ع) در طول عمر خود دوبار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار ثروت خود را به دونیم تقسیم کرده و نصف آن را برای خود نگه داشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید.11»
امام مجتبی (ع) گاهی مبالغ قابل توجهی پول را یکجا به مستمندان می بخشید ، به طوری که مایه ی شگفت واقع می شد. نکته ی یک چنین بخشش چشمگیر این است که حضرت مجتبی (ع) با این کار برای همیشه شخص فقیر را بی نیاز می ساخت و او می توانست بااین مبلغ،تمام حتیاجات خود را برطرف نموده و زندگی آبرومندانه ای را تشکیل بدهد و احیاناً سرمایه ای را برای خود تهیه نماید.
اما روا نمی دید مبلغ ناچیزی که خرج یک روز فقیر را به سختی تأمین می کند،به وی داده شود و در نتیجه او ناگزیر برای تأمین روزی بخور و نمیری ،هرروز دست احتیاج به سوی این و آن دراز کند.
سخاوت
الف)سخاوت از دیدگاه امام حسن(ع)
معاویه به امام عرض کرد:ای ابو محمد سه خصلت است،کسی را نیافتم مرا از آن خبر دهد،آیا شما آن سه را برایم بیان می کنید؟حضرت فرمود:
«مروت،نجدت وکرم؛مروت عبارت است از کار دین را اصلاح کردن و دوستی با مردم،نجدت،دفاع از همسایگان و مردانگی در شدت جنگ و صبور بودن و اما کرم،عبارت است از بخشایش پیش از پرسش و نیکی کردن و خوراک دادن در قحطی.»
جود وسخا از قلب پاک وطبع کریم سرچشمه می گیردو از فضایل نفسانی حکایت می کند،امام حسن(ع)در احسان و بخشندگی به مستمندان مشهور و بی نظیر بود،دوبار از دارایی خود کنار رفت و سه بار آن را در میان خود و خدا تقسیم نمود. 13
ب)نمونه هایی از سخاوت و بخشش امام حسن(ع)
حکایای زیادی در کتب تاریخی از جود و احسان حضرت نوشته شده است که ما در این جه به ذکر چند مورد از آن می پردازیم:
1.در برخی از کتب معتبر نقل شده است که روز امام حسن(ع)نشسته بود و غدا تناو.ل می کرد،سگی نیز پیش او ایستاده بود،حضرت هر لقمه ای که به دهان می گذاشت ،لقمه ای نزد سگ می انداخت.مرد ی گفت:یابن رسول الله دستور بفرمائید که این سگ را دور کنم.حضرت فرمود:«آن را راحت بگذار،از خدا شرم می کنم که جانداری نظر به غذای من کند و من به او غذا ندهم و آن را برانم.»14
2.روایت است که امام حسن(ع) نزد معاویه به شام رفت. در روز وردود حضرت امتعه ای بسیار از یکی از نواحی برای معاویه آموردند وبار نامه را نزد معاویه گذالشتند،معاویه آن را به امام حسن(ع) بخشید،چون حضرت از مجلس آن ملعون بیرون آمدبارنامه را به یکی از خادمان معاویه که کفش حضرت را برداشته بود بخشید.15
3.روایت کرده اند که یکی از کنیزهای امام حسن(ع) روزی یک شاخه گل نزد امام آورد و به حضرت هدیه کرد،امام در مقابل آن هدیه ،او را آزاد نمود.بعضی از حاضران گفتند:به خاطر یک گل او را آزاد ساختی؟امام حسن(ع) فرمود:«خداوند این ادب را به ما آموخته است؛آن جا که در سوره ی نسا آیه ی86 می فرماید:«و إذاحیّیتم بتحیّته فحیّوا بأحسن منها»«و هنگامی که کسی به شما تهیت می گوید،پاسخ او را بهتر بگویید. در این مورد تهیت بهتر همان آزاد کردن اواست.16 »
4.دو مرد به شدت با یکدیگر نزاع می کردند،یکی اموی بود و دیگری هاشمی و نزاع آنان بر سر این بود که قوم کدام یک بخشنده تر است؟
یکی از آن دو گفت :تو به سوی ده نفر از اقوام قوم خودت برو و من نیز به نزد ده نفر از افراد ظائفه ی خود می روم و از آنها می خواهیم که به ما چیزی ببخشند.آنگاه مشخص می شود که کدام یک بخشنده تر است.پس اموال را به صاحبانشان باز پس می دهیم،البته آنان با خود شرط کردند که کسی را از این جریان آگاه نسازند.
مرد اموی به سوی ده تن از اقوام قومش رفت و از هر کدام هزار درهم گرفت؛مرد هاشمی هم به سوی امام حسن(ع) رفت.حضرت دستور داد یکصدو پنجاه درهم به وی ببخشند.آنگاه مرد نزد امام حسین(ع) رفت. آن حضرت از وی پرسید پیش از من به چه کسی مراجعه کرده ای؟»وی پاسخ داد:«نخست نزد امام حسن(ع) رفتم. حضرت فرمود:«من نمی توانم افزون بر آنچه سرورم داده است پردازم.»آنگاه به وی یکصدو پنجاه درهم بخشید.
مرد اموی با ده هزار درهم باز گشت ومرد هاشمی با سیصد هزار درهم آمد.با این تفاوت که اموی این مبلغ را از ده نفر جمع کرده بود؛و هاشمی تنها از دو نفر،چون مرد اموی آن همه درهم را دیدخشمگین شد.زیرا شکست خود را در گزافه گویی در مورد قبیله اش مشاهده کرد.
چون این آزمون به پایان رسید،بنابر شرطی که داشتند؛مرد اموی اموالی را که گرفته بود به سوی صاحبانش برد .آنها هم پذیرفتند و مرد هاشمی هم اموالی را که از امام حسن(ع)و امام حسین(ع) ستانده بود با آنان بازگرداند ولی آن دو بزرگوار نپذیرفتند و فرمودند:ما رد بخشش خودرا قوبل نمی کنیم.17»
5.روزی امام حسن (ع) به عده ای از فقرا و مستمندان که چند پاره نان روی زمین ریخته را می خوردند سواره عبور فرمود،آنان از حضرت تقاضا کردند که پیاده شود و با آنها هم غذا شودامام پیاده شد و فرمود:«خدا متکبران را دوست ندارد.»و با آنان مشغول غذا خوردن شد؛سپس افراد مزبور را به مهمانی دعوت فرمود و غذاهایی نیکو به آنان خورانید و لباسهایی زیبا پوشانید و مرخص نمود.18
روزی مردی مستمند حاجت خود را نزدامام حسن(ع) آورد ،آن حضرت به او فرمود: «حاجتت را بنویس و به ما بده.» و چون نامه ی او را خواند دو برابر خواسته اش به او بخشید. یکی از حاضران به او گفت:«یابن رسو.ل الله این نامه چقدر برای او پر خیر و برکت بود.» فرمود:«برکت آن برا ی ما بیشتر بود،زیرا نا را اهل نیکی ساخت.مگر نمی دانی که نیکی آن است که که بی خواهش به کسی چیزی دهند و آما آنچه پس از خواهش می دهند بهای ناچیزی است در برابر آبروی او؛شاید آن فرد شبی را با اضطراب و میان بیم و امید به سر برده و نمی دانسته که آیا در بابر عرض نیازش دست را به سینه اش خواهی زد یا شادی قبول به او خواهی بخشید؟وقتی که با تن لرزان و دل پرطپش نزد تو آمده ،آنگاه اگر تو فقط به قدر خواسته اش ببخشی در برابر آبرویی که نزد تو ریخته بهای اندکی به او داده ای.»19
7.روزی آن حضرت غلام سیاهی را دید که در باغی باغبانی می کرد و خورده نان می خورد و سگی نیز در مقابلش نشسته بود. غلام یک لقمه از نان می خورد و لقمه ای نیز به سگ می داد.
امام پرسید:«چه چیز تورا به این کار روا می دارد؟» عرض کرد:«شرم می کنم که خودم بخورم وبه او ندهم.»حضرت فرمود:«از اینجا حرکت نکن تا من برگردم.» و حضرت نزد صاحب باغ رفت هم باغ و هم غلام را خریدو سپس پیش غلام رفت؛غلام را آزاد کرد و باغ را به او بخشید.20
ج)دلیل بخشش بسیار امام حسن(ع)
یک بار از امام دلیل این همه بخشش را د اینکه چرا سائلی را رد نکرده ،سوال کردند،حضرت فرمود:«من به خدا محتاجم،پس در حالیکه خود محتاجم ،چگونه نیازمندی را از خود برانم.خداوند بر حسب صفتی که داده نعمت خویش را بر من فرو می ریزد؛و من نیز عادت دارم که نعمات او را به مردم ببخشم ، می ترسم اگر من عادت خود را ترک نمایم،او نیز عادت خود را رها کند.»21
ابن باویه به سند معتبر از آن حضرت روایت کرده است که روزی مردی به عثمان گذشتو او بردر مسجد نشسته بود،از او سوال کرد و او امر کرد پنج درهم به او دادند،پس آن مرد گفت: مرا به دیگری راه بنما ،عثمان اشاره کرد که به ناحیه ی مسجد و گفت: برو به نزد ایشان،از ایشان سوال کن. در آنجا جناب امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و عبدالله بن جعفر نشسته بودند.
چون آن مردبه نزد ایشان رفت و سوال کرد،امام حسن(ع)گفت : ای مرد حلال نیست سوال کردن مگر برای سه چیز: اولی خونی که کرده باشد و دیّت، او را عاجز کرده باشد؛و به درد آورده باشد. یا قرضی که دل او را جراحت کرده باشد،یا پریشانی، که او را بر خاک نشانده باشد؛پس برای کدامیک از این ها سوال می کنی؟ سائل یکی از این سه را گفت،جناب امام حسن(ع) گفت پنجاه دینار طلا به بدهند و جناب امام حسین(ع) چهل و نه و عبدالله بن جعفر چهل و هشت دینار.
پس آن مرد به سوی عثمان برگشت،عثمان پرسید چه کردی؟سائل گفت: از تو سوال کردک پنج درهم به من دادی و از من سوال نکردی، چون از ایشان سوال کردک ،آنکه موی بلندی در سر دارد ـ امام حسین(ع) ـ از من چنین سوال کرد و من او را جوا ب گفتم.پس پنجاه دینار به من داد و دیگری چهل و نه دینار و دیگری چهل و هشت دینار.
عثمان گفت مثل این جوانان از کجا توانی یافت، ایشان را به علم از شیر باز کرده اند ،ایشان جمیع خیرات و ملک ها را جمع کرده اند.22
امام حسن(ع) الگوی خدمت گزاری
عمل صالح: آیا انجام واجبات و اعمال عبادی و شرکت در مجالس عزاداری و .. عمل نیک و صالح مربوط به کارگزار و مدیر است؟این اعمال در مورد یک مسئول خصوصیت ندارد بلکه هر مسلمانی باید واجبات خود را انجام دهد و تا می تواند مستحبات را به جا آورد.
سپس بهترین عمل صالح او اجرای عدالت،جلوگیری از ستم،کمک به محرومان و مظلومان و ستم دیدگان ،عمران و آبادانی و .. است؛ و یک مسئول و مدیر، کاری را که بر عهده دارد باید انجام دهد؛امام حسن(ع) نمونه ی بارز عمل صالح و نیک است.با توجه به نمونه هایی که پیش از این به آن اشاره شد؛امام حسن(ع) همیشه به کمک ستمدیدگان و محرومان می شتافتندو هیچ فقیری را دست خالی از در خانه خود رد نمی کردند.
غلبه بر هوای نفس: با توجه به حس ذاتی زیاده خواهی که در انسانها وجود دارد،حب مال و ریاست و .. که امام حسن(ع) اسوه ی غلبه بر هوای نفس است. ایشان با وجود اموال فراوان در صورت مواجهه با فقیر و مستمند ،در بخشش اموال درنگ نمی کردند و بی منت می بخشیدند.
نتیجه
با توجه به روایات مختلف که در این مقاله آورده شده بود امام حسن(ع) با اینکه در سخت ترین شرایط حکومتی قرار داشتند ؛اما!در هیچ یک از اصول مدیریتنی و رهبری خود که از جمله دستگیری از محرومان وستمدیدگان است؛غافل نشدند.و تا پایان عمر و بعد از شهادت شان هم برای مسامانان الگوی مدیریتی و اقتصادی برتری بودند. باشد که مسلمانان وشیعیان سیره اقتصادی ایشان را در زندگی الگو قرار دهند.
پی نوشت
1.محمد بن محد، مفید، الارشاد، ترجمه ی محمد باقر ساعدی خراسانی به تصحیح محمد باقر بهبودی،ص346/ همچنین شیخ طوسی ،امالی ج4،ص28
2.عباس،قمی، منتهی الامال،بی جا،انتشارات هلال،1372،ج1،ص 312
3.محمد باقر ،مجلسی،تاریخ چهارده معصوم(جلاءالعیون)،تحقیق سید علی ماهان،قم،انتشارات سرور،1380،ص379
4.محمد بن محمد،مفید،همان،ترجمه ی محمد باقر ساعدی،ج4،ص346
5.سید محسن ،امین، در آستان اهل بیت، (امام حسن(ع) و امام حسین(ع))، ترجمه یحسن طارمی،وزارت فرهنگ و ارشار ،سازمان چاپ و انتشارات ،1374،ص34
6.سید محمد ،امین،همان،ص36.
7.سید محمد،امین،همان،ص38.
8.سید محمد،امین،همان،ص52.
9.عبدالله محمدی،محمد حسین رحیمیان،روشنگران قرآن، انتشارات دلیل ما،1381،ص104 و105
10.عبدالله محمدیمحمدی،محمد حسین رحیمیان،همان،ص110.
11.مختصری پیرامون زندگانی امام حسن(ع)،چاپ دانشگاه آزاد،ص4.
12.همان،ص 5.
13.احمدبن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه ی محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی فرهنگی،1362 ، ج2، ص156
14.محمد باقر ،مجلسی،بحارالانوار،ترجمه ی محمد جواد نجفی،تهران،انتشارات کتابفروشی اسلامیه، بی تا، ج 43،ص352.
15.محمد بن علی،ابن شهر آشوب،مناقب آل ابیطالب، چاپ بیروت،1412،ج4،ص22.
16.ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، چاپ25، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه،1380 ،ج4،ص42.
17.راضی، آل یاسین، صلح امام حسن(ع)، مترجم سید علی خامنه ای، تهران، انتشارات آسیا،1380 ، ص44.
18.محمد بن علی،ابن شهر آشوب،همان،ج4،ص27.
19. راضی،آل یاسین،همان،ترجمه ی سید علی خامنه ای، ص42.
20.راضی، آل یاسین،همان،ترجمه ی سید علی خامنه ای،ص44.
21.محمد تقی رهبر،مسلم صاحبی،سرچشمه ی های نور، تهران، انتشارات چاپ و نشر بین المللی، 1381، ص255.
22.محمد باقر ، مجلسی، همان، تحقیق سید علی امامیان،ص 405.
فهرست منابع
1.امین، سید محسن، در آستان اهل بیت، ترجمه ی حسن طارمی،وزارت فرهنگ و ارشاد ،سازمان چاپ و انتشارات،1374.
2.ابن ابی یعقوب، احمد،تاریخ یعقوبی، ترجمه ی محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی فرهنگی، 1362،ج2.
3.ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، چاپ بیروت، 1412، ج4.
4.آل یاسین، راضی، صلح امام حسن(ع)، ترجمه ی سید علی خامنه ای، تهران، انتشارات آسیا،1380.
5.رهبر ،محمد تقی، مسلم صاحبی،سرچشمه های نور، تهران، انتشارات چاپ و نشر بین المللی،1381.
6.قمی، عباس، منتهی الامال، بی جا، انتشارات هلال،1372،ج1.
7.مفید،محمد بن علی،الارشاد، ترجمه ی محمد باقر ساعدی خراسانی به تصحیح محمد باقر بهبودی.
8.مجلسی،محمد باقر، تاریخ چهارده معصوم(جلاءالعیون)، تحقیق سید علی امامیان، قم، انتشارات سرور،1380.
9.محمد، عبدالله، محمد حسین رحیمیان، روشنگران قرآن، انتشارات دلیل ما، 1381.
10.مختصری پیرامون زندگانی امام حسن(ع)، چاپ دانشگاه آزاد.
11.مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، ترجمه ی محمد جواد نجفی، تهران، انتشارات کتاب فروشی اسلامیه، بی تا،ج43.
12.مکارم شیرازی،ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشاران دارالکتب اسلامیه،1380،ج4.
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/support/profile_pictures/_evocache/support.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1514971766)
با سلام و احترام
ضمن تشکر و آرزوی سالی سرشار از خیر و نیکی برای شما.
مطالب ارائه شده مطالب مفید و قابل توجهی است. پیشنهاد می شود مطالب را خلاصه تر، با پاراگراف بندی و فرمت مناسب فضای مجازی ارائه دهید و اصل فایل را برای دانلود ارائه فرمایید و در صورت عدم تمایل به این کار فقط نکات و خلاصه مطالب ارائه گردد تا مخاطب بتواند از آن بهره مند شود. چکیده به نظر کافی نیست.
موفق باشید.
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/e_asghari/profile_pictures/_evocache/175534-78511c208e7d95ae90167ab09145fbce-l.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1430806852)
با سلام
متشکرم، حتما.
فرم در حال بارگذاری ...
اشتغال زنان
اشتغال زنان
عشرت رنجبر
چکیده
در این مقاله اشتغال زنان از نظر تاریخچه، اهمیت و دیدگاه اسلام مورد بررسی قرار گرفته است. مراد از اشتغال فعالیتی است که برای رفع نیاز روحی و جسمی فرد ضروری است و در برابر آن حقوق یا خدمتی دریافت می کند.
پیرامون اشتغال زنان دیدگاههای متفاوتی مطرح است اما آنچه مهم است آن است که براساس آیات و روایات و سیره معصومان، حق اشتغال زنان در پیشه های مشروع ثابت شده است و زنان در زمان پیامبر صل الله علیه و آله نیز مشغول به فعالیتهای همچون پزشکی، تجارت و صنایع دستی بوده اند.
اشتغال زنان دارای آثار روانی و اقتصادی مثبتی است بطوریکه موجب عزت نفس در خود زن و تاثیر مثبت اقتصادی در جامعه و خانواده می گردد و زن خانه دار نیز یک زن شاغل محسوب می شود در اقتصاد نیز تاثیر گذار است.
معیارهای اشتغال زنان طبق آموزه های دینی عبارتند از: حجاب و عفاف و عدم اختلاط، تعارض نداشتن شغل با حقوق شوهر و وظیفه مادری، تناسب شغل با ویژگی های زنانه در این مقاله از کتب تفاسیر، روایی، اجتماعی و نیز از مقالات و پایان نامه ها استفاده شده است و با روش توصیفی، کتابخانه ای صورت گرفته است.
...
از این مقاله می توان نتیجه گرفت که از نظر اسلام هیچ صفی برای اشتغال زنان وجود ندارد و باید شغل مشروع باشد و ضوابط و معیارهایی رعایت گردد اما وظیفه ی اصلی زن همسرداری و تربیت فرزند است و هر گانه بین فعالیتهای درون منزل و بیرون از منزل تزاحمی به وجود آمد، ارحجیت با فعالیت های درون منزل و حفظ کیان خانواده به عنوان یک اصل مهم است.
واژگان کلیدی: اشتغال، اسلام ، زنان
مقدمه
پاکا خداوندی که صفحات کائنات نامه ی سپاس و ستایش است. خداوندی که انسان را بصورت دو جنس زن و مرد آفرید و بر هر یک وظایفی در خور توان او محول نمود یا جایگاه خود را بدست آورده و در جهت تکامل یکدیگر بکوشند.
وظیفه اصلی زنان بنا بر خلقت الهی ایفای نقش مادری و تربیت فرزندان به عنوان از تداوم حیات بشری می باشد از طرفی نمی توان شایستگی ها و توانایی های زنان را به عنوان نیمی از پتانسیل فکری جامعه در پذیرش بعضی مسئولیت ها در عرصه های فرهنگی – علمی و تربیتی و سیاسی نادیده گرفت.
امروزه شاغل بودن زنان، یکی از مسائلی است که در اجتماع مطرح است و زنان به علل گوناگون به کار روی می آورند و حتی مجبور گشته اند علاوه بر مسئولیت مادری و همسری، مسئولیت های اجتماعی را نیز پذیرا گردند. در اینجاست که ما با قشری با عنوان «زنان شاغل» روبه رو می شویم. افرادی که در دو جبهه ی مهم یعنی جامعه و خانواده مشغول خدمت و انجام وظیفه هستند.
در این نوشتار ابتدا مفهوم اشتغال تبیین شده است اشتغال حرفه یا کار است که فرد در عوض آن حقوق یا خدمتی دریافت کند. تاریخچه اشتغال بانوان در اسلام و در ایران بیان گردیده و اینکه اشتغال بانوان در ایران بعد از جنگ جهانی دوم صورت گرفته است. اشتغال زنان از دیدگاه اسلام و سایر دیدگاهها مشخص شده است در اسلام مانعی برای اشتغال زنان وجود ندارد آنچه مهم است حفظ عفت و وقار بانوان است. در این نوشتار به انگیزه ها و فواید اشتغال بانوان نیز پرداخته شده است و فایده اقتصادی اشتغال بانوان بررسی شده است.
در آخر تغییر در الگوی اشتغال زنان از گذشته تا کنون نشان داده شده است. و از این نوشتار نتیجه می شود که بانوان ما روز به روز در اجتماع حضور گسترده تری پیدا می کنند و هر جایی که نیاز به حضور پررنگ آنان است با علاقه و پشتکار در صحنه حاضر شده و وظیفه خویش را به نحو احسن انجام می دهند.
مفهوم اشتغال
واژه اشتغال در زبان فارس به معنای مشغول شدن به کاری، به کاری پرداختن، سرگرم شدن به کاری می باشد.1 مفهوم اشتغال از دیدگاه اجتماعی، عبارت است از مشغول شدن یک فرد به انجام فعالیتی دسته جمعی برای برآوردن نیازهای مادی و معنوی گروهی. مفهوم اشتغال از دیدگاه سیاسی، به معنای انتظام بخشیدن در امر به کارگیری نیروی انسانی اعم از کارآمد و غیرکارآمد، متخصص و غیر متخصص و … در جهت ثبات و دوام نیات ایدئولوژیکی حکومت یک جامعه می باشد.
به طور کلی اشتغال یعنی فعالیتی که برای گذراندن زندگی و برآوردن نیاز روحی و جسمی فرد ضروری به نظر می رسد و فرد در مقابل آن حقوق یا خدمتی دریافت می کند. مترادف اشتغال، کار و متضاد آن بیکاری است. در زبان فارسی از قدیم اصطلاح زحمت و زحمتکش را به کار می برند؛ هر چند کلمه ی زحمت خود به تنهایی گویای احساس نامساعد است که از کار داشته اند.
کار در زبان فارسی به معنای پیشه، شغل، عمل، جنگ، رزم، کشت، زراعت به کار رفته است و نیز گاهی واژه ی کار با کلمه ی دیگر ترکیب می شود و صفت فاعلی می سازد و آن از دو ریشه است یکی از فعل کردن و به معنی کننده مانند بزه کار، پرهیزکار، توبه کار و دیگر از مصدر کاشتن و به معنی کارنده مانند برنج کار، جوکار، گندمکار به کار می رود.2
در زبان عربی واژه ی کار از کلمه « عمل » و به معنای بسیار کلی آن تفکیک و تمییز نشده و این دو در قانون الهی (شریعت) تحت مقوله ای واحد به کار رفته اند.
تاریخچه اشتغال زنان
زنان از دیرباز به کار و فعالیت مشغول بودند تاریخچه اشتغال زنان در اسلام و در ایران قابل بررسی است.
الف- تاریخچه اشتغال زنان در اسلام:
اشتغال زنان در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله به شکلی گسترده به چشم می خورد و در تمامی شغل های رایج آن زمان زنان حضور داشتند. در مواقع جنگ زنان برای مداوای مجروحان به معرکه ی جنگ رفته و به امر پرستاری می پرداختند. به طور کلی زنان در این دوره به مشاغلی از قبیل تجارت و صنایع دستی، ریسندگی، بافندگی، ارایشگری، خدمات خانگی، اجاره املاک، تولید مواد خوشبو کننده، چوپانی، خیاطی و مانند آن مشغول بوده اند و از آن نهی نشده اند.3
ب- تاریخچه اشتغال زنان در ایران
در گذشته در ایران نیز همانند سایر کشورها، دختران را فقط برای زندگی سالم خانوادگی آماده می کردند و به کارهایعلمی و فکری آنان توجه کافی نداشتند. زیرا تصور می کردند که زن تنها برای خانه داری و تولید مثل و پرورش کودک خلق شده است و حضور اجتماعی او نه تنها مفید نبوده بلکه مضر نیز می باشد.
بطور کلی قبل از جنگ جهانی اول کار زنان در ایران نیز مثل سایر نقاط جهان شامل تربیت فرزند، خانه داری و کمک به مردان در کاره های کشاورزی، دامپروری و فراورده های حاصل از آن (تهیه ی مواد غذایی و نساجی) بود. تا زمان قاجار، بریدگی زنان مرفه شهری از اجتماع به درجه ای بود که تنها هنگام رفتن به مجالس مذهبی و شرکت در میهمانی ها از خانه خارج می شدند.
اما کم کم در این دوران بود که تغییرات اجتماعی زنان پایتخت و شهرهای بزرگ رخ داد که بیشتر این تغییرات محدود به فعالیتهای سیاسی و هنری شاهزادگان و زنان دربار می شد تعداد کمی از زنان در طبقات پایین جامعه نیز به عنوان کارگر مشغول کار بودند تا اینکه همزمان با وقوع انقلاب مشروطیت عده ای در دفاع از حقوق زنان دست به تشکیل انجمن هایی زدند. براساس تفکر این زنان تاسیس مدارس جدید شروع شد و راه را برای ورود زنان به دانشگاه جدید التأسیس در سال 1935 باز کرد و آن ها را قادر ساخت تا حداقل در دستگاه های دولتی عهده دار شاغل مشخص گردند. 4
در واقع ورود زنان به بازار کار و صنعت و اشتغال در ایران یک قرن بعد از حضور گسترده ی زنان غربی بود زیرا ورود فن آوری به ایران با این فاصله ی زمانی صورت گرفت و سیر صعودی اشتغال زنان در ایران به کندی و آهسته پیش می رفت زیرا شرایط مساعد برای تولید انبوه که با ورود فن آوری ارتباط مستقیمی دارد، تا مدت ها مهیا نبود و بازار کار ظرفیت جذب نیروی کار زنان بیشتری را نداشت.
با شروع انقلاب اسلامی زنان به صورت گسترده در صحنه حضور یافتند و گرایش زنان همگام با دسترسی بیشتر آنان به سازمان های آموزشی (مدارس و دانشگاه ها) در طی مدت به نسبت کوتاهی در اغلب شهرهای بزرگ شدت یافت. تغییرات بافت اقتصادی اشتغال زنان در سال های اخیر نشان می دهد که اشتغال زنان کشور توسعه نمی یابد مگر اینکه فعالیت های صنعتی رشد و پیشرفت اقتصادی مناسبی پیدا کنند.
دیدگاهها و نظرات پیرامون اشتغال زنان
دیدگاهها و نظرات دربارۀ مسأله ی اشتغال زنان را ابتدا از نظر اسلام که دینی کامل و جامع است و سپس از نظر دیگران بررسی می کنیم.
الف- دیدگاه اسلام پیرامون اشتغال زنان
با بررسی آیات قرآن کریم متوجه این مطلب می شویم که قرآن کریم به نحو مستقیم و بی واسطه به طرح مساله اشتغال بانوان نپرداخته است که در نتیجه آن را رد یا اثبات نماید. اما هرگز اشتغال و فعالیت اقتصادی را تنها برای مردان جایز ندانسته تا در نهایت زنان را بطور کلی از این صحنه خارج نماید، یعنی ما هیچ دلیلی مبنی بر منع زنان از اشتغال در اسلام نخواهیم یافت، بلکه می توان گفت شواهد و دلایل فراوانی در آیات قرآن کریم بر خلاف آن داریم.
دسته ای از آیات قرآن کریم که می توان از آن ها جواز اشتغال بانوان را استنباط نمود، آیاتی هستند که به طور عام زنان و مردان را به فعالیت های اقتصادی تشویق و ترغیب می نماید. از جمه مهم ترین این دسته آیات، این آیه می باشد:
« فإذا قضیت الصلوه فانتشروا فی الارض و ابتغوا من فضل الله و اذکروالله کثیراً لعلکم تفلهون، پس آن گاه که نماز پایان یافت ( باز در پی کسب و کار خود رفته و ) در زمین منتشر شوید و از فضل و کرم خدا (روزی )طلبید و یاد خدا بسیار کنید تا مگر رستگار شوید.5
منظور از «قضاء الصلوه» اقامه ی نماز جمعه و تمام شدن آن است و مراد از «انتشار در ارض» متفرق شدن مردم از مسجد به بیرون و مشغول شدن در کارهای روزانه برای به دست آوردن فضل خدا، یعنی رزق و روزی است و اگر در میان همه ی کارهای روزانه خصوص طلب رزق را نام برده، برای این بوده است که در مقابل ترک بیع در آیه ی قبلی واقع شود.6
با دقت در آیه می بینیم که خصوص مردان مخاطب نیستند بلکه مجموعه ی مسلمانان یا انسان ها مورد توجه قرار گرفته اند و بی شک «کار» یکی از مهم ترین راه های کسب مال محسوب می شود و اسلام نیز به آن توجه خاص کرده است.
خداوند در آیه ی « هو انشأکم من الارض و استعمرکم فیها7؛ او شما را از زمین پدید آورد و برای آباد کردن آن بر گماشت»، همه ی مردان و زنان را به کار و آبادانی تشویق می کند. افزون بر این، در قرآن کریم از دختران حضرت شعیب (ع) یاد شده که به چوپانی اشتغال داشته اند.8 تأیید حق مالکیت زنان بر اموالشان در آیه ی «للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن؛ برای مردان و زنان از آنچه کسب کرده اند، بهره ای است»9 مستلزم جو از اشتغال زنان و حلال بودن درآمد آن است.
در روایت آمده: قال رسول الله صلی الله علیه و آله «طلب الحلال فریضه علی کل مسلم و مسلمه»10 یعنی به دنبال روزی حلال رفتن برای برای هر فرد مسلمانی اعم از زن و مرد لازم و واجب است. این روایات به طور صحیح و آشکار دلالت بر وجود تکسب به نحو عام دارد و این حکم را به هیچ گروهی اختصاص نداده است، بلکه هر کدام از زن و مرد ملزم و موظف هستند که برای امرار معاش خود و خانواده ی خویش تلاش را مبذول بدارند.
آنچه مسلم است این است که اگر مرد این امر مهم را به عهده گرفته است (که البته در شریعت مقدس ما این وظیفه ی اصلی مرد است) زن دیگر مسئولیتی ندارد مگر اینکه تحت شرایطی خاص مرد نتواند از عهده ی مسئولیت خود برآید و یا به سبب امری که وجوب کفایی اشتغال برای زنان را در بردارد و باید نیازهای جامعه با اشتغال زنان برطرف گردد، در این هنگام است زنان همانند مردان در صحنه وارد شده و مسئولیتی دیگر علاوه بر مسئولیت همسری و مادری را به عهده می گیرند.
پس جای هیچ گونه تردیدی نیست که مسئولیت اداره ی بعضی از امور زنان وظیفه و بلکه واجب کفایی است که توسط خود آن ها انجام گیرد. به عنوان مثال، برای تربیت دختران نیاز به معلم زن است و یا برای درمان زنان نیاز به پزشک و پرستان زن است و …
مطلب عهده در فرهنگ اشتغال زنان از منظر اسلام، حفظ جایگاه و منزلت زن است و این امر باید در اشتغال زنان لحاظ گردد. در تفکر اسلامی، حفظ و گسترش نهاد خانواده بر پایه ی ویژگی های فطری و طبیعی زن و مرد، اولویت خاصی دارد و در کنار آن بر امکان اشتغال و استقلال مالی زنان در شرایط مطلوب و با حفظ عفاف مورد تاکید است. اسلام اشتغال را برای زن هدف نمی داند بلکه آن را در خدمت خانواده و رفاه و اسایش آن می پذیرد و اشتغال را به عنوان یکی از راه های شکوفایی استعداد زنان و در جهت تعالی و کمال آنان می پذیرد.
ب- دیگر دیدگاهها پیرامون اشتغال زنان
اشتغال زنان دارای دیدگاههای مختلفی می باشد از جمله برخی نسبت به اشتغال زنان دارای دیدگاهی مثبت می باشند برخی به اشتغال زنان از دیدگاه منفی می نگرند و برخی دیگر دیدگاهی مشروط نسبت به اشتغال زنان دارند که هر یک را بررسی می کنیم.
دیدگاه مثبت نسبت به اشتغال زنان: طرفداران این دیدگاه معتقدند که باید زمینه برای فعالیت و اشتغال زنان در زمینه های مختلف وجود داشته باشد. اشتغال زنان از مسائل مهم هر جامعه می باشد، چه اگر زنان را در امور جامعه مشارکت داشته باشند هم به عنوان نیمی از جمعیت غیر فعال جامعه، فعال می شوند و هم با دیدی دیگر به تربیت فرزندان خود که آینده سازان نسل فردا می باشند می پردازند. همچنین به علت نیاز جامعه سطح دانش و آگاهی آنان بالا رفته و در نتیجه نقش استعمار را از بین خواهند برد. به طور کلی در قرن اخیر به دلیل شرایط خاص اقتصادی – اجتماعی بسیاری از محققین معتقدند که اشتغال زنان در رفع مشکلات بی سوادی، افزایش بی رویه جمعیت متعادل کردن درآمدها و رفع مشکلات و شکاف درآمدی و غیره بسیار موثر است.
دیدگاه منفی نسبت به اشتغال زنان: عده ای معتقدند که زنان به صورت فطری دارای رسالتی هستند و آن تربیت فرزند و شوهرداری و رسیدگی به امور خانه است و پدر خانواده با داشتن شغل و درآمد، رهبر اصلی خانواده محسوب می شود و اگر زن شغل نان آور خانواده را به عهده گیرد خطر رقابت با شوهر با میان می اید، مسئله ای که برای وحدت و هماهنگی خانواده زیان آور است.
افرادی با این دیدگاه معتقدند ایفای نقش ها مهم گوناگون مثل مادری، همسری و شغلی موجب افسردگی و فشار در زنان شاغل شده، در نتیجه سلامت روان آنان را تهدید می نماید. از طرفی عقاید سنتی و اسارت ذهنی براساس جنس یکی از مهم ترین عوامل مخالفت با اشتغال زن می باشد. طرفداران این دیدگاه معتقد به عدم تساوی حقوق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بین زن و مرد هستند.
دیدگاه مشروط نسبت به اشتغال زنان:
در این دیدگاه، اشتغال و مشارکت زنان مورد پذیرش ولی مشروط می باشد. به طوری که شغل و مقام مادری و تربیت فرزندان را تحت الشعاع خود قرار ندهد یا اینکه وجود قوانین و تسهیلات لازم برای اشتغال زنان ضروری است تا یک زن بتواند چند نقش را به نحو احسن انجام دهد. از طرفی او بایستی اولویت هایی قائل شود.
این گروه کار کردن زن را مشروط به رعایت برخی از قوانین می دانند، یعنی زنان با قبول شرایطی کار کنند. مثلاً به دلیل ساختار جسمانی ظریف و روحیه ی حساس از اشتغال به هر کاری دوری کنند.11
اهمیت اشتغال زنان:
اشتغال زنان دارای آثار مثبت و اهمیت های فراوانی است. اهمیت روانی اشتغال زنان عبارت است از اینکه اشتغال و ایفای نقش های مهم توسط زنان، منابع متعددی برای احساس رضایت مندی و پاداش های شخصی زنان را فراهم می آورد و موجب شکل گیری خود پنداری مثبت و افزایش عزت نفس و سلامت روانی در آنان می شود. همچنین اشتغال موجب بهبود عملکرد روان شناختی فرد می شود.12 اهمیت اشتغال زنان در ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نیز قابل بررسی است اما اهمیت اقتصادی آن پررنگ تر است.
تاریخ بشری بیانگر آن می باشد که کار و کوشش زنان همواره عامل مهمی در رشد اقتصادی جوامع به شمار رفته است. امروزه نیز اهمیت اقتصادی اشتغال زنان در زمان رشد سریع اقتصادی بر کسی پوشیده نیست. البته توجه به نیروی کار زنان در جوامع پیشرفته و توسعه نیافته متفاوت است به این نحو که در جوامع توسعه نیافته به علت بیمار بودن اقتصاد، بخش مهمی از نیروی کار جامعه که همانا کار زنان می باشد مورد استفاده قرار نمی گیرد، از این رو در این جوامع اهمیت اشتغال زنان در رشد اقتصادی کمتر مورد توجه می باشد لیکن در جوامع پیشرفته که از اقتصادی توانا و پویا برخوردار هستند به علت رشد سریع اقتصادی، نیروی کار فراوانی نیاز می باشد، به همین جهت در روند صنعتی شدن به طور مداوم میزان مشارکت زنان در امر تولید افزوده شده است.13
اشتغال زنان علاوه بر تاثیر گذاری اجتماعی، وسیله ای برای بهبود وضع اقتصادی خانواده-ها به شمار می رود باید توجه داشت در اغلب موارد کار زنان در خارج از خانه، کمک خرج خانواده محسوب می شود لکن گاهی اوقات تامین هزینه ی خانواده به طور کامل، به عهده ی زن است زیرا تعداد قابل توجهی از خانواده ها مرد خود را به نحوی از دست داده اند و مسئولیت مستقیم امور زنان چه از لحاظ اجتماعی و چه به دلایل اقتصادی متوجه زنان می باشد. هر چند که در تمام این موارد ممکن است، زن به لحاظ قانون، چنین مسئولیتی را بر عهده نداشته باشد زیرا وقتی بانوی خانواده ای بر هر دلیل از داشتن مردی به عنوان عضو نان آور محروم است مجبور می باشد برای تامین هزینه ها و برطرف کردن مایحتاج زندگی به کار و اشتغال روآورد، خواه قانون چنین وظیفه ای بر زن تحمیل کرده و خواه تحمیل نکرده باشد.14
اما پس از بیان اهمیت اقتصادی اشتغال زنان باید این نکته را یاد آور شد که خانه داری نیز یک شغل محسوب می شود و از نظر اقتصادی دارای اهمیت است. خانه داری در لغت به معنای تدبیر منزل، مواظبت زن در کارهای خانه است. از نظر لغوی زنی که امور خانه را با نظم و اقتصاد اداره می کند خانه دار نامیده می شود.
شغل از نظر لغوی به معنی پیشه است در برخی موارد شغل در مقابل فراغت و کارهای نامنظم روزانه قرار دارد. بنابراین تعاریف خانه داری کار است، کاری که شامل نظم واقتصاد و اداره ی امور منزل است. لذا به عنوان کار و پیشه و شغل محسوب می گردد.
اگر خانواده و خانه را با تمامی ابعاد آن بررسی کنیم، مدیریت درون منزل( که بر عهده ی زن است) را نمونه ی کوچکی از مدیریت کلان اجتماعی می یابیم که تمامی فعالیت های اقتصادی، آموزشی، بهداشتی و … در اشکال مختلف تولیدکنندگی محصولات، تنظیم و اداره ی امور و هماهنگ کردن امور با یکدیگر، در خانه وجود دارد.
گرچه تمامی این فعالیتها در درآمد خانواده نقشی اساسی دارد و حدود 25 تا 40 درصد تولیدات ناخالص ملی را شامل می شود، اما در درآمد ملی به حساب نمی آید!15 کارهای اقتصادی درون منزل که زن در طول تاریخ حتی در سیستم مدیریتی سنتی انجام می داده، در اداره ی امور خانواده و جامعه سهم مهمی را داشته است که عبارتند از:
الف- تولیدات اقتصادی غیر مستقیم منزل
- کار درون منزل، انجام امور جاری، خدماتی همچون تهیه ی خوراک، لباس و نظافت، تزیین و …
- اعمال سیستم قناعت، کاهش ضایعات، بهره وری بهتر از منابع محدود منزل با بازده بالا، ترمیم امکانات و وسایل خانواده، صرفه جویی در مصرف، جلوگیری از اسراف.
- نگهداری، آموزش و تربیت کودکان.16
ب- تولیدات اقتصادی مستقیم
تنظیم امور و استفاده از ماشین برای سرعت بخشیدن به امور منزل، وقت آزاد شده ای را برای زن به ارمغان آورده که می توان آن را به عنوان اوقات فراغت نام برد. بسیاری از زنان اوقات فراغت خود را با کارهای تولیدی در منزل همچون خیاطی، بافتنی، صنایع دستی و … پر می کنند چون این امور عموماً برای رفع نیاز خانواده انجام می شود، انعکاس اجتماعی کمتری دارد؛ اما در صورت تولید مازاد بر نیاز خانواده، نقش مولدی آن آشکار می شود.17
براساس محاسبات به عمل آمده خانه داری و اشتغال زنان در داخل منزل بیش از دو برابر ساعات اشتغال مرد در تامین مخارج زندگی تاثیر دارد، ولی متأسفانه این امر در فرهنگ برنامه ریزی سهم و تأثیرش در تقلیل هزینه و مخارج خانواده (که تامین آن شرعاً بر عهده ی مرد است) از نظر ارزش فرهنگی و ارزش معنوی آن در انسجام و رفاه خانواده و رشد و ترقی مرد مورد توجه قرار نمی گیرد و با اینکه خانه داری دارای هویت است، اما به غیر از تصویب قانون اجرت المثل که بحث ارزش افزوده ی خانه داری از جز در مواقع دعاوی دادگاههای خانواده و متأسفانه در هنگام جدایی و طلاق مطرح نمی کند، هنوز هیچ گونه اقدام حمایتی و قانونی از زنان خانه دار عمل نیامده است.18
انگیزه های اشتغال زنان
زنان برای اشتغال خارج از خانه انگیزه های مختلفی دارند اما بطور کلی می توان گفت که امروزه اشتغال زنان می تواند به دلایل زیر صورت بگیرد:
اول- آن که بیکاری در خانه و نداشتن یک اشتغال که در ساعات فراغت به آن سرگرم گردد، موجب احساس تنهایی، آرزردگی و ملامت است و زن را به صورت موجود زندانی در حصار خانواده درمی آورد که این خود امری نگران کننده است.
دوم- وجود یک کار و سرگرمی در ساعات فراغت می تواند برای احساس استقلال بیشتر و رهایی از وابستگی شدید مالی به همسر باشد. درست است که شوهر موظف است هزینه های ضروری همسرش را تامین کند، اما برای بسیاری از زنان سخت و ناگوار است که در هر موردی به سوی شوهر دست دراز کنند، به ویژه مواقعی که شوهر اندکی ممسک باشد، وجود یک کار و سرگرمی به هر میزان که درآمدش اندک باشد او را از استقلال مالی نسبی برخوردار خواهد کرد.
سوم- درآمدهای اندک زن که در سایه ی کارهای ولو کوچک حاصل می شود در موارد بسیاری کارساز و حلال مشکل خواهد بود و باعث می شود که گرهی از زندگی گشوده شده و اعضای خانواده از فراغت و آسایش ولو نسبی برخوردار گردد.
چهارم- تمرین کار و کسب درآمد برای روزهای حادثه و پیشامدهای ناگوار زندگی می تواند مفید باشد وزن را از قید وابستگی ها رهایی دهد.19
از جمله انگیزه های دیگر اشتغال می توان به بدست آوردن پایگاه اجتماعی، احساس کفایت و ارزشمندی، دخالت و سهیم شدن در امور خانه و اتخاذ تصمیمات خانواده، رسیدن به استقلال مالی و استفاده از انرژی بالقوه برای ارائه خدمات و دخالت در سرنوشت خود و همنوعان خود اشاره کرد.
معیارها و ضوابط اشتغال زنان
از آنجائیکه از دیدگاه اسلام، اشتغال فقط هدفی اقتصادی نیست، بلکه جزیی از نظام کلی اجتماعی است که در آن باید اهداف معنوی، اخلاقی و دینی فرد و جامعه در جهت تعالی و کمال تامین گردد. اسلام ضوابط و معیارهای کلی اشتغال را بیان کرده، ضوابط ویژه ای هم برای اشتغال زنان وضع نموده است که علاوه بر آن اهداف تحکیم خانواده نیز در نظر بوده است.
طبق ضوابط کلی اشتغال، شغل باید ویژگی هایی مانند حلال بودن درآمد حاصل از شغل یا غیر شغل جایز20 و حلال بودن خود شغل21 و شاخص هایی دیگر مانند آنکه شغل موجب ستم، فساد و ترویج باطل شود، یا در آن شغل اموری نباشد که در شریعت اسلام خوردن ، آشامیدن، ازدواج و مالکیت آن حرام است، را دارا باشد. ضوابط اشتغال بانوان طبق آموزه های دینی عبارتند از:
الف- حجاب و عفاف و عدم اختلاط: رعایت حجاب و پوشش اسلامی از ضروریات دین مبین اسلام است22 و طبق چندین آیۀ قرآن زنان علاوه بر رعایت حجاب، هنگام حضور در اجتماع باید عفاف در نگاه و گفتار و رفتار را نیز رعایت کنند23 و از اختلاط و برخورد با مردان نامحرم بپرهیزند. بنابراین، مشاغلی که سبب از بین رفتن حجاب یا عفاف باشد و یا باعث اختلاط با مردان گردد از دیدگاه اسلام پذیرفتنی نیست.
تعابیر « قالتا لا سنتی حتی یصدر الرعا»24 و «فجاء ته احداهما قمشی علی استحیا»25 در داستان دختران حضرت شعیب (ع) و ملاقات آنان با حضرت موسی (ع) نیز بر پرهیز از اختلاط با مردان و رعایت عفاف و حیا را تاکید می کند.
ب- تعارض نداشتن شغل زن با حقوق شوهر: این ملاک ویژه زنان متأهل است از آنجائیکه در شریعت اسلام برای شوهر حقوقی قرار داده شده است زن ابتدا باید حقوق شوهر خود را بطور صحیح و کامل ادا کند سپس به امر اشتغال خارج از خانه بپردازد.
ریاست شوهر بر خانواده، لزوم تمکین زن در مقابل مرد، اطاعات از شوهر و عدم خروج زن از خانه بدون اجازۀ همسر از حقوق شوهر است. پس اشتغال زن در خارج از خانه نباید تعارضی با این حقوق همسر داشته باشد.
الرجال قوّامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من امرالهم فالصالحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ الله
مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است به رابطۀ آن برتری که خدا برای بعضی بر بعضی مقرر داشته و هم به واسطه ی آن که مردان از مال خود نفقه دهند، پس زنان شایسته مطیع شوهران و در غیبت آنان حافظ (حقوق آنها) باشند از آن رد که خواهم (حقوق زنان را) حفظ فرموده است. 26
همچنین طبق ماده 1117 قانون مدنی، « شوهر می تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیان خود یا زن باشد منع کند»27 با توجه به آنکه آرامش، بخشی از اهداف مهم ازدواج در دیدگاه اسلام است: « و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه»28 می توان یکی از حقوق شوهر یا خانواده را مغایرت نداشتن شغل زن با آرامش خانواده دانست.
ج- تعارض نداشتن شغل زن با وظیفه مادری: از آنجائیکه یکی از اهداف مهم ازدواج حفظ بقای نسل و تولید مثل است، داشتن فرزند یک مساله مهم در زندگی مشترک است. اصلی ترین بخش مسئولیت مادری در دوران بارداری، شیرخورگی و سال های نخستین مراقبت و تربیت، بر عهده زن می باشد و اشتغال زن نباید با این وظیفه خطیر منافاتی داشته باشد.
امروزه هم در قوانین داخلی و هم در کندانسیون های بین المللی، قوانین چون مرخصی زایمان، نگهداری اطفال و ممنوع بودن اخراج از کار به دلیل بارداری، وضع شده است. بنابراین، نمی توان به وظیفه ی مادری بی توجه بود، بنابراین باید شرایط شغلی زنان و مادران تعدیل گردد و با وظایف مادری هماهنگ شود.
د- تناسب شغل با ویژگی های زنانه: با توجه به تفاوت های زیستی و روانی زن و مرد، اشتغال زنان باید از نظر، نوع و مقدار به گونه ای باشد که با طبیعت خلقتی او سازگار باشد. امام علی(ع) می فرماید:
«لا تملک المراه مت امرها ماجاوز نفسها فان المراه ریحانه و لیست بقهرمانه، بیش از ظرفیت زن در اختیارش مگذار، زیرا زن ریحان(لطیف) است، نه قهرمان»29
شاید تعبیر «معاشرت به معروف » در آیه « وعاشروهن بالمعروف فان کرهتموهن فمسی ان تکرهوا شیئا و یجعل الله فیه خیرا کثیرا»30 بنابر اینکه به مسایل خانوادگی اختصاص نداشته باشد، رعایت تناسب و سازگاری را بیان می کند. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرماید:
خدای متعال در کتابش بیان کرده که همه مردم از زن و مرد، فروع اصل انسانی واحدی و اجزای طبیعت یگانه بشری اند که برای تحقق جامعه به همه آنان نیاز است و این امر مخالفتی ندارد با اینکه هر یک از این دو گروه را با ویژگی هایی اختصاص داده است، مانند اختصاص نوع مردان را به شدت و قوت و اختصاص طبیعت زنان به نرمی و عواطف، زیرا طبیعت انسان در حیات تکوینی و اجتماعی اش همان گونه که نیازمند بروز شدت و قوت است به جریان مهرورزی و رحمت نیز محتاج است…31
مقایسه الگوی اشتغال زنان
بررسی ساختار اشتغال زنان بر مبنای سه بخش عمده فعالیت (کشاورزی، صنعت و خدمات) در ایران نشان می دهد که در سال 1375، 7/16 درصد زنان در بخش کشاورزی (شامل زراعت، شکار، ماهیگیری) و 5/34 درصد در بخش صنعت ( شامل استخراج معدن، صنعت، تامین برق و گاز و آب و ساختمان) و 8/45 درصد در بخش خدمات و بالاخره 3 درصد در فعالیتهای طبقه بندی نشده اشتغال دارند.32
از نکات قابل توجه این است که در بخش خدمات بیشترین تمرکز در گروههای آموزشی و بهداشت و مددکاری است ما اکنون آنچه در تحولات اخیر اشتغال زنان به چشم می خورد، استقبال و گرایش زنان به تحصیل در رشته های فنی و حرفه ای و در نهایت دسترسی به مشاغل تخصصی و فنی و مهندسی است که در گذشته در قلمرو مردان بوده است.
در گذشته زنان بیشتر در مشاغلی همچون معلمی، مدرسی، پزشکی و دانپزشکی و پرستاری از یک سو و قالی بافی، گلیم بافی و خیاطی و کارگری در بخش کشاورزی متمرکز بوده اند و این تمرکز زنان شاغل ایرانی در بخش های آموزشی و بهداشت موید نظریه های جنسیتی است که بر گرایش زنان به جذب در مشاغل زنانه که انعکاسی از نقش های خانگی آنان است تاکید دارد.
اما امروزه شاهد نوعی تغییر در علاقه ی زنان در امر انتخاب شغل می باشیم بطوریکه زنان در مقایسه ی الگوی اشتغال امروز ما همراه با رشد تحصیلات خود به دنبال مشاغلی نظیر مشاغل سیاسی و اجرایی و نظامی شده اند و جایگاه اجتماعی خود را ارتقا بخشیده اند و امروزه می بینیم که زنان در عالی ترین مرکز تصمیم گیری کشور یعنی مجلس شورای اسلامی و نیز در سمت وزیری مشغول به فعالیت شده اند.
کلام آخر
از آن جا که ارکان اجتماع براساس مهندسی خلقت بر دوش دو جنس زن و مرد نهاده شده است بنابراین حضور بانوان در فعالیت های اجتماعی و فرهنگی برای رشدو تکامل خود جامعه و خانواده از ارزش بالایی برخوردار است و حذف زنان از صحنه های اجتماعی در حقیقت حرف نیمی از جامعه ی انسانی می باشد که نتیجه آن صدمه ای خسارت بار به اهداف نظام اسلامی خواهد بود.
بنابراین باید زمینه اشتغال و مشارکت متناسب با شئونات زن مسلمان را با حفظ حریم الهی، عفاف و تقوی برای زنان فراهم کرد، چنان چه مقام معظم رهبری فرموده اند: « زن و مرد هر یک در قلمرو زندگی اختصاصی خود، وظایف خاصی را بر عهده دارند و در قلمرو زندگی اجتماعی باید وظایف و مسئولیت مشترکی را از طریق اعمال توانایی خود انجام دهند»
البته باید توجه داشت که خانواده مرکز ثقل و قلب جامعه و محور اصلی اجتماع است. خانواده جایگاه شناخت مفهوم عشق الهی، مودت بین افراد، اصلاح نگرش ها و مهارست برای زندگی اجتماعی است. بر همین اساس زنان ایفای وظیفه ی خطیر خویش را در تربیت انسان ها کمتر از حضور در صحنه های اجتماعی و اشتغال نمی دانند.
لذا ایجاد تعادل و توازن در اینگونه مسئولیت ها و ایفای مناسب آن ها ضروری می باشد، تا انجام یک مسئولیت به انجام امر دیگر لطمه وارد نسازد و این مساله مستلزم وجود عوامل و پارامترهایی نظیر امکان انجام مسئولیت های چندگانه توسط زنان است، به گونه ای که بتوانند هر دو نقش خویش را ایفا نمایند و در صورت عدم امکان انجام همزمان مسئولیتهای بیرون و درون منزل، با بازشناسی و تشخیص مصالح، ارجحیت را در انجام نقش مادری قرار دهند.
پی نوشت:
1- حسن، عمید، فرهنگ عمید، چاپ بیست و ششم، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1382، ج اول، ص 169
2- همان، ج2، ص 1602
3- محمدتقی، مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404 ق، ج 16، ص 9 و ج 24، ص 264
4- فهمیه، ملک زاده، نقش اشتغال زنان در توسعه و تعدد نقش ها، فصلنامه تخصصی فقه و حقوق خانواده، شماره 49، 1387، ص 70
5- جمعه: 10
6- محمدحسین، طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه ی محمدباقر موسوی همدانی، بی جا، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، 1363، ج 19، ص 553
7- هود: 61
8- قصص: 23
9- نساء: 32
10- محمدباقر، مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403 ه ق، ج 23، ص 6
11- اکرم، عبدی، اشتغال زنان و نقش آن در تکامل جامعه، پایان نامه سطح دو (کارشناسی)، کرج حوزه علمیه فاطمیه، 1386؛ خلاصه متن ص 52-47
12- زهره، خسروی، نقش تاهل و اشتغال بر خود پنداری زنان ایرانی، مجموعه مقالات همایش زن در یافته های نوین پژوهش، پژوهشکده زنان، ص 112
13- اکرم، عبدی، ص 25
14- همان، ص 34
15- سیمین دخت، بهزادپور، زن در توسعه مفاهیم اسلامی، چاپ اول ، تهران، انتشارات خرداد، 1378، ص 62
16- همان، ص 63
17- همان، ص 64
18- بتول، محتشمی، اشتغال و باید و نبایدها، شورای فرهنگی اجتماعی، شماره 4، 1378، ص 83
19- اکرم، عبدی، ص 25
20- حر، عاملی، وسایل الشیعه، بیروت، احیاء التراث العربی، ج 12، باب 23، ابواب مقدمات تجارت، ص ص 42 و 43
21- حر، عاملی، ج 12، باب 1؛ ابواب مایکتسباله ( تحریم التکسب بانواع المحرمات)
22- نور: 31؛ احزاب: 53 و 59
23- نور:31؛ احزاب: 35-30
24- قصص: 23
25- قصص 25
26- نساء: 34
27- روم: 21، اعراف : 189
28- نهج البلاغه، ترجمه مصطفی زمانی، چاپ اول، تهران، انتشارات برهان، 1370؛ نامه 31
29- نساء: 19
30- محمدحسین، طباطبایی، ج 4، ص 253
31- بتول، محتشمی، ص 87
فهرست منابع
1- القرآن کریم، ترجمه مهدی الهی قمشه ای، چاپ یازدهم، تهران، پیام آزادی، 1387
2- نهج البلاغه، ترجمه مصطفی زمانی، چاپ اول، تهران، برهان، 1370
3- بهزادپور، سیمین دخت، زن در توسعه مفاهیم اسلامی، چاپ اول، تهران، انتشارات خرداد 1378
4- طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، بی جا، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، 1363
5- عاملی، حر، وسائل الشیعه، بیروت، احیاء التراث العربی، جلد 12
6- عمید، حسن، فرهنگ عمید، چاپ بیست و ششم، تهران، امیرکبیر 1382
7- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403 هجری قمری، جلد 23
8- آذربایجانی، مسعود، اسلام و اشتغال زنان ، فصلنامه تخصصی طهورا، موسسه آموزش عالی شهیده نبت الهدی ، شماره 4، 1388
9- خسروی، زهره، نقش تأهل و اشتغال بر خود پنداری زنان ایرانی، مجموعه مقالات همایش زن در یافته های نوین پژوهش، پژوهشکده زنان، ص 112
10- محتشمی، بتول، اشتغال زنان و بایدها و نبایدها، شورای فرهنگی اجتماعی، شماره 4، 1378
11- ملک زاده، فهیمه، نقش زنان در توسعه و تعدد نقش ها، فصلنامه تخصصی فقه و حقوق خانواده، شماره 49، 1387
12- عبدی، اکرم، اشتغال زنان و نقش آن در تکامل جامعه، پایان نامه سطح دو (کارشناسی) کرج، حوزه علمیه فاطمیه (س)، 1385
فرم در حال بارگذاری ...
ارتقای فرهنگ فرزند آوری
مدرسه علمیه امام خمینی(رحمه الله علیه)
عنوان
ارتقای فرهنگ فرزند آوری
پژوهشگران
سارا ملا حسینی - فروزان سلیمانی - وجیهه سادات نقوی الحسینی - سعیده نصیرزاده
زمستان 1393
چکیده
داشتن فرزند بیشتر در میان امت اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و نقش مهمی در اقتدار حکومت های اسلامی بخصوص حکومت شیعی ایران دارد . ازدیاد نسل تولیدی شیعه برعهده پدر و مادران جوان است.
باتوجه به کوتاهی و غفلت والدین جوان از آوردن فرزند و ناآگاهی ایشان از اهمیت افزایش جمعیت کشور شیعه و باهدف ارتقای فرهنگ فرزندآوری در میان پدر و مادران ایرانی و غفلت زدایی از ایشان اقدام به این تحقیق شده است که در آن طی چهار فصل با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از کتب دینی و منابع اینترنتی به ارائه راهکارهایی در این زمینه پرداخته شده است.
بدین جهت ابتدا راهکارهای دینی و راهکارهای بهداشتی روانی بیان می شود . سپس نگاه اسلام به اقتصاد خانواده و سیاست های مهم دولت در روند افزایش جمعیت بررسی می شود و در آخر به نقش رسانه در ارتقای فرهنگ فرزندآوری پرداخته می شود.
کلید واژه: فرهنگ، فرزندآوری، امت اسلامی، دوران بارداری، اقتصاد، رسانه.
...
مقدمهموضوع تحقیق حاضرارتقای فرهنگ فرزند آوری در جامعه اسلامی است.باتوجه به اهمیت خانواده و فرزندآوری در دین مبین اسلام و توصیه مقام معظم رهبری(مدظله العالی)مبنی بر ازدیاد نسل شیعه در ایران و کمترشدن انگیزه زوج های جوانبر باروری های متعدد به بهانه ترس از آینده اقتصادی و تربیت فرزندان مقاله پیش رو با هدف ارتقای آگاهی زوج های جوان و ایجاد انگیزه بیشتر ایشان بر فرزند آوری نوشته شده است.ریشه های اولیه این موضوع را می توان در قرآن یافت.در رساله نکاحیه ی سید محمدحسین حسینی تهرانی وتعلیم و تربیت ابراهیم امینی کم شدن نسل شیعه بررسی شده است اما به فرزند آوری به عنوان یک مقوله فرهنگی پرداخته نشده است.در مقاله پیش رو با بیان راهکارهای دینی و بهداشتی-روانی و اقتصادی و بیان نقش رسانه در ارتقای این فرهنگ که به شیوه کتابخانه ای به روش توصیفی-تحلیلی جمع آوری شده است سعی در ایجاد انگیزه بیشتر فرزند آوری در میان زوج های جوان شده است.
راهکارهای دینی
دین مقدس اسلام جامعه بشریت را به سعادت مطلق و زندگی پاک هدایت و رهبری می کند.بسیاری ازمشکلات پیش روی انسان با بکارگیری فکرصحیح اسلامی خیلی سریع تر و آسان تر حل می شوند.
الف)رزاقیت خداوند
هنگامی که یک زوج تشکیل خانواده می دهند. از الطاف پروردگار عالم برای آن ها، تولدفرزندان است؛امایکی از عواملی که موجب می شود جوانان امروز از ازدواج وفرزندآوری خودداری کنند؛نگرانی از تأمین هزینه ی زندگی است. درحالی که خودِامرنکاح و فرزندان موجب خیرو برکت می شوند. خداوند در این باره می فرماید:
«واَنکِحُوا الاَیمی مِنْکُم وَ الصّلحینَ مِنْ عِبادِکُموإمائکُمج إنیَ کونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضلِه ج وَاللهُ واسعٌ علیمٌ» (1)
- و عزب ها و بی همسرانتان را و از بندگان و کنیزانتان آن هایی را که صلاحیت ازدواج دارند, همسردهید.اگر فقیرباشند خداونداز فضل خویش بی نیازشان می کند و خداوند دارای وسعت نامتناهی و داناست.
رزق در لغت به معنی بخشش مستمر و متداوم است.اعم از این که مادی باشدیامعنوی.بنابراین هرگونه بهره ای را که خداوند نصیب بندگان می کند. ازموادغذایی ومسکن و پوشاک و یا علم و عقل به همه این ها رزق گفته می شود.(2) خداوند می فرماید:
«وَمامِن دآبَّهٍ فی الارضِ اِلاّعَلَی اللهِ رزقُهاویَعلَمُ مُسْتَقَرَّ و مُستَودَعَها…»(3)
وهیچ زنده متحرکی در این زمین نیست مگر آن که روزی او برعهده خداست و او قرارگاه اصلی آن ها و جایگاه موقت آن ها را می داند.
امام علی(علیه السلام)نیز می فرماید:»هرجانداری روزی خود را دارد»(4) هم چنین می فرماید: مردم نان خورهای خدایند, خداوند روزی آن ها راضمانت و خوراکشان را مقدر کرده است(5) بنابراین روزی جمیع موجودات به طور حتمی و یقین و بدون شبهه و تردید وجود دارد وفرزندان ما نیز از این قاعده مستثنی نیستند و روزی شان تامین شده است.
گاهی اوقات عدم توانایی اقتصادی انسان را دچار یأس و ناامیدی می کند. برای مثال وضع اقتصادی اعراب جاهلی آن قدر سخت و ناراحت کننده بود که حتی گاهی فرزندان دلبند خود را ازترس فقر به قتل می رساندند. این ترس نه تنها مذموم است بلکه باید با آن مبارزه کرد.این یک توهم بیش نیست که روزی دهنده فرزندان پدر و مادرند.خداوند اعلام می کند که این پندار شیطانی را ازسر بدرکنید و به تلاش و کوشش برخیزید.(6)
وَلاتَقتُلوا اَولادَکُم خَشْیَهَ املاقٍ نَحنُ نَرزُقُهُم و ایّاکُم(7)…
” وفرزندان خود را ازترس فقر و تنگدستی نکشید. ماییم که آن ها و شما را روزی می دهیم.”
تعبیر به «خشیه املاق» اشاره لطیفی به این پندار غلط است و در واقع می گوید این تنها یک ترس است که شما را به این خیانت بزرگ تشویق می کند نه یک واقعیت(8)!
یکی از دلایلی که زوج های جوان رغبتی به آوردن فرزندبیشتر ازخود نشان نمی دهند، نگرانی از آینده آن هاست؛درحالی که خداوندی که روزی امروز فرزندان در دست اوست آینده را نیزتضمین می کند پیامبراکرم(صلوات الله علیه) می فرماید:« غم روزی فردا را مخور زیرا هر فردایی روزی خود را می آورد.(9) این نگرانی به قدری مذمت شده است که امام صادق(علیه السلام) آن را گناه می داند و می فرماید:« هرکه در غم روزی خودباشد برایش یک گناه محسوب می شود.(10) خداوند نیز درقرآن تأمین روزی راتضمین کرده است و می فرماید:«و َیَرزُقُه من حَیثُ لایحتَسِبُ…(11) و او را از راهی که گمان نمی برد روزی می دهد.
امام صادق(علیه السلام) نیزمی فرماید:
«خداوند روزی مومنان را ازجایی می رساند که فکرش راهم نمی کنند»(12)
پذیرفتن خداوند به عنوان روزی دهنده هراس ازتأمین هزینه های فرزندان در آینده را ازبین می برد.
ب) برکات فرزند برای پدر و مادر
دردسرها و مشقت های فراوانی که بزرگ کردن فرزند به همراه دارد، والدین را ازآوردن فرزند بیشتر باز می دارد . اما آگاهی ایشان از برکات مادی و معنوی فرزند که از سوی خداوند متعال برای والدین در نظر گرفته شده است ، می تواند آن ها را به داشتن فرزند ترغیب کند.
برکات معنوی
فضل خداوند به اندازه ای است که حتی جنین سقط شده هم برای پدر و مادرش منشأ خیر است . پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) می فرماید:«جنین سقط شده پیوسته بر در بهشت ایستاده و مقیم است. خداوند عزوجل به او می گوید:داخل در بهشت شو، او پاسخ می دهد:داخل نمی شوم تاپدر و مادرم پیش ازمن داخل شوند و خداوند امر می نماید که آن دو نفر در بهشت وارد شوند.(13)
نوزادان هم منشأ برکت معنوی برای پدر و مادرشان هستند به طوری که حتی گریه شان نیز مایه برکت است زیرا رسول خدا(صلوات الله علیه) فرمود:» اطفال را برای گریستن نزنید. زیرا گریه آن ها تا چهار ماه شهادت به توحید و تا چهار ماه صلوات و دعا بر پیامبر(صلوات الله علیه) و تا چهار ماه دعا برا ی پدر و مادر خود می باشد.»(14) محبتی هم که والدین نثار فرزندان دلبند خود می کنند،وسیله ی آمرزش و رحمت خاص الهی برای آ ن ها می شود. زیرا پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) فرمود:« فرزندان خود را گرامی بدارید و آنان را نیکو تربیت کنید تاخداگناهانتان را بیامرزد.»(15)
امام صادق(علیه السلام)می فرماید:« خدا بنده اش را به واسطه ی شدت محبتی که نسبت به فرزند خود دارد مورد مرحمت قرار می دهد(16)و فرمود: حضرت موسی(علیه السلام)از خدای متعال سوال کرد: افضل اعمال چیست؟ فرمود: دوست داشتن فرزندان ازبهترین اعمال است. زیرا آفرینش آنان برتوحید است(17) خداوند به قدری به داشتن این محبت توصیه کرده است که حتی برای بوسیدن فرزندان نیز پاداش درنظر گرفته است. رسول خدا(صلوات عليه و آله وسلم) فرمود: « هرکس فرزندش را ببوسد خدا برایش نیکی می نویسد.» (18) هم چنین فرمود:« فرزندانتان را زیاد ببوسید به راستی که برای شما در برابر هر بوسه درجه ای از بهشت است که مسافتش پانصدسال است.(19)
امروزه باپیشرفت علم اهمیت مهرورزی به ویژه نقش بوسیدن کودکان در تربیت و پرورش شخصیت سالم آن ها روشن شده است. تعالیم اسلامی که والدین به فرزندان خود می آموزند نیز می تواند مایه سعادت اخروی والدین شود. برای مثال رسول اکرم (صلوات عليه و آله وسلم) می فرمایند:« هرکس به فرزندش قرآن بیاموزد روز قیامت پدر و مادر او را فرا می خوانند و دو جامه برآن دو می پوشانند که از نور آن چهره های بهشتیان روشن می شود.(20)
برکات مادی
وجود نیروهای انسانی هم چون فرزندان و نوه ها در اطراف هرکس یک سرمایه مادی برای او محسوب می شود.خداوند در قرآن می فرماید:« وَاللهُ جَعَلَ لَکُم مِن أَنْفسکمُ اَزواجاً و جَعَلَ لکم مِن ازواجِکُم بَنینَ و حَفَدَهً و رزقکُم من الطّیبات…» (21)
و خدا برای شما از (نوع) خودتان همسرانی قرار داد و از همسرانتان برای شما پسران و نوادگان بوجود آورد.
حفده جمع حافد در اصل به معنای کسی است که بدون انتظار پاداش باسرعت همکاری می کند. بعضی معتقدند بنون به فرزندان کوچک و حفده به فرزندان بزرگ که می توانند کمک کنند گفته می شود.(22)
این که در اسلام نفقه ی والدینی که از عهده مخارج خود بر نمی آیند به عهده ی پسر بزرگ تر گذاشته شده است هم نشان از این مساله دارد که فرزندان می توانند یک سرمایه مادی برای والدین باشند. یکی از مصداق های روشن نیکی به پدر و مادر این است که هرگاه یکی از آن دو یا هر دو آن ها نزد فرزندان به پیری برسند به طوری که نیازمند مراقبت دائمی آن ها باشند. فرزندان وظیفه دارند که از ایشان مراقبت کنند و حتی کمترین بی احترامی به آن ها نکنند زیرا خداوند می فرماید:« و قضی ربّک اَلاّتعبدوااِلآّّ اِیّاهُ و بالوالدینَ اِحساناً ، إمّایَبْلُغَنَّ عندکا لکِبَرَاحدُهمآاَوکلاهما فلا تقُل لهْمآاُفٍّ و لا تنهرهما و قل لهما قولاً کریماً» (22)
و پروردگارت حکم قطعی کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر (خود) نیکی کنید حال اگر در نزد تو یکی از آن دو یا هر دو به کهن سالی رسند به آنان افّ مگو بر و سخنی درشت مگو و با آنان سخن کریمانه بگوی.
خداوند در این آیه بعد از اصل توحید به یکی از اساسی ترین تعالیم انسانی اشاره کرده است که نشان از اهیت این دستور دارد. «قضی» مفهوم موکدتری از افراد دارد و امر و فرمان قطعی و محکم را می رساند.(24) بنابراین داشتن فرزندان بیشتر می تواند برای والدین زمانی که هیچ پشتوانه مالی ندارند، بسیار مثمر ثمر باشد.
ج) زیاد شدن امت پیامبر(ص)
آوردن فرزندان بیشتر تنها برای والدین دارای منفعت نیست. کثرت فرزندان شیعه می تواند تاثیر بسزایی در موقعیت مسلمانان در همه دوران ها داشته باشد. ائمه معصومین(ع) درباره ی تکثیر نسل و زیادی اولاد بسیار ترغیب و تشویق نموده اند . امام علی (ع) می فرماید:« ازدواج کنید زیرا که تزویج سنت رسول خدا(ص) است . چون او چنین می گفت: کسی که دوست دارد از سنت من پیروی کند بداندکه : ازجمله سنت من ازدواج است .و دنبال پیداکردن بچه باشید! زیرا که من در فردای قیامت با شما امت مسلمان می خواهم تعداد اُمتم را از سایر امت ها بیشتر کرده باشم!(25)– شیخ حرعاملی هم از کلینی با سند متصل خود از حضرت باقر(ع) روایت کرده است که : رسول خدا(ص) فرمود:« با دختران بکر که استعداد زاییدن در آن ها هست ازدواج نمایید و با زن زیبای جمیله ای که نازا و عقیم باشد ازدواج ننمایید زیرا که من به شما افراد امت در روز قیامت بر سایر امت ها مباهات می نمایم .»(26)
البته منظور فرزندانی است که به سبک اسلامی تربیت می شوند. امام باقر(ع) می فرماید:« رسول خدا(ص) فرمود:چه جلوگیری می شود از مومن که برای خود زوجه ای بگیرد به امید آن که خداوند ذی روحی را نصیب او کند تا زمین را به لا اله اِلاّ الله سنگین نماید .(27) این روایت نشان می دهد که در مقابل جمیع موجودات و افراد انسان شرف و کرامت، توحید است . و فقط در امت پیامبر موحد و بنیانگذار توحید است که اشرفین بالقوه انسان به فضیلت و ثمره می رسد و تردیدی نیست منظور از کثرت اولاد، ازجهت نور توحید است نه دکتر شدن و مهندس شدن و یا رئیس شدن که این ها اموری اعتباری هستند و ثمره ای بالا صاله به آن ها تعلق نخواهد گردید.(28)
آیات و روایاتی که دلالت برکثرت اولاد دارند اختصاص به زمان پیامبر(ص) ندارد فقط در آن زمان فرد مطلوب بوده است از جهت کمیت و اکنون فرد مطلوب است از جهت کیفیت. آیات زیر بر این امر دلالت دارد:« کانوا أشدّ منکم قوهًو اَکثراموالاًوأولاداً» (29)– قدرت آن ها بیش از شما و اموال و اولاد آن ها فزونتر ازشما بود هم چنین « و قالوانحنُ أکثراموالاً و أولاداً…» و گفتند که ما بیشتر(از شما) اموال و اولاد داریم .
در دوران پیامبر(ص) کثرت فرزندان به عنوان زیادی قدرت محسوب می شده است و در این زمان هم شرایط اقتصادی و صنعتی و حتی نظامی کشور اسلامی مرهون تخصص آگاهی افرادی می باشد و هر چه تعداد افراد امت اسلامی بیشتر شود، شرایط جهان اسلام و مهم تراز آن کشور اسلامی ایران بهتر خواهد بود .
فصل دوم:راهکارهای بهداشتی- روانی
امروزه داشتن فرزند صرفاً یک اتفاق زیستی و تولیدمثلی محسوب نمی شود بکله یک پدیده روانی اجتماعی بسیار دقیق است. باتوجه به تغییراتی که پس ازتولد فرزند درعادات معمول زندگی والدین ایجاد می شود برخی از آن ها از آوردن فرزند بیشتر امتناع می کنند. درصورتی که همسران قبل از اقدام به فرزند دارشدن،آمادگی و آموزش های لازم در این زمینه راکسب کرده و زمینه مساعد رشد و نمو وبالندگی کودک را فراهم نمایند می توانند باخیال آسوده به آوردن فرزندان بیشتر فکر کنند. درک تفاوت های فردی موجود همسران ،ایجادتفاهم و کمک به تحکیم و ارتباط پیوند روحی و اخلاقی یکی ازمهم ترین نمود آمادگی پیش از بارداری است .بدیهی است فضای متشنج و توام بااختلافات حل نشده والدین به هیچ وجه نمی تواند فضای مناسب شکل گیری جنین،رشد و تولد او باشد.بالعکس تبعات روحی و روانی فراوانی چه برای کودک و چه برای والدین در پی خواهدداشت .آموزش و ارتقای مهارت های والدگری موجب می شود تاوالدین ضمن کاهش استرس های خود بتوانند هم به زندگی پویا و متکامل خویشتن بپردازند و هم نسلی نو،بانشاط فراهم آورند.عنصرتربیت درگذشته ای نه چندان دور فقط سینه به سینه و به صورت تجربی درمیان مادران و پدران و بعد از فرزندان آن ها منتقل می شد و متأسفانه هزینه گزاف عمر پرداخت می شد تا زوجین جوان با آزمون و خطا نسبت به تربیت فرزندان خود اقدام نمایند؛ اماپیشرفت علم و دانش و تکنولوژی در بهبود و تسریع فرآیند آموزش و ارتقای مهارت ها موثر می باشد.
آموزش برای والدشدن
قطعاً هر انسانی برای پذیرفتن نقش های جدید نیاز دارد که باحدود وثغور،اهمیت مزایا و معایب آن نقش آشنا شود و خود را برای پذیرفتن آن مهیا سازد.
امام سجاد(علیه السلام)می فرماید:» و اما حق فرزندت این است:بدانی که او از تو و درخوبی و بدی در همین دنیا منسوب به توست. تونیز در برابر آن چه برآن ولایت یافته ای ،مانند: حسن ادب، دلالت بر پروردگار وکمک به او در اطاعت،مسئولیت داری،پس در کار او مانندکسی عمل کن که می داند که در احسان به اوپاداش خواهد داشت و در بدی به او معاقب خواهد بود(31)
بهترین زمان برای پدر و مادرشدن
ازنظرعلمای اخلاق،پدر و مادری استعدادی است که باید حتی قبل از ازدواج برای ساختن خود تلاش کنند و نسبت به آن مطالعه ،مراقبه و محاسبه داشت؛اما شایسته است از زمان تعیین معیارهای انتخاب همسر، معیارهای پدر و مادرشدن را هم در کنار سایر میعارها در نظرگرفت و هنگام تعیین شریک زندگی، در نظرداشت که او توانایی ذهنی، اعتقادی، مهرورزی و والدی را به صورت بالقوه دارد یا نه.پس از ازدواج هم،زوج های جوان روزهای شاد و توأم با مهری را سپری می کنند وقصد دارند پس ازتشکیل خانواده به استحکام آن هم بپردازند، کم کم دغدغه و نگرش والدی را در خود بپرورانند و نسبت به آن اهتمام ویژه بورزند. بی شک بهداشت جسمی، آزمایشات پزشکی ،تغذیه مطلوب، استعمال داوها،بهداشت زناشویی، سلامت و انتخاب صحیح روش های پیشگیری موقت و بی ضرر از نکاتی است که لازم است تا زوجین قبل از بارداری مورد توجه قرار دهند. هم چنین لزوم و آشنایی با روش های تقویت عزت نفس در والدین، آمادگی روانی برای پذیرش فرد جدید، روش های تقویت حس مسئولیت پذیری والدین، تقویت روحیه جمع گرایی و آشنایی بامزایای والدشدن و آسیب ها و محدودیت های پیش رو از موارد مهمی است که زوجین باید در زمینه عاطفی- روانی خود را ارتقا ببخشند.
به طورکلی نقش والدین در پرورش فرزند از زمان بعد از ولادت شروع نمی شود،بلکه در دو مرحله ی قبل از آن هم نقش مهمی دارند:انتخاب همسر و دوران بارداری مادر.
1) انتخاب همسر
کسانی که به آینده فرزندان خویش می اندیشند و می خواهند فرزندانی زیبا،سالم وخوش اخلاق داشته باشند،بایدقبل از ازدواج دربارة این موضوع تأمل کنند.مرد باید هنگام انتخاب همسر کاملاً دقت کند که سرنوشت فرزند آینده اش را در دست چه زنی قرار می دهد و زن نیز باید کاملاً بررسی کند که چه پدری را برای پرورش فرزندش انتخاب می کند.
فرزند در بسیاری از صفات جسمانی و نفسانی و حسی برخی از بیماری ها به پدر ومادرخودشباهت دارد. منشأ تکوین جنین دو سلول زنده ای است که از پدر و مادر در رحم استقرار می یابند و باترکیب جدید خود موجودی را به وجود می آورند که باظرافت و سرعتی شگفت انگیز رشد و نمو می کند تا به یک انسان زیبا و کامل تبدیل شود.
خداوند می فرماید:« إنّاخلقناالانسانَمن نُطْفَهٍ أَمثاج ٍنَبْتَلیهِ فَجَعَلْناه ُسمیعاً بصیراً» (32) – ماانسان را از نطفه ای مختلف بیافریدیم امتحان کردیم و استعدادهای او را به فعلیت تبدیل نمودیم و او را شنوا و بینا ساختیم . به همین جهت کودکان غالباً پوست، رنگ مو، شکل و قیافه، قامت، چشم، بینی و حتی هوش و برخی از اخلاق به پدر و مادر یا یکی از خویشان نزدیک شباهت دارند. سلامت و اعتدال مزاج، یا ضعف و ناتوانی پدر و مادر می تواند درچگونگی صفات فرزند تأثیر بسزایی داشته باشد . اسلام نیزبه این موضوع بسیار مهم، عنایت داشته که رحم مادر را به عنوان مبدأ و شروع سعادت یا شقاوت انسان معرفی می کند(33)
پیامبر اکرم(ص)فرمود: سعادتمند کسی است که سعادت او در شکم مادر پایه گذاری شده و بدبخت کسی است که شقاوتش در شکم مادر پایه گذاری شده باشد.(34)
ونیزفرمود:»از ازدواج با زن سفیه و احمق اجتناب کنید، زیرا مصاحبت با چنین همسری یک بلا است و فرزندانش نیزضایع خواهند شد.(35)
2- دوران بارداری
بچه شاداب ترین میوة خوش زندگی است؛ و عالی ترین ثمرة حیاتی از بوستان انسانیت، و معطّرترین گل از گلستان بشریّت است. زن هایی که به جای بچه داری و تکثیر این نو باوة ریحان آدمی، این عمل سالم و نیکو را ترک می کنند، و به دنبال کارهای خارج از منزل می روند، چقدر از قافلة تقدم و پیشرفت عقب افتاده اند!
آن ها هرکاری بکنند و به هرمقام و شغلی دست بزنند ، و هرگونه هنر و فنی را بیاموزند به طوری که فرضاً سراسر اتاقشان را از تابلوهای دکتری و مهندسی و سایر فنون زینت دهند، و تا پایان عمرشان هم اگر تلاش کنند،وحتینیتشان هم خوب باشد، و درصدد خدمت به اجتماع هم باشند، همه ی این ها بقدر یک بچه خواباندن و شیردادن و آن را بزرگ کردن و تربیت نمودن و به جامعه تحویل دادن ارزش ندارد.
به دلیل این که : همین خانم در هرمقام و پست که شاغل شده است، صدبرابر آن هم اگر فرضاً برآن افزوده گردد،چنان چه به او بگویند: توحاضری این فرزندت را بدهی و مقامات و گواهی نامه هایت محفوظ باشد؟! و یا آن ها را فدای این فرزند می کنی؟! فورا ًمی گوید:فدا می کنم! فرزند، برای من ارزشش بیشتر است.پس ای خانمی که به یک فرزند و یا دو فرزند اکتفا کرده ای و خودت را سرگرم کارهای دیگر نموده ای!بدان که :آن فرزندهای احتمالی که درصورت فرض زاییدن به وجود می آمدند و این که نیامده اند، همانند همین فرزند تو می باشند. همة آن ها را از دست داده ای!و به فوز عظیم نرسیده ای !و آن فرزندهای لطیف و شیرین را فدای این مشاغل نموده ای! این به اعتراف خودت خسرانی است بزرگ و تهی دستی و فقری است سترگ. و علت و رمزحلّ این معما آن است که: فرزند دارای حیات و زندگی است و مشابه خود توست و بقاء وجود توست. (36)
در دوران مهم بارداری هم پدران و هم مادران باید در ایجاد تصوری صحیح ،منطقی و عاطفی نسبت به فرزندی که خداوند به آن ها عطاءکرده و قرار است تاچند ماه آینده به دنیابیاید داشته باشند.
به هر حال تخیّلات و تصوّرات ذهنی برای هر انسانی در این دوره ایجاد می شود، خوب است تا زوجین در دوران بارداری به نکات بهداشتی ،مسائل عاطفی و روانی و توصیه های اخلاقی و تربیتی توجه کنند و همان گونه که خانه را برای تولد فرزند مهیا می کنند خود را نیز مهیاکنند؛ بدانند که قرار است فرزند یا فرزندانی در این خانه و خانواده شکل بگیرند که ممکن است برخلاف تصورات رویایی آن ها که فقط به خنده ها و لالایی و … اسباب بازی و پارک و تفریح فرزند فکر می کنند، برعکس محدودیت ها، رقابت های عاطفی، کمبودها و فشار اقتصادی و کم خوابی و… هم به همراه بیاورد.
تأثیر حالت های روانی مادر درجنین
هیچ تردیدی در مورد چگونگی تغذیه مادر در زمان بارداری که در کیفیت مزاجی جنین تأثیر دارد، درمیان دانشمندان وجود ندارد، لیکن در این جهت بحث است که آیا افکار، عواطف،احساسات و احوال روانی مادر نیز در روح جنین تأثیر دارند یا نه؟بعضی می گفتند:احوال روانی و هیجانان روحی مادر در زمان بارداری؛ مانند: ترس ، اضطراب،دلهره ،عصبانیت،کینه توزی و حسد ورزی در روان جنین نیز اثر می گذارد و امکان دارد که جنین این صفات یا شبیه آن ها،از طریق مادر به او انتقال یابد. هم چنین صفات خوب و آرامش روانی مادر؛ مانند: اعتماد به نفس، خوش بینی،خوش خویی،ایمان، ترحم و نوع دوستی، امکان دارد در روح جنین نیز تأثیر خوب بگذارد و او را بدین صفات متصف سازد . اینان در توجیه سخن خود می گفتند:جنینی که در رحم مادر زندگی می کند و از غذای او ارتزاق می نماید یک عضو واقعی است .بنابراین، هیجانات و احوال روانی مادر؛ چنان که در اعضای و جوارح خودش تأثیر می گذارند؛ به ناچار در جنین نیز اثر خواهند داشت. اما جمعی از دانشمندان جنین شناسی و روان شناسی کودک ،این مدعا را باطل و دلیلشان را ناتمام می دانند. آن ها می گویند:درس است که جنین در رحم مادر زندگی می کند،از غذای او ارتزاق می نماید و باید با دستگاه گوارش مادر در ارتباط باشد،لیکن در بین آن ها ارتباط عصبی برقرار نیست تا احوال روانی نیزقابل انتقال باشد.(37)
دکتر جلالی در این باره می نویسد:رابطه مستقیمی میان مادر و جنین نیست . رابطه ی مادر و جنین از طریق بند ناف است و در این بند ناف عصبی نیست که جریان عصبی راهدایت کند. بلکه بند ناف شامل رگ های خون است . بنابراین ، حالات هیجانی و عصبی به آن صورت که قدما معتقد بودند نمی تواند از بند ناف به جنین منتقل شود. (38)
البته حق باگروه دوم است و نمی توان مدعی شد که افکار و حالات نفسانی زن آبستن به طور مستقیم در روح و اعصاب جنین اثر می گذارد،زیرا چنان که گفته اند:ارتباط عصبی در بین آن ها برقرار نیست، اما این مطلب هم درست نیست که گفته شود:افکار و هیجانان روحی مادر هیچ گونه تأثیری، و لو غیرمستقیم ،در خلقیات و نفسانیات جنین ندارد.(39)
فصل سوم:راهکارهای اقتصادی
نگاه اسلام به اقتصاد خانواده
اسلام دین الهی و مقدسی است که برای اقتصاد خانواده اهمیت فراوان قائل شده و آن را سنگ بنای مهم حیات اجتماعی می داند .این مطلب را می توان از احکامی که براي مسائل اقتصادي در اسلام وجود دارد دريافت.
برخي بر اين باورند كه مشكلات مالي خانواده ها مانع آوردن فرزندان بيشتر مي شود در صورتي كه استفاده صحيح از منابع مالي و كنترل آن مي تواند زمينه ساز علاقه والدين به فرزندان بيشتر شود.البته مدیریت اقتصادی خانه نیازمند ایجاد توازن در دخل و خرج و به کارگیری عقل و مصلحت به جای اسراف و تبذیر است.اسلام همان طور كه برای مساله اقتصاد خانواده بسیار اهمیت قائل شده نسبت به استفاده صحیح از آن نیز بی تفاوت نبوده همچنان که امام رضا(ع) می فرمایند:«نسبت به مساله مالی درباره خود و خانواده ات معتدل باش) (40) همان گونه که مرد در اقتصاد خانواده نقش مهمی ایفا می کند تدبیر زن نیز در این زمینه خالی از تاثیرنیست برای روشن ترشدن این مساله نگاهی به صورت اجمالی به تاثیر نقش زن و مرد در اقتصاد خانواده می اندازیم.
نقش زن و مرد در اقتصاد خانواده
توصیه اسلام به فرزند آوری موید کار طاقت فرسا و سخت نیست بلکه از نظر اسلام انسان باید دارای یک کار متعادل و مشروع باشد و با همه عنایاتی که به رفاه و آسایش خانواده دارد نمی خواهد وصفی پدید آید که در آن مرد خود را هلاک کند.(42) همچنین باید به این نکته نیز توجه نمود که زن در نظام حیات خانواده عهده دار تامین مخارج و یاشرکت در آن نمی باشد ، ولی این سخن بدان معنا نیست که زن در هزینه زندگی و یاچگونگی مصرف درآمد احساس تعهدی نداشته باشد.(43) این هنر زن است که در کنار مرد باکنترل در مصرف برای تعداد فرزندان بیشتر برنامه ریزی صحیح انجام دهد. در ذیل شیوه هایی که این کنترل را آسان تر می کند بیان می شود.
الف) دوری از اسراف
یکی از عواملی که زمینه مشکلات اقتصادی را در خانواده ایجاد می کند عدم تدبیر در مال و اسراف می باشد.چنان که حضرت علی(ع) می فرماید:« خوب تدبیر کردن همراه باروزی به اندازه برای تو کار آمدتر از روزی زیاد همراه با اسراف است.) (44)
کسانی که اهل اسراف اندبدلیل فقدان تدبیر گری معمولا از عنصر رضایتمندی کمتری برخوردارند و این باعث می شود که این افراد نسبت به مقوله فرزند بیشتر تمایل کمتری نشان دهند؛ عدم تدبیر از یک سو و فزون طلبی از سوی دیگر موجب اتلاف منابع مالی و در نتیجه کمتر شدن توان اقتصادی خانواده برای تامین فرزندان بیشتر می گردد.
همچنین اسراف برکت را از مال می برد و عنایت خدا را کاهش می دهد .چنان که خداوند می فرماید:«وَکُلوا و شرَبُوا و لا تُسرفُوا اِنّهُ لا یُحب ُالمُسرفین»(45)
بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی نکنید که او اسرافکاران را دوست ندارد.
خداوند در این آیه به صراحت بیان می کندکه : بخورید و بنوشید اماچون طبع زیاده طلب انسان ممکن است از این دو دستور سوءاستفاده کند و بجای استفاده عاقلانه و اعتدال آمیز از پوشش و تغذیه صحیح راه تجمل پرستی و اسراف و تبذیر را پیش گیرد بلافاصله اضافه می کند ولی اسراف کاران را دوست ندارد.(48)
ب) توجه به قناعت
یکی از راهکارهایی که افراد می توانند برای فرزندان بیشتر برنامه ریزی داشته باشند توجه به مساله قناعت است . قناعت در لغت به معنابسنده کردن به مقدار کم از کالای مورد نیاز و رضایت به چیزیست که نصیب شخص می شود.(49)
برخلاف نظر عرف قناعت هم ثروت است و هم ثروتمندی به معنای ظاهر آن است .هرگاه شخص قناعت ورزد و هرآن چه را دارد مصرف نکند زمینه کسب ثروت بوجود می آید؛(50) و در نتیجه می تواند برای فرزندان بیشتر برنامه ریزی کند. از این رو است که حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:«قناعت گنج و ثروتی پایان ناپذیر است و برای دارا بودن آن کافی است.» (51)
پس اگر افراد در زندگی نسبت به مساله قناعت توجه لازم را داشته باشند و از تشریفات و تجمل های زندگی پرهیز کنند، هرگز صفات زشت چشم وهم چشمی به آن زندگی نفوذ نمی کند و در نتیجه به طور خود جوش و ناآگاه از بخش مهمی از اسراف های گوناگون مصون می مانند.(52)
ج) پس انداز
یکی از دغدغه ها ی مهم والدین فراهم کردن آینده ی اقتصادی مناسب برای فرزندان خویش می باشد. یکی از راههایی که می توان آینده ای مناسب برای فرزندان تامین نمود ایجاد یک سرمایه گذاری مناسب برای آن هاست.(53) آینده نگری ایجاب می کند انسان همه درآمدهای خود را یک جا مصرف نکند بلکه آینده اقتصادی خود و خانواده خود را در نظر بگیرد و برای تامین نیازهای مادی و معنوی پس انداز کند. پس انداز به وجوهی گفته می شود که از درآمد زمان حال به منظور مصرف در آینده کنار گذشته شود.(54)
عقلانیت انسان به او حکم می کند که از مازاد درآمد در زمان حال توشه ای برای آینده فرزند خود ذخیره نماید برای مثال:افراد می توانند به جای تجملاتی از جمله:سیسمونی های گران قیمت ، خرید برخی وسایل غیرضروری و غیره… برای فرزندانشانوجوهی را به عنوان پس انداز کنار بگذارند زیرا پس انداز می تواند به عنوان یک پشتوانه مالی برتامین برخی مخارج فرزند در آینده برای والدین باشد.(55) البته والدین می توانند با وارد کردن این پس انداز به چرخه تولید آن را برای فرزندان تبدیل به یک سرمایه گذاری کنند. پس انداز و سرمایه گذاری در دنیای امروز بسیار مهم است زیرا با اتلاف منابع و مصرف گرایی هیچ پس اندازی تولید نخواهد شد و حتی با راکد گذاشتن پس انداز هیچ سرمایه ای تولید نخواهد شد.(56)
پس انداز و سرمایه گذاری در سیره امام علی(علیه السلام)
پس انداز و سرمایه گذاری در سیره امام علی(ع)جایگاه بسیار مهمی داشته است .برای پی بردن به این مطلب کافی است به وسعت موقوفات امام علی(ع) توجه کنیم .بی تردید اجتماع چنین حجم گسترده ای از سرمایه بدون جدیت در تولید پس انداز و سرمایه گذاری ممکن نبوده است.(57) والدین نیز می توانند با بکار گیری سیره امام علی(ع) در زمینه پس انداز برای فرزندان بیشتر برنامه ریزی نمایند.
سیاست های دولت نیز می تواند نقش مهمی در روند افزایش جمعیت داشته باشد به همین دلیل به چند نمونه از این سیاست ها به صورت راهکار اشاره می نماییم:
1- فرهنگ سازی اجتناب از تجمل
پرهیز تجمل در بسیاری از اصول معقول زندگی می تواند زمینه کنترل اقتصاد خانواده را بوجود آورد. برای مثال:
چرا باید برای پذیرایی از ده مهمان به اندازه سی نفر مواد غذایی و غیر غذایی مصرف کنیم ؟ چرا خانواده های مرفه به جای داشتن یک خودرو از چند خودرو استفاده می نمایند؟ چرا برخی افراد باید به تعداد روزها و ماهها لباس داشته باشند؟
اگر دولت فرهنگ مصرف صحیح را در کشور توسعه دهد آن گاه قادر خواهد بود با پول آن برای جمعیت بیشتر امنیت را در ابعاد مختلف هم چون خوراک، پوشاک و اشتغال فراهم سازد.(58)
2- فراهم کردن زمینه های ازدواج در سن کم
حمایت گروه ها و موسسه ها درکشور به منظور تشویق ازدواج سریع و ارائه تسهیلات مادی برای جوانان مسلمان به منظور تسریع در ازدواج می تواند یکی از عوامل بسیار موثر در رشد جمعیت باشد؛ (59) زیرا از نظر پزشکی جوانان در سنین پایین تر هم ازنظر جسمی و هم روحی شرایط بهتری برای باروری دارند همچنین در این سنین توانمندی مضاعفی برای تامین مخارج فرزندان دارند.
برنامه ریزی صحیح از بودجه
اگربل برنامه ریزی صحیح بودجه های کلانی را که صرف مخارج بیهوده می شود صرف سرمایه گذاری در کارهای تولیدی مثل ایجاد اشتغال مناسب به گونه ای که مصلحت اجتماعی افراد در هنگام تعارض بامصلحت شخصی آنان تهدید نشود. و بهداشتی مثل ارائه ی خدمات بیمه و سلامت برای همه افراد جامعه بنماید با همین امکانات موجود و نه بیش از آن، بسیاری از مشکلات اقتصادی جامعه برای افزایش جمعیت حل خواهدشد.(60)
فصل چهارم: نقش رسانه
برای تحقق سیاست افزایش رشد جمعیت کشور، باید اقدامات متعددی درحوزه های گوناگون انجام شود ولی یکی از مهمترین این اقدام ها، فرهنگ سازی و تغییر گفتمان جامع از کاهش جمعیت به افزایش جمعیت است. در این میان نقش رسانه به عنوان یک پدیده جریان ساز و فرهنگ سازی،نقشی بسیار پررنگ و اساسی دارد.اولین اقدام رسانه ملی،گفتمان سازی در زمینه ضرورت افزایش زاد و ولد است. اقدام های گوناگون فرهنگی آموزشی، رسانه ای، اقتصادی و … که در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در زمینه مهار رشد جمعیت در کشور صورت گرفت موجب ایجادگفتمان ویژه در زمینه زاد و ولد در جامعه ماشد.گفتمانی که به تدریج در سراسرکشور و در میان همه قشرهای شهری و روستایی مرفه و مستمند،تحصیل کرده و بی سواد، مذهبی و غیرمذهبی نهادینه شد و این ذهنیت را در همه ایجاد کرد که داشتن بیش از 2 یا3 فرزند ناهنجار و خلاف چارچوب های پذیرفته شده اجتماعی است. این گفتمان هم چنان در جامعه، حاکم است وبه همین دلیل حتی افرادی که ازتمکن مالی خوبی برخوردارندحاضرنیستند بیش از2 یا 3 فرزند داشته باشند .از این رو می توان گفت نخستین گام در اصطلاح سیاست های جمعیتی کشور تغییرگفتمان حاکم و ایجاد گفتمان جدید بر مبنای ضرورت افزایش زاد و ولد است.(61)
در گفتمان سازی مسئله جمعیت باید تدابیری اندیشیده شود که یک نگاه راهبردی به این مسئله در نظر گرفته شود و مسائل مربوط به افزایش جمعیت به مسئله روز جامعه تبدیل شود.(62)
کاهش چشمگیرنسبت ازدواج به طلاق و افزایش قابل توجه میزان طلاق در سال های اخیر زمینه ساز مشکلات و آسیب های گوناگون فرهنگی، تربیتی، اخلاقی و اجتماعی در جامعه ماشده که یکی از آن ها کاهش نرخ باروری است بی تردید زمانی می توان به ظرفیت خانواده هایی که در حال حاضر در جامعه شکل گرفته اند برای افزایش جمعیت تکیه کرد که این خانواده ها از ثبات و آرامش لازم برخوردار باشند . در شرایطی که عوامل گوناگون فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی موجب فروپاشی خانواده ها ولی ثباتی آن ها می شوند هرگز نمی توان به ایجاد نسلی جدید از دل خانواده ها امیدی داشت. ازجمله اقداماتي كه رسانه ملي بايد در راستاي تحكيم بنيان خانواده انجام دهد، به شرح ذيل مي باشد:
آموزش حقوق و مسئولیت های خانوادگی زن و مرد به جوانان در آستانه ازدواج، توانمندسازی جوانان برای مقابله بامسائل و مشکلاتی که درکانون خانواده باآن ها روبه رو می شوند، به تصویرکشیدن روابط مطلوب اعضای خانواده در برنامه های نمایشی، بررسی و تبیین ویژگی های خانواده تراز اسلامی در برنامه های کارشناسی، پرهیز از به تصویرکشیدن مداوم خانواده های نابسامان و روابط ناهنجار اعضای خانواده بایکدیگر در برنامه های نمایشی و پرهیز از نگرش های فمنیستی در به تصویرکشیدن روابط اعضای خانواده با یکدیگر.(63)
بنابراین یکی از مسائلی که دربحث جمعیت باید به صورت جدی به آن توجه شود تلاش برای کاهش آمارطلاق و از بین بردن تزلزل در بنیان خانواده هاست.(64)
رسانه ملی باید یکی از راهبردهای اساسی خود را زمینه سازی برای تسهیل شرایط ازدواج گسترده جوانان در آستانه ازدواج قرار دهد.فرهنگ سازی برای کاستن سطح توقع جوانان و خانواده های آنان، پرهیز ازنشان دادن بی دلیل خانه ها و زندگی های اشرافی و پرتجمل در برنامه های نمایشی، پرهیز از به تصویرکشیدن زندگی زوج های جوانی که بر خلاف بسیاری ازهمسران جوان، نخستین روزهای ازدواج خود را درکمال رفاه و آسایش و بی هیچ نگرانی مالی تجربه می کنند. ترویج قناعت و ساده زیستی و دوری از زیاده خواهی با بهره گیری از قالب های اثرگذاری همچون فیلم ها و سریال های تلویزیونی ، برگزاری نشست های کارشناسی درباره دلایل و زمینه های بالا رفتن سن ازدواج ، برگزاری نشست های کارشناسی درباره پیامدهای بالا رفتن سن ازدواج در این زمینه موثر است. (65)
غربی ها تجربه غلطی درکنترل جمعیت داشتند و کشورهای خود را با پیری جمعیت و کمبود نیروی کار جوان مواجه کردند و در حال حاضر نیزتلاش می کنند این تجربه غلط را به جمهوری اسلامی ایران انتقال دهند. لذا با بهره گیری از رسانه ها می خواهند میل فرزندآوری را در كشور ما کاهش دهند و برای این کار برنامه ریزی کرده اند. شعارفرزند کمتر زندگی بهترکاملاً با اهداف سلطه جویانه غربی ها مطابقت دارد و این شعار از زمان طاغوت و با اهداف سیاسی دارد فرهنگ ماشد.(66)
درطول 20سال و اندی تلاش رسانه ها در جهت ارزش گذاری به تفکر فرزند کمتر در جامعه بود. اين مسئله به صورت يك ارزش و فرزندآوري به عنوان يك ضد ارزش در جامعه رواج پيدا كرد به طوری که نگاه مردم به خانواده پرجمعیت نگاه نامناسبی شد. تلاش رسانه باید در جهت رفع محاصره هایی باشد که در طول دهه های گذشته برای مسئله فرزندآوری ایجاد شده است.(67)
تغییر نگرش افراد جامعه به مسئله عدم تمایل به فرزند آوری دامن زده است و رسانه ملی در این خصوص باید اقداماتی را مدنظر قرار دهند. اجرای بیش از 2دهه سیاست تحدید موالیه درکشور و اقدام های گوناگون فرهنگی – اجتماعی که در این زمینه انجام شدموجب تغییر اساسی بینش ،نگرش و رفتارخانواده ها در زمینه فرزندآوری شده است امروز بیشتر زوج های جوان دستِ کم در چندسال نخست زندگی ضرورتی برای فرزنددارشدن احساس نمی کنند و فرزند داری را مزاحم تحصیل،اشتغال،رفاه و رشد و پیشرفت خود می دانند. به همین دلیل آن ها حتی اگر مشکل مالی هم نداشته باشند حاضر به فرزنددارشدن نمی شوند. رسانه ملی گرای تحقق سیاست افزایش جمعیت در درجه نخست باید به اصلاح وتغییر بینش ، نگرش و رفتارخانواده ها در زمینه فرزندآوری بپردازند و بابرنامه ریزی دقیق و حساب شده و دربازه زمانی مشخص در حوزه شناختی ،عاطفی و رفتاری مخاطبان با ارائه پیام های مناسب اثر بگذارد از سوی دیگر صدا و سیما باید فرهنگ اعتماد و خوش بینی به خداوند را نیز ترویج دهد و برای از بین بردن یکی از موانع عینی و ذهنی تشکیل خانواده و فرزنددارشدن یعنی بیم ازتنگدستی یا ناتوانی در تأمین رزق و روزی فرزند باید سیاست هایی مثل جلوگیری ازترویج فرهنگ مادی گرایانه و رفاه طلبانه را در فیلم ها، سریال ها و آگهی های بازرگانی به تصویر بکشد. و برای ترویج فرهنگ اعتماد، توکل و خوش بینی به خداوند بانمایش برنامه های کارشناسی، نمایش ، مستند و نماهنگ همت گمارد.(68)
الگوسازی ازخانواده های پرجمعیت رسانه ملی می تواند در افزایش تمایل به فرزند آوری نقش داشته باشد یکی از اقدامات رسانه ملی در سال های حاکمیت سیاست تحدید موالید نشان دادن تصویری نامطلوب از خانواده های پرجمعیت بود. در برخی سریال هایی که در آن رفتار زنان در قالب طنز به نمایش درآمد نشان داده می شدکه تعدد. فرزندان چه گرفتاری ها و مشکلاتی برای پدر و مادرشان پدید می آورد. درحال حاضر رسانه ملی باید با اصلاح این رویکرد به شناسایی و معرفی خانواده هایی بپردازد که با وجود داشتن فرزندان متعدد به خوبی ازعهده تعلیم و تربیت آن ها برآمده و نسل شایسته ای راتحویل جامعه داده اند. (69)
یکی ازمشکلاتی که درسر راه فرزندآوری قرار دارد تغییر نگاه زنان به نقش مادر و همسری است . درگذشته زنان با مادرشدن هویت پیدا می کردند ولی امروزه تحصیلات و اشتغال به زنان هویت می بخشد . که یکی از پیامدهای ناگوار رواج اندیشه های فمنیستی است . این اندیشه ها موجب کم رنگ شدن نقش مادری و همسری در چشم دختران جوان ایرانی است. رسانه ملی می تواند بامعرفی زیبای دیدگاه اسلام درباره هویت زنانه ونقش و جایگاه مادری و همسری، بیان روایات واردشدهدرشأن زنان باردار از لحظه بسته شدن نطفه تا زایمان، تبیین نقش فرزندان صالح در سعادت اخروی پدران و مادران، تبیین مفاهیم رفاه، آسایش و سعادت در2 نگاه مادی و دینی، نقد و بررسی دیدگاه های فمنیستی در زمینه نقش مادری و همسری و بررسی آثار و پیامدهای رواج این دیدگاه ها در مغرب زمین ، این نگرش نادرست را اصلاح کند.(70)
در پایان رسانه ملی باید در سیاست گذاری های خود در زمینه فرهنگ سازی برای افزایش جعیت، بررسی و کارشناسی بحران ها ، آسیب ها و چالش های فرهنگی، اجتماعی،سیاسی، امنیتی، و اقتصادی ناشی از کاهش جمعیت و تبیین درست و مناسب آثار و پیامدهای این بحران ها برای مردم را در دستور کار خود قرار دهد. (72)
پی نوشت
1- نور/ 32
2- ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه ، تهران 1382، ج 9، ص 18
3- هود/ 6
4- محمدمحمدی ری شهری، منتخب میزان الحکمه ، ترجمه حمید رضا سیفی دارالحدیث، قم ، 1384، ج 1، ص 423 تا 427
5- همان جا
6- ناصرمکارم شیرازی، ج 12 ، ص 101
7- اسراء/31
8- ناصر مکارم شیرازی، ج 12، ص 101
9- محمد محمدی ری شهری، ج 1، ص 425
10- همان جا
11- طلاق /3
12- محمد محمدی ری شهری، ج1 ، ص 425
13- شیخ محمد بن حسن، حر عاملی ،وسائلالشیعه ، مکتب الاسلامیه ،تهران ،1383، ج 14، باب 17، ص35،34
14- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار ،موسسه الوفا،بیروت، 1404 هـ . ق، ج 10، ص 110
15- ابراهیم امینی ، اسلام و تعلیم و تربیت ، موسسه بوستان کتاب ، قم ، 1384، ص 478
16- شیخ محمد بن حسن ، حرعاملی، ج 15، ص 98
17- حسن نوری طبرسی ، مستدرکالوسائل
18- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه ، تهران ، 1388، ج 6، ص 49.
19- عبدالله جوادی آملی، مفاتیح الحیوه،أسراء ، قم، 1391، ص 246
20- همان. ص 244
21- نحل / 72
22- ناصرمکارم شیرازی، ج 11،ص 315
23- اسراء/ 23
24- ناصر مکارم شیرازی، ج 12، 73
25- شیخ محمد بن حسن حرعاملی، ج 14، باب 1، صص 4و3
26- همان،باب 16، صص 34و 33
27- همان، باب1، ص 3
28- سید محمد حسنین طهرانی، رساله نکاحیه:کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین برپیکر مسلمین، موسسه ی ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلام ، مشهد، 1425 هـ . ق، صص 278و 276
29- توبه/ 69
30- سبأ/ 25
31- محمد باقرمجلسی، ج 74، ص 6
32- دهر/ 2
33- ابراهیم امینی، ص 166
34- محمد باقرمجلسی، ج 77، ص 115
35- شیخ محمدبن حسن حرعاملی ، ج 14، ص 29.
36- سید محمد حسین حسینی طهرانی ، ص 45.
37- ابراهیم امینی، ص 196
38- قریگورا، روانشناس تجربی کودک، ترجمه محمد تقی زاده ، ص 188
39- ابراهیم امینی ، ص 197
40- حسن نوری طبرسی، ج 2، ص 423.
41- رقیه حاتمی، مقاله نقش زن د رسازماندهی اقتصاد خانواده.
42- علی قائمی،نظام حیات خانواده در اسلام ،1384، ص 181
43- همان ، ص 192
44- ابن شعبه حرانی، تحفالعقول، موسسه ی نشر ا علام، قم،1429،ه .ق ، ص 79
45- محمدمحمدی ری شهری ، ج 1،ص 491
46- عباس پسندیده، رضایت از زندگی، دارالحدیث، قم، 1384
47- اعراف/ 31
48- ناصرمکارم شیرازی, ج 2, ص 41
49- فخرالدین طریحی, مجمع البحرین, کتابخانه مرتضوی, تهران, 1359, هـ . ق, ج 4, ص 384
50- علی اکبر ارشادی, دانشنامه امام علی(ع)(اقتصاد), به اهتمام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه /تهران, 1382,ص 190
51- محمددشتی , نهجالبلاغه, ستادنماز جمعه تهران, 1385, حکمت 229, ص 677
52- محمدصادق غلام جمشیدی, اسراف در قرآن و حدیث, سازمان تبلیغات اسلامی, تهران, ص 250
53- محمودحائریان اردکانی, مدیریت خانه, دانشگاه الزهراء , تهران , ص212
54- علی اکبر ارشادی, ص 302
55- همان, ص305
56- همان, ص302
57- همانجا
58- محمودحائریان اردکانی, ص 199
59- سیدمحمدحسین حسینی طهرانی, ص101
60- همان, ص 114
61- سایت هم اندیشی( گفتگو با دکترابراهیمشفیعی سروستانی)
62- سایت سازمان تبلیغات اسلامی
63- سایت هم اندیشی
64- سایت سازمان تبلیغات اسلامی
65- سایت هم اندیشی
66- سایت خبرگذاری مهر,Mehr News Ajency
67- سایت سازمان تبلیغات اسلامی
68- سایت هم اندیشی
69- همانجا
70- همانجا
71- همانجا
72- همانجا
نتیجه
در صورت اطلاع خانواده ها از مطلوبیت کثرت فرزند در دین مقدس اسلام واز بین بردن علت هایی که سبب عدم انگیزه جوانان برای آوردن فرزندان متعدد می گردد می توان به زیاد شدن نیروی انسانی کارآمدو متعهد به اسلام و به تبع آن زیاد شدن جمعیت شیعه در ایران امیدوار بود.
پیشنهاد
1 گسترش ارزش های اسلامی در رابطه با ازدواج و زایمان با ترویج آیه های قرآنی و احادیث مربوطه در کتب درسی دانشگاهها و حرکت در جهت کاربردی شدن تعالیم اسلامی.
2بالا بردن سطح آگاهی مردم در مورد احکام شرعی مر بوط به سقط جنین و بستن لوله ها و تبعات بهداشتی-روانی آن.
3آموزش پزشکان متخصص زنان و زایمان با احکام شرعی مرتبط با سقط جنین و بستن لوله ها جهت گوشزد کردن آن به مراجعین.
4 حمایت گروهها و مؤسسه های اسلامی از زوج های جوان در امر ازدواج و فرزند آوری با دادن تسهیلات مادی
فهرست منابع
1- قرآن کریم
2- دشتی, محمد, نهجالبلاغه, ستاد اقامه نمازجمعه, تهران, 1385
3- کلینی, محمدبن یعقوب, اصول کافی, دارالکتب الاسلامیه, تهران, 1388, ج6
4- مکارم شیرازی, ناصر, و همکاران , تفسیر نمونه , دارالکتب الاسلامیه, تهران, 1382ج 12,11,9,2
5- حرعاملی, شیخ محمدبن حسن, وسائلالشیعه, مکتبه الاسلامیه, تهران1383, ج 14,15
6- مجلسی, محمدباقر, بحار الانوار, موسسه ی الوفاء , بیروت, 1404, هـ . ق, ج10,74,75
7- محمدی ری شهری, محمد (منتخب میزان الحکمه ,ترجمه حمیدرضاسیفی), دارالحدیث, قم, 1384
8- جوادی آملی, عبدالله (مفاتیح الحیوه), أسراء, قم, 1391
9- نوری طبرسی, حسن, مستدرکالوسائل, موسسه ی آل بیت, قم , ج 2
10- امینی, ابراهیم, اسلام و تعلیم و تربیت, موسسه ی بوستان کتاب, قم , 1384
11-حسینی طهرانی, سیدمحمد حسین, رساله نکاحیه: کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین
12-حرانی, ابن شیعه, تحفه العقول, موسسه ی نشر اعلام, قم, 1429, هـ . ق
13-قائمی, علی, نظام حیات خانواد در اسلام, 1384
14-طریحی, فخرالدین, مجمع البحرین, کتابخانه مرتضوی, تهران,1359, هـ . ق
15-پسندیده, عباسی, رضایت از زندگی, دارالحدیث, قم, 1384
16-ارشادی, علی اکبر, دانشنامه امام علی(ع), به اهتمام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه, تهران, 1382
17- غلام جمشیدی , محمدصادق, اسراف در قرآن و حدیث, سازمان تبلیغات اسلامی, شرکت چاپ بین الملل,تهران
18- حائریان اردکانی, محمود, مدیریت خانه, دانشگاه الزهراء , تهران
19-حاتمی, رقیه , مقاله نقش زن در سازمان دهی اقتصاد خانواده
20- سایت هم اندیشی( گفتگو بادکتر ابراهیم شفیعیسروستای)
21- سایت سازمان تبلیغات اسلامی
22- سایت خبرمهرMehr News Ajency
فرم در حال بارگذاری ...
آثار مثبت اشتغال زنان
مدرسه علمیه امام خمینی (ره)
مقاله پژوهشی
موضوع:
آثار مثبت اشتغال زنان
محقق:
سمیه نادری
بهار 89
چکیده:
پژوهش حاضر با موضوع « آثار مثبت اشتغال زنان » صورت گرفته است.از یک سو توجه به تربیت فرزندان و مسئولیتهای زنان در خانواده واز سوی دیگر توجه به اهمیت حضور زنان در مشاغل منحصر به آنان و ضرورت حضور زنان در مشاغل اجتماعی، باعث تفاوت نگرش (مثبت و منفی) در مسئله اشتغال زنان شده است.
نویسنده سعی کرده است با بررسی مفهوم کار، تاریخچه اشتغال زنان، تقسیم بندی مشاغل و آمار زنان شاغل، دیدگاه اسلام و قرآن درباره اشتغال زنان و بررسی اثرات مثبت اشتغال از جمله آثار فردی و اجتماعی کار در زندگی دنیا و آثار کار در آخرت و…به بیان مسائلی مفید در این موضوع همت گمارد. بنابراین بررسی آثار مثبت اشتغال زنان و ارائه راهکارها و پیشنهادهایی برای نهادینه کردن آن، هدف اساسی مقاله می باشد.
کلیدواژه ها:
زن ، اشتغال ، خانوده ، اجتماع
...
مقدمه:
منظور از اشتغال، حرفه یا کار است که فرد در عوض آن حقوق یا خدمتی دریافت می کند. امروزه شاغل بودن زنان، یکی از مسائلی است که در اجتماع مطرح می باشد و زنان به علل گوناگون به کار روی می¬آورند و حتی مجبور گشته اند علاوه بر مسئولیت های خود در خانه و تربیت فرزندان، مسئولیت های اجتماعی را نیز پذیرا گردند. در اینجاست که ما با قشری به عنوان «زنان شاغل» روبه رو می شویم.
در گذشته، زن، غالبا نقش مادر و همسر را به عهده داشت و به انجام امور خانه می پرداخت. اگر هم در اموری مانند کشاورزی و دامداری و امثال آن شرکت داشت، دامنه چنین مشارکت هایی در حدی بسیار محدود و منحصر به تأمین نیازهای خانواده بود اما با تغییر شرایط اقتصادی و اجتماعی و پیچیده تر شدن تقسیم کار، امروزه زنان علاوه بر ایفای نقش های فوق، بطور چشمگير در زمينههاي مختلف اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و… مشاركت دارند و این فعاليت زنان در هر يك از اين زمينهها پيامدهاي منفي و مثبتي در پي داشته است.
آثار مثبت اشتغال زنان از مسائلی می باشد که کمتر مورد توجه واقع شده است وبا بررسی کتابها و سایتهای موجود پیرامون موضوع تحقیق پی بردم که گام چندان جدی در این باره برداشته نشده است و بسیاری از آثار مثبت اشتغال زنان در منابعی که مورد مطالعه قرار دادم به صورت مجهول باقی است. پس ضرورت ایجاب می کند که به طور موشکافانه به این موضوع پرداخته شود.
مفهوم کار
کار در لغت به معنی شغل است و گاهی به معنی فعل نیز آمده است1، و گاهی به معنی آنچه از شخص یا شیئی صادر شود دانسته اند2. بعضی از لغویین معنی آن را از معنی فعل محدودتر دانسته و گفته اند:«کار عبارت از آن فعلی است که با مشقت باشد» و راغب گفته است: هر فعلی که با اراده از حیوان صادر شود کار است» بنابراین معنی کار از معنی فعل محدودتر است زیرا فعل گاهی به حیواناتی که چیزی بی اراده از آنها صادر می شود نسبت داده شده است اما کمتر دیده شده است که کار(عمل) به آنها نسبت داده می شود مثلا تنها در مورد شتر و گاو عوامل گفته می شود ولی بیان شده است : کار عبارت است از حرکت تمام بدن یا قسمتی از آنست و گاهی به حرکتهای قلبی و باطنی نیز کار می گویند، بنابراین کار عبارت از به وجود آوردن عملی است چه از قبیل گفتار(قول) باشد و چه از قبیل اعمال ظاهر بدن یا اعمال قلب ولی کار با فعالیتهای بدنی تناسب بیشتری دارد و بعضی گفته اند « هر عملی که از گفتار (قول) نباشد کار است» ولی اشکال شده که این تعریف با (فعل) مناسب تر است زیرا فعل و قول (کردار و گفتار) در مقابل یکدیگر استعمال می شوند مثلا گفته می شود(قول و فعل) و گفته شده است که معمولا به قول (گفتار) کار (عمل) گفته نمی شود، از این رو به یکدیگر عطف می شوند و گفته شده است که قول (گفتار) جز مجازا به معنی (عمل و فعل) استعمال نمی شود. خلاصه اینکه برای ماده و ریشه کلمه عمل (کار) معانی بسیار و استعمالهای زیادی در قاموسهای لغت دیده می شود ولی مهم اینست که کار به معنی شغل و پیشه است و معانی دیگر آن مجاز و یا مشترک لفظی است و بر تشریح و تحقیق این موضوع اثر مهم و قابل توجهی مترتب نیست.
کار از نظر علم اقتصاد
در علم اقتصاد (کار) عنصر دوم تولید معرفی شده و یکی از آثار حیات انسانی و از شئونات ضروری زندگی او به شمار می رود و بعضی چنین تعریف کرده اند«هر کوششی که انسان از روی قصد و اراده انجام می دهد و هنگام تلاش احساس ناراحتی می کند» و منظورش تولید چیزهایی است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم نیازمندیهای او را بر طرف نماید کار می گویند.
از تعریف بالا معلوم می شود کار در عرف اقتصاد، دارای سه امتیاز است:
1- کار آن تکاپو و تلاشی است که از روی اختیار و اراده انجام گیرد.
2- برای کارگر ایجاد درد و ناراحتی نماید.
3- منظور از آن تولید ثروت بوده باشد.3
تقسیم بندی مشاغل در ایران
بر اساس طرح طبقه بندی مشاغل که در برنامه دوم توسعه اقتصادی ـ اجتماعی ایران به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و سپس از سوی دولت به سازمان ها ابلاغ شده است، مشاغل در ایران ، در یکی از هشت گروه زیر، قابل طبقه بندی است:
1. رشته امور آموزشی و فرهنگی و هنری (شامل کلیه مشاغل معلّمی ، تدریس ، تولید ادبی و هنری ، روابط عمومی ، تبلیغات ، مطبوعات و رسانه ها ، و … و برنامه ریزی ها و مدیریت های مربوط)؛
2. رشته اداری و مالی (شامل کلیه مشاغل حسابداری ، حسابرسی ، اداری ، مالی ، بیمه ، بانکداری ، بورس ، آمار اقتصادی و … مدیریت ها و برنامه ریزی های مربوط)؛
3. رشته امور اجتماعی (شامل کلیه مشاغل پژوهش های میدانی روان شناسی و جامعه شناسی و علوم سیاسی و روابط بین الملل و تحلیلگری و آمار اجتماعی و مشاوره و علوم تربیتی و … و برنامه ریزی ها و مدیریت های مربوط)؛
4. رشته بهداشتی و درمانی (شامل کلیه مشاغل پزشکی و دندان پزشکی و پیراپزشکی و پرستاری و مامایی و داروسازی و کاربری سیستم های جدید در درمان و بهداشت و تولید داروها و واکسن ها و … و تحقیقات و برنامه ریزی ها و مدیریت های مربوط)؛
5 . رشته خدمات (شامل کلیه مشاغل دلّالی و واسطه گری و فروشندگی و بازرگانی و توزیع کالا و خدمات و ورزش و توریسم و سرگرمی و تغذیه و ساخت و ساز بنا و حرفه های اصلاح و تعمیر و … و برنامه ریزی ها و مدیریت های مربوط)؛
6. رشته کشاورزی و محیط زیست (شامل مشاغل کشت و داشت و برداشت محصول و پژوهش های مربوط به هر مرحله ، پرورش انواع جانوران سودمند و مطالعات وابسته ، دامپزشکی ، گیاه شناسی ، مطالعات جنگل و آب و هوا ، بیابان زدایی ، و … و برنامه ریزی ها و مدیریت های مربوط)؛
7. رشته فنی و مهندسی (شامل کلیه مشاغل سخت افزار و نرم افزار صنعت و تکنولوژی ، اختراع و تولید صنعتی ، کارگری صنعت ، کارگاه ها و آزمایشگاه ها ، و … برنامه ریزی ها و مدیریت های مربوط)؛
8 . رشته فنآوری داده ها (شامل کلیه مشاغل مربوط به اطلاع رسانی ، کتابداری ، تولید نرم افزارهای اطلاعاتی ، گسترش اطلاعات ، شبکه اینترنت ، انتقال و تلفیق اطلاعات ، ارزیابی داده ها ، حفاظت داده ها ، و … و مدیریت ها و برنامه ریزی های مربوط).4
تاریخچه اشتغال زنان در ایران
از دیرباز زنان همدوش مردان کار می کرده اند. لیکن کار در خانه یا همراه شوهر در مزرعه، آسیب و گزند روانی، اجتماعی و خانوادگی نداشته است. ولی امروزه با رشد تکنولوژی و گسترش کارهای اداری کار زنان در بیرون از خانه شکلهای پیچیده تری به خود گرفته است.5 در گذشته در ایران، کوشش مربیان بیشتر این بود که دختران را فقط برای زندگی سالم خانوادگی آماده کنند و به کارهای علمی و فکری آنان توجه لازم نمی شد، زیرا تصور می کردند که زن تنها برای خانه داری و تولید مثل و پرورش کودک خلق شده است و حضور اجتماعی او مفید نبوده یا مضر می باشد. در دوران قاجار، بریدگی زنان مرفه شهری از اجتماع به درجه ای بود که تنها هنگام حمام رفتن، شرکت در جلسات مذهبی یا میهمانی های زنانه می توانستند در کوچه و بازار ظاهر شوند. در میان زنان طبقات محروم و متوسط جامعه، برای تأمین هزینه زندگی و رفع ضروریات، کار در مزارع جالیز و شالی و یا کارگاههای بافندگی و صنایع کوچک دستی الزامی بوده است .گشایش جامعه ایران به سوی آورده های تمدن جدید، دگرگونی های بسیار به بار آورده است که از مهم ترین آنها حضور اجتماعی محسوس و دستیابی به بازار اشتغال است.
ورود زنان به بازار کار و صنعت و اشتغال در ایران یک قرن بعد از حضور گسترده زنان غربی بود زیرا ورود فن آوری به ایران با این فاصله صورت گرفت. البته سیر صعودی اشتغال زنان در ایران به کُندی و آهسته پیش می رفت زیرا شرایط برای تولید انبوه که با ساخت یا ورود فن آوری ارتباط مستقیم دارد، تا مدت ها مهیا نبوده و بازار کار ظرفیت جذب نیروی کار زنان بیشتری را نداشت. در کشور ما، گرایش زنان به اشتغال همگام با دسترسی بیشتر آنان به سازمان های آموزشی (مدارس و دانشگاهها) در طی مدت به نسبت کوتاه در اغلب شهرهای بزرگ شدت یافت. اما از آنجا که این امر با شتاب زدگی در میان برخی از گروهها مطرح گردید، در عین حال شرایط اجتماعی ـ فرهنگی جامعه در خیلی از موارد پویایی متناسب با آن را نداشت، اشتغال زنان از سویی با مسائل حاد مواجه گردید و اختلاف عقیده را در میان توده های مختلف مردم موجب شد.
مردان از زمانی که وارد بازار کار می شوند معمولاً تا هنگام بازنشستگی به صورت پیوسته در بازار کار باقی می مانند و تحولات زندگی، این حضور پیوسته را مختل نمی کند در صورتی که زنان دارای مشارکت ناپیوسته و قطعه قطعه هستند و تحت تأثیر تغییرات زندگی مثل وضع تأهل، تعداد فرزندان و غیره، الگوی مشارکتشان تغییر می کند.
وجود تبعیض در بازار کار، موجب کاهش کارآیی نیروی فعال و ایجاد محدودیت اشتغال زنان و نهایتا کاهش رشد اقتصادی است. بر اساس بررسی های آماری انجام شده 38/82 درصد زنانِ شاغل در بخش آموزشی و فرهنگی کار می کنند و در بخش های خدمات فنی، مهندسی، حرفه ای و کشاورزی، کمتر از 5 درصد اشتغال دارند.
تغییرات بافت اقتصادی اشتغال زنان در سال های اخیر نشان می دهد که اشتغال زنان کشور توسعه نمی یابد مگر اینکه فعالیت های صنعتی رشد و پیشرفت اقتصادی مناسبی پیدا کند. یعنی اگر در جستجوی این هستیم که زنان سهم و جایگاه مناسبی در تولید کشور داشته باشند و به نرخ های مشارکت درخور توجهی دست پیدا کنند، بایستی فعالیت های کشور توسعه پیدا کند و متناسب با آن سهم زنان از مجموعه فعالیت های صنعتی افزایش یابد. 6
اشتغال زنان در آیینه آمار
براساس شاخص های مختلف توسعه انسانی ارائه شده توسط سازمان برنامه و بودجه، در سال 1378، فعالیت اقتصادی زنان در ایران این گونه برآورد شده است:
1ـ سهم نسبی درآمد زنان: از 6/7% در سال 1367، به 7/9% در سال 1376 افزایش یافت.
2ـ نرخ فعالیت اقتصادی زنان نسبت به مردان: از 6/11% در سال 1367، به 3/14% در سال 1376 افزایش یافت.
3ـ سهم نسبی زنان در کل نیروی کار بزرگسال (درصد): از 9/9% در سال 1367، به 2/12% در سال 1375 افزایش یافت.
بررسی وضعیت استخدام شدگان زن در سال های بعد از انقلاب نشان می دهد، استخدام زنان در سال های اخیر، بر مبنای استفاده مطلوب از نیروی زنان در بخش دولتی صورت گرفته است، به طوری که 07/89% استخدام های مستخدمین زن در بخش مشمول در سال های بعد از انقلاب، در وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته و پس از آن، وزارت علوم و فن آوری با نسبت 92/3% و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با نسبت 54/2% قرار دارند.
به این ترتیب، فقط 47/4% از کل استخدام های سال های اخیر مربوط به سایر وزارتخانه هاست. چنان چه نسبت استخدام های دو سال اخیر را در نظر بگیریم، ملاحظه می شود که 31/93% از کل مستخدمین زن در آموزش و پرورش شاغل شده اند، در صورتی که استخدام های وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و علوم و فن آوری را به آن بیفزاییم، نسبت مذکور به 35/97% می رسد. به این ترتیب، در دو سال اخیر، فقط 65/2% استخدام های زنان در سایر وزارتخانه ها صورت گرفته است.
با بررسی آمار و ارقام ارائه شده، مشاهده می شود، اشتغال زنان به طور عمده در مشاغل فرهنگی و مشاغلی است که تناسب بیشتری با منزلت و جایگاه زن در جامعه دارد. انتخاب مشاغل در هر جامعه ای برخاسته از فرهنگ حاکم بر آن جامعه است؛ از این رو، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با افزایش استقبال زنان برای اشتغال در کارهای متناسب با منزلت خودشان مواجهیم و این خود اَمری کاملاً مثبت و رویکردی صحیح است که در جامعه ما شکل گرفته که البته در کنار نقش همسری و مادری زن قرار می گیرد.7
البته که هر انسانی دارای نیروهای متنوع و کارآمدی است که سزاوار و گاه واجب است از تمام آن در خدمت به انسان ها استفاده کند.این مسئله درباره زن نیز گاه بسیار طبیعی می نماید زیرا او اگر بتواند خوب وقتش را تنظیم کند ، زمینه گسترده ای برای مشارکت در امور اجتماعی خواهد داشت.8
یکی از زنان نویسنده با برداشت غربی از حقوق زنان در ایران و اشتغال آنان، این گونه نقش اصلی زن در جامعه ایران را به انتقاد می گیرد:
در یک نگاه به ساختار شغلی زنان، مشاهده می شود که محدوده شغلی زنان از سه ـ چهار شکل فراتر نمی رود. حضور زنان فقط در شغل هایی که در واقع ادامه نقش های سنتی آن هاست و انتقال این نقش ها از خانه به اجتماع است، ملموس و قابل اعتنا می باشد. این اشتغال عبارت است از: معلّمی و مشاغل مربوط به امور بهداشتی و درمانی که در واقع ادامه نقش های تعلیماتی و حمایتی و مراقبتی مادرانه از خانواده به اجتماع است… .
تغییرات بافت اقتصادی اشتغال زنان در سال های اخیر نشان می دهد که اشتغال زنان کشور توسعه نمی یابد، مگر این که فعالیت های صنعتی کشور توسعه پیدا کند و زنان در تولید مشارکت داشته باشند. برای قرار گرفتن در مسیر توسعه، انتظار ایفای نقش های سنتی از زنان، تفکری مردود و غیرمنطقی است.
در حالی که امروزه در جوامع غربی بحث در خصوص نقش سهم کارِ خانگی یا کار در منزل در توسعه مطرح شده است و جامعه شناسان و اقتصاددانان غربی برای کار در منزل اهمیت زیادی قائل اند، مطرح کردن تغییر نقش زنان در جامعه و نفی جایگاه و نقش سنتی زنان ـ یعنی مادری و همسری ـ نشان دهنده بستر سازی این گونه اشخاص برای استحاله فرهنگ اسلامی در جامعه است.
امّا در خصوص میانگین دستمزد زنان در سازمان های دولتی، نسبت دستمزد زنان به مردان، 80 به 100 است. با توجه به آماری که در سال 1994، از طریق سازمان ملل تهیه گردیده و در گزارش آن آمده است، وضعیت دستمزد در ایران نسبت به کشورهای پیشرفته میزان خوبی را داراست. در حالی که بالاترین دستمزد زنان نسبت به مردان، در کشور سوئد است، یعنی نسبت 90 مقابل 100 و در آمریکا 59 به 100 و در ژاپن 51 به 100 است.
پس ملاحظه می کنیم، در زمینه دستمزد، زنان ایرانی از دستمزد مناسبی در قیاس با سایر کشورها برخوردارند. شاید در کشور ما درصد زنان شاغل در کارهای رسمی که 12% اعلام شده است، نسبت به کشورهای غربی که حداقل 32% و حداکثر 48% اعلام شده، آمار کمی باشد، امّا باید نگرش جامعه ما به زن و اشتغال از منظر حفظ هویت دینی و نقش مادری و همسری صورت گیرد. از این رو، ارتقای کمّی و کیفی اشتغال زنان در ایران زمانی می تواند مطلوب باشد که در راستای حفظ هویت فرهنگی و دینی زنان باشد. در غرب، زنان باید برای اشتغال تلاش کنند؛ چون اشتغال، خود به هدف تبدیل شده و نهاد خانواده بسیار متزلزل و ناپایدار است. امّا جامعه ما براساس فرهنگ اسلامی تقسیم کار را بین زنان و مردان می پذیرد. آن چه به عنوان پیشنهاد در خصوص اشتغال زنان در ایران می توان مطرح نمود، باز کردن راه های توسعه و گسترش نقش زنان در عرصه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی است تا زنان بتوانند از قابلیت ها و توانایی های خود برای پیشرفت جامعه اسلامی استفاده مطلوب نمایند.
شورای عالی انقلاب فرهنگی، در سال 1370، سیاست های اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران را تدوین کرد که ذکر خلاصه ای از آن سیاست ها می تواند، در این نوشتار، مفید باشد:
1ـ با توجه به قداست مقام مادری و تربیت نسل آینده و مدیریت خانه و با عنایت به نقش زنان در فرایند رشد فرهنگی و توسعه اقتصادی، باید ارزش معنوی و مادی نقش زنان در خانواده و کار آنان در خانه در نظر گرفته شود.
2ـ اشتغال بانوان در مشاغل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و اداری از جمله شرایط و لوازم تحقق عدالت اجتماعی و تعالی جامعه است و باید به آن وقع لازم گذاشته شود.
3ـ شرایط و محیط کار اجتماعی بانوان باید به گونه ای مهیا باشد که زمینه رشد معنوی، علمی و حرفه ای آنان فراهم شود و به دیانت، شخصیت، منزلت و سلامت روحی، فکری و جسمی آنان لطمه ای وارد نیاید.
4ـ با توجه به نقش زنان در پیشرفت اجتماعی و توسعه اقتصادی و به عنوان نیمی از جمعیت، باید تسهیلات لازم برای اشتغال آنان از سوی دستگاه های اجرایی فراهم آید و برنامه ریزی های مناسب حسب اولویت صورت گیرد، و به علاوه، قوانین و امکانات فوق العاده ای نیز برای اشتغال زنان تا سرحد رفع نیاز در نظر گرفته شود و زنان نیز مانند مردان قادر باشند بدون تبعیض، شغل مطلوب خود را به دست آورند.
5ـ تشویق بانوان تحصیل کرده و متخصص با تجربه به احراز سمت های مدیریت و مشاغل ستادی، به منظور امکان استفاده از کارآیی آن ها در سطوح عالی اجرایی.
6ـ با توجه به اهمیتی که نظام جمهوری اسلامی ایران به استحکام بنیان خانواده و نقش تربیتی و سازنده زنان در خانه قائل است، مقررات و تسهیلات لازم، به مناسبت «شغل مادرانه» در نظر گرفته شود؛ از قبیل استفاده از مرخصی با حقوق، تقلیل ساعات کار، مزایای بازنشستگی با سنوات کمتر خدمت، امنیت شغلی، برخورداری از تأمین اجتماعی در مواقع بیکاری، بیماری، پیری یا ناتوانی از کار.
7ـ ایجاد فرصت های شغلی مناسب برای مادران خانه دار در محیط خانه و در کنار فرزندان، بدون محدودیت وقت و با منظور کردن مزد در قبال کار و تسهیلات تعاونی.9
اشتغال زنان از دیدگاه اسلام
با ظهور اسلام و گسترش تعاليم حياتبخش آن، افقى تازه در برابر ديد انسانها گشوده شد و اميدى مسرّت بخش، جان آنها را نوازش داد. زندگى بشر معناى ديگرى يافت و آنچه نياز واقعى آنها بود، بيان گرديد. تساوى شؤون زن و مرد و بهره مندى از مواهب مادى و معنوى، فرمانى بود كه زنِ گرفتار اسارت و حقارت را نجات داد و در عرصههاى مختلف فردى و اجتماعى به او هويّت بخشيد.10اسلام با کار کردن زن مخالف نیست بلکه هرگاه زن بتواند با رعایت موازین شرعی و در کنار وظایف اولیه خود که از شریف ترین و برترین نقشها نیز می باشد (یعنی مادری و همسری) بتواند به کار دیگری بپردازد هیچ مانعی نیست.11
مسأله اشتغال و كار از جمله منزلتهايى است كه دين اسلام، انسانها را بدان ترغيب نمود تا جايى كه در روايات دينى، انسان بيكار را مورد غضب الهى دانسته و از رحمت حق، محروم مىداند. مكتب متعالى اسلام با حضور فعالانه زنان در اجتماع، به دور از برخوردها و روابط مذموم با پذيرش مشاغلى كه با روحيات و شأن آنها همگونى دارد، موافق است و از نظر اقتصادى، مالكيّتش را تأييد و او را صاحب دستمزد و حقوق خويش مىداند.12 اشتغال زنان در عصر پیامبر (ص) نیز به شکلی گسترده به چشم می خورد، و زنان در تمامی شغل های رایج آن زمان (مانند سقائی و آبکشی، دایگی، شیردهی، شبانی، پرستاری، تجارت و فروشندگی، بافندگی و خیاطی، ریسندگی، نجاری، طبابت، صنایع دستی، آرایشگری 13) حضور داشتند.14 چنانكه در قرآن مجيد آمده است: «للرِّجالِ نَصيبٌ مِمّا اكْتَسَبوا و لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْن»: «هريك از زنان و مردان از آنچه اكتساب كنند بهرهمند مىشوند».15
آرى مالكيّت زن، چون مرد محترم است. و نظر به اينكه يكى از راههاى كسب مال، داشتن شغل است، به حمايت اسلام از زنان در انتخاب شغل پى مىبريم مشروط بر اينكه آن شغل با مصالح فردى و اجتماعى زن در تعارض نباشد. شغلى كه به سست نمودن اركان اصلى خانواده نينجامد و زن را از آسيبهاى اجتماعى حفظ نمايد و با مقتضيات روحى و لطافت و ظرافت جسمى او متناسب باشد، مورد تأييد اسلام است. حتى بر زنان، تصدى مشاغلى چون مامايى، پزشكى زنان و تعليم و تربيت دختران و زنان مسلمان، واجب كفايى است. و اگر بنابر مصالح يادشده، دايره اشتغال براى زنان محدود شده و يا از رسيدن به برخى مقامات معاف گشتهاند، نبايد آن را به حساب تقيّدى دستوپاگير، تنگنظرى و يا فرهنگ دور از واقعيّات روز قلمداد كنيم و با هياهوهاى فمينيستى قرن اخير، اشتغال زن را با هر بىبندوبارى و آزادىهاى مفسدهبرانگيز بپذيريم.16
همچنین در تعالیم انسان ساز اسلام و قرآن کریم می توانیم به سه اصل مهم در مورد اشتغال زنان برسیم:
اصل اول: در اسلام مسئولیت تأمین اقتصادی خانواده بر عهده مرد است؛ این بدین معنی است که اسلام اصل استقلال اقتصادی را برای زنان قائل شده؛ یعنی زنان هم مالک کار و تولید خود بوده و هم هیچگونه مسئولیتی در برابر اقتصاد خانواده ندارند و حتی می توانند در مقابل کار و خدمتی که در خانه انجام می دهند از همسر تقاضای مزد و حقوق کنند که پرداخت آن هم بر مرد واجب است. زنان و مردان هر کدام با شرایط جسمانی و صفات روحی خود شایستگی انجام کاری را دارند و خواهان شغلی با شرایط متناسب خویش می باشندکه به تنهایی حق کار و تملک دارند.
اصل دوم: مشاغل ممنوعه برای زنان در اسلام؛ زنان با تمام آزادی که اسلام برای آنان قائل شده است در مورد اشتغال به سه مورد مستثنی شده اند و این هم به این علت است که در این موارد، تکلیفی بر دوش آنان گذاشته نشده است. این مشاغل عبارتند از: 1. قضا، 2. جهاد، 3. افتاء .
1. قضاوت یک تکلیف دینی است و نه یک کار اجتماعی که در این مورد به زنان اجازه این امر داده نشده است، مهمترین دلیل آن ممکن است عاطفه و دلسوزی زنان باشد که موجب دلسوزی در حال متهم گشته و او را از انجام حکم دین باز دارد. البته زنان حق شهادت دادن در دادگاه را دارا می باشند و حتی برخی فقهای ما نیز در مورد قضا،نظرات متفاوتی دارند.
2. در مورد جهاد، زنان وظیفه جهاد ابتدایی را ندارند یعنی اگر جهاد به قصد گسترش اسلام و جغرافیای اسلامی باشد (که با حضور و فرمان امام باید صورت بپذیرد) فقط مردان حق شرکت را خواهند داشت و این وظیفه از دوش زنان برداشته شده است. ولی در نوع دیگری از جهاد که جهاد دفاعی است و برای دفاع از اسلام و مقابله با تجاوزات کفار و دشمنان اسلام انجام می پذیرد بر تمام افراد جامعه از جمله زنان واجب کفایی است که از میهن اسلامی خود دفاع کنند.
3. افتاء نیز از اموری است که زنان مکلف به انجام آن نشده اند. و مرجعیت دینی خاص با شرایط خاص خود را می طلبدو فقط فقهای ذکور، حق مرجعیت خاص دینی را دارا می باشند.
تفاوتی که در این مورد میان اسلام و غرب وجود دارد این است که غرب به زن به عنوان یک وسیله تبلیغاتی و سیاسی در محیط کار و جامعه برای کسب منافع بیشتر می نگرد. ولی اسلام و کشور اسلامی ایران با حفظ کرامت انسانی زنان، می خواهد کارهایی را که متناسب با شرایط و روحیات درونی و بیرونی آنان است به آنان واگذار کند که نام این کار یک تقسیم منطقی است نه یک تبعیض ارزشی.
اصل سوم: شرایط واگذاری کار به زنان در اسلام؛ در اسلام به چهار نکته اساسی در مورد شرایط اشتغال زنان اشاره شده است که عبارتند از:
1. مصلحت جامعه: در واگذاری شغل به زنان باید دقت کرد که چه پیامدهایی در جامعه خواهد داشت. ایا تأثیر مثبت و مفیدی دارد و به حرکت جامعه به سوی پیشرفت کمک می کند و یا تأثیر منفی و مخربی خواهد داشت و موجب رکود و تزلزل اخلاقی در جامعه خواهد شد.
2. مصلحت خانواده: از آنجا که قداست و استواری خانواده در جامعه اسلامی بسیار با ارزش و مهم می باشد و باید از آن پاسداری کرد، اشتغال زنان و مادران در خارج از خانه نیز باید در راستای تحقق این اصل قرار گیرد نه اینکه باعث تزلزل خانواده گردد، که اگر چنین شود، اشتغال زن با اشکال روبرو است.
3. شرایط و مسائل فردی: در واگذاری شغل به زنان باید به مصالح شخصی او نیز توجه شود که ایا زن با انتخاب این شغل توانایی انجام آن را داردیا خیر؟
یا با این شغل رشد می یابد یا دچارعقب ماندگی میشود. و ایا این شغل با توانمندی ها و قابلیتهای او سازگار است یا خیر؟
4- لحاظ کردن اولویتها در واگذاری کار به مرد و زن: در واگذاری کار به افراد باید به راندمان کاری و امکانات و توانایی های افراد توجه شود که ایا زن متناسب تر است یا مرد که این بستگی به شرایط شغلها دارد در برخی از شغلها از قبیل معلمی در آموزش و پرورش و یا پرستاری در بخش بهداشت، زن مناسب تر از مرد عمل می کند و در برخی دیگر از شغلها نیز مانند باربری، مکانیکی، آهنگری ،کار ساختمانی و از این قبیل، مردها متناسب تر از زنان نشان میدهند. البته نکته دیگر در این مورد توجه به بیکاری افراد در مشاغل گوناگون می باشد، که بیکاری کدام گروه از افراد ضررهای بیشتری را به دنبال خواهد داشت.
در مجموع اگر این چهار نکته مورد توجه واقع شود، اشتغال زنان در جامعه نه تنها مشکلی را ایجاد نمی کند بلکه منفعت جامعه را بیشتر خواهد کرد.در پایان این بحث به دو اصل از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی اشاره می کنیم.
اصل 20 قانون اساسی:«همه افراد ملت اعم از زن و مرد، یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.»
اصل 28 قانون اساسی:«هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست، برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید».17
کار از دیدگاه قرآن
اگر نگاهی به قرآن مجید، این کتاب آسمانی انسان ساز بیندازیم، خواهیم دید که در بیش از پانصد آیه به تلاش و فعالیت در ابعاد مختلف آن اشاره و سفارش و تأکید فرموده است. سعادت، پیشرفت و زندگی طیب و پاکیزه انسان را در دنیا و آخرت، مرهون کار خوب می داند و برای دست یابی به آن تفاوتی بین زن و مرد قائل نیست.
مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذکَرٍ أو اُنثی و هو مؤمنٌ فلَنُحیینهُ حیوةً طََیِّبةً و لنجزِیَنَّهم أجرَهم بأَحسَنِ ماکانوا یعملون.
هر کس کار شایسته ای انجام دهد خواه مرد باشد یا زن، در حالیکه مؤمن است، او را به حیاتی پاک، زنده می داریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می دادند، خواهیم داد.18
آثار مثبت اشتغال زن:
آثار فردی کار در زندگی دنیا
1. کسب درآمد
شاید نخستین اثر در انجام کار این است که به واسطه ی کار بتواند نیازهای خود را تامین کند. انسان، نیازمند آفریده شده است و برای غذا، پوشاک، مسکن باید از طبیعت بهره گیرد. محصول طبیعت همیشه آماده ی مصرف نیست؛ گرچه برخی محصولات این گونه هستند. حتی بهره گیری از میوه های جنگلی نیز به چیدن و … نیاز دارد؛ بنابراین در بهره مندی از طبیعت، لازم است کم یا زیاد انجام داد. بسیاری از مردم یا شاید تمام کسانی که کار می کنند، این انگیزه و هدف را دارند و اثر کار ـ اگر شخصی بتواند به حد کافی درآمد کسب کند ـ عدم نیاز به دیگران خواهد بود. در متون دینی هر گاه کسی با همین قصد سراغ کار رود تا نیاز خود را برطرف سازد، کار او عبادت شمرده می شود. طبق دیدگاه فقهی ، کار برای تامین معاش واجب است. انسانی که در راه کسب درآمد برای تامین زندگی سختی می بیند، خداوند به او ثواب می دهد و پیامبر گرامی اسلام (ص) بر چنین دستی بوسه می زند. از امام صادق (ع) نقل شده که وقتی پیامبر(ص) از جنگ تبوک بازگشت، سعد انصاری به استقبال حضرت آمد و پیامبر با او مصافحه کرد و دید که دست او زبر و خشن است. فرمود: به دستت چه آسیبی رسیده است؟ گفت: با طناب و بیل کار می کنم و درآمد آن را به مصرف خانواده ام می رسام. حضرت دست او را بوسید و فرمود:
هذه ید لا تمسّها النار؛
این دستی است که آتش جهنم به آن نمی رسد.
کسب درآمد فقط برای تامین ضروریات زندگی نیست؛ بلکه شخص می تواند برای خود و خانواده اش، هر آن چه را لازم دارد و به مرحله اسراف نمی رسد، تهیه کند. پیامبر (ص) فرمود:
از سعادت های مسلمان، داشتن منزلی بزرگ، همسایه صالح و وسیله ی سواری مناسب است.
از امام صادق (ع) نیز نقل شده است: هر چه برای خرید عطر بپردازی، اسراف نیست.
و نقل شده که مخارج مربوط به عطر پیامبر اکرم (ص) بیش از مخارج خوراکی او بود.
2. عزّت و شخصیّت یافتن
یکی از آثار کار، عزیز شدن فرد است. شخص با کار کردن، نیاز خود را بر طرف می سازد و به دیگران نیازمند نمی شود. امام صادق (ع) به یکی از یاران خود که در رفتن به محل کسب و کار خویش تاخیر کرده بود، فرمود:
اغد الی عزّک؛ صبح دم در پی عزت خود {کار و کسب} برو.
پیامبر (ص) فرمود: اگر کسی هیزم جمع کند و بر دوش بگیرد و آن را بفروشد و نیاز خود را برطرف سازد بهتر از این است که از دیگران درخواست کند.
مومن نباید به بیت المال چشم امید داشته باشد. باید با کار و تلاش شخصیت خود را حفظ کند. درخواست کمک از بیت المال نیز عزّت و شخصیت فرد را از بین می برد. یکی از یاران پیامبر(ص) که در سختی به سر می برد، نزد حضرت رفت تا کمک بخواهد. پیامبر (ص) فرمود: هر کس از ما چیزی بخواهد، به او می دهیم؛ ولی اگر به دنبال کسب و کار برود، خدا او را بی نیاز می کند.
مرد سه بار نزد حضرت رفت و همان سخنان را شنید؛ سپس کلنگی عاریه کرد و از کوه مقداری هیزم آورد و در ازای مقداری آرد فروخت و همچنان ادامه داد تا اموالی فراهم ساخت.
زکات و کمک دولتی به کسی اختصاص می یابد که توانایی کار کردن و تامین معاش خود را نداشته باشد. امیر مومنان (ع) فرمود: تجارت پیشه کنید که با آن از مردم بی نیاز می شوید.
3- رشد عقلانی
کار، وسیله کسب تجربه ی انسان است و بر رشد عقلانی و اجتماعی او می افزاید. امام صادق (ع) فرمود:
ترک التجارة ینقص العقل؛ رها کردن تجارت عقل را کاهش می دهد.
التجارة تزید فی العقل؛ تجارت عقل را رشد می دهد.
مورد این روایات، تجارت است. و به ظاهر منظور از آن کسانی هستند که تجارت را رها کرده بودند. ممکن است حضرت درصدد بیان خواص این شغل بوده، نه این که دیگر مشاغل باعث افزایش عقل نمی شود. اصولا تفکرات انسان در جریان کار و عمل شکل می گیرد و بر حسب آن چه انجام داده است، درباره آینده تفکر می کند. اگر انسان از محیط عمل جدا باشد، مسائل جدید برای او رخ نمی دهد و نمی تواند زمینه رشد علم را فراهم کند.
انسان، با کار و تلاش در تعامل با طبیعت قرار می گیرد. قوانین آن را درک و رمزهای آن را کشف می کند. این تعامل باعث رشد عقلانی بشر می شود. در مقام عمل، اموری را درک می کند که بدون آن برای او قابل درک نبود. عمل و کار، مدرسه ی شناخت و تجربه است و باعث توانایی او بر طبیعت می شود. با تجربه و کار، علم فراوانی به بشر هدیه شده و انسان ها در طول تاریخ از تجارب همدیگر بهره برده اند. رشد عقلانی فرد بر جامعه نیز اثر خواهد گذاشت. با رشد عقل افراد، جامعه به تکامل می رسد و همه ی این ها در اثر کار است. انسانی که از کار به دور است، هیچ گاه تجربه به دست نمی آورد و درک او را از واقعیت ضعیف خواهد ماند. راه های رسیدن به هدف را پیدا نمی کند و از قافله ی تکامل عقب افتاد. کار، عقل اقتصادی انسان را رشد می دهد و افراد بسیاری توانستند با کار و تجربه، راههای کسب درآمد را بیابند و رشد اقتصادی را برای جامعه خود به ارمغان آوردند.
4- کسب آرامش روحی
انسان، با کسب درآمد، از نظر روحی آرامش می یابد؛ زیرا فرد نیازمند از نظر روحی در اضطراب و نگرانی است. پیامبر (ص) فرمود:
انسان هر گاه نیازهای خود را تامین کند، آرام می گیرد.
از امام رضا(ع) نیز نقل شده است: انسان آن گاه که مواد خوراکی سالانه اش را تامین کند، آرامش می یابد.19
هر چند در جوکارگری یا برخی مشاغل کم درآمد اولویت شغل زن به علت فشار اقتصادی است، لیکن در سایر موارد کسب موقعیتهای علمی، تخصص و اجتماعی از دیگر عوامل گرایش زنان به بازار کار است. فعالیت زنان در بیرون از خانه باعث تقویت حس اعتماد به نفس و استقلال و افزایش قدرت تصمیم گیری و برخورد مناسب با رویدادها و حوادث زندگی شده و اثر مطلوب بر روابط خانوادگی برجا می گذارد. در واقع زنان با کار و فعالیت اجتماعی، قدرت خلاقیت، کارآیی و استقلال بیشتری می یابند و بهتر می توانند در برابر مشکلات خانه و محیط کار تصمیم گیری و مداخله نمایند. همچنین در سالهای میانه ازدواج که فرزندان بزرگ شده یا خانواده را ترک می گویند، اشتغال در سلامت روانی زن اثر مثبت دارد20
5- سلامت جسم و نشاط روحی
از دیگر آثار کار، برخورداری شخص از سلامت و نشاط جسمی است. بیکاری و عاطل بودن باعث استراحت بیش از حد و پدید آمدن روحیه ی خمودی و یأس و افسردگی در شخص می شود. با کار، اعضای انسان توان خود را بروز می دهد. امیرمؤمنان (ع) فرمود:
مَن یعمل یزدَد قوة؛ هر کس کار کند، توان او افزوده می شود.
من یقصر فی العمل، یزدَد فترة؛ هر که در عمل کوتاهی کند، سستی و ناتوانی او افزوده می شود.
امام صادق (ع) به مفضل فرمود:
اگر تمام نیازهای مردم تامین می شد، از زندگی لذت نمی بردند. اگر انسان مدتی در مکانی ساکن شود و همه ی نیازهای او فراهم باشد، از بیکاری خسته می شود و مایل است خود را مشغول کند.
بطور کلی باید گفت هر چه زنان هم بیشتر وارد عرصه اجتماعی شوند، به همان نسبت بحران هویت فردی و اجتماعی، افسردگی و انزواگرایی، بیزاری از نظام کنترل اجتماعی، بی اعتمادی و بدبینی به قوانین و قواعد حاکم بر جامعه در این قشرنیز کاسته خواهد شد.
آثار اجتماعی کار در زندگی دنیا
1- تأمین همه ی نیازهای اجتماع
افراد جامعه با کار می توانند نیازهای همدیگر را تامین سازند، زیرا هر یک به تنهایی نمی تواند تمام نیازهای خود را برطرف کند. 21اکنون به اقتضای مصالح اجتماعی یا ضرورتهای مربوط به اقتصاد خانواده، بسیاری از زنان همدوش با مرد و گاهی بیش از او در خانه از خانه عهده دار شغل و حرفه هستند. 22
2- رفع فقر و تأمین اجتماعی نیازمندان
با کار و تلاش، فقر فرد دفع می شود. کسب درآمد باعث می شود فرد بتواند به دیگران کمک کند. فرد باید در بُعد اجتماعی مفید و مؤثر باشد. در روایات بسیاری آمده است که حضرت امیرمؤمنان با کار خود، باغ و چاه و قنات پدید می آورد و آنها را برای مردم و کمک به نیازمندان وقف می کرد.همچنین بردگان بسیاری را با کار و درآمد خود آزاد ساخت.
امام باقر(ع) می فرماید: هر کسی برای بی نیازی از مردم و تلاش برای رفاه خانواده و مهربانی و خیرخواهی به همسایه در طلب مال و امکانات زندگی برآید، روز قیامت در حالی که صورتش همچون ماه شب چهارده درخشان است، خداوند را ملاقات می کند.
در این حدیث بر کمک به همسایه به صورت هدف مهم تلاش و کار اقتصادی تکیه شده است. مردی به امام صادق (ع) گفت: سوگند به خدا! ما طالب دنیا هستیم و دوست داریم دنیا به ما روی آورد. حضرت فرمود:
می خواهی با آن چه کنی؟ گفت: با آن به وضع خود و خانواده رسیدگی کنم، صله ی رحم انجام دهم، صدقه بدهم و حج و عمره به جای آورم. فرمود: این طلب دنیا نیست؛ بلکه طلب آخرت است.
از روایات متعددی که درباره ی حقوق مؤمن بر مؤمن رسیده است، کمک به دیگران استفاده می شود. امام صادق (ع) فرمود:
مسلمان برادر مسلمان است. حق مسلمان بر برادر مسلمانش آن است که سیر نشود و برادرش گرسنه بماند، سیراب نشود و برادرش تشنه باشد و از پوشاک بهره مند نباشد و برادرش بی بهره بماند.
مؤمن که در اجتماع زندگی می کند، باید حقوق دیگر افراد را به جای آورد و از جمله این حقوق آن است که در امور مالی با او مواسات داشته باشد و هنگام استفاده از امکانات مالی او را دریابد.23
3- ارتقاء سطح فرهنگی خانواده
اشتغال و حضور اجتماعی زن و تعامل و ارتباط با افراد مختلف در محیط کار و کسب تجربیات، بینش وی را در مسایل ارتقاء داده و موجب بالا رفتن قدرت برنامه ریزی ، تصمیم گیری و اداره بهتر امور در خانواده می شود. این امر در رشد بینش اجتماعی همه اعضای خانواده موثر بوده و درک آنان از تحلیل منطقی امور گوناکون را تعمیق می بخشد.24
4- گسترش اخلاق اجتماعی و کاهش مفاسد
یکی از انگیزه ها و آثار مهم کسب درآمد، توانایی شخص در کمک به دوستان و دعوت از آنها و ارتباط با بستگان و همسایگان است؛ هر چند نیازمند و فقیر نباشند. اگر شخصی توان مالی نداشته باشد، برای او امکان پذیرایی دوستان نیست و نمی تواند با بذل هدیه بین آنان که اختلاف دارند، دوستی برقرار کند و از درآمد در جهت گسترش اخلاق اجتماعی بهره برد.افزون بر آن شرکت در کار جمعی، باعث تقویت روحیه ی تعاون و همکاری شخص می شود؛ یاری کردن به دیگران را در محیط کار فرا می گیرد، و ایثار و از خود گذشتگی و کمک به زیر رست را می آموزد و روحیه کبر و خودخواهی او در برخورد با افراد تعدیل می شود.
از سوی دیگر، بیکاری، منشأ بحران اخلاقی فرد و اجتماع است. در فرد بیکار، زمینه ی تمایل به فساد فراهم است. نفس آدمی اگر به کاری مشغول نشود، انسان را به خودش مشغول می کند و در پی افکار و خیالات باطل می کشاند. امروزه جوامع انسانی به پدیده اشتغال نیروی کار فقط از بُعد اقتصادی توجه نمی کنند، زیرا بحران بیکاری، زمینه ی مفاسد گوناگون اجتماعی از قبیل اعتیاد، سرقت، اعمال ضد اخلاقی و تعرّض به زنان، قمار و استفاده از نوشابه های الکلی را فراهم می سازد و بخش مهمی از درآمد خانواده ها صرف پر کردن ساعت فراغت فرزندان می شود. از امیرمؤمنان (ع) نقل شده است:
سستی و تنبلی، کلید غم و بدبختی است و نیازمندی و فقر با ناتوانی و تنبلی همراه و ثمره ی آن نابودی و بدبختی است. آن که طلب و تلاش نکند، چیزی نمی یابد و به فساد کشانده می شود.
5- افزایش توان اقتصادی جامعه
هرگاه بخش های اساسی جامعه به کار اشتغال داشته باشند، اقتصاد جامعه رشد و شکوفایی خواهد داشت، تولید و درآمد ملّی افزایش می یابد؛ درآمد دولت به جهت مالیات ها فزونی می گیرد و امکان ارائه ی خدماتی عمومی به مردم فراهم می شود.
نیروی کار با بکارگیری سرمایه، باعث تولید جامعه می شود. با بیکاری نیروی کار، سرمایه ی بالقوه یا بالفعل معطل می ماند و بنیه ی اقتصادی جامعه ضعیف می شود. هر چه تولید بیشتر شود، امکان برخورداری دولت از مالیات های مردمی افزایش می یابد و آبادی جامعه صورت می گیرد. در نامه ی امام (ع) به مالک اشتر آمده است که «اگر وضع مالیات دهندگان اصلاح شود، دیگر افراد جامعه هم به سامان می رسند و باید فکر حاکم اسلامی به آبادی و گسترش تولید، بیش از جمع آوری مالیات باشد و گرنه کشور و مردم به نابودی کشانده می شوند». افزایش توان اقتصادی جامعه بدون شک ار آثار کار برای شخص مسلمان در رو آوردن به آن است، به همین جهت هر گاه جامعه به کاری احتیاج داشت، شخص باید این گونه «واجبات نظامیه» را انجام دهد و از تلاش خود در این زمینه خودداری نکند. گاه، تلاش در انجام مشاغل موردنیاز جامعه، واجب می شود.
امروزه جایگاه نیرو و سرمایه ی انسانی در رشد و توسعه ی اقتصادی از مباحث مهم و کلیدی اقتصاد کلان و توسعه به شمار می رود. در دیدگاه دینی، انسان نه تنها در کار خود باید به فکر دیگر انسان ها و جامعه باشد، بلکه اگر از ثمره ی کار او حیوانات هم استفاده کنند، نزد خداوند مطلوب است و برای او پاداش آخرتی خواهند نوشت. کمک به عمران و حیات طبیعت و محیط زیست، ارزش والایی دارد. از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمود:
مسلمانی که نهالی بکارد یا زراعتی به عمل آورد و از آن، انسان یا پرنده یا حیوان سواری استفاده کند، در نامه ی اعمال او ثواب صدقه نوشته می شود.
آبادی زمین، هدف اجتماعی کار اقتصادی شخص است؛ زیرا با آبادی زمین افراد اجتماع از آن برخوردار می شوند.بر اساس حدیث بی نظیری از پیامبر اسلام(ص) آبادی و حفظ محیط زیست اعتبار بسیار والایی دارد. اگر از ثمره ی کار انسان، کسی بهره نبرد و حیوانی هم استفاده نکند ولی زمین آباد شود، انگیزه ی بسیار خوبی برای مؤمن پدید می آید تا از کار دست نکشد. فرمود:
هرگاه نهال خرما جهت کاشتن در دستتان بود و قیامت برپا می شد، اگر قادر بر کاشت آن تا وقوع قیامت بودید، آن را بکارید.
آبادی زمین برای انسان مطلوبیت دارد؛ اگر چه کسی از آن بهره نبرد. این کلام نورانی به مقدار فراوانی انگیزه ی حفظ محیط زیست را در انسان فزونی می دهد و انسان را به کار و تلاش به ویژه کار کشاورزی ترغیب می کند. روایتی دیگر از امام صادق (ع) نقل شده که به هشام صیدلانی فرمود:
هر گاه دیدی دو سپاه با هم می جنگند {جنگ در گرفته و وضعیت بحرانی است } در آن روز طلب روزی را ترک مکن.25
6- افزایش رفاه خانواده
نیاز روزافزون اعضای خانواده به استفاده از وسایل و امکانات موجود فرهنگی، ارتباطی، آموزشی، تفریحی مستلزم صرف هزینه ای قابل توجه است. در خانواده هایی که زن و مرد هر دو شاغل هستند، امکان تهیه و برخورداری از این وسایل که در پیشرفتهای علمی و تحصیلی فرزندان نیز موثر است ، بیشتر وجود دارد.
7- بهبود موقعیت فرزندان
زنان شاغل به دلیل حضور در صحنه های مختلف، روشهای برخورد با مسایل مربوط به فرزندان را بیشتر آموخته اند و حساسیت آنان نسبت به وضعیت تحصیلی و تربیتی فرزندانشان بیش از زنان خانه دار است. هرچند حضور آنان درخانه کمتر می باشد. فرزندان زنان شاغل نیز به دلیل موقعیت خاص خانه آموخته اند که اتکای آنان به استفاده از حداکثر آموزش در محیط آموزشگاه باید بیشتر باشد.
8- بهره مندی جامعه از توان و تخصص افراد
استفاده از دانش و تخصص زنان در بخشهای مختلف و پرداختن به کار بیرون از منزل نه تنها موجب بهره وری از منابع نیروی انسانی است، بلکه پاسخ به برخی نیازمندیهای افراد جامعه است. بسیاری از خانواده های ترجیح می دهند برای درمان یا مسایل آموزشی فرزندان خود به متخصصین زن مراجعه کنند.بویژه در مشاغلی از این قبیل آموزش و تخصص و ارائه خدمات نه تنها یک نیاز اجتماعی است، بلکه ممکن است ضروری و در حد واجب کفایی باشد. 26بنابراین با توجه نیازهای اجتماعی نمی توان همه زنان را از به عهده گرفتن مشاغلی در خارج از خانه معاف دانست به ویژه مشاغلی که منحصرا باید در اختیار زنان باشد. 27
9- کاهش نرخ باروری
آزمونهای آماری همبستگی قوی اشتغال زنان و میزان باروری و تعداد فرزندان را به اثبات رسانده است. چنانچه در مورد زنان شاغل تعداد فرزندان به نحو محسوسی کمتر از زنان خانه دار است.به عبارتی دیگر ، مشارکت زنان در بخشهای اقتصادی و امور خارج از خانه تاثیر قابل توجهی بر تصمیمات مربوط به باروری آنها بر جای گذاشته است بدان مفهوم که باروری مطابق با شرایط کاری و اشتغال تنظیم گردیده است.28
آثار کار در آخرت
1- بخشش گناهان
کار اقتصادی شخص را از مغفرت الاهی بهره مند می کند.پیامبر (ص) فرمود:
آنکه زندگی اش در راه کسب حلال می گذرد، مورد مغفرت الاهی است.
برخی از گناهان با نماز و صدقه پاک و جبران می شود. یاران گفتند: چه چیز آن را پاک می کند؟ فرمود: تلاش در کسب روزی.
در این روایات به نیّت شخص اشاره ای ندارد؛ بنابراین ثواب کار به قصد الاهی منوط نیست. کافی است که شخص برای تامین خانواده خود از راه حلال بکوشد. در مقابل آن، کسب از راه حرام، شخص را به دوزخ می فرستد.
2- حفظ و یاری دین فرد
انسان اگر بخواهد دیندار واقعی باشد و در معنویت پیشرفت کند نمی تواند از نعمت های دنیا و نیازهای دنیایی خود چشم بپوشد. مؤمن در پی کسب خیر دنیا و آخرت است:« آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة» و خیر دنیا، همان برخورداری از معیشت مناسب است. در روایات متعددی آمده است که ثروت، یاور بسیار خوبی برای کسب آخرت و دین داری و تقوا است. پیامبر (ص) فرمود:
خداوندا! به نان ما برکت ده و بین ما و نان جدایی مینداز. اگر نان نباشد، از انجام نماز و روزه و دیگر واجبات الاهی محروم خواهیم بود.
3- برخورداری از ثواب و محبت الاهی
در روایات، ثواب فراوانی برای کار و کسب مؤمن بیان شده است. پیامبر (ص) فرمود:
عبادت هفتاد قسمت است، برترین قسمت آن کسب حلال است.
کسی که از تلاش و زحمت و کار، روزی خود را به دست می آورد، از پل صراط همچون برق می گذرد؛ و خداوند با نظر لطف و مهربانی با او برخورد می کند و هیچ گاه او را عذاب نخواهد کرد.
خداوند آن که را اول صبح در پی روزی برود، دوست می دارد.
بی تردید، مؤمن جویای آخرت به دنبال کسب ثواب و رضوان الاهی خواهد بود و آن انگیزه مهمی برای او است. اثر مهم این ویژگی آرامش خاطر مؤمن است. آن گاه که به دنبال روزی با سختی و تحمل مشقت روز را سپری می کند، اگر کسب حلال را پیشه خود ساخته باشد، شب هنگام احساس می کند، روز را همچون مجاهدان در راه حق گذرانده و به آن چه وظیفه داشته عمل کرده است. نشاط روحی حاکم بر مؤمن قابل اندازه گیری و مقایسه با شادی کسب مال نیست. حاکمیت این فرهنگ باعث آسان شدن سختی ها و برطرف شدن غم ها می شود. چه زیبا است که خداوند به آهنگری، کشاورزی، خیاطی، خرید و فروش، کارگری، و به هر نوع کار سالم همچون عبادت می نگرد و به آن پاداش قطعی می دهد؛ از این رو است که کارگران؛ محبوب الاهی و کشاورزان، گنج های مردم زمین هستند.29
راهکارهای نهادینه کردن مشارکت زنان
1. به نقاط مثبت و ظرفیتهای وجودی زن توجه کنیم و تصمیم گیری و مدیریت او را محدود نکنیم و توجه بیشتری به نقش او در خانواده و تصمیمگیریهای خانوادگی نماییم.
2. بایستی در برنامهریزی ها و اقداماتمان در نظام اداری، برای زنان فعالیتهایی را در نظر بگیریم که در آنها مؤثرتر، کارآمدتر و موفق تر باشند زیرا امروزه با این روند حضور زنان در عرصه اشتغال نه تنها برابری و عدالت در مورد زنان تحقق پیدا نکرده است بلکه زمینه استثمار مضاعف را نیز فراهم آورده است. زیرا به اشتغال زنان، از دریچه نوعی اشتغال ارزان قیمت نگریسته می شود چون زنان در سطح دستمزد کمتری از مردان حاضر به کار می شوند.
3. زنان خود نیز می توانند با ایجاد سازمانهای غیر دولتی خیر خواهانه، گام بزرگی را در زمینه مشارکت برداشته و بسیاری از خوبیها و حرکتهای انسانی را در جامعه نهادینه کنند.
4. از طرف دیگر دولتمردان کشور ما نیز بایستی با سیاستگذاریهای خود فضای لازم را برای بوجود آمدن چنین سازمانهایی فراهم کنند؛یعنی از یک طرف سازمانهای مردمی ایجاد شود و از طرف دیگر نظام اداری، زمینه های پشتیبانی و حمایتهای حقوقی، سیاسی و اجتماعی را فراهم کند.
پیشنهادات :
1. جلوه دادن زنان خانه دار به عنوان افراد ناآگاه، کم سواد، بیکار و وابسته به شوهر، بی توجهی به باورها و توانایی های زنان (یعنی نیمی از اقشار جامعه) می باشد. زن باید جایگاه واقعی خود را بیابد و این مهم باید در کتب درسی و رسانه های گروهی مختلف به ویژه تلویزیون مورد توجه واقع شود.
2. باید زمینه لازم را جهت ارتقاء زنان به سطوح بالای شغلی فراهم کرد.
3. باید آگاهیهای لازم به شوهران در مورد اشتغال زنان و تأثیرگذاری آن بر بنیان های اقتصادی و فرهنگی خانواده داده شود.
4.باید زنان خانه دار را با هدف تأمین آتیه آنان در دوران از کار افتادگی، کهولت و بیسرپرستی (طلاق و یا فوت همسر) بیمه نمود.
5. باید حداقل در برهه ای از زمان – به عنوان عامل انگیزش – مدیریت و هدایت برنامه ها و پروژه های رشد وتوسعه به زنان شایسته و متخصص و کارآمد واگذار شود.
6. با توجه به اهمیت مساوات و عدالت اجتماعی و اقتصادی، باید با مصوبه های قانونی از قدرت و نیروی خلاق زنان به عنوان نیمی از نیروی کار و منابع انسانی، استفاده کامل نمود.
7. باید با آگاهی و آموزش مدیریت مشارکت به شوهران و فرزندان آنان، بار سنگین اداره امور خانه و تربیت فرزندان را سبک نمود.
8. باید باورها و پندارهای غلط جامعه را در مورد استعداد و اشتغال زنان و اینکه مرد بر مبنای جنسیت، استعداد و توانایی بیشتری برای به عهده گرفتن مشاغل سطح بالا دارد، اصلاح گردد.
9. محدودیتهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای آزاد سازی فعالیتهای زنان را باید از بین برد.30
نتیجه گیری:
با توجه به آنچه گفته شد «کار عبارت از آن فعلی است که با مشقت باشد» و بر اساس طرح طبقه بندی مشاغل در ایران ،اشتغال در یکی از هشت گروه (امور آموزشی و فرهنگی و هنری، اداری و مالی، امور اجتماعی، بهداشتی و درمانی، خدمات، کشاورزی و محیط زیست، فنی و مهندسی و فنآوری داده ها) تقسیم می گردد.
از آنجا که اشتغال زنان در جامعه نه تنها مشکلی را ایجاد نمی کند بلکه منفعت جامعه را به دنبال دارد ولی وجود تبعیض در بازار کار، موجب کاهش کارآیی نیروی فعال و ایجاد محدودیت اشتغال زنان و نهایتا کاهش رشد اقتصادی است.بر این اساس شورای عالی انقلاب فرهنگی ، سیاست هایی را برای اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران تدوین کرد تا زنان بتوانند از قابلیت ها و توانایی های خود برای پیشرفت جامعه اسلامی استفاده مطلوب نمایند.
مسأله اشتغال از جمله منزلتهايى می باشد كه دين اسلام، انسانها را بدان ترغيب نموده است و به حمايت از زنان می پردازد؛ مشروط بر اينكه آن شغل با مصالح فردى و اجتماعى زن در تعارض نباشد وبه سست نمودن اركان اصلى خانواده نينجامد و او را از آسيبهاى اجتماعى حفظ نمايد و با مقتضيات روحى و لطافت و ظرافت جسمى او متناسب باشد.
نهایت این که اشتغال زنان آثار مثبتی چون ارتقاء سطح فرهنگی خانواده، گسترش اخلاق اجتماعی و کاهش مفاسد، افزایش رفاه خانواده، بهبود موقعیت فرزندان و … را به دنبال دارد،بنابراین باید به نقاط مثبت و ظرفیتهای وجودی زن توجه نموده و زمینه لازم را جهت ارتقاء زنان به سطوح بالای شغلی فراهم کرد.
پی نوشت ها:
1. شریف، قریشی، کار و حقوق کارگر، مترجم ادیب لاری، محصل یزدی، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم،1366
2. دکتر محمد، معین، فرهنگ فارسی معین، انتشارات نامن، جلد 3، چاپ دوم، 1386
3. شریف، قریشی، کار و حقوق کارگر، مترجم ادیب لاری، محصل یزدی
4. مهدی، اختر محققی، انواع مشاغل و نحوه تقسیم بندی آنها، مجله حدیث زندگی، 1385، شماره 30، حوزه.نت
5. محمود، اکبری، زندگی شیرین، انتشارات گلستان ادب، 1382، ص 114
6. نادیا، مدنی پور، نگاهی به اشتغال زنان، مجله پیام زن، 1385، شماره 173، حوزه.نت
7. محسن، قدیر، اشتغال زنان از منظر اسلام و غرب، شمیم یاس، 1383، شماره 19، حوزه.نت
8. علامه سید محمد حسین فضل الله، مترجم مجید مرادی، بوستان کتاب، 1383،ص 66
9. محسن، قدیر، اشتغال زنان از منظر اسلام و غرب
10. زهرا، نساجی، فصلنامه درسهایی از مکتب اسلام، شماره 6، حوزه.نت
11. سید مشتاق الحلو، زن در اسلام(پرتوی از اندیشه شهیده بنت الهدی صدر) نشر عابد، 1380
12. زهرا، نساجی، فصلنامه درسهایی از مکتب اسلام
13- محمد رضا، جلیلی، جایگاه زن در اسلام و یهودیت، دیبا، 1383، ص 185
14-مهدی، مهریزی، زن در اندیشه اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1381،ص 79
15-نساء/32
16- زهرا، نساجی، فصلنامه درسهایی از مکتب اسلام
17-مقداد، محمدی، اشتغال زنان و نقش آن در توسعه کشور، مجله دانش پژوهان، 1385، شماره 9، حوزه.نت
18- آیة الله حسین، مظاهری، اخلاق و جوان، جلد اول، انتشارات شفق، چاپ 3، 1379، ص 175
19-مجید، مرادی، کارو دین، کانون اندیشه جوان، 1387،ص 35
20-معصومه، بیات، اشتغال و تأثیر آن بر نقش زنان در عرصه خانواده و اجتماع، سایت زاهدان
21- مجید، مرادی، کارو دین، کانون اندیشه جوان، 1387،ص 40
22- محمد علی ، سادات، راهنمای همسران جوان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ پنجم، 1379، ص 144
23- مجید، مرادی، کارو دین، کانون اندیشه جوان
24- معصومه، بیات، اشتغال و تأثیر آن بر نقش زنان در عرصه خانواده و اجتماع
25- مجید، مرادی، کارو دین، کانون اندیشه جوان، 1387،ص 43
26- معصومه، بیات، اشتغال و تأثیر آن بر نقش زنان در عرصه خانواده و اجتماع
27- محمد علی ، سادات، راهنمای همسران جوان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
28- معصومه، بیات، اشتغال و تأثیر آن بر نقش زنان در عرصه خانواده و اجتماع
29- مجید، مرادی، کارو دین، کانون اندیشه جوان
30- مقداد، محمدی، اشتغال زنان و نقش آن در توسعه کشور، مجله دانش پژوهان
فهرست منابع
* قرآن کریم
13. اختر محققی، مهدی، انواع مشاغل و نحوه تقسیم بندی آنها، مجله حدیث زندگی، 1385، شماره 30، حوزه.نت
14. اکبری، محمود، زندگی شیرین، انتشارات گلستان ادب، 1382، ص 114
15. بیات، معصومه، اشتغال و تأثیر آن بر نقش زنان در عرصه خانواده و اجتماع، سایت زاهدان
16. جلیلی، محمد رضا، جایگاه زن در اسلام و یهودیت، دیبا، 1383، ص 185
17. سادات، محمد علی ، راهنمای همسران جوان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ پنجم، 1379، ص 144
18. فضل الله، علامه سید محمد حسین، مترجم مجید مرادی، بوستان کتاب، 1383،ص 66
19. قدیر، محسن، اشتغال زنان از منظر اسلام و غرب، شمیم یاس، 1383، شماره 19، حوزه.نت
20. قریشی، شریف، کار و حقوق کارگر، مترجم ادیب لاری، محصل یزدی، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم،1366
21. معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، انتشارات نامن، جلد 3، چاپ دوم، 1386
22. مدنی پور، نادیا، نگاهی به اشتغال زنان، مجله پیام زن، 1385، شماره 173، حوزه.نت
23. مشتاق الحلو، زن در اسلام(پرتوی از اندیشه شهیده بنت الهدی صدر) نشر عابد، 1380
24. مهریزی، مهدی، زن در اندیشه اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1381،ص 79
25. محمدی، مقداد، اشتغال زنان و نقش آن در توسعه کشور، مجله دانش پژوهان، 1385، شماره 9، حوزه.نت
26. مظاهری، آیة الله حسین، اخلاق و جوان، جلد اول، انتشارات شفق، چاپ 3، 1379، ص 175
27. مرادی، مجید، کارو دین، کانون اندیشه جوان، 1387،ص 35
28. نساجی، زهرا، فصلنامه درسهایی از مکتب اسلام، شماره 6، حوزه.نت
فرم در حال بارگذاری ...
نقش فقر در سست شدن بنیان خانواده
مدرسه علميه امام خمينی(ره)
عنوان:
نقش فقر در سست شدن بنیان خانواده
گردآورندگان:
مریم احمدنژاد، سمانه خدابنده، فریبا فکوری
بهار1390
چکیده
موضوع تحقیق؛ نقش فقر در سست شدن بنیان خانواده می باشد. فقر عبارت است از نیازمندی انسان، یا بی نصیب ماندن از چیزهایی که برای تأمین زندگی او و کسانی که تحت تکفل او هستند، کفایت کند.
درصورت کم توجهی خانوادهها به مسائل اقتصادی خود امکان روبرو شدن با معضل فقر بیشتر شده، چرا که در بسیاری از مواقع دیده شده که این خود عاملی است برای فروپاشی و سست شدن بنیان خانوادهها. در حالی که با دقت نظر بیشتری و با کار و تلاش و مدیریت صحیح امور اقتصادی میتوان جلوی فقر در خانوادهها را گرفت.
...
در این مقاله از متون دینی و کتب اجتماعی و اقتصادی استفاده شده، و روش گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای میباشد.که این منابع به روش توصیفی، تحلیلی می باشد.با توجه به این مسئله، به عوامل فقر از جمله؛ بیکاری، مدیریت ناصحیح امکانات مادی و آثاری که از خود برجای می گذارد همچون تأثیری که بر روی کج روی فرزندان داشته، اعتیاد و طلاق می باشد. و از جمله راه های جلوگیری از فقر؛ قناعت، میانه روی در معیشت و صله رحم بوده، که در این مقاله به آن ها پرداخته شده است.
کلید واژه:
خانواده، فقر، بیکاری، اعتیاد، قناعت.
مقدمه
با حمد و سپاس از ذات اقدس اله!
فقر در سست شدن بنیان خانواده بی تأثیر نبوده؛ چرا که پدیده شوم فقر از ناهنجارترین دردها در زندگی انسان است؛ هر انسانی که مال و مواد زندگی را در اختیار نداشته باشد، و افراد یا سازمان هایی نباشندکه دست او را بگیرند و زندگیش را تأمین کنند دست به گریبان فقر می-گردند.
انسان برای رفع نیازهای خود نیازمندکار و تلاش می باشد تابتواند مایحتاج خود و خانواده-اش را تأمین کند و موجب استحکام نظام اقتصادی خانواده خود گردد. درمقابل اگر به این امر کمتر پرداخته شود؛ خانواده ها دچار فقر اقتصادی شده و امکان کشمکش و درگیری از هم-پاشیدگی اعضای خانواده می شود و اثرات مخربی همچون بزه کاری فرزندان و یا طلاق را از خود برجای می گذارد و برای اینکه خانواده ها با این معضل روبرو نشوند نیاز هست که جلوی فقر را به طرقی گوناگون همچون، قناعت، میانه روی در معیشت و … گرفته شود.
و لیکن به این مسئله که فقر در خانواده ها چه اندازه می تواند مؤثر باشد، چندان پرداخته نشده، ضرورت اقتضاء می کند با هدف نشان دادن؛ اهمیت این مسئله و با پرداختن به علل و عوامل فقر، اثرات سوئی که از خود برجای می گذارد و راه های جلوگیری از فقر بررسی شود.
مقدمه
انسان موجودی نیازمند است که برای رفع نیازهای خود نیازمند تلاش و کوشش بوده، متأسفانه در برخی از خانواده ها به این امر چندان توجه ای نمی شود که آثار بسیاری از خود به جای می گذارند که از جمله آن آثار، فقیر شدن خانواده ها می باشد. که درواقع فقر عبارت است از نیازمندی انسان، بی نصیب ماندن از چیزهایی که برای تأمین زندگی او و کسانی که در تحت تکفل او هستند کفایت کند؛ به عبارت دقیق تر؛ فقر عبارت است از نداشتن چیزهایی که آدمی در زندگی به آن ها نیازمند است و ناقص یا اندک بودن امکانات که شکوفایی قابلیت آدمی و ظهور استعدادهای او به آن ها بستگی دارد. که این امر در بسیاری از مواقع باعث از هم پاشیدگی و سست شدن بنیان خانواده گردیده است.
عوامل فقر
فقر شامل عوامل گوناگونی است که از جمله آن عوامل؛ بیکاری، نداشتن مدیریت دخل و خرج و غیره. نسبت به مسائل اقتصادی می باشد که به تعدادی از آن عوامل اشاره می گردد:
بیکاری
با توجه به اینکه در اسلام به کار و کوشش، سفارش بسیاری شده است. بنابراین هر شخصی مسئول تأمین مخارج زندگی خود می باشد. چنانچه شخص اگر به فعالیت های اقتصادی کمتر بپردازد دچار عواملی از جمله بیکاری شده و چندان از موقعیت اجتماعی برخوردار نمی-باشد. اسلام این امر را مورد مذمت قرار می دهد و دارای معایب بسیاری می باشد.
الف) مذمت بیکاری
مشیت خداوند از حکمت او جدا نیست و همیشه روی حساب لیاقت ها و شایستگی ها است. این مسأله به معنی نفی عالم نمی باشد، چرا که عالم اسباب یعنی جهان تکوین، نیز خواست خدا و مشیت تکوینی خدا است،و هیچگاه از مشیت تشریعی او جدا نخواهد بود. به عبارت روشن تر اراده خدا در زمینه وسعت و تنگی روزی، مشروط به شرایطی است که بر زندگی انسان ها حکم فرماست، و تلاش ها و کوشش ها و اخلاص ها و فداکاری ها، و به عکس سستی و تنبلی و بخل و آلودگی نیت ها، نقش تعیین کننده ای در آن دارد، به همین دلیل قرآن مجید کراراً انسان را در گرو سعی و کوشش و تلاش و فعالیت خود شمرده، و بهره او را از زندگی به میزان سعی و تلاشش می داند. «وَ أَن لَّیسَ لِلإنسانِ إلّا مَا سَعَی».
اسلام دین کار و کوشش است و به رغم تبلیغاتی که گاهی از جانب مخالفان اسلام درباره تشویق روحیه دنیا گریزی و ترغیب به آخرت گرایی در این دین می شود و گریز از کار و کوشش را از نتایج این نگرش در میان مسلمانان می دانند، منابع دینی ما پر از روایاتی است که بر این امر تأکید فراوان کرده و آن را از بهترین و ارزشمندترین عبادت ها شمرده است.
در مذمت بیکاری و سربار جامعه بودن مطالب زیادی در مبانی اسلام گفته شده است اسلام نسبت به مفاسد زیانبار، تنبلی و بیکاری و عوارض آن بسیار هشدار داده است و انسان بیکار را مطرود، ملعون درگاه الهی معرفی کرده و انسان بیکار را سرباز جامعه دانسته و این عمل نه تنها برای شخص بیکار زیانبار است حتی جامعه را به هلاکت می رساند و استقلال یک ملت را خدشه دار میکند.
امام محمد باقر–علیه السلام- می فرمایند:
«إنّی َلأبغِضُ الرَّجُلَ أو أبغِضُ لِلرَّجُلِ أن یَکُنَ کَسَلاناً[کَسلانَ] عن أمرِ دُنیاهُ وَمَن کَسِلَ عن أمرِ دُنیاهُ فَهُوَ عن أمرِ آخِرتِهِ أکسَلُ».
«من از انسان هایی که نسبت به امور دنیای خود کسالت و بی حالی نشان دهند بیزارم، و هرکس در امور دنیای خویشتن کسالت و سستی به خرج دهد، بی-تردید در امور مربوط به آخرت خویش، کسالت بیشتری خواهد داد».
ب) معایب بیکاری
بیکاری و فقر تمامی ابعاد زندگی اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد، فرد بیکار به علت اینکه تولید کار نمی کند و احساس بی ارزشی می کند، ارزش هر انسانی به کاری است که عهده دار انجام آن است به همین دلیل است که وقتی یک روز کار مفیدی انجام نمی دهد، احساس بی ارزشی و بی فایده بودن می کند.
از طرفی وقتی فردی کاری ندارد و فقیر محسوب می شود احساس نشاط و شادابی هم ندارد. انسان به هنگام کار شور و شوق و انگیزه و نشاط بری ادامه زندگی پیدا می کند و احساس مفید بودن و سازندگی دارد درحالی که انسان بیکار و فقیر احساس بی ارزشی و حقارت پیدا می-کند، کار باعث افزایش منزلت اجتماعی و ارزش فردی می شود، فرد فعال در خانواده احساس رضایتمندی دارد و افراد خانواده نیز درکنار سرپرست خانواده احساس رضایتمندی و امنیت و آرامش دارند. بیکاری و فقر در بیشتر موارد باعث بروز تنش در خانواده و برهم خوردن آرامش می شود و مشکلات اقتصادی و فشار مالی وارده بر خانواده اختلاف نظر بین زوج ها را تشدید و جایگاه مرد خانواده بعداز، از دست دادن شغل تنزل پیدا می کند و توازن و قدرت در خانواده بهم می ریزد. یک پدر بیکار و فقیر نمی تواند الگوی مناسبی برای فرزندان خود باشد و او پس از از دست دادن اعتمادبه نفس، قدرت و اختیار کافی را برای اداره خانواده از دست می دهد. همه این ها کنار هم رضایتمندی از زندگی را کاهش می دهد. طبق تحقیقات بیکاری و فقر یکی از مهمترین دلایل بروز افسردگی است.یک شخص بیکار و فقیر در جامعه منزوی می شودو نمی-تواندتوانایی های خو را در عرصه های اجتماعی به اثبات برساند.
فقر و بیکاری بلای دین و موجب رشد بزه کاری ها و ناهنجاری های اخلاقی در جامعه بدبینی، سوءظن، حسادت، بغض و کینه، دزدی، چپاول، نا امنی … شمرده می شود. اساساً عامل پریشانی اذهان و اضطراب جامعه است لذا اگر هم حکومت و یا جامعه ای بخواهد از مسائل یاد شده رهایی پیدا کند باید معضل فقر اقتصادی را حل کند؛ وقتی که دین و ایمان وکمالات معنوی در انسان افول کند، اصول اخلاقی و ارزش های انسانی در او کم رنگ و مشکلات فردی و اجتماعی را حل و راه های رشد و توسعه را طی کرد. و سرانجام با بودن عداوت و دشمنی در جامعه و خانواده در بین اعضاء آسایش و امنیت از جامعه و خانواده رخت بر می بندد. و جامعه یا خانواده به عقب افتادگی منجر می شود.
افزایش اختلاف روانی، اختلافات خانوادگی، به وجود آمدن مشکلات، کاهش رضایتمندی از زندگی مشترک، احتمال وجود اختلاف نظر برای اداره زندگی، تنش در روابط زناشویی، افزایش اضطراب و استرس، کاهش عزت نفس و احتمال بروز رفتارهای پرخاش گرانه، احتمال ارتکاب به جرائم و مشاغل کاذب واسطه گری، احتمال گرایش به انجام کارهای غیر قانونی و احساس حقارت از جمله تبعات منفی بیکاری و فقر در خانواده ها است.
مدیریت ناصحیح امکانات مادی
با توجه به اینکه اسلام به برنامه ریزی صحیح در مسائل اقتصادی تأکید داشته است. خانواده که رکن اساسی جامعه می باشد نیازمند یک مدیریت قوی است. چرا که اگر نتواند به طور صحیح در امور مادی خود مدیریت داشته باشد ممکن است، قادر به تأمین کمترین مایحتاج خود نیز نباشد و این مدیریت ناصحیح دچار آسیب هایی می گردد که یکی از آن ها فقر می باشد که امکان سست شدن بنیان خانواده را دارد. از جمله این مدیریت ناصحیح که ایجاد آسیب می کند؛ نداشتن مدیریت دخل و خرج و اسراف می باشد که به آن ها اشاره می گردد:
الف) نداشتن مدیریت دخل و خرج
کسانی از نظر نداشتن فکر و فن اداره جامعه و تدبیر امور مالی و مدیریت اقتصادی و دیگر مسائل اجتماعی تخصص های لازم را ندارند و از این نظر نابالغ و ناواردند و اشغال سیستم-های مربوط توسط آنان، باعث عقب ماندگی، نابسامانی، فقر و محرومیت مردم می گردید نباید بکار گمارده شوند و اینکه در همه مسائل اجتماعی و برنامه ریزی های اداری به ویژه در امور اقتصادی و مسائل مالی درک درست و رشد عقل اقتصادی و داشتن مهارت و تخصص لازم در رشته های آن همواره ضروری است. ضرورت اصل مدیریت، امروزه روشن شده، و بارها به تجربه رسیده است که هیچ کاری بدون مدیریت و تجربه لازم، صورت پذیر نیست. و اگر صورت بگیرد و یا به کلی در جهت خلاف مقصود است یا ناقص است و کم فایده. بنابراین وجود مدیریت و تخصص در هر حرکت و در هر تحول و برنامه ریزی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حتمی شمرده شده و شناخت کلیه شرایط و زمینه ها و کشف روابط آن ها با دیگر بخش های اجتماعی، ضروری ترین گام در هر کار به حساب آمده است.
امام رضا –علیه السلام- می فرماید:
« إنَّ اللّهَ یُبغضُ القیلَ وَ لقالَ وَ إضاعَةَ المالِ، وَ کَثرَ ةَ السُّوألِ».
« بی گمان خداوند قیل و قال(گفتار بی فایده) و تباه سازی اموال و زیاد درخواست کردن را دشمن دارد».
تباه کردن اموال و تضییع آن ها از وسعت مفهوم و گستردگی ویژه ای برخوردار است و هر نوع تباهی و نابودی و فساد در اموال را شامل می گردد. تباهی و تضییع ممکن است در اثر عللی چند پدید آید، از جمله اسراف کاری و مصرف بیش از اندازه باشد؛ یا بی اطلاعی و نبود تخصص و مهارت در مدیریت های مالی عرفان گرایی غلط و بی توجهی به مسائل حیات و گرایش به زهدهای صوفیانه یا کوتاهی و سهل انگاری در به کار گیری اموال و یا بیکاری و امثال آن و در هر صورت و به هر علت که مالی تضییع گردد موجب می شود تا سرمایه زندگی تباه شود و انجام دادن مسئولیت های خانوادگی و اجتماعی ناممکن گردد حتی سیر و حرکت معنوی انسان نیز دستخوش تزلزل می شود زیرا که سیر و عروج معنوی در این جهان با ابزار مادی و در شرایط مساعد طبیعی صورت می گیرد و این ابزار و شرایط با اموال تهیه می شود و انرژی لازم را به انسان می بخشد و حرکت معنوی او را ممکن می سازد.
ب) پرهیز از اسراف
یکی از حدود و میزان های بهره مندی و استفاده از نعمت ها، خودداری از اسراف است؛ به این معنا که شخص از زیاده روی و ضایع کردن نعمت ها و امکانات خودداری نماید. اسراف موقعی رخ می دهد که مطلوبیت معنایی مصرف یک کالا برای فرد، کمتر از جامعه باشد و یا ارزش تولید نهایی برای فرد کمتر از ارزش آن برای جامعه باشد و بالاترین درجه اسراف، تلف کردن است و آن موقعی رخ می دهد که مطلوبیت نهایی مذکور به صفر برسد.
بنابراین تحریم اسراف باعث می شودکه تولیدکنندگان و مصرف کنندگان در تصمیم-گیری ها منافع و هزینه های اجتماعی خویش را ملاک قرار دهند و به این ترتیب فقط منافع شخصی مدنظر قرار نگرفته، بلکه مصلحت جامعه ملاک تصمیم گیری واقع می شود.
قرآن کریم به طور صریح از اسراف نهی کرده است و می فرماید:
«… کُلُوا و اشرَبُوا وَ لا تُسرِفوا إنَّهُ لایُحبُّ المُسرفین».
«… از نعمت های خدا بخورید و بیاشامید و اسراف مکنید که خدا مسرفان را دوست نمی دارد».
با وجود اینکه قرآن ا ز اسراف نهی کرده ولی در برخی از خانواده ها اسراف و ریخت و پاش های بی حد و حصر و تهیه یا خرید لوازم غیر مورد نیاز، دیده می شود.
در حالی که پرهیز از سفره های رنگین، خرید وسایل تجملاتی و بی مصرف و کنار نهادن فرهنگ مصرف گرایی و … از اموری است که موجب کاهش هزینه های زندگی شده، خودکفایی و اقتدار اقتصادی خانواده و در نهایت رهایی از فقر اقتصادی را به همراه دارد.
آثار فقر
علاوه بر عللی که فقر از خود بر جای می گذارد؛ آثار سوئی نیز در جامعه در پی داشته؛ بخصوص در خانواده ها که باعث سست شدن بنیان آن ها می گردد؛ از جمله آن آثار طلاق، کج-روی فرزندان و اعتیاد و … است که به آن اشاره می گردد:
الف) طلاق
وقتی خانواده ای با معضل فقر مواجه می شود به گونه ای که قادر به تأمین کمترین مایحتاج خود نیز نمی باشند؛ این امر در هر کدام از اعضای خانواده به گونه ای تأثیر گذاشته و باعث اختلاف و کشمکش و درگیری در خانواده می شود. به طوری که اثرات مخربی از خود برجای می گذارد. از جمله اینکه جدایی بین زن و مرد ایجاد شده و بر فرزندان نیز اثرات زیانباری بر جای می گذارد. که به آن ها اشاره می گردد:
1.بر زنان:
در صد زیادی از زنان مطلقه وجود باورهای غلط و قضاوت های تنگ نظرانه افراد جامعه نسبت به طلاق و زنان مطلقه را باعث احساس بیگانگی، نا امنی و ناراحتی در روابط خود با دیگران دانسته که موجب می شود از حضور در جمع فامیلی و دوستان احساس معذب بودن کنند یا مورد اذیت و آزارهای اطرافیان و پیشنهادهای غیر متعارف قرار گیرند.
آنچه بسیاری از زنان پس از طلاق خود احساس می کنند، نگرانی بیش از حد از ازدواج بعدی است. تا آن حد که ممکن است آن ها نسبت به ازدواج مجدد دلسرد کند.
2.بر مردان:
فشارهای روحی و روانی، ابتلا به انواع آسیب ها مثل اعتیاد به موادمخدر، الکل، اختلافات رفتاری، خودکشی، انحرافات جنسی و قرار گرفتن در معرض انواع بیماری های عفونی و ویروسی، از دست دادن پیوندهای همبستگی با خانواده، طرد خانوادگی و اختلاف با سایر اعضای خانواده، تن دادن به ازدواج های موقت و ازدواج های ثانویه، اختلاف بین فرزندان با همسر در صورت ازدواج مجدد، از جمله آثار و پیامدهای منفی طلاق برای مردان است.
3.بر فرزندان:
که از همه این ها مهمتر است، کمتر دیده شده است که نامادری ها همچون مادر، دلسوز و مهربان باشند، و بتوانند خلاء عاطفی فرزندانی را که از آغوش پر مهر مادر بریده شده اند پرکنند، همانگونه که اگر زن سابق فرزند را با خود ببرد، در مورد ناپدری نیز این صادق است، البته هستند زنان و مردانی که نسبت به غیر فرزندان خود، پر محبت و وفادارند، ولی مسلماً تعداد آن ها کم است، و به همین دلیل فرزندان بعد طلاق، گرفتار بزرگ ترین زیان و خسران می شوند، و شاید غالب آن ها، سلامت روانی خود را تا آخر عمر از دست می دهند.
ب) تأثیر خانواده بر کج روی فرزندان
خانواده، محیط اصلی فرد است؛ جایی که در آن جا چشم می گشاید و سنین اولیه رشد را طی می کند و او در این دوران، تأثیرپذیری زیادی از اطرافیان دارد. رابطه فرزند با پدر و مادر و ارضای نیازهای عاطفی او، از سوی والدین، می تواند مانع محرومیت از محبت، طرد از اجتماع و ایجاد حس انتقام جویی و احساس رضایت از ارتکاب جرم گناه باشد.
که یکی از عواملی که منجر به جرم و بزه کاری فرزندان در خانواده می گردد همان فقر می باشدکه بی شک امروزه با توجه به تحقیقات بسیاری در این زمینه می توان گفت: میان برخی از انواع کج روی ها و وضع اقتصادی افراد رابطه وجود دارد. فقر فرصت مساوی تحصیل و مطالعه، کار و رشد استعدادها را ازخانواده های فقیر می گیردو موجب اختلاف درسطح درآمد و فرهنگ می شود و همین یکی از عوامل پریشانی خانواده ها و نیز «بزه» در میان فرزندان است.
بحران اقتصادی، تورم، بیکاری و توزیع ناعادلانه ثروت و نواقص موجود در نهادهای اقتصادی منجر به ناهنجاری های مختلف اجتماعی می شود. بحران های اقتصادی در توزیع عادلانه ثروت به منزله مهمترین عامل ایجادکننده فقر وپیامدهای ناشی از آن به شمار می رود. بحران-های اقتصادی در برانگیختن نوجوانان و جوانان به سرقت و انحرافات دیگر تأثیرتوجهی دارد. بحران های اقتصادی موجب کاهش درآمدها، فقر، بیکاری و نابسامانی خانواده ها می شود و خود انگیزه ای است که افراد را به سوی جرایم و تخلف از مقررات اجتماعی می راند، عدم امکان فراهم سازی وسایل تفریحات سالم و پر نمودن اوقات فراغت و ناتوانی خانواد ه ها برای محافظت فرزندان از مفاسد موجود در محیط های ناسالم و معاشرت با افراد ناباب، همگی به نوعی با فقر و تهی دستی خانواده ها ارتباط دارد.
ج) اعتیاد
نمی توان با صراحت گفت بین فقر و اعتیاد رابطه مستقیم وجود دارد، چون در هر جامعه عده زیادی از مردم فقیرند، ولی معتاد نیستند. عللی که این افراد را به این راه می کشاند. یکی محرومیت های ناشی از فقر است که تنها راه فرار از این ناراحتی ها را مصرف مواد مخدر می-دانند. عامل دیگر اینکه تولیدکنندگان سعی می کنند عوامل توزیع را از این گونه افراد انتخاب کنند چون اولاً به علت فقر تخصص و حرفه ای ندارند و در نتیجه بازار کارشان بی رونق است. عوامل تولید سعی می کنند اول آن ها را معتاد کنند و بعد از آن ها برای فرو ش مواد مخدر استفاده نمایند چون کاری است بدون زحمت با درآمد نسبتاً خوب و در عین حال به تخصص هم نیازی ندارد و بعد از مدتی فروش و توزیع برای شناخت ناشی از فقر آموزشی که خود از فقر خانوادگی ناشی می شود علت دیگری برای کشش در این راه است.
معتادان جوان اصولاً کانون خانوادگی شان نامطلوب است چون محیط خانواده کانون و محیط مناسبی برای زندگی نباشد انسان سعی می کند بیشترین اوقات خود را در خارج از خانواده بگذراند و این کار ارتباط او را با دیگرانی که چون شکارچیان ماهری به دنبال شکار می گردند زیاد می کند و آن ها پس از شناخت مشکل شخصی در نقش انسانی دلسوز و با توجه به مشکلات دیگران ظاهر شده و برای فرار از این واقعیت تلخ او را به مصرف داروی مخدر دعوت می کنند و پس از چند بار مصرف معتادش می نمایند، ولی پس از معتاد کردن شخص دیگر از آ ن ها به عنوان دوستی دلسوز خبری نمی شود هر قدر ستیزه های خانوادگی بیشتر باشد، احتمال کشش به طرف اعتیاد و دیگر انحرافات اجتماعی بیشتر است.
همان گونه که فقر می تواند فرد را به سوی قاچاق مواد مخدر و اعتیاد بکشاند خود نیز یکی از عواقب اعتیاد می باشد، یعنی رابطه دوسویه بین فقر و اعتیاد وجود دارد به گونه ای که هر گاه فرد فقیر به دلیل مشکلات مالی به اعتیاد روی آورد اعتیاد باعث فقر هر چه بیشتر او می-شود. زیرا از سویی مصرف مواد خدر هزینه بردار و از سویی دیگر فرد معتاد ضعیف شده و توان کار کردن ندارد. اگر خانواده ها وضعیت اقتصادی ضعیفی داشته باشند فرزندان دچار مشکلات فراوانی در جهت ادامه تحصیل و شغل می شوند. بنابراین بعضی از جوانان در اثر این مشکلات به اعتیاد روی می آورند به همان اندازه، اگر وضعیت اقتصادی خانواده مطلوب باشد و نیازهای مالی جوانان از سوی والدین بر آورده شود، روحیه گریز از اعتیاد در آن ها افزایش می-یابد.پس وضعیت اقتصادی خانواده ها در روی آوردن نوجوانان به اعتیاد مؤثر است.
راه های جلوگیری از فقر
فقر از مهمترین بنیاد «مساوات» است. اسلام با مبازره بر ضد فقر و طرد آن، و دعوت مردمان به کمک رسانی در حد کفایت به محرومان، خواسته است مردمان را وا دارد تا «اصل مساوات» را به شکلی ریشه ای در زندگی ها وارد سازند. از جمله در بین خانواده ها که راه های گوناگونی برای جلوگیری و مبارزه با فقر موجود می باشد که به چند نمونه از آن از جمله «قناعت، میانه روی در معیشت، صله رحم» اشاره می گردد:
الف) قناعت
قناعت یکی از ویژگی های افراد با ایمان و از امتیازات انسان های با فضیلت است، افراد خود ساخته و آراسته دارای روحیه قناعت و عزت اند و در پرتو این روحیه عالی هیچگاه چشم طمع به مال و منال دیگران ندوخته و برای کسب مال و مقام شخصیت والای خویش را خرد نمی کنند افراد قانع در زندگی به مقدار ضرورت و کفاف بسنده کرده و به کمتر ازآن نیز خشنودند. مهمترین بارزه صفت قناعت همان رضایت خاطر و روحیه بالای انسان های قانع نسبت به مقدرات عالم است. قناعت از مکام اخلاق و از خصایص پیامبر اکرم-صلی الله علیه وآله- است. ما نیز به پیروی از آن بزرگوار که اسوه و الگوی ما است باید خود را به این صفت متصف کنیم.
امام صادق –علیه السلام- فرمودند: خداوند امتیاز پیامبرش را به مکارم اخلاق قرار داد، شما نیز خود را در این مورد بیازمایید. اگر این ویژگی ها در شما بود خدا را سپاس گویید و از او بخواهید که آن ها را زیادتر کند. این امتیازات عبارت است از: یقین، قناعت، صبر، شکر، رضا، حسن خلق، سخاوت، غیرت، شجاعت و مردانگی.
1)آثار قناعت از بعد مثبت آن
الف) عزت و سرافرازی:
شک نیست که از دیدگاه قرآن و اسلام عزت و بزرگی از آنِ مؤمنان است. بی شک، یکی از چیزهایی که سبب عزت و بزرگی انسان می شود و او را از ذلت و خواری نجات می دهد، قناعت است. به هر حال کسی که می خواهد عزت نفس خود را حفظ کند باید قناعت پیشه باشد و از آبروی خود پیش مردم نکاهد.
ب) قناعت و بی نیازی:
اگر کسی به آنچه خدا به او داده است قناعت کند از بی نیازترین افراد است. حضرت علی–علیه السلام- می فرماید:
«لا کَنزَ اَغنَی مِن القِناعة».
«گنجی بی نیازتر از قناعت نیست».
2) آثار سوء قانع نبودن:
الف) ذلت و خواری:
کسی که به آنچه خدا برای او مقدر کرده است راضی نباشد خواه ناخواه چشم طمع به مال دیگران خواد داشت که درنتیجه، دست نیاز به سوی آنان دراز خواهد کرد و این خود موجب ذلت و خواری او خواهد شد.
امام صادق–علیه السلام- فرمودند:
«مَا اَقبَحَ بِالمُؤمِنِ اَن تَکُنَ لَه رَغبَةٌَ تُذِلُّهُ».
«چه زشت است برای مؤمن که میل و رغبتی در او باشد که او را خوار و ذلیل کند».
ب) نگرانی دائم:
از نتایج آز و طمع نگرانی و تشویش خاطر است. انسان همیشه در زندگی اعتدال و میانه روی را از دست ندهد و قناعت را پیشه خود سازد که در غیر این صورت، روی سعادت و خوشبختی را نخواهد دید.
امام سجاد–علیه السلام- فرمودند:
«تمامی خیرات و سعادت را در این دیدم که انسان به آنچه که در دست مردم است چشم طمع نداشته باشد».
خلاصه دست دراز کردن به سوی این و آن از شرف و عظمت انسان می کاهد یعنی او را بدهکار و مردم را بستانکار می کند، ولی بی اعتنا بودن به آنچه نزد مردم است (از ثروت و نعمت) سبب عزت و سربلندی او می شود.
ب) میانه روی در معیشت
یکی از مهمترین تعالیم اقتصادی اسلام، اصل اندازه داری در زندگی و مصرف کردن است و جای تأسف بسیار است که این تعلیم اقتصادی تاکنون پژوهیده و شناسانده نگشته است. و همچنین زیان های مالی بسیار سنگینی که رعایت نکردن آن به مردمان می رساند، هنوز مورد پژوهش و آموزش قرار نگرفته است شیخ بلند این تربیت سازنده، استواری سازی اصل نظم و اعتدال در مصرف است زیرا برنامه ریزی حاکم بر زندگی افراد هر گاه بر شالوده «میانه روی» و مراعات حدود باشد و اندازه لازم و مناسب در نظر گرفته شود در جهت قوامیت مال قرار داشته و زندگیی کفافی را پی ریزد، همین چگونگی خود باعث رفاه فرد و بی نیازی و امنیت اقتصادی اجتماع خواهد شد. و هرگاه برنامه ریزی ها در زندگی افراد و مؤسسات و نهادها بر عکس آنچه گفته شده باشد، هم موجب سقوط مالی افراد می شود و هم نیازمند جامعه می باشد.
چنانکه امام علی–علیه السلام- می فرماید:
«مَن لَم یُحسِنِ الإقتِصادُ أهلَکَهُ الإسراف».
«هر کس میانه روی را به خوبی و دقیق رعایت نکند اسراف او را تباه سازد».
شکل راستین اندازه داری در زندگی و مصرف که تعالیم اسلامی بر آن تأکید کرده اند، این است که زندگی اتلافی و اسرافی به زندگیی قوامی و مقتصرانه بدل شود و اندازه داری و انضباط بر همه موارد مصرف حاکم باشد تا مصرف کردن و بهره مند شدن از مواهب و امکانات موجود، هم از نظر کمی و کیفی با واقعیت زندگی فطری انسان هماهنگ گردد و برخورداری همه مردمان از اموال و معادن و نعمت های الهی، چنان چون زندگی یک خانوار همگون باشد. و این هماهنگی و همگونی برای فرد و جامعه جز از راه اندازه داری و میانه روی و کوشش جدی حاکمیت برای تحقق بخشی به آن شدنی نیست.
توجه به اهمیت تربیتی و سازنده اندازه داری در زندگی و مصرف آموخته شدن با روح این تعلیم بر فراگیری و پذیرش دو موضوع مبتنی است:
1)در هم تنیدگی ابعاد مادی و روحی وجود انسان، به این معنی که مسائل معیشت و مصرف با تار و پود وجود انسان همواره در حال تأثیرگذاری و تأثیرپذیری است. از این رو نمودهای اقتصادی و حالات زندگی و چگونگی مصرف پیوسته بر خصوصیات نفسی و حالات روحی و اخلاقی انسان اثر می گذارد و به آن ها شکل می دهد و ماده و معنی در وجود انسان کار می کنند و اثر می گذارند و از اینجاست که می نگریم فراوانی و زیادی مال موجب سرکشی نفس می شود. طغیان نفس و سرکشی نفس نیز انسان را به هب مال فراوان وا می دارد. تا جایی که از او طاغوت یا طاغوتچه ای می سازد.
2)پی ریخته شدن فطرت و طبیعت انسان بر اعتدال و تعامل به میانه روی و زیانمندی افراط و تفریط برای آدمی و نقش بنیادین اندازه داری در معیشت که این ها همه شرایط زندگی ظاهری و مادی انسان که زندگی انسان ها از قوام مادی و معنوی و از همگرایی معیشتی و اخلاقی برخوردار می گردد و از هرگونه کوتاهی یا تجاوز برکنار می ماند.
چنانکه امام سجاد–علیه السلام- مقام دعا می گوید:
«وَقوِّمنی بالبَذلِ و الإقتصاد».
«خداوندا! زندگی روحی و مادی مرا با بخشیدن و میانه روی کردن در مصرف برپای دار».
و بدینگونه از خدای متعال مسئلت می کند که او را با دست بخشش داشتن و میانه روی کردن در زندگی برپای دارد. نه با مال فراوان و شادخواری و خوشگذرانی، بنابراین، استواری معیشتی برای هر انسانی جز با میانه روی در مصرف پدید نمی آید و تکاثر مالی و آزادی در مصرف جز اُفت اخلاقی و سقوط چیزی در پی نمی آورد. و روشن است که عامل سقوط ، عامل استواری نتواند بود و استواری به همان میانه روی است.
چنانکه امام علی–علیه السلام- می فرماید:
«لَن یَهلِکُ مَن اقتَصد».
«هر کس میانه روی کرد هرگز تباه نگشت».
بنابراین میانه روی در زندگی ازعوامل نجات انسان است و اسراف و همچنین خصت ورزی در زندگی و امکانات و مصرف از عوامل تباهی که نیروهای روحی را به هدر می دهد و نفس انسان را فاسد می کند.
اصل اندازه داری در معیشت که برخی از تعالیم و آیات و احادیث با نظر به عام بودن ادله مراحل تکلیفی مثبت یا منفی مربوط به مال را شامل می شود بنابراین بر شالوده این اصل، اسراف و تبذیر و مصرف های شادخوارانه و ضایع کردن مال و مصرف کردن در جاهای غیر لازم یا غیر ضروری یا غیر مناسب نفی می شود.
نقش صله رحم در فقرزدائی
مراد از قطع رحم این است که او را به گفتار یا کردار بیازاری و با او رفتار ناشایست کنی، یا او را نیاز شدید به چیزی باشد و تو علاوه بر قدر حاجت ضروری خود قدرت بر رفع احتیاج او داشته باشی، از مسکن و لباس و خوراک و از دادن آن به او خودداری و امتناع کنی یا دفع ظلم از او برای تو میسر باشد و نکنی و همه ی این قطع رحم است و در مقابل قطع رحم صله ی رحم است که بسیار به آن سفارش شده است.
پیامبر اکرم-صلی الله علیه وآله- فرمودند:
«وَمَن سَرَّهُ النسَّأ فی الأجَلِ وَ الزِّیادةُ فی الرِّزقِ فَلیَصِل رَحِمَهُ ».
« هرکه تأخیر در مرگ و افزایش روزی را خوش دارد باید صله رحم کند».
با همه ی سفارشاتی که به صله ی رحم شده است ولی باز مشاهده می شود که در بین بعضی از خانواده قطع رحم ایجاد شده و از همدیگر خبری ندارند که این قطع رحم طبق سفارش خداوند روزی را کم می کند که این عاملی برای فقر زدایی است. زیرا وقتی افراد خانواده از حال همدیگر خبری نگیرند و از مشکلات یکدیگر اطلاع نداشته باشند نمی توانند به همدیگر یاری برسانند و این باعث عقب ماندگی مادی است و فقر را در بین خانواده ها افزایش می دهد.
اگر هر مجموعه از فامیل، ایتام خود را سرپرستی ، و فقیران خود را اداره کنند، بعید نیست بتوان ادعا کرد فقر به کلی از جامعه زدوده شود و فقیری باقی نماند. به عبارت دیگر برای اصلاح، تقویت، پیشرفت و تکامل بخشیدن به یک اجتماع بزرگ از نظر اقتصادی، جنبه-های معنوی، اخلاقی یا هر جهت دیگر از واحدهای کوچک آن آغاز می کنند. با پیشرفت و تقویت تمام واحد های کوچک، اجتماع عظیم خود به خود اصلاح تقویت خواهد شد.
در صله رحم توصیه به تقویت کسانی داده شده که معمولاً افراد از اعانت به آنان روی گردان نیستند؛ زیرا تقویت بنیه ی افرادی را می کنند که خونشان در رگ و پوست هم در گردش است. از هم فاصله ای ندارند و اعضای یک خانواده اند. هنگامی که اجتماعات کوچک خویشاوندی از جهت اقتصادی و سایر جنبه ها، قوی و نیرومند شد، اجتماع عظیم آن ها نیز عظمت می یابد و از جهات مختلف قوی خواهد شد.
اگر به ابزار فقر زدایی با دقت نگریسته شود حدیث نبوی قابل درک خواهدشد که فرمود:
«صِلةُ الرَّحم تَعمُرُ الدِّیارَ وَ تَزیدُ الأعمارِ وَ إن کانَ أَهلَها غیرَ أخیارِ».
«پیوند با خویشاوندان، شهرها را آباد می سازد و بر عمرها می افزاید، گرچه انجام دهندگان آن از نیکان هم نباشند».
نتیجه گیری
یکی از پایه های مهم اقتصاداسلامی در خانواده ها که به آن تأکید فراوانی شده کار و کوشش می باشد. اسلام انسان ها را تشویق و ترغیب به کار کرده و کار کردن را از عبادات شمرده است.
در مقابل اگر خانواده ای با معضل فقر روبرو شود این امر بر روی هریک از اعضای خانواده تأثیر گذاشته و باعث اختلاف و کشمکش شده. چرا که به اقتصاد خانواده بنابر عواملی از جمله بیکاری و نداشتن برنامه ریزی صحیح ضربه وارد شده و اثرات مخربی همچون جدایی بین زن و مرد و کج روی بر روی فرزندان برجای می گذارد. در حالی که با دقت نظر بیشتری همچون شناخت و توجه به صله رحم می تواند جلوی این پدیده ی شوم را گرفت.
متأسفانه با وجود اینکه در اسلام به کار و تلاش ارزش قائل شده و همچنین به بعد اقتصادی خانواده ها توجه داشته؛ بازهم در برخی از خانواده ها شاهد این هستیم که فقر دامن آن-ها را گرفته و باعث فرپاشی و سستی آن ها شده است.
انشا اللّه با توجه بیشتر به این امر در خانواده شاهد اینگونه معضلات نباشیم.
پي نوشت ها
. محمدرضا، حکیمی، الحیاة، دایرة المعارف اسلامی، مترجم احمد آرام، قم، ج4، ص400.
3. نجم/17.
4. محسن، عباس نژاد، راهنمای پژوهش در قرآن و علوم روز «قرآن و اقتصاد» مشهد، بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه، 1386، ص619.
. http//shafcabadi.blogfa.com
. محمد بن یعقوب ابن اسحاق، کلینی، فروع کافی، قم، قدس، 1388، ج5، ص85.
.www.bikari.ir.com
.www.mogiran.com
. محمد، حکیمی، معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی–علیه السلام- ، مؤسسه بوستان کتاب، قم، 1388، ص139.
. الحسن بن علی بن الحسین، ابن شعبه الحرّانی، تحف العقول، مؤسسه نشر اسلامی، قم، 1421ه.ق، ص329.
. محمد، حکیمی، معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی–علیه السلام- ، ص143.
. محسن، عباس نژاد، راهنمای پژوهش در قرآن و علوم روز «قرآن و اقتصاد»، ص229.
. اعراف/31.
. سیف الله، نحوی، نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات، نورالسجاد، قم، 1388، ص156.
. ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1382، ج24، ص226.
17. محمد، عابدی، وظایف دولت در پیشگیری از جرم، نورالسجاد، قم، 1388، ص89.
. محمدتقی، مصباح یزدی، ماهنامه معرفت (جامعه شناسی)، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، قم، ج39، ص149.
. محمدحسین، فرجاد، آسیب شناسی و کجروی های اجتماعی، مرکز مطبوعات و انتشارات، تهران، 1383، ص55.
. همان، ص155.
. نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات، ص60.
. الحیا ة، ج5، ص235.
. محمدرضا، مهدوی کنی، نقطه های آغاز در اخلاق عملی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1380، ص 635.
. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه دارالوفاء، بیروت، لبنان، 1404ه.ق، ج11، ص139.
. نقطه های آغاز در اخلاق عملی، ص643.
. محمد، دشتی، نهج البلاغه، حکمت 371.
. نقطه های آغاز در اخلاق عملی، ص645.
. محمد بن یعقوب ابن اسحاق، کلینی، اصول کافی، قم، اسوه، 1379، ج2، ح1، ص
. اصول کافی، ج2، ح3، ص148.
. نقطه های آغاز در اخلاق عملی، ص647.
. الحیاة، ج4،ص365.
. هاشم، رسولی محلاتی، غرر الحکم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1386، ج1، ص274.
. الحیاة، ج4، ص266.
. صحیفه سجادیه، دعای 30.
. الحیاة، ج4،
. غررالحکم، ج1، ص256.
. الحیاة، ج4، ص203.
. مهدی، علامه نراقی، علم اخلاق اسلامی، جمال، قم، 1388، ص346.
. محمدباقر، مجلسی، بحار الأنوار، بیروت- لبنان، مؤسسه الوفاء، 1404ه.ق، ج71، ص121.(نرم افزار جامع الأحادیث نور2).
. راهنمای پژوهش در قرآن و علوم روز «قرآن و اقتصاد»، ص395.
. حسین، نوری، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت الإحباد التراث، چاپ اول، 1408ه.ق، ج15، ص241. (نرم افزار جامع الأحادیث نور2).
فهرست منابع
* قرآن کریم.
* نهج البلاغه.
* صحیفه سجادیه.
1. ابن شعبه الحرّانی، الحسن بن علی بن الحسین، تحف العقول، مؤسسه نشر اسلامی، قم، 1421ه.ق.
2. حکیمی، محمد، معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی–علیه السلام- ، مؤسسه بوستان کتاب، قم، 1388.
3. حکیمی، محمدرضا، الحیاة، دایرة المعارف اسلامی، مترجم احمد آرام، قم، مجلدات4و5.
4. رسولی محلاتی، هاشم، غررالحکم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1386، ج1.
5. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه دارالوفاء، بیروت، لبنان، 1404ه.ق، ج11.
6. عابدی، محمد، وظایف دولت در پیشگیری از جرم، نورالسجاد، قم، 1388.
7. عباس نژاد، محسن، راهنمای پژوهش در قرآن و علوم روز «قرآن و اقتصاد» مشهد، بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه، 1386.
8. علامه نراقی، مهدی، علم اخلاق اسلامی، جمال، قم، 1388.
9. فرجاد، محمدحسین، آسیب شناسی و کجروی های اجتماعی، مرکز مطبوعات و انتشارات، تهران، 1383
10. کلینی، محمد بن یعقوب ابن اسحاق، اصول کافی، قم، اسوه، 1379، ج2.
11. کلینی، محمد بن یعقوب ابن اسحاق، فروع کافی، قم، قدس، 1388، ج5.
12. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت- لبنان، مؤسسه الوفاء، 1404ه.ق، ج71، (نرم-افزار جامع الأحادیث نور(2.
13. مصباح یزدی، محمدتقی، ماهنامه معرفت (جامعه شناسی)، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، قم، ج39.
14. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1382، ج24.
15. محمدرضا، مهدوی کنی، نقطه های آغاز در اخلاق عملی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1380.
16 . نحوی، سیف الله، نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات، نورالسجاد، قم، 1388.
17. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت الإحباد التراث، چاپ اول، 1408ه.ق، ج15. (نرم افزار جامع الأحادیث نور2)
18. www.aftab.ir
20. www.mogiran.com
21. http//shafcabadi.blogfa.com
فرم در حال بارگذاری ...
من شما بانوان را به رهبری قبول دارم
اگر شما زنها خوب شدید، هم مردها خوب خواهند شد، هم بچهها،
سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است.
کلید حل مشکل و کلید تداوم انقلاب دست شما زنهاست
خدمت مادر به جامعه از خدمت همه کس بالاتر است.
نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است.
زن، یک انسان بزرگ و مربی جامعه جامعه است.
شما اثبات کردید که مقدم بر مردها هستید.
مردها از شما الهام گرفتند.
شما تربیتکنندۀ مردها هستید.
آنقدر که اسلام به شما احترام قائل است، برای مردها نیست.
(صحیفه امام، ج6، ص357)
نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است.
خدمت مادر به جامعه از خدمت همه کس بالاتر است.
خدمت مادر به جامعه از خدمت معلّم بالاتر است
(صحیفه امام، ج14، ص196)
صلاح و فساد یک جامعه، از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه میگیرد.
(صحیفه امام، ج16، ص: 192)
فرم در حال بارگذاری ...
مسئول افعال و اعمال بچه ها هم شما هستید
تمام آرزوهای بچه خلاصه می شود در مادر
چون به هیچ کس آن علاقه را ندارد.
بچه همه چیز را در “مادر” میبیند.
“حرف” “خلق” و “عمل ” مادر در بچه ها اثر دارد.
بچه از همان دامن مادر- اعمالش و گفتارش به تقلید از مادر-که از همه تقلیدها بالاتر است-
و به تزریق مادر- که از همه تزریقها مؤثرتر است-تربیت می شود.
مسئول افعال و اعمال بچه ها هم شما هستید
مادرها مبدا خیراتند و اگر خدای نخواسته مادری باشد که بچه را بد تربیت کند،مبدا شرورند.
صحیفه امام خمینی،ج 7،ص284،
و ج 9،ص۱۳۶
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/f.balochi/profile_pictures/_evocache/_.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1489408133)
ممنون از یادآوری شما
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/6389673396/profile_pictures/_evocache/_-2.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1633762152)
حضرت آیت الله محمّدتقی بهجت :
باید بدانیم علاج ما
اصلاح نفس است در همهی مراحل.
سلام علیکم
سال نو مبارک
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/support/profile_pictures/_evocache/support.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1514971766)
با سلام و احترام
ضمن آرزوی سالی سرشار از خیر و نیکی برای شما
مطلب شما در منتخب ها درج گردید
موفق باشید.
————-
http://farakhan.kowsarblog.ir/noruz
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/e_asghari/profile_pictures/_evocache/175534-78511c208e7d95ae90167ab09145fbce-l.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1430806852)
با سلام
سالی پر از خوبی داشته باشید.
متشکرم
فرم در حال بارگذاری ...
چه کنیم محیط خانه گرم و صمیمی شود؟
آیتاللهالعظمی بهجت (ره) می فرمودند:
هماهنگی و موافقت اخلاقی بین مرد و زن در محیط خانواده از هر لحاظ و بهصورت صددرصد برای غیر انبیا و اولیا علیهمالسلام غیرممکن است.
اگر بخواهیم محیط خانه، گرم و با صفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر، استقامت، گذشت، چشمپوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد.
اگر اینها نباشد اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد و همه اختلافات خانوادگی از همینجا ناشی میشود.
در محضر بهجت، ج۱، ص۳۰۰
فرم در حال بارگذاری ...
خوش رفتاری با همسر
امام على عليه السلام :
با همسرت خوش رفتار باش تا زندگى ات با صفا گردد.
لطفا با همسر خود مهربان باشیم
منبع:
من لايحضره الفقيه، ج4، ص392
فرم در حال بارگذاری ...
فکر
امام علي عليه السّلام فرمودند:
الفِكرُ فِي الخَيرِ يَدعُو إلَى العَمَلِ بِهِ؛
انديشيدن به خوبى ها آدمى را به انجام دادن آنها بر مى انگيزد.
به خوبی ها فکر کنیم
منبع:
ميزان الحكمه ، ح 16179
فرم در حال بارگذاری ...
گزیده سخنان مقام معظم رهبری با موضوع محیط زیست
بررسي بيانات مقام معظم رهبري در رابطه با محيط زيست و منابع طبيعي نشان ميدهد كه ايشان معتقدند: اسلام انسان را به آباد ساختن زمين براي ايجاد حيات طيبه موظف كرده است كه البته اين اقدام بايد در چارچوب حدود الهي انجام شود.
ايشان به درستي بر عدالت بين نسلي اشاره و تأكيد كردهاند كه بشر، امانتدار اين نعمت الهي (طبيعت) براي نسلهاي بعدي بوده و منتقع شدن وي از طبيعت نبايد منجر به تخريب محيط زيستشعار «هر ایرانی یك درخت» شعار خوبی است و لازم است جلوی دستاندازیها به فضاهای سبز و تبدیل این منابع ارزشمند به آهن و سیمان گرفته و با سوءاستفادهكنندگان برخورد قانونی شود.
رسیدگی به مسئله گیاه و بوستان و درخت جزو مسائل اصلی کشور است
...
بىاعتنایى به درخت و گیاه و تباه کردن عوامل طبیعى، براى کشور ضایعهآفرین است، ایران به لحاظ وسعت خاک یکى از کشورهاى غنى جهان محسوب مىشود، بنا بر این باید با استفاده از موجودى آب و با تکیه بر روشهاى علمى، تمامى این سرزمین وسیع را به طور یکپارچه تحت پوشش گیاهى قرار دهیم. 14/12/1377مسئلهى گیاه و بوستان و درخت و این چیزها جزو مسائل اصلى است؛ اینها را جزو مسائل فرعى نباید به حساب آورد.
درست است که در شمارش مسائل اساسى کشور، چشمها و نگاهها به سمت اقتصاد، به سمت فرهنگ، به سمت مسائل پولى، به سمت مسائل سیاسى کشانده میشود - معمولاً اینجور است - لیکن اگر با دقت نگاه کنیم، مسائلى که مربوط به زیست انسانى است، بیشتر از آنها اهمیت دارد.
سیاست براى چیست؟ اقتصاد براى چیست؟ خدمات گوناگون شهرى و کشورى براى چیست؟ اصلاً پیشرفت کشور براى چیست؟ پیشرفت براى این است که انسانها زندگى سالم و مطلوبى داشته باشند. اگر محیط زیست تخریب شد، همهى اینها باطل خواهد شد. اهمیت محیط زیست اینجاست.
واقعاً اگر ما به مسئلهى آب، خاک، هوا و آن چیزهائى که منتهى میشود به این چیزها - مثل مراتع، مثل منابع طبیعى، مثل جنگلها، مثل وضع شهرسازى - نپردازیم، زندگى مردم شیرین نخواهد شد. صنعت و پیشرفت صنعتى و درآمدهاى فزایندهى کشور و افتخارات گوناگون علمى، متن زندگى و واقعیت زندگى را شیرین نمیکند؛ همهى اینها باید مقدمه باشد براى اینکه مردم زندگى سالم و شیرین و مطلوب داشته باشند.
از جملهى چیزهائى که مساس مستقیم دارد، مسئلهى محیط زیست است، محیط زندگى انسانهاست، مسئلهى آب و هواست. آن وقت ریشههاى آن، بنیانهاى آن، که خاک است و جنگل است و درخت است و بقیهى چیزها، اهمیت درجهى یک پیدا میکند.
من خواهش میکنم مسئولینى که در بخشهاى مختلف هستند، به این نکته توجه کنند که نگاه به مسئلهى آب و هوا، نگاه به مسئلهى غبار، نگاه به مسئلهى دود، نگاه به مسئلهى هواى سالم، نگاه به مسئلهى آب سالم، نگاه به محیط زیست سالم، نگاه به مسئلهى جنگلها، نگاههاى اصلى است؛ اینها را در متن برنامهها، در مجارى همهى برنامههاى زندگى بگنجانند. 17/12/1389
ما به برکت اسلام توانستهایم هویت ایرانی خود را حفظ کنیم و این حقیقت، باید در همه خدمات و امور شهری خود را نشان دهد. عامل اصلی برای پیشرفت کشور و حرکت به سوی عزت واقعی، حفظ و تقویت فضای تدین و دینداری در فضای شهرها و روستاها است. 10/02/1390
باید به این مسئله توجه شود که فرهنگ ما فرهنگ انقلاب اسلامی و ارزشهای دینی است. باید ارزشهای انقلاب و اسلام در همه بخشهای فرهنگی رعایت شود و این کار نیازمند تلاش، انگیزه و عزم لازم است. 04/04/1386
خدمات متنوع در شهرها و روستاها از جمله ساختمانسازیها، احداث خیابانها، نامگذاریها و زیباسازیها باید ضمن همخوانی با پیشرفتهای روز، با معماری ایرانی، اعتقادات دینی، بافت اجتماعی و شرایط آب و هوایی هر منطقه نیز متناسب باشند. 10/02/1390
این مراسم درختکاری، اقدام نمادینی است تا جوانان با نشاط و مردم عزیز کشور به کاشتن درخت و ترویج این سنت خوب عادت کنند. ما یک درخت میکاریم، معنایش این است که جوانها که چندین برابرِ نیروى یک آدم پا به سن گذاشتهاى مثل ما در آنها وجود دارد و نشاط بیشترى دارند، تعداد بیشترى درخت بکارند و مردم عزیز کشورمان عادت کنند به سنت ایجاد این وسیلهى حیات. 18/12/1388
امروز مردم موثرترین و مهمترین نقش را در احیای فضای سبز کشور بر عهده دارند و باید در عین توجه به ایجاد فضای سبز جدید، مراقب جنگلها، باغات، مراتع و زمینهای حاصلخیز موجود هم باشند. 15/12/1390
باید جلوی تعرض به جنگلها و مراتع گرفته شود
آن چیزى که من میخواهم تأکید کنم، هم به وزارت کشاورزى و منابع طبیعى، هم به محیط زیست، و هم به همهى کسانى که دستاندرکار هستند، این است که مراقبت کنید این دائرهى غصب و تصرفِ نابجا و غلط توسعه پیدا نکند و جلویش گرفته شود. متصرفین را قطع ید کنید. هم خبرهاى زیادى میرسد، هم انسان خودش مشاهده میکند - تا آنجائى که حالا انسان در رفت و آمدها، در سفرها فرصت پیدا میکند از نزدیک ببیند؛ یا کسانى که از نزدیک دیدند و مورد وثوقند، مىآیند اطلاع میدهند - متأسفانه با تعرض به جنگلها و تعرض به مراتع، به کشور و به مردم کشور ظلم شده است.
زمینهاى مراتع را در جاهاى مختلف، بخصوص در نزدیکى شهرهاى بزرگ، مورد تعرض قرار دادند و ضایع کردند؛ جلوى این را باید بگیرید؛ والّا ما اینجا یک دانه درخت بکاریم، دو تا درخت بکاریم، یا مثلاً هزاران درخت در سطح کشور کاشته بشود، اما معادل آن، درختهائى که عمرهاى طولانى دارند و میتوانند بمانند و میتوانند منشأ استفاده قرار بگیرند - و از جنگل چقدر استفادههاى چوبى میشود کرد، در حالى که جنگل هم مطلقاً تکان نخورد و مورد نقص قرار نگیرد - از بین بروند؛
این کار به نتیجه نمیرسد. این کارِ خیلى سودآورى نیست که انسان از این طرف درست کند، از آن طرف چیزهاى اصلى را از دست بدهد؛ این را خیلى باید مراقبت کنید. 18/12/1388
من گلایهاى که باید بکنم از مجموع مسئولینِ مسئلهى درخت و درختکارى و جنگل و این چیزها، این است که ما اینجا دانه دانه درخت میکاریم، اما صدها صدها و هزارها هزارها درخت در جاهائى که نباید قطع شود، بىجهت قطع میشود؛
این خیلى اشکال بزرگى است که وجود دارد. علاوه بر اینکه آبادىها و سبزىهاى اطراف شهرهاى بزرگ به غلط و به غصب در اختیار افرادى قرار گرفت که میخواستند از زمین سوء استفاده کنند و هنوز هم دارند میکنند، و سبزى تبدیل شد به سیمان و آهن و اینها - که این یک مصیبتى براى شهرهاست - مجموعهى جنگلى کشور هم مورد تهدید جدى قرار داشت و قرار دارد؛ که باید جداً از آن جلوگیرى شود.
این، هم وظیفهى دولت است، هم وظیفهى مجلس است، هم وظیفهى شهردارىهاست، هم وظیفهى قوهى قضائیه است؛ هر کدام به نحوى باید جلوى پیشرفت این حرکت غلطى را که امروز متأسفانه در کشور ما وجود دارد، بگیرند. 15/12/1391
فرم در حال بارگذاری ...